خبر
خبر
اخبار جمع واژه خبر است. همچنین مطالبی که برای آگاهی مردم میگویند و مینویسند که میتواند به شکل اینترنتی منتشر شود (مانند گوگل نیوز) یا به شکل کاغذی که به آن روزنامه(یا هفتهنامه و ماهنامه بستگی به بسامد انتشار دارد) گویند (مثلاً واشنگتن پست یا گاردین یا همشهری) و یا به شکل تلویزیونی که به آن شبکه خبری گویند (مانند بیبیسی یا شبکه خبر).
خبر
برای خبر تعاریف متفاوتی آورده شده است. اما معروفترین جمله که به قدمت حرفه ژورنالیسم در تعریف وجود دارد این است که سگی انسان را گاز گرفت خبر نیست، اما انسانی سگ را گاز گرفت خبر است. این گفته، همانند بسیاری از گفتهها و ضرب المثلها، به رغم کوتاه بودن اما در بین خبرنگاران جهان مشهوریت دارد. خبر رویدادی جدید است که جذابیت لازم را برای مخاطبان مورد نظر داشته باشد. بنابراین رویدادی که در یک شهر خبر محسوب میشود، در شهر دیگری ممکن است خبر نباشد.
اغلب متخصصان در این حوزه تعریفی برای آن ذکر کردهاند. برای نمونه اِولین وُوگ درباره تعریف خبر میگوید که خبر چیزی است که فردی بی تفاوت به دنیا بخواهد آن را بخواند و تنها زمانی خبر میشود که او آن را بخواند. بعد از آن ارزشی ندارد. یا آرتور مک ایون، سر دبیر سان فرانسیسکواگزمیز درباره خبر چنین تعریفی را میآورد: هر آنچه خواننده را به ُنچ ُنچ وا دارد خبر است.
برای خبر تعاریف بسیار دیگر آورده شده از جمله اینکه، خبر ماده اولیه روزنامه است. خبر باید فوری و پس از حادثه به جریان افتد، برای عموم جالب باشد، حاوی اطلاعات تازه باشد، خنثی نباشد و ادراکات فرهنگی جامعه خاص خود را منعکس کند.
تشریح خبر
خبر دربرگیرنده نکاتی است که بیشتر جنبه تازگی و نو بودن دارد و مردم را از حوادث و تحولاتی که به تازگی روی داده آگاه میسازد. اما لزوماً همیشه اینگونه نیست. برخی رویدادها در طول چند دهه بارها اتفاق میافتند و در اخبار منعکس میشوند و به ندرت توجهی برای تکرار و پخش آنها یافت میشود.
برخی معتقدند که هر چه در خبر رسانی ارزشها و دیدگاههای اقشار و طبقات بیشتری از شهروندان لحاظ شود، ما با سیستم خبری مسؤولانه تری در قبال شهروندان روبروییم. هربرت. ج. گنز در کتاب دموکراسی و خبر فاصله زیادی میبیند بین اوضاع کنونی خبر رسانی در جامعه آمریکا و مدل آرمانیاش که مبتنی است بر دموکراسی آرمانی شهروندان.
خبر خوب
برخی چنین میگویند که خبر خوب، خبری است که توسط مخاطب دیده شود، و بعد از خودنمایی، تاثیر گذار باشد. برای دیده شدن باید به فرم توجه کرد و برای تاثیرگذاری باید محتوا داشت. برای دیده شدن میتوان به مواردی همچون یک تیتر جذاب یک شروع طلایی، یک ترکیب بندی و ساختار حرفهای، یک تصویر مناسب و یک پایان موثر اشاره کرد.
ناگفتههای پیشین، خبر
برخی رویدادهای خبری هم با آنکه مدتها از زمان وقوعشان میگذرد، با افزودن مطالب ناگفته پیشین یا اطلاعات تازهای که از آنها به دست آمده است، جنبهای از تازگی مییابند. برای مثال به این بخش از یک رویداد خبری که ۵۶ سال پیش از وقوع آن گزارش شده است، تازه گی جدیدی در خبر دیده میشود. محتوای اسناد دولتی که در جریان تلاش مردی برای یافتن پدر گمشده اش فاش شد، نشان میدهد چگونه هزاران نظامی چینی که در جریان جنگ جهانی دوم در ارتش انگلیس خدمت میکردند، در جوی آکنده از نژادپرستی ضد شرقی مجبور شدند به کشورشان بازگردند.
همچنین یاسر عرفات که در اکتبر سال ۲۰۰۴ به شدت بیمار شد که بر اثر این بیماری فوت کرد. پس از چند سال نبش قبر عرفات در خصوص علت مرگش و ابهاماتی که ایجاد شده بود باعث ایجاد تازگی در خبر شد.
سبک ساعت شنی
سبک ساعت شنی را سبک خبرنویسی مدرن نیز نامگذاری میکنند. گفته میشود این سبک، سبکی است که به خوبی قادر است، سلیقههای گوناگون مخاطبان خبر را راضی نگه دارد.
ساعت شنی، مدل گسترش یافته سبک تلفیقی است، در این سبک، لید کمی مشروحتر، و کاملتر آورده میشود. در سبک تلفیقی قوانین کلمه شماری (۲۵ تا ۳۵ کلمه) را رعایت میکند، اما در سبک ساعت شنی ممکن است لید ۶۰ کلمه یا حتی بیشتر هم باشد، ممکن است یک لید از سه یا چهار پاراگراف تشکیل شود.
تفاوت دیگر، اینکه سبک ساعت شنی یک پازل سه تکه است. ابتدا درقسمت بالا، یک لید چند پاراگرافی که به سبک هرم وارونه تنظیم شده وجود دارد. در پایین یک هرم که داستان واقعه را به ترتیب تاریخی گزارش میکند، و در وسط یک جمله یا عبارت که هرم وارونه را به سبک هرم (ترتیبی) متصل میکند. به این جمله یا عبارت، جمله چرخشی میگویند.
میگویند که سبک ساعت شنی ابتدا به وسیله روی پیتر کلارک در ۱۹۸۳ بعد از اینکه او شروع به نوشتن چیزهای نو در روزنامه صبح خود کرد، نام گذاری شد.
ساختار ساعت شنی میتواند مانند هرم وارونه، مهمترین اطلاعات داستان را به شکل اخبار سخت در ابتدای مطلب جای دهد. سپس با یک عبارت چرخشی شما را وارد اصل داستان به شکل ترتیبی کند.
خبر محلی و سراسری
ارزش خبری
مناسب ترین زاویه دید از نظر مخاطب ارزش خبری است. در خبر باید بخشی برجسته شود که ارزش خبری بیشتری نسبت به باقی ارزشهای خبری داشته باشد. عوامل مختلفی وجود دارد که نشان دهید یک رویداد ارزش خبری دارد یا خیر.
وجود اختلاف نظر و تقابل، بروز رویدادی غیر عادی، شخص، موسسه یا مکان مهم و برجستهای که نامش برای مردم آشنا باشد، مجاورت، علاقه شخصی یا وقتی موضوعی ارتباط مستقیمی با مخاطب پیدا میکند، جذابیت انسانی، خطوط زمانی (موضوعی که تازه اتفاق افتاده و شروع به اتفاق افتادن کرده است)، تغییر، تاثیر مستقیم بر زندگی مخاطب، خشونت و درام از مواردی هستند که در مواقع خاص دارای ارزش خبری هستند. ارزشهای خبری به هفت دسته تقسیم میشوند.
تازگی
مجاورت
در برگیری
شهرت
شگفتی
فراوانی و تعداد
تضاد، برخورد و درگیری که یک خبر میتواند یک یا حتی همه آنها را داشته باشد.
تازگی بستگی دارد که خبر مناسبتی باشد یا نه اگر مناسبتی باشد در صورتی که از آن مناسبت زمان زیادی بگذرد دیگر ارزش خبری نخواد داشت.
مجاورت به معنای نزدیکی خبر به زندگی مردم باشد مثلاً ممکن است برای یک کشور که هیچگونه مناطق نفت خیزی وجود ندارد خبر افزایش قیمت نفت مهم نباشد.
در برگیری به دو صورت بیشتر قابل ملاحظه است قشری و جغرافیایی.
مثلاً خبر واکسیناسیون دانش آموزانی که تازه میخواهند وارد دبیرستان شوند برای دانش آموزان این سن و والدینشان بسیار مهم است اما برای یک فرد که مشکل او در جامعه بیکاری است اصلاً قابل توجه نیست.
شهرت وقتی خبر به دست آمده از یک شخص مشهور باشد مثل رئیس جمهور
باشد آن خبر را جالب میسازد یا مثل خداحافظی یک بازیکن خیلی معروف از تیم ملی آن کشور که جنجال آفرین است.
شگفتی وقتی ارزش خبری یک خبر را بالا میبردکه آن خبر یک تا کنون به وجود نیامده باشد دو خارج از تصور باشد سه بسیار کمیاب باشد چهار خلاقانه باشد.
فروانی و تعداد هنگامی به وجود میآید که در آن خبر آمار و ارقامی باشد چه زیاد چه کم چه عجیب چه معمول البته هر چه جالب تر باشد ارزش بیشتری دارد.
تضاد، برخورد و درگیری مثل سرکوب کردن مردم تظاهرات کننده علیه یک رژیم توسط نیروهای پلیس (برخورد)
یا در گیری دو مهمان در یک برنامه تلویزیونی زنده .(که شهرت هم به شمار میآید) تضاد مثل صدور اعلامیه علیه کشورهای دیگر.
رابطه خبر و منبع
هربرت گانز رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر را به رقص تانگو تشبیه میکند که یا منبع خبر این رابطه را هدایت میکند و یا روزنامه نگار؛ گانز معتقد است در اکثر مواقع هدایتگر این رابطه منبع خبر است. روزنامه نگار معمولاً تنها به سراغ تعداد محدودی از منابع خبری که در گذشته نیز در دسترس او بوده و آنها را مناسب تشخیص می داده است، میرود و نسبت به سایر منابع خبری به شکلی منفعلانه عمل میکند. پژوهشگرانی دیگری همچون کارلسون (۲۰۰۹٬۲۰۱۱) نیز طی یک دهه اخیر با الهام گرفتن از نظریات هربرت گانز به بررسی رابطه بین روزنامه نگار و منبع پرداختهاند و این رابطه را پویا و داینامیک توصیف کردهاند. اما به نظر میرسد رابطه روزنامه نگار و منبع خبر تا حد زیادی متاثر از نظام هنجاری و مدیریت رسانهای حاکم در هر کشور باشد. مطالعات و تحقیقات گانز، سیگال، کارلسون و سایرین در خصوص رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر در جوامع غربی بوده است و به نظر میرسد برای رسیدن به شناخت دقیقتری از رابطه بین منبع و روزنامه نگار در جوامع شرقی و در سایر نظامهای هنجاری رسانهای، پژوهشهای بیشتری نیاز است.
