گیتار
گیتار
گیتار نوعی ساز زهی است که با پیک یا انگشت نواخته می‌شود و از این جهت که سیم‌های آن در اثر ارتعاش تولید صدا می‌کنند، به سازهای گروه کوردوفون (به انگلیسی: Cordophones) یا زه‌صدا تعلق دارد. این ساز علاوه بر داشتن قدمت تاریخی قابل توجه (چه از لحاظ ساختار آن و چه از لحاظ تکنیک‌های نوازندگی) توانسته‌است هم‌گام با تحولات موسیقی غرب پیشرفت چشمگیری داشته باشد؛ که در نتیجه گونه‌های متفاوتی از آن بوجود آمده و هم اکنون جایگاه ویژه‌ای در موسیقی جهان دارد.





سیر تاریخی

واژه guitar در زبان انگلیسی، gitarre در آلمانی و guitare در فرانسوی همگی مشتق شده از واژه guitarra در زبان اسپانیایی هستند که آن خود از واژه قیثاره در زبان عربی اندلسی مشتق شده است. این واژه نیز خود مشتق شده از واژه لاتین cithara است که نسبت آن به واژه κιθάρα kithara در یونانی باستان می‌رسد. این واژه یونانی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از واژه پارسی کهن سیه‌تار (سه‌تار) آمده است.

روایت های متفاوتی درمورد تاریخچه گیتار وجود دارد؛ عده ای بر این عقیده اند که گیتار از مصر سرچشمه گرفته است و عده ای نیز بر این نظرند که آن از سیتارای یونانی-آشوری (Greek Assyrian Cithara) که به وسیله رومی ها به اسپانیا آورده شده گرفته شده است. گیتار نتیجه تحول لوت در اروپا است. لوت نیز خود تحول یافته عود (به عربی العود = چوب) و بربط است. گفته می‌شود زریاب نامی عود را به اندلس آورد و از آن پس این ساز در اسپانیا و دیگر مناطق اروپا رایج شد.

در زمان حکومت اسلام در اروپا، این ساز توسط زریاب دارابگردی و چند تن از شاگردانش به اندلس برده شد. در آن زمان به گیتار، کیتارا یا قیتارا می‌گفتند و نام کنونی آن برگرفته از همین نام است. در واقع وجود پسوند تار در نام گیتار می‌تواند موید این باشد که گیتار سازی ایرانی است.

زریاب در ابتدا در اسپانیا شروع به آموزش گیتار کرد و مدرسه موسیقی خود را در زمان عباسیان در آندلوس بنا کرد.

جد بزرگ تمام سازهایی که ما به عنوان کوردوفون از آنها یاد کردیم یک کمان موسیقی است که تنها یک سیم ساده به دو سر آن متصل بوده است که با کشیدن و رها کردن سیم صدایی در کمان ایجاد می شده و این صدا به وسیله یک تقویت کننده صوت که به آن متصل بوده تقویت می شده است. ازآنجاکه این سیم تنها یک صدای ساده ایجاد می کرده برای داشتن چندین صدا ابتدا یک سیم دیگر و سپس چندین سیم به اندازه های کوتاه تر به کمان بسته شده و از این طریق چندین صدا تولید گردیده است. ازدیاد این سیم ها و افزوده شدن یک جعبه تشدید صوت منجر به اختراع چنگ کمانی (Harp Arquee) گردید. سپس سازی متشکل از مجموعه ای از سیم ها به نام لیر ظهور کرد که در آن سیم هایی به طول مساوی کار گذاشته شده بود. یونانی ها دو نوع لیر داشتند، یکی به نام لیرا و دیگری به نام کیتارا؛ کیتارا به وسیله رومی ها تغییرشکل یافت؛ نام گیتار نیز از همین کلمه گرفته شده است. بعدها رومی ها برای نخستین بار سازهایی چون سیتارا، پاندورا Pandora و فیدیکولا Fidicula را نواختند و از این راه آلات کوردوفن در تمام اروپا رواج یافت؛ درواقع نخستین گیتارهای واقعی در آغاز دوره رنسانس به ظهور رسید؛ این گیتارها به دلیل داشتن بدنه ای باریک و شکلی مدور متمایز بودند. به تدریج در قرن های چهارده و پانزده پسوندهای موریسکا و لاتینا حذف شد و در سراسر اروپا آلات موسیقی خانواده گیتار با اسم هایی از قبیل: گیتارا، گیترنه، گیترن (Giteren)(سازی سیمی مفتولی و منسوخ شده شبیه به گیتار که به زبان فرانسوی گیترنه و به زبان اسپانیایی گیتارا گفته می شد) و شیتارا معین شدند. در همان زمان گروه زیادی از سازهای خانواده کوردوفن، با اسم هایی از قبیل: ویهوئلا (Vihuela) در اسپانیا و ویولا (Viola) در ایتالیا خوانده می شدند، که بعضی از این سازها با آرشه (de arco)، بعضی با مضراب (de penola) و بعضی دیکر هم با انگشت (de mano) نواخته می شدند. بعدها از ویهوئلای انگشتی (Vihuela de mano ) نوعی گیتار به وجود می آید. درطی قرن های چهارده و پانزده در شکل گیتار و ویهوئلای انگشتی تغییرات قابل توجه ای به وجود می آید، به تدریج در پهلوهای آنها فرورفتگی ایجاد می شود و در قرن شانزده هر دو ساز آشکارا شبیه گیتار می شوند. در قرن شانزده این دو ساز در اسپانیا بسیار رایج بودند و نوازندگی با انگشت به حدی عمومیت پیدا کرد که پسوند انگشت (de mano) در این کشور به کلی از اسم این سازها حذف شد. از آن پس گیتار بدنه ای بزرگ تر و شکلی مدورتر به خود گرفت.




