سرعت در وب
سرعت در وب
نگرانی موجود در مورد ازدحام اطلاعات روی زیر ساختار اینترنت و تأخیر زیاد در دسترسی به دادهها به باعث شده است که نام World Wide Web به "World Wide Wait" تغییر کند! افزایش سرعت اینترنت مسألهای مهم در بحثهای مربوط به استفاده از همتا سازی و کیفیت خدمات (QOS) است. راه حلهای ممکن برای کاهش انتظار برای مشاهده صفحات وب در سایت W3C ارائه شده است.

راهنمای استانداردهای موجود برای پاسخ زمانی ایدهآل صفحات وب (مطابق کتاب نیلسن، چاپ 1999، صفحه 42) عبارتند از:
1/0 ثانیه (یک دهم ثانیه). زمان ایدهآل پاسخ کاربر هیچ گونه تأخیری را حس نمیکند.
1 ثانیه. حداکثر زمان قابل قبول. زمان دانلود بیش از 1 ثانیه کاربر را خسته میکند.
10 ثانیه. زمان غیر قابل قبول. کاربر خسته شده و دوست دارد سایت را ترک کند. این اعداد برای طراحی ظرفیت سرور کاربرد زیادی دارند.
www در نامهای وبسایتها
از لحاظ فنی هیچ دلیلی وجود ندارد که نام سایت حتماً با www آغاز شود و اولین سرور وب در "info.cern.ch" قرار داشت. استفاده از پیشوند www یک توافق است که بین سازمانهای ارائه دهنده خدمات وب انجام شده است تا تمامی نامهای میزبان از یک پروتکل تبعیت کنند؛ برای مثال، بسیاری از سازمانها نام سرور اصلی پروتکل گوفر خرد را به صورت gopher.wherever.edu تعریف میکنند و از پیشوندهای دیگری استفاده میکنند تا بتوان از چندین سرور وب استفاده کنند. برخی از مرورگرها به صورت خودکار www را به ابتدا و ".com" را به انتهای URL تایپ شده اضافه میکنند. در مرورگرهای اینترنت اکسپلورر و فایرفاکس موزیلا با فشردن همزمان کلیدهای ctrl و Enter پیشوند "http://www." و پسوند "com." به انتهای URL اضافه میشوند.
تلفظ "www
در زبان انگلیسی، WWW طولانیترین تلفظ ممکن تور جهان گستر است که یک سرواژه سه حرفی است که به نه سیلاب نیاز دارد. داگلاس آدامز اظهار داشت: World Wide Web تنها عبارتی است که تلفظ شکل مختصر آن سه برابر بیشتر از تلفظ خود آن طول میکشد.
نسخههای کوتاهتر عبارتنداز "triple double 'u'"، "triple dub"، "dub dub dub"، "wuh wuh wuh" و "all the 'double u's". در زبانهای دیگر "WWW" را اغلب "VVV" تلفظ میکنند. در زبان چینی، World Wide Web را به صورت wàn wéi wǎng تلفظ میکنند (به چینی: 万维网) که به معنای "شبکه ده هزار بعدی" است.
وب ۲٫۰
در وب ۲٫۰، کاربران قادرند خود به ایجاد و خلق محتوا در فضای اینترنت پرداخته، و دیگران را در داشتهها و اطّلاعات خود شریک سازند، و یا کارهای موجود از ناحیه دیگران را به صورتی مستقیم و بی واسطه مورد نقد و تغییر قرار دهند.
تاریخچه وب جهان گستر
تیم برنرزلی در سال ۱۹۸۹ وقتی که اولین طرح پیشنهادی و طرح خود را به موسسهٔ سرن (پروهشگاه فیزیک هستهای و انرژیهای سطح بالا) در سویس بوردر فرانسه میفرستاد؛ اینترنت را اختراع کرد.
خصوصیات نسخههای مختلف وب
وب نسخهٔ یک: مستندات (توسط پیوندها-لینکها-) به هم مرتبط شدهاند.
وب نسخهٔ دو: محتویات توسط کاربران ایجاد میشود و اطلاعات بصورت پویا تولید و رشد پیدا میکنند.
وب نسخه سه: ارتباط دادهها، ابزار، و مردم در سراسر جهان(به وقوع میپیوندد).
این اختراع مثل تمام اخترعات بنیادی وب بر پایه سه تکنولوژی اصلی شکل گرفته:
آدرس یاب یا شناسه آدرس واحد (معروف URL یا URI) منبع مستندات یا اطلاعات در وب برای پیدا کردن آن مستند در کل وب.
زبان نشانه گذاری متن هوشمند (HTML) برای ارائه محتویات صفحات وب و برقراری پیوندها(لینکها).
پرتکل انتقال متن هوشمند (HTTP) برای انتقال اطلاعات وبی در سرتاسر اینترنت.
همان اوایل کار، خیلی زود تیم برنزلی متوجه شد که وب برای موفق بودن نیاز به عامل چهارمی و آن آزاد بودن و بازبودن (دسترسیها در) وب است. این تصمیم موثر، راه را برای رسید وب به وضعیت موجود امروز باز کرد که(باعث شد اینترنت:) جهانی، باز و آزاد، سازگار با سیستمهای عامل و سخت افزارهای متفاوت، یک مجموعه مرتبط با هم، آموزشی، تجاری، سرگرم کننده، رفاه آور برای مردم شدهاست.
وب ۱٫۰
در ابتدا داستان با شبکهای از مقالات و متنها شروع شد.
و مطمئناً در سال ۱۹۹۸ ارائه شدن گوگل با پیشنهاد الگوریتم جدید، بواسطه سادگی و توانایی خود در جستجو در اینترنت، بهبودی و پیشرفت قابل توجهی برای وب بود. موتور جستجوی گوگل انتظارات بعدی مصرف کنندگان که به دنبال پیدا کردن اطلاعات، محصولات و سرویسها و دیگر مردم بودند را بالا برد. همچنین گوگل سطح پذیرش راهبرد تجارت پیچیده تر و برنامه فروش آنلاین برای شرکتها را ارتقا داد(با این بهانه) که بتوانند رتبه خود را در گوگل بیشتر کنند (تا در اولین نتایج جستجوی گوگل قرار گیرند). این کار گوگل انقلاب جدیدی در بوجود آمدن کسب و کارهای آنلاین (حاضر در همه جا و همه وقت) و مدلهای جدید تبلیغات و همچنین بازارهای جدید را باعث شد.
بدین ترتیب وبلاگها دارای شخصیتی خواص برای خود شدند که این شخصیت را مستقیماً از مولف خود به ارث میبرند (شما با مطالعه دفترچه خاطرات شخصی هر فرد میتوانید با ابعاد متفاوت شخصیتی وی نیز تا اندازهای مه امکان دارد آشنا شوید
وب ۲٫۰
این اتفاقات ما را به وب ۲٫۰ رساند. در حالی که تجارتها و کسب و کارها داشتند از روشهای قبل به روشهای جدید وب مهاجرت میکردند یک نسل جدیدی از کاربران و برنامه نویسان وب شروع به همکاری فعالی کردند. در سال ۲۰۰۴ تیم اوریلی وب ۲٫۰ را با عنوان انقلاب تجارت در صنعت کامپیوتر بوسیله مهاجرت به روی بستر وب" را (به جهان)معرفی کرد. اصل قضیه وب ۲٫۰ این است که کاربرانی مثل خود مصرف کنندگان محتویات را ایجاد میکنند. و به این ترتیب اطلاعات خیلی پویاتر از اطلاعات در وب ۱٫۰ میباشد.
جامعه ویکیپدیا مفهوم همکاری و خرد جمعی جوامع مردمی وب ۲٫۰ را ارتقا داد. ویکیپدیا وب ۲٫۰ را اینگونه تعریف میکند:«عنوانی که روند استفاده از وب جهانگستر (www)و تکنولوژیها و طراحیهای آن که هدفش رسیدن به افزایش خلاقیت، اشتراک گذاشتن اطلاعات و مهمتر از همه همکاری کاربران است را توصیف میکند.» این تعریف از دیدگاه اصلی تیم برنرزلی نسبت به تعریف وب که در آن همکاری واقعی و تعاملی و ارتباطات جهانی و اشتراک گذاری اطلاعات بود، جامعتر است. شبکههای اجتماعی مانند فیس بوک، لینکدال ان، پاسادو، ببو، اورکات و مای اسپیس راه تعامل مردم در وب را هموار ساختند. تجار با توجه به این شبکههای اجتماعی و جنبههای همکاریهای درون وب نظرشان را به راههای ایجاد بستر استفاده واقعی و ابزاری توسط شرکتهایشان و مصرف کنندگانشان معطوف ساختند.
(در محدوده وب ۲٫۰) شرکتها باید تصمیم بگیرند که برای کارشان وبلاگ بسازند یا نسازند!، و اینکه به هر حال میخواهند نظر مشتریانشان در مورد محصولاتشان را به دیگران نشان بدهند یا خیر. شرکتها به سمت و سوی فعال سازی و کاربردی تر کردن نظرات مشتریانشان در کسب و کارشان هستند، تا بتوانند نیازمندیهای مشتریانشان و توقعات نحوه تعامل خرید و فروششان را بهتر برآورده سازند.
یوتیوب خیلی خوب به تعریف همکاری اجتماعات در وب ۲٫۰ کمک کرد. در آوریل ۲۰۰۸ موتور جستجوی یوتیوب ۸۰ میلیون پاسخ ارائه کرده که حدود ۴ میلیون از آنها کانالهای ایجاد شده توسط کاربران است.
به گفته شرکت بینالمللی اطلاعات(IDC)، ویدئوهای تولید شده توسط کاربران و آپلود شده در روز در تمام سایتهای فیلم بیش از ۵۰۰ هزار قطعه فیلم در سال ۲۰۰۷ بوده و در چهار سال بعد از آن به حدود ۵ میلیون (ویدئو در روز)خواهد شد.
چیزهای شگفت انگیزی در اینترنت اتفاق افتادهاست. به هر حال در موارد متعددی وب ۲٫۰ باز هم بصورت محدوده بستهای (به حساب میآید)، که در آن معمولاً پیوند دادنها داخل آن (برای نگه داشتن مصرف کنندگان و مشتریان)ساده نیست و هنوز در خارج از سایت مربوطه یا بین چند سایت مختلف باید صورت گیرد و بعضی اوقات نیر استفاده اختصاصی از راه حلها و ضمیههای بعد مانع همکاری و ارتباط میشود.
وب ۳٫۰
اگر نخواهیم بگوییم انقلاب، تحول بعدی در وب ارتباط سخت افزار(مثل موبایل، لپ تاپ، و سایر دستگاههای سخت افزاری)به اینترنت بود. راه جدیدی برای یکپارچه سازی و هموار کردن راههای بدست آوردن اطلاعات و دید جدیدی که قبلاً اصلاً امکان پذیر نبود. و راه جدیدی برای ارتباط به اینترنت از طریق دستگهای متنوعی که قابلیت و توانایی پیداکردن و تجزیه و تحلیل و شسته رفته کردن اطلاعات را دارند.
کنسرسیوم وب جهانگستر (w۳c)تکنولوژیهای جدیدی را برای به وقوع پیوستن وب ۳٫۰ استاندارد سازی کرد. که شامل عناوین: وب مفهومی، ویدئو روی وب، وب سیار و همراه و وب در همه جا و تمام شرایط میباشند.
وب مفهومی
وب مفهومی چارچوبی مشترک مبتنی بر آدرسهای اینترنتی بوجود آورد که اجازه میدهد در سرتاسر برنامهها، برنامههای بزرگ و محدودههای اجتماعی، اطلاعات به همدیگر مرتبط شوند، به اشتراک گذاشته شوند و قابلیت استفاده مجدد پیدا کنند. با استفاده از تکنولوژیهای کنسرسیوم جهانگستر(w۳c) در وب مفهومی افراد یا دستگاها میتوانند با استفاده از یک نمونه از اطلاعات از یک مجموعه به مجموعه بی انتهایی از اطلاعات مرتبط به آن مطلب که در پایگاهای اطلاعاتی سرتاسر جهان دستیابی کند. این پایگاها از طریق شبکه سخت افزاری و کابل کشی به هم مرتبط نشدهاند بلکه این اطلاعات پراکنده در مناطق مختلف جغرافیایی بوسیله پارامترهای مشترکی مانند: یک شخص خاص، یک مکان خاص، یک ایده و نظریه خاص، یک مفهوم خاص و.... به هم پیوند داه میشوند.