نرمخبر
در فرهنگ روزنامهنگاری و ارتباطات، نرمخبر یکی از سبکهای خبرنویسی است. نرمخبر، ماهیتی گزارشگونه دارد، و عمدتاً برای پوشش موضوعات مورد علاقهٔ انسانی در حوزهٔ عمومی به کار میرود. تمرکز نرمخبر، بیشتر بر روی سرگرمی یا آموزش است، و میتواند زبانی غیررسمی داشته باشد.
برای خبر نرم تعاریف متنوع وجود دارد. با این حال یکی از مشخصه معمولی آن عبارت است از "هر خبری که خبر سخت نباشد" (Davis 1996, 108-109). همچنین خبر سخت، با پوشش وقایع حال رهبران عالیمرتبه، مسائل بزرگ یا اغتشاشات مهم در جریان زندگی روزمره مثل زلزله یا سانحه هوایی شناخته میشود(Smith 1985).
یکی از تفاوتها بین خبر سخت و خبر نرم در لحن ارائه آن میباشد. گزارش خبر سخت، واقعیتهایی درباره رخدادها به مخاطب میگوید سپس تصمیمگیری درباره اطلاعات را به خود مخاطب واگذار میکند. برخی از نرمخبرها با رویدادهای جاری ارتباط دارند، اما این رویدادها آنی و مقطعی نیستند، و استمرار دارند (مثال: تغییر دیدگاه سیاسی در یک حزب بزرگ، پیدایش یک سبک موسیقی جدید و امثالهم). نرمخبر به خواننده نگاهی تحلیلی، منتقدانه، و پرسشگر میدهد، و در حیقیت، او را به تعقیب رویداد ترغیب میکند.
خبر کلامی
خبرهای کلامی به خبرهایی گویند که از گفتههای چهرههای خبرساز منشا میگیرند، نه از رویدادها یا تحول در رویدادها. در این دسته از خبرها پیامی که مربوط به وقوع رویدادی باشد، نمیتوان یافت. هر چه هست نقل گفتهها است. به همین سبب بسیاری از صاحبنظران این خبرها را شبه خبر نامیدهاند. این صاحبنظران استدلال میکنند که چون در متن این خبرها حتی به ارزش جدا شدن برگی از درخت رویداد و یا تحولی اتفاق نمیافتد، نمیتوان این نقلها را خبر نام نهاد. بنابر این در همه تعاریف خبر به روشنی یا به کنایه شرط اصلی برای خبر، وقوع یک رویداد یا بروز تحول در یک جریان خبری است.
خبر کلامی بیشتر در فضای بیاعتمادی میان مسئولان و رسانهها (نمایندگان مردم) امکان گسترش میباید. به این معنا که در مجموعه بیشتر مسیر میان خبرسازان، به خبرنگار به رسانه و به مردم، ایستگاه خبرنگار حذف میشود. به همین دلیل نقش و کارکرد خبرنگاران و مهارتهای حرفهای آنان به تدریج زنگ میبازد و خبرهای رسمی و بدون خطر -و در نتیجه بدون جاذبه - رواج مییابد. چنان که خواهد آمد سایتهای خبری پر تعداد که هر یک از سوی یک جریان سیاسی یا سازمان دولتی تامین مالی و حمایت میشوند، در گسترش این شیوه نقش دارند. کارکنان این سایتها اغلب خبرهای خود را از طریق تماسهای تلفنی با اشخاص شکل میدهند و تردید نباید کرد که گزینش مصاحبه شونده و نوع پرسشها و پاسخها با جهان بینی آن سایتها ربط مستقیم دارد.
انبوهسازی و خبر
اخبار مبتنی بر ارسالیهای کاربران را انبوه سپاری در خبر میگویند. به دیگر سخن کاربران مینویسند کامنت میگذارند و رای میدهند در واقع به نوعی به معنای اجتماعی شدن خبر است، قابلیتی که ریشه در خصوصیت وب دارد و میتوان گفت منطق اتاق خبر عصر وب است.
ارزشهای خبری
ارزشهای خبری ۷ مورد است شامل:
تازگی و نوبودن
شگفت انگیز بودن
بزرگی و فراوانی
برخورد (جنگ و درگیری)
مجاورت (جغرافیایی و معنوی)
دربرگیری
شهرت
روزنامه
روزنامه نشریهای است که به طور مرتب و منظم تهیه، چاپ و پخش میشود و بی هیچ قید و شرطی در دسترس مردم قرار میگیرد. روزنامه نه بیانیه است و نه اطلاعیه و برای روشن ساختن افکار مردم بلکه به نشر اخبار و اطلاعات در زمینههای گوناگون و انتقاد و صلاحاندیشی در امور عمومی میپردازد.
پیدایش روزنامهها
در سده ۱۸ جزوهها و اوراق اطلاعاتی برای نخستین بار در اروپا؛ به طور روزانه، چاپ و پخش میشد. پس از پایان سده ۱۹ تعداد خوانندگان روزنامههای اروپایی افزایش یافت و به هزاران یا میلیونها نفر رسید. روزنامههای اولیه بسیاری از انواع اطلاعات را در قطعی محدود و قابل تکثیر جای میدادند. روزنامهها اطلاعاتی را درباره امور جاری، سرگرمی و آگهی در یکجا ارائه میکردند.
چاپ مطبوعات روزانه ارزان در ایالات متحده آمریکا، به سال ۱۸۹۲ میلادی باز میگردد. این روزنامهها نخست فقط در شهر نیویورک توزیع میشد، اما پس از مدتی در تمام شهرهای بزرگ شرق آمریکا توزیع گردید. در نخستین سالهای سده ۲۰، روزنامههای شهری یا منطقهای پدیدار شد که اکثر مناطق ایالات متحده آمریکا را پوشش میداد. در دوران مهاجرت انبوه، روزنامههای بسیاری به زبانهای خارجی در آمریکا منتشر گردید. در سال ۱۹۱۱، نود و هفت روزنامه به زبان آلمانی در شهرهای غربی و شمال شرق آمریکا منتشر میشد.
نخستین روزنامههای معتبر نیویورک تایمز و لندن تایمز بودند. در دیگر کشورهای اروپایی، این دو روزنامه به عنوان الگو مورد توجه قرار میگرفتند. روزنامههای بخش ممتاز بازار تبدیل به نیروی سیاسی عمدهای شدند.
در سال ۱۹۶۰ هر روز در انگلستان بیش از یک روزنامه به ازای هر خانواده به فروش میرسید؛ به طور متوسط ۱۱۲ روزنامه برای هر ۱۰۰ خانواده، اما این نسبت از آن پس پیوسته کاهش یافتهاست. امروزه کمتر از ۹۰ روزنامه برای هر ۱۰۰ خانواده به فروش میرسد.
کشورهای اروپایی، هر کدام تعدادی روزنامههای سراسری، خصوصی و دولتی دارند. روزنامههای اروپا اغلب دیدگاههای سیاسی متفاوتی دارند، موضوعات متفاوتی را دربر میگیرند و امکان انتخاب برای خواننده فراهم میکنند. در آمریکا، همچنان انتشار روزنامههای محلی به صورت یک پیشه انحصاری درآمدهاست. اگر چه روزنامهها در آمریکا محلی هستند، اما به هیچ وجه تماماً در مالکیت افراد محلی قرار نمیگیرند. بیش از ۷۰ درصد این روزنامهها به وسیله شرکتهای انتشاراتی زنجیرهای کنترل میشوند. در بعضی از این روزنامهها، همانند بسیاری از روزنامههای اروپا، مالکان خط مشیها و سیاستهای سرمقالهها را تعیین میکنند و سردبیران و روزنامهنگاران خود را به پیروی از این سیاستها متعهد میدانند. در زنجیره روزنامههای هرست، هر روز چندین سرمقاله برای سردبیران هشت روزنامه عمده فرستاده میشود، که بعضی از آنها باید مورد استفاده واقع شوند، در حالی که بعضی دیگر میتوانند مورد استفاده قرار گیرند.
بسیاری از دولتها اقدام به جلوگیری تملک روزنامهها به وسیله شرکتهای زنجیرهای بزرگ کردهاند تا تلاش کردهاند موازنه سیاسی را به مطبوعات تحمیل کنند.در سال ۱۹۷۰ در نروژ، برنامهای برای متعادل کردن سرمایهگذاری میان روزنامههایی که نماینده جناحهای مختلف سیاسی بودند آغاز گردید، و بیشتر اجتماعات محلی در آن کشور تنها دو یا چند روزنامه دارند که دیدگاههای گوناگون را در مورد اخبار ملی و بینالمللی ارائه میکنند.
با ظهور اینترنت و کتاب الکترونیکی به تدریج تعداد روزنامهها افزایش یافته و از شمارگان آنها کاسته میشود. فناوری جدید چاپ و تولید روزنامهها را بسیار آسانتر از گذشته ساختهاست.
نخستین روزنامههای به زبان فارسی
واژه «روزنامه» در متون کهن فارسی به کار رفتهاست و منظور از آن، بیان رویدادهای مهم درباره پادشاهان و شرح زندگانی وزیران و بزرگان بوده و در یک نسخه منتشر میشدهاست.
این واژه تا روزگار آغازین دوره قاجار نیز به همین مفهوم بودهاست، چنانکه مجموعههایی از این روزنامهها در زبان فارسی موجود است که آخرین مجموعه مستقل از این نوع، روزنامه میرزامحمد کلانتر شیراز در شرح رویدادهای زندیان، و روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه است.
در دوره قاجاری در معنی واژه روزنامه تغییری پدید آمد. به گزارشهای وقایعنگاران دولتی که از شهرستانها اخبار جاری را به دولت مرکزی مینوشتند نیز روزنامه گفته میشد.
نزدیک به شصت سال پیش از چاپ نخستین مطبوعات در ایران و همعصر با زندیان، در سده ۱۸ (میلادی)، چاپ مطالب به زبان فارسی در روزنامههای هند و سپس انتشار روزنامههای تمام فارسی در آن کشور آغاز شده بود. از جملهٔ این روزنامهها، میتوان سلطانالاخبار، جام جهاننما و سراجالاخبار را نام برد. اسدالله خان غالب، شاعر نامور پارسیسرای آن زمان در سراجالاخبار شعرهایش را به چاپ میرساند. نخستین نشریه استان گلستان که به صورت هفته نامه بودبنام"هفته نامه نیمروز" واکنون بنام"روزنامه گلستان نو"به صاحب امتیازی ومدیرمسولی"محمدآذری سیستانی"منتشر شدکه در چهار زمینه اجتماهی,سیاسی,ورزشی وفرهنگی با رویکرد خبری وتحلیلی منتشر شد
پیشینهٔ روزنامه در خاورمیانه
نخستین روزنامه خاورمیانه در سال ۱۸۲۸ هم زمان با سلطنت محمدعلی پاشا در مصر منتشر شد و نامش «الوقایع المصریه» بود. سه سال پس از آن روزنامهای ترکی به نام «تقویم وقایع» منتشر گردید و هشت سال بعد در ایران روزنامه «کاغذ اخبار» (ترجمه کلمه Newspaper) به اهتمام میرزا صالح شیرازی یکی از نخستین دانشجویان اعزامی به اروپا انتشار یافت.