اجزای گیتار

همان طور که در عکس ملاحظه می‌کنید، گونه‌های مختلف گیتار ممکن است شامل اجزای متفاوتی باشند، یا شکل اجزا یا جنس آن‌ها با هم فرق داشته باشند. اما نهایتاً اجزای موجود در همهٔ انواع گیتارها همین‌ها هستند.

سردسته

خرک
گوشی‌ها (برای کوک کردن ساز)
فرت (Fret)
Truss Rod (پیچی که برای تنظیم انحنای دسته به کار می‌رود)
Inlays (تزییناتی که نقش راهنما را دارند و معمولاً پشت فرت‌های ۳ ۵ ۷ ۹ ۱۲ ۱۵ ۱۷ ۱۹ ۲۱ ۲۴ قرار می‌گیرند)


دسته
پاشنه (اتصال بدنه با دسته)
بدنه
پیکاپ‌ها (pickups)
قسمت‌های مربوط به مدار الکتریکی (تنظیمات ولوم و تن صدا)
خرک پایینی (Bridge)
صفحه پیک گارد (گاهی برای مخفی کردن مدارها و گاهی صرفاً برای جلوگیری از خش‌دار شدن رنگ بدنه در اثر برخورد پیک به مرور زمان)
صفحهٔ پشتی
صفحهٔ جلویی
قسمت‌های جانبی
سوراخ صدا (معمولاً دارای تزییناتی به نام rosset)
سیم‌ها
saddle (تنظیم‌کننده ارتفاع هر سیم)
فرت بورد (چوبی که فرت‌ها روی آن کوبیده شده‌اند)




انواع گیتار

گیتارها را به شیوه‌های مختلفی می‌توان دسته بندی کرد. در این بین اگر بخواهیم از لحاظ صوتی آن‌ها را دسته بندی کنیم، که مسلماً برای یک ابزار موسیقی مناسب‌ترین روش خواهد بود. از آن جایی که نحوه تولید صدای آکوستیک در گیتار ارتباط تنگاتنگی با نوع بدنه آن دارد، ناچار به استفاده از دسته بندی بدنه خواهیم بود:


گیتار با بدنه چوبی توخالی



انواع گیتارهای آکوستیک

گیتار آکوستیک گیتاری است که وسیله‌ای جز بدنه آن صدای سیم‌ها را تقویت نمی‌کند، صدای سیم‌ها تنها در بدنهٔ چوبی توخالی آن تقویت می شود و به گوش می‌رسد. این نوع از گیتار معمولاً شش سیم فلزی دارند که ضخامت آن‌ها از زیرترین سیم تا بم‌ترین سیم به طور معمول بین ۱۳ تا ۵۶ هزارم اینچ می‌باشد. بدنه از اتصال صفحه چوبی پشتی، صفحه چوبی جلویی، و دو قسمت چوبی انحنادار کناری ساخته می‌شود، که صفحهٔ بالایی معمولاً دارای سوراخ یا سوراخ‌های بزرگی است که به واسطه شکل و محل قرار گرفتنشان می‌توانند ویژگی‌های آکوستیکی خاصی به ساز بدهند.

گونهٔ اسپانیایی گیتار آکوستیک با عنوان گیتار فلامنکو شناخته می‌شود. که نامش را از سبک زیبای فلامنکو به ارث برده‌است. گیتار زمانی وارد موسیقی فلامنکو شد که اسپانیایی‌ها فلامنکو را با سازهای دیگری می‌نواختند. پس از آن گیتار به شدت بر این موسیقی تاثیر گذاشت و هم اکنون کاملاً به آن وابسته‌است.




انواع گیتارهای کلاسیک

اصولاً باید گفت گیتار کلاسیک نوعی گیتار آکوستیک است. چون صدای آن بدون واسطه شنیده می‌شود. اما این نوع گیتار کمی با گیتارهایی که با عنوان گیتار آکوستیک شناخته می‌شوند تفاوت دارد. بدنه آن کمی کوچکتر بوده و در آن به جای سیم‌های فلزی از سه سیم نایلونی و سه سیم فلز تنیده شده به دور ابریشم استفاده می‌شود، که به آن صدای نرم و آرامی می‌دهد. این ساز نسبت به سازهای دیگر ارکستر و نیز گیتار آکوستیک صدای کمتری دارد و تنها یک سبک مشخص از موسیقی را ارائه می دهد.

گیتار کلاسیک خود از گیتار فلامنکو که اسپانیایی‌ها آن را به کار می‌برده‌اند مشتق گشته‌است . بین گیتار کلاسیک و گیتار فلامنکو تفاوت نا چیزی وجود دارد، معمولاً گیتار کلاسیک از چوبهایی که رنگ قهوه‌ای تیره دارتد ساخته می‌شود و گیتارهای با چوبهای زرد و روشن تر از آن گیتارهای فلامنکو هستند . اسپانیایی‌ها از ساز گیتار برای نواختن موسیقی خودشان یعنی فلامنکو استفاده می‌کرده‌اند که بعدها با شروع دوران کلاسیک در موسیقی اروپا عده‌ای از این ساز برای نواختن قطعات موسیقی کلاسیک استفاده کردند .





انواع گیتارهای الکتروآکوستیک

از لحاظ ظاهر نتوان تفاوت چندانی بین یک گیتار الکتروآکوستیک با یک گیتار آکوستیک پیدا کرد. اما از لحاظ صوتی گیتار الکتروآکوستیک روند الکتریکی را پیش می‌گیرد، بدین صورت که صدا توسط پیکاپ به شکل سیگنال الکتریکی درآمده، که بعد از طی کردن مسیرها و برخی ادوات الکتریکی، به وسیله آمپلی فایر تقویت می‌شود و سر انجام از طریق اسپیکرهای آمپلی فایر به گوش می‌رسد.