اهداف اصلی وب مفهومی
وب مفهومی، شبکهای از اطلاعات به هم مرتبط است. خیلی از اطلاعاتی که در طول روز آنها را از اینترنت استفاده میکنیم در یک جا نیستند. برای مثال شما صورتحساب بانکی خود را در اینترنت در سایت بانک مربوطه و عکسهای خود را در آلبوم اینترنتی در سایتی دیگر و قرار ملاقاتهای خود را باز در جایی دیگر میبینید. اما آیا میتوانید عکسهای خودتان را در تقویم خودتان ببینید و بفهمید کی آن عکس را گرفتهاید و در آن وقت چه میکردید؟ آیا میتوانید گزارشهای بانکی خود را در تقویم خود ببینید؟ چرا نه؟! چون شبکهای ازاطلاعات به هم مرتبط شده ندارید. چون هرکدام از اطلاعات شما بوسیله برنامهای خاص کنترل میشوند و در سایت خاصی نگهداری میشوند.
دیدگاه وب مفهومی این است که مبانی وب را از تکیه بر مستندات و فایلها به پایه ریزی بر اساس اطلاعات گسترش دهیم. اطلاعات یک مطلب باید بتوانند به مستندات مورد استفاده در معماری عمومی وب دسترسی داشته باشند، مثلاً آدرسهای اینترنتی باید قابلیت اتصال به مستند دیگر یا قسمت از آن را که در رابطه با همین موضوع است در حال حاضر ارتباط داشته باشند. این یعنی اینکه ایجاد یک چارچوب مشترکی که اجازه بدهد اطلاعات قابلیت اشتراک گذاری و استفاده مجدد در سرتاسر برنامهها، برنامههای خیلی بزرگ و محدودههای ارتباطی و اجتماعی بصورت اتوماتیک و خودکار با کیفیت و درستی ابزارهای دستی، که شامل قابلیت ایجاد ارتباطات جدید و قابل نمایش در میان اطلاعات باشد.
فضای مجازی مجتمع یا مجتمع فضای مجازی (محاسبات ابری-رایانش ابری)
مجتمع فضای مجازی یا فضای مجازی مجتمع چیست؟
تصورکنید کامپیوتر و تمام دستگاههای قابل حملتان (مثل موبایل و لپ تاپ و کتاب خوان و...) در تمام اوقات با هم همسان سازی شده باشند(sync سنکرون باشند). تصورکنید هر وقت که اراده کردید به تمام اطلاعات شخصی خودتان دسترسی پیدا کنید. تصورت کنید توانایی دسته بندی و سازماندهی و جستجوی تمام اطلاعاتتان را روی اینترنت داشته باشید. تصور کنید که بتوانید تمام اطلاعات خود را از قبیل عکس، فیلم، مطلب، ایمیل، فایلها و مدارک، و... را برای دوستان، فامیل، همکاران بصورت فوری به اشتراک بگذارید. همه اینها وعدهای مجتمع فضای مجازی شخصی است.
این مطلب را درک و باور کنید یا نه، به هر حال احتمالاً همین الآن در حال استفاده از یک سرویس مبتنی بر فضای مجازی مجتمع هستید. و تقریباً همه کسانی که با کامپیوتر کار میکنند. gmail و google docs دو نمونه اولیه از مجتمع فضای مجازی هستند که ما حتی فکرش را هم نمیکردیم که بر پایه همین نوع سرویس باشند.
بطور خلاصه، فضای مجازی مجتمع شخصی به این معنی است که: همه بخشهای اطلاعاتی که در طول زندگی و راجع به هرجنبه از زندگیتان در هروقت که نیاز داشته باشید دم دست شما و آماده برای استفاده شما هستند. اطلاعات باید سیار و همراه، قابل انتقال و در هر لحظه قابل دستیابی باشد. شاه کلید امکان پذیر شدن، قابلیت حمل و تعاملی شدن اطلاعاتتان همسان و به روز بودن اطلاعات شما در میان دستگاهها مورد استفاده شما(مانند لپ تاپ، موبایل و...)مثل اطلاعات به اشتراک گذاشته شده باشند. اطلاعات به اشتراک گذاشته شده، اطلاعاتی هستند که در هرجاکه اراده کنیم به آنها دسترسی پیدا میکنیم، مثل هر شبکههای اجتماعی مجازی، بانکها، وبلاگها، اتاقهای خبری، اجتماعات اقتصادی و غیره. نهایتاً، فضای مجازی مجمتمع شخصی که شامل همه اطلاعاتتان از دفترچه تلفن و آدرسهایتان گرفته تا کلکسیون آهنگها و صداها و مدارک و گزارشهای کاری و اقتصادی و.... به فضای مجازی مجتمع عمومی و فضای مجازی مجتمع دیگران متصل خواهد شد. همه چیز به هم متصل خواهد شد. این یعنی اینکه در هر جای اینترنت که با آن سرو کله دارید، مانند کار کردن با افراد دیگر، میتوانید به آن اطلاعات مورد نظرتان اتصال برقرار کنید. این قضیه شامل، شبکههای اجتماعی، بانکها، دانشگاهها، محلهای کاری، فامیل و دوستان خودتان هم میشود. مطمئناً، شما خواهید توانست که چه قسمتی از اطلاعات شما عمومی و چه قسمتی بصورت خصوصی بماند. دستهای از فضای مجازی مجتمع شخصی، شکل جدیدی از شبکههای اجتماعی مجازی را شکل خواهند داد که تنظیمات حریم شخصی بیشتری از امثال فیس بوک خواهند داشت، و ویژه تر خواهند شد اگر این دسته بندیها فامیل محور یا تجارت گرا باشند.(حریم شخصی مسئله بزرگ آمار جرم در فضای مجازی مجتمع افراد خواهد شد). سرانجام، ابزارها ودستگاههای شما(در فضای مجازی مجتمع)، درباره شما یاد می گیرند و می فهمند شما چه کار میکنید، به کجا میروید و قصد انجام چه کاری را دارید و قتی شما به سراغ آنها میروید. ممکنه این نظرات شبیه داستانهای علمی تخیلی به نظر برسد، اما مطمئناً ما را به سمتی فضای مجازی مجتمع سوق خواهد داد. هرچند هنوز کاملاً وجود ندارد. ما در حال ایجاد فضای مجازی مجتمع شخصیمان هستیم.
فضای مجازی مجتمع شخصی شما
فضای مجازی مجتمع شخصی راهی برای ارتباط تجربههای کاربران، همگرایی(و متمرکزشدن و یکی شدن) تکنولوژها با دستگاهها و سخت افزارهایی که از سیستم عاملهای مشابهی استفاده میکنند، شبکههای به هم مرتبط (مانندشبکههای رادیویی)است. اما با وجود همگرایی تکنولوژیها، سخت افزارها به سمت تنوع و واگرایی بیشتر میل میکنند. چالش بعدی این است که بفهمیم چگونه در سرتاسر این تنوع دستگاهها بصورت مستمر ارتباط برقرار کنیم. مجتمع سازی(محاسبات ابری) امروزی در میان کل تولیدات یک شرکت بخصوص بصورت خیلی خوبی سنکرون اطلاعات(همسان سازی و همزمان سازی)و مطالب صورت گرفتهاست. با پیش زمینه فضای مجازی مجتمع شخصی، مصرف کنندگان میتوانند پخش کنند: آهنگ، تصاویر، محصولات و چیزهای خیلی زیادتری از هر مطلبی که امکان دسترسی به آن را دارند و از هر دستگاه سخت افزاری که دارند و هرجا که اتفاق میافتد، را داشته باشند.
سرویسهای «فضای مجازی مجتمع»از چه چیزیهای تشکیل میشوند
راه تولید کنندگان و تحلیل گران نشان میدهد که فضای مجازی مجتمع در تمام نقاط جهان بصورت پراکندهاست. برخی از ابهامات در جو تجارت و برخی در هنگام مشخص شدن برخی اشکالات فنی است. وقتی (الکی)به هرچیزی برچسب فضای مجازی مجتمع بچسبانند، این اصطلاح معنی خودش را از دست میدهد و به عبارت دیگر لوث میشود.
شرکت بینالمللی اطلاعات کامپیوتر(IDC) با لیست دم دستی بدرد بخوری آمده تا تعیین کند چه چیزهای را میشود برچسب فضای مجازی مجتمع زد و چه چیزهای را نه؟!
مشخصات کلیدی سرویسهای «فضای مجازی مجتمع
اطلاعات بوسیله شخص ثالث، خارج از محدوده سایت ایجاد شده باشد.
بوسیله اینترنت قابلیت دسترسی داشته باشد.
حداقل یا هیچ فرد ماهر در زمینه فناوری اطلاعات برای پیاده سازی آن نباشد.
تامین کننده باشد: یعنی خودش تامین کننده نیازهای درخواستها باشد، تقریباً همزمان استقرار پیدا کند(همزمان در اینترنت و دستگاههای متصل به آن، لپ تاپ و پخش کنندهها و کامپیوتر هیا شخصی و...)، بصورت پویا و خوب دسته بندی شود
مدل قیمت گذاری داشته باشد: بصورت خوب دسته بندی شود، کاربردی باشد(مبتنی براستفاده کاربر باشد)(حداقل قابلیت انتخاب داشته باشد).
رابط کاربر خوب داشته باشد(قابلیت نمایش در مرورگر و جانشین داشته باشد. به قول معروف Userfriendly باشد).
رابط سیستم داشته باشد: توابع کتابخانهای وب سرویسی داشته باشد.
قابلیت اشتراک گذاری منابع یا نسخههای مشترک را داشته باشد(قابلیت سفارشی کردن در حیطه سرویسهای اشتراک گذاری).
وب معنایی
وب معنایی یک جنبش مشترک است که توسط w۳c رهبری می شود که فرمت های رایج داده را روی شبکه گسترده جهانی ترویج می کند. با تشویق به گنجاندن محتوی معنایی در صفحات وب، وب معنایی به تبدیل شدن وب حاضر مشتمل بر اسناد ساختار نایافته به یک "وبی از داده ها" کمک می کند. این در چارچوب شرح منابع (RDF) از w۳c ساخته می شود.
بنابر w۳c، " وب معنایی یک چارچوب مشترک فراهم می آورد که اجازه می دهد داده ها به اشتراک گذاشته شوند و در سراسر مرزهای کاربردی، اقتصادی و اجتماعی دوباره استفاده شوند."
این واژه توسط تیم برنزلی،مخترع وب گسترده جهانی و گرداننده w۳c،ابداع شد که هم اکنون بر توسعه استانداردهای مطرح شده وب معنایی نظارت دارد. او وب معنایی را این گونه معنی کرد که " تارنمایی از داده که می تواند مستقیم و غیر مسقیم توسط ماشین مورد پردازش قرار بگیرد. " درحالی که منتقدان پرسش هایی درباره امکان پذیر بودن آن دارند، طرفداران استدلال می کنند که برنامه های کاربردی در صنعت، زیست شناسی و تحقیقات علوم انسانی، در حال حاضر، اعتبار مفهوم اصلی را ثابت کرده است.
تاریخچه
مفهوم مدل شبکه معنایی در اوایل دهه شصت توسط دانشمند شناختیAllan M.Collins، زبان شناس M. Ross Quillian و روان شناس Elizabeth F.Loftus در نشریات مختلف به عنوان یک فرم برای نمایش دادن دانش ساخت یافته معنایی، ابداع شد. با قراردادن ابرداده قابل خواندن توسط ماشین ،درباره صفحات و چگونگی ارتباط آن ها با یکدیگر، فعال کردن عامل های خودکارشده برای دسترسی هوشمندانه تر وب و انجام وظایف از طرف کاربران موجب گسترش یافتن شبکه صفحات وب ابرپیوند شده که تنها توسط انسان قابل خواندن بود، شد.
