کسب و کار الکترونیک
کسب و کار الکترونیک
کسب و کار الکترونیک عبارتست از کاربردی کردن کلیه سیستمهای اطلاعاتی برای تقویت و کنترل فرآیندهای کسب و کار. امروزه این فرآیندها با استفاده از تکنولوژیهای مبتنی بر وب توسعه مییابند .
کسب و کار الکترونیکی در یک تعریف ساده واژهای به معنی انجام کسب و کار با استفاده از ارتباطات راه دور و ابزارهای مرتبط است . تجارت الکترونیک از این دست دارای مفهومی کوچکتر و محدودتر نسبت به کسب و کار الکترونیکی است . در تجارت الکترونیک حتماً باید بین دو طرف پول رد و بدل شود ( تا به مفهوم تجارت برسیم ) ولی در کسب و کار الکترونیک لازم نیست پولی مبادله گردد . به عنوان مثال دادگاهی که در آن محاکمه از طریق فضای اینترنتی انجام میگردد کسب و کار الکترونیک محسوب میشود .
برخی نیز کسب و کار الکترونیک را ترکیبی از تجارت الکترونیک، هوشمندی شرکتها، مدیریت ارتباط با مشتری، مدیریت زنجیرهٔ تامین و برنامه ریزی منابع شرکت میدانند که به صورت زیر بیان میشود :
كسب و كار الكترونيك
كسب و كار الكترونيك تعاريف متعددي دارد كه در زير به برخي از آنها اشاره مي شود: - كسب و كار الكترونيك وسيله اي كه مسير رسيدن بنگاهها به بازار را هموار مي سازد. مسيري كه مشتريان در آنجا اقدام به خريد كالا و خدمات مي كنند؛ - كسب و كار الكترونيك وسيله اي است كه به استفاده كنندگان آن امكان رسيدن به مشتريان موثر و كارآمد را فراهم مي سازد؛ - كسب و كار الكترونيك توانايي هدايت تجارت از طريق شبكه هاي الكترونيك نظير اينترنت و شبكه جهاني است.
تجارت الكترونيك
براساس تعريف دفتر توسعه جامعه اروپا(OECD) به طور كلي تجارت الكترونيك، معاملات را در ارتباط با فعاليتهاي تجاري افراد و سازمانها شكل مي دهد. اين فعاليتها براساس پردازش و انتقال اطلاعات ديجيتالي (متن، صدا و تصاوير) مبتني هستند. تجارت الكترونيك، به مجموعه فعاليتهايي اطلاق مي گردد كه مستقيماً به وسيله ارتباطات الكترونيكي (شبكه اي) پشتيباني مي شود.
تفاوت كسب و كار الكترونيك و تجارت الكترونيك كسب و كار الكترونيك به مفهوم كلي شامل به كارگيري فناوريهاي جديد براي برقراري ارتباطات زنجيره اي بين سازندگان، فروشندگان، عرضه كنندگان و به طور كلي ارايه دهندگان كالا و خدمات از يك سو و خريدار و مصرف كننده و يا به طور كلي مشتري از سوي ديگر است و نتيجه آن اتخاذ تصميمهاي بهتر، بهينه سازي كالا و خدمات، كاهش هزينه ها و گشودن كانالهاي جديد است. ولي تجارت الكترونيك به هر شكلي از نقل و انتقالات در تجارت اطلاق مي شود كه در آن طرفين، بيشتر از طريق الكترونيكي با يكديگر در تماس هستند تا از طريق نقل و انتقالات فيزيكي. به عبارت ديگر، تجارت الكترونيك زيربخشي از كسب و كار الكترونيك در سازمانها است، زيرا در كسب و كار الكترونيك، شكل الكترونيكي كليه فرايندهاي كسب و كار سازمان از قبيل توليد، تحقيق و توسعه امور اداري، مالي، مديريت نيروي انساني، پشتيباني و تجارت مطرح است. در حالي كه در تجارت الكترونيك تنها فرايند تجارت سازمان به صورت الكترونيك يك جزء بنيادي از كسب و كار الكترونيك به حساب مي آيد. كسب و كار الكترونيك باعث مي شود تا فرايندهاي تجارت، روابط و دادوستد جهاني گردد. محيط تجاري شركت، ممكن است، شامل يك شبكه جهت دسترسي به سازمانهاي عمومي يا شبكه هايي كه با محافظت خاص براي دسترسي افرادي خاص طراحي شده و يا حتي شبكه داخلي باشد كه براي دسترسي افراد و كارمندان داخل شركت طراحي شده است. كسب و كار الكترونيك تنها قراردادن يك صفحه شبكه اي نيست. بلكه محيط مدلهاي تجاري اعم از تجارت با كارمندان، مشتريان، تامين كنندگان و شركا است. (سرمد، 1382، ص3)
انواع كسب و كار الكترونيك
كسب و كار الكترونيك بسته به اينكه طرفهاي معامله سازمانها يا افراد باشند به انواع زير تقسيم مي شوند. در اينجا روابط بر مبناي اهداف تجاري شكل مي گيرد. واحد تجاري با واحد تجاري (BUSINESS TO BUSINESS = B2B) ؛ واحد تجاري با مصرف كننده (BUSINESS TO CONSUMER = B2C) مصرف كننده با مصرف كننده (CONSUMER TO CONSUMER = C2C) واحد تجاري با دولت (BUSINESS TO GOVERNMENT = B2G) دولت با واحد تجاري (GOVERNMENT TO BUSINESS = G2B)
شيوه هاي كسب و كار الكترونيك
به طور كلي سه شيوه معاملات كسب و كار الكترونيكي وجود دارد: OFF LINE = در اين شيوه بنگاهها براي انجام فعاليتهاي تجاري از سيستم پست الكترونيكي استفاده مي كنند.
ON LINE = در اين شيوه،& بنگاهها از طريق «<تعيين كننده متحدالشكل منبع» (UNIFORM RESOURCE LOCATOR = URL) اقدام به معاملات تجاري مي كنند. URL ها آدرسهايي هستند كه ساختار آنها براي همه كامپيوترها يكسان است و به وسيله آن مي توان به منبع مورد نظر دست يافت (اسنل، 1379، ص 77). دروازه شبكه (PORTAL) يك صفحه شبكه است كه در آن لينك هايي براي رفتن به سايت هاي محتوي اخبار مربوط به موضوعهاي مختلف وجود دارد. اين صفحات داراي تعداد زيادي آدرس با موضوعهاي مختلف هستند. (اسنل، 1379، ص 97). خدمات دروازه شبكه اغلب شامل موتورهاي جستجوگر، پست الكترونيكـــــي، چت، نقشه ها، فروش و گزينه هاي ديگري براي مشتريان است. درواقع دروازه هاي شبكه هدفي براي تبليغات و بازاريابي هستند.مزاياي استفاده از كسب و كار الكترونيك: نزديك شدن ارتباطات؛ دستيابي به بازارهاي جديد؛ افزايش ميزان فروش و سود؛ حذف هزينه هايي مانند تهيه كاغذ، چاپ، بروشور و كاتالوگ؛ كاهش هزينه هاي معاملاتي و تداركاتي؛ بهبود مديــريت بر روابط مصرف كننده، عرضه كننده و كاركنان؛ كاهش آلودگي محيط زيست، ترافيك و ازدحام.
معايب كسب و كار الكترونيك مسئله امنيت، امكان ورود به سيستم هاي شما از طريق آدرس پست الكترونيكي، سايت شبكه و دستيابي به اطلاعات مالي و غيره؛ اختلال در برنامه كاري در صورت خرابي سيستم؛ از دست دادن كنترل؛ مشكلات و هزينه هاي به روز بودن با فناوريهايي كه به سرعت پيشرفت مي كنند.
چارچوب تحليلي گسترش و نفوذ هر فناوري بستگي به چند عامل نظير منافع بالقوه فناوري، ظرفيت جذب بنگاهها دارد. منافع بالقوه نه تنها به توليدكنندگان كالاها و خدمات مي رسد كه از فناوري جديد استفاده مي كنند، بلكه مصرف كنندگان آن كالاها و خدمات نيز از آن بهره مند مي شوند. براي مثال، رشد سريع اينترنت باعث مي شود هم عرضه كنندگان و هم مصرف كنندگان از مطلوبيت بيشتري برخوردار گردند.
پذيرش فناوري كسب و كار الكترونيك تابعي از چندين عامل است. اين عوامل در اكثر مواقع اثر تقويت كننده دو جانبه اي (متقابلي) بر يكديگر دارند ملاحظات بين المللي كه شامل صادرات، واردات فنــــاوري و... است در تعامل با كسب و كار الكترونيك، اثرتقويت كننده بر يكديگر دارند. در اين حالت بنگاه در سطح بين المللي با پذيرش كسب و كار الكترونيك واردات و صادرات خود را برمبناي اصول استاندارد كسب و كـــــار الكترونيك شكل مي دهد. از طرف ديگر قرار گرفتن كالا و خدمات در فضاي تجارت الكترونيكي موجب حذف فاصله بين مبدا و مقصد كالاها و خدمات مي گردد و تغييرات اساسي در بازارهاي هدف به وجود مي آورد. موفقيت در اين فرايند، منوط به مديريت كارا و حرفه اي اسـت. مديريت حرفـه اي با درك و شناخت از فضاي ارتباطات بين المللي، شيوه هاي كسب و كار الكترونيك را متناسب با ملاحظات بيـــن المللي تطبيق مي دهد. از طرف ديگر، مديريت حرفه اي با تجارت مدرن روابط غيرمعمـــول را تصحيح مي كند. حجم عمليات، اثرات دو سويه اي را بر كسب و كار الكترونيك دارد. از آنجايي كه استفاده از كسب و كار الكترونيك باعث دستيابي به انبوهي از مشتريان با سلايق مختلف مي گردد. لذا بنگــاههاي فعال در امر تجارت بين المللي با گسترش ظـــرفيت توليدي و تنوع بخشي به توليدات كالا و خدمات سعي در جذب مشتريان بيشتر است. يكي از شرايط مهم ديگر در كسب و كار الكترونيك وجود شبكه ارتباطي قوي همراه با اطمينان بالاست. دسترسي به پهناي باند بالاتر در اختيار هيچ كدام از بنگاهها نيست. پهناي باند قسمتي از زيرساختهاي نهادينه شده توسط دولت است. هرقدر اين پهنا بالاتر باشد، حجم وسرعت اطلاعاتي كه ردوبدل مي كند بيشتر خواهد بود. از اين رو با درنظر گرفتن نقش مهمي كه اين عامل مي تواند در موقعيت خدمات شبكه با توان بالا داشته باشد، خصوصي سازي و مقررات زدايي خدمات ارتباطي به منظور افزايش كارايي در سيستم مخابرات در كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته مورد تاكيد قرار مي گيرد. متغيرهاي رفتاري نظير ميزان مهارت نيروي انساني بنگاهها، حجم سرمايه گذاري در تحقيق و توسعه و نرخهاي دستمزد، از عوامل مهمي هستند كه در پذيرش كسب و كار الكترونيك توسط بنگاهها موثرند. هرقدر بنگاه تجاري در سطح بين المللي از نيروي انساني متخصص بيشتري برخوردار باشد و منابع بيشتري را به سرمايه گذاري تخصيص دهد، موقعيت بهتــــــري در جذب و پذيرش كسب و كار الكترونيك دارد. همچنين دستمزدهاي بالا هميشه انگيزه عمده اي براي نيروي كار جهت افزايش كارايي و نوآوري به حساب مي آيد. در نتيجه به كارگيري كسب و كار الكترونيك منافع متعددي را به دنبال دارد. علي رغم اينكه بسياري از منافع موجود در شكل يك ذكر گرديد، بسياري از بنگاهها به دليل پايين بودن هزينه مشاركت را قبول مي كنند اينترنت باعث ارزاني دسترسي به اطلاعات و بازارهاي جهاني مي شود. اين عامل موجب مي گردد سرعت عمل در بازارهاي چند منظوره كه براي توليد كالاها و اطلاعات است، بالا برود. به طور بالقوه شكل تازه اي به سازمان دهي زيرساخت مشاغل مــــوجود مي بخشد و با ارزش گذاري مجدد، راه را براي انجام معاملات تجاري باز مي كند و با مهندسي مجدد بازرگاني محدوديتهايي كه به طور سنتي توليدكنندگان را از مشتريان جدا مي ساخت رها مي سازد.از سوي ديگر، فعاليتهاي منفصل و جدا از هم نظير سفارش، پرداخت و خدمات بعد از فروش، ممكن است به يك فرايند واحد ادغام شده و باعث كاهش هزينه هاي اعتباري گردد. نتيجه چنين فرايندي منتهي به افزايش كارايي و رقابت پذيري در بين بنگاههاي صادراتي است. نتيجه گيري
باتوجه به چارچوب تئوريك مطرح شده و بررسي تجربه هند از كسب و كار الكترونيك براي افزايش انگيزه صادراتي پيشنهادات زير براي بنگاههاي تجاري فعال در امور بازرگاني به بنگاههاي بين المللي توصيه مي شود. ورود به سازمان تجارت جهاني و قرار گرفتن در وضعيت رقابتي امري اجتناب ناپذير است. از اين رو استفاده از فناوريهاي نوين تجاري در بنگاههاي صادراتي مورد تاكيد قرار مي گيرد. از آنجا كه موفقيت در كسب و كار الكترونيك نيازمند توجه به عوامل جانبي و تاثيرگذار بر آن است. لذا مديريت حرفه اي و به كارگيري نيروي كار متخصص براي تقويت كسب و كار الكترونيك براي بنگاهها توصيه مي شود.
