تلویزیون
تلویزیون
تلویزیون یا دورنما (به فرانسوی: Télévision)، سامانهای ارتباطی برای پخش و دریافت تصاویر متحرک و صداها از مسافتی دور است. همچنین دستگاه گیرنده در این سامانه، تلویزیون نام دارد. امروزه در ایران، به مجموعه فراهم کننده و پخش کننده برنامههای تلویزیونی، سیما گفته میشود.
از جان لوگی برد دانشمند و مخترع اسکاتلندی به عنوان مخترع تلویزیون یاد میشود، گرچه دانشمندان و مخترعان بسیار دیگری مانند پائول نیپکو، بوریس روزینگ، ولادیمیر زورکین و فیلو فارنزورث از اواخر سده ۱۹ میلادی تاکنون در توسعه و تکمیل فناوری تلویزیون نقش موثر داشتهاند.
واژه پژوهی نام تلویزیون
واژه تلویزیون که از زبان فرانسوی به فارسی راه یافته خود واژه ای دورگهاست که بخش نخست آن از واژه یونانی تله- (دور) و بخش دوم آن از واژه لاتین ویزیو (دید) گرفته شدهاست. با اینکه در بیشتر زبانها همین واژه تلویزیون (البته با تلفظهای بسیار گوناگون) به کار میرود برخی زبانها واژههای خود را برای این مفهوم دارند. برای نمونه در زبان آلمانی برای تلویزیون همیشه واژه Fernsehen به کار برده میشود که معنی واژگانی آن «دوردید» است. یا در زبان ژرمنی نیدرساکسنی به تلویزیون Kiekschapp میگویند که معنی لغوی آن «نگرش» است.
تاریخچه
تاریخ پیدایش تلویزیون به سال ۱۸۸۴ میلادی برمیگردد. زمانی که یک دانش آموز آلمانی به نام پائول نیپکو نخستین سیستم الکترومکانیکی تلویزیونی را با توانایی انتقال یک تصویر ثابت اختراع کرد. این سیستم از طریق روشن کردن یک عکس بهوسیله لنز و یک صفحه چرخشی کار میکرد (صفحه نیپکو). روزنههای چهارگوش (سوراخهای کوچک) بر روی صفحه بریدهشده بودند و خطهای عکس را تا جایی که عکس کاملاً پویش شود دنبال میکردند. هر چه تعداد این روزنه ها بیشتر میشد خطهای بیشتری هم دنبال میشدند، و از این رو جزئیات بیشتری هم نمایان میشد. دستگاه نیپکو تا پیشرفت فناوری تقویتکننده الکترونیکی لامپ خلأ و لامپ پرتو کاتدی عملاً قابل استفاده نبود. در سال ۱۹۰۷، بوریس روزینگ دانشمند روس برای نخستین بار توانست با استفاده از لامپ پرتو کاتدی در دستگاه گیرنده تلویزیونی، شکلهای ساده هندسی را از طریق تلویزیون منتقل نماید. در سال ۱۹۲۳، ولادیمیر زوریکین دانشمند دیگر روس صفحه نیپکو را با یک عنصر الکترونیکی جایگزین کرد. این موضوع باعث بهوجودآمدن سطح بالاتری از جزئیات بدون افزایش تعداد پویشها در واحد زمان شد. در سالهای نخست دهه ۱۹۰۰ (۱۲۸۰ خورشیدی) مهندسان در یافتند که میتوان تصویر را با استفاده از امواج رادیویی فرستاد. اما این کار تا سال ۱۹۲۶ (۱۳۰۵ خورشیدی) عملی نشد.
سرانجام جان لوگی برد دانشمند اسکاتلندی با استفاده از دیسک نیپکو برای نخستین بار موفق شد تصاویر متحرک تلویزیونی ضد نور (در سال ۱۹۲۵) و تصاویر متحرک سیاه و سفید (۱۹۲۶) را در لندن منتقل نماید. اختراع جان لوگی برد نخستین انتقال تصویر واقعی تلویزیونی به شمار میرود. تنها یک سال بعد در ۱۹۲۷، جان لوگی برد نخستین دستگاه ضبط تصاویر ویدئویی را اختراع کرد. وی با استفاده از مدولاسیون توانست سیگنالهای دوربین تلویزیونی خود را تا حد سیگنالهای صوتی تغییر دهد و سپس آنها را روی صفحه ضبط صوت ۱۰ اینچی ضبط کند. چند صفحه از ویدئوهای ضبط شده جان لوگی برد باقیماندهاند که ویدئوهای ضبط شده در آنها در دهه ۱۹۹۰ با استفاده از تکنولوژی دیجیتال استخراج و بازسازی شدند.
جان لوگی برد همچنین تلویزیون رنگی مکانیکی را در سال ۱۹۲۸ عرضه کرد. سیستم برد کاملاً با لامپ تصویر الکترونیکی و دوربینهای امروزی متفاوت بود. در سیستم او تصویر به کمک صفحه گردان عظیمی به طور مکانیکی، روییده میشد. این صفحهٔ گردان سوراخهایی برای عبور نور داشت. کیفیت اولین تصاویر او خیلی بد بود و فقط ۳۰ خط داشت. اولین تلویزیون مکانیکی از صفحه نیپکو با سه فنر مارپیچ استفاده می کرد که هر فنر برای یکی از سه رنگ اصلی (قرمز، سبز، آبی) بهکار بردهمی شد، در آن زمان عده کمی از مردم دستگاه تلویزیون داشتند و داشتن تجربه تماشای تلویزیون اهمیت چندانی نداشت.
در سال ۱۹۳۵ اولین سیستم تلویزیون الکترونیکی توسط شرکت EMI شرح داده شد. در سال ۱۹۳۹ شانزده شرکت در آمریکا شروع به ساخت یا طراحی برای ساخت دستگاه تلویزیون الکترونیکی کردند. در سال ۱۹۴۱ کمیتهای بینالمللی سیستمهای تلویزیونی NTSC یک مجموعه راهنما برای مخابره تلویزیون الکترونیکی ارایه داد.
دهه ۱۹۵۰ یک دوره زمانی مهم و طلایی در پیشرفت تلویزیون به شمار میآید. مبدأ تلویزیونهای سیاه سفید سال ۱۹۵۶ است. هزینه دستگاه تلویزیون سر انجام در این زمان کاهش پیداکرد. در سال ۱۹۵۳ (۱۳۲۲ خورشیدی) تلویزیون رنگی و در دو دههٔ اخیر تلویزیونهای مسطح اختراع شدند. منشاء تلویزیون امروزی میتواند در زمان گذشته با کشف خاصیت هدایت نوری ماده سلنیم توسط ویلوگبی اسمیت در سال ۱۸۷۳و اختراع دیسک اسکن توسط پاول نیپکوو در سال ۱۸۸۴ بررسی و ردیابی شود. همه سیستمهای عملی و کاربردی تلویزیون از این اصل بنیادی اسکن یک تصویر برای تولید سیگنالهای سری زمانی برای نمایش آن میباشند. این نمایش تصویری سپس به وسیلهای ارسال میشود که برخلاف عمل اسکن کردن عمل میکند. دستگاه آخری، تلویزیون (یا دستگاه تلویزیون) است که با توجه به توانائیهای چشم انسان تصویر یکسان ومناسبی تهیه و نمایش میدهد.
تکنیکهای الکترومکانیکی پیش از جنگ جهانی دوم بطور قابل ملاحظهای توسط چارلز فرانسیس جنکینز و جان لوگی بِرد توسعه و تکمیل شد.
تلویزیون به خاطر ارائه تصویر از رادیو جاذبه بیشتری دارد و بعد تازهای به آن ارائه میکند چشمها را به خود خیره میکند و به علاوه فهم پیام را آسانتر میکند چون تصویر وصدا اطلات عات کاملتری به مخاطب میدهد تلویزیون از جهت کنترل و تسلط بر افکار عمومی رسانهای بسیار قوی و موثر است در کشورهای پیشرفته امروزه رادیو به عنوان وسیله ار تباط بین اللمل مورد استفاده قرار میگیرد
پخش منظم برنامهها در ایالات متحده آمریکا انجام شد بریتانیای کبیر، آلمان، فرانسه، اتحاد جماهیر شوروی پیش از جنگ جهانی دوم بود. اولین پخش تلویزیونی منظم با سطح مدرن که (۲۴۰ خط یا بیشتر) تعریف میشود، در بریتانیا در سال ۱۹۳۶ انجام شد، بزودی به «سیستم A» با ۴۰۵ خط ارتقا یافت. شبکههای پخش محلی در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۴۶ شروع به کار کردند و تا اواسط دهه ۱۹۵۰ تلویزیون بخش عمومی و همگانی زندگی آمریکایی شد. وقتی که پخش از طریق هوای آمریکای شمالی در اول هزینههای جانبی برای مشتریان (به عنوان مثال هزینه دسترسی و استفاده بیشتر و نگهداری تجهیزات و سختافزار) نداشت و پخش کنندگان تلویزیونی فبلا هزینههای خود را از طریق درآمدهای پخش آگهی تامین میکردند، مشتریان تلویزیون ایالات متحده آمریکا بطور فزایندهای برنامههای دلخواه خود را از طریق ثبت نام در سیستم تلویزیون کابلی یا فرستندههای ماهوارهای مستقیماً به خانه خود بدست آوردند. در بریتانیا از سوی دیگر، صاحبان هر تلویزیون باید هزینه مجوز تلویزیون را بطور سالیانه پرداخت کنند.
در دهه ۱۹۶۰ ژاپنیها با استانداردهای NTSC موافقت کردند. در اواخر همان دهه اروپا دو استاندارد جدید مخابره تلویزیون معرفی کرد:
SECAM: استاندارد پخش تلویزیونی در فرانسه و خاورمیانه و قسمت هایی از اروپای شرقی.
PAL: استاندارد تلویزیون حکمفرما در اروپا.
اولین تلویزیون رنگی به وسیله تکنولوژیهای پردازش سیگنال دیجیتالی مجتمع، در سال ۱۹۸۳ به بازار عرضه شد.
در یک جلسه در سال ۱۹۹۳ گروه تصویر متحرک (MPEG) تعریف ویدیو، صوت وسیستم-های MPEG-2 را کامل کردند. از تاریخ ۱۹۹۹ بیشتر رسانههای ارتباط به تکنولوژی دیجیتال تغییر پیدا کردند.
در ژانویه ۲۰۱۳ ، الجی الکترونیکس نخستین تلویزیون تجاری بر پایه دیود گسیل نور ارگانیک (OLED) را روانه بازار کرد. صفحه تلویزیونی این نسل از نمایشگرها به نسبت تلویزیونهای السیدی متداول و نمایشگرهای پلاسما بسیار نازک تر، کارآمدتر، تواناتر و واضحتر هستند.
تکنولوژی
اجزای یک سیستم تلویزیون
اجزای یک سیستم تلویزیون ساده عبارتند از:
یک منبع تصویر- این میتواند یک دوربین ویدئوی حرفهای برای عکسبرداری زنده و ارسال فیلم باشد.
یک منبع صدا
یک فرستنده که یک یا چند سیگنال تلویزیونی را با اطلاعات تصویر و صدا برای ارسال مدوله میکند.
یک گیرنده (تلویزیون) که سیگنالهای تصویر و صدا را دوباره از پخش تلویزیونی بازیابی میکند.
یک وسیله نمایشگر که سیگنالهای الکتریکی را به نور مرئی تبدیل میکند.
یک وسیله صوتی که سیگنالهای الکتریکی را به امواج صدا تبدیل میکند که همراه تصویر پخش میشوند.