خیلی از فناوری هایی که توسط w۳c مطرح شده است قبل از این که زیر چتر w۳cقرار بگیرند، وجود داشته اند. این ها در زمینه های مختلف استفاده شده است، به خصوص برخورد با اطلاعاتی است که شامل یک دامنه محدود و تعریف شده است، و جایی که داده به اشتراک گذاشته شده یک نیاز مشترک است، مانند تحقیقات علمی یا داده های تبدیل شده مابین کسب و کارها. به علاوه، فناوری هایی با هدف مشترک ، مانند microformat ها، ظهور کرده اند.
هدف
اصلی ترین هدف وب معنایی قادر ساختن کاربران برای پیداکردن، اشتراک گذاشتن و راحت تر ترکیب کردن اطلاعات جهت تکامل بخشیدن وب حاضر است. انسان ها توانایی استفاده از وب را برای پیش بردن وظایفی مانند پیدا کردن معادل ایرلندی کلمه "پوشه"، رزرو کردن یک کتاب از کتابخانه و جستجو برای پایین ترین قیمت یک DVD را دارند. به هرحال، ماشین ها نمی توانند تمام این وظایف را بدون دستورالعمل انسان انجام دهند، چرا که صفحات وب طوری طراحی شده اند که توسط مردم خوانده شود، نه ماشین ها. وب معنایی یک چشم انداز از اطلاعات است که می تواند به آسانی توسط ماشین تفسیر شود، بنابرین ماشین ها می توانند بسیاری از کارهای خسته کننده شامل پیداکردن، ترکیب کردن و اقدام بر اساس اطلاعات بر روی وب را انجام دهند. وب معنایی، همان طور که در ابتدا پیش بینی می شد، سیستمی است که ماشین ها را به کار می اندازد که "بفهمند" و به درخواست های پیچیده انسان براساس معنای آن ها پاسخ دهند. چنین "فهمیدن" مستلزم آن است که منابع اطلاعاتی مربوطه به طور معنایی ساختار یافته شوند،یک کار چالش برانگیز. تیم برنز لی در ابتدا چشم انداز وب معنایی را این گونه توصیف کرد:
من رویایی دارم برای وب که در آن کامپیوتر ها توانایی تحلیل تمام داده های روی وب، مثل محتوی،پیوندها و تراکنش های بین مردم و کامپیوتر ها را دارند. یک وب معنایی، که این امر را ممکن می سازد، فعلا در حال ظهور است، اما زمانی که کامل شود، روال های روزانه تجارت ، بروکراسی و زندگی روزمره ما توسط گفتگوی بین ماشین ها انجام می شود. عامل های هوشمند بین مردم برای دوره ای که نهایتا این امر محقق شود تبلیغ می کنند.
وب معنایی به عنوان یک جمع کننده بین تمام محتوی مختلف،سیستم ها و برنامه های کاربردی اطلاعاتی در نظر گرفته شده است. برنامه های کاربردی در زمینه نشر، وبلاگ نویسی و خیلی سطوح دیگر وجود دارد.
معمولا واژه های معناشناسی، ابرداده، هستی شناسی و وب معنایی متناقض استفاده می شوند. به طور خاص، این واژه ها به عنوان کلمات فنی هر روز توسط محققین و پزشکان،جهت پوشش یک گستره وسیعی از زمینه های مختلف فن آوری، مفاهیم و سطوح برنامه های کاربردی استفاده می شوند. به علاوه، با توجه به وضعیت فعلی، نسبت به فعال کردن فناوری هایی که برای تحقق وب معنایی پیش بینی می شد، سردرگمی وجود دارد. در یک مقاله که توسط Greber,Barnard, Van der Merwe ارائه شد، چشم انداز وب معنایی جدول بندی شده و خلاصه ای از واژگان و فناوری های راه انداز ارائه شده است. مدل معماری مطرح شده توسط تیم برنزلی به عنوان مبنایی که مدل وضعیت فناوری های حال حاضر و در حال ظهور را ارائه می کند، استفاده می شود.
استانداردها
استانداردسازی وب معنایی در وب3 تحت پوشش W3C می باشد.
اجزا
واژه "وب معنایی" معمولا استفاده می شود برای اشاره به فرمت ها و فناوری هایی که آنرا به کار می اندازند.جمع آوری، ساختاربندی و بازیابی داده های پیوندشده با فناوری ها یی که یک توضیح رسمی از وجوه،واژه ها و روابط در خلال یک دامنه دانش داده شده فراهم می آورد. این فن آوری ها طبق استانداردهای W3C مشخص شده اند و شامل این موارد می شود :
چارچوب تشریح منابع (RDF) یک روش عمومی برای توصیف اطلاعات
شمای RDF (RDFS)
سیستم سازمانی دانش ساده (SKOS)
SPARQL یک زبان پرس و جوی RDF
نشان گذاری3 (N3)، طراحی شده با توانایی خواندن انسان در ذهن
N-Triples، فرمتی برای ذخیره کردن و انتقال داده
لاک پشتسه تایی(زبان RDF سه مختصر و مفید)
زبان هستی شناسی وب(OWL)، یک خانواده از زبان های ارائه دانش
پشته وب معنایی روشنگر معماری وب معنایی است. توابع و روابط اجزا می تواند به صورت زیر خلاصه شود :
XML یک گرامر عنصری برای ساختار محتوی داخل اسناد فراهم می آورد.XML در حال حاضر یکی از اجزا لازم فناوری های وب معنایی در خیلی از موارد نیست، به عنوان جایگزین گرانرهای موجود، از قبیل لاک پشت. لاک پشت یک استاندارد بالفعل است اما از طریق یک فرآیند استاندارد رسمی نبوده است.
شمای XML یک زبان برای فراهم آوردن و محدود کردن ساختار و محتوی عناصری است که در اسناد XML وجود دارند.
RDF یک زبان ساده برای توصیف مدل های داده است که به اشیا ("منابع") و روابطشان اشاره دارد. یک مدل برپایه RDFمی تواند در گرامرهای مختلفی ارائه شود، مثل RDF/XML،N3،لاک پشت و RDFa. RDF یک استاندارد پایه ای از وب معنایی است.
شما RDF، RDF را توسعه داده است و یک لغت برای توصیف ویژگی ها و کلاس های منابع بر پایه RDF، با معانی برای تعمیم سلسله مراتب از خواص و طبقات است.
OWL لغات بیشتری برای توصیف ویژگی ها و کلاس ها اضافه می کند: از بین آن ها،روابط بین کلاس ها(disjointness)، cardinality(برای مثال "دقیقا یک" )، برابری،نوع سازی غنی تر از ویژگی ها، مشخصات ویژگی ها وشمارش کلاس ها.
SPARQL یک پروتکل و زبان کوئری از مبانع وب معنایی است.
وضعیت فعلی استاندارد سازی
استاندارد سازی های در حال پیشرفت فعلی شامل :
قانون فرمت تبادل(RIF) به عنوان لایه ای از پشته وب معنایی.
لایه هایی که هایی که هنوز به طور کامل بیرون نیامده اند شامل :
لایه های منطق وحدت و مدرک تحت تحقیقات فعال هستند.
مقصود بالابردن قابلیت استفاده و فایده وب است و ارتباط تنگاتنگ آن با منابع از طریق :
سرورهایی سیستم های داده ای موجود را با استفاده از RDF و SPARQL نشان می دهند.خیلی تبدیل کننده ها به RDF از برنامه های کاربردی مختلف وجود دارد.پایگاه داده های رابطه ای یک منبع مهم هستند. سرور وب معنایی بدون تاثیر گذاری بر عملکرد سیستم موجود به آن پیوست می شود.
اسناد "نشانه گداری شده" با اطلاعات معنایی(یک توسعه از تگ <meta>در HTML در صفحات وب امروزی برای تامین اطلاعات موتورهای جستجوی وب، با استفاده از وب خزنده، به کاربرده می شود). این می تواند اطلاعات قابل فهم برای ماشین درباره محتوی اسناد قابل فهم برای انسان باشد(از قبیل تولید کننده،عنوان،توضیحات اسناد) یا می تواند صرفا ابرداده نمایش دهنده مجموعه ای از حقایق باشد(از قبیل منابع و خدمات در هرکجای سایت ها).(توجه کنید که هرچیزی که بتواند با شناسه منبع یکنواخت شناسایی (URI) شود، می تواند توصیف شود، بنابرین وب معنایی می تواند درباره حیوانات،مردم،اماکن،ایده ها استدلال کند.) نشانه گذاری معنایی معمولا خودکار، تا به صورت دستی، تولید می شود.
واژگان ابرداده رایج(هستی شناسی ها) و نگاشت بین واژگان که به خالقان اسناد اجازه می دهد بدانند که چگونه اسنادشان را نشانه گذاری کنند، بنابرین عامل ها می توانند اطلاعات در ابرداده تامین شده را استفاده کنند( بنابرین مولف درمقام 'مولف صفحه' با مولف در مقام مولف کتابی که موضوع مرور یک کتاب است، اشتباه گرفته نمی شود. )
عامل های خودکارشده برای اجرای وظایف برای کاربران وب معنایی با استفاده از این داده
خدمات برپایه وب(معمولا با عامل های خودشان) برای تامین اطلاعات مخصوص عامل ها(برای مثال یک خدمت مورد اعتماد که یک عامل بتواند درباره تاریخچه خدمات ضعیف یا هرزه نگاری برخی فروشگاه های برخط بپرسد)
واکنش های شکاک
امکان سنجی عملی
منتقدان شدنی بودن تحقق کامل یا جزئی وب معنایی را می پرسند.بحران Cory Doctorow ("ابرچرند") از دورنمای رفتار انسان و ارجحییات شخصی هست. برای مثال، مردم ممکن است برای گمراه کردن موتور های وب معنایی که فرض را بر صحت ابرداده می گذارند، ابرداده جعلی به صفحات وب وارد کنند. این پدیده در ابرتگ ها شناخته شده بود که الگوریتم رتبه بندی آلتاویستا را با بالابردن رتبه صفحات وب بخصوص فریب می داد : موتور شاخص گذاری گوگل خصوصا به دنبال چنین تلاش هایی برای دست کاری است. Peter Gärdenfors و Timo Honkela اشاره می کنند که فناوری های وب معنایی برپایه منطق، تنها یکسری از پدیده های مربوط به هستی شناسی را پوشش می دهند.
جایی که فناوری های وب معنایی درجه پذیرش عملی بالاتری پیدا کرد، تمایل بیشتری به بودن آن در هسته جوامع تخصصی و سازمان های برای پروژه های درون سازمانی است. محدودیت ها به سوی پذیرش عملی، در دامنه ها و حوزه های محدود تر از چالش کمتری نسبت به عامه مردم و تارنمای گسترده جهانی دارد.
پتانسیل یک ایده در حال پیشرفت سریع
مقاله ابتکاری Scientific American در سال 2001 توسط برنزلی تکامل مورد انتظار از وب موجود به وب معنایی را توصیف کرد . یک تکامل کامل چنان که توسط برنزلی توصیف شد فعلا در حال اتفاق افتادن است. در 2006 برنزلی و همکارانش اظهار داشتند که : "این ایده ساده، به هر حال، تا حد زیادی تحقق نیافته باقی مانده است. " در حالی که ایده هنوز در حال ساخت است، به نظر می رسد به سرعت در حال تکامل است و الهام بخش بسیاری بوده است. بین 2007-2010 بسیاری محققان پتانسیل اجتماعی وب معنایی را در کسب و کار و بخش سلامت و برای شبکه سازی اجتماعی، بررسی کرده اند. آنها همچنین مرز تکامل دموکراسی را بررسی کرده اند: چگونه یک جامعه خواست مشترکش را به یک شیوه دموکراتیک از طریق وب معنایی فرم می دهد.