بازاریابی
بازاریابی یا مارکتینگ (به انگلیسی: Marketing): بازاریابی به عنوان فرایندی مدیریتی -اجتماعی تعریف میشود که بوسیلهٔ آن افراد و گروهها از طریق تولید و مبادلهٔ کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواستههای خود اقدام میکنند. برای روشن شدن این تعریف باید بدواً اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسی کرد.
بازاریابی: اصول بازرگانی رسمی که منشا آن از ایالات متحده آمریکا است. ابتدا در آغاز قرن بیستم در چندین دانشگاه ایالات متحده به عنوان درس بازرگانی جداگانهای تدریس میشد. اینگونه تلقی میشود که به عنوان اصول بازرگانی از سه مرحله ذیل عبور کرده باشد: «دوره تولید» که در آن بازاریابی تنها به واسطه محدودیتهای تولید دچار محدودیت بود (تا دهه ۱۹۳۰)؛ «دوره فروش» که در آن بازاریابی هر آنچه شرکت تولید میکرد به بازار تحمیل میکرد (تا دهه ۱۹۵۰)؛ و «دوره مشتری» که در آن مشتری در مرکز تمام فعالیتهای بازاریابی قرار داشت. در قرن ۲۱. بازاریابی پا به عصر تعاملی و برهم کنشی نهاده است. تغییر بنیادی در تعریف و هدف از بازاریابی در قرن ۲۱ این است که به عنوان یک اصل بازرگانی، فراتر از صرف تسهیل – تبادلات مجاری و دادوستدهای بین تولید کننده و مشتریان گسترش یافته است. در آغاز، عمده تمرکز بازاریابی بر منافع تولید کننده بود- تحویل محصولات درست به مشتری در زمان، مکان و قیمت درست. فرض اساسی بازاریابان اولیه این بود که تولید کنندگان کنترل بازار را در اختیار دارند. مدیریت، کارکردها، نقشها و فرایندها همگی حول این مدل مدیریت بازرگانی با محوریت تولید کننده قرار داشتند. این تصور در عصر اطلاعات قرن ۲۱ دیگر معتبر نمیباشد. و حالا در اوایل قرن بیست و یک، بازاریابی چیست؟ یک مدل جدید موفق یا پذیرفته شده، که درمورد پویایی (و اغلب بی منطقی) بازارهای جهانی، مشتریان دمدمی مزاج و غیر قابل پیش بینی که در تحلیلهای کلاسیک نمیگنجد، الگوهای خرید و پیش بینیهای بازار، افزایش خدمات نامحسوس و، بخشبندی و ترکیبهای جدید بازار، ورای دسته بندیهای صنعتی و قدیمی، افزایش قدرت مشتریان، و ابزار و تکنیکهای جدید بازاریابی تعاملی به کار گرفته شود، هنوز در مقیاس وسیع وجود ندارد و یا هنوز در سازمانها و فرایندهای بازاریابی شرکتها از آن تعبیری نشده است. تعاریف متعدد و اظهارنظرهای معتبر و فراگیر در مورد ماهیت بازاریابی وجود دارد (در گردآوری این فرهنگ حداقل به ۵۰ مورد از آنها برخوردهام) که هنوز ارزش افزودن به مجموعه اطلاعات آکادمیک ندارند. با این همه، توجه به تفسیرهای مختلف از فعالیت بازاریابی و کارکردها و مهارتهای متشکل آن میتواند ارزشمند باشد. در قرن ۲۱ بازارها پیچیدهتر و جهانیتر شدهاند و بنابراین بازاریابی هم به عنوان یک اصل حرفهای دچار چنین تحولاتی گشت که به عنوان یک حرفه جدیدتر، فاقد شفافیت جهانی، دسته بندی و شرح نقشها و وظایف است. شرکتها و سازمانهای گوناگون هر یک مایلند براساس سبک حوزه تعریفی از بازاریابی ارائه دهند. بعضی شرکتها همچنان بازاریابی را با فروش اشتباه میگیرند؛ بعضی از آنها حتی بازاریابی را به عنوان زیر مجموعهای از فروش میدانند. سایرین فروش را زیر مجموعهای از بازاریابی تلقی میکنند (که این مورد صحیح تر میباشد). تعداد معدودی با واقع بینی بیشتر، فروش و بازاریابی را به مثابه اصول مدیریتی مجزا میدانند. در بعضی کشورها مانند ایالات متحده آمریکا، تخصص بازاریابی و ارتباطات را از یکدیگر جدا میکنند: روابط عمومی، نوشتن متن سخنرانی و ارتباطات داخلی اغلب از بازاریابی که بیشتر تمرکز آن بر ارائه مستقیم محصولات و خدمات به مشتریان است جدا میشود. شرکتهای دیگر راهبردی تلفیقی اتخاذ میکنند که در آن تمام ارتباطات، فروش و بازاریابی مستقیم و غیر مستقیم به طور همهجانبه و کلی مدیریت میشوند. استدلال محکم دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه بازاریابی نقش همه افراد است و فقط به عهده بخش بازاریابی نیست (دیوید پاکارد از پایه گذاران Hewlett- Packard میگوید: «اهمیت بازاریابی بسیار بیشتر از آن است که تنها به بخش بازاریابی واگذار شود»). یک دیدگاه مدرن حاکی از این است که افرادی که عنوان مدیران بازاریابی را برخود دارند، در واقع مشاوران و اتئلاف دهندگان متخصصی هستند که محرک و الهام بخش کل سازمان به سوی چارچوب ذهنی، راهبرد و شیوه عملکرد بازار محور یا مشتری محور میباشند. این افراد تخصص خود را در برخی جوانب بازاریابی به کار میبندند. همچنین به ضمیمه ۱(خط زمانی بازاریابی) رجوع شود. . بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول (کالاها یا خدمات) و مشتری گفته میشود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است. ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب میآید.. تعریف لغت نامهای بازاریابی عبارت است از«فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف کنندگان.»به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواستههای مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرایند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارشهای آینده میشود.
بازاریابی، فرایندی است که بین تواناییهای شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد میکند.
سرجیو زیمن در کتاب خود پایان عصر بازاریابی سنتی خود بازاریابی را اینچنین تعریف میکند:بازاریابی درباره داشتن برنامهها و ترویجها و تبلیغات و هزاران چیز دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، موثر واقع شوند. در مورد رستورانهای غذای سرپایی، بازاریابی گاززدنها و هرت کشیدنها. در مورد خطوط هوایی، بازاریابی یعنی نشستن آدمها روی صندلیها. بحث بازاریابی درباره منفعت و نتایج است.
بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دستآورد.
هر جا و هر گاه چهار اصل نیاز، نیازمند، عوامل رفع نیاز و داد و ستد وجود داشته باشد، در آنجا بازار و بازاریابی حاکم است.
بازاریابی با ارزیابی نیازی که محصولات و خدمات به آن پاسخ میدهند، شروع میشود. به طور منطقی، شناسایی و انتخاب برخی نیازها نشانه بی توجهی به دیگر نیازهاست.
کارکرد
بازاریابی امیال و نیازهای پاسخ داده نشده را شناسایی میکند. همچنین ضمن تعریف و تخمین اندازه یک بازار تعریف شده، میزان سودآوری آن را نیز اندازهگیری میکند. به عبارت دیگر بازاریابی، بخشهایی از بازار را به عنوان مناسبترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص میکند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آنها را دارد و همچنین مناسبترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی میکند.
ارکان بازاریابی
بازاریابی بر پایه ۴ مقوله اصلی (معروف به 4P) به شرح زیر استوار است:
۱ - کالا یا خدمات (به انگلیسی: Product)
۲ - توزیع یا محل (به انگلیسی: Place)
۳ - قیمتگذاری (به انگلیسی: Pricing)
۴ - ترویج(پیشبرد) (به انگلیسی: Promotion)
پیام: کسب و کار شما چه پیامی را منتقل میکند؟
رسانه: روزنامه، تلویزیون، ایمیل، بیلبورد، تبلیغات در سایتهای اینترنت
مخاطب: افرادی هستند که علاقهمند به محصولات و یا خدمات شما هستند.