اگر تنظیمات خیلی خاصی برای آمپلی فایر (و افکت یا افکت‌ها) نداشته باشیم، صدای این نوع گیتار با گیتار آکوستیک تفاوتی نخواهد داشت، با این تفاوت که حالا صدا تا حدود زیادی تحت کنترل می‌باشد. نوازنده بدون آنکه مجبور به تعویض ساز برای پیدا کردن صدای مورد نظرش باشد می‌تواند از طریق تنظیم اکولایزری که روی گیتار قرار دارد حالت صدا را تغییر دهد و با صدایی که مورد نظرش است نوازندگی کند.



گیتار با بدنه چوبی نیمه خالی

انواع گیتارهای جاز و بلوز

گیتار با بدنه چوبی توپر

انواع گیتارهای الکتریک

گیتار با بدنه فلزی

انواع رزوناتور

گیتارها را از جنبه‌های دیگری هم می‌توان دسته بندی کرد:

از نظر طول گام دسته (Scale Size):
تنور (با گام دسته در حدود ۲۱ تا ۲۳ اینچ)
معمولی (با گام دسته در حدود ۲۴ تا ۲۵٫۵ اینچ)
باریتون (با گام دسته در حدود ۲۶ تا ۲۸ اینچ)
بیس (با گام دسته در حدود ۳۰ تا ۳۶ اینچ)
از نظر تعداد و جنس سیم‌ها:
چهار و پنج سیم (معمول در انواع گیتاربیس)
شش سیم (معمول در انواع گیتار و گاهی در گیتاربیس)
از جنس فلز (معمول در انواع گیتار آکوستیک)
از جنس نایلون (معمول در انواع گیتار کلاسیک)
هفت و هشت سیم (گاهی در انواع گیتار الکتریک)
دوازده سیم به صورت شش سیم دوبله (گاهی در انواع گیتار الکتریک)
از نظر شیوه صدابرداری
آکوستیک (بدون واسطه توسط میکروفون)
الکتریک (با استفاده از پیکاپ)





فولادشهر

فولادشهر شهری است در شهرستان لنجان استان اصفهان ایران. این شهر در28 کیلومتری جنوب غربی اصفهان در محور ارتباطی اصفهان شهرکرد واقع شده‌است. این شهر با مساحتی بالغ بر ۷۷۰۰هکتار یکی از سه شهر جدید در اصفهان می‌باشد. فولادشهر در میان فاصله ارتفاعی ۱۶۲۰ تا ۱۸۰۰ متری از سطح دریا واقع شده‌است، این شهر تقریباً به شکل نیم دایره می‌باشد.

اکثریت جمعیت فولادشهر را قوم لر ( بختیاری و لرستانی تشکیل می دهد )

این شهر از شمال به شهرستان فلاورجان، از جنوب به کارخانه ذوب آهن و اراضی شهرستان لنجان، وبه مرکز شهرستان زرین شهر از شرق به کوه نمتک و از غرب به رشته کوه پنجی محدود می‌باشد.

ارتفاعات این شهر یکی رشته کوه پنجی در غرب و رشته کوه اشترجان در جنوب و عوارض طبیعی مارماضه و فشارچه در داخل محدوده شهر می‌باشد.

فولادشهر دارای پنج مرکز آموزش عالی و همچنین یک ورزشگاه بزرگ است. در آینده نزدیک قرار است یک خط متروی روباز از اصفهان به سمت فولادشهر کشیده شود. فولادشهر از اقوام مختلف سراسر ایران مهاجر داشته‌است که بیشتر جمعیت این شهر از از قوم بزرگ لر (بختیاری و لرستانی می باشند ) .




پیشینه

فولادشهر در سال ۱۳۴۲ برای اسکان کارمندان ذوب آهن تأسیس شد و از سال۱۳۶۳ به عنوان یک شهر جدید فعالیت خود را اغاز نمود وهم اکنون حدوده 25000 نفر جمعیت داردو زیرم





شهرستان لنجان
شهرستان لِنجان یا همان شهرستان زرین‌شهر یکی از شهرستانهای استان اصفهان در مرکز ایران می‌باشد که در جنوب غرب این استان واقع شده‌است. زرین‌شهر مرکز این شهرستان است. زرین شهر مهمترین و بزرگترین و پرجمعیت ترین شهر شهرستان لنجان است. تمامی ادارات مهم و مرکزی این شهرستان در شهر زرین شهر قرار دارند. شهرستان لنجان (زرین‌شهر) سومین شهرستان مهم استان اصفهان وقلب صنعت استان می باشد.




جمعیت

بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت شهرستان لنجان در سال ۱۳۸۵ برابر با ۲۲۶٫۷۵۶ نفر بوده‌است. با توجه به آمار سال ۱۳۹۱ رشد چشمگیری داشته جمیت شهرستان به ۲۹۲۸۵7 نفررسیده است این آمار نشان دهنده صنعتی بودن شهرستان و بودن اشتغال در منطقه است.




تقسیمات کشوری

شهرستان لنجان شامل هشت شهر، سه بخش و بیش از سی روستا می‌باشد.

بخش مرکزی شهرستان لنجان شهرستان لنجان با مرکزیت زرین شهر
دهستان اُشیان جنوبی
دهستان کاریز
دهستان اُشیان شمالی
دهستان خرم رود

شهرها: زرین‌شهر، چمگردان، زاینده رود، سده لنجان، ورنامخواست,فولادشهر


بخش دوم: بخش باغ بهادران

محدوده بخش سوم:

دهستان چم رود
دهستان زیرکوه
دهستان چم کوه



شهر ها: باغبهادران، چرمهین

((هر دو بخش تحت نظارت وزیر مجموعه ی فرمانداری لنجان با مرکزیت زرین شهر هستند))


شهرهای شهرستان لنجان: زرین‌شهر (مرکز شهرستان لنجان)، فولادشهر، ورنامخواست، چمگردان، سده لنجان، باغشاد، زاینده‌رود، باغ بهادران، چرمهین

در طرح جدید منطقه‌ای کردن لنجان به سبک زیر است :