سانسور و حفظ حریم خصوصی
اشتیاق درباره وب معنایی می تواند با نگرانی ها درمورد سانسور و حفظ حریم خصوصی تعدیل شود. برای مثال، فناوری های تحلیل متن حالا می توانند با استفاده از کلمات دیگر به راحتی کنار گذاشته شود، مثلا استعاره ها، یا با استفاده از تصاویر به جای متن. یک اجرا حرفه ای از وب معنایی کنترل بر روی مشاهد و آفرینش اطلاعات آنلاین را برای دولت ها بسیار آسان تر می کند؛ چرا که فهمیدن این اطلاعات برای یک ماشین مسدود کننده محتوی خودکار، راحت تر است. به علاوه،این مسئله مطرح شده است که با استفاده از فایل های FOAF و ابرداده منطقه جغرافیایی، کمتر کسی حاضر به فاش شدن نامش در نگارش یک مقاله در یک وبلاگ شخصی خواهد شد. برخی از این نگرانی ها درخطاب به پروژه "وب آگاه سیاسی" بودند و یک عنوان فعال تحقیق و توسعه ای هستند.
دوبرابر شدن فرمت های خروجی
انتقاد دیگر به وب معنایی این است که زمان بیشتری صرف ساخت و انتشار محتوی می شود، چرا که برای یک تکه از داده به دو فرمت نیاز است: یکی برای نمایش انسان و یکی برای ماشین ها. به هرحال، بسیاری از برنامه های کاربردی در حال توسعه وب، در حال پرداختن به این موضوع از طریق ایجاد یک فرمت قابل خواندن برای ماشین پس از انتشار داده یا درخواست ماشین برای پنین داده هستند. توسعه microformat ها واکنشی دیگر به این نوع از انتقاد است. یکی دیگر از استدلال ها در دفاع از امکان سنجی وب معنایی، احتمالا قیمت در حال سقوط وظایف هوش انسانی در بازار کار دیجیتال،مثلAmazon Mechanical Turk است.
مشخصات از قبیل eRDF و RDFa، به داده های دلخواه RDF اجازه می دهد در صفحات HTML تعبیه بشوند.مکانیزم GRDDL (خوشه چین توضیحات منابع از گویش های زبان) به ماده موجود (شامل میکرو فرمت ها) اجازه می دهد به طور خودکار به عنوان RDF تفسیر شوند؛ بنابرین ناشران تنها نیاز به استفاده از یک فرمت،مثل HTML، را دارند.
پروژه ها
این بخش بعضی از پروژه ها و ابزار بسیاری را که جهت ایجاد راه حل های وب معنایی وجود دارد لیست می کند:
FOAF
یک واژه پرطرفدار در وب معنایی دوستِ دوست است که از RDF برای توصیف روابط مردم با دیگر مردم در "چیزهای" اطراف آن ها، استفاده می کند.FOAF به عامل های هوشمند، برای درک هزاران ارتباطی که مردم با یکدیگر دارند،مشاغل آن ها و موارد مهم در زندگی آنها، مجوز می دهد؛ ارتباطاتی که ممکن است در موتورهای جستتجوی سنتی برشمرده بشود یا نشود. زیرا ارتباطات از لحاظ تعداد بسیار گسترده است و تفسیر انسان از این اطلاعات ممکن است بهترین راه برای تحلیل آن ها نباشد.
FOAF یک مثال از چگونگی تلاش وب معنایی برای استفاده از ارتباطات در زمینه اجتماعی است.
SIOC
پروژه جوامع آنلاین معنایی پیوسته (SIOC،"شاک" تلفظ می شود) یک واژگان از اصطلاحات و روابط را که فضاهای داده وب را مدل می کند، فراهم می آورد. مثال هایی از این نوع فضاهای داده شامل : تالارهای گفتگو،بلاگ ها،پست های بلاگ/خبرخوان ها،لیست های پستی، به اشتراک گذاری بوک مارک ها و گالری عکس ها، می شود.
NextBIO
یک پایگاه داده تقویت کننده علوم زیستی بالا تجربی داده های تگ شده و با استفاده از هستی شناسی پزشکی مرتبط شده اند. NextBio با استفاده از یک رابط موتور جستجو قابل دسترسی است. محققان می توانند یافته های خود را برای الحاق به پایگاه داده کمک کنند. پایگاه داده در حال حاضر از توضیحات داده پروتئین و ژن و توالی داده های محوری پشتیبانی می کند و به طور پیوسته در حال گسترش برای حمایت از انواع دیگر داده های بیولوژیکی است.
وب پنهان
وب پنهان به بخشی از محتویات وب جهانی گفته میشود که بدلیل دورماندن از دید موتورهای جستجو از دید کاربران نیز پنهان میمانند.
امروزه بدلیل اینکه شبکه از صفحات بسیار زیادی ایجاد شدهاست موتورهای کاوش عمومی، تجاری و عامه پسند، توانایی دسترسی به تمامی صفحات این منبع عظیم اطلاعاتی را ندارند. همه روزه تعداد زیادی صفحه ایجاد شده یا از بین میرود که بروز رسانی این مقدار عظیم برای این موتورهای جستجو تقریباً غیر ممکن شدهاست. در ضمن بسیاری از صفحات وجود دارند که درون پایگاههای اطلاعاتی جایدهی شدهاند. این صفحات که صفحات پویا(Dynamic pages)و یا On-the-fly-pages نامیده میشوند بخش عظیمی از شبکه را تشکیل دادهاند که فقط برای کاربرانی که دارای گذرواژه(Pass word) و شناسه (User name) باشند قابل دسترسی خواهند بود. طبیعتا این صفحات از دسترس موتورهای جستجو خارج خواهند بود. این صفحات بخشی از صفحات پنهان را تشکیل میدهند. البته این در ساختار وب های پنهان به صورت منفک تعبیه نشده است.
نگرانی موجود در مورد ازدحام اطلاعات روی زیر ساختار اینترنت و تأخیر زیاد در دسترسی به دادهها به باعث شده است که نام World Wide Web به "World Wide Wait" تغییر کند! افزایش سرعت اینترنت مسألهای مهم در بحثهای مربوط به استفاده از همتا سازی و کیفیت خدمات (QOS) است. راه حلهای ممکن برای کاهش انتظار برای مشاهده صفحات وب در سایت W3C ارائه شده است.

راهنمای استانداردهای موجود برای پاسخ زمانی ایدهآل صفحات وب (مطابق کتاب نیلسن، چاپ 1999، صفحه 42) عبارتند از:
1/0 ثانیه (یک دهم ثانیه). زمان ایدهآل پاسخ کاربر هیچ گونه تأخیری را حس نمیکند.
1 ثانیه. حداکثر زمان قابل قبول. زمان دانلود بیش از 1 ثانیه کاربر را خسته میکند.
10 ثانیه. زمان غیر قابل قبول. کاربر خسته شده و دوست دارد سایت را ترک کند. این اعداد برای طراحی ظرفیت سرور کاربرد زیادی دارند.
www در نامهای وبسایتها
از لحاظ فنی هیچ دلیلی وجود ندارد که نام سایت حتماً با www آغاز شود و اولین سرور وب در "info.cern.ch" قرار داشت. استفاده از پیشوند www یک توافق است که بین سازمانهای ارائه دهنده خدمات وب انجام شده است تا تمامی نامهای میزبان از یک پروتکل تبعیت کنند؛ برای مثال، بسیاری از سازمانها نام سرور اصلی پروتکل گوفر خرد را به صورت gopher.wherever.edu تعریف میکنند و از پیشوندهای دیگری استفاده میکنند تا بتوان از چندین سرور وب استفاده کنند. برخی از مرورگرها به صورت خودکار www را به ابتدا و ".com" را به انتهای URL تایپ شده اضافه میکنند. در مرورگرهای اینترنت اکسپلورر و فایرفاکس موزیلا با فشردن همزمان کلیدهای ctrl و Enter پیشوند "http://www." و پسوند "com." به انتهای URL اضافه میشوند.
تلفظ "www
در زبان انگلیسی، WWW طولانیترین تلفظ ممکن تور جهان گستر است که یک سرواژه سه حرفی است که به نه سیلاب نیاز دارد. داگلاس آدامز اظهار داشت: World Wide Web تنها عبارتی است که تلفظ شکل مختصر آن سه برابر بیشتر از تلفظ خود آن طول میکشد.
نسخههای کوتاهتر عبارتنداز "triple double 'u'"، "triple dub"، "dub dub dub"، "wuh wuh wuh" و "all the 'double u's". در زبانهای دیگر "WWW" را اغلب "VVV" تلفظ میکنند. در زبان چینی، World Wide Web را به صورت wàn wéi wǎng تلفظ میکنند (به چینی: 万维网) که به معنای "شبکه ده هزار بعدی" است.
وب ۲٫۰
در وب ۲٫۰، کاربران قادرند خود به ایجاد و خلق محتوا در فضای اینترنت پرداخته، و دیگران را در داشتهها و اطّلاعات خود شریک سازند، و یا کارهای موجود از ناحیه دیگران را به صورتی مستقیم و بی واسطه مورد نقد و تغییر قرار دهند.
تاریخچه وب جهان گستر
تیم برنرزلی در سال ۱۹۸۹ وقتی که اولین طرح پیشنهادی و طرح خود را به موسسهٔ سرن (پروهشگاه فیزیک هستهای و انرژیهای سطح بالا) در سویس بوردر فرانسه میفرستاد؛ اینترنت را اختراع کرد.
خصوصیات نسخههای مختلف وب
وب نسخهٔ یک: مستندات (توسط پیوندها-لینکها-) به هم مرتبط شدهاند.
وب نسخهٔ دو: محتویات توسط کاربران ایجاد میشود و اطلاعات بصورت پویا تولید و رشد پیدا میکنند.
وب نسخه سه: ارتباط دادهها، ابزار، و مردم در سراسر جهان(به وقوع میپیوندد).
این اختراع مثل تمام اخترعات بنیادی وب بر پایه سه تکنولوژی اصلی شکل گرفته:
آدرس یاب یا شناسه آدرس واحد (معروف URL یا URI) منبع مستندات یا اطلاعات در وب برای پیدا کردن آن مستند در کل وب.
زبان نشانه گذاری متن هوشمند (HTML) برای ارائه محتویات صفحات وب و برقراری پیوندها(لینکها).
پرتکل انتقال متن هوشمند (HTTP) برای انتقال اطلاعات وبی در سرتاسر اینترنت.
همان اوایل کار، خیلی زود تیم برنزلی متوجه شد که وب برای موفق بودن نیاز به عامل چهارمی و آن آزاد بودن و بازبودن (دسترسیها در) وب است. این تصمیم موثر، راه را برای رسید وب به وضعیت موجود امروز باز کرد که(باعث شد اینترنت:) جهانی، باز و آزاد، سازگار با سیستمهای عامل و سخت افزارهای متفاوت، یک مجموعه مرتبط با هم، آموزشی، تجاری، سرگرم کننده، رفاه آور برای مردم شدهاست.
وب ۱٫۰
در ابتدا داستان با شبکهای از مقالات و متنها شروع شد.
و مطمئناً در سال ۱۹۹۸ ارائه شدن گوگل با پیشنهاد الگوریتم جدید، بواسطه سادگی و توانایی خود در جستجو در اینترنت، بهبودی و پیشرفت قابل توجهی برای وب بود. موتور جستجوی گوگل انتظارات بعدی مصرف کنندگان که به دنبال پیدا کردن اطلاعات، محصولات و سرویسها و دیگر مردم بودند را بالا برد. همچنین گوگل سطح پذیرش راهبرد تجارت پیچیده تر و برنامه فروش آنلاین برای شرکتها را ارتقا داد(با این بهانه) که بتوانند رتبه خود را در گوگل بیشتر کنند (تا در اولین نتایج جستجوی گوگل قرار گیرند). این کار گوگل انقلاب جدیدی در بوجود آمدن کسب و کارهای آنلاین (حاضر در همه جا و همه وقت) و مدلهای جدید تبلیغات و همچنین بازارهای جدید را باعث شد.