تفاوت بازاریابی با تبلیغات
تبلیغات انتشار پیامهای ترغیب کننده است به منظور معرفی و ترویج محصولات و خدمات شرکت به مشتریان موجود و بالقوه در ازای پرداخت مبلغی معین. بازاریابی برنامه ریزی، اجرا و هدایت هدفمند آمیختهای از فعالیتهای تجاری است، به قصد نزدیک سازی خریداران و فروشندگان به یکدیگر به منظور تبادل منافع یا انتقال محصول.
تفاوت بازاریابی با فروش
بازاریابی شامل هر اقدامی است که شما به منظور دستیابی به مشتریان و ترغیب آنها انجام میدهید. فرایند فروش شامل هر اقدامی است که شما آن را با هدف بستن قرارداد فروش و گرفتن امضای مشتری انجام میدهید. فروش به نتایج کمی توجه دارد و فقط به رشد میاندیشد، امابازاریابی در جستجوی افقهای دوردست و رسیدن به مرحله توسعه است.
انواع بازاریابی
بازاریابی دارای انواع مختلفی است:
بازاریابی صنعتی
بازاریابی مصرفی
بازاریابی چندسطحی
بازاریابی پارتیزانی
بازاریابی مویرگی
بازاریابی چریکی
بازاریابی دهان به دهان
بازاریابی اینترنتی
بازاریابی تک به تک
بازاریابی شبکهای
بازاریابی صنعتی و مصرفی
بازاریابی صنعتی به عنوان آن دسته از عملکردها و فعالیتهای تجاری و بازرگانی تعریف شدهاست، که فرایندهای مبادله را بین تولید کنندگان و مشتریان سازمانی تسهیل میکند. ماهیت بازاریابی صنعتی را میتوان، خلق ارزش برای مشتریان به وسیله ارائه کالاها و خدماتی دانست که نیازهای سازمانی و اهداف آنها را تحقق میبخشد.
به تعریفی جامع، فرایند کشف، ترجمه خواستههای مشتریان صنعتی و نیازها و الزامات آنها به محصولات و خدمات ویژه جهت ارتباط موثر شیوههای توزیع، قیمتگذاری، خدمات پس از فروش، متقاعد کردن بیشتر و بیشتر مشتریان برای استفاده مستمر از این محصولات و خدمات را بازاریابی صنعتی مینامیم. این نوع بازاریابی در مقایسه با بازاریابی مصرفی تفاوتهایی دارد که اینگونه میتوان بدان اشاره کرد. اول اینکه گرچه در بازاریابی صنعتی همانند بازاریابی کالاهای مصرفی، نیاز به شناخت بازارهای هدف و تشخیص نیاز این بازارها و طراحی محصولات و خدمات مناسب برای تامین خواستههای بازار وجود دارد، ولی باید توجه کرد که در مقایسه با بازاریابی مصرفی، بازاریابی صنعتی در حوزه مدیریت عالی قرار دارد.
در بازاریابی صنعتی نقش خصوصیات و ویژگیهای محصول خیلی مهم و حیاتی است و عرضه کنندگانی که خصوصیات مورد نظر مشتریان را تامین نکنند مورد انتخاب قرار نخواهند گرفت. در مقایسه با بازاریابی مصرفی، قیمت در بازاریابی صنعتی نقش جداگانهای دارد. در بعضی موارد مشتریان صنعتی حاضرند قیمت بیشتری دهند ولی در عوض از تحویل به موقع و کیفیت محصولات خدمات اطمینان حاصل کنند و حتی در موارد دیگری مثل مناقصههای خرید نقش قیمت پراهمیتتر میشود. در بازاریابی صنعتی، بازاریاب باید به این نکته واقف باشد که تقاضای کالاهای صنعتی از تقاضای مصرف کننده نهایی ناشی میشود، یعنی تقاضا برای یک محصول بستگی به نحوه استفاده از آن در ارتباط با محصولات دیگر دارد. گاهی بازاریاب صنعتی سعی میکند با تبلیغات، تقاضای مشتری نهایی را تحریک کند تا تقاضا برای کالاهای صنعتی خودرا افزایش دهد.
بازرگانی
بازرگانی (به انگلیسی: Commerce) سامانه یا محیطی است که بر چشمانداز کسبوکار یک اقتصاد یا ملتدولت تاثیر میگذارد. در حالی که کسبوکار (سوداگری) به فعالیتهای ارزشآفرین یک سازمان بمنظور سود اشاره دارد، بازرگانی به معنای کل سامانهٔ اقتصاد است که محیطی برای تجارت تشکیل میدهد. این سامانه شامل سامانههای قانونی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و فناورانه است که در حال عملیات در هر کشوری هستند. همچنین میتوان از آن تحت عنوان دومین جزء کسبوکار یاد کرد که شامل همهٔ فعالیتها، عملکردها و مؤسسات درگیر در انتقال کالا از تولیدکننده به مصرفکننده میباشد.
تجارت آزاد
تجارت آزاد مدل تجاری است که در ان کالاها و خدمات بدون محدودیتهای دولتی بین و یا درون کشورها انتقال مییابد. این محدودیتها شامل مالیات و تعرفه است. تفاوت تجارت ازاد با دیگر روشهای تجارتی این است که تخصیص کالا در میان کشورهای تجاری بر اساس قیمتهای مصنوع صورت میگیرد که ممکن بازتاب واقعی عرضه و تقاضا باشند. موافقتنامهٔ تجارت ازاد یکی از عناصر کلیدی مناطق تجارت ازاد است. بازار آزاد همان اقتصاد آزاد است که درآن خریداران و فروشندگان بدون هیچ قید و شرطی از لحاظ قیمت و مقدار باهم معامله میکنند و هیچگونه اجباری در خرید و فروش نیست. دولت افراد را آزاد گذاشته و تولیدکنندگان به خواست و رضایت خود به تولید میپردازند، و دولت هیچگونه مداخلهای برای تعین قیمت و مقدار محصول تولیدی نمیکند. بازار آزاد یکی از اساسهای مکتب کلاسیک یا لیبرالیزم در اقتصاد است که آدام اسمیت و دیوید ریکاردو از جمله پایهگذاران آن به شمار میروند.
تاریخچهٔ تجارت آزاد
در گذشته بازرگانی میان ملل مختلف بر اساس سیاست موازنه اقتصادی انجام میشده است. دیوید ریکاردو و آدام اسمیت از جمله نخستین اقتصاددانان مخالف سیاست موازنه بازرگانی بودند. به عنوان مثال آدام اسمیت بر این اعتقاد بود که تجارت آزاد دلیل شکوفایی تمدنهایی نظیر مصر باستان بود. بسیاری از لیبرالها در بریتانیا، به ویژه در سده ۱۹ و اوایل سده ۲۰ (به عنوان مثال، جان استوارت میل) و همچنین در قرن بیستم در ایالات متحده (به عنوان مثال کوردل هال)، بر این باور بودند که تجارت آزاد مروج صلح است. رفتهرفته و با توجه به این اعتقادات، کشورها به سوی الگوی تجارت آزاد حرکت کردند.
در ادبیات
ارزش تجارت آزاد ابتدا توسط آدام اسمیت مشاهده شد و او اولین کسی بود که به این نظریه پرداخت. او اظهار داشت:
شعار هر نانآور دوراندیشی این است که هرگز سعی نکن چیزی را که هزینه ساخت آن در خانه از هزینه خرید آن بیشتر است در خانه تولید کنی... اگر یک کشور خارجی بتواند کالایی را ارزانتر از آنچه خودمان میتوانیم تولید کنیم به ما عرضه کند، بهتر است آن کالا را وارد کرده و بر تولید کالاهایی که در آنها مزیت داریم، متمرکز شویم.
اکثر افراد این استدلال را میپذیرند؛ اما آنها نگران این هستند که اگر یک کشور دیگر، مثلاً چین، بتواند همه چیز یا تقریباً همه چیز را ارزانتر از آنها تولید کند، چه اتفاقی روی خواهد داد. آیا در این صورت تجارت آزاد چین با آمریکا به بیکاری کارگران آمریکایی که خود را ناتوان از رقابت با نیروی کار ارزانتر چینی میبینند، منجر نخواهد شد؟ پاسخ این سوال منفی است. دیوید ریکاردو در سال ۱۸۱۰ دلیل این امر را به خوبی توضیح داد.
مخالفتها
نسبت هزینههای تجارت آزاد در مقابل منافع و سود آن در بین دانشگاهیان مورد بحث است. همچنین صنایع داخلی اغلب از تجارت آزاد به دلیل کاهش سود خود و بیشتر شدن سهم کالاهای وارداتی با قیمت پایین مخالفت میکنند. به عنوان مثال اگر ایالات متحده آمریکا تعرفه شکر وارداتی خود را کاهش میداد، تولیدکنندگان شکر سود و هزینه کمتری نصیبشان میشد و مجبور میشدند قیمت خود را افزایش دهند. این در حالی است که مصرفکنندگان شکر در آمریکا خواهان خرید شکری با قیمت کمتری هستند. وجود تعرفه بالا در یک کشور به معنی عدم اطمینان به صنایع داخلی برای ورود به بازارهای جهانی است. چنین صنایعی همواره در مرحله طفولیت خود باقی میمانند و نیازی نمیبینند که سمت تحقیقات، بازاریابی و مشتریمداری حرکت کنند.
وضعیت کنونی
بیشتر کشورهای دنیا هم اکنون عضو سازمان تجارت جهانی میباشند که هر کدام محدودیتهای خاصی را اعمال میکنند اما تمامی تعرفهها و موانع تجاری را بر طرف نکردهاند. همچنین بیشتر کشورها نیز عضو مناطق تجارت آزاد میباشند که تعرفههای پایینتری را در بین کشورهای عضو دارا میباشند. بیشتر کشورها خطوط هوایی خارجی را از انتقال کالا و مسافر در داخل کشور خود منع کردهاند.
ویژگیهای تجارت آزاد
تجارت آزاد داری ویژگیهای زیر است:
تجارت کالا بدون تعرفه و گمرک و یا دیگر موانع تجاری
دسترسی آزاد به بازارها
عدم وجود سیاستهای منحرف کننده تجارت که به سود برخی از افراد و شرکتها باشد.
دسترسی آزاد به اطلاعات بازار
جنبش آزاد کارگری در بین و داخل کشورها
حرکت آزاد سرمایه در بین و داخل کشورها
تجارت آزاد در ایران
انعقاد توافقنامهٔ تجارت آزاد بین ایران و هر یک از کشورهای همسایه، میتواند منافع سیاسی و امنیتی محسوسی را نیز برای طرفین در پی داشته باشد و به این ترتیب به تحکیم تعامل برنده-برنده (win_win) و ارتقای تأمین منافع دوجانبه کمک کند. انعقاد پیمان «تجارت آزاد» بین ایران و کشورهای همسایه، میتواند گام مهمی در راستای شکلگیری اتحاد اقتصادی - سیاسی پایدار بین ایران و کشورهای همسایه تلقی شده و در عین حال پیش درآمدی برای ارتقای تدریجی توانایی رقابتی تولیدکنندگان مستقر در کشورهای طرف پیمان تجارت آزاد باشد.