سیستمهای کاربردی تلویزیون شامل تجهیزاتی برای انتخاب منابع مختلف تصویر، مخلوط و ترکیب کردن تصاویر از چندین منبع بصورت یک تصویر، درج سیگنالهای ویدئویی از قبل ضبط شده، همزمان کردن سیگنالهای منابع مختلف، و تولید تصویر مستقیم با کامپیوتر برای منظورهایی مانند معرفی اطلاعات ایستگاه پخش میباشد. ارسال میتواند از طریق هوا و توسط فرستندههای زمینی، از طریق کابلهای فلزی یا نوری، یا توسط رادیو با ماهواره صورت گیرد. ممکن است در هر جایی بصورت زنجیروار سیستمهای دیجیتال تعبیه شوند تا امکان کیفیت بهتر ارسال تصاویر را فراهم سازند، پهنای باند ارسال را کاهش دهند، افکتهای مخصوص اضافه کنند، و امنیت و حفظ اطلاعات ارسال شده را جهت جلوگیری از دریافت آنها توسط کسانی که دراین سرویسها ثبت نام نکردهاند فراهم کنند.
تکنولوژی نمایشگر
به لطف پیشرفت در تکنولوژی نمایشگرها، امروزه چندین نوع مختلف از نمایشگرهای ویدئویی وجود دارد که در دستگاههای تلویزیون استفاده میشوند:
"CRT" نمایشگرهای رایجتر لامپ اشعه کاتدی. این نوع نمایشگرها زیاد گران نیستند و تکنولوژی ویرایش شده برای آنها وجود دارد که بهترین کیفیت تصویر را در حالت کلی فراهم میکند. آز آنجایی که رزولاسیون اصلی این نمایشگرها ثابت نیست، در بعضی از موارد آنها قابلیت نمایش منابعی با رزولاسیونهای متفاوت را با کیفیت تصویر بالا دارند.
" پانل فلت LCD" یاً"پلاسما: پیشرفتهای جدید نمایشگر پانل فلت برای تلویزیونها که از سیستم نمایشگر کریستال مایع ماتریکس فعال، نمایشگر LCD یا فناوری نمایشگر پلاسما را به ارمغان آوردهاست. پانل فلت LCDها و نمایشگر پلاسمابه اندازه ۱ اینچ صخامت دارند و میتوانند مانند یک تابلو از دیوار آویزان شوند یا روی پایه قرار بگیرند. بعضی مدلها را میتوانند به عنوان نمایشگر رایانه به کار برد.
هرکدام نقاط ضعف و مزایای مخصوص خود را دارند. نمایشگر LCD پانل تخت میتواند زاویه مشاهده را کمتر و باریکتر کرده و بنابراین با محیط خانه تناسب نداشته باشد. صفحههای نورافکن عقبی در شرایط طبیعی روشنایی روز یا اتاقهایی که کاملاً روشن هستند بخوبی عمل نمیکنند و به محلهای مشاهده تاریک نیاز دارند. در سالهای اخیر، پانلهای LED در ساخت تلویزیون مخصوصا تلویزیونهای با اندازه بزرگ استفاده میشود. نمایشگرهای LED باریک تر از LCD هستند و مصرفبرق کمتری دارند اما از لحاظ کیفیت تصویر تفاوت چندانی با LCD ندارند. نمایشگرهای LED گران تر از LCD هستند.
واژههای مربوط به تلویزیون
وضوح تصویر مجموعه تعداد نقاط منفردی است که به عنوان پیکسلها در روی صفحه مورد نظر شناخته میشود. وضوح نمونه ۸۰۰x۶۰۰ بدین معنی است که صفحه تلویزیون ۸۰۰ پیکسل در عرض خود و ۶۰۰  پیکسل در محور عمودی دارد. وضوح بالای مشخص شده وضوح بیشتر تصویر را نشان میدهد.
کنتراست یک اندازه گیری میزان نقاط روشن و تاریک روی صفحه میباشد. معیار نسبت بالاتر کنتراست، تصویرهای بهتر و جالب تر ارائه میکنند که واژهای برای جزئیات غنی بودن مقدار عمق و سایه تصاویر است.
روشنایی تصویر میزان لرزش و ضعف و خرابی رنگها را اندازه میگیرد اندازه گیری cd/m^2معادل مقدار شمعهایی است که لازم هستند تا به تصویر قدرت و کیفیت دهند.
باند فرستادن
باندهای مختلف از بسامدهایی که تلویزیونها در آنها کار میکنند، بستگی به کشور محل استفاده دارند. سیگنالهای VHF و UHF در باندهای I IIو V معمولاً استفاده میشوند. فرکانسهای پایین تر پهنای باند کافی برای برای تلویزیون ندارند. اگرچه BBC در اوایل از باند I VHF در ۴۵ مگاهرتز، استفاده میکرد، این فرکانس مدت زیادی برای این مورد استفاده نشد. باند II برای ارسال و پخش رادیویی FM استفاده میشود. بسامدهای بالاتر بیشتر مانند موجهای نور عمل میکنند و در ساختمانها نفوذ نمیکنند یا از اطراف موانع بخوبی رد نمیشوند که بتوانند برای پخش سیستم تلویزیونی سنتی مورد استفاده قرار بگیرند، بنابراین آنها بطور عمومی برای پخش ماهوارهای استفاده میشوند، که از فرکانسهایی در حدود ۱۰ گیگاهرتز استفاده میکند. سیستمهای تلویزیونی در بیشتر کشورها سیگنالهای ویدئو را مانند سیگنالهای AM، (مدولاسیون دامنه) و صدا را به صورت سیگنالهای FM، (مدولاسیون بسامد) رله میکنند. یک استثنا در این مورد کشور فرانسه است که صدا را مانند سیگنالهای AM رله میکند.
معیار نسبتها
"معیار نسبت" به اندازه گیریهای افقی به عمودی تصویر گفته میشود. تلویزیونهایی که بطور مکانیکی اسکن میشدند در اول توسط جان لوگی بایرد در سال ۱۹۲۶ با معیار نسبت ۷٫۳، مورد استفاده قرار گرفتند که در جهت سرو شانه یک شخص در مشاهده نمای نزدیک بود.
بیشتر سیستمهای تلویزیونی اولیه از اواسط دهه ۱۹۳۰ به این طرف همان معیار نسبت به میزان ۴:۳ که برای تطابق با معیار آکادمی در فیلمهای سینمایی آن زمان استفاده میشد، انتخاب کرده بودند. این معیار نسبت بقدر کافی مربع شکل بود که بطور راحت و آسانی در اطراف لامپ اشعه کاتدی نمایشگرهای CRT که میتوانست با فناوری، تولید وساخت آن زمان تهیه شود، استفاده شود. (فناوری CRT امروزی به تولیدکنندگان امکان میدهد که لامپهای خیلی حهن تر و صاف تر که تکنولوژیهای صفحه تخت آن را بطور ثابت خیلی عمومی و رایج تر کرده و محدودیتهای تکنیکی معیار نسبت را ندارد، تولید کنند). سرویس تلویزیونی BBCاز لامپهای بیشتر مربع مانند۵:۴ معیار نسبت از سال ۱۹۳۶ به 3 April ۱۹۵۰ موقعی که به معیار نسبت ۴:۳ سویچ میشود، استفاده میکند. این کار مشکلات جدی ایجاد نمیکرد، چون بیشتر دستگاههای تلویزیونهای آن زمان از لامپهای گرد و دایرهای شکل که به راحتی با معیار نسبت ۴:۳ هنگام تغییر ارسال سیگنالها تنظیم میشدند، استفاده میکردند.
در دهه ۱۹۵۰ استودیوهای فیلم به سمت صفحه پهن تمایل ورزیدند و معیار نسبتهایی مانند سینما اسکوپ تلاش کرد که محصولات تولیدی خود را از برنامههای تلویزیونی دور نگهدارد. اگرچه در اول این کار فقط یک حیله بود ولی صفحه پهن هنوز فرمت انتخاب امروزی است و معیار نسبت مربع شکل فیلمها بندرت دیده میشوند. بعضی افراد میگویند که صفحه پهن موقعی که اشیای را بلند هستند بصورت سراسرنما نشان میدهد واقعاً یک ایراد و مشکل بزرگ است، بعضی دیگر میگویند که مشاهده طبیعی بیشتر از بلندی سراسرنما است و بنابراین نمایشگرهای صفحه پهن برای چشم مناسب هستند.
سویچ و تغییر به سیستمهای تلویزیونی دیجیتال به عنوان یک فرصت برای تغییر فرمت تلویزیونی از معیار نسبت قدیمی ۴:۳ (۱٫۳۳:۱) به معیار نسبت ۱۶:۹ (تقریباً ۱٫۷۸:۱) استفاده شد. این عمل تلویزیونها را قادر میسازد که به معیار نسبت صفحه پهن مدرن یا سینما که معیار نسبتی از ۱٫۶۶:۱ از ۱٫۸۵:۱ تا ۲٫۳۵:۱ دارند، نزدیکتر شوند. دومتد برای حمل و انتقال محتویات صفحه پهن وجود دارد آنکه برای استفاده بهتر است فرمت صفحه پهن آنامورفیک نامیده میشوند. این فرمت خیلی مشابه تکنیک استفاده شده برای فریم فیلم صفحه پهن در داخل فریم فیلم ۱٫۳۳:۱٫۳۵ میلیمتری است. تصویر هنگام ضبط بطور افقی فشرده میشود، و سپس هنگام پخش دوباره باز و گسترده میشود. فرمت ۱۶:۹ صفحه پهن آنامورفیک اولین فرمتی بود که توسط پخش تلویزیون PALPlus اروپایی معرفی شد و کمی بعد در «صفحه پهن» DVD، ATSC، سیستم تلویزیون با کیفیت بالا(HDTV) از فرمت صفحه پهن، بدون فشردگی افقی یا بازشدن دوباره استفاده میکند.
امروزه «صفحه پهن» از تلویزیون به محاسبه گرها و رایانهها جایی که کامپیوتر رومیزی و کامپیوترهای کیفی بطور عمومی مجهز به نمایشگرهای صفحه پهن میباشند. بعضی شکایات درباره اختلال معیار نسبت تصویر فیلم به علت نرمافزار پخش بعضی از DVDها که این معیار نسبت را در نظر نگرفتهاند وجود دارد، اما این فقط یک چیز فرعی برای کیفیت نرمافزار پخش DVDها است. بعلاوه، نمایشگر صفحه پهن کامپیوتر رومیزی و کامپیوتر کیفی در معیار نسبت ۱۶:۱۰ هم از نظر اندازه فیزیکی و هم در تعداد پیکسلها و نه در معیار نسبت ۱۶:۹ تلویزیونهای مورد استفاده، که باعث پیچیدگی بیشتر میشود، میباشند. این نتیجه فرضیه یکسان مهندسین کامپیوتر نمایشگر صفحه پهن کامپیوتر است که مردم مشاهده محتویات در معیار نسبت ۱۶:۹ در رایانه خود را بر ناحیهای از صفحه که با کنترلهای پخش معکوس شود، نوار وظایف و دستورها که مانع مشاهده محتویات تمام صفحه میشود، ترجیح میدهند.
عدم تطابق معیار نسبت
عوض شدن و تکمیل صنعت تلویزیون در مورد معیار نسبت (تصویر) بدون مشکلات نبودهاست و حالا هم میتواند مشکلات قابل توجهی هم داشته باشد.
نمایش معیار نسبت صفحه پهن تصویر (مستطیل) در معیار نسبت مناسب (مربع ۴:۳) میتواند نمایش داده شود.
اینچ «جعبه حروف»، فرمت با نوار سیاه در بال و پایین"
با بخشی از تصویر که خراب شده، معمولاً کناره چپ و راست تصویر بریده میشود یا در "وسیله مشاهده و اسکن بخشهای انتخاب شده توسط کاربر بریده میشوند.
با تصویر بطور افقی فشرده شده
یک معیار نسبت مناسب یا یک تصویر (مربع یا ۴:۳) در معیار نسبت صفحه پهن نمایش (مستطیل با افقی طولانی) که در بالا نشان داده شد.
در«(فیلم) جعبه بالایی» فرمت، با نوار عمودی سیاه به سمت چپ و راست
با بخشهای بالایی و پایینی تصویر که بریده شده (یا در «کنار و هنگام اسکن» بخشهای انتخاب شده توسط کاربر) بریده میشوند.
با تصویر افقی که مختل شدهاست.