بازار روزنامهها در آستانه انقلاب مشروطه رونق گرفت. رنه گروسه یکی از خاورشناسان مینویسد: «رستاخیز ملت ایران در آغاز قرن بیستم رستاخیز ادبی بود که بیشتر از طریق روزنامهها متجلی گردید.»
یک سال پس از انقلاب (۱۲۸۶ خورشیدی-۱۹۰۷ (میلادی) ) هشتاد و چهار روزنامه در ایران منتشر میشد، نفوذ این روزنامهها بر افکارعمومی به قدری بود که میرزا آقاخان کرمانی و جهانگیرخان صوراسرافیل دوتن از روزنامهنگاران نامی آن روزگار توسط محمدعلی شاه قاجار به جوخه اعدام سپرده شدند. فشار بر روزنامهها در دوران رضاشاه نیز ادامه پیدا کرد، در این دوران هم میرزاده عشقی و فرخی یزدی بر سر این کار جان باختند.
درخشانترین دوران مطبوعات ایران دهه ۱۳۲۰ بود که فضای باز سیاسی رشدی بی سابقه را در روزنامهها پدید آورد. تنها در طول سالهای ۲۰ تا ۲۶ تعداد ۴۶۴ نشریه منتشر میشد که ۴۳۳ عنوان به فارسی و بقیه به زبانهای ارمنی، ترکی، کردی، انگلیسی، فرانسوی، روسی و لهستانی بود.
این روزنامهها امور داخلی را با نهایت آزادی مورد بحث قرار میدادند، (امورخارجی توسط متفقین سانسور میشد) اکثر این روزنامهها نیز از انقلاب اجتماعی دم میزدند و حمله به حکومت را وظیفه خود میدانستند. اما پس از کودتای ۱۳۳۲ روزنامهها در ایران در محاقی طولانی افتادند که تا امروز ادامه دارد. در دوران پهلوی تنها نشریهای که گاه خشم شاه را بر میانگیخت نشریه توفیق بود و جز در دو دوره کوتاه؛ یکی پس از انقلاب اسلامی در سالهای ۱۳۶۰-۱۳۵۷ و دیگری پس از ریاست جمهوری محمد خاتمی در سالهای ۷۷ و ۷۸ مطبوعات ایران همواره از انعکاس آزادانۀ اخبار و انتقاد از حکومت محروم بودهاند
مطبوعات در قانون ایران
قوانین مطبوعاتی در ایران از اولین قانون مصوب محرم ۱۳۲۶ قمری تاکنون در پی محدود کردن آزادیهای مصرَّح درقانون اساسی بودهاند. هرچند قانون اساسی مشروطه و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هر دو بر آزادی مطبوعات تأکید داشتهاند:
(...غیر از کتب ظلال و مواد مضر به دین مبین... – قانون اساسی مشروطه اصل بیستم)
(...مگرآنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد...- قانون اساسی جمهوری اسلامی اصل بیست وچهارم)
هر دو قانون نیز رسیدگی به جرایم مطبوعاتی را همچون جرایم سیاسی به هیئت منصفه واگذار کردهاند.
نشریه
نشریه ، به اثری گفته میشود که به طور دورهای نسخه ی جدیدی از آن منتشر میگردد. مثال ساده آن نشریات، روزنامهها و مجلهها هستند. روزنامهها معمولاً روزانه و مجلهها هفتگی یا ماهیانه منتشر میگردند.
نشریهها معمولاً با استفاده از شماره استاندارد بینالمللی پیایندها (شاپا) نمایه میشوند.
روزنامهنگاری
خبرنگاری یا ژورنالیزم، رشته گردآوری، تجزیه و تحلیل، تایید و ارائه اخبار مربوط به حوادث جاری، روندها، مسائل و مردم است. افرادی را که به این حرفه اشتغال دارند خبرنگار میگویند.
از خبرنگاری خبر-محور، گاهی اوقات، تحت عنوانِ «نخستین پیش نویس تاریخ» (به گفته فیل گراهام) یاد میشود. چرا که خبرنگارها اغلب حوادث مهم را ثبت میکنند، و از این طریق در مهلتی اندک، مقالات خبری تولید میکنند. رسانهها در حالی که تحت فشار هستند تا پیش از دیگران اخبار خود را منتشر کنند، با تکیه بر معیارهای دقت، کیفیت و سبک سازمان خود، معمولاً پیش از انتشار گزارشهای خود، آنها را ویرایش و نمونه خوانی میکنند. بسیاری از سازمانهای خبری، از اینکه مقامات و موسسات دولتی را پاسخگوی عموم میدانند، به خود افتخار میکنند. در حالیکه منتقدان مطبوعات، مسائلی در مورد مسئول بودن خود مطبوعات، مطرح کردهاند.
گزارشگری
مهمترین فعالیت خبرنگاری ارائه گزارش از حوادث است؛ که در آن مسائلی همچون چه کسی؟ ، چه چیزی؟ ، چه هنگامی؟ ، کجا؟ ، چرا؟ و چگونه؟ و شرحِ اهمیت و تأثیر حادثه ، ذکر میشود.
خبرنگاری در شماری از رسانهها دیده میشود :
روزنامهها
تلویزیون
رادیو
مجلهها
شبکه وب جهانی در اینترنت.
موضوع خبرنگاری هر چیزی میتواند باشد، و خبرنگارها به نگارش در مورد حوزه وسیعی از مسائل اشتغال دارند :
سیاست در چهار سطح : ۱. بینالمللی ۲. کشوری ۳. استانی ۴. محلی
اقتصاد و تجارت در همین چهار سطح
بهداشت و پزشکی
آموزش
ورزش
تفریح و سرگرمی
شیوه زندگی
خوراک
پوشاک
تفریحات
مسائل جنسی و روابط...
خبرنگارها میتوانند برای خروجیهای خبری عمومی همچون روزنامهها، مجلات خبری و رادیو تلویزیون؛ نشریات تخصصی کثیرالانتشار همچون مجلات تجاری و سرگرمی، یا برای نشریات و خروجیهای خبری که دارای گروه خاصی از مشترکین هستند گزارش کنند.
معمولاً از خبرنگارها خواسته میشود برای گردآوری اطلاعات جهت تهیه گزارش خود در صحنه وقوع ماجرا حضور یابند، و اغلب ممکن است آنان گزارش خود را در محل تهیه کنند. آنان همچنین برای گردآوری اطلاعات از تلفن، رایانه و اینترنت نیز استفاده میکنند. با این وجود، اغلب اوقات این گزارشها در اتاق اخبار، یعنی دفتری تهیه میشود که خبرنگارها و سردبیر برای تهیه محتوای خبر در آن مشغول به کار هستند.
خبرنگارها، خصوصاً آنهایی که موضوع یا حوزه خاصی را پوشش میدهند (یک حوزه) باید روابط گستردهای با منابع، یعنی افراد فعال در حوزه مورد نظر داشته باشند، تا بتوانند یا به منظور شرح جزئیات یک حادثه، یا ارائه سرنخهایی در مورد دیگر موضوعاتی که باید گزارش شود، از آنها استفاده کنند. آنان همچنین باید برای تحقیق و گزارش بهتر ماجرا مهارتهای تحقیقی خود را تقویت کنند.
روزنامه نگاری
روزنامه نگاری به گروههای متعددی تقسیم میشود: روزنامهها، مجلات خبری، مجلات عمومی، مجلات تجاری، مجلات سرگرمی، خبرنامهها، نشریات خصوصی، صفحات خبری آنلاین و سایر موارد. هر یک از این گونهها شرایط خاص خود برای تحقیق و نگارشِ گزارش را، داراست.
مثلاً، روزنامه نگاران ایالات متحده آمریکا سابقاً از سبک هرم وارونه برای نگارش گزارش خود، استفاده میکردند. گرچه این سبک بیشتر برای نگارش گزارشهای خبری صریح و جدی استفاده میشده و نه مقالات اصلی. گزارشهای مکتوب خبری جدی باید به صورت خلاصه نوشته شده، و مهمترین اطلاعات را در همان ابتدا بیاورد، تا چنانچه در صورت کمبود فضا، داستان خلاصه شد، کم اهمیتترین مسائل، از انتهای داستان حذف شود. سردبیران معمولاً اطمینان حاصل میکنند که گزارشها تا حد امکان موجز نوشته شود. مقالات اصلی اغلب با توجه به موضوع گزارش آزادانه تر نوشته میشوند، و عموماً فضای بیشتری به آنها اختصاص داده میشود (رجوع شود به نوشتن مقاله اصلی در ذیل).
مقالات مجلات خبری و مجلات عمومی معمولاً به سبکی متفاوت نوشته میشوند، و در آنها تاکید کمتری بر هرم وارونهاست. نشریات تجاری بیشتر حول محور اخبار تهیه میشوند، در حالی که نشریات سرگرمی بیشتر بر مبنای مقالات اصلی تدوین میشوند.
اخبار جمع واژه خبر است. همچنین مطالبی که برای آگاهی مردم میگویند و مینویسند که میتواند به شکل اینترنتی منتشر شود (مانند گوگل نیوز) یا به شکل کاغذی که به آن روزنامه(یا هفتهنامه و ماهنامه بستگی به بسامد انتشار دارد) گویند (مثلاً واشنگتن پست یا گاردین یا همشهری) و یا به شکل تلویزیونی که به آن شبکه خبری گویند (مانند بیبیسی یا شبکه خبر).
خبر
برای خبر تعاریف متفاوتی آورده شده است. اما معروفترین جمله که به قدمت حرفه ژورنالیسم در تعریف وجود دارد این است که سگی انسان را گاز گرفت خبر نیست، اما انسانی سگ را گاز گرفت خبر است. این گفته، همانند بسیاری از گفتهها و ضرب المثلها، به رغم کوتاه بودن اما در بین خبرنگاران جهان مشهوریت دارد. خبر رویدادی جدید است که جذابیت لازم را برای مخاطبان مورد نظر داشته باشد. بنابراین رویدادی که در یک شهر خبر محسوب میشود، در شهر دیگری ممکن است خبر نباشد.
اغلب متخصصان در این حوزه تعریفی برای آن ذکر کردهاند. برای نمونه اِولین وُوگ درباره تعریف خبر میگوید که خبر چیزی است که فردی بی تفاوت به دنیا بخواهد آن را بخواند و تنها زمانی خبر میشود که او آن را بخواند. بعد از آن ارزشی ندارد. یا آرتور مک ایون، سر دبیر سان فرانسیسکواگزمیز درباره خبر چنین تعریفی را میآورد: هر آنچه خواننده را به ُنچ ُنچ وا دارد خبر است.