بازار هدف
بازار هدف (به انگلیسی: Target Market) به بخشی از بازار گفته میشود که فروشندگان هدف فروش محصول یا خدمات را به آنها دارند. طبیعی است که کالا یا خدمات مورد نظر، برای این دسته از افراد ایجاد شدهاست(مشتری مشکوک). به عنوان نمونه مشتری مشکوک لاستیک ماشین، صاحبان ماشینهایی هستند که لاستیک هایشان فرسوده شدهاست. مسلماً کسانیکه ماشین ندارند و یا لاستیک ماشین آنها فرسوده نیست جزء مشتریان مشکوک نخواهد بود. نتبجه اینکه نمیتوانند جزء بازار هدف لاستیک ماشین باشند.
در بازاریابی، بازار هدف هر محصول و یا خدماتی، توسط تولیدکننده و یا ارائه کننده خدمات شناسائی شده و تبلیغات و بازاریابی بر روی آنها انجام میشود. تعیین بازار هدف به عوامل مختلفی بستگی دارد. می توان در پله اول با استفاده از قیمت و کاربرد کالا، تعریف اولیهای از بازار هدف انجام داد ولی پس از آن پارامترهایی از مشتریان مشکوک مثلاً سن، تحصیلات، جنسیت، محل سکونت و... اجزائی هستند که بازار هدف را مشخص تر میکنند.
در بازاریابی مدرن معمولاً تعریف دقیقی از بازار هدف انجام میدهند تا بهتر و موفق تر عمل کنند. مسلماً هر چه بازار هدف دقیق تر انتخاب شود، تبلیغات مناسب تری صورت گرفته و فروش بیشتری اتفاق خواهد افتاد. در بازاریابی مستقیم تعیین درست بازار هدف یکی از عوامل مهم در موفقیت در فروش است.
بازاریابی بر مبنای تخفیف
بازاریابی بر مبنای تخفیف که معمولاً از طریق دفترچه تخفیف (به انگلیسی : Discount Books ) انجام میشود، شیوه نوینی از بازاریابی است.
پس از پیشرفت سریع و شگفت انگیز سیستمهای خرید گروهی که در آن کالاها و خدمات مختلف را با قیمتی کاهش یافته پیشنهاد میدهند به شرط اینکه حداقل تعدادی خاصی از خریداران آن کالا یا جنس پیشنهاد شده را بخرند سیستمهای بازاریابی بر مبنای تخفیف با هدف از بین بردن شرط گروهی بودن خریدها به آرامی شکل گرفت.
در واقع در این روش یک شرکت بازاریابی به صورت واسط بین خریداران و ارائه دهندگان کالا یا خدمات قرار میگیرد و هدایت مشتریها را به سمت این مراکز خرید به عهده میگیرد. در عوض مراکز ارائه دهنده کالا یا خدمات، حق بازاریابی را که بایستی به شرکت واسط پرداخت می کردهاند را به صورت تخفیف به خود مشتریها ارائه میدهند.
تاریخچه
در ابتدا در سال ۲۰۰۰ تجارت بر خط و پس از آن سایتهای مزایده و حراجی ( Auction ) و خرید و فروش بسیار قوی شبیه ئیبی (Ebay) و آمازون (Amazon) شکل گرفتند. بعد از چندین سال ایده خرید گروهی شکل گرفت و شرکتهایی مثل گروپان (Groupon) توانستند در این زمینه تقش بسیار موثری ایفا کنند. در واقع ایده بازاریابی بر مبنای تخفیف از ترکیب ایدههای خریدهای گروهی و کتابهای تخفیف (Discount Books) به وجود آمد.
ویژگیها
از ویژگیهای منحصربهفرد این روش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عدم نیاز به خرید گروهی : در واقع در این روش دیگر لازم نیست تا حتماً تعداد مشخصی از خرید انجام شود تا تخفیف به خریداران داده شود.
آزادی زمانی : در این روش افراد در هر زمانی که مایل باشند میتوانند به مراکز مراجعه کنند.
آزادی انتخاب بیشتر : تنوع و انتخابهای مشتریان بسیار گسترده میباشد. در واقع با این روش محصولات و خدمات بسیار متنوعی را میتوان ارائه داد.
تعداد مراجعه دلخواه : مشتریان میتوانند به هر تعداد بار که خواستند به مراکز ارائه دهنده خدمات یا کالاها مراجعه کنند.
انواع دفترچههای تخفیف
دفترچههای کوپنی : داخل این نوع دفترچهها تعداد زیادی کوپن هم شکل وجود دارد و این کوپنها در تمامی مراکز ارائه دهنده کالا یا خدمات قابل ارائه و استفاده میباشند.
دفترچههای تبلیغی : داخل این نوع دفترچهها تعداد محدود تری برگه تبلیغاتی وجود دارد که هر کدام از آنها فقط قابل استفاده در یک مرکز ارائه دهنده کالا یا خدمات میباشند.
روشهای دیگر
کارتهای عضویت
کارتهای الکترونیکی
کسب و کار الکترونیک عبارتست از کاربردی کردن کلیه سیستمهای اطلاعاتی برای تقویت و کنترل فرآیندهای کسب و کار. امروزه این فرآیندها با استفاده از تکنولوژیهای مبتنی بر وب توسعه مییابند .
کسب و کار الکترونیکی در یک تعریف ساده واژهای به معنی انجام کسب و کار با استفاده از ارتباطات راه دور و ابزارهای مرتبط است . تجارت الکترونیک از این دست دارای مفهومی کوچکتر و محدودتر نسبت به کسب و کار الکترونیکی است . در تجارت الکترونیک حتماً باید بین دو طرف پول رد و بدل شود ( تا به مفهوم تجارت برسیم ) ولی در کسب و کار الکترونیک لازم نیست پولی مبادله گردد . به عنوان مثال دادگاهی که در آن محاکمه از طریق فضای اینترنتی انجام میگردد کسب و کار الکترونیک محسوب میشود .
برخی نیز کسب و کار الکترونیک را ترکیبی از تجارت الکترونیک، هوشمندی شرکتها، مدیریت ارتباط با مشتری، مدیریت زنجیرهٔ تامین و برنامه ریزی منابع شرکت میدانند که به صورت زیر بیان میشود :
كسب و كار الكترونيك
كسب و كار الكترونيك تعاريف متعددي دارد كه در زير به برخي از آنها اشاره مي شود: - كسب و كار الكترونيك وسيله اي كه مسير رسيدن بنگاهها به بازار را هموار مي سازد. مسيري كه مشتريان در آنجا اقدام به خريد كالا و خدمات مي كنند؛ - كسب و كار الكترونيك وسيله اي است كه به استفاده كنندگان آن امكان رسيدن به مشتريان موثر و كارآمد را فراهم مي سازد؛ - كسب و كار الكترونيك توانايي هدايت تجارت از طريق شبكه هاي الكترونيك نظير اينترنت و شبكه جهاني است.
تجارت الكترونيك
براساس تعريف دفتر توسعه جامعه اروپا(OECD) به طور كلي تجارت الكترونيك، معاملات را در ارتباط با فعاليتهاي تجاري افراد و سازمانها شكل مي دهد. اين فعاليتها براساس پردازش و انتقال اطلاعات ديجيتالي (متن، صدا و تصاوير) مبتني هستند. تجارت الكترونيك، به مجموعه فعاليتهايي اطلاق مي گردد كه مستقيماً به وسيله ارتباطات الكترونيكي (شبكه اي) پشتيباني مي شود.
تفاوت كسب و كار الكترونيك و تجارت الكترونيك كسب و كار الكترونيك به مفهوم كلي شامل به كارگيري فناوريهاي جديد براي برقراري ارتباطات زنجيره اي بين سازندگان، فروشندگان، عرضه كنندگان و به طور كلي ارايه دهندگان كالا و خدمات از يك سو و خريدار و مصرف كننده و يا به طور كلي مشتري از سوي ديگر است و نتيجه آن اتخاذ تصميمهاي بهتر، بهينه سازي كالا و خدمات، كاهش هزينه ها و گشودن كانالهاي جديد است. ولي تجارت الكترونيك به هر شكلي از نقل و انتقالات در تجارت اطلاق مي شود كه در آن طرفين، بيشتر از طريق الكترونيكي با يكديگر در تماس هستند تا از طريق نقل و انتقالات فيزيكي. به عبارت ديگر، تجارت الكترونيك زيربخشي از كسب و كار الكترونيك در سازمانها است، زيرا در كسب و كار الكترونيك، شكل الكترونيكي كليه فرايندهاي كسب و كار سازمان از قبيل توليد، تحقيق و توسعه امور اداري، مالي، مديريت نيروي انساني، پشتيباني و تجارت مطرح است. در حالي كه در تجارت الكترونيك تنها فرايند تجارت سازمان به صورت الكترونيك يك جزء بنيادي از كسب و كار الكترونيك به حساب مي آيد. كسب و كار الكترونيك باعث مي شود تا فرايندهاي تجارت، روابط و دادوستد جهاني گردد. محيط تجاري شركت، ممكن است، شامل يك شبكه جهت دسترسي به سازمانهاي عمومي يا شبكه هايي كه با محافظت خاص براي دسترسي افرادي خاص طراحي شده و يا حتي شبكه داخلي باشد كه براي دسترسي افراد و كارمندان داخل شركت طراحي شده است. كسب و كار الكترونيك تنها قراردادن يك صفحه شبكه اي نيست. بلكه محيط مدلهاي تجاري اعم از تجارت با كارمندان، مشتريان، تامين كنندگان و شركا است. (سرمد، 1382، ص3)
انواع كسب و كار الكترونيك
كسب و كار الكترونيك بسته به اينكه طرفهاي معامله سازمانها يا افراد باشند به انواع زير تقسيم مي شوند. در اينجا روابط بر مبناي اهداف تجاري شكل مي گيرد. واحد تجاري با واحد تجاري (BUSINESS TO BUSINESS = B2B) ؛ واحد تجاري با مصرف كننده (BUSINESS TO CONSUMER = B2C) مصرف كننده با مصرف كننده (CONSUMER TO CONSUMER = C2C) واحد تجاري با دولت (BUSINESS TO GOVERNMENT = B2G) دولت با واحد تجاري (GOVERNMENT TO BUSINESS = G2B)
شيوه هاي كسب و كار الكترونيك
به طور كلي سه شيوه معاملات كسب و كار الكترونيكي وجود دارد: OFF LINE = در اين شيوه بنگاهها براي انجام فعاليتهاي تجاري از سيستم پست الكترونيكي استفاده مي كنند.