زرین‌شهر (منطقه مرکزی ۱ لنجان)، فولادشهر (منطقه ۲ لنجان)، ورنامخواست (منطقه ۳ لنجان)، چمگردان (منطقه ۴ لنجان)، سده لنجان (منطقه ۵ لنجان)، زاینده رود (منطقه ۶ لنجان)، باغ بهادران (منطقه ۷ لنجان)، چرمهین (منطقه ۸ لنجان)


شهرستان لنجان در سالهای قبل از ۱۳۵۵ خورشیدی به لنجانات معروف بود. لنجانات شامل شهرستان‌های فلاورجان و مبارکه فعلی و بخشی از خمینی شهر فعلی بوده است؛ که در سالی ۱۳۵۵ بخش فلاورجان و سال ۱۳۶۹ نیز بخش مبارکه از آن جدا و به شهرستان تبدیل شدند. درحال حاضر شهرستان لنجان دارای هشت شهر و دو بخش و پنج دهستان است. بخشها شامل دو بخش مرکزی و باغ بهادران. بخش مرکزی شامل دهستانهای آسیان و خرم رود و بخش باغ بهادران شامل دهستانهای چم رود و چم کوه و زیر کوه می‌باشد. شهرها شامل: زرین شهر، فولادشهر، چمگردان، سده، ورنامخواست، چرمهین، باغ بهادران و زاینده رود است.




جغرافیای طبیعی

شهرستان لنجان با وسعت ۵/۱۱۷۲ کیلومتر مربع در فاصله ۳۵ کیلومتری جنوب غربی اصفهان قرار گرفته است. ارتفاع نسبی ان از سطح دریا ۲۲۷۰ متر است و دارای آب و هوایی متغیر که همواره تحت تأثیر ناحیه نیمه خشک مرکزی و نیمه مرطوب چهارمحال و بختیاری قرار می‌گیرد. ارتفاعات آن شامل کوههای پنجئ از رشته کوههای مرکزی که در شمال شهرستان واقع شده‌اند و کوههای بیدکان در غرب آن می‌باشند. لازم به ذکر است که خط مرزی این شهرستان با استان چهارمحال و بختیاری از میان گردنه «رخ» عبور می‌کند.





جغرافیای اقتصادی

لنجان محل بزرگترین کارخانه‌های کشور است. تأسیسات عظیم ذوب آهن و کارخانه‌ها و شرکتهای اقماری آن و نیز کارخانه‌های صنایع دفاع در محدوده این شهرستان و تعداد زیادی از صنایع و کارخانه‌های کوچک و بزرگ به این منطقه بافت صنعتی بخشیده که بر رونق و آبادانی منطقه نیز افزوده شده است؛ همچنین صنایع دفاع نیز در محدوده شهر زرین شهر قرار گرفته که در نوع خود در کشور بی نظیر است.




کشاورزی

لنجان از لحاظ کشاورزی مهمترین تولید کننده برنج در استان به شمار می‌آید. برنج این منطقه از نوع صدری اما بسیار خوش بو و خوش طعم است؛ چنانچه عط برنج لنجان را در هیچ نقطه‌ای از جهان نمی‌توان یافت. به همین خاطر در سطح استان هوا خواه بسیار دارد و کلیه تولیدات آن در همین استان مصرف شده وامکان صدور نمی‌یابد. سایر محصولات این منطقه، گندم، چعندر قند، صیفی جات و اقسام میوه‌های سردرختی است.




مردم شناسی

ساکنان لنجان از دیرباز لنجانی بوده‌اند لیکن ابتدا از مشروطیت و در دهه‌های اخیر با تأسیس کارخانه‌های متعدد در این منطقه گروههای بزرگی از اقوام بختیاری اقوام دیگر در این منطقه سکونت دارند.





آموزش عالی

این شهرستان دارای ۹ دانشگاه است:

دانشگاه آزاد اسلامی واحدلنجان
دانشگاه پیام نور زرین شهر
مرکز آموزش علمی کاربردی زرین شهر
دانشگاه غیرانتفاعی صنعتی فولاد
دانشگاه غیر انتفاعی امین فولاد
دانشگاه غیر انتفاعی فرزانگان
دانشگاه پیام نور زاینده رود
دانشگاه پیام نور باغبهادران
مرکز علمی کاربردی صنایع دفاعی زرین شهر
دانشگاه صنایع و معادن لنجان (در حال تاسیس)




صنایع

کارخانه ذوب آهن از بزرگ‌ترین صنایع این شهرستان است. کارخانه صنایع دفاع، مجتمع فولاد مبارکه، کارخانه نوید منگنز، کارخانه سیمان سپاهان دیزیچه و زرین خودرو از جمله صنایع این منطقه‌اند.

دردهه‌های اخیر با توجه به احداث صنایع عظیم دراین شهرستان وکشاورزودامداربودن مردم بومی منطقه بسیاری از نیروهای فنی از سایر نقاط کشور خصوصاً خوزستان و چهارمحال بختیاری با توجه به اشتغال فنی قبلی در صنایع فولاد و نورد خوزستان، نفت، گاز و پتروشیمی ونیروگاهی دراین شهرستان ساکن شده‌اند.




صنایع دستی

شهرستان لنجان همانند دیگر شهرستانهای استان اصفهان از قابلیت‌های بالقوه صنایع دستی در شهرستان برخوردار است.

در سالهای اخیر امر آموزش به علاقه‌مندان باعث گرایش جوانان خصوصاً بانوان علاقه‌مند به این رشته از صنایع گردیده است. در این زمینه کانون فرهنگی بانوان شهرستان امر آموزش رشته‌های مختلف صنایع دستی را بر عهده دارد؛

چنانچه در سال ۱۳۸۹ تعداد نفرات آموزش دیده ۹۰ نفر بوده است.