بدین ترتیب وبلاگها دارای شخصیتی خواص برای خود شدند که این شخصیت را مستقیماً از مولف خود به ارث میبرند (شما با مطالعه دفترچه خاطرات شخصی هر فرد میتوانید با ابعاد متفاوت شخصیتی وی نیز تا اندازهای مه امکان دارد آشنا شوید
وب ۲٫۰
این اتفاقات ما را به وب ۲٫۰ رساند. در حالی که تجارتها و کسب و کارها داشتند از روشهای قبل به روشهای جدید وب مهاجرت میکردند یک نسل جدیدی از کاربران و برنامه نویسان وب شروع به همکاری فعالی کردند. در سال ۲۰۰۴ تیم اوریلی وب ۲٫۰ را با عنوان انقلاب تجارت در صنعت کامپیوتر بوسیله مهاجرت به روی بستر وب" را (به جهان)معرفی کرد. اصل قضیه وب ۲٫۰ این است که کاربرانی مثل خود مصرف کنندگان محتویات را ایجاد میکنند. و به این ترتیب اطلاعات خیلی پویاتر از اطلاعات در وب ۱٫۰ میباشد.
جامعه ویکیپدیا مفهوم همکاری و خرد جمعی جوامع مردمی وب ۲٫۰ را ارتقا داد. ویکیپدیا وب ۲٫۰ را اینگونه تعریف میکند:«عنوانی که روند استفاده از وب جهانگستر (www)و تکنولوژیها و طراحیهای آن که هدفش رسیدن به افزایش خلاقیت، اشتراک گذاشتن اطلاعات و مهمتر از همه همکاری کاربران است را توصیف میکند.» این تعریف از دیدگاه اصلی تیم برنرزلی نسبت به تعریف وب که در آن همکاری واقعی و تعاملی و ارتباطات جهانی و اشتراک گذاری اطلاعات بود، جامعتر است. شبکههای اجتماعی مانند فیس بوک، لینکدال ان، پاسادو، ببو، اورکات و مای اسپیس راه تعامل مردم در وب را هموار ساختند. تجار با توجه به این شبکههای اجتماعی و جنبههای همکاریهای درون وب نظرشان را به راههای ایجاد بستر استفاده واقعی و ابزاری توسط شرکتهایشان و مصرف کنندگانشان معطوف ساختند.
(در محدوده وب ۲٫۰) شرکتها باید تصمیم بگیرند که برای کارشان وبلاگ بسازند یا نسازند!، و اینکه به هر حال میخواهند نظر مشتریانشان در مورد محصولاتشان را به دیگران نشان بدهند یا خیر. شرکتها به سمت و سوی فعال سازی و کاربردی تر کردن نظرات مشتریانشان در کسب و کارشان هستند، تا بتوانند نیازمندیهای مشتریانشان و توقعات نحوه تعامل خرید و فروششان را بهتر برآورده سازند.
یوتیوب خیلی خوب به تعریف همکاری اجتماعات در وب ۲٫۰ کمک کرد. در آوریل ۲۰۰۸ موتور جستجوی یوتیوب ۸۰ میلیون پاسخ ارائه کرده که حدود ۴ میلیون از آنها کانالهای ایجاد شده توسط کاربران است.
به گفته شرکت بینالمللی اطلاعات(IDC)، ویدئوهای تولید شده توسط کاربران و آپلود شده در روز در تمام سایتهای فیلم بیش از ۵۰۰ هزار قطعه فیلم در سال ۲۰۰۷ بوده و در چهار سال بعد از آن به حدود ۵ میلیون (ویدئو در روز)خواهد شد.
چیزهای شگفت انگیزی در اینترنت اتفاق افتادهاست. به هر حال در موارد متعددی وب ۲٫۰ باز هم بصورت محدوده بستهای (به حساب میآید)، که در آن معمولاً پیوند دادنها داخل آن (برای نگه داشتن مصرف کنندگان و مشتریان)ساده نیست و هنوز در خارج از سایت مربوطه یا بین چند سایت مختلف باید صورت گیرد و بعضی اوقات نیر استفاده اختصاصی از راه حلها و ضمیههای بعد مانع همکاری و ارتباط میشود.
وب ۳٫۰
اگر نخواهیم بگوییم انقلاب، تحول بعدی در وب ارتباط سخت افزار(مثل موبایل، لپ تاپ، و سایر دستگاههای سخت افزاری)به اینترنت بود. راه جدیدی برای یکپارچه سازی و هموار کردن راههای بدست آوردن اطلاعات و دید جدیدی که قبلاً اصلاً امکان پذیر نبود. و راه جدیدی برای ارتباط به اینترنت از طریق دستگهای متنوعی که قابلیت و توانایی پیداکردن و تجزیه و تحلیل و شسته رفته کردن اطلاعات را دارند.
کنسرسیوم وب جهانگستر (w۳c)تکنولوژیهای جدیدی را برای به وقوع پیوستن وب ۳٫۰ استاندارد سازی کرد. که شامل عناوین: وب مفهومی، ویدئو روی وب، وب سیار و همراه و وب در همه جا و تمام شرایط میباشند.
وب مفهومی
وب مفهومی چارچوبی مشترک مبتنی بر آدرسهای اینترنتی بوجود آورد که اجازه میدهد در سرتاسر برنامهها، برنامههای بزرگ و محدودههای اجتماعی، اطلاعات به همدیگر مرتبط شوند، به اشتراک گذاشته شوند و قابلیت استفاده مجدد پیدا کنند. با استفاده از تکنولوژیهای کنسرسیوم جهانگستر(w۳c) در وب مفهومی افراد یا دستگاها میتوانند با استفاده از یک نمونه از اطلاعات از یک مجموعه به مجموعه بی انتهایی از اطلاعات مرتبط به آن مطلب که در پایگاهای اطلاعاتی سرتاسر جهان دستیابی کند. این پایگاها از طریق شبکه سخت افزاری و کابل کشی به هم مرتبط نشدهاند بلکه این اطلاعات پراکنده در مناطق مختلف جغرافیایی بوسیله پارامترهای مشترکی مانند: یک شخص خاص، یک مکان خاص، یک ایده و نظریه خاص، یک مفهوم خاص و.... به هم پیوند داه میشوند.
اهداف اصلی وب مفهومی
وب مفهومی، شبکهای از اطلاعات به هم مرتبط است. خیلی از اطلاعاتی که در طول روز آنها را از اینترنت استفاده میکنیم در یک جا نیستند. برای مثال شما صورتحساب بانکی خود را در اینترنت در سایت بانک مربوطه و عکسهای خود را در آلبوم اینترنتی در سایتی دیگر و قرار ملاقاتهای خود را باز در جایی دیگر میبینید. اما آیا میتوانید عکسهای خودتان را در تقویم خودتان ببینید و بفهمید کی آن عکس را گرفتهاید و در آن وقت چه میکردید؟ آیا میتوانید گزارشهای بانکی خود را در تقویم خود ببینید؟ چرا نه؟! چون شبکهای ازاطلاعات به هم مرتبط شده ندارید. چون هرکدام از اطلاعات شما بوسیله برنامهای خاص کنترل میشوند و در سایت خاصی نگهداری میشوند.
دیدگاه وب مفهومی این است که مبانی وب را از تکیه بر مستندات و فایلها به پایه ریزی بر اساس اطلاعات گسترش دهیم. اطلاعات یک مطلب باید بتوانند به مستندات مورد استفاده در معماری عمومی وب دسترسی داشته باشند، مثلاً آدرسهای اینترنتی باید قابلیت اتصال به مستند دیگر یا قسمت از آن را که در رابطه با همین موضوع است در حال حاضر ارتباط داشته باشند. این یعنی اینکه ایجاد یک چارچوب مشترکی که اجازه بدهد اطلاعات قابلیت اشتراک گذاری و استفاده مجدد در سرتاسر برنامهها، برنامههای خیلی بزرگ و محدودههای ارتباطی و اجتماعی بصورت اتوماتیک و خودکار با کیفیت و درستی ابزارهای دستی، که شامل قابلیت ایجاد ارتباطات جدید و قابل نمایش در میان اطلاعات باشد.
فضای مجازی مجتمع یا مجتمع فضای مجازی (محاسبات ابری-رایانش ابری)
مجتمع فضای مجازی یا فضای مجازی مجتمع چیست؟
تصورکنید کامپیوتر و تمام دستگاههای قابل حملتان (مثل موبایل و لپ تاپ و کتاب خوان و...) در تمام اوقات با هم همسان سازی شده باشند(sync سنکرون باشند). تصورکنید هر وقت که اراده کردید به تمام اطلاعات شخصی خودتان دسترسی پیدا کنید. تصورت کنید توانایی دسته بندی و سازماندهی و جستجوی تمام اطلاعاتتان را روی اینترنت داشته باشید. تصور کنید که بتوانید تمام اطلاعات خود را از قبیل عکس، فیلم، مطلب، ایمیل، فایلها و مدارک، و... را برای دوستان، فامیل، همکاران بصورت فوری به اشتراک بگذارید. همه اینها وعدهای مجتمع فضای مجازی شخصی است.
این مطلب را درک و باور کنید یا نه، به هر حال احتمالاً همین الآن در حال استفاده از یک سرویس مبتنی بر فضای مجازی مجتمع هستید. و تقریباً همه کسانی که با کامپیوتر کار میکنند. gmail و google docs دو نمونه اولیه از مجتمع فضای مجازی هستند که ما حتی فکرش را هم نمیکردیم که بر پایه همین نوع سرویس باشند.
بطور خلاصه، فضای مجازی مجتمع شخصی به این معنی است که: همه بخشهای اطلاعاتی که در طول زندگی و راجع به هرجنبه از زندگیتان در هروقت که نیاز داشته باشید دم دست شما و آماده برای استفاده شما هستند. اطلاعات باید سیار و همراه، قابل انتقال و در هر لحظه قابل دستیابی باشد. شاه کلید امکان پذیر شدن، قابلیت حمل و تعاملی شدن اطلاعاتتان همسان و به روز بودن اطلاعات شما در میان دستگاهها مورد استفاده شما(مانند لپ تاپ، موبایل و...)مثل اطلاعات به اشتراک گذاشته شده باشند. اطلاعات به اشتراک گذاشته شده، اطلاعاتی هستند که در هرجاکه اراده کنیم به آنها دسترسی پیدا میکنیم، مثل هر شبکههای اجتماعی مجازی، بانکها، وبلاگها، اتاقهای خبری، اجتماعات اقتصادی و غیره. نهایتاً، فضای مجازی مجمتمع شخصی که شامل همه اطلاعاتتان از دفترچه تلفن و آدرسهایتان گرفته تا کلکسیون آهنگها و صداها و مدارک و گزارشهای کاری و اقتصادی و.... به فضای مجازی مجتمع عمومی و فضای مجازی مجتمع دیگران متصل خواهد شد. همه چیز به هم متصل خواهد شد. این یعنی اینکه در هر جای اینترنت که با آن سرو کله دارید، مانند کار کردن با افراد دیگر، میتوانید به آن اطلاعات مورد نظرتان اتصال برقرار کنید. این قضیه شامل، شبکههای اجتماعی، بانکها، دانشگاهها، محلهای کاری، فامیل و دوستان خودتان هم میشود. مطمئناً، شما خواهید توانست که چه قسمتی از اطلاعات شما عمومی و چه قسمتی بصورت خصوصی بماند. دستهای از فضای مجازی مجتمع شخصی، شکل جدیدی از شبکههای اجتماعی مجازی را شکل خواهند داد که تنظیمات حریم شخصی بیشتری از امثال فیس بوک خواهند داشت، و ویژه تر خواهند شد اگر این دسته بندیها فامیل محور یا تجارت گرا باشند.(حریم شخصی مسئله بزرگ آمار جرم در فضای مجازی مجتمع افراد خواهد شد). سرانجام، ابزارها ودستگاههای شما(در فضای مجازی مجتمع)، درباره شما یاد می گیرند و می فهمند شما چه کار میکنید، به کجا میروید و قصد انجام چه کاری را دارید و قتی شما به سراغ آنها میروید. ممکنه این نظرات شبیه داستانهای علمی تخیلی به نظر برسد، اما مطمئناً ما را به سمتی فضای مجازی مجتمع سوق خواهد داد. هرچند هنوز کاملاً وجود ندارد. ما در حال ایجاد فضای مجازی مجتمع شخصیمان هستیم.