ON LINE = در اين شيوه،& بنگاهها از طريق «<تعيين كننده متحدالشكل منبع» (UNIFORM RESOURCE LOCATOR = URL) اقدام به معاملات تجاري مي كنند. URL ها آدرسهايي هستند كه ساختار آنها براي همه كامپيوترها يكسان است و به وسيله آن مي توان به منبع مورد نظر دست يافت (اسنل، 1379، ص 77). دروازه شبكه (PORTAL) يك صفحه شبكه است كه در آن لينك هايي براي رفتن به سايت هاي محتوي اخبار مربوط به موضوعهاي مختلف وجود دارد. اين صفحات داراي تعداد زيادي آدرس با موضوعهاي مختلف هستند. (اسنل، 1379، ص 97). خدمات دروازه شبكه اغلب شامل موتورهاي جستجوگر، پست الكترونيكـــــي، چت، نقشه ها، فروش و گزينه هاي ديگري براي مشتريان است. درواقع دروازه هاي شبكه هدفي براي تبليغات و بازاريابي هستند.مزاياي استفاده از كسب و كار الكترونيك: نزديك شدن ارتباطات؛ دستيابي به بازارهاي جديد؛ افزايش ميزان فروش و سود؛ حذف هزينه هايي مانند تهيه كاغذ، چاپ، بروشور و كاتالوگ؛ كاهش هزينه هاي معاملاتي و تداركاتي؛ بهبود مديــريت بر روابط مصرف كننده، عرضه كننده و كاركنان؛ كاهش آلودگي محيط زيست، ترافيك و ازدحام.
معايب كسب و كار الكترونيك مسئله امنيت، امكان ورود به سيستم هاي شما از طريق آدرس پست الكترونيكي، سايت شبكه و دستيابي به اطلاعات مالي و غيره؛ اختلال در برنامه كاري در صورت خرابي سيستم؛ از دست دادن كنترل؛ مشكلات و هزينه هاي به روز بودن با فناوريهايي كه به سرعت پيشرفت مي كنند.
چارچوب تحليلي گسترش و نفوذ هر فناوري بستگي به چند عامل نظير منافع بالقوه فناوري، ظرفيت جذب بنگاهها دارد. منافع بالقوه نه تنها به توليدكنندگان كالاها و خدمات مي رسد كه از فناوري جديد استفاده مي كنند، بلكه مصرف كنندگان آن كالاها و خدمات نيز از آن بهره مند مي شوند. براي مثال، رشد سريع اينترنت باعث مي شود هم عرضه كنندگان و هم مصرف كنندگان از مطلوبيت بيشتري برخوردار گردند.
پذيرش فناوري كسب و كار الكترونيك تابعي از چندين عامل است. اين عوامل در اكثر مواقع اثر تقويت كننده دو جانبه اي (متقابلي) بر يكديگر دارند ملاحظات بين المللي كه شامل صادرات، واردات فنــــاوري و... است در تعامل با كسب و كار الكترونيك، اثرتقويت كننده بر يكديگر دارند. در اين حالت بنگاه در سطح بين المللي با پذيرش كسب و كار الكترونيك واردات و صادرات خود را برمبناي اصول استاندارد كسب و كـــــار الكترونيك شكل مي دهد. از طرف ديگر قرار گرفتن كالا و خدمات در فضاي تجارت الكترونيكي موجب حذف فاصله بين مبدا و مقصد كالاها و خدمات مي گردد و تغييرات اساسي در بازارهاي هدف به وجود مي آورد. موفقيت در اين فرايند، منوط به مديريت كارا و حرفه اي اسـت. مديريت حرفـه اي با درك و شناخت از فضاي ارتباطات بين المللي، شيوه هاي كسب و كار الكترونيك را متناسب با ملاحظات بيـــن المللي تطبيق مي دهد. از طرف ديگر، مديريت حرفه اي با تجارت مدرن روابط غيرمعمـــول را تصحيح مي كند. حجم عمليات، اثرات دو سويه اي را بر كسب و كار الكترونيك دارد. از آنجايي كه استفاده از كسب و كار الكترونيك باعث دستيابي به انبوهي از مشتريان با سلايق مختلف مي گردد. لذا بنگــاههاي فعال در امر تجارت بين المللي با گسترش ظـــرفيت توليدي و تنوع بخشي به توليدات كالا و خدمات سعي در جذب مشتريان بيشتر است. يكي از شرايط مهم ديگر در كسب و كار الكترونيك وجود شبكه ارتباطي قوي همراه با اطمينان بالاست. دسترسي به پهناي باند بالاتر در اختيار هيچ كدام از بنگاهها نيست. پهناي باند قسمتي از زيرساختهاي نهادينه شده توسط دولت است. هرقدر اين پهنا بالاتر باشد، حجم وسرعت اطلاعاتي كه ردوبدل مي كند بيشتر خواهد بود. از اين رو با درنظر گرفتن نقش مهمي كه اين عامل مي تواند در موقعيت خدمات شبكه با توان بالا داشته باشد، خصوصي سازي و مقررات زدايي خدمات ارتباطي به منظور افزايش كارايي در سيستم مخابرات در كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته مورد تاكيد قرار مي گيرد. متغيرهاي رفتاري نظير ميزان مهارت نيروي انساني بنگاهها، حجم سرمايه گذاري در تحقيق و توسعه و نرخهاي دستمزد، از عوامل مهمي هستند كه در پذيرش كسب و كار الكترونيك توسط بنگاهها موثرند. هرقدر بنگاه تجاري در سطح بين المللي از نيروي انساني متخصص بيشتري برخوردار باشد و منابع بيشتري را به سرمايه گذاري تخصيص دهد، موقعيت بهتــــــري در جذب و پذيرش كسب و كار الكترونيك دارد. همچنين دستمزدهاي بالا هميشه انگيزه عمده اي براي نيروي كار جهت افزايش كارايي و نوآوري به حساب مي آيد. در نتيجه به كارگيري كسب و كار الكترونيك منافع متعددي را به دنبال دارد. علي رغم اينكه بسياري از منافع موجود در شكل يك ذكر گرديد، بسياري از بنگاهها به دليل پايين بودن هزينه مشاركت را قبول مي كنند اينترنت باعث ارزاني دسترسي به اطلاعات و بازارهاي جهاني مي شود. اين عامل موجب مي گردد سرعت عمل در بازارهاي چند منظوره كه براي توليد كالاها و اطلاعات است، بالا برود. به طور بالقوه شكل تازه اي به سازمان دهي زيرساخت مشاغل مــــوجود مي بخشد و با ارزش گذاري مجدد، راه را براي انجام معاملات تجاري باز مي كند و با مهندسي مجدد بازرگاني محدوديتهايي كه به طور سنتي توليدكنندگان را از مشتريان جدا مي ساخت رها مي سازد.از سوي ديگر، فعاليتهاي منفصل و جدا از هم نظير سفارش، پرداخت و خدمات بعد از فروش، ممكن است به يك فرايند واحد ادغام شده و باعث كاهش هزينه هاي اعتباري گردد. نتيجه چنين فرايندي منتهي به افزايش كارايي و رقابت پذيري در بين بنگاههاي صادراتي است. نتيجه گيري
باتوجه به چارچوب تئوريك مطرح شده و بررسي تجربه هند از كسب و كار الكترونيك براي افزايش انگيزه صادراتي پيشنهادات زير براي بنگاههاي تجاري فعال در امور بازرگاني به بنگاههاي بين المللي توصيه مي شود. ورود به سازمان تجارت جهاني و قرار گرفتن در وضعيت رقابتي امري اجتناب ناپذير است. از اين رو استفاده از فناوريهاي نوين تجاري در بنگاههاي صادراتي مورد تاكيد قرار مي گيرد. از آنجا كه موفقيت در كسب و كار الكترونيك نيازمند توجه به عوامل جانبي و تاثيرگذار بر آن است. لذا مديريت حرفه اي و به كارگيري نيروي كار متخصص براي تقويت كسب و كار الكترونيك براي بنگاهها توصيه مي شود.
بازاریابی
بازاریابی یا مارکتینگ (به انگلیسی: Marketing): بازاریابی به عنوان فرایندی مدیریتی -اجتماعی تعریف میشود که بوسیلهٔ آن افراد و گروهها از طریق تولید و مبادلهٔ کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواستههای خود اقدام میکنند. برای روشن شدن این تعریف باید بدواً اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسی کرد.
بازاریابی: اصول بازرگانی رسمی که منشا آن از ایالات متحده آمریکا است. ابتدا در آغاز قرن بیستم در چندین دانشگاه ایالات متحده به عنوان درس بازرگانی جداگانهای تدریس میشد. اینگونه تلقی میشود که به عنوان اصول بازرگانی از سه مرحله ذیل عبور کرده باشد: «دوره تولید» که در آن بازاریابی تنها به واسطه محدودیتهای تولید دچار محدودیت بود (تا دهه ۱۹۳۰)؛ «دوره فروش» که در آن بازاریابی هر آنچه شرکت تولید میکرد به بازار تحمیل میکرد (تا دهه ۱۹۵۰)؛ و «دوره مشتری» که در آن مشتری در مرکز تمام فعالیتهای بازاریابی قرار داشت. در قرن ۲۱. بازاریابی پا به عصر تعاملی و برهم کنشی نهاده است. تغییر بنیادی در تعریف و هدف از بازاریابی در قرن ۲۱ این است که به عنوان یک اصل بازرگانی، فراتر از صرف تسهیل – تبادلات مجاری و دادوستدهای بین تولید کننده و مشتریان گسترش یافته است. در آغاز، عمده تمرکز بازاریابی بر منافع تولید کننده بود- تحویل محصولات درست به مشتری در زمان، مکان و قیمت درست. فرض اساسی بازاریابان اولیه این بود که تولید کنندگان کنترل بازار را در اختیار دارند. مدیریت، کارکردها، نقشها و فرایندها همگی حول این مدل مدیریت بازرگانی با محوریت تولید کننده قرار داشتند. این تصور در عصر اطلاعات قرن ۲۱ دیگر معتبر نمیباشد. و حالا در اوایل قرن بیست و یک، بازاریابی چیست؟ یک مدل جدید موفق یا پذیرفته شده، که درمورد پویایی (و اغلب بی منطقی) بازارهای جهانی، مشتریان دمدمی مزاج و غیر قابل پیش بینی که در تحلیلهای کلاسیک نمیگنجد، الگوهای خرید و پیش بینیهای بازار، افزایش خدمات نامحسوس و، بخشبندی و ترکیبهای جدید بازار، ورای دسته بندیهای صنعتی و قدیمی، افزایش قدرت مشتریان، و ابزار و تکنیکهای جدید بازاریابی تعاملی به کار گرفته شود، هنوز در مقیاس وسیع وجود ندارد و یا هنوز در سازمانها و فرایندهای بازاریابی شرکتها از آن تعبیری نشده است. تعاریف متعدد و اظهارنظرهای معتبر و فراگیر در مورد ماهیت بازاریابی وجود دارد (در گردآوری این فرهنگ حداقل به ۵۰ مورد از آنها برخوردهام) که هنوز ارزش افزودن به مجموعه اطلاعات آکادمیک ندارند. با این همه، توجه به تفسیرهای مختلف از فعالیت بازاریابی و کارکردها و مهارتهای متشکل آن میتواند ارزشمند باشد. در قرن ۲۱ بازارها پیچیدهتر و جهانیتر شدهاند و بنابراین بازاریابی هم به عنوان یک اصل حرفهای دچار چنین تحولاتی گشت که به عنوان یک حرفه جدیدتر، فاقد شفافیت جهانی، دسته بندی و شرح نقشها و وظایف است. شرکتها و سازمانهای گوناگون هر یک مایلند براساس سبک حوزه تعریفی از بازاریابی ارائه دهند. بعضی شرکتها همچنان بازاریابی را با فروش اشتباه میگیرند؛ بعضی از آنها حتی بازاریابی را به عنوان زیر مجموعهای از فروش میدانند. سایرین فروش را زیر مجموعهای از بازاریابی تلقی میکنند (که این مورد صحیح تر میباشد). تعداد معدودی با واقع بینی بیشتر، فروش و بازاریابی را به مثابه اصول مدیریتی مجزا میدانند. در بعضی کشورها مانند ایالات متحده آمریکا، تخصص بازاریابی و ارتباطات را از یکدیگر جدا میکنند: روابط عمومی، نوشتن متن سخنرانی و ارتباطات داخلی اغلب از بازاریابی که بیشتر تمرکز آن بر ارائه مستقیم محصولات و خدمات به مشتریان است جدا میشود. شرکتهای دیگر راهبردی تلفیقی اتخاذ میکنند که در آن تمام ارتباطات، فروش و بازاریابی مستقیم و غیر مستقیم به طور همهجانبه و کلی مدیریت میشوند. استدلال محکم دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه بازاریابی نقش همه افراد است و فقط به عهده بخش بازاریابی نیست (دیوید پاکارد از پایه گذاران Hewlett- Packard میگوید: «اهمیت بازاریابی بسیار بیشتر از آن است که تنها به بخش بازاریابی واگذار شود»). یک دیدگاه مدرن حاکی از این است که افرادی که عنوان مدیران بازاریابی را برخود دارند، در واقع مشاوران و اتئلاف دهندگان متخصصی هستند که محرک و الهام بخش کل سازمان به سوی چارچوب ذهنی، راهبرد و شیوه عملکرد بازار محور یا مشتری محور میباشند. این افراد تخصص خود را در برخی جوانب بازاریابی به کار میبندند. همچنین به ضمیمه ۱(خط زمانی بازاریابی) رجوع شود. . بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول (کالاها یا خدمات) و مشتری گفته میشود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است. ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب میآید.. تعریف لغت نامهای بازاریابی عبارت است از«فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف کنندگان.»به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواستههای مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرایند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارشهای آینده میشود.