یک سازگاری عمومی بمباران یا تهیه موادی است که معیار نسبت ۱۴:۹ ارائه میدهند و قسمتی از تصاویر را در هر سمت برای نمایش با معیار ۴:۳ حذف میکنند، و بعضی قسمتهای تصاویر را در نمایش با معیار ۱۶:۹ حذف و بریده میکنند. در سالهای اخیر عملکرد سینما توگرافیک که به نام]]فیلم سوپر ۳۵ میلیمتری (برنده و قهرمان شده توسط) جیمز کامرون برای فیلم تعدادی از فیلمهای سینمایی مهم را را مانند "تایتانیک"، «قانوناً بلوند»، «قدرت آوستین“، و»ببر کمین گرفته، هیولای مخفی«استفاده شدهاست. این نتیجه باعث ایجاد این نظریه شد که فیلم نگاتیو دوربین میتواند برای تهیه چاپهای تئاتری صفحه پهن و هم استاندارد»تمام صفحه«استفاده شود که با استفاده از آنها برای تلویزیون /VHS/DVD از نیاز به»جعبه حروف«یا کاهش اطلاعات با موقعیت خراب شدن»پن –و- اسکن" ایجاد میشود اجتناب شود.
تجهیزات جانبی تلویزیون
امروزه بسیاری از تجهیزات جانبی برای تلویزیون وجود دارد که شامل کنسولهای بازیهای کامپیوتری و ویدئویی، ضبط کننده ویدئو کاست، جعبه بالایی برای تلویزیون کابلی، تلویزیون ماهوارهای DVB و دستگاههای DVB-T، گیرنده تلویزیون دیجیتال، پخش کنندههای DVD، یا ضبط کننده ویدئوی دیجیتال (شامل ضبط کنندههای ویدئی شخصی، PVRs) میباشند. بازار وسایل جانبی به رشد خود همگام با توسعه تکنولوژی جدید ادامه دادهاست.
استفاده در مناطق مختلف جغرافیایی
محتویات
آگهی و تبلیغات
از زمان راه اندازی تلویزیونهای تجاری در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۴۰، این تلویزیونها بیشتر جهانگیر شدند و متدهای رایج و عمومی برای فروختن محصولات از هر نوعی، مخصوصا کالاهای مصرفی از طریق تبلیغات تلویزیونی رواج یافت. قیمتهای آگهیها و تبلیغات در آغاز توسط معیار نیلسون تعیین میشد.
تهیه برنامه
انجام و تهیه برنامههای تلویزیونی که برای عموم مردم پخش شود میتواند به روشهای متفاوت بسیاری انجام شود. بعد از تولید مرحله بعدی بازاریابی و انتقال محصولات به بازارهایی است که برای استفاده از آن باز هستند. این کار بطور نمونه در دو سطح اتفاق میافتد:
"اجرای اولیه"یا "پخش اولیه"- یک تولید کننده برنامههایی از یک یا چند قسمت تولید میکند و آن را از یک ایستگاه یا شبکه که برای آن محصول هزینه پرداخت کرده و یا مجوزی برای پخش آن اخذ شدهاست، پخش میکند.
"بازپخش"- این واژهای است که بطور گستردهای برای توصیف استفاده مجدد از برنامه ها (بعد از پخش اولیه) بکار میرود. این کار شامل بزپخش در کشور تهیهکننده یادر سطح بینالمللی است که ممکن است توسط تولید کننده انجام و مدیریت شود یا نشود.
جنبههای اجتماعی
خطرات احتمالی
پا به پای رشد فرهنگی و تاثیر فرهنگی تلویزیون در جامعه و خانواده، ندای مذهبی قانونگزاران، دانشمندان و والدین در مورد کیفیت و تأثیر وسایل ارتباط جمعی بالا گرفتهاست. برای مثال دولت سوئد محدودیتها و ممنوعیتهای کلی برای آگهی برای بچههای پایین تر از سن دوازده سالگی در سال ۱۹۹۱ وضع کردهاست. بر اسات نتایج تحقیات انجام شده در درهههای اخیر الگوهای فعالیت مغز بچهها در موقع مشاهده خشونت نشان میدهد بچهها با مشاهده خشونت تحریک میشوند و این خشونت مشاهده شده در منطقهای از مغز خود (بخش عقبی قشر خاکستری) ذخیره میشود که باعث صدمه به حافظه دراز مدت میشود.
در سال ۲۰۰۲ برخی منابع اعلام کردند که نتایج بررسیهای آنها نشان داده تماشای مداوم تلویزیون تفاوتی با انواع دیگر اعتیاد ندارد، و گزارشهایی حاکی از این است که عوارض تماشای تلویزیون میان برخی خانوادهها تا حدی شدید بود که باعث شده خانوادهها از تماشای تلویزیون خودداری کنند.(ساینتیفیک امریکن)
یک مطالعه جغرافیایی در مناطق مختلف نیوزلند که ۱۰۰۰ نفر (از سنین پایین تا ۲۶ سالگی) در آن شرکت داشتهاند نشان میدهد که " تماشای تلویزیون در زمان بچگی و بزرگسالی با میزان ضعف تحصیلی تا سن ۲۶ سال ارتباط دارد. به بیان دیگر، هرچقدر یک بچه بیشتر تلویزیون تماشا میکند، کمتر او مایل به تمام کردن مدرسه و رفتن به دانشگاه میباشد.
در ایسلند ساعتهای پخش تلویزیونی تا سال ۱۹۸۴ محدود شده بود و هیچ برنامه تلویزیونی در روزهای پنجشنبه یا در تمام طول ماه ژوئن پخش نمیشد.
«علیرغم این تحقیق و بررسی، بسیاری از دست اندرکاران وسایل ارتباط جمعی امروزه چنین مطالعاتی را به عنوان روش مناسب و با ارزشی ترد میکنند. به عنوان یک مثال از این مقوله فکری، مقاله دیوید گاونلت را در»(ده ضعف مدل 'تأثیر' رسانهها) ببینید.
تقریباً از زمان اختراع این وسیله ارتباط جمعی هزینههایی برای بعضی از برنامهها به اشکال ختلف وجود داشتهاست که برنامههای نامناسب خطرناک و گمراه کننده[ یا رفتار و اعمال نامناسب وجود داشتهاست. منتقدانی مانند جین کیلبورن ادعا کردهاند که تصاویر تلویزیون مانند وسایل ارتباط جمعی گسترده دیگر به دختران جوان صدمه و لطمه میزند. نکته پردازان دیگر مانند سات ژالی پروندهای تهیه کردهاند دال بر اینکه آگهیهای تلویزیونی در ایالات متحده آمریکا بر خوشحالی و شادی مردم تاثیر فزایندهای دارد وآنها را برای خرید کالاها و محصولات تشویق میکند. جرج گربنر نشان دادهاست که تصویرسازی گاهگاهی از جنایات، بهویژه بزهکاری جوانان و افراد کم سن و سال، باعث ایجاد موضوع نشانگان و بیماری جهانی شدهاست. در بررسی در میان تماشاچیان تلویزیون، میزان این جنایات و خلافها خیلی بیشتر از دیگر افراد است.
گرایشهای فناوری
تلویزیون در اوایل اختراع خود یک رسانه گروهی کوتاهمدت بود. طرفداران برنامههای منظم و معمولی برای لیست شدن در برنامههای تلویزیونی طرح ریزی کردند، و بدین جهت توانستند که برنامههای مورد علاقه خود را در زمان معین پخش، تماشا کنند. واژه «قرار ملاقات تلویزیون» معادل بازاریابهایی است که این ضمیمه شدن را توضیح و توصیف میکنند.
تماشاچی بودن تلویزیون بر طبق برنامه بندی با اختراع ضبط و پخش کنندههای برنامههای ویدئویی مانند ضبط کننده ویدئو کاست و ضبط کننده ویدئویی دیجیتال کاهش پیدا کردهاست. مشتریان میتوانند برنامهها را در طرح زمان بندی خود یکبار تماشا کرده و ضبط کنند. تهیهکنندگان خدمات تلویزیونی همچنین ویدئو درخواستی را که مجموعهای از برنامهها است ارائه میکنند که میتواند در هر زمانی تماشا شود.
هم شبکههای تلفنهای همراه و هم اینترنت قابلیت حمل امواج و برنامههای ویدئویی را دارند. قبلاً مقدار خوبی از تلویزیون اینترنتی موجود بود که به صورت برنامههای زنده یا فابل قابل داونلود بود. تلویزیون تلفنهای همراه برای ارائه این جریانها بعد از تکمیل و پیشی گرفتن تلویزیون دیجیتالی از طریق هوا بر سیستمهای آنالوگ و غلبه بر بعضی از مشکلات تکنیکی- مخصوصا نوعی که به عمر باتری بستگی دارد، طراحی شدند.
خبرنگار
خبرنگار کسی است که با اتکا به ذوق و استعداد شخصی، پس از گذارنیدن دورهٔ آموزش تخصصی و همچنین با توجه به مسئولیت اجتماعی که این پیشه بر گردن او میگذارد، وظیفه بدستآوردن، آمادهکردن، گردآوری و ساماندادن اخبار و انتقال آنها را با وسایل ارتباط جمعی (مطبوعات، رادیو، تلویزیون و خبرگزاری) به مخاطبان بر گردن دارد.
برپایهٔ اعلامیه سازمان یونسکو، خبرنگاران باید کوشش کنند تا اخباری که در اختیار عموم میگذارند درست، دقیق و معتبر باشد و در درستی اخباری که به دست میآورند، پژوهش و اندیشه کنند. خبرنگاران نباید حقیقتی را عمداً تحریف یا خراب کنند و نیز هیچ گونه مطلبی را نباید از دید مردم پنهان نگهدارند.
ویژگیهای یک خبرنگار
خبرنگار باید رسانهای را که در آن کار میکند، بشناسد. از ظرفیت و کارایی آن آگاه باشد. ماهیت رسانه و توان خبررسانی آن باید برای او روشن باشد. اگر از خبرنگاری بپرسند خبری را که تهیه کردهای برای چه رسانهای است؟ (رادیو، تلویزیون، یا مطبوعات) باید پاسخ دقیق او منطبق باشد با شناختی که از هر کدام از رسانهها دارد. هر چه شناخت خبرنگار از رسانهای که در آن کار میکند بیشتر باشد، دقیق تر عمل خواهد کرد. نگاه بی اعتنا و بیان سرد و مصنوعی برخی از خبرنگاران و در نتیجه گزارش خنثی یا کم اثر آنها ناشی از ضعف شناخت از توان رسانهاست. امروز خبرنگاران بزرگ «رسانه» را «قدرت» میدانند و با این دیدگاه وارد عرصه خبر و خبرنگاری میشوند. بنابراین خبرنگار باید رسانه را بشناسد، بعد برای آن کار کند.
خبرنگار باید تفاوت «خبر» و «رویداد» را بداند و از سیر تحول یک «رویداد» به «خبر» آگاه باشد. اگر از خبرنگاری بپرسند «خبر چیست؟» او باید از جایگاه یک صاحب نظر و یک کارشناس خبر اظهار نظر کند؛ نه اینکه کلمات حفظ شدهای را باز گوید با این گمان که خبر را تعریف کردهاست. خبرنگاری که خبر را نمیشناسد، چگونه میتواند به صحت و جامعیت آن پی ببرد؟ شناخت خبر مستلزم شناخت اوضاع سیاسی جهان و جامعهاست.
چهره و لحن گفتار برخی از خبرنگاران در جلوی دوربین نشان از بیگانه بودن آنها با عمق خبری است که در صحنه آن قرار دارند. خبرنگار باید بداند که مخاطب و بیننده خبر تا چه اندازه برای شنیدن و دیدن گزارش خبری او حساس و هوشیار است. هر چه شناخت خبرنگار از خبر بیشتر و از نیازها و حساسیتهای مخاطب آگاه باشد، در تهیه و تولید و نگارش و بیان خبر دقیق تر عمل میکند.