صنایع دستی که شرح آن ذیلاً آمده است از جمله رشته‌هایی است که در این شهرستان به علاقه‌مندان آموزش داده می‌شود:

منبت و معرق روی چوب
نقاشی روی ظروف مینایی
گلیم بافی
دوخت چرم-۵رودوزی سنتی (سرمه دوزی) و روبان دوزی
سفال گری مقدماتی و پیشرفته
چاپ قلمکار
طراحی و نقاشی رنگ روغن و آبرنگ
قلمزنی
قالی بافی




تاریخ

تاریخ لنجان قدمتی دیرینه دارد و بدلیل مجاورت با زاینده رود و خاک مساعد و هوای معتدل همواره مهم ترین قطب کشاورزی ، باغداری و کشت غلات و همچنین بدلیل وجود دشت های سر سبز مکان مناسبی برای دامپروری و تولید محصولات لبنی در اصفهان بشمار میرفته است.البته در بعضی از دوران بخصوص در دوران قاجار بدلیل خشکسالی ها و همچنین سرمای بی سابقه ، رونق این منطقه در فراز و نشیب بوده است . مهمترین روستاهای این بلوک شامل : اشیان ،لنجان ، اشترجان ، آی دغمش ، گرکن و النجان میباشد. اشیان : بمعنی آشیان و دهکده است . لنجان : محل بیرون کشیده است ، گویند اینجاجنگل بوده است ، پس از قطع درختان آن ، بیرون افتاده است. اشترجان : بمعنی تالاب است . آیدغمش :آی بترکی ماه و دغمش زائیدن ، در تاریخ ابن اثیر و طبری اینجارا ماه دینار نوشته اند و گویند جنگل بوده است ، و ماه از زیر درختها خورده خورده دیده میشده است مانند دینار. گرکن : نوشته اند فرکن بوده است باسم مادی آنجا و بمعنای شهر جدید است . النجان : نوشته اند ارم گان بوده است.

در سال ۱۰۰۰ ه. ق، شاه عباس اصفهان را به عنوان مرکز سیاسی ایران برگزید و پایتخت را از قزوین به اصفهان منتقل کرد. این زمان آغاز رونق و شکوفایی اصفهان بود و لنجان نیز از این رونق و شکوه بهره فراوانی برد، زیرا که این منطقه سرسبز و حاصلخیز با اصفهان فاصله چندانی نداشت و بسیارزود بیشه زارها، تفرج گاهها و شکارگاههای سرسبز آن مورد توجه شاه قرارگرفت. در دوره شاه سلطان حسین لنجان به تبع اصفهان روزگاری سخت را سپری کرد. در عهد افشاریان و زمانه زندیان، لنجان معبر آمدو شد دسته‌ها و طایفه‌هایی بود که یا به اصفهان می‌آمدند یا از آن می‌گریختند. در عهد قاجار، لنجان یا در تملک شاهزادگان قاجار قرار داشت یا تیولی بود که به وابستگان دربار مسعود میرزا بخشیده می‌شد. در دوره پر آشوب انقلاب مشروطه واستبداد صغیر، لنجان گذرگاه خان و قشون خوانین بختیاری بود. مسجد جامع زرین شهر

از معدود بناهایی تاریخی شهرستان لنجان است که قدمت آن مربوط به اوایل دوران قاجار است. دارای یک شبستان اصلی و تعدادی طاقنما در محوطه حیاط با تزئنیات آجرکاری خفته –راسته و آجرکاری معقلی و کاشیکاری است. شبستان جبههٔ شمالی آن الحاقی است که در دهه‌های اخیر ساخته شده است.




مسجد چرمهین

قدمت قاجاری است. مرمت‌های غیر اصولی باعث شده است که ارزشهای بنا خدشه دار گردد.(قدمت 400 ساله)




پل کله

قدمت پل مربوط به اواخر دوران صفوی است که در حال حاضر به علت عدم توجه به فرسودگی‌های نما و اجرای ساخت و سازهای غیر اصولی در معرض خطر است. قلعه چهاربرج: بنای زیبایی است بر فراز بلندی تپه که در شهرزرین شهر از شهرستان لنجان واقع شده است. قدمت آن اواخر صفوی و اوایل قاجار است. دارای چهار برج دیده بانی است





کبوترخانه‌

کبوترخانه‌های زیبایی در اقصی نقاط شهرستان لنجان با زیبایی‌های خاص خود وجود دارند که دیدن آنها خارج از لطف نیست. در کرچگان برج کبوتر ۲۰۰ ساله موجوداست که گذشته ازآن به عنوان مکانی برای دیده بانی استفاده می شده است.





قلعه کافر

در مسیر زرین شهر به چرمهین قلعه خشتی زیبایی وجود دارد که قدمت آن مربوط به اواخر دوره قاجار است.




آبشار شاه لرا

در سه کیلومتری چرمهین، دردامنه کوه‌های زاگرس، آبشارزیبای شاه لرا (شالورا) از ارتفاع کوه بر دامنه آن فرو می‌ریزد و در بهار و تابستان پذیرای صدها نفر از مردم زنده دلی است که به دامن طبیعت پناه می‌برند.





مشاهیر


آیت الله سید ابوالحسن مدیسه‌ای اصفهانی

این روحانی سرشناس با نام آیت‌الله اصفهانی و آیت‌الله مدیسه‌ای نیز شهرت دارد. بیش از یک قرن قبل خاندان این عالم بزرگ دینی به دستور حاکمان وقت از کهکلیویه و بویراحمدبه چهار منطقه مختلف کوچ داده و تبعید شدند، که از جمله خانواده وی در روستای مدیسه لنجان مسکن گزیدند. او درمدیسه زاده شد و بسیار زودآثاری ازنبوغ در وی پدید گردید. از این رو برای تحصیل علوم دینی به اصفهان و سپس به نجف اشرف مهاجرت کردو به عالی ترین مدارج اجتهاد رسید و چندین دهه مجتهد اعلم و بلند پایه ترین مرجع تقلید جهان تشیع بود. آیت‌الله مدیسه‌ای در سال ۱۳۲۵ در نجف اشرف وفات یافت و در صحن بارگاه حضرت علی (ع) به خاک سپرده شد. بسیاری از بزرگ ترین و مشهورترین علمای قرن اخیراً ازشاگردان وی بوده‌اند.