بازاریابی، فرایندی است که بین تواناییهای شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد میکند.
سرجیو زیمن در کتاب خود پایان عصر بازاریابی سنتی خود بازاریابی را اینچنین تعریف میکند:بازاریابی درباره داشتن برنامهها و ترویجها و تبلیغات و هزاران چیز دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، موثر واقع شوند. در مورد رستورانهای غذای سرپایی، بازاریابی گاززدنها و هرت کشیدنها. در مورد خطوط هوایی، بازاریابی یعنی نشستن آدمها روی صندلیها. بحث بازاریابی درباره منفعت و نتایج است.
بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دستآورد.
هر جا و هر گاه چهار اصل نیاز، نیازمند، عوامل رفع نیاز و داد و ستد وجود داشته باشد، در آنجا بازار و بازاریابی حاکم است.
بازاریابی با ارزیابی نیازی که محصولات و خدمات به آن پاسخ میدهند، شروع میشود. به طور منطقی، شناسایی و انتخاب برخی نیازها نشانه بی توجهی به دیگر نیازهاست.
کارکرد
بازاریابی امیال و نیازهای پاسخ داده نشده را شناسایی میکند. همچنین ضمن تعریف و تخمین اندازه یک بازار تعریف شده، میزان سودآوری آن را نیز اندازهگیری میکند. به عبارت دیگر بازاریابی، بخشهایی از بازار را به عنوان مناسبترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص میکند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آنها را دارد و همچنین مناسبترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی میکند.
ارکان بازاریابی
بازاریابی بر پایه ۴ مقوله اصلی (معروف به 4P) به شرح زیر استوار است:
۱ - کالا یا خدمات (به انگلیسی: Product)
۲ - توزیع یا محل (به انگلیسی: Place)
۳ - قیمتگذاری (به انگلیسی: Pricing)
۴ - ترویج(پیشبرد) (به انگلیسی: Promotion)
پیام: کسب و کار شما چه پیامی را منتقل میکند؟
رسانه: روزنامه، تلویزیون، ایمیل، بیلبورد، تبلیغات در سایتهای اینترنت
مخاطب: افرادی هستند که علاقهمند به محصولات و یا خدمات شما هستند.
تفاوت بازاریابی با تبلیغات
تبلیغات انتشار پیامهای ترغیب کننده است به منظور معرفی و ترویج محصولات و خدمات شرکت به مشتریان موجود و بالقوه در ازای پرداخت مبلغی معین. بازاریابی برنامه ریزی، اجرا و هدایت هدفمند آمیختهای از فعالیتهای تجاری است، به قصد نزدیک سازی خریداران و فروشندگان به یکدیگر به منظور تبادل منافع یا انتقال محصول.
تفاوت بازاریابی با فروش
بازاریابی شامل هر اقدامی است که شما به منظور دستیابی به مشتریان و ترغیب آنها انجام میدهید. فرایند فروش شامل هر اقدامی است که شما آن را با هدف بستن قرارداد فروش و گرفتن امضای مشتری انجام میدهید. فروش به نتایج کمی توجه دارد و فقط به رشد میاندیشد، امابازاریابی در جستجوی افقهای دوردست و رسیدن به مرحله توسعه است.
انواع بازاریابی
بازاریابی دارای انواع مختلفی است:
بازاریابی صنعتی
بازاریابی مصرفی
بازاریابی چندسطحی
بازاریابی پارتیزانی
بازاریابی مویرگی
بازاریابی چریکی
بازاریابی دهان به دهان
بازاریابی اینترنتی
بازاریابی تک به تک
بازاریابی شبکهای
بازاریابی صنعتی و مصرفی
بازاریابی صنعتی به عنوان آن دسته از عملکردها و فعالیتهای تجاری و بازرگانی تعریف شدهاست، که فرایندهای مبادله را بین تولید کنندگان و مشتریان سازمانی تسهیل میکند. ماهیت بازاریابی صنعتی را میتوان، خلق ارزش برای مشتریان به وسیله ارائه کالاها و خدماتی دانست که نیازهای سازمانی و اهداف آنها را تحقق میبخشد.
به تعریفی جامع، فرایند کشف، ترجمه خواستههای مشتریان صنعتی و نیازها و الزامات آنها به محصولات و خدمات ویژه جهت ارتباط موثر شیوههای توزیع، قیمتگذاری، خدمات پس از فروش، متقاعد کردن بیشتر و بیشتر مشتریان برای استفاده مستمر از این محصولات و خدمات را بازاریابی صنعتی مینامیم. این نوع بازاریابی در مقایسه با بازاریابی مصرفی تفاوتهایی دارد که اینگونه میتوان بدان اشاره کرد. اول اینکه گرچه در بازاریابی صنعتی همانند بازاریابی کالاهای مصرفی، نیاز به شناخت بازارهای هدف و تشخیص نیاز این بازارها و طراحی محصولات و خدمات مناسب برای تامین خواستههای بازار وجود دارد، ولی باید توجه کرد که در مقایسه با بازاریابی مصرفی، بازاریابی صنعتی در حوزه مدیریت عالی قرار دارد.
در بازاریابی صنعتی نقش خصوصیات و ویژگیهای محصول خیلی مهم و حیاتی است و عرضه کنندگانی که خصوصیات مورد نظر مشتریان را تامین نکنند مورد انتخاب قرار نخواهند گرفت. در مقایسه با بازاریابی مصرفی، قیمت در بازاریابی صنعتی نقش جداگانهای دارد. در بعضی موارد مشتریان صنعتی حاضرند قیمت بیشتری دهند ولی در عوض از تحویل به موقع و کیفیت محصولات خدمات اطمینان حاصل کنند و حتی در موارد دیگری مثل مناقصههای خرید نقش قیمت پراهمیتتر میشود. در بازاریابی صنعتی، بازاریاب باید به این نکته واقف باشد که تقاضای کالاهای صنعتی از تقاضای مصرف کننده نهایی ناشی میشود، یعنی تقاضا برای یک محصول بستگی به نحوه استفاده از آن در ارتباط با محصولات دیگر دارد. گاهی بازاریاب صنعتی سعی میکند با تبلیغات، تقاضای مشتری نهایی را تحریک کند تا تقاضا برای کالاهای صنعتی خودرا افزایش دهد.
بازرگانی
بازرگانی (به انگلیسی: Commerce) سامانه یا محیطی است که بر چشمانداز کسبوکار یک اقتصاد یا ملتدولت تاثیر میگذارد. در حالی که کسبوکار (سوداگری) به فعالیتهای ارزشآفرین یک سازمان بمنظور سود اشاره دارد، بازرگانی به معنای کل سامانهٔ اقتصاد است که محیطی برای تجارت تشکیل میدهد. این سامانه شامل سامانههای قانونی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و فناورانه است که در حال عملیات در هر کشوری هستند. همچنین میتوان از آن تحت عنوان دومین جزء کسبوکار یاد کرد که شامل همهٔ فعالیتها، عملکردها و مؤسسات درگیر در انتقال کالا از تولیدکننده به مصرفکننده میباشد.
تجارت آزاد
تجارت آزاد مدل تجاری است که در ان کالاها و خدمات بدون محدودیتهای دولتی بین و یا درون کشورها انتقال مییابد. این محدودیتها شامل مالیات و تعرفه است. تفاوت تجارت ازاد با دیگر روشهای تجارتی این است که تخصیص کالا در میان کشورهای تجاری بر اساس قیمتهای مصنوع صورت میگیرد که ممکن بازتاب واقعی عرضه و تقاضا باشند. موافقتنامهٔ تجارت ازاد یکی از عناصر کلیدی مناطق تجارت ازاد است. بازار آزاد همان اقتصاد آزاد است که درآن خریداران و فروشندگان بدون هیچ قید و شرطی از لحاظ قیمت و مقدار باهم معامله میکنند و هیچگونه اجباری در خرید و فروش نیست. دولت افراد را آزاد گذاشته و تولیدکنندگان به خواست و رضایت خود به تولید میپردازند، و دولت هیچگونه مداخلهای برای تعین قیمت و مقدار محصول تولیدی نمیکند. بازار آزاد یکی از اساسهای مکتب کلاسیک یا لیبرالیزم در اقتصاد است که آدام اسمیت و دیوید ریکاردو از جمله پایهگذاران آن به شمار میروند.