خبرنگار باید خبرگزاریهای مختلف جهان بویژه غولهای خبری جهان را بشناسد. این شناخت به نگاه و فکر او وسعت میبخشد. وقتی به راز موفقیت خبرگزاریهای جهان پی برد و دانست که همه چیز در گرو عملکرد درست خبرنگاران آنها بودهاست، به جایگاه و حساسیت کار خود بیشتر پی میبرد.
مهارت ارتباطی از دیگر ویژگیهای خبرنگار است. ارتباط با همه چیز و همه کس، تقریباً بدون محدودیت. خبرنگار باید بتواند خود را با صحنه تصادف، زلزله، سیل، آتش سوزی، جنگ، جشنهای ملی و مذهبی، مراسم ویژه، راهپیماییها و نمونههای مرتبط وفق دهد و مرتبط سازد. همچنین بتواند با کودک خردسال، نوجوان، جوان، پیر، کارگر و کارمند، هنرمند، قهرمان، دانشمند، افراد مثبت و منفی ارتباط برقرار کند. او باید بتواند هم با دختر خردسالی که تازه به مدرسه وارد شده گفتگو کند و هم با پیرزن ۹۰ سالهای که در خانه سالمندان دوران سخت زندگی خود را سپری میکند، هم کلام شود. خبرنگار این مهارت ارتباط کلامی و غیر کلامی را باید بیاموزد در غیر اینصورت مصاحبههای مضحکی به دست خواهد داد.
آشنایی با نگارش و تنظیم خبر، خبرنگار را در نوشتن متن خبر یا مخابره آن موفق میکند. امروزه خبرگزاریها و رسانهها و بخشهای ممتاز خبری به کلمات و واژهها و عبارتهای خبری بسیار توجه دارند. بار روانی برخی از کلمات تأثیر ویژه دارند. نگارش درست و بدون غلط و رعایت زبان معیار و ایجاز در جمله بندی مهارتی است که خبرنگار باید با آن آشنا باشد. همراهی و هماهنگی کلمات و تصاویر، نگارش خبر را دقیق تر میکند. رعایت سه کلمه برای هر ثانیه تصویر و انتخاب بهترین و مؤثرترین کلمه به تصاویر خبری جذابیت میبخشد. تنظیم خبر نیز اولویت بندی مفاهیم خبری براساس اهمیت هر مفهوم است که خبرنگار در این زمینه بخشی از کار را برعهده دارد.
بیان مناسب، داشتن سلامت اندام گفتاری و صدای مناسب و لحن خبری و غیرمصنوعی از دیگر ویژگیهای خبرنگار است. تنفس درست، جنس صدا و استفاده درست از صدا و انتخاب لحن مناسب برای بیان، از مهارتهای خبرنگاران آموزش دیدهاست. برخی از خبرنگاران صدای خبری مستقلی دارند که مخاطبان به آن صدا و شیوه بیان علاقهمند هستند. خبرنگار برای دستیابی به بیان نافذ خبری باید جدی باشد و تلاش کند.
چیرگی بر احساسات: خبرنگاران موفق رسانههای بزرگ در گزارشهای خبری تسلیم احساسات خود نمیشوند. همدردی و همدلی با مخاطب با احساساتی شدن متفاوت است. فراموش نشود که حضور خبرنگار در صحنه خبر برای عینیت بخشیدن به خبر است؛ نه تحریک احساسات. مردم نیازی به دیدن صحنههای احساس خبرنگار ندارند؛ آنچه آنها میخواهند دقت، صحت و جامعیت خبر در اسرع وقت است.
بداهه گویی، مهارت ممتازگفتاری است که خبرنگار بر اثر مطالعات و تمرینهای بیانی به آن میرسد. گاهی لازم است خبرنگار از متن آمادهای که تهیه کردهاست جدا شود و از خود چیزی بگوید. این لحظات غافلگیر کننده که کم نیستند، مهارت زبانی خبرنگار یا عجز او را آشکار میکنند. خبرنگار باید برای اینگونه صحنهها آماده باشد.
نرمخبر
در فرهنگ روزنامهنگاری و ارتباطات، نرمخبر (به انگلیسی: Soft News) یکی از سبکهای خبرنویسی است. نرمخبر، ماهیتی گزارشگونه دارد، و عمدتاً برای پوشش موضوعات مورد علاقهٔ انسانی در حوزهٔ عمومی به کار میرود. تمرکز نرمخبر، بیشتر بر روی سرگرمی یا آموزش است، و میتواند زبانی غیررسمی داشته باشد.
برخی از نرمخبرها با رویدادهای جاری ارتباط دارند، اما این رویدادها آنی و مقطعی نیستند، و استمرار دارند (مثال: تغییر دیدگاه سیاسی در یک حزب بزرگ، پیدایش یک سبک موسیقی جدید و امثالهم). نرمخبر به خواننده نگاهی تحلیلی، منتقدانه، و پرسشگر میدهد، و در حیقیت، او را به تعقیب رویداد ترغیب میکند.
ساختار دایرهای نرمخبر
نرمخبر ساختاری دایرهای دارد؛ یعنی خبر به جایی ختم میشود که لید آنرا آغاز کرده است. در این سبک خبری، برخلاف سبک هرم وارونه، از ارزش اطلاعات در سطور پایانی خبر، کاسته نمیشود.
عناصر خبری در نرمخبر
در این ساختار، وزن عنصر خبری «چرا؟» از بیشترین اهمیت برخوردار است، و خبرنگار با رجوع به منابع مختلف، در صدد پاسخگویی به همین «چرا» است.
خبرهای دایرهای، به غیر از پاسخگویی به مخاطب، پرسشزا هم هستند. این پرسشسازیها عمدتاً برای ترغیب مخاطب به تعقیت رویداد صورت میگیرد. نرمخبر به خواننده میفهماند که خبر به پایان رسیده است، اما رویدادی که عامل نوشتن این خبر بوده، در جهان واقعی ادامه دارد و هنوز به پایان نرسیده است. نرمخبرها در اکثر مواقع با پرسش به پایان میرسند و یا با نقلقول و پیشبینی، خواننده را در تعلیق نگاه میدارند تا وادار به تعقیب خبر شود.
تلویزیون یا دورنما (به فرانسوی: Télévision)، سامانهای ارتباطی برای پخش و دریافت تصاویر متحرک و صداها از مسافتی دور است. همچنین دستگاه گیرنده در این سامانه، تلویزیون نام دارد. امروزه در ایران، به مجموعه فراهم کننده و پخش کننده برنامههای تلویزیونی، سیما گفته میشود.
از جان لوگی برد دانشمند و مخترع اسکاتلندی به عنوان مخترع تلویزیون یاد میشود، گرچه دانشمندان و مخترعان بسیار دیگری مانند پائول نیپکو، بوریس روزینگ، ولادیمیر زورکین و فیلو فارنزورث از اواخر سده ۱۹ میلادی تاکنون در توسعه و تکمیل فناوری تلویزیون نقش موثر داشتهاند.
واژه پژوهی نام تلویزیون
واژه تلویزیون که از زبان فرانسوی به فارسی راه یافته خود واژه ای دورگهاست که بخش نخست آن از واژه یونانی تله- (دور) و بخش دوم آن از واژه لاتین ویزیو (دید) گرفته شدهاست. با اینکه در بیشتر زبانها همین واژه تلویزیون (البته با تلفظهای بسیار گوناگون) به کار میرود برخی زبانها واژههای خود را برای این مفهوم دارند. برای نمونه در زبان آلمانی برای تلویزیون همیشه واژه Fernsehen به کار برده میشود که معنی واژگانی آن «دوردید» است. یا در زبان ژرمنی نیدرساکسنی به تلویزیون Kiekschapp میگویند که معنی لغوی آن «نگرش» است.
تاریخچه
تاریخ پیدایش تلویزیون به سال ۱۸۸۴ میلادی برمیگردد. زمانی که یک دانش آموز آلمانی به نام پائول نیپکو نخستین سیستم الکترومکانیکی تلویزیونی را با توانایی انتقال یک تصویر ثابت اختراع کرد. این سیستم از طریق روشن کردن یک عکس بهوسیله لنز و یک صفحه چرخشی کار میکرد (صفحه نیپکو). روزنههای چهارگوش (سوراخهای کوچک) بر روی صفحه بریدهشده بودند و خطهای عکس را تا جایی که عکس کاملاً پویش شود دنبال میکردند. هر چه تعداد این روزنه ها بیشتر میشد خطهای بیشتری هم دنبال میشدند، و از این رو جزئیات بیشتری هم نمایان میشد. دستگاه نیپکو تا پیشرفت فناوری تقویتکننده الکترونیکی لامپ خلأ و لامپ پرتو کاتدی عملاً قابل استفاده نبود. در سال ۱۹۰۷، بوریس روزینگ دانشمند روس برای نخستین بار توانست با استفاده از لامپ پرتو کاتدی در دستگاه گیرنده تلویزیونی، شکلهای ساده هندسی را از طریق تلویزیون منتقل نماید. در سال ۱۹۲۳، ولادیمیر زوریکین دانشمند دیگر روس صفحه نیپکو را با یک عنصر الکترونیکی جایگزین کرد. این موضوع باعث بهوجودآمدن سطح بالاتری از جزئیات بدون افزایش تعداد پویشها در واحد زمان شد. در سالهای نخست دهه ۱۹۰۰ (۱۲۸۰ خورشیدی) مهندسان در یافتند که میتوان تصویر را با استفاده از امواج رادیویی فرستاد. اما این کار تا سال ۱۹۲۶ (۱۳۰۵ خورشیدی) عملی نشد.
سرانجام جان لوگی برد دانشمند اسکاتلندی با استفاده از دیسک نیپکو برای نخستین بار موفق شد تصاویر متحرک تلویزیونی ضد نور (در سال ۱۹۲۵) و تصاویر متحرک سیاه و سفید (۱۹۲۶) را در لندن منتقل نماید. اختراع جان لوگی برد نخستین انتقال تصویر واقعی تلویزیونی به شمار میرود. تنها یک سال بعد در ۱۹۲۷، جان لوگی برد نخستین دستگاه ضبط تصاویر ویدئویی را اختراع کرد. وی با استفاده از مدولاسیون توانست سیگنالهای دوربین تلویزیونی خود را تا حد سیگنالهای صوتی تغییر دهد و سپس آنها را روی صفحه ضبط صوت ۱۰ اینچی ضبط کند. چند صفحه از ویدئوهای ضبط شده جان لوگی برد باقیماندهاند که ویدئوهای ضبط شده در آنها در دهه ۱۹۹۰ با استفاده از تکنولوژی دیجیتال استخراج و بازسازی شدند.
جان لوگی برد همچنین تلویزیون رنگی مکانیکی را در سال ۱۹۲۸ عرضه کرد. سیستم برد کاملاً با لامپ تصویر الکترونیکی و دوربینهای امروزی متفاوت بود. در سیستم او تصویر به کمک صفحه گردان عظیمی به طور مکانیکی، روییده میشد. این صفحهٔ گردان سوراخهایی برای عبور نور داشت. کیفیت اولین تصاویر او خیلی بد بود و فقط ۳۰ خط داشت. اولین تلویزیون مکانیکی از صفحه نیپکو با سه فنر مارپیچ استفاده می کرد که هر فنر برای یکی از سه رنگ اصلی (قرمز، سبز، آبی) بهکار بردهمی شد، در آن زمان عده کمی از مردم دستگاه تلویزیون داشتند و داشتن تجربه تماشای تلویزیون اهمیت چندانی نداشت.
در سال ۱۹۳۵ اولین سیستم تلویزیون الکترونیکی توسط شرکت EMI شرح داده شد. در سال ۱۹۳۹ شانزده شرکت در آمریکا شروع به ساخت یا طراحی برای ساخت دستگاه تلویزیون الکترونیکی کردند. در سال ۱۹۴۱ کمیتهای بینالمللی سیستمهای تلویزیونی NTSC یک مجموعه راهنما برای مخابره تلویزیون الکترونیکی ارایه داد.