آیت الله حاج آقا رحیم ارباب

وی در روستای چرمهین متولد گشته و اهل شعر وادب و تاریخ بوده است. آیت‌الله ارباب مردی بسیارفروتن و محبوب بودبه رغم این که مجتهداعلم بود هرگز مطابق رسوم متداول به کسوت روحانیت در نیامد. حاج آقا رحیم ارباب به همراه آخوند ملامحسن فشارکی در مدسه صدر و سپس در مسجدجارچی تدریس می‌کرد. او در ۱۹ آذرماه ۱۳۵۵ رحلت کرد و در تخت پولاد دفن شد.





کشاورزی

با توجه به وجود شالیزارهای بسیار این شهرستان یکی از بهترین محصولات برنج ایران را تولید می‌کند. همچنین در بخش باغ‌بهادران از محصولاتی نظیر گردو، بادام و غیره نیز می‌توان نام برد.




مراکز گردشگری

امامزاده سید ابراهیم ورنامخواست
امامزاده باباسبز روستای اُشیان
کنار رودخانه زاینده رود (معروف به سر سنگ) روستای اُشیان
پارک ساحلی شهر سده لنجان
پارک ساحلی شهرچمگُردان
پارک ساحلی زرین شهر
مسجد رحیم خان (جامع) زرین شهر
مناظر بسیار زیبای حاشیه زاینده رود
آبشار شاه‌لرا در نزدیکی شهر چرمهین
مجموعه باستانی کوه قلعه بزی
برجهای کبوترخانه زرین شهر و ورنامخواست
زیارتگاه بابا شیخ علی: مزار شیخ ابوعلی رودباری از صوفیان قرن چهارم هجری در شهر زاینده رود [یا بابا شیخ علی].
امامزاده شاهزاده ابراهیم (ع) شهر باغبهادران
مجموعه چهاربرج باغبهادران
پیر چنارروستای خشوئیه
گردنه رخ




گردنه رخ

این گردنه که مسیرارتباطی دو استان اصفهان و چهارمحال بختیاری و نیز مرز دواستان و آخرین منطقه سمت غرب استان اصفهان است درسراسر استان بی نظیر است.

گردنه با پیچ و خم‌های تند از سطح زمین تا بالاترین نقطه «کوه رخ»کشیده شده که در هر پیچ آن منظره‌ای بدیع از شهرستان لنجان دیده می‌شود.
دهکده ساحلی زاینده رود

این منطقه یکی از مراکز مهم ییلاقی اصفهان محسوب می‌شود. رودخانه زاینده رود، با جلوه‌ای رویا گون از میان بیشه‌ها و باغ‌ها می‌گذرد و قل قل آب و آواز پرندگان در لابلای شاخساربیشه‌ها و وزش باد درشاخ و برگ درختان آن، از زیباترین موسیقی‌هایی است که می‌توان شنید. دو سوی رودخانه پوشیده ازدرخت و سبزه زار است و با آب و هوایی دلپذیر و خنک روح را تسکین می‌دهد. هر نقطه این ناحیه تفرجگاهی زیباست، کوه، آب زلال رودخانه و بیشه و درخت و باغ وسبزه زار، به باغبادران و روستاهاو چم‌های اطراف آن زیبایی خیره کننده‌ای بخشیده است.
سایر جاذبه‌ها

پارک ساحلی زاینده رود در زرین شهر
ویلاهای ساحلی باغ بهادران
چشم انداز گردنه رخ
مجموعه تفریحی و قایقرانی ذوب آهن
منطقه گردشگری سعید آباد
منطقه گردشگری باغ بهادران
منطقه گردشگری برنجکان
بافت تاریخی و دیدنی روستای خشوئیه





زرین‌شهر

زَرین‌شَهر (ریز سابق) مرکز شهرستان لنجان و یکی از شهرهای جنوب غرب استان اصفهان در مرکز ایران است. جمعیت این شهر بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰ خورشیدی ۸۹٬۲۵۶ نفر است.

زرین شهر سومین شهر مهم و پر جمعیت استان اصفهان است که در حوزه ی کلان شهر اصفهان قرار دارد. این شهر قلب صنعت استان اصفهان نامگذاری شده است. زرین شهر، در ۳۲ کیلومتری اصفهان واقع شده و از آب و هوایی خشک با فصول نامنظم برخوردار است. میزان بارندگی در این شهر بطور متوسط سالیانه ۱۱۵ میلی‌متر و متوسط درجه حرارت سالیانه ۱۴+ درجه سانتیگراد می‌باشد.

اماکن تاریخی این شهر عبارتند از: دبستان حافظ تاسیس ۱۳۱۰ ،مسجد جامع و مسجد صباحی که مربوط به سدهٔ پنجم هجری و حضور اسماعیلیان در این منطقه می‌باشد.

رودخانه زاینده‌رود از کنار آن عبور می‌کند. آب و هوای آن اصلاً، خنک و دلپذیر است، اما به دلیل مجاورت با کارخانه‌هایی چون ذوب آهن اصفهان و صنایع دفاع آب و هوایش آلوده شده‌است.

آبشار شاه‌لولاک در نزدیکی این شهرستان واقع است و مسجد صباحی از جاذبه‌های گردشگری آن می‌باشد.

شهر زرین شهر به دلیل مجاورت با کارخانه ذوب آهن اصفهان مورد موج مهاجرت اقوام مختلف از سراسر ایران را موجب شده است و بیشتر آنها را قوم بختیاری تشکیل می‌دهد. سنتی ماندن برخی از محله ها، از جمله قهوه‌خانه‌های مجاور رودخانه جلوه خاصی را به این شهر داده است.