فضای مجازی مجتمع شخصی شما
فضای مجازی مجتمع شخصی راهی برای ارتباط تجربههای کاربران، همگرایی(و متمرکزشدن و یکی شدن) تکنولوژها با دستگاهها و سخت افزارهایی که از سیستم عاملهای مشابهی استفاده میکنند، شبکههای به هم مرتبط (مانندشبکههای رادیویی)است. اما با وجود همگرایی تکنولوژیها، سخت افزارها به سمت تنوع و واگرایی بیشتر میل میکنند. چالش بعدی این است که بفهمیم چگونه در سرتاسر این تنوع دستگاهها بصورت مستمر ارتباط برقرار کنیم. مجتمع سازی(محاسبات ابری) امروزی در میان کل تولیدات یک شرکت بخصوص بصورت خیلی خوبی سنکرون اطلاعات(همسان سازی و همزمان سازی)و مطالب صورت گرفتهاست. با پیش زمینه فضای مجازی مجتمع شخصی، مصرف کنندگان میتوانند پخش کنند: آهنگ، تصاویر، محصولات و چیزهای خیلی زیادتری از هر مطلبی که امکان دسترسی به آن را دارند و از هر دستگاه سخت افزاری که دارند و هرجا که اتفاق میافتد، را داشته باشند.
سرویسهای «فضای مجازی مجتمع»از چه چیزیهای تشکیل میشوند
راه تولید کنندگان و تحلیل گران نشان میدهد که فضای مجازی مجتمع در تمام نقاط جهان بصورت پراکندهاست. برخی از ابهامات در جو تجارت و برخی در هنگام مشخص شدن برخی اشکالات فنی است. وقتی (الکی)به هرچیزی برچسب فضای مجازی مجتمع بچسبانند، این اصطلاح معنی خودش را از دست میدهد و به عبارت دیگر لوث میشود.
شرکت بینالمللی اطلاعات کامپیوتر(IDC) با لیست دم دستی بدرد بخوری آمده تا تعیین کند چه چیزهای را میشود برچسب فضای مجازی مجتمع زد و چه چیزهای را نه؟!
مشخصات کلیدی سرویسهای «فضای مجازی مجتمع
اطلاعات بوسیله شخص ثالث، خارج از محدوده سایت ایجاد شده باشد.
بوسیله اینترنت قابلیت دسترسی داشته باشد.
حداقل یا هیچ فرد ماهر در زمینه فناوری اطلاعات برای پیاده سازی آن نباشد.
تامین کننده باشد: یعنی خودش تامین کننده نیازهای درخواستها باشد، تقریباً همزمان استقرار پیدا کند(همزمان در اینترنت و دستگاههای متصل به آن، لپ تاپ و پخش کنندهها و کامپیوتر هیا شخصی و...)، بصورت پویا و خوب دسته بندی شود
مدل قیمت گذاری داشته باشد: بصورت خوب دسته بندی شود، کاربردی باشد(مبتنی براستفاده کاربر باشد)(حداقل قابلیت انتخاب داشته باشد).
رابط کاربر خوب داشته باشد(قابلیت نمایش در مرورگر و جانشین داشته باشد. به قول معروف Userfriendly باشد).
رابط سیستم داشته باشد: توابع کتابخانهای وب سرویسی داشته باشد.
قابلیت اشتراک گذاری منابع یا نسخههای مشترک را داشته باشد(قابلیت سفارشی کردن در حیطه سرویسهای اشتراک گذاری).
وب معنایی
وب معنایی یک جنبش مشترک است که توسط w۳c رهبری می شود که فرمت های رایج داده را روی شبکه گسترده جهانی ترویج می کند. با تشویق به گنجاندن محتوی معنایی در صفحات وب، وب معنایی به تبدیل شدن وب حاضر مشتمل بر اسناد ساختار نایافته به یک "وبی از داده ها" کمک می کند. این در چارچوب شرح منابع (RDF) از w۳c ساخته می شود.
بنابر w۳c، " وب معنایی یک چارچوب مشترک فراهم می آورد که اجازه می دهد داده ها به اشتراک گذاشته شوند و در سراسر مرزهای کاربردی، اقتصادی و اجتماعی دوباره استفاده شوند."
این واژه توسط تیم برنزلی،مخترع وب گسترده جهانی و گرداننده w۳c،ابداع شد که هم اکنون بر توسعه استانداردهای مطرح شده وب معنایی نظارت دارد. او وب معنایی را این گونه معنی کرد که " تارنمایی از داده که می تواند مستقیم و غیر مسقیم توسط ماشین مورد پردازش قرار بگیرد. " درحالی که منتقدان پرسش هایی درباره امکان پذیر بودن آن دارند، طرفداران استدلال می کنند که برنامه های کاربردی در صنعت، زیست شناسی و تحقیقات علوم انسانی، در حال حاضر، اعتبار مفهوم اصلی را ثابت کرده است.
تاریخچه
مفهوم مدل شبکه معنایی در اوایل دهه شصت توسط دانشمند شناختیAllan M.Collins، زبان شناس M. Ross Quillian و روان شناس Elizabeth F.Loftus در نشریات مختلف به عنوان یک فرم برای نمایش دادن دانش ساخت یافته معنایی، ابداع شد. با قراردادن ابرداده قابل خواندن توسط ماشین ،درباره صفحات و چگونگی ارتباط آن ها با یکدیگر، فعال کردن عامل های خودکارشده برای دسترسی هوشمندانه تر وب و انجام وظایف از طرف کاربران موجب گسترش یافتن شبکه صفحات وب ابرپیوند شده که تنها توسط انسان قابل خواندن بود، شد.
خیلی از فناوری هایی که توسط w۳c مطرح شده است قبل از این که زیر چتر w۳cقرار بگیرند، وجود داشته اند. این ها در زمینه های مختلف استفاده شده است، به خصوص برخورد با اطلاعاتی است که شامل یک دامنه محدود و تعریف شده است، و جایی که داده به اشتراک گذاشته شده یک نیاز مشترک است، مانند تحقیقات علمی یا داده های تبدیل شده مابین کسب و کارها. به علاوه، فناوری هایی با هدف مشترک ، مانند microformat ها، ظهور کرده اند.
هدف
اصلی ترین هدف وب معنایی قادر ساختن کاربران برای پیداکردن، اشتراک گذاشتن و راحت تر ترکیب کردن اطلاعات جهت تکامل بخشیدن وب حاضر است. انسان ها توانایی استفاده از وب را برای پیش بردن وظایفی مانند پیدا کردن معادل ایرلندی کلمه "پوشه"، رزرو کردن یک کتاب از کتابخانه و جستجو برای پایین ترین قیمت یک DVD را دارند. به هرحال، ماشین ها نمی توانند تمام این وظایف را بدون دستورالعمل انسان انجام دهند، چرا که صفحات وب طوری طراحی شده اند که توسط مردم خوانده شود، نه ماشین ها. وب معنایی یک چشم انداز از اطلاعات است که می تواند به آسانی توسط ماشین تفسیر شود، بنابرین ماشین ها می توانند بسیاری از کارهای خسته کننده شامل پیداکردن، ترکیب کردن و اقدام بر اساس اطلاعات بر روی وب را انجام دهند. وب معنایی، همان طور که در ابتدا پیش بینی می شد، سیستمی است که ماشین ها را به کار می اندازد که "بفهمند" و به درخواست های پیچیده انسان براساس معنای آن ها پاسخ دهند. چنین "فهمیدن" مستلزم آن است که منابع اطلاعاتی مربوطه به طور معنایی ساختار یافته شوند،یک کار چالش برانگیز. تیم برنز لی در ابتدا چشم انداز وب معنایی را این گونه توصیف کرد:
من رویایی دارم برای وب که در آن کامپیوتر ها توانایی تحلیل تمام داده های روی وب، مثل محتوی،پیوندها و تراکنش های بین مردم و کامپیوتر ها را دارند. یک وب معنایی، که این امر را ممکن می سازد، فعلا در حال ظهور است، اما زمانی که کامل شود، روال های روزانه تجارت ، بروکراسی و زندگی روزمره ما توسط گفتگوی بین ماشین ها انجام می شود. عامل های هوشمند بین مردم برای دوره ای که نهایتا این امر محقق شود تبلیغ می کنند.
وب معنایی به عنوان یک جمع کننده بین تمام محتوی مختلف،سیستم ها و برنامه های کاربردی اطلاعاتی در نظر گرفته شده است. برنامه های کاربردی در زمینه نشر، وبلاگ نویسی و خیلی سطوح دیگر وجود دارد.
معمولا واژه های معناشناسی، ابرداده، هستی شناسی و وب معنایی متناقض استفاده می شوند. به طور خاص، این واژه ها به عنوان کلمات فنی هر روز توسط محققین و پزشکان،جهت پوشش یک گستره وسیعی از زمینه های مختلف فن آوری، مفاهیم و سطوح برنامه های کاربردی استفاده می شوند. به علاوه، با توجه به وضعیت فعلی، نسبت به فعال کردن فناوری هایی که برای تحقق وب معنایی پیش بینی می شد، سردرگمی وجود دارد. در یک مقاله که توسط Greber,Barnard, Van der Merwe ارائه شد، چشم انداز وب معنایی جدول بندی شده و خلاصه ای از واژگان و فناوری های راه انداز ارائه شده است. مدل معماری مطرح شده توسط تیم برنزلی به عنوان مبنایی که مدل وضعیت فناوری های حال حاضر و در حال ظهور را ارائه می کند، استفاده می شود.
استانداردها
استانداردسازی وب معنایی در وب3 تحت پوشش W3C می باشد.
اجزا
واژه "وب معنایی" معمولا استفاده می شود برای اشاره به فرمت ها و فناوری هایی که آنرا به کار می اندازند.جمع آوری، ساختاربندی و بازیابی داده های پیوندشده با فناوری ها یی که یک توضیح رسمی از وجوه،واژه ها و روابط در خلال یک دامنه دانش داده شده فراهم می آورد. این فن آوری ها طبق استانداردهای W3C مشخص شده اند و شامل این موارد می شود :
چارچوب تشریح منابع (RDF) یک روش عمومی برای توصیف اطلاعات
شمای RDF (RDFS)
سیستم سازمانی دانش ساده (SKOS)
SPARQL یک زبان پرس و جوی RDF
نشان گذاری3 (N3)، طراحی شده با توانایی خواندن انسان در ذهن
N-Triples، فرمتی برای ذخیره کردن و انتقال داده
لاک پشتسه تایی(زبان RDF سه مختصر و مفید)
زبان هستی شناسی وب(OWL)، یک خانواده از زبان های ارائه دانش
پشته وب معنایی روشنگر معماری وب معنایی است. توابع و روابط اجزا می تواند به صورت زیر خلاصه شود :
XML یک گرامر عنصری برای ساختار محتوی داخل اسناد فراهم می آورد.XML در حال حاضر یکی از اجزا لازم فناوری های وب معنایی در خیلی از موارد نیست، به عنوان جایگزین گرانرهای موجود، از قبیل لاک پشت. لاک پشت یک استاندارد بالفعل است اما از طریق یک فرآیند استاندارد رسمی نبوده است.
شمای XML یک زبان برای فراهم آوردن و محدود کردن ساختار و محتوی عناصری است که در اسناد XML وجود دارند.