دهه ۱۹۵۰ یک دوره زمانی مهم و طلایی در پیشرفت تلویزیون به شمار میآید. مبدأ تلویزیونهای سیاه سفید سال ۱۹۵۶ است. هزینه دستگاه تلویزیون سر انجام در این زمان کاهش پیداکرد. در سال ۱۹۵۳ (۱۳۲۲ خورشیدی) تلویزیون رنگی و در دو دههٔ اخیر تلویزیونهای مسطح اختراع شدند. منشاء تلویزیون امروزی میتواند در زمان گذشته با کشف خاصیت هدایت نوری ماده سلنیم توسط ویلوگبی اسمیت در سال ۱۸۷۳و اختراع دیسک اسکن توسط پاول نیپکوو در سال ۱۸۸۴ بررسی و ردیابی شود. همه سیستمهای عملی و کاربردی تلویزیون از این اصل بنیادی اسکن یک تصویر برای تولید سیگنالهای سری زمانی برای نمایش آن میباشند. این نمایش تصویری سپس به وسیلهای ارسال میشود که برخلاف عمل اسکن کردن عمل میکند. دستگاه آخری، تلویزیون (یا دستگاه تلویزیون) است که با توجه به توانائیهای چشم انسان تصویر یکسان ومناسبی تهیه و نمایش میدهد.
تکنیکهای الکترومکانیکی پیش از جنگ جهانی دوم بطور قابل ملاحظهای توسط چارلز فرانسیس جنکینز و جان لوگی بِرد توسعه و تکمیل شد.
تلویزیون به خاطر ارائه تصویر از رادیو جاذبه بیشتری دارد و بعد تازهای به آن ارائه میکند چشمها را به خود خیره میکند و به علاوه فهم پیام را آسانتر میکند چون تصویر وصدا اطلات عات کاملتری به مخاطب میدهد تلویزیون از جهت کنترل و تسلط بر افکار عمومی رسانهای بسیار قوی و موثر است در کشورهای پیشرفته امروزه رادیو به عنوان وسیله ار تباط بین اللمل مورد استفاده قرار میگیرد
پخش منظم برنامهها در ایالات متحده آمریکا انجام شد بریتانیای کبیر، آلمان، فرانسه، اتحاد جماهیر شوروی پیش از جنگ جهانی دوم بود. اولین پخش تلویزیونی منظم با سطح مدرن که (۲۴۰ خط یا بیشتر) تعریف میشود، در بریتانیا در سال ۱۹۳۶ انجام شد، بزودی به «سیستم A» با ۴۰۵ خط ارتقا یافت. شبکههای پخش محلی در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۴۶ شروع به کار کردند و تا اواسط دهه ۱۹۵۰ تلویزیون بخش عمومی و همگانی زندگی آمریکایی شد. وقتی که پخش از طریق هوای آمریکای شمالی در اول هزینههای جانبی برای مشتریان (به عنوان مثال هزینه دسترسی و استفاده بیشتر و نگهداری تجهیزات و سختافزار) نداشت و پخش کنندگان تلویزیونی فبلا هزینههای خود را از طریق درآمدهای پخش آگهی تامین میکردند، مشتریان تلویزیون ایالات متحده آمریکا بطور فزایندهای برنامههای دلخواه خود را از طریق ثبت نام در سیستم تلویزیون کابلی یا فرستندههای ماهوارهای مستقیماً به خانه خود بدست آوردند. در بریتانیا از سوی دیگر، صاحبان هر تلویزیون باید هزینه مجوز تلویزیون را بطور سالیانه پرداخت کنند.
در دهه ۱۹۶۰ ژاپنیها با استانداردهای NTSC موافقت کردند. در اواخر همان دهه اروپا دو استاندارد جدید مخابره تلویزیون معرفی کرد:
SECAM: استاندارد پخش تلویزیونی در فرانسه و خاورمیانه و قسمت هایی از اروپای شرقی.
PAL: استاندارد تلویزیون حکمفرما در اروپا.
اولین تلویزیون رنگی به وسیله تکنولوژیهای پردازش سیگنال دیجیتالی مجتمع، در سال ۱۹۸۳ به بازار عرضه شد.
در یک جلسه در سال ۱۹۹۳ گروه تصویر متحرک (MPEG) تعریف ویدیو، صوت وسیستم-های MPEG-2 را کامل کردند. از تاریخ ۱۹۹۹ بیشتر رسانههای ارتباط به تکنولوژی دیجیتال تغییر پیدا کردند.
در ژانویه ۲۰۱۳ ، الجی الکترونیکس نخستین تلویزیون تجاری بر پایه دیود گسیل نور ارگانیک (OLED) را روانه بازار کرد. صفحه تلویزیونی این نسل از نمایشگرها به نسبت تلویزیونهای السیدی متداول و نمایشگرهای پلاسما بسیار نازک تر، کارآمدتر، تواناتر و واضحتر هستند.
تکنولوژی
اجزای یک سیستم تلویزیون
اجزای یک سیستم تلویزیون ساده عبارتند از:
یک منبع تصویر- این میتواند یک دوربین ویدئوی حرفهای برای عکسبرداری زنده و ارسال فیلم باشد.
یک منبع صدا
یک فرستنده که یک یا چند سیگنال تلویزیونی را با اطلاعات تصویر و صدا برای ارسال مدوله میکند.
یک گیرنده (تلویزیون) که سیگنالهای تصویر و صدا را دوباره از پخش تلویزیونی بازیابی میکند.
یک وسیله نمایشگر که سیگنالهای الکتریکی را به نور مرئی تبدیل میکند.
یک وسیله صوتی که سیگنالهای الکتریکی را به امواج صدا تبدیل میکند که همراه تصویر پخش میشوند.
سیستمهای کاربردی تلویزیون شامل تجهیزاتی برای انتخاب منابع مختلف تصویر، مخلوط و ترکیب کردن تصاویر از چندین منبع بصورت یک تصویر، درج سیگنالهای ویدئویی از قبل ضبط شده، همزمان کردن سیگنالهای منابع مختلف، و تولید تصویر مستقیم با کامپیوتر برای منظورهایی مانند معرفی اطلاعات ایستگاه پخش میباشد. ارسال میتواند از طریق هوا و توسط فرستندههای زمینی، از طریق کابلهای فلزی یا نوری، یا توسط رادیو با ماهواره صورت گیرد. ممکن است در هر جایی بصورت زنجیروار سیستمهای دیجیتال تعبیه شوند تا امکان کیفیت بهتر ارسال تصاویر را فراهم سازند، پهنای باند ارسال را کاهش دهند، افکتهای مخصوص اضافه کنند، و امنیت و حفظ اطلاعات ارسال شده را جهت جلوگیری از دریافت آنها توسط کسانی که دراین سرویسها ثبت نام نکردهاند فراهم کنند.
تکنولوژی نمایشگر
به لطف پیشرفت در تکنولوژی نمایشگرها، امروزه چندین نوع مختلف از نمایشگرهای ویدئویی وجود دارد که در دستگاههای تلویزیون استفاده میشوند:
"CRT" نمایشگرهای رایجتر لامپ اشعه کاتدی. این نوع نمایشگرها زیاد گران نیستند و تکنولوژی ویرایش شده برای آنها وجود دارد که بهترین کیفیت تصویر را در حالت کلی فراهم میکند. آز آنجایی که رزولاسیون اصلی این نمایشگرها ثابت نیست، در بعضی از موارد آنها قابلیت نمایش منابعی با رزولاسیونهای متفاوت را با کیفیت تصویر بالا دارند.
" پانل فلت LCD" یاً"پلاسما: پیشرفتهای جدید نمایشگر پانل فلت برای تلویزیونها که از سیستم نمایشگر کریستال مایع ماتریکس فعال، نمایشگر LCD یا فناوری نمایشگر پلاسما را به ارمغان آوردهاست. پانل فلت LCDها و نمایشگر پلاسمابه اندازه ۱ اینچ صخامت دارند و میتوانند مانند یک تابلو از دیوار آویزان شوند یا روی پایه قرار بگیرند. بعضی مدلها را میتوانند به عنوان نمایشگر رایانه به کار برد.
هرکدام نقاط ضعف و مزایای مخصوص خود را دارند. نمایشگر LCD پانل تخت میتواند زاویه مشاهده را کمتر و باریکتر کرده و بنابراین با محیط خانه تناسب نداشته باشد. صفحههای نورافکن عقبی در شرایط طبیعی روشنایی روز یا اتاقهایی که کاملاً روشن هستند بخوبی عمل نمیکنند و به محلهای مشاهده تاریک نیاز دارند. در سالهای اخیر، پانلهای LED در ساخت تلویزیون مخصوصا تلویزیونهای با اندازه بزرگ استفاده میشود. نمایشگرهای LED باریک تر از LCD هستند و مصرفبرق کمتری دارند اما از لحاظ کیفیت تصویر تفاوت چندانی با LCD ندارند. نمایشگرهای LED گران تر از LCD هستند.
واژههای مربوط به تلویزیون
وضوح تصویر مجموعه تعداد نقاط منفردی است که به عنوان پیکسلها در روی صفحه مورد نظر شناخته میشود. وضوح نمونه ۸۰۰x۶۰۰ بدین معنی است که صفحه تلویزیون ۸۰۰ پیکسل در عرض خود و ۶۰۰  پیکسل در محور عمودی دارد. وضوح بالای مشخص شده وضوح بیشتر تصویر را نشان میدهد.
کنتراست یک اندازه گیری میزان نقاط روشن و تاریک روی صفحه میباشد. معیار نسبت بالاتر کنتراست، تصویرهای بهتر و جالب تر ارائه میکنند که واژهای برای جزئیات غنی بودن مقدار عمق و سایه تصاویر است.
روشنایی تصویر میزان لرزش و ضعف و خرابی رنگها را اندازه میگیرد اندازه گیری cd/m^2معادل مقدار شمعهایی است که لازم هستند تا به تصویر قدرت و کیفیت دهند.
باند فرستادن
باندهای مختلف از بسامدهایی که تلویزیونها در آنها کار میکنند، بستگی به کشور محل استفاده دارند. سیگنالهای VHF و UHF در باندهای I IIو V معمولاً استفاده میشوند. فرکانسهای پایین تر پهنای باند کافی برای برای تلویزیون ندارند. اگرچه BBC در اوایل از باند I VHF در ۴۵ مگاهرتز، استفاده میکرد، این فرکانس مدت زیادی برای این مورد استفاده نشد. باند II برای ارسال و پخش رادیویی FM استفاده میشود. بسامدهای بالاتر بیشتر مانند موجهای نور عمل میکنند و در ساختمانها نفوذ نمیکنند یا از اطراف موانع بخوبی رد نمیشوند که بتوانند برای پخش سیستم تلویزیونی سنتی مورد استفاده قرار بگیرند، بنابراین آنها بطور عمومی برای پخش ماهوارهای استفاده میشوند، که از فرکانسهایی در حدود ۱۰ گیگاهرتز استفاده میکند. سیستمهای تلویزیونی در بیشتر کشورها سیگنالهای ویدئو را مانند سیگنالهای AM، (مدولاسیون دامنه) و صدا را به صورت سیگنالهای FM، (مدولاسیون بسامد) رله میکنند. یک استثنا در این مورد کشور فرانسه است که صدا را مانند سیگنالهای AM رله میکند.
معیار نسبتها
"معیار نسبت" به اندازه گیریهای افقی به عمودی تصویر گفته میشود. تلویزیونهایی که بطور مکانیکی اسکن میشدند در اول توسط جان لوگی بایرد در سال ۱۹۲۶ با معیار نسبت ۷٫۳، مورد استفاده قرار گرفتند که در جهت سرو شانه یک شخص در مشاهده نمای نزدیک بود.