پارک ساحلی زرین شهر در حاشیه زاینده‌رود از مکان‌های دیدنی آن است.




کشاورزی

از جمله محصولات مهم این منطقه برنج لنجان است که در زرین شهر و شهرهای اطراف کشت می‌شود. در بیشتر مناطق کشاورزی و شالیکاری (به زبان محلی: تولِکی) هنوز به صورت سنتی و با دست انجام می‌گیرد. از جمله مناطق مهم کشت برنج در زرین شهر می‌توان به قروق، طوله شغالی و باغ آقا اشاره کرد. برنج چمگردان بهترین برنج در منطقه لنجان می‌باشد.




تاریخچه

مرکز شهرستان لنجان به سبب مجاورت با زاینده رود در سال ۱۳۳۶ طبق مصوبه شورای شهر ریز، با الهام از نام کهن زرین‌رود به زرین‌شهر تغییر نام یافت. به گفتهٔ باستان‌شناسان، اشیاء کشف شده در تله‌های باغ محمود، باغ دراز و تله کافر که در جنوب این شهر و در مجاورت مادی(جوی)کهن ریز قرار دارد، برآمده از دل معدودی از تپه‌های باستانی مسیر زاینده رود می‌باشد که از لحاظ تاریخی هم دوره با تمدن سیلک کاشان است.

از دیگر آثار تاریخی فرهنگی این منطقه می‌توان به مسجد صباحی (منسوب به دوره فرقه اسماعیلیه) حمام صحرایی با کتیبه ۸۰۰ ساله، قلعه اعراب، پل شاه نشین و تالار کهن ریز، آسیابها، کبوتر خانهها و عصارخانه، حمام‌های خزانه‌ای، قلعه‌های دفاعی و مساجد گوناگون اشاره کرد که به جز مسجد رحیم خان (جامع) قلعه حسین آباد و باغ برجی شرق ریز، مربوط به دوره قاجار و حوزه علمیه قدیمی ریز کلیه آثار ذکر شده در هجوم صنعت و توسعه بی حساب همچون دیگر نمادهای تاریخی فرهنگی شهر از صفحه روزگار محو شده است.




مردم شناسی و جمعیت

ساکنان زرین شهر از دیرباز لنجانی بوده‌اند که با مشروطیت و بعدها باتأسیس کارخانه‌های متعدد در این منطقه و سیل مهاجران برای اشتغال؛ گروههای بزرگی از طوایف بختیاری و خوزستانی به این خطه وارد شدند که بخش عمده آنان در زرین شهر سکونت دارند.

بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت شهرستان لنجان در سال ۱۳۸۵ برابر با ۲۲۶٫۷۵۶ نفر بوده‌است. باتوجه به آمار سال ۱۳۹۱ رشد جشمگیری داشته جمیت شهرستان به۲۹۲۸۵۳نفررسیده‌است این آمار نشان دهنده صنعتی بودن شهرستان، وخوب بودن اشتغال وکسب و کاردرمنطقه‌است.
page1 - page2 - page3 - page4 - page5 - page7 - page8 - | 11:19 pm
روش‌های جهت‌یابی در روز

جهت‌یابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان

۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع می‌کند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب می‌کند.

این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب می‌کند، ولی در زمان‌های دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.






در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالی‌تر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبی‌تر از شرق و غرب می‌باشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آن‌جا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.

۲- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال می‌افتد.

ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان می‌رسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز می‌رسد، و پس از آن دوباره افزایش می‌یابد؛ همان زمان اذان ظهر.

برای دانستن زمان ظهر شرعی می‌توان به روزنامه‌ها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.

۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم می‌تواند روشی برای یافتن جهت‌های جغرافیایی باشد.




جهت‌یابی با سایهٔ چوب(شاخص)

شاخص، چوب یا میله‌ای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شده‌است.

روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامت‌گذاری می‌کنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر می‌کنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابه‌جا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان داده‌است) را علامت‌گذاری می‌نماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص می‌کند. نقطهٔ علامت‌گذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان می‌دهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپ‌مان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبروی‌مان شمال را نشان می‌دهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.

از آن‌جا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیم‌کره شمالی سایه‌ها ساعتگرد می‌چرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته می‌شود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمی‌شود.
در شب‌های مهتابی هم از این روش می‌توان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.

روش دوم(دقیق‌تر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری می‌کنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامت‌گذاری شده می‌کشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق می‌رود کوتاه‌تر می‌شود، در ظهر به کوتاه‌ترین اندازه‌اش می‌رسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر می‌گردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هم‌اندازهٔ پیش از ظهرش شد) آن‌جا را به عنوان نقطهٔ دوم علامت‌گذاری می‌کنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان می‌دهد.

در واقع هر دو نقطه سایهٔ هم‌فاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص می‌کنند.
با این‌که روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیق‌تر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را می‌کشید دقیقاً به محل علامت‌گذاری شده برسد. نیم‌دایره‌ای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود می‌رسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان می‌دهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).