برای خبر تعاریف بسیار دیگر آورده شده از جمله اینکه، خبر ماده اولیه روزنامه است. خبر باید فوری و پس از حادثه به جریان افتد، برای عموم جالب باشد، حاوی اطلاعات تازه باشد، خنثی نباشد و ادراکات فرهنگی جامعه خاص خود را منعکس کند.
تشریح خبر
خبر دربرگیرنده نکاتی است که بیشتر جنبه تازگی و نو بودن دارد و مردم را از حوادث و تحولاتی که به تازگی روی داده آگاه میسازد. اما لزوماً همیشه اینگونه نیست. برخی رویدادها در طول چند دهه بارها اتفاق میافتند و در اخبار منعکس میشوند و به ندرت توجهی برای تکرار و پخش آنها یافت میشود.
برخی معتقدند که هر چه در خبر رسانی ارزشها و دیدگاههای اقشار و طبقات بیشتری از شهروندان لحاظ شود، ما با سیستم خبری مسؤولانه تری در قبال شهروندان روبروییم. هربرت. ج. گنز در کتاب دموکراسی و خبر فاصله زیادی میبیند بین اوضاع کنونی خبر رسانی در جامعه آمریکا و مدل آرمانیاش که مبتنی است بر دموکراسی آرمانی شهروندان.
خبر خوب
برخی چنین میگویند که خبر خوب، خبری است که توسط مخاطب دیده شود، و بعد از خودنمایی، تاثیر گذار باشد. برای دیده شدن باید به فرم توجه کرد و برای تاثیرگذاری باید محتوا داشت. برای دیده شدن میتوان به مواردی همچون یک تیتر جذاب یک شروع طلایی، یک ترکیب بندی و ساختار حرفهای، یک تصویر مناسب و یک پایان موثر اشاره کرد.
ناگفتههای پیشین، خبر
برخی رویدادهای خبری هم با آنکه مدتها از زمان وقوعشان میگذرد، با افزودن مطالب ناگفته پیشین یا اطلاعات تازهای که از آنها به دست آمده است، جنبهای از تازگی مییابند. برای مثال به این بخش از یک رویداد خبری که ۵۶ سال پیش از وقوع آن گزارش شده است، تازه گی جدیدی در خبر دیده میشود. محتوای اسناد دولتی که در جریان تلاش مردی برای یافتن پدر گمشده اش فاش شد، نشان میدهد چگونه هزاران نظامی چینی که در جریان جنگ جهانی دوم در ارتش انگلیس خدمت میکردند، در جوی آکنده از نژادپرستی ضد شرقی مجبور شدند به کشورشان بازگردند.
همچنین یاسر عرفات که در اکتبر سال ۲۰۰۴ به شدت بیمار شد که بر اثر این بیماری فوت کرد. پس از چند سال نبش قبر عرفات در خصوص علت مرگش و ابهاماتی که ایجاد شده بود باعث ایجاد تازگی در خبر شد.
سبک ساعت شنی
سبک ساعت شنی را سبک خبرنویسی مدرن نیز نامگذاری میکنند. گفته میشود این سبک، سبکی است که به خوبی قادر است، سلیقههای گوناگون مخاطبان خبر را راضی نگه دارد.
ساعت شنی، مدل گسترش یافته سبک تلفیقی است، در این سبک، لید کمی مشروحتر، و کاملتر آورده میشود. در سبک تلفیقی قوانین کلمه شماری (۲۵ تا ۳۵ کلمه) را رعایت میکند، اما در سبک ساعت شنی ممکن است لید ۶۰ کلمه یا حتی بیشتر هم باشد، ممکن است یک لید از سه یا چهار پاراگراف تشکیل شود.
تفاوت دیگر، اینکه سبک ساعت شنی یک پازل سه تکه است. ابتدا درقسمت بالا، یک لید چند پاراگرافی که به سبک هرم وارونه تنظیم شده وجود دارد. در پایین یک هرم که داستان واقعه را به ترتیب تاریخی گزارش میکند، و در وسط یک جمله یا عبارت که هرم وارونه را به سبک هرم (ترتیبی) متصل میکند. به این جمله یا عبارت، جمله چرخشی میگویند.
میگویند که سبک ساعت شنی ابتدا به وسیله روی پیتر کلارک در ۱۹۸۳ بعد از اینکه او شروع به نوشتن چیزهای نو در روزنامه صبح خود کرد، نام گذاری شد.
ساختار ساعت شنی میتواند مانند هرم وارونه، مهمترین اطلاعات داستان را به شکل اخبار سخت در ابتدای مطلب جای دهد. سپس با یک عبارت چرخشی شما را وارد اصل داستان به شکل ترتیبی کند.
خبر محلی و سراسری
ارزش خبری
مناسب ترین زاویه دید از نظر مخاطب ارزش خبری است. در خبر باید بخشی برجسته شود که ارزش خبری بیشتری نسبت به باقی ارزشهای خبری داشته باشد. عوامل مختلفی وجود دارد که نشان دهید یک رویداد ارزش خبری دارد یا خیر.
وجود اختلاف نظر و تقابل، بروز رویدادی غیر عادی، شخص، موسسه یا مکان مهم و برجستهای که نامش برای مردم آشنا باشد، مجاورت، علاقه شخصی یا وقتی موضوعی ارتباط مستقیمی با مخاطب پیدا میکند، جذابیت انسانی، خطوط زمانی (موضوعی که تازه اتفاق افتاده و شروع به اتفاق افتادن کرده است)، تغییر، تاثیر مستقیم بر زندگی مخاطب، خشونت و درام از مواردی هستند که در مواقع خاص دارای ارزش خبری هستند. ارزشهای خبری به هفت دسته تقسیم میشوند.
تازگی
مجاورت
در برگیری
شهرت
شگفتی
فراوانی و تعداد
تضاد، برخورد و درگیری که یک خبر میتواند یک یا حتی همه آنها را داشته باشد.
تازگی بستگی دارد که خبر مناسبتی باشد یا نه اگر مناسبتی باشد در صورتی که از آن مناسبت زمان زیادی بگذرد دیگر ارزش خبری نخواد داشت.
مجاورت به معنای نزدیکی خبر به زندگی مردم باشد مثلاً ممکن است برای یک کشور که هیچگونه مناطق نفت خیزی وجود ندارد خبر افزایش قیمت نفت مهم نباشد.
در برگیری به دو صورت بیشتر قابل ملاحظه است قشری و جغرافیایی.
مثلاً خبر واکسیناسیون دانش آموزانی که تازه میخواهند وارد دبیرستان شوند برای دانش آموزان این سن و والدینشان بسیار مهم است اما برای یک فرد که مشکل او در جامعه بیکاری است اصلاً قابل توجه نیست.
شهرت وقتی خبر به دست آمده از یک شخص مشهور باشد مثل رئیس جمهور
باشد آن خبر را جالب میسازد یا مثل خداحافظی یک بازیکن خیلی معروف از تیم ملی آن کشور که جنجال آفرین است.
شگفتی وقتی ارزش خبری یک خبر را بالا میبردکه آن خبر یک تا کنون به وجود نیامده باشد دو خارج از تصور باشد سه بسیار کمیاب باشد چهار خلاقانه باشد.
فروانی و تعداد هنگامی به وجود میآید که در آن خبر آمار و ارقامی باشد چه زیاد چه کم چه عجیب چه معمول البته هر چه جالب تر باشد ارزش بیشتری دارد.
تضاد، برخورد و درگیری مثل سرکوب کردن مردم تظاهرات کننده علیه یک رژیم توسط نیروهای پلیس (برخورد)
یا در گیری دو مهمان در یک برنامه تلویزیونی زنده .(که شهرت هم به شمار میآید) تضاد مثل صدور اعلامیه علیه کشورهای دیگر.
رابطه خبر و منبع
هربرت گانز رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر را به رقص تانگو تشبیه میکند که یا منبع خبر این رابطه را هدایت میکند و یا روزنامه نگار؛ گانز معتقد است در اکثر مواقع هدایتگر این رابطه منبع خبر است. روزنامه نگار معمولاً تنها به سراغ تعداد محدودی از منابع خبری که در گذشته نیز در دسترس او بوده و آنها را مناسب تشخیص می داده است، میرود و نسبت به سایر منابع خبری به شکلی منفعلانه عمل میکند. پژوهشگرانی دیگری همچون کارلسون (۲۰۰۹٬۲۰۱۱) نیز طی یک دهه اخیر با الهام گرفتن از نظریات هربرت گانز به بررسی رابطه بین روزنامه نگار و منبع پرداختهاند و این رابطه را پویا و داینامیک توصیف کردهاند. اما به نظر میرسد رابطه روزنامه نگار و منبع خبر تا حد زیادی متاثر از نظام هنجاری و مدیریت رسانهای حاکم در هر کشور باشد. مطالعات و تحقیقات گانز، سیگال، کارلسون و سایرین در خصوص رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر در جوامع غربی بوده است و به نظر میرسد برای رسیدن به شناخت دقیقتری از رابطه بین منبع و روزنامه نگار در جوامع شرقی و در سایر نظامهای هنجاری رسانهای، پژوهشهای بیشتری نیاز است.
نرمخبر
در فرهنگ روزنامهنگاری و ارتباطات، نرمخبر یکی از سبکهای خبرنویسی است. نرمخبر، ماهیتی گزارشگونه دارد، و عمدتاً برای پوشش موضوعات مورد علاقهٔ انسانی در حوزهٔ عمومی به کار میرود. تمرکز نرمخبر، بیشتر بر روی سرگرمی یا آموزش است، و میتواند زبانی غیررسمی داشته باشد.
برای خبر نرم تعاریف متنوع وجود دارد. با این حال یکی از مشخصه معمولی آن عبارت است از "هر خبری که خبر سخت نباشد" (Davis 1996, 108-109). همچنین خبر سخت، با پوشش وقایع حال رهبران عالیمرتبه، مسائل بزرگ یا اغتشاشات مهم در جریان زندگی روزمره مثل زلزله یا سانحه هوایی شناخته میشود(Smith 1985).
یکی از تفاوتها بین خبر سخت و خبر نرم در لحن ارائه آن میباشد. گزارش خبر سخت، واقعیتهایی درباره رخدادها به مخاطب میگوید سپس تصمیمگیری درباره اطلاعات را به خود مخاطب واگذار میکند. برخی از نرمخبرها با رویدادهای جاری ارتباط دارند، اما این رویدادها آنی و مقطعی نیستند، و استمرار دارند (مثال: تغییر دیدگاه سیاسی در یک حزب بزرگ، پیدایش یک سبک موسیقی جدید و امثالهم). نرمخبر به خواننده نگاهی تحلیلی، منتقدانه، و پرسشگر میدهد، و در حیقیت، او را به تعقیب رویداد ترغیب میکند.