RDF یک زبان ساده برای توصیف مدل های داده است که به اشیا ("منابع") و روابطشان اشاره دارد. یک مدل برپایه RDFمی تواند در گرامرهای مختلفی ارائه شود، مثل RDF/XML،N3،لاک پشت و RDFa. RDF یک استاندارد پایه ای از وب معنایی است.
شما RDF، RDF را توسعه داده است و یک لغت برای توصیف ویژگی ها و کلاس های منابع بر پایه RDF، با معانی برای تعمیم سلسله مراتب از خواص و طبقات است.
OWL لغات بیشتری برای توصیف ویژگی ها و کلاس ها اضافه می کند: از بین آن ها،روابط بین کلاس ها(disjointness)، cardinality(برای مثال "دقیقا یک" )، برابری،نوع سازی غنی تر از ویژگی ها، مشخصات ویژگی ها وشمارش کلاس ها.
SPARQL یک پروتکل و زبان کوئری از مبانع وب معنایی است.
وضعیت فعلی استاندارد سازی
استاندارد سازی های در حال پیشرفت فعلی شامل :
قانون فرمت تبادل(RIF) به عنوان لایه ای از پشته وب معنایی.
لایه هایی که هایی که هنوز به طور کامل بیرون نیامده اند شامل :
لایه های منطق وحدت و مدرک تحت تحقیقات فعال هستند.
مقصود بالابردن قابلیت استفاده و فایده وب است و ارتباط تنگاتنگ آن با منابع از طریق :
سرورهایی سیستم های داده ای موجود را با استفاده از RDF و SPARQL نشان می دهند.خیلی تبدیل کننده ها به RDF از برنامه های کاربردی مختلف وجود دارد.پایگاه داده های رابطه ای یک منبع مهم هستند. سرور وب معنایی بدون تاثیر گذاری بر عملکرد سیستم موجود به آن پیوست می شود.
اسناد "نشانه گداری شده" با اطلاعات معنایی(یک توسعه از تگ <meta>در HTML در صفحات وب امروزی برای تامین اطلاعات موتورهای جستجوی وب، با استفاده از وب خزنده، به کاربرده می شود). این می تواند اطلاعات قابل فهم برای ماشین درباره محتوی اسناد قابل فهم برای انسان باشد(از قبیل تولید کننده،عنوان،توضیحات اسناد) یا می تواند صرفا ابرداده نمایش دهنده مجموعه ای از حقایق باشد(از قبیل منابع و خدمات در هرکجای سایت ها).(توجه کنید که هرچیزی که بتواند با شناسه منبع یکنواخت شناسایی (URI) شود، می تواند توصیف شود، بنابرین وب معنایی می تواند درباره حیوانات،مردم،اماکن،ایده ها استدلال کند.) نشانه گذاری معنایی معمولا خودکار، تا به صورت دستی، تولید می شود.
واژگان ابرداده رایج(هستی شناسی ها) و نگاشت بین واژگان که به خالقان اسناد اجازه می دهد بدانند که چگونه اسنادشان را نشانه گذاری کنند، بنابرین عامل ها می توانند اطلاعات در ابرداده تامین شده را استفاده کنند( بنابرین مولف درمقام 'مولف صفحه' با مولف در مقام مولف کتابی که موضوع مرور یک کتاب است، اشتباه گرفته نمی شود. )
عامل های خودکارشده برای اجرای وظایف برای کاربران وب معنایی با استفاده از این داده
خدمات برپایه وب(معمولا با عامل های خودشان) برای تامین اطلاعات مخصوص عامل ها(برای مثال یک خدمت مورد اعتماد که یک عامل بتواند درباره تاریخچه خدمات ضعیف یا هرزه نگاری برخی فروشگاه های برخط بپرسد)
واکنش های شکاک
امکان سنجی عملی
منتقدان شدنی بودن تحقق کامل یا جزئی وب معنایی را می پرسند.بحران Cory Doctorow ("ابرچرند") از دورنمای رفتار انسان و ارجحییات شخصی هست. برای مثال، مردم ممکن است برای گمراه کردن موتور های وب معنایی که فرض را بر صحت ابرداده می گذارند، ابرداده جعلی به صفحات وب وارد کنند. این پدیده در ابرتگ ها شناخته شده بود که الگوریتم رتبه بندی آلتاویستا را با بالابردن رتبه صفحات وب بخصوص فریب می داد : موتور شاخص گذاری گوگل خصوصا به دنبال چنین تلاش هایی برای دست کاری است. Peter Gärdenfors و Timo Honkela اشاره می کنند که فناوری های وب معنایی برپایه منطق، تنها یکسری از پدیده های مربوط به هستی شناسی را پوشش می دهند.
جایی که فناوری های وب معنایی درجه پذیرش عملی بالاتری پیدا کرد، تمایل بیشتری به بودن آن در هسته جوامع تخصصی و سازمان های برای پروژه های درون سازمانی است. محدودیت ها به سوی پذیرش عملی، در دامنه ها و حوزه های محدود تر از چالش کمتری نسبت به عامه مردم و تارنمای گسترده جهانی دارد.
پتانسیل یک ایده در حال پیشرفت سریع
مقاله ابتکاری Scientific American در سال 2001 توسط برنزلی تکامل مورد انتظار از وب موجود به وب معنایی را توصیف کرد . یک تکامل کامل چنان که توسط برنزلی توصیف شد فعلا در حال اتفاق افتادن است. در 2006 برنزلی و همکارانش اظهار داشتند که : "این ایده ساده، به هر حال، تا حد زیادی تحقق نیافته باقی مانده است. " در حالی که ایده هنوز در حال ساخت است، به نظر می رسد به سرعت در حال تکامل است و الهام بخش بسیاری بوده است. بین 2007-2010 بسیاری محققان پتانسیل اجتماعی وب معنایی را در کسب و کار و بخش سلامت و برای شبکه سازی اجتماعی، بررسی کرده اند. آنها همچنین مرز تکامل دموکراسی را بررسی کرده اند: چگونه یک جامعه خواست مشترکش را به یک شیوه دموکراتیک از طریق وب معنایی فرم می دهد.
سانسور و حفظ حریم خصوصی
اشتیاق درباره وب معنایی می تواند با نگرانی ها درمورد سانسور و حفظ حریم خصوصی تعدیل شود. برای مثال، فناوری های تحلیل متن حالا می توانند با استفاده از کلمات دیگر به راحتی کنار گذاشته شود، مثلا استعاره ها، یا با استفاده از تصاویر به جای متن. یک اجرا حرفه ای از وب معنایی کنترل بر روی مشاهد و آفرینش اطلاعات آنلاین را برای دولت ها بسیار آسان تر می کند؛ چرا که فهمیدن این اطلاعات برای یک ماشین مسدود کننده محتوی خودکار، راحت تر است. به علاوه،این مسئله مطرح شده است که با استفاده از فایل های FOAF و ابرداده منطقه جغرافیایی، کمتر کسی حاضر به فاش شدن نامش در نگارش یک مقاله در یک وبلاگ شخصی خواهد شد. برخی از این نگرانی ها درخطاب به پروژه "وب آگاه سیاسی" بودند و یک عنوان فعال تحقیق و توسعه ای هستند.
دوبرابر شدن فرمت های خروجی
انتقاد دیگر به وب معنایی این است که زمان بیشتری صرف ساخت و انتشار محتوی می شود، چرا که برای یک تکه از داده به دو فرمت نیاز است: یکی برای نمایش انسان و یکی برای ماشین ها. به هرحال، بسیاری از برنامه های کاربردی در حال توسعه وب، در حال پرداختن به این موضوع از طریق ایجاد یک فرمت قابل خواندن برای ماشین پس از انتشار داده یا درخواست ماشین برای پنین داده هستند. توسعه microformat ها واکنشی دیگر به این نوع از انتقاد است. یکی دیگر از استدلال ها در دفاع از امکان سنجی وب معنایی، احتمالا قیمت در حال سقوط وظایف هوش انسانی در بازار کار دیجیتال،مثلAmazon Mechanical Turk است.
مشخصات از قبیل eRDF و RDFa، به داده های دلخواه RDF اجازه می دهد در صفحات HTML تعبیه بشوند.مکانیزم GRDDL (خوشه چین توضیحات منابع از گویش های زبان) به ماده موجود (شامل میکرو فرمت ها) اجازه می دهد به طور خودکار به عنوان RDF تفسیر شوند؛ بنابرین ناشران تنها نیاز به استفاده از یک فرمت،مثل HTML، را دارند.
پروژه ها
این بخش بعضی از پروژه ها و ابزار بسیاری را که جهت ایجاد راه حل های وب معنایی وجود دارد لیست می کند:
FOAF
یک واژه پرطرفدار در وب معنایی دوستِ دوست است که از RDF برای توصیف روابط مردم با دیگر مردم در "چیزهای" اطراف آن ها، استفاده می کند.FOAF به عامل های هوشمند، برای درک هزاران ارتباطی که مردم با یکدیگر دارند،مشاغل آن ها و موارد مهم در زندگی آنها، مجوز می دهد؛ ارتباطاتی که ممکن است در موتورهای جستتجوی سنتی برشمرده بشود یا نشود. زیرا ارتباطات از لحاظ تعداد بسیار گسترده است و تفسیر انسان از این اطلاعات ممکن است بهترین راه برای تحلیل آن ها نباشد.
FOAF یک مثال از چگونگی تلاش وب معنایی برای استفاده از ارتباطات در زمینه اجتماعی است.
SIOC
پروژه جوامع آنلاین معنایی پیوسته (SIOC،"شاک" تلفظ می شود) یک واژگان از اصطلاحات و روابط را که فضاهای داده وب را مدل می کند، فراهم می آورد. مثال هایی از این نوع فضاهای داده شامل : تالارهای گفتگو،بلاگ ها،پست های بلاگ/خبرخوان ها،لیست های پستی، به اشتراک گذاری بوک مارک ها و گالری عکس ها، می شود.
NextBIO
یک پایگاه داده تقویت کننده علوم زیستی بالا تجربی داده های تگ شده و با استفاده از هستی شناسی پزشکی مرتبط شده اند. NextBio با استفاده از یک رابط موتور جستجو قابل دسترسی است. محققان می توانند یافته های خود را برای الحاق به پایگاه داده کمک کنند. پایگاه داده در حال حاضر از توضیحات داده پروتئین و ژن و توالی داده های محوری پشتیبانی می کند و به طور پیوسته در حال گسترش برای حمایت از انواع دیگر داده های بیولوژیکی است.
وب پنهان
وب پنهان به بخشی از محتویات وب جهانی گفته میشود که بدلیل دورماندن از دید موتورهای جستجو از دید کاربران نیز پنهان میمانند.
امروزه بدلیل اینکه شبکه از صفحات بسیار زیادی ایجاد شدهاست موتورهای کاوش عمومی، تجاری و عامه پسند، توانایی دسترسی به تمامی صفحات این منبع عظیم اطلاعاتی را ندارند. همه روزه تعداد زیادی صفحه ایجاد شده یا از بین میرود که بروز رسانی این مقدار عظیم برای این موتورهای جستجو تقریباً غیر ممکن شدهاست. در ضمن بسیاری از صفحات وجود دارند که درون پایگاههای اطلاعاتی جایدهی شدهاند. این صفحات که صفحات پویا(Dynamic pages)و یا On-the-fly-pages نامیده میشوند بخش عظیمی از شبکه را تشکیل دادهاند که فقط برای کاربرانی که دارای گذرواژه(Pass word) و شناسه (User name) باشند قابل دسترسی خواهند بود. طبیعتا این صفحات از دسترس موتورهای جستجو خارج خواهند بود. این صفحات بخشی از صفحات پنهان را تشکیل میدهند. البته این در ساختار وب های پنهان به صورت منفک تعبیه نشده است.
روشهای جهتیابی در روز
جهتیابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان
۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع میکند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب میکند.
این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، ولی در زمانهای دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.