بیشتر سیستمهای تلویزیونی اولیه از اواسط دهه ۱۹۳۰ به این طرف همان معیار نسبت به میزان ۴:۳ که برای تطابق با معیار آکادمی در فیلمهای سینمایی آن زمان استفاده میشد، انتخاب کرده بودند. این معیار نسبت بقدر کافی مربع شکل بود که بطور راحت و آسانی در اطراف لامپ اشعه کاتدی نمایشگرهای CRT که میتوانست با فناوری، تولید وساخت آن زمان تهیه شود، استفاده شود. (فناوری CRT امروزی به تولیدکنندگان امکان میدهد که لامپهای خیلی حهن تر و صاف تر که تکنولوژیهای صفحه تخت آن را بطور ثابت خیلی عمومی و رایج تر کرده و محدودیتهای تکنیکی معیار نسبت را ندارد، تولید کنند). سرویس تلویزیونی BBCاز لامپهای بیشتر مربع مانند۵:۴ معیار نسبت از سال ۱۹۳۶ به 3 April ۱۹۵۰ موقعی که به معیار نسبت ۴:۳ سویچ میشود، استفاده میکند. این کار مشکلات جدی ایجاد نمیکرد، چون بیشتر دستگاههای تلویزیونهای آن زمان از لامپهای گرد و دایرهای شکل که به راحتی با معیار نسبت ۴:۳ هنگام تغییر ارسال سیگنالها تنظیم میشدند، استفاده میکردند.
در دهه ۱۹۵۰ استودیوهای فیلم به سمت صفحه پهن تمایل ورزیدند و معیار نسبتهایی مانند سینما اسکوپ تلاش کرد که محصولات تولیدی خود را از برنامههای تلویزیونی دور نگهدارد. اگرچه در اول این کار فقط یک حیله بود ولی صفحه پهن هنوز فرمت انتخاب امروزی است و معیار نسبت مربع شکل فیلمها بندرت دیده میشوند. بعضی افراد میگویند که صفحه پهن موقعی که اشیای را بلند هستند بصورت سراسرنما نشان میدهد واقعاً یک ایراد و مشکل بزرگ است، بعضی دیگر میگویند که مشاهده طبیعی بیشتر از بلندی سراسرنما است و بنابراین نمایشگرهای صفحه پهن برای چشم مناسب هستند.
سویچ و تغییر به سیستمهای تلویزیونی دیجیتال به عنوان یک فرصت برای تغییر فرمت تلویزیونی از معیار نسبت قدیمی ۴:۳ (۱٫۳۳:۱) به معیار نسبت ۱۶:۹ (تقریباً ۱٫۷۸:۱) استفاده شد. این عمل تلویزیونها را قادر میسازد که به معیار نسبت صفحه پهن مدرن یا سینما که معیار نسبتی از ۱٫۶۶:۱ از ۱٫۸۵:۱ تا ۲٫۳۵:۱ دارند، نزدیکتر شوند. دومتد برای حمل و انتقال محتویات صفحه پهن وجود دارد آنکه برای استفاده بهتر است فرمت صفحه پهن آنامورفیک نامیده میشوند. این فرمت خیلی مشابه تکنیک استفاده شده برای فریم فیلم صفحه پهن در داخل فریم فیلم ۱٫۳۳:۱٫۳۵ میلیمتری است. تصویر هنگام ضبط بطور افقی فشرده میشود، و سپس هنگام پخش دوباره باز و گسترده میشود. فرمت ۱۶:۹ صفحه پهن آنامورفیک اولین فرمتی بود که توسط پخش تلویزیون PALPlus اروپایی معرفی شد و کمی بعد در «صفحه پهن» DVD، ATSC، سیستم تلویزیون با کیفیت بالا(HDTV) از فرمت صفحه پهن، بدون فشردگی افقی یا بازشدن دوباره استفاده میکند.
امروزه «صفحه پهن» از تلویزیون به محاسبه گرها و رایانهها جایی که کامپیوتر رومیزی و کامپیوترهای کیفی بطور عمومی مجهز به نمایشگرهای صفحه پهن میباشند. بعضی شکایات درباره اختلال معیار نسبت تصویر فیلم به علت نرمافزار پخش بعضی از DVDها که این معیار نسبت را در نظر نگرفتهاند وجود دارد، اما این فقط یک چیز فرعی برای کیفیت نرمافزار پخش DVDها است. بعلاوه، نمایشگر صفحه پهن کامپیوتر رومیزی و کامپیوتر کیفی در معیار نسبت ۱۶:۱۰ هم از نظر اندازه فیزیکی و هم در تعداد پیکسلها و نه در معیار نسبت ۱۶:۹ تلویزیونهای مورد استفاده، که باعث پیچیدگی بیشتر میشود، میباشند. این نتیجه فرضیه یکسان مهندسین کامپیوتر نمایشگر صفحه پهن کامپیوتر است که مردم مشاهده محتویات در معیار نسبت ۱۶:۹ در رایانه خود را بر ناحیهای از صفحه که با کنترلهای پخش معکوس شود، نوار وظایف و دستورها که مانع مشاهده محتویات تمام صفحه میشود، ترجیح میدهند.
عدم تطابق معیار نسبت
عوض شدن و تکمیل صنعت تلویزیون در مورد معیار نسبت (تصویر) بدون مشکلات نبودهاست و حالا هم میتواند مشکلات قابل توجهی هم داشته باشد.
نمایش معیار نسبت صفحه پهن تصویر (مستطیل) در معیار نسبت مناسب (مربع ۴:۳) میتواند نمایش داده شود.
اینچ «جعبه حروف»، فرمت با نوار سیاه در بال و پایین"
با بخشی از تصویر که خراب شده، معمولاً کناره چپ و راست تصویر بریده میشود یا در "وسیله مشاهده و اسکن بخشهای انتخاب شده توسط کاربر بریده میشوند.
با تصویر بطور افقی فشرده شده
یک معیار نسبت مناسب یا یک تصویر (مربع یا ۴:۳) در معیار نسبت صفحه پهن نمایش (مستطیل با افقی طولانی) که در بالا نشان داده شد.
در«(فیلم) جعبه بالایی» فرمت، با نوار عمودی سیاه به سمت چپ و راست
با بخشهای بالایی و پایینی تصویر که بریده شده (یا در «کنار و هنگام اسکن» بخشهای انتخاب شده توسط کاربر) بریده میشوند.
با تصویر افقی که مختل شدهاست.
یک سازگاری عمومی بمباران یا تهیه موادی است که معیار نسبت ۱۴:۹ ارائه میدهند و قسمتی از تصاویر را در هر سمت برای نمایش با معیار ۴:۳ حذف میکنند، و بعضی قسمتهای تصاویر را در نمایش با معیار ۱۶:۹ حذف و بریده میکنند. در سالهای اخیر عملکرد سینما توگرافیک که به نام]]فیلم سوپر ۳۵ میلیمتری (برنده و قهرمان شده توسط) جیمز کامرون برای فیلم تعدادی از فیلمهای سینمایی مهم را را مانند "تایتانیک"، «قانوناً بلوند»، «قدرت آوستین“، و»ببر کمین گرفته، هیولای مخفی«استفاده شدهاست. این نتیجه باعث ایجاد این نظریه شد که فیلم نگاتیو دوربین میتواند برای تهیه چاپهای تئاتری صفحه پهن و هم استاندارد»تمام صفحه«استفاده شود که با استفاده از آنها برای تلویزیون /VHS/DVD از نیاز به»جعبه حروف«یا کاهش اطلاعات با موقعیت خراب شدن»پن –و- اسکن" ایجاد میشود اجتناب شود.
تجهیزات جانبی تلویزیون
امروزه بسیاری از تجهیزات جانبی برای تلویزیون وجود دارد که شامل کنسولهای بازیهای کامپیوتری و ویدئویی، ضبط کننده ویدئو کاست، جعبه بالایی برای تلویزیون کابلی، تلویزیون ماهوارهای DVB و دستگاههای DVB-T، گیرنده تلویزیون دیجیتال، پخش کنندههای DVD، یا ضبط کننده ویدئوی دیجیتال (شامل ضبط کنندههای ویدئی شخصی، PVRs) میباشند. بازار وسایل جانبی به رشد خود همگام با توسعه تکنولوژی جدید ادامه دادهاست.
استفاده در مناطق مختلف جغرافیایی
محتویات
آگهی و تبلیغات
از زمان راه اندازی تلویزیونهای تجاری در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۴۰، این تلویزیونها بیشتر جهانگیر شدند و متدهای رایج و عمومی برای فروختن محصولات از هر نوعی، مخصوصا کالاهای مصرفی از طریق تبلیغات تلویزیونی رواج یافت. قیمتهای آگهیها و تبلیغات در آغاز توسط معیار نیلسون تعیین میشد.
تهیه برنامه
انجام و تهیه برنامههای تلویزیونی که برای عموم مردم پخش شود میتواند به روشهای متفاوت بسیاری انجام شود. بعد از تولید مرحله بعدی بازاریابی و انتقال محصولات به بازارهایی است که برای استفاده از آن باز هستند. این کار بطور نمونه در دو سطح اتفاق میافتد:
"اجرای اولیه"یا "پخش اولیه"- یک تولید کننده برنامههایی از یک یا چند قسمت تولید میکند و آن را از یک ایستگاه یا شبکه که برای آن محصول هزینه پرداخت کرده و یا مجوزی برای پخش آن اخذ شدهاست، پخش میکند.
"بازپخش"- این واژهای است که بطور گستردهای برای توصیف استفاده مجدد از برنامه ها (بعد از پخش اولیه) بکار میرود. این کار شامل بزپخش در کشور تهیهکننده یادر سطح بینالمللی است که ممکن است توسط تولید کننده انجام و مدیریت شود یا نشود.
جنبههای اجتماعی
خطرات احتمالی
پا به پای رشد فرهنگی و تاثیر فرهنگی تلویزیون در جامعه و خانواده، ندای مذهبی قانونگزاران، دانشمندان و والدین در مورد کیفیت و تأثیر وسایل ارتباط جمعی بالا گرفتهاست. برای مثال دولت سوئد محدودیتها و ممنوعیتهای کلی برای آگهی برای بچههای پایین تر از سن دوازده سالگی در سال ۱۹۹۱ وضع کردهاست. بر اسات نتایج تحقیات انجام شده در درهههای اخیر الگوهای فعالیت مغز بچهها در موقع مشاهده خشونت نشان میدهد بچهها با مشاهده خشونت تحریک میشوند و این خشونت مشاهده شده در منطقهای از مغز خود (بخش عقبی قشر خاکستری) ذخیره میشود که باعث صدمه به حافظه دراز مدت میشود.
در سال ۲۰۰۲ برخی منابع اعلام کردند که نتایج بررسیهای آنها نشان داده تماشای مداوم تلویزیون تفاوتی با انواع دیگر اعتیاد ندارد، و گزارشهایی حاکی از این است که عوارض تماشای تلویزیون میان برخی خانوادهها تا حدی شدید بود که باعث شده خانوادهها از تماشای تلویزیون خودداری کنند.(ساینتیفیک امریکن)
یک مطالعه جغرافیایی در مناطق مختلف نیوزلند که ۱۰۰۰ نفر (از سنین پایین تا ۲۶ سالگی) در آن شرکت داشتهاند نشان میدهد که " تماشای تلویزیون در زمان بچگی و بزرگسالی با میزان ضعف تحصیلی تا سن ۲۶ سال ارتباط دارد. به بیان دیگر، هرچقدر یک بچه بیشتر تلویزیون تماشا میکند، کمتر او مایل به تمام کردن مدرسه و رفتن به دانشگاه میباشد.
در ایسلند ساعتهای پخش تلویزیونی تا سال ۱۹۸۴ محدود شده بود و هیچ برنامه تلویزیونی در روزهای پنجشنبه یا در تمام طول ماه ژوئن پخش نمیشد.
«علیرغم این تحقیق و بررسی، بسیاری از دست اندرکاران وسایل ارتباط جمعی امروزه چنین مطالعاتی را به عنوان روش مناسب و با ارزشی ترد میکنند. به عنوان یک مثال از این مقوله فکری، مقاله دیوید گاونلت را در»(ده ضعف مدل 'تأثیر' رسانهها) ببینید.