تاریخچهٔ تجارت آزاد
در گذشته بازرگانی میان ملل مختلف بر اساس سیاست موازنه اقتصادی انجام میشده است. دیوید ریکاردو و آدام اسمیت از جمله نخستین اقتصاددانان مخالف سیاست موازنه بازرگانی بودند. به عنوان مثال آدام اسمیت بر این اعتقاد بود که تجارت آزاد دلیل شکوفایی تمدنهایی نظیر مصر باستان بود. بسیاری از لیبرالها در بریتانیا، به ویژه در سده ۱۹ و اوایل سده ۲۰ (به عنوان مثال، جان استوارت میل) و همچنین در قرن بیستم در ایالات متحده (به عنوان مثال کوردل هال)، بر این باور بودند که تجارت آزاد مروج صلح است. رفتهرفته و با توجه به این اعتقادات، کشورها به سوی الگوی تجارت آزاد حرکت کردند.
در ادبیات
ارزش تجارت آزاد ابتدا توسط آدام اسمیت مشاهده شد و او اولین کسی بود که به این نظریه پرداخت. او اظهار داشت:
شعار هر نانآور دوراندیشی این است که هرگز سعی نکن چیزی را که هزینه ساخت آن در خانه از هزینه خرید آن بیشتر است در خانه تولید کنی... اگر یک کشور خارجی بتواند کالایی را ارزانتر از آنچه خودمان میتوانیم تولید کنیم به ما عرضه کند، بهتر است آن کالا را وارد کرده و بر تولید کالاهایی که در آنها مزیت داریم، متمرکز شویم.
اکثر افراد این استدلال را میپذیرند؛ اما آنها نگران این هستند که اگر یک کشور دیگر، مثلاً چین، بتواند همه چیز یا تقریباً همه چیز را ارزانتر از آنها تولید کند، چه اتفاقی روی خواهد داد. آیا در این صورت تجارت آزاد چین با آمریکا به بیکاری کارگران آمریکایی که خود را ناتوان از رقابت با نیروی کار ارزانتر چینی میبینند، منجر نخواهد شد؟ پاسخ این سوال منفی است. دیوید ریکاردو در سال ۱۸۱۰ دلیل این امر را به خوبی توضیح داد.
مخالفتها
نسبت هزینههای تجارت آزاد در مقابل منافع و سود آن در بین دانشگاهیان مورد بحث است. همچنین صنایع داخلی اغلب از تجارت آزاد به دلیل کاهش سود خود و بیشتر شدن سهم کالاهای وارداتی با قیمت پایین مخالفت میکنند. به عنوان مثال اگر ایالات متحده آمریکا تعرفه شکر وارداتی خود را کاهش میداد، تولیدکنندگان شکر سود و هزینه کمتری نصیبشان میشد و مجبور میشدند قیمت خود را افزایش دهند. این در حالی است که مصرفکنندگان شکر در آمریکا خواهان خرید شکری با قیمت کمتری هستند. وجود تعرفه بالا در یک کشور به معنی عدم اطمینان به صنایع داخلی برای ورود به بازارهای جهانی است. چنین صنایعی همواره در مرحله طفولیت خود باقی میمانند و نیازی نمیبینند که سمت تحقیقات، بازاریابی و مشتریمداری حرکت کنند.
وضعیت کنونی
بیشتر کشورهای دنیا هم اکنون عضو سازمان تجارت جهانی میباشند که هر کدام محدودیتهای خاصی را اعمال میکنند اما تمامی تعرفهها و موانع تجاری را بر طرف نکردهاند. همچنین بیشتر کشورها نیز عضو مناطق تجارت آزاد میباشند که تعرفههای پایینتری را در بین کشورهای عضو دارا میباشند. بیشتر کشورها خطوط هوایی خارجی را از انتقال کالا و مسافر در داخل کشور خود منع کردهاند.
ویژگیهای تجارت آزاد
تجارت آزاد داری ویژگیهای زیر است:
تجارت کالا بدون تعرفه و گمرک و یا دیگر موانع تجاری
دسترسی آزاد به بازارها
عدم وجود سیاستهای منحرف کننده تجارت که به سود برخی از افراد و شرکتها باشد.
دسترسی آزاد به اطلاعات بازار
جنبش آزاد کارگری در بین و داخل کشورها
حرکت آزاد سرمایه در بین و داخل کشورها
تجارت آزاد در ایران
انعقاد توافقنامهٔ تجارت آزاد بین ایران و هر یک از کشورهای همسایه، میتواند منافع سیاسی و امنیتی محسوسی را نیز برای طرفین در پی داشته باشد و به این ترتیب به تحکیم تعامل برنده-برنده (win_win) و ارتقای تأمین منافع دوجانبه کمک کند. انعقاد پیمان «تجارت آزاد» بین ایران و کشورهای همسایه، میتواند گام مهمی در راستای شکلگیری اتحاد اقتصادی - سیاسی پایدار بین ایران و کشورهای همسایه تلقی شده و در عین حال پیش درآمدی برای ارتقای تدریجی توانایی رقابتی تولیدکنندگان مستقر در کشورهای طرف پیمان تجارت آزاد باشد.
بازار هدف
بازار هدف (به انگلیسی: Target Market) به بخشی از بازار گفته میشود که فروشندگان هدف فروش محصول یا خدمات را به آنها دارند. طبیعی است که کالا یا خدمات مورد نظر، برای این دسته از افراد ایجاد شدهاست(مشتری مشکوک). به عنوان نمونه مشتری مشکوک لاستیک ماشین، صاحبان ماشینهایی هستند که لاستیک هایشان فرسوده شدهاست. مسلماً کسانیکه ماشین ندارند و یا لاستیک ماشین آنها فرسوده نیست جزء مشتریان مشکوک نخواهد بود. نتبجه اینکه نمیتوانند جزء بازار هدف لاستیک ماشین باشند.
در بازاریابی، بازار هدف هر محصول و یا خدماتی، توسط تولیدکننده و یا ارائه کننده خدمات شناسائی شده و تبلیغات و بازاریابی بر روی آنها انجام میشود. تعیین بازار هدف به عوامل مختلفی بستگی دارد. می توان در پله اول با استفاده از قیمت و کاربرد کالا، تعریف اولیهای از بازار هدف انجام داد ولی پس از آن پارامترهایی از مشتریان مشکوک مثلاً سن، تحصیلات، جنسیت، محل سکونت و... اجزائی هستند که بازار هدف را مشخص تر میکنند.
در بازاریابی مدرن معمولاً تعریف دقیقی از بازار هدف انجام میدهند تا بهتر و موفق تر عمل کنند. مسلماً هر چه بازار هدف دقیق تر انتخاب شود، تبلیغات مناسب تری صورت گرفته و فروش بیشتری اتفاق خواهد افتاد. در بازاریابی مستقیم تعیین درست بازار هدف یکی از عوامل مهم در موفقیت در فروش است.
بازاریابی بر مبنای تخفیف
بازاریابی بر مبنای تخفیف که معمولاً از طریق دفترچه تخفیف (به انگلیسی : Discount Books ) انجام میشود، شیوه نوینی از بازاریابی است.
پس از پیشرفت سریع و شگفت انگیز سیستمهای خرید گروهی که در آن کالاها و خدمات مختلف را با قیمتی کاهش یافته پیشنهاد میدهند به شرط اینکه حداقل تعدادی خاصی از خریداران آن کالا یا جنس پیشنهاد شده را بخرند سیستمهای بازاریابی بر مبنای تخفیف با هدف از بین بردن شرط گروهی بودن خریدها به آرامی شکل گرفت.
در واقع در این روش یک شرکت بازاریابی به صورت واسط بین خریداران و ارائه دهندگان کالا یا خدمات قرار میگیرد و هدایت مشتریها را به سمت این مراکز خرید به عهده میگیرد. در عوض مراکز ارائه دهنده کالا یا خدمات، حق بازاریابی را که بایستی به شرکت واسط پرداخت می کردهاند را به صورت تخفیف به خود مشتریها ارائه میدهند.
تاریخچه
در ابتدا در سال ۲۰۰۰ تجارت بر خط و پس از آن سایتهای مزایده و حراجی ( Auction ) و خرید و فروش بسیار قوی شبیه ئیبی (Ebay) و آمازون (Amazon) شکل گرفتند. بعد از چندین سال ایده خرید گروهی شکل گرفت و شرکتهایی مثل گروپان (Groupon) توانستند در این زمینه تقش بسیار موثری ایفا کنند. در واقع ایده بازاریابی بر مبنای تخفیف از ترکیب ایدههای خریدهای گروهی و کتابهای تخفیف (Discount Books) به وجود آمد.
ویژگیها
از ویژگیهای منحصربهفرد این روش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عدم نیاز به خرید گروهی : در واقع در این روش دیگر لازم نیست تا حتماً تعداد مشخصی از خرید انجام شود تا تخفیف به خریداران داده شود.
آزادی زمانی : در این روش افراد در هر زمانی که مایل باشند میتوانند به مراکز مراجعه کنند.
آزادی انتخاب بیشتر : تنوع و انتخابهای مشتریان بسیار گسترده میباشد. در واقع با این روش محصولات و خدمات بسیار متنوعی را میتوان ارائه داد.
تعداد مراجعه دلخواه : مشتریان میتوانند به هر تعداد بار که خواستند به مراکز ارائه دهنده خدمات یا کالاها مراجعه کنند.
انواع دفترچههای تخفیف
دفترچههای کوپنی : داخل این نوع دفترچهها تعداد زیادی کوپن هم شکل وجود دارد و این کوپنها در تمامی مراکز ارائه دهنده کالا یا خدمات قابل ارائه و استفاده میباشند.
دفترچههای تبلیغی : داخل این نوع دفترچهها تعداد محدود تری برگه تبلیغاتی وجود دارد که هر کدام از آنها فقط قابل استفاده در یک مرکز ارائه دهنده کالا یا خدمات میباشند.
روشهای دیگر
کارتهای عضویت
کارتهای الکترونیکی
روشهای جهتیابی در روز
جهتیابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان
۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع میکند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب میکند.
این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، ولی در زمانهای دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.
در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالیتر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب میباشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آنجا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.
۲- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال میافتد.
ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان میرسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز میرسد، و پس از آن دوباره افزایش مییابد؛ همان زمان اذان ظهر.
برای دانستن زمان ظهر شرعی میتوان به روزنامهها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.
۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم میتواند روشی برای یافتن جهتهای جغرافیایی باشد.
جهتیابی با سایهٔ چوب(شاخص)
شاخص، چوب یا میلهای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شدهاست.
روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامتگذاری میکنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر میکنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابهجا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان دادهاست) را علامتگذاری مینماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص میکند. نقطهٔ علامتگذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان میدهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپمان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبرویمان شمال را نشان میدهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.
از آنجا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیمکره شمالی سایهها ساعتگرد میچرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته میشود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمیشود.
در شبهای مهتابی هم از این روش میتوان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.
روش دوم(دقیقتر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری میکنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامتگذاری شده میکشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق میرود کوتاهتر میشود، در ظهر به کوتاهترین اندازهاش میرسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر میگردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هماندازهٔ پیش از ظهرش شد) آنجا را به عنوان نقطهٔ دوم علامتگذاری میکنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان میدهد.