جهت‌یابی با ساعت عقربه‌دار
ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربه‌ای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه می‌داریم که عقربهٔ ساعت‌شمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویه‌ای که عقربهٔ ساعت‌شمار با عدد ۱۲ ساعت می‌سازد (زاویهٔ کوچک‌تر، نه بزرگ‌تر)، جهت جنوب را نشان می‌دهد. یعنی مثلاً اگر چوب‌کبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعت‌شمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفته‌است.
نکات

این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی این‌که اگر شاخصی [مثلاً چوب‌کبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایه‌اش موازی با عقربهٔ ساعت‌شمار و در جهت مقابل آن باشد. یا این‌که سایهٔ عقربهٔ ساعت‌شمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین به‌طور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعت‌شمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.
دلیل این‌که زاویه بین عقربهٔ ساعت‌شمار و ۱۲ را نصف می‌کنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین می‌چرخد، ساعت ما دو دور می‌چرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی می‌کند)، ساعت‌های ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی می‌نماید. اگر ساعت ۲۴ ساعته‌ای می‌داشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعت‌شمار را رو به خورشید می‌گرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان می‌داد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان می‌دهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعت‌ها را نسبت به ساعت استاندارد یک‌ساعت جلو می‌برند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعت‌مان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعت‌شمار را [به جای ۱۲] با ۱ حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصف‌النهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهت‌های جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجه‌اش قابل قبول است.(البته در نیم‌کردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیک‌تر شویم، از دقت این روش کاسته می‌شود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیک‌تر باشد، نتیجهٔ آن دقیق‌تر خواهد بود.
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر می‌خیزد، در غرب می‌نشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعت‌شمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهت‌یابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده می‌کنید، می‌توانید ساعت عقربه‌داری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایره‌ای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعت‌شمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمی‌شود هم گاه سایهٔ خوشید را می‌توان دید. اگر یک چوب‌کبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید می‌افتد.




روش‌های جهت‌یابی در شب
جهت‌یابی با ستارهٔ قطبی

از آن‌جا که ستاره‌ها به محور ستاره قطبی در آسمان می‌چرخند، در نیم‌کرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیار خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان می‌دهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.

برای یافتن ستارهٔ قطبی روش‌های مختلفی وجود دارد:

به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستاره‌است که به شکل ملاقه قرار گرفته‌اند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را می‌دهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفته‌اند. هر گاه دو ستاره‌ای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل می‌دهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آن‌جا می‌ریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی می‌رسیم.
به وسیلهٔ مجموعه ستاره‌های «ذات‌الکرسی»: صورت فلکی ذات‌الکرسی شامل پنج ستاره‌است که به شکل W یا M قرار گرفته‌اند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستاره‌های اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی می‌رسیم.


نکات
صورت‌های فلکی ذات‌الکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبه‌روی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربه‌های ساعت می‌چرخند. اگر یکی از آن‌ها پشت کوه پنهان بود، با دیگری می‌توان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستاره‌ها در آسمان از نقشه ستاره‌یاب (افلاک‌نما) استفاده می‌کنید، به‌خاطر داشته باشید که ستاره‌یاب‌ها موقعیت ستاره‌ها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان می‌دهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده می‌شود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده می‌شود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمت‌الرّأس، رأس‌القدم) دیده می‌شود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملاً نمی‌توان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.





جهت‌یابی با هلال ماه

اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمی‌توانید ستاره‌ها را ببینید، می‌توانید از ماه برای جهت‌یابی استفاده کنید.

ماه به شکل هلال باریکی تولد می‌یابد، و در نیمه‌های ماه قمری به قرص کامل تبدیل می‌شود، و سپس در جهت مقابل هلالی می‌شود. در نیمهٔ اول ماه‌های قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان می‌دهد. در نیمهٔ دوم ماه‌های قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.

اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماه‌های قمری پیش از غروب آفتاب طلوع می‌کند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمه‌شب طلوع می‌نماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیم‌کرهٔ شمالی زمین] نشان می‌دهد.
این روش جهت‌یابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راه‌نمایی تقریبی را فراهم می‌سازد. در زمان قرص کامل نمی‌توان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، می‌توان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهت‌یابی کرد.


روش‌های دیگر جهت‌یابی در شب

حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دسته‌ای (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین می‌گویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولی در همه حال دُمِ آن‌ها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال می‌باشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت می‌کنند، و در همه حال دنباله بادبادکی آنها به‌طرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافته‌است. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی می‌رود، پهن‌تر می‌شود. هر چه به آخر شب نزدیک‌تر می‌شویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف می‌شود.



روش‌های جهت‌یابی، قابل استفاده در روز و شب

جهت‌یابی با قبله

اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهت‌های اصلی) را بدانیم، می‌توانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستاده‌ایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عکس عقربه‌های ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستاده‌ایم، و اگر ۱۴۳ درجه (۳۷-۱۸۰) در جهت عقربه‌های ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستاده‌ایم.

قبله را از راه‌های مختلفی می‌توان یافت:

قبله‌نما: دقیق‌ترین روش تعیین قبله، به‌وسیلهٔ قبله‌نماست، که آن هم با یک قطب‌نما انجام می‌گیرد؛ و اگر ما قطب‌نما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص می‌کنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبله‌است. در نمازخانه‌ها هم معمولاً جهت قبله مشخص شده‌است.
قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله می‌خوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشته‌های سنگ قبر را به درستی می‌خوانید، سمت چپ‌تان قبله‌است.
دستشویی: از آن‌جا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالت‌ها را عمود بر قبله می‌سازند.






جهت‌یابی با قطب‌نمای دست‌ساز

اگر قطب‌نمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمک‌کار شما در ساخت یک قطب‌نما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرم‌کننده‌است.

با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهن‌ربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبه‌ای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی می‌شود؛ مانند سوزن قطب‌نما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا می‌کند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث می‌شود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی می‌توانید آن‌را در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.

حال اگر آن‌را روی یک چوب‌پنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوب‌پنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوب‌پنبه‌هایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطب‌نما عمل می‌کند، و سر سوزن رو به شمال می‌چرخد. برای این‌که سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطب‌نما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آن‌ها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین می‌توانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.

روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آن‌را حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطب‌نمای ما کار می‌کند؛ یعنی میله آن‌قدر می‌چرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی می‌شود.
به دلیل کشش سطحی آب، می‌توان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً می‌توان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی می‌ماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابل‌حل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسان‌تر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب می‌شود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.
 
ساعت : 11:19 pm | نویسنده : admin | مطلب قبلی | مطلب بعدی
شمال غرب | next page | next page