خبر کلامی
خبرهای کلامی به خبرهایی گویند که از گفتههای چهرههای خبرساز منشا میگیرند، نه از رویدادها یا تحول در رویدادها. در این دسته از خبرها پیامی که مربوط به وقوع رویدادی باشد، نمیتوان یافت. هر چه هست نقل گفتهها است. به همین سبب بسیاری از صاحبنظران این خبرها را شبه خبر نامیدهاند. این صاحبنظران استدلال میکنند که چون در متن این خبرها حتی به ارزش جدا شدن برگی از درخت رویداد و یا تحولی اتفاق نمیافتد، نمیتوان این نقلها را خبر نام نهاد. بنابر این در همه تعاریف خبر به روشنی یا به کنایه شرط اصلی برای خبر، وقوع یک رویداد یا بروز تحول در یک جریان خبری است.
خبر کلامی بیشتر در فضای بیاعتمادی میان مسئولان و رسانهها (نمایندگان مردم) امکان گسترش میباید. به این معنا که در مجموعه بیشتر مسیر میان خبرسازان، به خبرنگار به رسانه و به مردم، ایستگاه خبرنگار حذف میشود. به همین دلیل نقش و کارکرد خبرنگاران و مهارتهای حرفهای آنان به تدریج زنگ میبازد و خبرهای رسمی و بدون خطر -و در نتیجه بدون جاذبه - رواج مییابد. چنان که خواهد آمد سایتهای خبری پر تعداد که هر یک از سوی یک جریان سیاسی یا سازمان دولتی تامین مالی و حمایت میشوند، در گسترش این شیوه نقش دارند. کارکنان این سایتها اغلب خبرهای خود را از طریق تماسهای تلفنی با اشخاص شکل میدهند و تردید نباید کرد که گزینش مصاحبه شونده و نوع پرسشها و پاسخها با جهان بینی آن سایتها ربط مستقیم دارد.
انبوهسازی و خبر
اخبار مبتنی بر ارسالیهای کاربران را انبوه سپاری در خبر میگویند. به دیگر سخن کاربران مینویسند کامنت میگذارند و رای میدهند در واقع به نوعی به معنای اجتماعی شدن خبر است، قابلیتی که ریشه در خصوصیت وب دارد و میتوان گفت منطق اتاق خبر عصر وب است.
ارزشهای خبری
ارزشهای خبری ۷ مورد است شامل:
تازگی و نوبودن
شگفت انگیز بودن
بزرگی و فراوانی
برخورد (جنگ و درگیری)
مجاورت (جغرافیایی و معنوی)
دربرگیری
شهرت
روزنامه
روزنامه نشریهای است که به طور مرتب و منظم تهیه، چاپ و پخش میشود و بی هیچ قید و شرطی در دسترس مردم قرار میگیرد. روزنامه نه بیانیه است و نه اطلاعیه و برای روشن ساختن افکار مردم بلکه به نشر اخبار و اطلاعات در زمینههای گوناگون و انتقاد و صلاحاندیشی در امور عمومی میپردازد.
پیدایش روزنامهها
در سده ۱۸ جزوهها و اوراق اطلاعاتی برای نخستین بار در اروپا؛ به طور روزانه، چاپ و پخش میشد. پس از پایان سده ۱۹ تعداد خوانندگان روزنامههای اروپایی افزایش یافت و به هزاران یا میلیونها نفر رسید. روزنامههای اولیه بسیاری از انواع اطلاعات را در قطعی محدود و قابل تکثیر جای میدادند. روزنامهها اطلاعاتی را درباره امور جاری، سرگرمی و آگهی در یکجا ارائه میکردند.
چاپ مطبوعات روزانه ارزان در ایالات متحده آمریکا، به سال ۱۸۹۲ میلادی باز میگردد. این روزنامهها نخست فقط در شهر نیویورک توزیع میشد، اما پس از مدتی در تمام شهرهای بزرگ شرق آمریکا توزیع گردید. در نخستین سالهای سده ۲۰، روزنامههای شهری یا منطقهای پدیدار شد که اکثر مناطق ایالات متحده آمریکا را پوشش میداد. در دوران مهاجرت انبوه، روزنامههای بسیاری به زبانهای خارجی در آمریکا منتشر گردید. در سال ۱۹۱۱، نود و هفت روزنامه به زبان آلمانی در شهرهای غربی و شمال شرق آمریکا منتشر میشد.
نخستین روزنامههای معتبر نیویورک تایمز و لندن تایمز بودند. در دیگر کشورهای اروپایی، این دو روزنامه به عنوان الگو مورد توجه قرار میگرفتند. روزنامههای بخش ممتاز بازار تبدیل به نیروی سیاسی عمدهای شدند.
در سال ۱۹۶۰ هر روز در انگلستان بیش از یک روزنامه به ازای هر خانواده به فروش میرسید؛ به طور متوسط ۱۱۲ روزنامه برای هر ۱۰۰ خانواده، اما این نسبت از آن پس پیوسته کاهش یافتهاست. امروزه کمتر از ۹۰ روزنامه برای هر ۱۰۰ خانواده به فروش میرسد.
کشورهای اروپایی، هر کدام تعدادی روزنامههای سراسری، خصوصی و دولتی دارند. روزنامههای اروپا اغلب دیدگاههای سیاسی متفاوتی دارند، موضوعات متفاوتی را دربر میگیرند و امکان انتخاب برای خواننده فراهم میکنند. در آمریکا، همچنان انتشار روزنامههای محلی به صورت یک پیشه انحصاری درآمدهاست. اگر چه روزنامهها در آمریکا محلی هستند، اما به هیچ وجه تماماً در مالکیت افراد محلی قرار نمیگیرند. بیش از ۷۰ درصد این روزنامهها به وسیله شرکتهای انتشاراتی زنجیرهای کنترل میشوند. در بعضی از این روزنامهها، همانند بسیاری از روزنامههای اروپا، مالکان خط مشیها و سیاستهای سرمقالهها را تعیین میکنند و سردبیران و روزنامهنگاران خود را به پیروی از این سیاستها متعهد میدانند. در زنجیره روزنامههای هرست، هر روز چندین سرمقاله برای سردبیران هشت روزنامه عمده فرستاده میشود، که بعضی از آنها باید مورد استفاده واقع شوند، در حالی که بعضی دیگر میتوانند مورد استفاده قرار گیرند.
بسیاری از دولتها اقدام به جلوگیری تملک روزنامهها به وسیله شرکتهای زنجیرهای بزرگ کردهاند تا تلاش کردهاند موازنه سیاسی را به مطبوعات تحمیل کنند.در سال ۱۹۷۰ در نروژ، برنامهای برای متعادل کردن سرمایهگذاری میان روزنامههایی که نماینده جناحهای مختلف سیاسی بودند آغاز گردید، و بیشتر اجتماعات محلی در آن کشور تنها دو یا چند روزنامه دارند که دیدگاههای گوناگون را در مورد اخبار ملی و بینالمللی ارائه میکنند.
با ظهور اینترنت و کتاب الکترونیکی به تدریج تعداد روزنامهها افزایش یافته و از شمارگان آنها کاسته میشود. فناوری جدید چاپ و تولید روزنامهها را بسیار آسانتر از گذشته ساختهاست.
نخستین روزنامههای به زبان فارسی
واژه «روزنامه» در متون کهن فارسی به کار رفتهاست و منظور از آن، بیان رویدادهای مهم درباره پادشاهان و شرح زندگانی وزیران و بزرگان بوده و در یک نسخه منتشر میشدهاست.
این واژه تا روزگار آغازین دوره قاجار نیز به همین مفهوم بودهاست، چنانکه مجموعههایی از این روزنامهها در زبان فارسی موجود است که آخرین مجموعه مستقل از این نوع، روزنامه میرزامحمد کلانتر شیراز در شرح رویدادهای زندیان، و روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه است.
در دوره قاجاری در معنی واژه روزنامه تغییری پدید آمد. به گزارشهای وقایعنگاران دولتی که از شهرستانها اخبار جاری را به دولت مرکزی مینوشتند نیز روزنامه گفته میشد.
نزدیک به شصت سال پیش از چاپ نخستین مطبوعات در ایران و همعصر با زندیان، در سده ۱۸ (میلادی)، چاپ مطالب به زبان فارسی در روزنامههای هند و سپس انتشار روزنامههای تمام فارسی در آن کشور آغاز شده بود. از جملهٔ این روزنامهها، میتوان سلطانالاخبار، جام جهاننما و سراجالاخبار را نام برد. اسدالله خان غالب، شاعر نامور پارسیسرای آن زمان در سراجالاخبار شعرهایش را به چاپ میرساند. نخستین نشریه استان گلستان که به صورت هفته نامه بودبنام"هفته نامه نیمروز" واکنون بنام"روزنامه گلستان نو"به صاحب امتیازی ومدیرمسولی"محمدآذری سیستانی"منتشر شدکه در چهار زمینه اجتماهی,سیاسی,ورزشی وفرهنگی با رویکرد خبری وتحلیلی منتشر شد
پیشینهٔ روزنامه در خاورمیانه
نخستین روزنامه خاورمیانه در سال ۱۸۲۸ هم زمان با سلطنت محمدعلی پاشا در مصر منتشر شد و نامش «الوقایع المصریه» بود. سه سال پس از آن روزنامهای ترکی به نام «تقویم وقایع» منتشر گردید و هشت سال بعد در ایران روزنامه «کاغذ اخبار» (ترجمه کلمه Newspaper) به اهتمام میرزا صالح شیرازی یکی از نخستین دانشجویان اعزامی به اروپا انتشار یافت.
بازار روزنامهها در آستانه انقلاب مشروطه رونق گرفت. رنه گروسه یکی از خاورشناسان مینویسد: «رستاخیز ملت ایران در آغاز قرن بیستم رستاخیز ادبی بود که بیشتر از طریق روزنامهها متجلی گردید.»
یک سال پس از انقلاب (۱۲۸۶ خورشیدی-۱۹۰۷ (میلادی) ) هشتاد و چهار روزنامه در ایران منتشر میشد، نفوذ این روزنامهها بر افکارعمومی به قدری بود که میرزا آقاخان کرمانی و جهانگیرخان صوراسرافیل دوتن از روزنامهنگاران نامی آن روزگار توسط محمدعلی شاه قاجار به جوخه اعدام سپرده شدند. فشار بر روزنامهها در دوران رضاشاه نیز ادامه پیدا کرد، در این دوران هم میرزاده عشقی و فرخی یزدی بر سر این کار جان باختند.
درخشانترین دوران مطبوعات ایران دهه ۱۳۲۰ بود که فضای باز سیاسی رشدی بی سابقه را در روزنامهها پدید آورد. تنها در طول سالهای ۲۰ تا ۲۶ تعداد ۴۶۴ نشریه منتشر میشد که ۴۳۳ عنوان به فارسی و بقیه به زبانهای ارمنی، ترکی، کردی، انگلیسی، فرانسوی، روسی و لهستانی بود.