در واقع هر دو نقطه سایهٔ همفاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص میکنند.
با اینکه روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیقتر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را میکشید دقیقاً به محل علامتگذاری شده برسد. نیمدایرهای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود میرسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان میدهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).
جهتیابی با ساعت عقربهدار
ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربهای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه میداریم که عقربهٔ ساعتشمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویهای که عقربهٔ ساعتشمار با عدد ۱۲ ساعت میسازد (زاویهٔ کوچکتر، نه بزرگتر)، جهت جنوب را نشان میدهد. یعنی مثلاً اگر چوبکبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعتشمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفتهاست.
نکات
این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی اینکه اگر شاخصی [مثلاً چوبکبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایهاش موازی با عقربهٔ ساعتشمار و در جهت مقابل آن باشد. یا اینکه سایهٔ عقربهٔ ساعتشمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین بهطور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعتشمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.
دلیل اینکه زاویه بین عقربهٔ ساعتشمار و ۱۲ را نصف میکنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین میچرخد، ساعت ما دو دور میچرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی میکند)، ساعتهای ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی مینماید. اگر ساعت ۲۴ ساعتهای میداشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعتشمار را رو به خورشید میگرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان میداد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان میدهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعتها را نسبت به ساعت استاندارد یکساعت جلو میبرند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعتمان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعتشمار را [به جای ۱۲] با ۱ حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصفالنهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهتهای جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجهاش قابل قبول است.(البته در نیمکردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیکتر شویم، از دقت این روش کاسته میشود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیکتر باشد، نتیجهٔ آن دقیقتر خواهد بود.
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر میخیزد، در غرب مینشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعتشمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهتیابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده میکنید، میتوانید ساعت عقربهداری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایرهای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعتشمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمیشود هم گاه سایهٔ خوشید را میتوان دید. اگر یک چوبکبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید میافتد.
روشهای جهتیابی در شب
جهتیابی با ستارهٔ قطبی
از آنجا که ستارهها به محور ستاره قطبی در آسمان میچرخند، در نیمکرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیار خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان میدهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.
برای یافتن ستارهٔ قطبی روشهای مختلفی وجود دارد:
به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستارهاست که به شکل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را میدهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل میدهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آنجا میریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی میرسیم.
به وسیلهٔ مجموعه ستارههای «ذاتالکرسی»: صورت فلکی ذاتالکرسی شامل پنج ستارهاست که به شکل W یا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستارههای اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی میرسیم.
نکات
صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبهروی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از نقشه ستارهیاب (افلاکنما) استفاده میکنید، بهخاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده میشود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملاً نمیتوان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.
جهتیابی با هلال ماه
اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید.
ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد، و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود، و سپس در جهت مقابل هلالی میشود. در نیمهٔ اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد. در نیمهٔ دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.
اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمهشب طلوع مینماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکرهٔ شمالی زمین] نشان میدهد.
این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد. در زمان قرص کامل نمیتوان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهتیابی کرد.
روشهای دیگر جهتیابی در شب
حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دستهای (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین میگویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولی در همه حال دُمِ آنها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت میکنند، و در همه حال دنباله بادبادکی آنها بهطرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافتهاست. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود. هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود.
روشهای جهتیابی، قابل استفاده در روز و شب
جهتیابی با قبله
اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهتهای اصلی) را بدانیم، میتوانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستادهایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عکس عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستادهایم، و اگر ۱۴۳ درجه (۳۷-۱۸۰) در جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستادهایم.
قبله را از راههای مختلفی میتوان یافت:
قبلهنما: دقیقترین روش تعیین قبله، بهوسیلهٔ قبلهنماست، که آن هم با یک قطبنما انجام میگیرد؛ و اگر ما قطبنما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص میکنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبلهاست. در نمازخانهها هم معمولاً جهت قبله مشخص شدهاست.
قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله میخوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشتههای سنگ قبر را به درستی میخوانید، سمت چپتان قبلهاست.
دستشویی: از آنجا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالتها را عمود بر قبله میسازند.
جهتیابی با قطبنمای دستساز
اگر قطبنمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمککار شما در ساخت یک قطبنما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرمکنندهاست.
با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهنربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبهای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی میشود؛ مانند سوزن قطبنما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا میکند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث میشود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی میتوانید آنرا در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.
حال اگر آنرا روی یک چوبپنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوبپنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوبپنبههایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطبنما عمل میکند، و سر سوزن رو به شمال میچرخد. برای اینکه سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطبنما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آنها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین میتوانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.
روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آنرا حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطبنمای ما کار میکند؛ یعنی میله آنقدر میچرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی میشود.
به دلیل کشش سطحی آب، میتوان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً میتوان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی میماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابلحل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسانتر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب میشود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.
جهتیابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان
۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع میکند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب میکند.
این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، ولی در زمانهای دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.
در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالیتر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب میباشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آنجا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.
۲- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال میافتد.
ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان میرسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز میرسد، و پس از آن دوباره افزایش مییابد؛ همان زمان اذان ظهر.
برای دانستن زمان ظهر شرعی میتوان به روزنامهها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.
۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم میتواند روشی برای یافتن جهتهای جغرافیایی باشد.
جهتیابی با سایهٔ چوب(شاخص)
شاخص، چوب یا میلهای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شدهاست.
روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامتگذاری میکنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر میکنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابهجا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان دادهاست) را علامتگذاری مینماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص میکند. نقطهٔ علامتگذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان میدهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپمان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبرویمان شمال را نشان میدهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.
از آنجا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیمکره شمالی سایهها ساعتگرد میچرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته میشود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمیشود.
در شبهای مهتابی هم از این روش میتوان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.
روش دوم(دقیقتر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری میکنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامتگذاری شده میکشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق میرود کوتاهتر میشود، در ظهر به کوتاهترین اندازهاش میرسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر میگردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هماندازهٔ پیش از ظهرش شد) آنجا را به عنوان نقطهٔ دوم علامتگذاری میکنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان میدهد.
در واقع هر دو نقطه سایهٔ همفاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص میکنند.
با اینکه روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیقتر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را میکشید دقیقاً به محل علامتگذاری شده برسد. نیمدایرهای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود میرسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان میدهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).
جهتیابی با ساعت عقربهدار
ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربهای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه میداریم که عقربهٔ ساعتشمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویهای که عقربهٔ ساعتشمار با عدد ۱۲ ساعت میسازد (زاویهٔ کوچکتر، نه بزرگتر)، جهت جنوب را نشان میدهد. یعنی مثلاً اگر چوبکبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعتشمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفتهاست.
نکات
این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی اینکه اگر شاخصی [مثلاً چوبکبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایهاش موازی با عقربهٔ ساعتشمار و در جهت مقابل آن باشد. یا اینکه سایهٔ عقربهٔ ساعتشمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین بهطور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعتشمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.
دلیل اینکه زاویه بین عقربهٔ ساعتشمار و ۱۲ را نصف میکنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین میچرخد، ساعت ما دو دور میچرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی میکند)، ساعتهای ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی مینماید. اگر ساعت ۲۴ ساعتهای میداشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعتشمار را رو به خورشید میگرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان میداد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان میدهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعتها را نسبت به ساعت استاندارد یکساعت جلو میبرند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعتمان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعتشمار را [به جای ۱۲] با ۱ حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصفالنهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهتهای جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجهاش قابل قبول است.(البته در نیمکردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیکتر شویم، از دقت این روش کاسته میشود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیکتر باشد، نتیجهٔ آن دقیقتر خواهد بود.
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر میخیزد، در غرب مینشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعتشمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهتیابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده میکنید، میتوانید ساعت عقربهداری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایرهای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعتشمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمیشود هم گاه سایهٔ خوشید را میتوان دید. اگر یک چوبکبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید میافتد.
روشهای جهتیابی در شب
جهتیابی با ستارهٔ قطبی
از آنجا که ستارهها به محور ستاره قطبی در آسمان میچرخند، در نیمکرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیار خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان میدهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.
برای یافتن ستارهٔ قطبی روشهای مختلفی وجود دارد:
به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستارهاست که به شکل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را میدهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل میدهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آنجا میریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی میرسیم.
به وسیلهٔ مجموعه ستارههای «ذاتالکرسی»: صورت فلکی ذاتالکرسی شامل پنج ستارهاست که به شکل W یا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستارههای اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی میرسیم.
نکات
صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبهروی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از نقشه ستارهیاب (افلاکنما) استفاده میکنید، بهخاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده میشود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملاً نمیتوان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.
جهتیابی با هلال ماه
اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید.
ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد، و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود، و سپس در جهت مقابل هلالی میشود. در نیمهٔ اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد. در نیمهٔ دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.
اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمهشب طلوع مینماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکرهٔ شمالی زمین] نشان میدهد.
این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد. در زمان قرص کامل نمیتوان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهتیابی کرد.
روشهای دیگر جهتیابی در شب
حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دستهای (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین میگویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولی در همه حال دُمِ آنها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت میکنند، و در همه حال دنباله بادبادکی آنها بهطرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافتهاست. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود. هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود.
روشهای جهتیابی، قابل استفاده در روز و شب
جهتیابی با قبله
اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهتهای اصلی) را بدانیم، میتوانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستادهایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عکس عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستادهایم، و اگر ۱۴۳ درجه (۳۷-۱۸۰) در جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستادهایم.
قبله را از راههای مختلفی میتوان یافت:
قبلهنما: دقیقترین روش تعیین قبله، بهوسیلهٔ قبلهنماست، که آن هم با یک قطبنما انجام میگیرد؛ و اگر ما قطبنما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص میکنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبلهاست. در نمازخانهها هم معمولاً جهت قبله مشخص شدهاست.
قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله میخوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشتههای سنگ قبر را به درستی میخوانید، سمت چپتان قبلهاست.
دستشویی: از آنجا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالتها را عمود بر قبله میسازند.
جهتیابی با قطبنمای دستساز
اگر قطبنمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمککار شما در ساخت یک قطبنما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرمکنندهاست.
با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهنربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبهای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی میشود؛ مانند سوزن قطبنما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا میکند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث میشود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی میتوانید آنرا در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.
حال اگر آنرا روی یک چوبپنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوبپنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوبپنبههایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطبنما عمل میکند، و سر سوزن رو به شمال میچرخد. برای اینکه سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطبنما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آنها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین میتوانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.
روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آنرا حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطبنمای ما کار میکند؛ یعنی میله آنقدر میچرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی میشود.
به دلیل کشش سطحی آب، میتوان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً میتوان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی میماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابلحل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسانتر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب میشود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.