تقریباً از زمان اختراع این وسیله ارتباط جمعی هزینههایی برای بعضی از برنامهها به اشکال ختلف وجود داشتهاست که برنامههای نامناسب خطرناک و گمراه کننده[ یا رفتار و اعمال نامناسب وجود داشتهاست. منتقدانی مانند جین کیلبورن ادعا کردهاند که تصاویر تلویزیون مانند وسایل ارتباط جمعی گسترده دیگر به دختران جوان صدمه و لطمه میزند. نکته پردازان دیگر مانند سات ژالی پروندهای تهیه کردهاند دال بر اینکه آگهیهای تلویزیونی در ایالات متحده آمریکا بر خوشحالی و شادی مردم تاثیر فزایندهای دارد وآنها را برای خرید کالاها و محصولات تشویق میکند. جرج گربنر نشان دادهاست که تصویرسازی گاهگاهی از جنایات، بهویژه بزهکاری جوانان و افراد کم سن و سال، باعث ایجاد موضوع نشانگان و بیماری جهانی شدهاست. در بررسی در میان تماشاچیان تلویزیون، میزان این جنایات و خلافها خیلی بیشتر از دیگر افراد است.
گرایشهای فناوری
تلویزیون در اوایل اختراع خود یک رسانه گروهی کوتاهمدت بود. طرفداران برنامههای منظم و معمولی برای لیست شدن در برنامههای تلویزیونی طرح ریزی کردند، و بدین جهت توانستند که برنامههای مورد علاقه خود را در زمان معین پخش، تماشا کنند. واژه «قرار ملاقات تلویزیون» معادل بازاریابهایی است که این ضمیمه شدن را توضیح و توصیف میکنند.
تماشاچی بودن تلویزیون بر طبق برنامه بندی با اختراع ضبط و پخش کنندههای برنامههای ویدئویی مانند ضبط کننده ویدئو کاست و ضبط کننده ویدئویی دیجیتال کاهش پیدا کردهاست. مشتریان میتوانند برنامهها را در طرح زمان بندی خود یکبار تماشا کرده و ضبط کنند. تهیهکنندگان خدمات تلویزیونی همچنین ویدئو درخواستی را که مجموعهای از برنامهها است ارائه میکنند که میتواند در هر زمانی تماشا شود.
هم شبکههای تلفنهای همراه و هم اینترنت قابلیت حمل امواج و برنامههای ویدئویی را دارند. قبلاً مقدار خوبی از تلویزیون اینترنتی موجود بود که به صورت برنامههای زنده یا فابل قابل داونلود بود. تلویزیون تلفنهای همراه برای ارائه این جریانها بعد از تکمیل و پیشی گرفتن تلویزیون دیجیتالی از طریق هوا بر سیستمهای آنالوگ و غلبه بر بعضی از مشکلات تکنیکی- مخصوصا نوعی که به عمر باتری بستگی دارد، طراحی شدند.
خبرنگار
خبرنگار کسی است که با اتکا به ذوق و استعداد شخصی، پس از گذارنیدن دورهٔ آموزش تخصصی و همچنین با توجه به مسئولیت اجتماعی که این پیشه بر گردن او میگذارد، وظیفه بدستآوردن، آمادهکردن، گردآوری و ساماندادن اخبار و انتقال آنها را با وسایل ارتباط جمعی (مطبوعات، رادیو، تلویزیون و خبرگزاری) به مخاطبان بر گردن دارد.
برپایهٔ اعلامیه سازمان یونسکو، خبرنگاران باید کوشش کنند تا اخباری که در اختیار عموم میگذارند درست، دقیق و معتبر باشد و در درستی اخباری که به دست میآورند، پژوهش و اندیشه کنند. خبرنگاران نباید حقیقتی را عمداً تحریف یا خراب کنند و نیز هیچ گونه مطلبی را نباید از دید مردم پنهان نگهدارند.
ویژگیهای یک خبرنگار
خبرنگار باید رسانهای را که در آن کار میکند، بشناسد. از ظرفیت و کارایی آن آگاه باشد. ماهیت رسانه و توان خبررسانی آن باید برای او روشن باشد. اگر از خبرنگاری بپرسند خبری را که تهیه کردهای برای چه رسانهای است؟ (رادیو، تلویزیون، یا مطبوعات) باید پاسخ دقیق او منطبق باشد با شناختی که از هر کدام از رسانهها دارد. هر چه شناخت خبرنگار از رسانهای که در آن کار میکند بیشتر باشد، دقیق تر عمل خواهد کرد. نگاه بی اعتنا و بیان سرد و مصنوعی برخی از خبرنگاران و در نتیجه گزارش خنثی یا کم اثر آنها ناشی از ضعف شناخت از توان رسانهاست. امروز خبرنگاران بزرگ «رسانه» را «قدرت» میدانند و با این دیدگاه وارد عرصه خبر و خبرنگاری میشوند. بنابراین خبرنگار باید رسانه را بشناسد، بعد برای آن کار کند.
خبرنگار باید تفاوت «خبر» و «رویداد» را بداند و از سیر تحول یک «رویداد» به «خبر» آگاه باشد. اگر از خبرنگاری بپرسند «خبر چیست؟» او باید از جایگاه یک صاحب نظر و یک کارشناس خبر اظهار نظر کند؛ نه اینکه کلمات حفظ شدهای را باز گوید با این گمان که خبر را تعریف کردهاست. خبرنگاری که خبر را نمیشناسد، چگونه میتواند به صحت و جامعیت آن پی ببرد؟ شناخت خبر مستلزم شناخت اوضاع سیاسی جهان و جامعهاست.
چهره و لحن گفتار برخی از خبرنگاران در جلوی دوربین نشان از بیگانه بودن آنها با عمق خبری است که در صحنه آن قرار دارند. خبرنگار باید بداند که مخاطب و بیننده خبر تا چه اندازه برای شنیدن و دیدن گزارش خبری او حساس و هوشیار است. هر چه شناخت خبرنگار از خبر بیشتر و از نیازها و حساسیتهای مخاطب آگاه باشد، در تهیه و تولید و نگارش و بیان خبر دقیق تر عمل میکند.
خبرنگار باید خبرگزاریهای مختلف جهان بویژه غولهای خبری جهان را بشناسد. این شناخت به نگاه و فکر او وسعت میبخشد. وقتی به راز موفقیت خبرگزاریهای جهان پی برد و دانست که همه چیز در گرو عملکرد درست خبرنگاران آنها بودهاست، به جایگاه و حساسیت کار خود بیشتر پی میبرد.
مهارت ارتباطی از دیگر ویژگیهای خبرنگار است. ارتباط با همه چیز و همه کس، تقریباً بدون محدودیت. خبرنگار باید بتواند خود را با صحنه تصادف، زلزله، سیل، آتش سوزی، جنگ، جشنهای ملی و مذهبی، مراسم ویژه، راهپیماییها و نمونههای مرتبط وفق دهد و مرتبط سازد. همچنین بتواند با کودک خردسال، نوجوان، جوان، پیر، کارگر و کارمند، هنرمند، قهرمان، دانشمند، افراد مثبت و منفی ارتباط برقرار کند. او باید بتواند هم با دختر خردسالی که تازه به مدرسه وارد شده گفتگو کند و هم با پیرزن ۹۰ سالهای که در خانه سالمندان دوران سخت زندگی خود را سپری میکند، هم کلام شود. خبرنگار این مهارت ارتباط کلامی و غیر کلامی را باید بیاموزد در غیر اینصورت مصاحبههای مضحکی به دست خواهد داد.
آشنایی با نگارش و تنظیم خبر، خبرنگار را در نوشتن متن خبر یا مخابره آن موفق میکند. امروزه خبرگزاریها و رسانهها و بخشهای ممتاز خبری به کلمات و واژهها و عبارتهای خبری بسیار توجه دارند. بار روانی برخی از کلمات تأثیر ویژه دارند. نگارش درست و بدون غلط و رعایت زبان معیار و ایجاز در جمله بندی مهارتی است که خبرنگار باید با آن آشنا باشد. همراهی و هماهنگی کلمات و تصاویر، نگارش خبر را دقیق تر میکند. رعایت سه کلمه برای هر ثانیه تصویر و انتخاب بهترین و مؤثرترین کلمه به تصاویر خبری جذابیت میبخشد. تنظیم خبر نیز اولویت بندی مفاهیم خبری براساس اهمیت هر مفهوم است که خبرنگار در این زمینه بخشی از کار را برعهده دارد.
بیان مناسب، داشتن سلامت اندام گفتاری و صدای مناسب و لحن خبری و غیرمصنوعی از دیگر ویژگیهای خبرنگار است. تنفس درست، جنس صدا و استفاده درست از صدا و انتخاب لحن مناسب برای بیان، از مهارتهای خبرنگاران آموزش دیدهاست. برخی از خبرنگاران صدای خبری مستقلی دارند که مخاطبان به آن صدا و شیوه بیان علاقهمند هستند. خبرنگار برای دستیابی به بیان نافذ خبری باید جدی باشد و تلاش کند.
چیرگی بر احساسات: خبرنگاران موفق رسانههای بزرگ در گزارشهای خبری تسلیم احساسات خود نمیشوند. همدردی و همدلی با مخاطب با احساساتی شدن متفاوت است. فراموش نشود که حضور خبرنگار در صحنه خبر برای عینیت بخشیدن به خبر است؛ نه تحریک احساسات. مردم نیازی به دیدن صحنههای احساس خبرنگار ندارند؛ آنچه آنها میخواهند دقت، صحت و جامعیت خبر در اسرع وقت است.
بداهه گویی، مهارت ممتازگفتاری است که خبرنگار بر اثر مطالعات و تمرینهای بیانی به آن میرسد. گاهی لازم است خبرنگار از متن آمادهای که تهیه کردهاست جدا شود و از خود چیزی بگوید. این لحظات غافلگیر کننده که کم نیستند، مهارت زبانی خبرنگار یا عجز او را آشکار میکنند. خبرنگار باید برای اینگونه صحنهها آماده باشد.
نرمخبر
در فرهنگ روزنامهنگاری و ارتباطات، نرمخبر (به انگلیسی: Soft News) یکی از سبکهای خبرنویسی است. نرمخبر، ماهیتی گزارشگونه دارد، و عمدتاً برای پوشش موضوعات مورد علاقهٔ انسانی در حوزهٔ عمومی به کار میرود. تمرکز نرمخبر، بیشتر بر روی سرگرمی یا آموزش است، و میتواند زبانی غیررسمی داشته باشد.
برخی از نرمخبرها با رویدادهای جاری ارتباط دارند، اما این رویدادها آنی و مقطعی نیستند، و استمرار دارند (مثال: تغییر دیدگاه سیاسی در یک حزب بزرگ، پیدایش یک سبک موسیقی جدید و امثالهم). نرمخبر به خواننده نگاهی تحلیلی، منتقدانه، و پرسشگر میدهد، و در حیقیت، او را به تعقیب رویداد ترغیب میکند.
ساختار دایرهای نرمخبر
نرمخبر ساختاری دایرهای دارد؛ یعنی خبر به جایی ختم میشود که لید آنرا آغاز کرده است. در این سبک خبری، برخلاف سبک هرم وارونه، از ارزش اطلاعات در سطور پایانی خبر، کاسته نمیشود.
عناصر خبری در نرمخبر
در این ساختار، وزن عنصر خبری «چرا؟» از بیشترین اهمیت برخوردار است، و خبرنگار با رجوع به منابع مختلف، در صدد پاسخگویی به همین «چرا» است.
خبرهای دایرهای، به غیر از پاسخگویی به مخاطب، پرسشزا هم هستند. این پرسشسازیها عمدتاً برای ترغیب مخاطب به تعقیت رویداد صورت میگیرد. نرمخبر به خواننده میفهماند که خبر به پایان رسیده است، اما رویدادی که عامل نوشتن این خبر بوده، در جهان واقعی ادامه دارد و هنوز به پایان نرسیده است. نرمخبرها در اکثر مواقع با پرسش به پایان میرسند و یا با نقلقول و پیشبینی، خواننده را در تعلیق نگاه میدارند تا وادار به تعقیب خبر شود.
روشهای جهتیابی در روز
جهتیابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان
۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع میکند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب میکند.