این روزنامهها امور داخلی را با نهایت آزادی مورد بحث قرار میدادند، (امورخارجی توسط متفقین سانسور میشد) اکثر این روزنامهها نیز از انقلاب اجتماعی دم میزدند و حمله به حکومت را وظیفه خود میدانستند. اما پس از کودتای ۱۳۳۲ روزنامهها در ایران در محاقی طولانی افتادند که تا امروز ادامه دارد. در دوران پهلوی تنها نشریهای که گاه خشم شاه را بر میانگیخت نشریه توفیق بود و جز در دو دوره کوتاه؛ یکی پس از انقلاب اسلامی در سالهای ۱۳۶۰-۱۳۵۷ و دیگری پس از ریاست جمهوری محمد خاتمی در سالهای ۷۷ و ۷۸ مطبوعات ایران همواره از انعکاس آزادانۀ اخبار و انتقاد از حکومت محروم بودهاند
مطبوعات در قانون ایران
قوانین مطبوعاتی در ایران از اولین قانون مصوب محرم ۱۳۲۶ قمری تاکنون در پی محدود کردن آزادیهای مصرَّح درقانون اساسی بودهاند. هرچند قانون اساسی مشروطه و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هر دو بر آزادی مطبوعات تأکید داشتهاند:
(...غیر از کتب ظلال و مواد مضر به دین مبین... – قانون اساسی مشروطه اصل بیستم)
(...مگرآنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد...- قانون اساسی جمهوری اسلامی اصل بیست وچهارم)
هر دو قانون نیز رسیدگی به جرایم مطبوعاتی را همچون جرایم سیاسی به هیئت منصفه واگذار کردهاند.
نشریه
نشریه ، به اثری گفته میشود که به طور دورهای نسخه ی جدیدی از آن منتشر میگردد. مثال ساده آن نشریات، روزنامهها و مجلهها هستند. روزنامهها معمولاً روزانه و مجلهها هفتگی یا ماهیانه منتشر میگردند.
نشریهها معمولاً با استفاده از شماره استاندارد بینالمللی پیایندها (شاپا) نمایه میشوند.
روزنامهنگاری
خبرنگاری یا ژورنالیزم، رشته گردآوری، تجزیه و تحلیل، تایید و ارائه اخبار مربوط به حوادث جاری، روندها، مسائل و مردم است. افرادی را که به این حرفه اشتغال دارند خبرنگار میگویند.
از خبرنگاری خبر-محور، گاهی اوقات، تحت عنوانِ «نخستین پیش نویس تاریخ» (به گفته فیل گراهام) یاد میشود. چرا که خبرنگارها اغلب حوادث مهم را ثبت میکنند، و از این طریق در مهلتی اندک، مقالات خبری تولید میکنند. رسانهها در حالی که تحت فشار هستند تا پیش از دیگران اخبار خود را منتشر کنند، با تکیه بر معیارهای دقت، کیفیت و سبک سازمان خود، معمولاً پیش از انتشار گزارشهای خود، آنها را ویرایش و نمونه خوانی میکنند. بسیاری از سازمانهای خبری، از اینکه مقامات و موسسات دولتی را پاسخگوی عموم میدانند، به خود افتخار میکنند. در حالیکه منتقدان مطبوعات، مسائلی در مورد مسئول بودن خود مطبوعات، مطرح کردهاند.
گزارشگری
مهمترین فعالیت خبرنگاری ارائه گزارش از حوادث است؛ که در آن مسائلی همچون چه کسی؟ ، چه چیزی؟ ، چه هنگامی؟ ، کجا؟ ، چرا؟ و چگونه؟ و شرحِ اهمیت و تأثیر حادثه ، ذکر میشود.
خبرنگاری در شماری از رسانهها دیده میشود :
روزنامهها
تلویزیون
رادیو
مجلهها
شبکه وب جهانی در اینترنت.
موضوع خبرنگاری هر چیزی میتواند باشد، و خبرنگارها به نگارش در مورد حوزه وسیعی از مسائل اشتغال دارند :
سیاست در چهار سطح : ۱. بینالمللی ۲. کشوری ۳. استانی ۴. محلی
اقتصاد و تجارت در همین چهار سطح
بهداشت و پزشکی
آموزش
ورزش
تفریح و سرگرمی
شیوه زندگی
خوراک
پوشاک
تفریحات
مسائل جنسی و روابط...
خبرنگارها میتوانند برای خروجیهای خبری عمومی همچون روزنامهها، مجلات خبری و رادیو تلویزیون؛ نشریات تخصصی کثیرالانتشار همچون مجلات تجاری و سرگرمی، یا برای نشریات و خروجیهای خبری که دارای گروه خاصی از مشترکین هستند گزارش کنند.
معمولاً از خبرنگارها خواسته میشود برای گردآوری اطلاعات جهت تهیه گزارش خود در صحنه وقوع ماجرا حضور یابند، و اغلب ممکن است آنان گزارش خود را در محل تهیه کنند. آنان همچنین برای گردآوری اطلاعات از تلفن، رایانه و اینترنت نیز استفاده میکنند. با این وجود، اغلب اوقات این گزارشها در اتاق اخبار، یعنی دفتری تهیه میشود که خبرنگارها و سردبیر برای تهیه محتوای خبر در آن مشغول به کار هستند.
خبرنگارها، خصوصاً آنهایی که موضوع یا حوزه خاصی را پوشش میدهند (یک حوزه) باید روابط گستردهای با منابع، یعنی افراد فعال در حوزه مورد نظر داشته باشند، تا بتوانند یا به منظور شرح جزئیات یک حادثه، یا ارائه سرنخهایی در مورد دیگر موضوعاتی که باید گزارش شود، از آنها استفاده کنند. آنان همچنین باید برای تحقیق و گزارش بهتر ماجرا مهارتهای تحقیقی خود را تقویت کنند.
روزنامه نگاری
روزنامه نگاری به گروههای متعددی تقسیم میشود: روزنامهها، مجلات خبری، مجلات عمومی، مجلات تجاری، مجلات سرگرمی، خبرنامهها، نشریات خصوصی، صفحات خبری آنلاین و سایر موارد. هر یک از این گونهها شرایط خاص خود برای تحقیق و نگارشِ گزارش را، داراست.
مثلاً، روزنامه نگاران ایالات متحده آمریکا سابقاً از سبک هرم وارونه برای نگارش گزارش خود، استفاده میکردند. گرچه این سبک بیشتر برای نگارش گزارشهای خبری صریح و جدی استفاده میشده و نه مقالات اصلی. گزارشهای مکتوب خبری جدی باید به صورت خلاصه نوشته شده، و مهمترین اطلاعات را در همان ابتدا بیاورد، تا چنانچه در صورت کمبود فضا، داستان خلاصه شد، کم اهمیتترین مسائل، از انتهای داستان حذف شود. سردبیران معمولاً اطمینان حاصل میکنند که گزارشها تا حد امکان موجز نوشته شود. مقالات اصلی اغلب با توجه به موضوع گزارش آزادانه تر نوشته میشوند، و عموماً فضای بیشتری به آنها اختصاص داده میشود (رجوع شود به نوشتن مقاله اصلی در ذیل).
مقالات مجلات خبری و مجلات عمومی معمولاً به سبکی متفاوت نوشته میشوند، و در آنها تاکید کمتری بر هرم وارونهاست. نشریات تجاری بیشتر حول محور اخبار تهیه میشوند، در حالی که نشریات سرگرمی بیشتر بر مبنای مقالات اصلی تدوین میشوند.
قطبنما
قُطبنما وسیلهای برای تعیین جهت و جهتیابی. این وسیله با استفاده از میدان مغناطیسی زمین جهت قطب شمال را نشان میدهد که در حقیقت شمال مغناطیسی زمین است؛ که با شمال حقیقی مقداری فاصله دارد. زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، میل مغناطیسی نامیده می شود. امروزه برای تعیین شمال حقیقی از قطبنماهای پیشرفتهتری مانند قطبنمای ژیروسکوپی استفاده میشود.
تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی (فلز و الکتریسیته)
هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود، که به آن انحراف مغناطیسی میگویند. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن می تواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است.
در جدول زیر حداقل فاصلهی وسایل مختلف از قطبنما -برای اینکه قطبنما شمال مغناطیسی را به درستی نشان دهد- آمده است:
اشیا فاصله
خطوط برق فشار قوی 55 متر
کامیون و اتومبیل 10 متر
خطوط تلفن 10 متر
ابزار الکتریکی و مکانیکی 2 متر
کلاهکها و اشیاء کوچک فلزی 2/1 متر
قطبنمای پیشرفته
قطبنماهای پیشرفته که بیشتر در صنایع مخابرات و امور نظامی به کار برده میشوند، مجهز به سلولهای شبنما هستند که حتی در تاریکی شب عمل جهتنمایی را صورت دهند. این نوع قطبنماها در دوربینهای دو چشمی نظامی، تانکها، نفربرها و حتی در ساختمان برخی خودروهای پیشرفته نیز به کار می رود. از قطب نماهای پیشرفته در اندازه گیری طول جغرافیایی و عرض جغرافیاییِ محل نیز استفاده میکنند که در نقشهخوانی، پیادهسازی عملیات نظامی، دیدهبانی در مناطق جنگی و ... نقش تعیینکننده دارند.
قطب نمای M1
ساختمان قطب نماي M1
1 – دستگيره يا شصتي : حلقه اي است كه در انتهاي قطب نما قرار دارد و براي نگهداشتن قطب نما به حالت تراز در موقع استفاده بكار مي رود.
2 – درب قطب نما : درپوشي است آلومينيومي كه در وسط آن تار موئي قرار دارد و كاربرد تارموئي مانند مگسك اسلحه است و دو سر تار موئي دو نقطه فسفري (شبنما) وجود دارد و در موقع كار شبانه از آن استفاده مي شود .در حاشيه درب قطب نما خط كشي تعبيه شده است و بر اساس مقياس 000/50 : 1 بر مبناي كيلومتر مدرج شده است.
3 – تيغه نشانه روي و عدسي چشمي : تيغه ايست كه بالاي آن شكاف كوچكي همانند شكاف درجه اسلحه است و با زاويه 45 درجه نسبت به صفحه مدرج قرار ميگيرد و در موقع گرا گرفتن با كمك تار موئي بكار مي رود. در اين حال توسط عدسي چشمي كه در وسط تيغه تعبيه شده اعداد مربوط به گراي هدف نشانه روي شده قرائت مي شود. خواباندن تيغه بر روي صفحه قطب نما سبب قفل شدن صفحه مدرج مي شود.
4 – بدنه : كليه اجزاي قطب نما در داخل بدنه كه از جنس آلومينيوم است قرار دارد. در كنار اين محفظه خط كشي تعبيه شده كه با باز شدن كامل درب قطب نما ، خط كشي قطب نما را كامل ميكند.