در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالیتر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب میباشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آنجا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.
۲- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال میافتد.
ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان میرسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز میرسد، و پس از آن دوباره افزایش مییابد؛ همان زمان اذان ظهر.
برای دانستن زمان ظهر شرعی میتوان به روزنامهها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.
۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم میتواند روشی برای یافتن جهتهای جغرافیایی باشد.
جهتیابی با سایهٔ چوب(شاخص)
شاخص، چوب یا میلهای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شدهاست.
روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامتگذاری میکنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر میکنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابهجا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان دادهاست) را علامتگذاری مینماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص میکند. نقطهٔ علامتگذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان میدهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپمان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبرویمان شمال را نشان میدهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.
از آنجا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیمکره شمالی سایهها ساعتگرد میچرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته میشود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمیشود.
در شبهای مهتابی هم از این روش میتوان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.
روش دوم(دقیقتر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری میکنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامتگذاری شده میکشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق میرود کوتاهتر میشود، در ظهر به کوتاهترین اندازهاش میرسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر میگردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هماندازهٔ پیش از ظهرش شد) آنجا را به عنوان نقطهٔ دوم علامتگذاری میکنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان میدهد.
در واقع هر دو نقطه سایهٔ همفاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص میکنند.
با اینکه روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیقتر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را میکشید دقیقاً به محل علامتگذاری شده برسد. نیمدایرهای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود میرسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان میدهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).
جهتیابی با ساعت عقربهدار
ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربهای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه میداریم که عقربهٔ ساعتشمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویهای که عقربهٔ ساعتشمار با عدد ۱۲ ساعت میسازد (زاویهٔ کوچکتر، نه بزرگتر)، جهت جنوب را نشان میدهد. یعنی مثلاً اگر چوبکبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعتشمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفتهاست.
نکات
این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی اینکه اگر شاخصی [مثلاً چوبکبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایهاش موازی با عقربهٔ ساعتشمار و در جهت مقابل آن باشد. یا اینکه سایهٔ عقربهٔ ساعتشمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین بهطور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعتشمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.
دلیل اینکه زاویه بین عقربهٔ ساعتشمار و ۱۲ را نصف میکنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین میچرخد، ساعت ما دو دور میچرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی میکند)، ساعتهای ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی مینماید. اگر ساعت ۲۴ ساعتهای میداشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعتشمار را رو به خورشید میگرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان میداد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان میدهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعتها را نسبت به ساعت استاندارد یکساعت جلو میبرند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعتمان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعتشمار را [به جای ۱۲] با ۱ حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصفالنهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهتهای جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجهاش قابل قبول است.(البته در نیمکردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیکتر شویم، از دقت این روش کاسته میشود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیکتر باشد، نتیجهٔ آن دقیقتر خواهد بود.
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر میخیزد، در غرب مینشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعتشمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهتیابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده میکنید، میتوانید ساعت عقربهداری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایرهای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعتشمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمیشود هم گاه سایهٔ خوشید را میتوان دید. اگر یک چوبکبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید میافتد.
روشهای جهتیابی در شب
جهتیابی با ستارهٔ قطبی
از آنجا که ستارهها به محور ستاره قطبی در آسمان میچرخند، در نیمکرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیار خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان میدهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.
برای یافتن ستارهٔ قطبی روشهای مختلفی وجود دارد:
به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستارهاست که به شکل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را میدهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل میدهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آنجا میریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی میرسیم.
به وسیلهٔ مجموعه ستارههای «ذاتالکرسی»: صورت فلکی ذاتالکرسی شامل پنج ستارهاست که به شکل W یا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستارههای اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی میرسیم.
نکات
صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبهروی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از نقشه ستارهیاب (افلاکنما) استفاده میکنید، بهخاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده میشود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملاً نمیتوان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.
جهتیابی با هلال ماه
اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید.
ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد، و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود، و سپس در جهت مقابل هلالی میشود. در نیمهٔ اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد. در نیمهٔ دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.
اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمهشب طلوع مینماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکرهٔ شمالی زمین] نشان میدهد.
این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد. در زمان قرص کامل نمیتوان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهتیابی کرد.
روشهای دیگر جهتیابی در شب
حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دستهای (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین میگویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولی در همه حال دُمِ آنها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت میکنند، و در همه حال دنباله بادبادکی آنها بهطرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافتهاست. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود. هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود.
روشهای جهتیابی، قابل استفاده در روز و شب
جهتیابی با قبله
اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهتهای اصلی) را بدانیم، میتوانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستادهایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عکس عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستادهایم، و اگر ۱۴۳ درجه (۳۷-۱۸۰) در جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستادهایم.
قبله را از راههای مختلفی میتوان یافت:
قبلهنما: دقیقترین روش تعیین قبله، بهوسیلهٔ قبلهنماست، که آن هم با یک قطبنما انجام میگیرد؛ و اگر ما قطبنما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص میکنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبلهاست. در نمازخانهها هم معمولاً جهت قبله مشخص شدهاست.
قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله میخوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشتههای سنگ قبر را به درستی میخوانید، سمت چپتان قبلهاست.
دستشویی: از آنجا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالتها را عمود بر قبله میسازند.
جهتیابی با قطبنمای دستساز
اگر قطبنمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمککار شما در ساخت یک قطبنما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرمکنندهاست.
با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهنربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبهای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی میشود؛ مانند سوزن قطبنما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا میکند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث میشود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی میتوانید آنرا در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.
حال اگر آنرا روی یک چوبپنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوبپنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوبپنبههایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطبنما عمل میکند، و سر سوزن رو به شمال میچرخد. برای اینکه سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطبنما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آنها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین میتوانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.
روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آنرا حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطبنمای ما کار میکند؛ یعنی میله آنقدر میچرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی میشود.
به دلیل کشش سطحی آب، میتوان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً میتوان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی میماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابلحل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسانتر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب میشود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.
جهتیابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان
۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع میکند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب میکند.
این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، ولی در زمانهای دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.

در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالیتر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب میباشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آنجا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.
۲- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال میافتد.
ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان میرسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز میرسد، و پس از آن دوباره افزایش مییابد؛ همان زمان اذان ظهر.
برای دانستن زمان ظهر شرعی میتوان به روزنامهها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.
۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم میتواند روشی برای یافتن جهتهای جغرافیایی باشد.
جهتیابی با سایهٔ چوب(شاخص)
شاخص، چوب یا میلهای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شدهاست.
روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامتگذاری میکنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر میکنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابهجا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان دادهاست) را علامتگذاری مینماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص میکند. نقطهٔ علامتگذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان میدهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپمان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبرویمان شمال را نشان میدهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.
از آنجا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیمکره شمالی سایهها ساعتگرد میچرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته میشود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمیشود.
در شبهای مهتابی هم از این روش میتوان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.
روش دوم(دقیقتر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری میکنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامتگذاری شده میکشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق میرود کوتاهتر میشود، در ظهر به کوتاهترین اندازهاش میرسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر میگردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هماندازهٔ پیش از ظهرش شد) آنجا را به عنوان نقطهٔ دوم علامتگذاری میکنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان میدهد.
در واقع هر دو نقطه سایهٔ همفاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص میکنند.
با اینکه روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیقتر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را میکشید دقیقاً به محل علامتگذاری شده برسد. نیمدایرهای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود میرسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان میدهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).
جهتیابی با ساعت عقربهدار
ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربهای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه میداریم که عقربهٔ ساعتشمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویهای که عقربهٔ ساعتشمار با عدد ۱۲ ساعت میسازد (زاویهٔ کوچکتر، نه بزرگتر)، جهت جنوب را نشان میدهد. یعنی مثلاً اگر چوبکبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعتشمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفتهاست.
نکات
این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی اینکه اگر شاخصی [مثلاً چوبکبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایهاش موازی با عقربهٔ ساعتشمار و در جهت مقابل آن باشد. یا اینکه سایهٔ عقربهٔ ساعتشمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین بهطور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعتشمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.
دلیل اینکه زاویه بین عقربهٔ ساعتشمار و ۱۲ را نصف میکنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین میچرخد، ساعت ما دو دور میچرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی میکند)، ساعتهای ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی مینماید. اگر ساعت ۲۴ ساعتهای میداشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعتشمار را رو به خورشید میگرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان میداد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان میدهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعتها را نسبت به ساعت استاندارد یکساعت جلو میبرند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعتمان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعتشمار را [به جای ۱۲] با ۱ حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصفالنهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهتهای جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجهاش قابل قبول است.(البته در نیمکردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیکتر شویم، از دقت این روش کاسته میشود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیکتر باشد، نتیجهٔ آن دقیقتر خواهد بود.
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر میخیزد، در غرب مینشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعتشمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهتیابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده میکنید، میتوانید ساعت عقربهداری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایرهای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعتشمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمیشود هم گاه سایهٔ خوشید را میتوان دید. اگر یک چوبکبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید میافتد.
روشهای جهتیابی در شب
جهتیابی با ستارهٔ قطبی
از آنجا که ستارهها به محور ستاره قطبی در آسمان میچرخند، در نیمکرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیار خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان میدهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.
برای یافتن ستارهٔ قطبی روشهای مختلفی وجود دارد:
به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستارهاست که به شکل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را میدهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل میدهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آنجا میریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی میرسیم.
به وسیلهٔ مجموعه ستارههای «ذاتالکرسی»: صورت فلکی ذاتالکرسی شامل پنج ستارهاست که به شکل W یا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستارههای اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی میرسیم.
نکات
صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبهروی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از نقشه ستارهیاب (افلاکنما) استفاده میکنید، بهخاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده میشود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملاً نمیتوان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.
جهتیابی با هلال ماه
اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید.
ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد، و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود، و سپس در جهت مقابل هلالی میشود. در نیمهٔ اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد. در نیمهٔ دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.
اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمهشب طلوع مینماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکرهٔ شمالی زمین] نشان میدهد.
این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد. در زمان قرص کامل نمیتوان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهتیابی کرد.
روشهای دیگر جهتیابی در شب
حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دستهای (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین میگویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولی در همه حال دُمِ آنها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت میکنند، و در همه حال دنباله بادبادکی آنها بهطرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافتهاست. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود. هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود.
روشهای جهتیابی، قابل استفاده در روز و شب
جهتیابی با قبله
اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهتهای اصلی) را بدانیم، میتوانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستادهایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عکس عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستادهایم، و اگر ۱۴۳ درجه (۳۷-۱۸۰) در جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستادهایم.
قبله را از راههای مختلفی میتوان یافت:
قبلهنما: دقیقترین روش تعیین قبله، بهوسیلهٔ قبلهنماست، که آن هم با یک قطبنما انجام میگیرد؛ و اگر ما قطبنما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص میکنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبلهاست. در نمازخانهها هم معمولاً جهت قبله مشخص شدهاست.
قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله میخوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشتههای سنگ قبر را به درستی میخوانید، سمت چپتان قبلهاست.
دستشویی: از آنجا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالتها را عمود بر قبله میسازند.
جهتیابی با قطبنمای دستساز
اگر قطبنمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمککار شما در ساخت یک قطبنما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرمکنندهاست.
با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهنربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبهای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی میشود؛ مانند سوزن قطبنما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا میکند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث میشود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی میتوانید آنرا در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.
حال اگر آنرا روی یک چوبپنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوبپنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوبپنبههایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطبنما عمل میکند، و سر سوزن رو به شمال میچرخد. برای اینکه سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطبنما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آنها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین میتوانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.
روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آنرا حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطبنمای ما کار میکند؛ یعنی میله آنقدر میچرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی میشود.
به دلیل کشش سطحی آب، میتوان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً میتوان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی میماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابلحل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسانتر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب میشود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.