این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، ولی در زمانهای دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.
در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالیتر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب میباشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آنجا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.
۲- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال میافتد.
ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان میرسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز میرسد، و پس از آن دوباره افزایش مییابد؛ همان زمان اذان ظهر.
برای دانستن زمان ظهر شرعی میتوان به روزنامهها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.
۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم میتواند روشی برای یافتن جهتهای جغرافیایی باشد.
جهتیابی با سایهٔ چوب(شاخص)
شاخص، چوب یا میلهای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شدهاست.
روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامتگذاری میکنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر میکنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابهجا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان دادهاست) را علامتگذاری مینماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص میکند. نقطهٔ علامتگذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان میدهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپمان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبرویمان شمال را نشان میدهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.
از آنجا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیمکره شمالی سایهها ساعتگرد میچرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته میشود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمیشود.
در شبهای مهتابی هم از این روش میتوان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.
روش دوم(دقیقتر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری میکنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامتگذاری شده میکشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق میرود کوتاهتر میشود، در ظهر به کوتاهترین اندازهاش میرسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر میگردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هماندازهٔ پیش از ظهرش شد) آنجا را به عنوان نقطهٔ دوم علامتگذاری میکنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان میدهد.
در واقع هر دو نقطه سایهٔ همفاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص میکنند.
با اینکه روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیقتر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را میکشید دقیقاً به محل علامتگذاری شده برسد. نیمدایرهای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود میرسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان میدهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).
جهتیابی با ساعت عقربهدار
ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربهای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه میداریم که عقربهٔ ساعتشمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویهای که عقربهٔ ساعتشمار با عدد ۱۲ ساعت میسازد (زاویهٔ کوچکتر، نه بزرگتر)، جهت جنوب را نشان میدهد. یعنی مثلاً اگر چوبکبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعتشمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفتهاست.
نکات
این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی اینکه اگر شاخصی [مثلاً چوبکبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایهاش موازی با عقربهٔ ساعتشمار و در جهت مقابل آن باشد. یا اینکه سایهٔ عقربهٔ ساعتشمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین بهطور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعتشمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.
دلیل اینکه زاویه بین عقربهٔ ساعتشمار و ۱۲ را نصف میکنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین میچرخد، ساعت ما دو دور میچرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی میکند)، ساعتهای ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی مینماید. اگر ساعت ۲۴ ساعتهای میداشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعتشمار را رو به خورشید میگرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان میداد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان میدهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعتها را نسبت به ساعت استاندارد یکساعت جلو میبرند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعتمان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعتشمار را [به جای ۱۲] با ۱ حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصفالنهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهتهای جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجهاش قابل قبول است.(البته در نیمکردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیکتر شویم، از دقت این روش کاسته میشود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیکتر باشد، نتیجهٔ آن دقیقتر خواهد بود.
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر میخیزد، در غرب مینشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعتشمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهتیابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده میکنید، میتوانید ساعت عقربهداری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایرهای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعتشمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمیشود هم گاه سایهٔ خوشید را میتوان دید. اگر یک چوبکبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید میافتد.
روشهای جهتیابی در شب
جهتیابی با ستارهٔ قطبی
از آنجا که ستارهها به محور ستاره قطبی در آسمان میچرخند، در نیمکرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیار خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان میدهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.
برای یافتن ستارهٔ قطبی روشهای مختلفی وجود دارد:
به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستارهاست که به شکل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را میدهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل میدهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آنجا میریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی میرسیم.
به وسیلهٔ مجموعه ستارههای «ذاتالکرسی»: صورت فلکی ذاتالکرسی شامل پنج ستارهاست که به شکل W یا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستارههای اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی میرسیم.
نکات
صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبهروی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از نقشه ستارهیاب (افلاکنما) استفاده میکنید، بهخاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده میشود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملاً نمیتوان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.
جهتیابی با هلال ماه
اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید.
ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد، و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود، و سپس در جهت مقابل هلالی میشود. در نیمهٔ اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد. در نیمهٔ دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.
اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمهشب طلوع مینماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکرهٔ شمالی زمین] نشان میدهد.
این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد. در زمان قرص کامل نمیتوان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهتیابی کرد.
روشهای دیگر جهتیابی در شب
حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دستهای (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین میگویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولی در همه حال دُمِ آنها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت میکنند، و در همه حال دنباله بادبادکی آنها بهطرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافتهاست. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود. هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود.
روشهای جهتیابی، قابل استفاده در روز و شب
جهتیابی با قبله
اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهتهای اصلی) را بدانیم، میتوانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستادهایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عکس عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستادهایم، و اگر ۱۴۳ درجه (۳۷-۱۸۰) در جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستادهایم.
قبله را از راههای مختلفی میتوان یافت:
قبلهنما: دقیقترین روش تعیین قبله، بهوسیلهٔ قبلهنماست، که آن هم با یک قطبنما انجام میگیرد؛ و اگر ما قطبنما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص میکنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبلهاست. در نمازخانهها هم معمولاً جهت قبله مشخص شدهاست.
قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله میخوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشتههای سنگ قبر را به درستی میخوانید، سمت چپتان قبلهاست.
دستشویی: از آنجا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالتها را عمود بر قبله میسازند.
جهتیابی با قطبنمای دستساز
اگر قطبنمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمککار شما در ساخت یک قطبنما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرمکنندهاست.
با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهنربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبهای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی میشود؛ مانند سوزن قطبنما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا میکند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث میشود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی میتوانید آنرا در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.
حال اگر آنرا روی یک چوبپنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوبپنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوبپنبههایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطبنما عمل میکند، و سر سوزن رو به شمال میچرخد. برای اینکه سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطبنما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آنها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین میتوانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.
روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آنرا حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطبنمای ما کار میکند؛ یعنی میله آنقدر میچرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی میشود.
به دلیل کشش سطحی آب، میتوان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً میتوان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی میماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابلحل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسانتر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب میشود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.
جهتیابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان
۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع میکند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب میکند.
این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، ولی در زمانهای دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.
در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالیتر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب میباشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آنجا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.
۲- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال میافتد.
ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان میرسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز میرسد، و پس از آن دوباره افزایش مییابد؛ همان زمان اذان ظهر.
برای دانستن زمان ظهر شرعی میتوان به روزنامهها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.
۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم میتواند روشی برای یافتن جهتهای جغرافیایی باشد.
جهتیابی با سایهٔ چوب(شاخص)
شاخص، چوب یا میلهای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شدهاست.
روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامتگذاری میکنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر میکنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابهجا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان دادهاست) را علامتگذاری مینماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص میکند. نقطهٔ علامتگذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان میدهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپمان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبرویمان شمال را نشان میدهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.
از آنجا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیمکره شمالی سایهها ساعتگرد میچرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته میشود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمیشود.
در شبهای مهتابی هم از این روش میتوان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.
روش دوم(دقیقتر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری میکنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامتگذاری شده میکشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق میرود کوتاهتر میشود، در ظهر به کوتاهترین اندازهاش میرسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر میگردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هماندازهٔ پیش از ظهرش شد) آنجا را به عنوان نقطهٔ دوم علامتگذاری میکنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان میدهد.
در واقع هر دو نقطه سایهٔ همفاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص میکنند.
با اینکه روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیقتر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را میکشید دقیقاً به محل علامتگذاری شده برسد. نیمدایرهای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود میرسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان میدهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).
جهتیابی با ساعت عقربهدار
ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربهای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه میداریم که عقربهٔ ساعتشمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویهای که عقربهٔ ساعتشمار با عدد ۱۲ ساعت میسازد (زاویهٔ کوچکتر، نه بزرگتر)، جهت جنوب را نشان میدهد. یعنی مثلاً اگر چوبکبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعتشمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفتهاست.
نکات
این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی اینکه اگر شاخصی [مثلاً چوبکبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایهاش موازی با عقربهٔ ساعتشمار و در جهت مقابل آن باشد. یا اینکه سایهٔ عقربهٔ ساعتشمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین بهطور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعتشمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.
دلیل اینکه زاویه بین عقربهٔ ساعتشمار و ۱۲ را نصف میکنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین میچرخد، ساعت ما دو دور میچرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی میکند)، ساعتهای ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی مینماید. اگر ساعت ۲۴ ساعتهای میداشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعتشمار را رو به خورشید میگرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان میداد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان میدهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعتها را نسبت به ساعت استاندارد یکساعت جلو میبرند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعتمان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعتشمار را [به جای ۱۲] با ۱ حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصفالنهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهتهای جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجهاش قابل قبول است.(البته در نیمکردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیکتر شویم، از دقت این روش کاسته میشود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیکتر باشد، نتیجهٔ آن دقیقتر خواهد بود.
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر میخیزد، در غرب مینشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعتشمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهتیابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده میکنید، میتوانید ساعت عقربهداری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایرهای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعتشمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمیشود هم گاه سایهٔ خوشید را میتوان دید. اگر یک چوبکبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید میافتد.
روشهای جهتیابی در شب
جهتیابی با ستارهٔ قطبی
از آنجا که ستارهها به محور ستاره قطبی در آسمان میچرخند، در نیمکرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیار خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان میدهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.
برای یافتن ستارهٔ قطبی روشهای مختلفی وجود دارد:
به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستارهاست که به شکل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را میدهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل میدهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آنجا میریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی میرسیم.
به وسیلهٔ مجموعه ستارههای «ذاتالکرسی»: صورت فلکی ذاتالکرسی شامل پنج ستارهاست که به شکل W یا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستارههای اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی میرسیم.
نکات
صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبهروی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از نقشه ستارهیاب (افلاکنما) استفاده میکنید، بهخاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده میشود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملاً نمیتوان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.
جهتیابی با هلال ماه
اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید.
ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد، و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود، و سپس در جهت مقابل هلالی میشود. در نیمهٔ اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد. در نیمهٔ دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.
اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمهشب طلوع مینماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکرهٔ شمالی زمین] نشان میدهد.
این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد. در زمان قرص کامل نمیتوان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهتیابی کرد.
روشهای دیگر جهتیابی در شب
حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دستهای (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین میگویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولی در همه حال دُمِ آنها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت میکنند، و در همه حال دنباله بادبادکی آنها بهطرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافتهاست. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود. هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود.
روشهای جهتیابی، قابل استفاده در روز و شب
جهتیابی با قبله
اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهتهای اصلی) را بدانیم، میتوانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستادهایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عکس عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستادهایم، و اگر ۱۴۳ درجه (۳۷-۱۸۰) در جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستادهایم.
قبله را از راههای مختلفی میتوان یافت:
قبلهنما: دقیقترین روش تعیین قبله، بهوسیلهٔ قبلهنماست، که آن هم با یک قطبنما انجام میگیرد؛ و اگر ما قطبنما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص میکنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبلهاست. در نمازخانهها هم معمولاً جهت قبله مشخص شدهاست.
قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله میخوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشتههای سنگ قبر را به درستی میخوانید، سمت چپتان قبلهاست.
دستشویی: از آنجا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالتها را عمود بر قبله میسازند.
جهتیابی با قطبنمای دستساز
اگر قطبنمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمککار شما در ساخت یک قطبنما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرمکنندهاست.
با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهنربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبهای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی میشود؛ مانند سوزن قطبنما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا میکند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث میشود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی میتوانید آنرا در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.
حال اگر آنرا روی یک چوبپنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوبپنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوبپنبههایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطبنما عمل میکند، و سر سوزن رو به شمال میچرخد. برای اینکه سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطبنما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آنها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین میتوانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.
روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آنرا حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطبنمای ما کار میکند؛ یعنی میله آنقدر میچرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی میشود.
به دلیل کشش سطحی آب، میتوان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً میتوان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی میماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابلحل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسانتر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب میشود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.