5 – طوقه كار در شب : طوقه متحركي است كه جداره خارجي آن دندانه دار است و تعداد 120 دندانه دارد اين دندانه ها با زائده اي در كنار قطب نما در تماس است كه به هنگام چرخش تق تق صدا ميدهد و هر تقه برابر 3 درجه است . بر روي صفحه طوقه يك خط و يك نقطه فسفري مشاهده مي شود كه در موقع كار در شب از آن استفاده ميشود.(زاويه بين خط و نقطه 45 درجه و 15 تقه است)
6 – صفحه ثابت : در زير طوقه كار درشب صفحه شيشه اي ثابتي قرار دارد كه روي آن يك خط سياه بنام شاخص تعبيه شده . اين خط درست در امتداد شكاف تيغه نشانه روي و تار موئي قرار دارد كه در موقع گرا گرفتن هر عددي زير شاخص باشد گراي آن امتداد است.
7 – صفحه مدرّج : صفحه ايست لغزنده كه عقربه مغناطيسي روي آن نقش بسته است .بر روي اين صفحه دو گونه تقسيم بندي وجود دارد.
الف : تقسيم بندي داخلي كه برحسب درجه صورت گرفته و به رنگ قرمز ميباشد كه به ازاي هر 5 درجه علامت گذاري وهر 20 درجه عددگذاري شده است.(محيط دايره به 360 قسمت مساوي تقسيم شده و زاويه بين دو شعاع دايره كه يك قسمت را فرا گرفته است ، يك درجه نام دارد).
ب : تقسيم بندي خارجي كه برحسب ميليم غربي و برنگ سياه است كه به ازاي هر 20 ميليم علامت گذاري و هر هر 200 ميليم عددگذاري شده است ولي دو صفر سمت راست آن اعداد بمنظور اختصار حذف شده است.(در اين تقسيم بندي محيط دايره به 6400 قسمت تقسيم شده كه هر قسمت آنرا يك ميليم گويند).
شمال
شُمال (شِمال هم تلفظ شده) یا آپا یا اَپاختَر، یکی از چهار جهت اصلی است.
در نقشهها جهت شمال را همیشه به سوی بالای نقشه نشان میدهند.
پیرامون واژه
شمال واژهای عربی و فارسی آن آپا یا اَپاختَر است.در زبان پارسی میانه، خشکیهای شمال غربی کره زمین را وُروبَرشت و خشکیهای شمال شرقی را وُروژَرشت مینامیدند.در بُندَهِش آمده که برای هر جهت اصلی یک سپاهبد گمارده شده و سپاهبد شمال، ستاره هفتاورنگ (محتملاً نگهبان شمال) است.
در زبان
در سند املاک از شمال قیدی ساخته میشود به صورت «شمالاً». (نمونه: این مکان شمالاً به زمین فروشنده محدود است.) به افراد و چیزهای منسوب به شمال، شمالی یا شمالیه (نمونه: بلاد شمالیه) گفته میشود. در ادبیات شمالیپیکران به معنی ستارگانی است که از شمال طلوع میکنند.به منطقه بالای مدار قطب شمال در فارسی شمالگان گفته میشود.
باختر
باختر یا غَرب یکی از چهار جهت اصلی در جغرافیا است که در نقشهها معمولاً در سمت چپ نقشه است. باختر محل فروشدن یا غروب خورشید و بنابراین جهت مخالف گردش زمین است. به هنگام ناوبری برای رفتن به سوی باختر باید سمت قطبنما را روی °۲۷۰ قرار داد.
کاربرد امروزی
لغتنامههایی که مشخصاً به فارسی امروز میپردازند دربارهٔ واژهٔ «باختر» چنین آوردهاند:
فرهنگ معاصر فارسی (صدری افشار و دیگران:۱۳۸۱) «باختر» را ادبی میداند و به مدخل غرب (که مفصلتر است) ارجاع میدهد.
فرهنگ روز سخن (انوری:۱۳۸۳) «باختر» را «مغرب» (که باز مدخل مفصلتری است) معنی میکند.
با توجه به این که هر دوی این فرهنگها مدخل مفصلتری تحت «مغرب» یا «غرب» دارند، به نظر میرسد که باید فرض کرد واژهٔ «باختر» به نظر این فرهنگنویسان از واژههای «غرب» و «مغرب» مهجورتر است.
کاربرد قدیمیتر
«باختر» در ادبیات فارسی به معنی شمال و شرق هم استفاده میشده است.
در لغتنامه دهخدا دو مدخل برای «باختر» وجود دارد: یکی به عنوان جهت جغرافیایی و دیگری به عنوان سرزمین باکتریا (بلخ). در مورد مدخل اول (که موضوع این صفحه است)، برای معنی شمال (برای این کلمه)، تنها به اوستا اشاره شده است (و برای آن نیز باختر را با واژهٔ اوستایی «اپاختر» - apãxtar - یعنی آنطرفتر یکی گرفته است).
در بعضی از مثالهایی که از متون قدیمی فارسی برای این کلمه آورده شده است، باختر متضاد خاور است. همچنین در جایی (به نقل از شرفنامهٔ منیری) اشاره شده است:
«تحقیق آنست که باختر مخفف با اختر است و اختر ماه و آفتاب هر دو را گویند پس باختر مشرق و مغرب را توان گفت ازین جهت متقدمین بر هر دو معنی این لفظ را استعمال کردهاند لیکن خوار به معنی خور بیشتر آمده از این جهت خاور به معنی مشرق بیشتر استفاده میشود ...»
در یکی از پاورقیهای مربوط به این کلمه نیز آمده است:
«شاید اختلافاتیکه در معنی باختر روی داده از باختریان (بلخ) باشد که مردم در همسایگی جنوب او، او را شمال و در شمال جنوب، و در مغرب مشرق و در مشرق مغرب مینامیدهاند.»
در نمونههایی از اشعار شاعران فارسیزبان (از فردوسی و ناصرخسرو گرفته تا خاقانی و نظامی و سعدی)، باختر به معنای مغرب بهکار رفته است
. البته مثالهایی نیز از کاربرد عکس آن وجود دارد (در اشعار فرخی و عنصری و سوزنی و دو بیت در بعضی از نسخ شاهنامه).
خاور
خاوَر واژهای پارسی برابر با شرق عربی است. در جغرافیا، خاور امروزه به معنی شرق، یکی از چهار جهت اصلی، است.
کاربردهای قدیمی
البته در اصل خاور در زبان پارسی بازماندهٔ واژهٔ خوربران یا «خوروران» (جای بردن خورشید، جای غروب خورشید) یعنی غرب است.
در پارسی به شرق «خوراسان» (که همین نام را روی استان خراسان گذاشتند زیرا شرق ایران بزرگ بود) و به شمال «اپاختر» (واژهٔ امروزی باختر نیز که به غرب گویند بازماندهٔ اپاختر است) گویند.
فرهنگ فارسی عمید و لغتنامه دهخدا این را تایید میکند. مثلاً در بیتی از رودکی، «مهر دیدم بامدادان چون بتافت، از خراسان سوی خاور میشتافت» یا در بیتی از خاقانی «چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق، افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور» به معنی اصیلش آمدهاست.
خاور در بعضی از لغتنامههای قدیمیتر، از جمله برهان قاطع و آنندراج، به هر دو معنی ذکر شده است.
جنوب
«نیمروز» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر نیمروز (ابهامزدایی) را ببینید.جنوب یا نیمروز یکی از چهار جهت اصلی است. جنوب نقطه مقابل شمال است و ۹۰ درجه با خاور و باختر اختلاف جهت دارد. بطور قراردادی در نقشهها، نقطه یا جهت پایینی نقشه را جنوب مینامند.
جهتیابی
جهتیابی، یافتن جهتهای جغرافیایی است. جهتیابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شدهباشید، با دانستن جهتهای جغرافیایی، میتوانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفادههای مسلمانان از جهتیابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگلبانان و... هم به دانستن روشهای جهتیابی نیازمندند.
هرچند امروزه با وسایلی مانند قطبنما یا سامانه موقعیتیاب جهانی (جیپیاس) میتوان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روشهای دیگر جهتیابی مفید و کاراست.
جهتهای اصلی و فرعی
اگر رو به شمال بایستیم، سمت راست مشرق (شرق، خاور)، سمت چپ مغرب (غرب، باختر) و پشت سر جنوب است. این چهار جهت را جهتهای اصلی مینامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلاً نیمساز جهتهای شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص میکند.
با دانستن یکی از جهتها، بقیهٔ جهتها را میتوان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است.
روشهای جهتیابی
برخی روشهای جهتیابی مخصوص روز، و برخی ویژهٔ شب اند. برخی روشها هم در همهٔ مواقع کارا هستند. توجه شود که:
بسیاری از این روشها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهتهای اصلی را به صورت تقریبی مشخص میکنند. برای جهتهای دقیق باید از قطبنما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.
آنچه گفته میشود اکثراً مربوط به نیمکره شمالی است؛ به طور دقیقتر، بالای ۲۳٫۵ درجه (بالای مدار رأسالسرطان). در نیمکره جنوبی در برخی روشها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته میشود باشد.
قُطبنما وسیلهای برای تعیین جهت و جهتیابی. این وسیله با استفاده از میدان مغناطیسی زمین جهت قطب شمال را نشان میدهد که در حقیقت شمال مغناطیسی زمین است؛ که با شمال حقیقی مقداری فاصله دارد. زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، میل مغناطیسی نامیده می شود. امروزه برای تعیین شمال حقیقی از قطبنماهای پیشرفتهتری مانند قطبنمای ژیروسکوپی استفاده میشود.
تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی (فلز و الکتریسیته)
هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود، که به آن انحراف مغناطیسی میگویند. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن می تواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است.
در جدول زیر حداقل فاصلهی وسایل مختلف از قطبنما -برای اینکه قطبنما شمال مغناطیسی را به درستی نشان دهد- آمده است:
اشیا فاصله
خطوط برق فشار قوی 55 متر
کامیون و اتومبیل 10 متر
خطوط تلفن 10 متر
ابزار الکتریکی و مکانیکی 2 متر
کلاهکها و اشیاء کوچک فلزی 2/1 متر
قطبنمای پیشرفته
قطبنماهای پیشرفته که بیشتر در صنایع مخابرات و امور نظامی به کار برده میشوند، مجهز به سلولهای شبنما هستند که حتی در تاریکی شب عمل جهتنمایی را صورت دهند. این نوع قطبنماها در دوربینهای دو چشمی نظامی، تانکها، نفربرها و حتی در ساختمان برخی خودروهای پیشرفته نیز به کار می رود. از قطب نماهای پیشرفته در اندازه گیری طول جغرافیایی و عرض جغرافیاییِ محل نیز استفاده میکنند که در نقشهخوانی، پیادهسازی عملیات نظامی، دیدهبانی در مناطق جنگی و ... نقش تعیینکننده دارند.
قطب نمای M1
ساختمان قطب نماي M1
1 – دستگيره يا شصتي : حلقه اي است كه در انتهاي قطب نما قرار دارد و براي نگهداشتن قطب نما به حالت تراز در موقع استفاده بكار مي رود.
2 – درب قطب نما : درپوشي است آلومينيومي كه در وسط آن تار موئي قرار دارد و كاربرد تارموئي مانند مگسك اسلحه است و دو سر تار موئي دو نقطه فسفري (شبنما) وجود دارد و در موقع كار شبانه از آن استفاده مي شود .در حاشيه درب قطب نما خط كشي تعبيه شده است و بر اساس مقياس 000/50 : 1 بر مبناي كيلومتر مدرج شده است.
3 – تيغه نشانه روي و عدسي چشمي : تيغه ايست كه بالاي آن شكاف كوچكي همانند شكاف درجه اسلحه است و با زاويه 45 درجه نسبت به صفحه مدرج قرار ميگيرد و در موقع گرا گرفتن با كمك تار موئي بكار مي رود. در اين حال توسط عدسي چشمي كه در وسط تيغه تعبيه شده اعداد مربوط به گراي هدف نشانه روي شده قرائت مي شود. خواباندن تيغه بر روي صفحه قطب نما سبب قفل شدن صفحه مدرج مي شود.
4 – بدنه : كليه اجزاي قطب نما در داخل بدنه كه از جنس آلومينيوم است قرار دارد. در كنار اين محفظه خط كشي تعبيه شده كه با باز شدن كامل درب قطب نما ، خط كشي قطب نما را كامل ميكند.
5 – طوقه كار در شب : طوقه متحركي است كه جداره خارجي آن دندانه دار است و تعداد 120 دندانه دارد اين دندانه ها با زائده اي در كنار قطب نما در تماس است كه به هنگام چرخش تق تق صدا ميدهد و هر تقه برابر 3 درجه است . بر روي صفحه طوقه يك خط و يك نقطه فسفري مشاهده مي شود كه در موقع كار در شب از آن استفاده ميشود.(زاويه بين خط و نقطه 45 درجه و 15 تقه است)
6 – صفحه ثابت : در زير طوقه كار درشب صفحه شيشه اي ثابتي قرار دارد كه روي آن يك خط سياه بنام شاخص تعبيه شده . اين خط درست در امتداد شكاف تيغه نشانه روي و تار موئي قرار دارد كه در موقع گرا گرفتن هر عددي زير شاخص باشد گراي آن امتداد است.
7 – صفحه مدرّج : صفحه ايست لغزنده كه عقربه مغناطيسي روي آن نقش بسته است .بر روي اين صفحه دو گونه تقسيم بندي وجود دارد.
الف : تقسيم بندي داخلي كه برحسب درجه صورت گرفته و به رنگ قرمز ميباشد كه به ازاي هر 5 درجه علامت گذاري وهر 20 درجه عددگذاري شده است.(محيط دايره به 360 قسمت مساوي تقسيم شده و زاويه بين دو شعاع دايره كه يك قسمت را فرا گرفته است ، يك درجه نام دارد).
ب : تقسيم بندي خارجي كه برحسب ميليم غربي و برنگ سياه است كه به ازاي هر 20 ميليم علامت گذاري و هر هر 200 ميليم عددگذاري شده است ولي دو صفر سمت راست آن اعداد بمنظور اختصار حذف شده است.(در اين تقسيم بندي محيط دايره به 6400 قسمت تقسيم شده كه هر قسمت آنرا يك ميليم گويند).
شمال
شُمال (شِمال هم تلفظ شده) یا آپا یا اَپاختَر، یکی از چهار جهت اصلی است.
در نقشهها جهت شمال را همیشه به سوی بالای نقشه نشان میدهند.
پیرامون واژه
شمال واژهای عربی و فارسی آن آپا یا اَپاختَر است.در زبان پارسی میانه، خشکیهای شمال غربی کره زمین را وُروبَرشت و خشکیهای شمال شرقی را وُروژَرشت مینامیدند.در بُندَهِش آمده که برای هر جهت اصلی یک سپاهبد گمارده شده و سپاهبد شمال، ستاره هفتاورنگ (محتملاً نگهبان شمال) است.
در زبان
در سند املاک از شمال قیدی ساخته میشود به صورت «شمالاً». (نمونه: این مکان شمالاً به زمین فروشنده محدود است.) به افراد و چیزهای منسوب به شمال، شمالی یا شمالیه (نمونه: بلاد شمالیه) گفته میشود. در ادبیات شمالیپیکران به معنی ستارگانی است که از شمال طلوع میکنند.به منطقه بالای مدار قطب شمال در فارسی شمالگان گفته میشود.
باختر
باختر یا غَرب یکی از چهار جهت اصلی در جغرافیا است که در نقشهها معمولاً در سمت چپ نقشه است. باختر محل فروشدن یا غروب خورشید و بنابراین جهت مخالف گردش زمین است. به هنگام ناوبری برای رفتن به سوی باختر باید سمت قطبنما را روی °۲۷۰ قرار داد.
کاربرد امروزی
لغتنامههایی که مشخصاً به فارسی امروز میپردازند دربارهٔ واژهٔ «باختر» چنین آوردهاند:
فرهنگ معاصر فارسی (صدری افشار و دیگران:۱۳۸۱) «باختر» را ادبی میداند و به مدخل غرب (که مفصلتر است) ارجاع میدهد.
فرهنگ روز سخن (انوری:۱۳۸۳) «باختر» را «مغرب» (که باز مدخل مفصلتری است) معنی میکند.
با توجه به این که هر دوی این فرهنگها مدخل مفصلتری تحت «مغرب» یا «غرب» دارند، به نظر میرسد که باید فرض کرد واژهٔ «باختر» به نظر این فرهنگنویسان از واژههای «غرب» و «مغرب» مهجورتر است.
کاربرد قدیمیتر
«باختر» در ادبیات فارسی به معنی شمال و شرق هم استفاده میشده است.
در لغتنامه دهخدا دو مدخل برای «باختر» وجود دارد: یکی به عنوان جهت جغرافیایی و دیگری به عنوان سرزمین باکتریا (بلخ). در مورد مدخل اول (که موضوع این صفحه است)، برای معنی شمال (برای این کلمه)، تنها به اوستا اشاره شده است (و برای آن نیز باختر را با واژهٔ اوستایی «اپاختر» - apãxtar - یعنی آنطرفتر یکی گرفته است).
در بعضی از مثالهایی که از متون قدیمی فارسی برای این کلمه آورده شده است، باختر متضاد خاور است. همچنین در جایی (به نقل از شرفنامهٔ منیری) اشاره شده است:
«تحقیق آنست که باختر مخفف با اختر است و اختر ماه و آفتاب هر دو را گویند پس باختر مشرق و مغرب را توان گفت ازین جهت متقدمین بر هر دو معنی این لفظ را استعمال کردهاند لیکن خوار به معنی خور بیشتر آمده از این جهت خاور به معنی مشرق بیشتر استفاده میشود ...»
در یکی از پاورقیهای مربوط به این کلمه نیز آمده است:
«شاید اختلافاتیکه در معنی باختر روی داده از باختریان (بلخ) باشد که مردم در همسایگی جنوب او، او را شمال و در شمال جنوب، و در مغرب مشرق و در مشرق مغرب مینامیدهاند.»
در نمونههایی از اشعار شاعران فارسیزبان (از فردوسی و ناصرخسرو گرفته تا خاقانی و نظامی و سعدی)، باختر به معنای مغرب بهکار رفته است
. البته مثالهایی نیز از کاربرد عکس آن وجود دارد (در اشعار فرخی و عنصری و سوزنی و دو بیت در بعضی از نسخ شاهنامه).
خاور
خاوَر واژهای پارسی برابر با شرق عربی است. در جغرافیا، خاور امروزه به معنی شرق، یکی از چهار جهت اصلی، است.
کاربردهای قدیمی
البته در اصل خاور در زبان پارسی بازماندهٔ واژهٔ خوربران یا «خوروران» (جای بردن خورشید، جای غروب خورشید) یعنی غرب است.
در پارسی به شرق «خوراسان» (که همین نام را روی استان خراسان گذاشتند زیرا شرق ایران بزرگ بود) و به شمال «اپاختر» (واژهٔ امروزی باختر نیز که به غرب گویند بازماندهٔ اپاختر است) گویند.
فرهنگ فارسی عمید و لغتنامه دهخدا این را تایید میکند. مثلاً در بیتی از رودکی، «مهر دیدم بامدادان چون بتافت، از خراسان سوی خاور میشتافت» یا در بیتی از خاقانی «چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق، افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور» به معنی اصیلش آمدهاست.
خاور در بعضی از لغتنامههای قدیمیتر، از جمله برهان قاطع و آنندراج، به هر دو معنی ذکر شده است.
جنوب
«نیمروز» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر نیمروز (ابهامزدایی) را ببینید.جنوب یا نیمروز یکی از چهار جهت اصلی است. جنوب نقطه مقابل شمال است و ۹۰ درجه با خاور و باختر اختلاف جهت دارد. بطور قراردادی در نقشهها، نقطه یا جهت پایینی نقشه را جنوب مینامند.
جهتیابی
جهتیابی، یافتن جهتهای جغرافیایی است. جهتیابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شدهباشید، با دانستن جهتهای جغرافیایی، میتوانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفادههای مسلمانان از جهتیابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگلبانان و... هم به دانستن روشهای جهتیابی نیازمندند.
هرچند امروزه با وسایلی مانند قطبنما یا سامانه موقعیتیاب جهانی (جیپیاس) میتوان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روشهای دیگر جهتیابی مفید و کاراست.
جهتهای اصلی و فرعی
اگر رو به شمال بایستیم، سمت راست مشرق (شرق، خاور)، سمت چپ مغرب (غرب، باختر) و پشت سر جنوب است. این چهار جهت را جهتهای اصلی مینامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلاً نیمساز جهتهای شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص میکند.
با دانستن یکی از جهتها، بقیهٔ جهتها را میتوان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است.
روشهای جهتیابی
برخی روشهای جهتیابی مخصوص روز، و برخی ویژهٔ شب اند. برخی روشها هم در همهٔ مواقع کارا هستند. توجه شود که:
بسیاری از این روشها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهتهای اصلی را به صورت تقریبی مشخص میکنند. برای جهتهای دقیق باید از قطبنما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.
آنچه گفته میشود اکثراً مربوط به نیمکره شمالی است؛ به طور دقیقتر، بالای ۲۳٫۵ درجه (بالای مدار رأسالسرطان). در نیمکره جنوبی در برخی روشها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته میشود باشد.
ساعت : 10:54 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی