شبکه رایانه ای
انواع شبکههای رایانهای از نظر اندازه
شبکه شخصی (PAN)
«شبکه شخصی» (Personal Area Network) یک «شبکه رایانهای» است که برای ارتباطات میان وسایل رایانهای که اطراف یک فرد میباشند (مانند «تلفن»ها و «رایانههای جیبی» (PDA) که به آن «دستیار دیجیتالی شخصی» نیز میگویند) بکار میرود. این که این وسایل ممکن است متعلق به آن فرد باشند یا خیر جای بحث خود را دارد. برد یک شبکه شخصی عموماً چند متر بیشتر نیست. موارد مصرف شبکههای خصوصی میتواند جهت ارتباطات وسایل شخصی چند نفر به یکدیگر و یا برقراری اتصال این وسایل به شبکهای در سطح بالاتر و شبکه «اینترنت» باشد.

ارتباطات شبکههای شخصی ممکن است به صورت سیمی به «گذرگاه»های رایانه مانند USB و فایروایر برقرار شود. همچنین با بهرهگیری از فناوریهایی مانند IrDA، «بلوتوث» (Bluetooth) و UWB میتوان شبکههای شخصی را به صورت بیسیم ساخت.
شبکه محلی (LAN)
«شبکه محلی» (Local Area Network) یک «شبکه رایانهای» است که محدوده جغرافیایی کوچکی مانند یک خانه، یک دفتر کار یا گروهی از ساختمانها را پوشش میدهد. در مقایسه با «شبکههای گسترده» (WAN) از مشخصات تعریفشده شبکههای محلی میتوان به سرعت (نرخ انتقال) بسیار بالاتر آنها، محدوده جغرافیایی کوچکتر و عدم نیاز به «خطوط استیجاری» مخابراتی اشاره کرد.
دو فناوری «اترنت» (Ethernet) روی کابل «جفت به هم تابیده بدون محافظ» (UTP) و «وایفای» (Wi-Fi) رایجترین فناوریهایی هستند که امروزه استفاده میشوند، با این حال فناوریهای «آرکنت» (ARCNET) و «توکن رینگ» (Token Ring) و بسیاری روشهای دیگر در گذشته مورد استفاده بودهاند.
شبکه کلانشهری (MAN)
«شبکه کلانشهری» (Metropolitan Area Network) یک «شبکه رایانهای» بزرگ است که معمولاً در سطح یک شهر گسترده میشود. در این شبکهها معمولاً از «زیرساخت بیسیم» و یا اتصالات «فیبر نوری» جهت ارتباط محلهای مختلف استفاده میشود.
شبکه گسترده (WAN)
«شبکه گسترده» (Wide Area Network) یک «شبکه رایانهای» است که نسبتاً ناحیه جغرافیایی وسیعی را پوشش میدهد (برای نمونه از یک کشور به کشوری دیگر یا از یک قاره به قارهای دیگر). این شبکهها معمولاً از امکانات انتقال خدمات دهندگان عمومی مانند شرکتهای مخابرات استفاده میکند. به عبارت کمتر رسمی این شبکهها از «مسیریاب»ها و لینکهای ارتباطی عمومی استفاده میکنند.
شبکههای گسترده برای اتصال شبکههای محلی یا دیگر انواع شبکه به یکدیگر استفاده میشوند. بنابراین کاربران و رایانههای یک مکان میتوانند با کاربران و رایانههایی در مکانهای دیگر در ارتباط باشند. بسیاری از شبکههای گسترده برای یک سازمان ویژه پیادهسازی میشوند و خصوصی هستند. بعضی دیگر بهوسیله «سرویس دهندگان اینترنت» (ISP) پیادهسازی میشوند تا شبکههای محلی سازمانها را به اینترنت متصل کنند.
شبکه متصل (Internetwork)
دو یا چند «شبکه» یا «زیرشبکه» (Subnet) که با استفاده از تجهیزاتی که در لایه ۳ یعنی «لایه شبکه» «مدل مرجع OSI» عمل میکنند مانند یک «مسیریاب»، به یکدیگر متصل میشوند تشکیل یک شبکه از شبکهها یا «شبکه متصل» را میدهند. همچنین میتوان شبکهای که از اتصال داخلی میان شبکههای عمومی، خصوصی، تجاری، صنعتی یا دولتی به وجود میآید را «شبکه متصل» نامید.
در کاربردهای جدید شبکههای به هم متصل شده از قرارداد IP استفاده میکنند. بسته به اینکه چه کسانی یک شبکه از شبکهها را مدیریت میکنند و اینکه چه کسانی در این شبکه عضو هستند، میتوان سه نوع «شبکه متصل» دسته بندی نمود:
شبکه داخلی یا اینترانت (Intranet)
شبکه خارجی یا اکسترانت (Extranet)
شبکهاینترنت (Internet)
شبکههای داخلی یا خارجی ممکن است که اتصالاتی به شبکه اینترنت داشته و یا نداشته باشند. در صورتی که این شبکهها به اینترنت متصل باشند در مقابل دسترسیهای غیرمجاز از سوی اینترنت محافظت میشوند. خود شبکه اینترنت به عنوان بخشی از شبکه داخلی یا شبکه خارجی به حساب نمیآید، اگرچه که ممکن است شبکه اینترنت به عنوان بستری برای برقراری دسترسی بین قسمتهایی از یک شبکه خارجی خدماتی را ارائه دهد.
شبکه داخلی (Intranet)
یک «شبکه داخلی» مجموعهای از شبکههای متصل به هم میباشد که از قرارداد IP و ابزارهای مبتنی بر IP مانند «مرورگران وب» استفاده میکند و معمولاً زیر نظر یک نهاد مدیریتی کنترل میشود. این نهاد مدیریتی «شبکه داخلی» را نسبت به باقی قسمتهای دنیا محصور میکند و به کاربران خاصی اجازه ورود به این شبکه را میدهد. به طور معمولتر شبکه درونی یک شرکت یا دیگر شرکتها «شبکه داخلی» میباشد.
به طور مثال شبکه ملی در ایران نوعی از شبکههای داخلی (اینترانت) میباشد.
شبکه خارجی (Extranet)
یک «شبکه خارجی» یک «شبکه» یا یک «شبکه متصل» است که به لحاظ قلمرو محدود به یک سازمان یا نهاد است ولی همچنین شامل اتصالات محدود به شبکههای متعلق به یک یا چند سازمان یا نهاد دیگر است که معمولاً ولی نه همیشه قابل اعتماد هستند. برای نمونه مشتریان یک شرکت ممکن است که دسترسی به بخشهایی از «شبکه داخلی» آن شرکت داشته باشند که بدین ترتیب یک «شبکه خارجی» درست میشود، چراکه از نقطهنظر امنیتی این مشتریان برای شبکه قابل اعتماد به نظر نمیرسند. همچنین از نظر فنی میتوان یک «شبکه خارجی» را در گروه شبکههای دانشگاهی، کلانشهری، گسترده یا دیگر انواع شبکه (هر چیزی غیر از شبکه محلی) به حساب آورد، چراکه از نظر تعریف یک «شبکه خارجی» نمیتواند فقط از یک شبکه محلی تشکیل شده باشد، چون بایستی دست کم یک اتصال به خارج از شبکه داشته باشد.
شبکه اینترنت (Internet)
شبکه ویژهای از شبکهها که حاصل اتصالات داخلی شبکههای دولتی، دانشگاهی، عمومی و خصوصی در سرتاسر دنیا است. این شبکه بر اساس شبکه اولیهای کار میکند که «آرپانت» (ARPANET) نام داشت و بهوسیله موسسه «آرپا» (ARPA) که وابسته به «وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا» است ایجاد شد. همچنین منزلگاهی برای «وب جهانگستر» (WWW) است. در لاتین واژه Internet برای نامیدن آن بکار میرود که برای اشتباه نشدن با معنی عام واژه «شبکه متصل» حرف اول را بزرگ مینویسند.
اعضای شبکه اینترنت یا شرکتهای سرویس دهنده آنها از «آدرسهای IP» استفاده میکنند. این آدرسها از موسسات ثبت نام آدرس تهیه میشوند تا تخصیص آدرسها قابل کنترل باشد. همچنین «سرویس دهندگان اینترنت» و شرکتهای بزرگ، اطلاعات مربوط به در دسترس بودن آدرسهایشان را بواسطه «قرارداد دروازه لبه» (BGP) با دیگر اعضای اینترنت مبادله میکنند.
اجزای اصلی سختافزاری
همه شبکهها از اجزای سختافزاری پایهای تشکیل شدهاند تا گرههای شبکه را به یکدیگر متصل کنند، مانند «کارتهای شبکه»، «تکرارگر»ها، «هاب»ها، «پل»ها، «راهگزین»ها و «مسیریاب»ها. علاوه بر این، بعضی روشها برای اتصال این اجزای سختافزاری لازم است که معمولاً از کابلهای الکتریکی استفاده میشود (از همه رایجتر «کابل رده ۵» (کابل Cat5) است)، و کمتر از آنها، ارتباطات میکروویو (مانند آیتریپلئی ۸۰۲٫۱۱) و («کابل فیبر نوری» Optical Fiber Cable) بکار میروند.
کارت شبکه (network adapter)
«کارت شبکه»، «آداپتور شبکه» یا «کارت واسط شبکه» (Network Interface Card) قطعهای از سختافزار رایانهاست و طراحی شده تا این امکان را به رایانهها بدهد که بتوانند بر روی یک شبکه رایانهای با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این قطعه دسترسی فیزیکی به یک رسانه شبکه را تامین میکند و با استفاده از «آدرسهای MAC»، سیستمی سطح پایین جهت آدرس دهی فراهم میکند. این شرایط به کاربران اجازه میدهد تا به وسیله کابل یا به صورت بیسیم به یکدیگر متصل شوند.
تکرارگر (repeater)
«تکرارگر» تجهیزی الکترونیکی است که سیگنالی را دریافت کرده و آن را با سطح دامنه بالاتر، انرژی بیشتر و یا به سمت دیگر یک مانع ارسال میکند. بدین ترتیب میتوان سیگنال را بدون کاستی به فواصل دورتری فرستاد. از آنجا که تکرارگرها با سیگنالهای فیزیکی واقعی سروکار دارند و در جهت تفسیر دادهای که انتقال میدهند تلاشی نمیکنند، این تجهیزات در «لایه فیزیکی» یعنی اولین لایه از «مدل مرجع OSI» عمل میکنند.
هاب (جعبه تقسیم)- hub
«هاب» قطعهای سختافزاری است که امکان اتصال قسمتهای یک شبکه را با هدایت ترافیک در سراسر شبکه فراهم میکند. هابها در «لایه فیزیکی» از «مدل مرجع OSI» عمل میکنند. عملکرد هاب بسیار ابتدایی است، به این ترتیب که داده رسیده از یک گره را برای تمامی گرههای شبکه کپی میکند. هابها عموماً برای متصل کردن بخشهای یک «شبکه محلی» بکار میروند. هر هاب چندین «درگاه» (پورت) دارد. زمانی که بستهای از یک درگاه میرسد، به دیگر درگاهها کپی میشود، بنابراین همه قسمتهای شبکه محلی میتوانند بستهها را ببینند.
پل (bridge)
یک «پل» دو «زیرشبکه» (سگمنت) را در «لایه پیوند داده» از «مدل مرجع OSI» به هم متصل میکند. پلها شبیه به «تکرارگر»ها و «هاب»های شبکهاند که برای اتصال قسمتهای شبکه در «لایه فیزیکی» عمل میکنند، با این حال پل با استفاده از مفهوم پلزدن کار میکند، یعنی به جای آنکه ترافیک هر شبکه بدون نظارت به دیگر درگاهها کپی شود، آنرا مدیریت میکند. بستههایی که از یک طرف پل وارد میشوند تنها در صورتی به طرف دیگر انتشار مییابند که آدرس مقصد آنها مربوط به سیستمهایی باشد که در طرف دیگر پل قرار دارند. پل مانع انتشار پیغامهای همگانی در قطعههای کابل وصلشده به آن نمیشود.
پلها به سه دسته تقسیم میشوند:
پلهای محلی: مستقیماً به «شبکههای محلی» متصل میشود.
پلهای دوردست: از آن میتوان برای ساختن «شبکههای گسترده» جهت ایجاد ارتباط بین «شبکههای محلی» استفاده کرد. پلهای دور دست در شرایطی که سرعت اتصال از شبکههای انتهایی کمتر است با «مسیریاب»ها جایگزین میشوند.
پلهای بیسیم: برای «اتصال شبکههای محلی» به «شبکههای محلی بیسیم» یا «شبکههای محلی بیسیم» به هم یا ایستگاههای دوردست به «شبکههای محلی» استفاده میشوند.
راهگزین (switch)
«راهگزین» که در پارسی بیشتر واژه «سوئیچ» برای آن بکار برده میشود، وسیلهای است که قسمتهای شبکه را به یکدیگر متصل میکند. راهگزینهای معمولی شبکه تقریباً ظاهری شبیه به «هاب» دارند، ولی یک راهگزین در مقایسه با هاب از هوشمندی بیشتری (و همچنین قیمت بیشتری) برخوردار است. راهگزینهای شبکه این توانمندی را دارند که محتویات بستههای دادهای که دریافت میکنند را بررسی کرده، دستگاه فرستنده و گیرنده بسته را شناسایی کنند، و سپس آن بسته را به شکلی مناسب ارسال نمایند. با ارسال هر پیام فقط به دستگاه متصلی که پیام به هدف آن ارسال شده، راهگزین «پهنای باند» شبکه را به شکل بهینهتری استفاده میکند و عموماً عملکرد بهتری نسبت به یک هاب دارد.
از نظر فنی میتوان گفت که راهگزین در «لایه پیوند داده» از «مدل مرجع OSI» عمل کنند. ولی بعضی انواع راهگزین قادرند تا در لایههای بالاتر نیز به بررسی محتویات بسته بپردازند و از اطلاعات بدست آمده برای تعیین مسیر مناسب ارسال بسته استفاده کنند. به این راه گزینها به اصطلاح «راهگزینهای چندلایه» (Multilayer Switch) میگویند.
مسیریاب (router)
«مسیریاب»ها تجهیزات شبکهای هستند که بستههای داده را با استفاده از «سرایند»ها و «جدول ارسال» تعیین مسیر کرده، و ارسال میکنند. مسیریابها در «لایه شبکه» از «مدل مرجع OSI» عمل میکنند. همچنین مسیریابها اتصال بین بسترهای فیزیکی متفاوت را امکانپذیر میکنند. این کار با چک کردن سرایند یک بسته داده انجام میشود.
مسیریابها از «قراردادهای مسیریابی» مانند ابتدا کوتاهترین مسیر را انتخاب کردن استفاده میکنند تا با یکدیگر گفتگو کرده و بهترین مسیر بین هر دو ایستگاه را پیکربندی کنند. هر مسیریاب دسته کم به دو شبکه، معمولاً شبکههای محلی، شبکههای گسترده و یا یک شبکه محلی و یک سرویس دهنده اینترنت متصل است. بعضی انواع مودمهای DSL و کابلی جهت مصارف خانگی درون خود از وجود یک مسیریاب نیز بهره میبرند.
نرمافزار
نرمافزار (به انگلیسی: Software) یا برنامه، مجموعهای از دستورالعملهای دقیق و مرحله به مرحله است که هدف خاصی را دنبال میکنند.
ظاهراً، اولین بار جان توکی در سال ۱۹۵۸ این واژه را بهاین معنا بهکار بردهاست. احتمالاً این واژه در مقابل سختافزار (به انگلیسی: Hardware) به کار بردهاند که بسیار پیش از پیدایش رایانه (به معنای اسباب و اشیاء) بهکار میرفتهاست.
دو گروه کلی نرمافزارها
نرمافزارهای رایانه را میتوان به دو دسته بزرگ تقسیم کرد:
نرمافزار سیستم (به انگلیسی: System software)
نرمافزار کاربردی (به انگلیسی: Application software)
میتوان گفت نرمافزارهای کاربردی، برنامههای مورد استفاده کاربرند و نرمافزارهای سیستمی، مدیریت رایانه را برعهده دارند. مهمترین نرمافزار سیستم، سیستمعامل است.
سیستم عامل
وقتی برنامهای را روی رایانه خود نصب میکنید، اجزای سختافزاری آن به فرمان آن برنامه در میآیند. برای نمونه هنگامی که با یک برنامه اجرای موسیقی کار میکنید، کارت صدای رایانه تان با برنامه پخش موسیقی همکاری میکند و یک آهنگ یا پرونده (فایل) صوتی را از طریق بلندگوی رایانه تان پخش میکند.
این ارتباط میان نرمافزار و سختافزار توسط سیستم عامل انجام میشود. این تنها قسمتی از کار سیستم عامل است.
سه گروه کلی نرمافزارهای معماری
از دیدگاه ساختواره (architecture)، نرمافزارها به دستههای زیر تقسیم میشوند:
کاربر-بنیان یا client Base
کارگزار-بنیان یا Server Base
کاربر کارگزار بنیان یا Client-Server Base
امروزه واژه نرمافزار را در معناهایی به جز معنی برنامه رایانهای نیز بهکار میبرند. مثلاً در دانش مدیریت برای اشاره به روشها و دانش فنی (در برابر وسایل و تجهیزات و نیروی انسانی). نرمافزارها انواع گوناگونی دارند که مهم ترین دسته بندی آنها دستهٔ تجاری و آزاد است. به ویژه با رویکردهای طرحهای گنو و لینوکس معنای ژرف تری به نرمافزارهای آزاد داده شده تا آنجا که برخی نرمافزارها را نماد فرهنگ می دانند. نرمافزارها را برنامه نویسان تدوین کرده و انتشار میدهند. این برنامه نویسان ممکن است در یک شرکت مشغول کار باشند یا در خانه برنامه نویسی کنند مانند برنامه نویسان برخی نرمافزارهای لینوکس. امروزه بیشتر کاربران تنها با ظاهر گرافیکی این برنامهها کار میکنند و اقدامات بسیاری از آنها از دید کاربر پنهان میماند به عبارتی هر نرمافزار مجموعهای از رمزها است که از الگوریتمی خاص پشتیبانی میکنند این رمزها خود با رمزهای گرافیکی آمیخته شده و بسیاری از اقدامات برنامه به دور از چشم کاربر عادی رخ میدهد. برنامهها با رمزهایی نوشته میشوند که بعداً یک رمزخوان آن را در رایانه کاربر اجرا میکند.
رقابت نرمافزاری
در حال حاضر نرمافزارهای کامپیوتری فراوان را میتوان در بازار یافت که به طور جدی به رقابت خود برای بقا ادامه میدهند. از مسائل قابل ذکر در این مورد میتوان به خرید سهام شرکتهای نرمافزاری کوچک و بزرگ توسط شرکتهای دیگر اشاره نمود. همچنان که شرکت بزرگ گوگل به خرید سهام شرکتهای بزرگ همچنان ادامه میدهد، در مدت کمی توانسته بسیاری از شرکتها را تحت سلطه خود درآورد.
سختافزار رایانه
سختافزار رایانه مجموعهای از اجزای فیزیکی است که میتوان آنها را لمس کرد (مشاهده کرد) و یک رایانه را تشکیل میدهند مانند صفحه نمایش، صفحه کلید، حافظههای رایانه، دیسک سخت، ماوس، چاپگرها، سیپییو، کارت گرافیک، کارت صدا، حافظه، مادربورد و چیپها. در مقابل آن نرمافزار قابل لمس نیست. نرمافزار مجموعهای از ایدهها، مفاهیم و نمادها است. ترکیب سختافزار و نرمافزار یک سیستم محاسباتی قابل استفاده را تشکیل میدهند.
تعریف صنعتی
سختافزار بخش مادی، قابل لمس و ابزاری هر مجموعه یا سیستم است. سختافزار معمولاً به قطعات و یراقآلات فلزی و پلاستیکی تشکیل دهنده مجموعه گفته میشود. لازم به توضیح است که برق نیز جزو سختافزار حساب میشود.
تعریف رایانه
در دانش رایانه به مجموع مدارهای الکترونیکی، اجزای فیزیکی و مکانیکی قابل لمس و مشاهده در یک رایانه سختافزار میگوییم. همچنین به بخش غیرقابل لمس مانند سیستمعامل و برنامههای رایانهای، نرمافزار اطلاق میگردد.
فهرست سختافزارها
بُردِ مادر یا برد اصلی (مادربورد)
نمایشگر (مانیتور)
جعبه رایانه (کیس)
صفحهکلید (کیبورد)
موشواره (ماوس)
چاپگر (پرینتِر)
پویشگر (اسکنر)
واحد پردازش مرکزی (سیپییو یا پردازنده)
فلاپیدیسک
دیسک سخت
مودم
دیسکگردان نوری (درایو نوری) (CD و DVD)
بلندگو
یو اس بی
کارت صدا
کارت گرافیک
قلم نوری
هدفون (دوگوشی)
کارت تلویزیون و رادیو
دوربین (وبکم)
میکروفون
هدست
رایانه شخصی
رایانهٔ شخصی یا PC (کوتاهشدهٔ واژه Personal Computer) به آن دسته از رایانهها گفته میشود که برای استفادهٔ شخصی و خانگی به کار میرود.
اوّلین رایانه شخصی تجاری در سال ۱۹۷۸ میلادی توسط شرکت اپل با نام Apple II ارائه شد. این رایانه رومیزی، زبان برنامهنویسی بیسیک را اجرا میکرد.
در سال ۱۹۸۱ میلادی نوعی رایانهٔ شخصی توسط شرکت آیبیام ارائه شد که موفقیتی بزرگ بود، اما در ژانویه ۱۹۸۴ شرکت اپل رایانه مکینتاش را معرفی نمود.
در سال ۱۹۸۲ میلادی کمودور ۶۴ به بازار عرضه شد که محبوبیت زیادی پیدا کرد.
رایانه شخصی اجزای اصلی مختلفی دارد از قبیل واحد پردازشگر مرکزی، حافظهها، مادربرد، دیسک سخت، سیستمعامل، باس پیسیآی و غیره. وقتی رایانه را روشن میکنید از زمان روشنکردن تا زمان خاموش کردن آن مراحلی طی میشود یعنی سیستم ورودی/ خروجی بسیک تست خودکار خودش را انجام میدهد تا ببیند تمام اجزای رایانه درست کار میکند یا نه که کلاً به این عمل بوتکردن گویند.
یکی از اشکال رایانههای شخصی، رایانههای رومیزی هستند.
رایانامه
رایانامه یا ایمیل (به انگلیسی: email) به پیامی رقومی (دیجیتالی) گفته میشود که در شبکهای رایانهای از یک فرستنده به یک یا چند گیرنده فرستاده میشود. سرویس ایمیل یا رایاپیک (به انگلیسی: e-mail service) سامانهای است که این خدمات را ارائه میکند. نشانی پست الکترونیکی یا رایانشانی (به انگلیسی: e-mail address)، نشانی است که برای رایانامه مشخص شدهاست.
یکی از کاربردهای اینترنت فرستادن و دریافت نامههای الکترونیکی است؛ نامهٔ الکترونیکی پروندهای است که از طریق شبکهٔ اینترنت برای مخاطبی که دارای رایانشانی است، فرستاده میشود.
اگر شما دارای یک پست الکترونیکی روی شبکه اینترنت باشید و برایتان یک رایانامه فرستاده شده باشد، این رایانامه روی دستگاه کارساز شبکهای که به آن متصل هستید باقی میماند تا شما به شبکه وصل شوید، سپس با پیام ((نامهٔ تازه)) روبرو میشوید که میتوانید به کمک نرمافزارهای مورد استفاده خود آن را بخوانید و به آن پاسخ دهید.
تاریخچه
درباره نحوه ابداع و بهکارگیری ایمیل اختلاف نظر وجود دارد.
برابر فارسی برای ایمیل
واژۀ مرکب انگیلسی electronic mail به شکل گرتهبردارانه به بسیاری از زبانهای جهان راه یافته است. به سخن دیگر، هر یک از دو واژۀ این ترکیب جداگانه به زبانهای مقصد برگردانده شده و سپس در آن زبانها واژۀ مرکبی شکل دادهاند؛ برای نمونه در فرانسوی به courrier électronique، در آلمانی به elektronische Post، در عربی به برید إلکترونی، در روسی به электронная почта و در فارسی به نامۀ الکترونیک و پست الکترونیک برگردانده شده است.
طولی نکشید که واژۀ مرکب انگیلسی electronic mail در خود این زبان به صورت کوتهنوشت email درآمد و کاربرد گسترده یافت. از آن پس همین صورت کوتهنوشت هم به بسیاری از زبانهای دیگر راه یافت (نگاه کنید به صفحۀ مربوط به همین واژه در ویکیپدیای دیگر زبانها). این وامواژه در فارسی به صورت ایمیل و ایمیل نوشته میشود.
واژههای رایانامه و پیامنگار از جمله پیشنهادهای فرهنگستان برای نامگذاری این پدیده در فارسی هستند که البته هنوز به تصویب نهایی نرسیدهاند. تا امروز (10 آبان 1392) وبگاه فرهنگستان برابر تصویبشدهای برای این پدیده منتشر نکرده است. با این حال در همین وبگاه، در صفحۀ ارتباط با فرهنگستان، به جای email واژۀ پیامنگار به کار رفته است.
در واژۀ رایانامه جزء رایا کوتاهشدۀ رایانه است (مانند e که کوتاهشدۀ electronic است). به سخن دیگر، بدینسان در انگلیسی و فارسی برای ساختن واژههای اینترنتی و رایانهای یک پیشوند ساخته شده است. به این فرایند دستوریشدگی میگویند. پیشوند «رایا-» هم در فارسی مانند پیشوند -e در انگلیسی نشاندهندۀ رایانهای و اینترنتی بودن چیزی است.
از زمرۀ نهادها و مرجعهای رسمی که واژۀ رایانامه را پذیرفتهاند، شورای عالی انفورماتیک است که در «واژهنامۀ مرجع برای ترجمۀ محیط لینوکس»، Electronic Mail را نامۀ الکترونیکی و E-mail را رایانامه ترجمه کرده است.
پروتکلها
برای ارسال ایمیل ها از پروتکل SMTP استفاده میشود. این پروتکل مشخص میکند که چگونه یک مامور ارسال نامه باید یک نامه را از کاربر ارسال کننده دریافت کرده و آن را به صندوق پستی کاربر گیرنده تحویل دهد. رایجترین پیاده سازیهای این پروتکل برنامههای سندمیل و پستفیکس هستند. همچنین دو پروتکل رایج دیگر به نامهای POP و قرارداد پیامگزینی وجود دارند که کاربر گیرنده با استفاده از این پروتکلها میتوانید به صندوق پستی خود متصل شده و نامههای خود را بخواند. پیاده سازیهای مختلفی از این دو پروتکل وجود دارد که از میان معروفترین آنها میتوان به داوکت اشاره کرد.
نرمافزارهای دریافت و ارسال ایمیل
برای فرستادن و دریافت ایمیل، نرمافزارهای گوناگونی رایج است از جمله مایکروسافت آوت لوک که تحت ویندوز است و همچنین نرمافزار اوولوشن یا Kmail که تحت سیستمعاملهای مبتنی بر یونیکس مانند گنو/لینوکس کار میکند و یا نرمافزارهای مبتنی بر وب مانند squirrelmail.
سرویسهای ایمیل
از جمله خدماتدهندگانی که به صورت رایگان به افراد، یک پست الکترونیک (ایمیل) ارائه میدادند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
جیمیل
یاهومیل
هاتمیل
آمریکن آنلاین
اینترنت
اینترنت (به انگلیسی: Internet) (مخفف interconnected networks شبکههای به هم پیوسته) را باید بزرگترین سامانهای دانست که تاکنون به دست انسان طرّاحی، مهندسی و اجرا گردیدهاست. ریشهٔ این شبکهٔ عظیم جهانی به دههٔ ۱۹۶۰باز میگردد که سازمانهای نظامی ایالات متّحدهٔ آمریکا برای انجام پروژههای تحقیقاتی برای ساخت شبکهای مستحکم، توزیع شده و باتحمل خطا سرمایهگذاری نمودند. این پژوهش به همراه دورهای از سرمایهگذاری شخصی بنیاد ملی علوم آمریکا برای ایجاد یک ستون فقرات جدید، سبب شد تا مشارکتهای جهانی آغاز گردد و از اواسط دههٔ ۱۹۹۰، اینترنت به صورت یک شبکهٔ همگانی و جهانشمول در بیاید. وابسته شدن تمامی فعّالیتهای بشر به اینترنت در مقیاسی بسیار عظیم و در زمانی چنین کوتاه، حکایت از آغاز یک دوران تاریخیِ نوین در عرصههای گوناگون علوم، فنّآوری، و به خصوص در نحوه تفکّر انسان دارد. شواهد زیادی در دست است که از آنچه اینترنت برای بشر خواهد ساخت و خواهد کرد، تنها مقدار بسیار اندکی به واقعیت درآمدهاست.
اینترنت سامانهای جهانی از شبکههای رایانهای بهم پیوستهاست که از پروتکلِ «مجموعه پروتکل اینترنت» برای ارتباط با یکدیگر استفاده مینمایند. به عبارت دیگر اینترنت، شبکهٔ شبکه هاست که از میلیونها شبکه خصوصی، عمومی، دانشگاهی، تجاری و دولتی در اندازههای محلی و کوچک تا جهانی و بسیار بزرگ تشکیل شدهاست که با آرایه وسیعی از فناوریهای الکترونیکی و نوری به هم متصل گشتهاند. اینترنت در برگیرنده منابع اطلاعاتی و خدمات گسترده ایست که برجستهترین آنها وب جهانگستر و رایانامه میباشند. سازمانها، مراکز علمی و تحقیقاتی و موسسات متعدد، نیازمند دستیابی به شبکه اینترنت برای ایجاد یک وبگاه، دستیابی از راه دور ویپیان، انجام تحقیقات و یا استفاده از سیستم رایانامه، میباشند. بسیاری از رسانههای ارتباطی سنتی مانند تلفن و تلویزیون نیز با استفاده از اینترنت تغییر شکل دادهاند ویا مجدداً تعریف شدهاند و خدماتی جدید همچون صدا روی پروتکل اینترنت و تلویزیون پروتکل اینترنت ظهور کردند. انتشار روزنامه نیز به صورت وبگاه، خوراک وب و وبنوشت تغییر شکل دادهاست. اینترنت اشکال جدیدی از تعامل بین انسانها را از طریق پیامرسانی فوری، تالار گفتگو و شبکههای اجتماعی بوجود آوردهاست.
در اینترنت هیچ نظارت مرکزی چه بر امور فنّی و چه بر سیاستهای دسترسی و استفاده وجود ندارد. هر شبکه تشکیل دهنده اینترنت، استانداردهای خود را تدوین میکند. تنها استثنا در این مورد دو فضای نام اصلی اینترنت، نشانی پروتکل اینترنت و سامانه نام دامنه است که توسط سازمانی به نام آیکان مدیریت میشوند. وظیفه پی بندی و استاندارد سازی پروتکلهای هستهای اینترنت، IPv4 و IPv6 بر عهده گروه ویژه مهندسی اینترنت است که سازمانی بینالمللی و غیرانتفاعی است و هر فردی میتواند در وظایفشان با آن مشارکت نماید.
واژهشناسی
در زبان انگلیسی واژهٔ Intrnet هنگامی که به شبکه جهانی مبتنی بر پروتکل IP اطلاق میگردد، با حرف بزرگ در اول کلمه، نوشته میشود.
در رسانهها فرهنگ عامه، گاه با اینترنت به صورت یک مقوله عمومی و مرسوم برخورد کرده و آن را با حرف تعریف و به صورت حروف کوچک مینگارند(the internet)
در برخی منابع بزرگ نوشتن حرف اول را به دلیل اسم بودن آن جایز میدانند نه برای صفت بودن این واژه.
واژهٔ لاتین the Internet چنانچه به شبکهٔ جهانی اینترنت اشاره کند، اسم خاص است و حرف اوّلش با حروف بزرگ آغاز میشود(I). اگر حرف اوّل آن کوچک باشد میتواند به عنوان شکل کوچک شده کلمه Internetwork برداشت شود که به معنی میان شبکه است. واژه "ابر" نیز به صورت استعاری، به ویژه در ادبیات رایانش ابری و نرمافزار به عنوان سرویس، برای اشاره به اینترنت به کار میرود.
اینترنت در برابر وب
غالباً در گفتگوهای روزمره از دو واژهٔ "وب" و "اینترنت"، به اشتباه، بدون تمایز زیادی استفاده میشود، امااین دو واژه معانی متفاوتی دارند. اینترنت یک سامانه ارتباطی جهانی برای داده هاست، زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری است که رایانهها در سراسر جهان به یکدیگر متصل میسازد. در مقابل، وب یکی از خدماتی (سرویس) است که بر روی اینترنت ارائه میشود و برای ارتباط از شبکه اینترنت بهره میجوید. وب مجموعهای از نوشتههای به هم پیوسته(web page) است که به کمک ابرپیوندها و آدرس جهانی(URL) به یکدیگر پیوند خوردهاند.
وب شامل سرویسهای دیگر مانند رایانامه، انتقال فایل(پروتکل افتیپی)، گروه خبری و بازی آنلاین است.
خدمات(سرویس)های یاد شده بر روی شبکههای مستقل و جدا از اینترنت نیز در دسترس هستند. وب به عنوان لایهای در بالای اینترنت قرار گرفته و سطح بالاتری نسبت به آن قرار دارد.
شبکه شخصی (PAN)
«شبکه شخصی» (Personal Area Network) یک «شبکه رایانهای» است که برای ارتباطات میان وسایل رایانهای که اطراف یک فرد میباشند (مانند «تلفن»ها و «رایانههای جیبی» (PDA) که به آن «دستیار دیجیتالی شخصی» نیز میگویند) بکار میرود. این که این وسایل ممکن است متعلق به آن فرد باشند یا خیر جای بحث خود را دارد. برد یک شبکه شخصی عموماً چند متر بیشتر نیست. موارد مصرف شبکههای خصوصی میتواند جهت ارتباطات وسایل شخصی چند نفر به یکدیگر و یا برقراری اتصال این وسایل به شبکهای در سطح بالاتر و شبکه «اینترنت» باشد.

ارتباطات شبکههای شخصی ممکن است به صورت سیمی به «گذرگاه»های رایانه مانند USB و فایروایر برقرار شود. همچنین با بهرهگیری از فناوریهایی مانند IrDA، «بلوتوث» (Bluetooth) و UWB میتوان شبکههای شخصی را به صورت بیسیم ساخت.
شبکه محلی (LAN)
«شبکه محلی» (Local Area Network) یک «شبکه رایانهای» است که محدوده جغرافیایی کوچکی مانند یک خانه، یک دفتر کار یا گروهی از ساختمانها را پوشش میدهد. در مقایسه با «شبکههای گسترده» (WAN) از مشخصات تعریفشده شبکههای محلی میتوان به سرعت (نرخ انتقال) بسیار بالاتر آنها، محدوده جغرافیایی کوچکتر و عدم نیاز به «خطوط استیجاری» مخابراتی اشاره کرد.
دو فناوری «اترنت» (Ethernet) روی کابل «جفت به هم تابیده بدون محافظ» (UTP) و «وایفای» (Wi-Fi) رایجترین فناوریهایی هستند که امروزه استفاده میشوند، با این حال فناوریهای «آرکنت» (ARCNET) و «توکن رینگ» (Token Ring) و بسیاری روشهای دیگر در گذشته مورد استفاده بودهاند.
شبکه کلانشهری (MAN)
«شبکه کلانشهری» (Metropolitan Area Network) یک «شبکه رایانهای» بزرگ است که معمولاً در سطح یک شهر گسترده میشود. در این شبکهها معمولاً از «زیرساخت بیسیم» و یا اتصالات «فیبر نوری» جهت ارتباط محلهای مختلف استفاده میشود.
شبکه گسترده (WAN)
«شبکه گسترده» (Wide Area Network) یک «شبکه رایانهای» است که نسبتاً ناحیه جغرافیایی وسیعی را پوشش میدهد (برای نمونه از یک کشور به کشوری دیگر یا از یک قاره به قارهای دیگر). این شبکهها معمولاً از امکانات انتقال خدمات دهندگان عمومی مانند شرکتهای مخابرات استفاده میکند. به عبارت کمتر رسمی این شبکهها از «مسیریاب»ها و لینکهای ارتباطی عمومی استفاده میکنند.
شبکههای گسترده برای اتصال شبکههای محلی یا دیگر انواع شبکه به یکدیگر استفاده میشوند. بنابراین کاربران و رایانههای یک مکان میتوانند با کاربران و رایانههایی در مکانهای دیگر در ارتباط باشند. بسیاری از شبکههای گسترده برای یک سازمان ویژه پیادهسازی میشوند و خصوصی هستند. بعضی دیگر بهوسیله «سرویس دهندگان اینترنت» (ISP) پیادهسازی میشوند تا شبکههای محلی سازمانها را به اینترنت متصل کنند.
شبکه متصل (Internetwork)
دو یا چند «شبکه» یا «زیرشبکه» (Subnet) که با استفاده از تجهیزاتی که در لایه ۳ یعنی «لایه شبکه» «مدل مرجع OSI» عمل میکنند مانند یک «مسیریاب»، به یکدیگر متصل میشوند تشکیل یک شبکه از شبکهها یا «شبکه متصل» را میدهند. همچنین میتوان شبکهای که از اتصال داخلی میان شبکههای عمومی، خصوصی، تجاری، صنعتی یا دولتی به وجود میآید را «شبکه متصل» نامید.
در کاربردهای جدید شبکههای به هم متصل شده از قرارداد IP استفاده میکنند. بسته به اینکه چه کسانی یک شبکه از شبکهها را مدیریت میکنند و اینکه چه کسانی در این شبکه عضو هستند، میتوان سه نوع «شبکه متصل» دسته بندی نمود:
شبکه داخلی یا اینترانت (Intranet)
شبکه خارجی یا اکسترانت (Extranet)
شبکهاینترنت (Internet)
شبکههای داخلی یا خارجی ممکن است که اتصالاتی به شبکه اینترنت داشته و یا نداشته باشند. در صورتی که این شبکهها به اینترنت متصل باشند در مقابل دسترسیهای غیرمجاز از سوی اینترنت محافظت میشوند. خود شبکه اینترنت به عنوان بخشی از شبکه داخلی یا شبکه خارجی به حساب نمیآید، اگرچه که ممکن است شبکه اینترنت به عنوان بستری برای برقراری دسترسی بین قسمتهایی از یک شبکه خارجی خدماتی را ارائه دهد.
شبکه داخلی (Intranet)
یک «شبکه داخلی» مجموعهای از شبکههای متصل به هم میباشد که از قرارداد IP و ابزارهای مبتنی بر IP مانند «مرورگران وب» استفاده میکند و معمولاً زیر نظر یک نهاد مدیریتی کنترل میشود. این نهاد مدیریتی «شبکه داخلی» را نسبت به باقی قسمتهای دنیا محصور میکند و به کاربران خاصی اجازه ورود به این شبکه را میدهد. به طور معمولتر شبکه درونی یک شرکت یا دیگر شرکتها «شبکه داخلی» میباشد.
به طور مثال شبکه ملی در ایران نوعی از شبکههای داخلی (اینترانت) میباشد.
شبکه خارجی (Extranet)
یک «شبکه خارجی» یک «شبکه» یا یک «شبکه متصل» است که به لحاظ قلمرو محدود به یک سازمان یا نهاد است ولی همچنین شامل اتصالات محدود به شبکههای متعلق به یک یا چند سازمان یا نهاد دیگر است که معمولاً ولی نه همیشه قابل اعتماد هستند. برای نمونه مشتریان یک شرکت ممکن است که دسترسی به بخشهایی از «شبکه داخلی» آن شرکت داشته باشند که بدین ترتیب یک «شبکه خارجی» درست میشود، چراکه از نقطهنظر امنیتی این مشتریان برای شبکه قابل اعتماد به نظر نمیرسند. همچنین از نظر فنی میتوان یک «شبکه خارجی» را در گروه شبکههای دانشگاهی، کلانشهری، گسترده یا دیگر انواع شبکه (هر چیزی غیر از شبکه محلی) به حساب آورد، چراکه از نظر تعریف یک «شبکه خارجی» نمیتواند فقط از یک شبکه محلی تشکیل شده باشد، چون بایستی دست کم یک اتصال به خارج از شبکه داشته باشد.
شبکه اینترنت (Internet)
شبکه ویژهای از شبکهها که حاصل اتصالات داخلی شبکههای دولتی، دانشگاهی، عمومی و خصوصی در سرتاسر دنیا است. این شبکه بر اساس شبکه اولیهای کار میکند که «آرپانت» (ARPANET) نام داشت و بهوسیله موسسه «آرپا» (ARPA) که وابسته به «وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا» است ایجاد شد. همچنین منزلگاهی برای «وب جهانگستر» (WWW) است. در لاتین واژه Internet برای نامیدن آن بکار میرود که برای اشتباه نشدن با معنی عام واژه «شبکه متصل» حرف اول را بزرگ مینویسند.
اعضای شبکه اینترنت یا شرکتهای سرویس دهنده آنها از «آدرسهای IP» استفاده میکنند. این آدرسها از موسسات ثبت نام آدرس تهیه میشوند تا تخصیص آدرسها قابل کنترل باشد. همچنین «سرویس دهندگان اینترنت» و شرکتهای بزرگ، اطلاعات مربوط به در دسترس بودن آدرسهایشان را بواسطه «قرارداد دروازه لبه» (BGP) با دیگر اعضای اینترنت مبادله میکنند.
اجزای اصلی سختافزاری
همه شبکهها از اجزای سختافزاری پایهای تشکیل شدهاند تا گرههای شبکه را به یکدیگر متصل کنند، مانند «کارتهای شبکه»، «تکرارگر»ها، «هاب»ها، «پل»ها، «راهگزین»ها و «مسیریاب»ها. علاوه بر این، بعضی روشها برای اتصال این اجزای سختافزاری لازم است که معمولاً از کابلهای الکتریکی استفاده میشود (از همه رایجتر «کابل رده ۵» (کابل Cat5) است)، و کمتر از آنها، ارتباطات میکروویو (مانند آیتریپلئی ۸۰۲٫۱۱) و («کابل فیبر نوری» Optical Fiber Cable) بکار میروند.
کارت شبکه (network adapter)
«کارت شبکه»، «آداپتور شبکه» یا «کارت واسط شبکه» (Network Interface Card) قطعهای از سختافزار رایانهاست و طراحی شده تا این امکان را به رایانهها بدهد که بتوانند بر روی یک شبکه رایانهای با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این قطعه دسترسی فیزیکی به یک رسانه شبکه را تامین میکند و با استفاده از «آدرسهای MAC»، سیستمی سطح پایین جهت آدرس دهی فراهم میکند. این شرایط به کاربران اجازه میدهد تا به وسیله کابل یا به صورت بیسیم به یکدیگر متصل شوند.
تکرارگر (repeater)
«تکرارگر» تجهیزی الکترونیکی است که سیگنالی را دریافت کرده و آن را با سطح دامنه بالاتر، انرژی بیشتر و یا به سمت دیگر یک مانع ارسال میکند. بدین ترتیب میتوان سیگنال را بدون کاستی به فواصل دورتری فرستاد. از آنجا که تکرارگرها با سیگنالهای فیزیکی واقعی سروکار دارند و در جهت تفسیر دادهای که انتقال میدهند تلاشی نمیکنند، این تجهیزات در «لایه فیزیکی» یعنی اولین لایه از «مدل مرجع OSI» عمل میکنند.
هاب (جعبه تقسیم)- hub
«هاب» قطعهای سختافزاری است که امکان اتصال قسمتهای یک شبکه را با هدایت ترافیک در سراسر شبکه فراهم میکند. هابها در «لایه فیزیکی» از «مدل مرجع OSI» عمل میکنند. عملکرد هاب بسیار ابتدایی است، به این ترتیب که داده رسیده از یک گره را برای تمامی گرههای شبکه کپی میکند. هابها عموماً برای متصل کردن بخشهای یک «شبکه محلی» بکار میروند. هر هاب چندین «درگاه» (پورت) دارد. زمانی که بستهای از یک درگاه میرسد، به دیگر درگاهها کپی میشود، بنابراین همه قسمتهای شبکه محلی میتوانند بستهها را ببینند.
پل (bridge)
یک «پل» دو «زیرشبکه» (سگمنت) را در «لایه پیوند داده» از «مدل مرجع OSI» به هم متصل میکند. پلها شبیه به «تکرارگر»ها و «هاب»های شبکهاند که برای اتصال قسمتهای شبکه در «لایه فیزیکی» عمل میکنند، با این حال پل با استفاده از مفهوم پلزدن کار میکند، یعنی به جای آنکه ترافیک هر شبکه بدون نظارت به دیگر درگاهها کپی شود، آنرا مدیریت میکند. بستههایی که از یک طرف پل وارد میشوند تنها در صورتی به طرف دیگر انتشار مییابند که آدرس مقصد آنها مربوط به سیستمهایی باشد که در طرف دیگر پل قرار دارند. پل مانع انتشار پیغامهای همگانی در قطعههای کابل وصلشده به آن نمیشود.
پلها به سه دسته تقسیم میشوند:
پلهای محلی: مستقیماً به «شبکههای محلی» متصل میشود.
پلهای دوردست: از آن میتوان برای ساختن «شبکههای گسترده» جهت ایجاد ارتباط بین «شبکههای محلی» استفاده کرد. پلهای دور دست در شرایطی که سرعت اتصال از شبکههای انتهایی کمتر است با «مسیریاب»ها جایگزین میشوند.
پلهای بیسیم: برای «اتصال شبکههای محلی» به «شبکههای محلی بیسیم» یا «شبکههای محلی بیسیم» به هم یا ایستگاههای دوردست به «شبکههای محلی» استفاده میشوند.
راهگزین (switch)
«راهگزین» که در پارسی بیشتر واژه «سوئیچ» برای آن بکار برده میشود، وسیلهای است که قسمتهای شبکه را به یکدیگر متصل میکند. راهگزینهای معمولی شبکه تقریباً ظاهری شبیه به «هاب» دارند، ولی یک راهگزین در مقایسه با هاب از هوشمندی بیشتری (و همچنین قیمت بیشتری) برخوردار است. راهگزینهای شبکه این توانمندی را دارند که محتویات بستههای دادهای که دریافت میکنند را بررسی کرده، دستگاه فرستنده و گیرنده بسته را شناسایی کنند، و سپس آن بسته را به شکلی مناسب ارسال نمایند. با ارسال هر پیام فقط به دستگاه متصلی که پیام به هدف آن ارسال شده، راهگزین «پهنای باند» شبکه را به شکل بهینهتری استفاده میکند و عموماً عملکرد بهتری نسبت به یک هاب دارد.
از نظر فنی میتوان گفت که راهگزین در «لایه پیوند داده» از «مدل مرجع OSI» عمل کنند. ولی بعضی انواع راهگزین قادرند تا در لایههای بالاتر نیز به بررسی محتویات بسته بپردازند و از اطلاعات بدست آمده برای تعیین مسیر مناسب ارسال بسته استفاده کنند. به این راه گزینها به اصطلاح «راهگزینهای چندلایه» (Multilayer Switch) میگویند.
مسیریاب (router)
«مسیریاب»ها تجهیزات شبکهای هستند که بستههای داده را با استفاده از «سرایند»ها و «جدول ارسال» تعیین مسیر کرده، و ارسال میکنند. مسیریابها در «لایه شبکه» از «مدل مرجع OSI» عمل میکنند. همچنین مسیریابها اتصال بین بسترهای فیزیکی متفاوت را امکانپذیر میکنند. این کار با چک کردن سرایند یک بسته داده انجام میشود.
مسیریابها از «قراردادهای مسیریابی» مانند ابتدا کوتاهترین مسیر را انتخاب کردن استفاده میکنند تا با یکدیگر گفتگو کرده و بهترین مسیر بین هر دو ایستگاه را پیکربندی کنند. هر مسیریاب دسته کم به دو شبکه، معمولاً شبکههای محلی، شبکههای گسترده و یا یک شبکه محلی و یک سرویس دهنده اینترنت متصل است. بعضی انواع مودمهای DSL و کابلی جهت مصارف خانگی درون خود از وجود یک مسیریاب نیز بهره میبرند.
نرمافزار
نرمافزار (به انگلیسی: Software) یا برنامه، مجموعهای از دستورالعملهای دقیق و مرحله به مرحله است که هدف خاصی را دنبال میکنند.
ظاهراً، اولین بار جان توکی در سال ۱۹۵۸ این واژه را بهاین معنا بهکار بردهاست. احتمالاً این واژه در مقابل سختافزار (به انگلیسی: Hardware) به کار بردهاند که بسیار پیش از پیدایش رایانه (به معنای اسباب و اشیاء) بهکار میرفتهاست.
دو گروه کلی نرمافزارها
نرمافزارهای رایانه را میتوان به دو دسته بزرگ تقسیم کرد:
نرمافزار سیستم (به انگلیسی: System software)
نرمافزار کاربردی (به انگلیسی: Application software)
میتوان گفت نرمافزارهای کاربردی، برنامههای مورد استفاده کاربرند و نرمافزارهای سیستمی، مدیریت رایانه را برعهده دارند. مهمترین نرمافزار سیستم، سیستمعامل است.
سیستم عامل
وقتی برنامهای را روی رایانه خود نصب میکنید، اجزای سختافزاری آن به فرمان آن برنامه در میآیند. برای نمونه هنگامی که با یک برنامه اجرای موسیقی کار میکنید، کارت صدای رایانه تان با برنامه پخش موسیقی همکاری میکند و یک آهنگ یا پرونده (فایل) صوتی را از طریق بلندگوی رایانه تان پخش میکند.
این ارتباط میان نرمافزار و سختافزار توسط سیستم عامل انجام میشود. این تنها قسمتی از کار سیستم عامل است.
سه گروه کلی نرمافزارهای معماری
از دیدگاه ساختواره (architecture)، نرمافزارها به دستههای زیر تقسیم میشوند:
کاربر-بنیان یا client Base
کارگزار-بنیان یا Server Base
کاربر کارگزار بنیان یا Client-Server Base
امروزه واژه نرمافزار را در معناهایی به جز معنی برنامه رایانهای نیز بهکار میبرند. مثلاً در دانش مدیریت برای اشاره به روشها و دانش فنی (در برابر وسایل و تجهیزات و نیروی انسانی). نرمافزارها انواع گوناگونی دارند که مهم ترین دسته بندی آنها دستهٔ تجاری و آزاد است. به ویژه با رویکردهای طرحهای گنو و لینوکس معنای ژرف تری به نرمافزارهای آزاد داده شده تا آنجا که برخی نرمافزارها را نماد فرهنگ می دانند. نرمافزارها را برنامه نویسان تدوین کرده و انتشار میدهند. این برنامه نویسان ممکن است در یک شرکت مشغول کار باشند یا در خانه برنامه نویسی کنند مانند برنامه نویسان برخی نرمافزارهای لینوکس. امروزه بیشتر کاربران تنها با ظاهر گرافیکی این برنامهها کار میکنند و اقدامات بسیاری از آنها از دید کاربر پنهان میماند به عبارتی هر نرمافزار مجموعهای از رمزها است که از الگوریتمی خاص پشتیبانی میکنند این رمزها خود با رمزهای گرافیکی آمیخته شده و بسیاری از اقدامات برنامه به دور از چشم کاربر عادی رخ میدهد. برنامهها با رمزهایی نوشته میشوند که بعداً یک رمزخوان آن را در رایانه کاربر اجرا میکند.
رقابت نرمافزاری
در حال حاضر نرمافزارهای کامپیوتری فراوان را میتوان در بازار یافت که به طور جدی به رقابت خود برای بقا ادامه میدهند. از مسائل قابل ذکر در این مورد میتوان به خرید سهام شرکتهای نرمافزاری کوچک و بزرگ توسط شرکتهای دیگر اشاره نمود. همچنان که شرکت بزرگ گوگل به خرید سهام شرکتهای بزرگ همچنان ادامه میدهد، در مدت کمی توانسته بسیاری از شرکتها را تحت سلطه خود درآورد.
سختافزار رایانه
سختافزار رایانه مجموعهای از اجزای فیزیکی است که میتوان آنها را لمس کرد (مشاهده کرد) و یک رایانه را تشکیل میدهند مانند صفحه نمایش، صفحه کلید، حافظههای رایانه، دیسک سخت، ماوس، چاپگرها، سیپییو، کارت گرافیک، کارت صدا، حافظه، مادربورد و چیپها. در مقابل آن نرمافزار قابل لمس نیست. نرمافزار مجموعهای از ایدهها، مفاهیم و نمادها است. ترکیب سختافزار و نرمافزار یک سیستم محاسباتی قابل استفاده را تشکیل میدهند.
تعریف صنعتی
سختافزار بخش مادی، قابل لمس و ابزاری هر مجموعه یا سیستم است. سختافزار معمولاً به قطعات و یراقآلات فلزی و پلاستیکی تشکیل دهنده مجموعه گفته میشود. لازم به توضیح است که برق نیز جزو سختافزار حساب میشود.
تعریف رایانه
در دانش رایانه به مجموع مدارهای الکترونیکی، اجزای فیزیکی و مکانیکی قابل لمس و مشاهده در یک رایانه سختافزار میگوییم. همچنین به بخش غیرقابل لمس مانند سیستمعامل و برنامههای رایانهای، نرمافزار اطلاق میگردد.
فهرست سختافزارها
بُردِ مادر یا برد اصلی (مادربورد)
نمایشگر (مانیتور)
جعبه رایانه (کیس)
صفحهکلید (کیبورد)
موشواره (ماوس)
چاپگر (پرینتِر)
پویشگر (اسکنر)
واحد پردازش مرکزی (سیپییو یا پردازنده)
فلاپیدیسک
دیسک سخت
مودم
دیسکگردان نوری (درایو نوری) (CD و DVD)
بلندگو
یو اس بی
کارت صدا
کارت گرافیک
قلم نوری
هدفون (دوگوشی)
کارت تلویزیون و رادیو
دوربین (وبکم)
میکروفون
هدست
رایانه شخصی
رایانهٔ شخصی یا PC (کوتاهشدهٔ واژه Personal Computer) به آن دسته از رایانهها گفته میشود که برای استفادهٔ شخصی و خانگی به کار میرود.
اوّلین رایانه شخصی تجاری در سال ۱۹۷۸ میلادی توسط شرکت اپل با نام Apple II ارائه شد. این رایانه رومیزی، زبان برنامهنویسی بیسیک را اجرا میکرد.
در سال ۱۹۸۱ میلادی نوعی رایانهٔ شخصی توسط شرکت آیبیام ارائه شد که موفقیتی بزرگ بود، اما در ژانویه ۱۹۸۴ شرکت اپل رایانه مکینتاش را معرفی نمود.
در سال ۱۹۸۲ میلادی کمودور ۶۴ به بازار عرضه شد که محبوبیت زیادی پیدا کرد.
رایانه شخصی اجزای اصلی مختلفی دارد از قبیل واحد پردازشگر مرکزی، حافظهها، مادربرد، دیسک سخت، سیستمعامل، باس پیسیآی و غیره. وقتی رایانه را روشن میکنید از زمان روشنکردن تا زمان خاموش کردن آن مراحلی طی میشود یعنی سیستم ورودی/ خروجی بسیک تست خودکار خودش را انجام میدهد تا ببیند تمام اجزای رایانه درست کار میکند یا نه که کلاً به این عمل بوتکردن گویند.
یکی از اشکال رایانههای شخصی، رایانههای رومیزی هستند.
رایانامه
رایانامه یا ایمیل (به انگلیسی: email) به پیامی رقومی (دیجیتالی) گفته میشود که در شبکهای رایانهای از یک فرستنده به یک یا چند گیرنده فرستاده میشود. سرویس ایمیل یا رایاپیک (به انگلیسی: e-mail service) سامانهای است که این خدمات را ارائه میکند. نشانی پست الکترونیکی یا رایانشانی (به انگلیسی: e-mail address)، نشانی است که برای رایانامه مشخص شدهاست.
یکی از کاربردهای اینترنت فرستادن و دریافت نامههای الکترونیکی است؛ نامهٔ الکترونیکی پروندهای است که از طریق شبکهٔ اینترنت برای مخاطبی که دارای رایانشانی است، فرستاده میشود.
اگر شما دارای یک پست الکترونیکی روی شبکه اینترنت باشید و برایتان یک رایانامه فرستاده شده باشد، این رایانامه روی دستگاه کارساز شبکهای که به آن متصل هستید باقی میماند تا شما به شبکه وصل شوید، سپس با پیام ((نامهٔ تازه)) روبرو میشوید که میتوانید به کمک نرمافزارهای مورد استفاده خود آن را بخوانید و به آن پاسخ دهید.
تاریخچه
درباره نحوه ابداع و بهکارگیری ایمیل اختلاف نظر وجود دارد.
برابر فارسی برای ایمیل
واژۀ مرکب انگیلسی electronic mail به شکل گرتهبردارانه به بسیاری از زبانهای جهان راه یافته است. به سخن دیگر، هر یک از دو واژۀ این ترکیب جداگانه به زبانهای مقصد برگردانده شده و سپس در آن زبانها واژۀ مرکبی شکل دادهاند؛ برای نمونه در فرانسوی به courrier électronique، در آلمانی به elektronische Post، در عربی به برید إلکترونی، در روسی به электронная почта و در فارسی به نامۀ الکترونیک و پست الکترونیک برگردانده شده است.
طولی نکشید که واژۀ مرکب انگیلسی electronic mail در خود این زبان به صورت کوتهنوشت email درآمد و کاربرد گسترده یافت. از آن پس همین صورت کوتهنوشت هم به بسیاری از زبانهای دیگر راه یافت (نگاه کنید به صفحۀ مربوط به همین واژه در ویکیپدیای دیگر زبانها). این وامواژه در فارسی به صورت ایمیل و ایمیل نوشته میشود.
واژههای رایانامه و پیامنگار از جمله پیشنهادهای فرهنگستان برای نامگذاری این پدیده در فارسی هستند که البته هنوز به تصویب نهایی نرسیدهاند. تا امروز (10 آبان 1392) وبگاه فرهنگستان برابر تصویبشدهای برای این پدیده منتشر نکرده است. با این حال در همین وبگاه، در صفحۀ ارتباط با فرهنگستان، به جای email واژۀ پیامنگار به کار رفته است.
در واژۀ رایانامه جزء رایا کوتاهشدۀ رایانه است (مانند e که کوتاهشدۀ electronic است). به سخن دیگر، بدینسان در انگلیسی و فارسی برای ساختن واژههای اینترنتی و رایانهای یک پیشوند ساخته شده است. به این فرایند دستوریشدگی میگویند. پیشوند «رایا-» هم در فارسی مانند پیشوند -e در انگلیسی نشاندهندۀ رایانهای و اینترنتی بودن چیزی است.
از زمرۀ نهادها و مرجعهای رسمی که واژۀ رایانامه را پذیرفتهاند، شورای عالی انفورماتیک است که در «واژهنامۀ مرجع برای ترجمۀ محیط لینوکس»، Electronic Mail را نامۀ الکترونیکی و E-mail را رایانامه ترجمه کرده است.
پروتکلها
برای ارسال ایمیل ها از پروتکل SMTP استفاده میشود. این پروتکل مشخص میکند که چگونه یک مامور ارسال نامه باید یک نامه را از کاربر ارسال کننده دریافت کرده و آن را به صندوق پستی کاربر گیرنده تحویل دهد. رایجترین پیاده سازیهای این پروتکل برنامههای سندمیل و پستفیکس هستند. همچنین دو پروتکل رایج دیگر به نامهای POP و قرارداد پیامگزینی وجود دارند که کاربر گیرنده با استفاده از این پروتکلها میتوانید به صندوق پستی خود متصل شده و نامههای خود را بخواند. پیاده سازیهای مختلفی از این دو پروتکل وجود دارد که از میان معروفترین آنها میتوان به داوکت اشاره کرد.
نرمافزارهای دریافت و ارسال ایمیل
برای فرستادن و دریافت ایمیل، نرمافزارهای گوناگونی رایج است از جمله مایکروسافت آوت لوک که تحت ویندوز است و همچنین نرمافزار اوولوشن یا Kmail که تحت سیستمعاملهای مبتنی بر یونیکس مانند گنو/لینوکس کار میکند و یا نرمافزارهای مبتنی بر وب مانند squirrelmail.
سرویسهای ایمیل
از جمله خدماتدهندگانی که به صورت رایگان به افراد، یک پست الکترونیک (ایمیل) ارائه میدادند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
جیمیل
یاهومیل
هاتمیل
آمریکن آنلاین
اینترنت
اینترنت (به انگلیسی: Internet) (مخفف interconnected networks شبکههای به هم پیوسته) را باید بزرگترین سامانهای دانست که تاکنون به دست انسان طرّاحی، مهندسی و اجرا گردیدهاست. ریشهٔ این شبکهٔ عظیم جهانی به دههٔ ۱۹۶۰باز میگردد که سازمانهای نظامی ایالات متّحدهٔ آمریکا برای انجام پروژههای تحقیقاتی برای ساخت شبکهای مستحکم، توزیع شده و باتحمل خطا سرمایهگذاری نمودند. این پژوهش به همراه دورهای از سرمایهگذاری شخصی بنیاد ملی علوم آمریکا برای ایجاد یک ستون فقرات جدید، سبب شد تا مشارکتهای جهانی آغاز گردد و از اواسط دههٔ ۱۹۹۰، اینترنت به صورت یک شبکهٔ همگانی و جهانشمول در بیاید. وابسته شدن تمامی فعّالیتهای بشر به اینترنت در مقیاسی بسیار عظیم و در زمانی چنین کوتاه، حکایت از آغاز یک دوران تاریخیِ نوین در عرصههای گوناگون علوم، فنّآوری، و به خصوص در نحوه تفکّر انسان دارد. شواهد زیادی در دست است که از آنچه اینترنت برای بشر خواهد ساخت و خواهد کرد، تنها مقدار بسیار اندکی به واقعیت درآمدهاست.
اینترنت سامانهای جهانی از شبکههای رایانهای بهم پیوستهاست که از پروتکلِ «مجموعه پروتکل اینترنت» برای ارتباط با یکدیگر استفاده مینمایند. به عبارت دیگر اینترنت، شبکهٔ شبکه هاست که از میلیونها شبکه خصوصی، عمومی، دانشگاهی، تجاری و دولتی در اندازههای محلی و کوچک تا جهانی و بسیار بزرگ تشکیل شدهاست که با آرایه وسیعی از فناوریهای الکترونیکی و نوری به هم متصل گشتهاند. اینترنت در برگیرنده منابع اطلاعاتی و خدمات گسترده ایست که برجستهترین آنها وب جهانگستر و رایانامه میباشند. سازمانها، مراکز علمی و تحقیقاتی و موسسات متعدد، نیازمند دستیابی به شبکه اینترنت برای ایجاد یک وبگاه، دستیابی از راه دور ویپیان، انجام تحقیقات و یا استفاده از سیستم رایانامه، میباشند. بسیاری از رسانههای ارتباطی سنتی مانند تلفن و تلویزیون نیز با استفاده از اینترنت تغییر شکل دادهاند ویا مجدداً تعریف شدهاند و خدماتی جدید همچون صدا روی پروتکل اینترنت و تلویزیون پروتکل اینترنت ظهور کردند. انتشار روزنامه نیز به صورت وبگاه، خوراک وب و وبنوشت تغییر شکل دادهاست. اینترنت اشکال جدیدی از تعامل بین انسانها را از طریق پیامرسانی فوری، تالار گفتگو و شبکههای اجتماعی بوجود آوردهاست.
در اینترنت هیچ نظارت مرکزی چه بر امور فنّی و چه بر سیاستهای دسترسی و استفاده وجود ندارد. هر شبکه تشکیل دهنده اینترنت، استانداردهای خود را تدوین میکند. تنها استثنا در این مورد دو فضای نام اصلی اینترنت، نشانی پروتکل اینترنت و سامانه نام دامنه است که توسط سازمانی به نام آیکان مدیریت میشوند. وظیفه پی بندی و استاندارد سازی پروتکلهای هستهای اینترنت، IPv4 و IPv6 بر عهده گروه ویژه مهندسی اینترنت است که سازمانی بینالمللی و غیرانتفاعی است و هر فردی میتواند در وظایفشان با آن مشارکت نماید.
واژهشناسی
در زبان انگلیسی واژهٔ Intrnet هنگامی که به شبکه جهانی مبتنی بر پروتکل IP اطلاق میگردد، با حرف بزرگ در اول کلمه، نوشته میشود.
در رسانهها فرهنگ عامه، گاه با اینترنت به صورت یک مقوله عمومی و مرسوم برخورد کرده و آن را با حرف تعریف و به صورت حروف کوچک مینگارند(the internet)
در برخی منابع بزرگ نوشتن حرف اول را به دلیل اسم بودن آن جایز میدانند نه برای صفت بودن این واژه.
واژهٔ لاتین the Internet چنانچه به شبکهٔ جهانی اینترنت اشاره کند، اسم خاص است و حرف اوّلش با حروف بزرگ آغاز میشود(I). اگر حرف اوّل آن کوچک باشد میتواند به عنوان شکل کوچک شده کلمه Internetwork برداشت شود که به معنی میان شبکه است. واژه "ابر" نیز به صورت استعاری، به ویژه در ادبیات رایانش ابری و نرمافزار به عنوان سرویس، برای اشاره به اینترنت به کار میرود.
اینترنت در برابر وب
غالباً در گفتگوهای روزمره از دو واژهٔ "وب" و "اینترنت"، به اشتباه، بدون تمایز زیادی استفاده میشود، امااین دو واژه معانی متفاوتی دارند. اینترنت یک سامانه ارتباطی جهانی برای داده هاست، زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری است که رایانهها در سراسر جهان به یکدیگر متصل میسازد. در مقابل، وب یکی از خدماتی (سرویس) است که بر روی اینترنت ارائه میشود و برای ارتباط از شبکه اینترنت بهره میجوید. وب مجموعهای از نوشتههای به هم پیوسته(web page) است که به کمک ابرپیوندها و آدرس جهانی(URL) به یکدیگر پیوند خوردهاند.
وب شامل سرویسهای دیگر مانند رایانامه، انتقال فایل(پروتکل افتیپی)، گروه خبری و بازی آنلاین است.
خدمات(سرویس)های یاد شده بر روی شبکههای مستقل و جدا از اینترنت نیز در دسترس هستند. وب به عنوان لایهای در بالای اینترنت قرار گرفته و سطح بالاتری نسبت به آن قرار دارد.
روشهای جهتیابی در روز
جهتیابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان
۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع میکند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب میکند.
این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، ولی در زمانهای دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.

در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالیتر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب میباشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آنجا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.
۲- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال میافتد.
ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان میرسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز میرسد، و پس از آن دوباره افزایش مییابد؛ همان زمان اذان ظهر.
برای دانستن زمان ظهر شرعی میتوان به روزنامهها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.
۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم میتواند روشی برای یافتن جهتهای جغرافیایی باشد.
جهتیابی با سایهٔ چوب(شاخص)
شاخص، چوب یا میلهای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شدهاست.
روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامتگذاری میکنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر میکنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابهجا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان دادهاست) را علامتگذاری مینماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص میکند. نقطهٔ علامتگذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان میدهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپمان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبرویمان شمال را نشان میدهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.
از آنجا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیمکره شمالی سایهها ساعتگرد میچرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته میشود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمیشود.
در شبهای مهتابی هم از این روش میتوان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.
روش دوم(دقیقتر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری میکنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامتگذاری شده میکشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق میرود کوتاهتر میشود، در ظهر به کوتاهترین اندازهاش میرسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر میگردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هماندازهٔ پیش از ظهرش شد) آنجا را به عنوان نقطهٔ دوم علامتگذاری میکنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان میدهد.
در واقع هر دو نقطه سایهٔ همفاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص میکنند.
با اینکه روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیقتر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را میکشید دقیقاً به محل علامتگذاری شده برسد. نیمدایرهای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود میرسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان میدهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).
جهتیابی با ساعت عقربهدار
ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربهای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه میداریم که عقربهٔ ساعتشمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویهای که عقربهٔ ساعتشمار با عدد ۱۲ ساعت میسازد (زاویهٔ کوچکتر، نه بزرگتر)، جهت جنوب را نشان میدهد. یعنی مثلاً اگر چوبکبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعتشمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفتهاست.
نکات
این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی اینکه اگر شاخصی [مثلاً چوبکبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایهاش موازی با عقربهٔ ساعتشمار و در جهت مقابل آن باشد. یا اینکه سایهٔ عقربهٔ ساعتشمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین بهطور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعتشمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.
دلیل اینکه زاویه بین عقربهٔ ساعتشمار و ۱۲ را نصف میکنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین میچرخد، ساعت ما دو دور میچرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی میکند)، ساعتهای ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی مینماید. اگر ساعت ۲۴ ساعتهای میداشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعتشمار را رو به خورشید میگرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان میداد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان میدهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعتها را نسبت به ساعت استاندارد یکساعت جلو میبرند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعتمان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعتشمار را [به جای ۱۲] با ۱ حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصفالنهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهتهای جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجهاش قابل قبول است.(البته در نیمکردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیکتر شویم، از دقت این روش کاسته میشود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیکتر باشد، نتیجهٔ آن دقیقتر خواهد بود.
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر میخیزد، در غرب مینشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعتشمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهتیابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده میکنید، میتوانید ساعت عقربهداری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایرهای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعتشمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمیشود هم گاه سایهٔ خوشید را میتوان دید. اگر یک چوبکبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید میافتد.
روشهای جهتیابی در شب
جهتیابی با ستارهٔ قطبی
از آنجا که ستارهها به محور ستاره قطبی در آسمان میچرخند، در نیمکرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیار خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان میدهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.
برای یافتن ستارهٔ قطبی روشهای مختلفی وجود دارد:
به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستارهاست که به شکل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را میدهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل میدهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آنجا میریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی میرسیم.
به وسیلهٔ مجموعه ستارههای «ذاتالکرسی»: صورت فلکی ذاتالکرسی شامل پنج ستارهاست که به شکل W یا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستارههای اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی میرسیم.
نکات
صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبهروی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از نقشه ستارهیاب (افلاکنما) استفاده میکنید، بهخاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده میشود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملاً نمیتوان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.
جهتیابی با هلال ماه
اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید.
ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد، و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود، و سپس در جهت مقابل هلالی میشود. در نیمهٔ اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد. در نیمهٔ دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.
اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمهشب طلوع مینماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکرهٔ شمالی زمین] نشان میدهد.
این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد. در زمان قرص کامل نمیتوان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهتیابی کرد.
روشهای دیگر جهتیابی در شب
حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دستهای (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین میگویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولی در همه حال دُمِ آنها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت میکنند، و در همه حال دنباله بادبادکی آنها بهطرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافتهاست. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود. هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود.
روشهای جهتیابی، قابل استفاده در روز و شب
جهتیابی با قبله
اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهتهای اصلی) را بدانیم، میتوانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستادهایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عکس عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستادهایم، و اگر ۱۴۳ درجه (۳۷-۱۸۰) در جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستادهایم.
قبله را از راههای مختلفی میتوان یافت:
قبلهنما: دقیقترین روش تعیین قبله، بهوسیلهٔ قبلهنماست، که آن هم با یک قطبنما انجام میگیرد؛ و اگر ما قطبنما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص میکنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبلهاست. در نمازخانهها هم معمولاً جهت قبله مشخص شدهاست.
قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله میخوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشتههای سنگ قبر را به درستی میخوانید، سمت چپتان قبلهاست.
دستشویی: از آنجا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالتها را عمود بر قبله میسازند.
جهتیابی با قطبنمای دستساز
اگر قطبنمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمککار شما در ساخت یک قطبنما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرمکنندهاست.
با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهنربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبهای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی میشود؛ مانند سوزن قطبنما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا میکند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث میشود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی میتوانید آنرا در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.
حال اگر آنرا روی یک چوبپنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوبپنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوبپنبههایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطبنما عمل میکند، و سر سوزن رو به شمال میچرخد. برای اینکه سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطبنما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آنها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین میتوانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.
روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آنرا حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطبنمای ما کار میکند؛ یعنی میله آنقدر میچرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی میشود.
به دلیل کشش سطحی آب، میتوان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً میتوان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی میماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابلحل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسانتر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب میشود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.
جهتیابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان
۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع میکند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب میکند.
این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، ولی در زمانهای دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.

در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالیتر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب میباشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آنجا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.
۲- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال میافتد.
ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان میرسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز میرسد، و پس از آن دوباره افزایش مییابد؛ همان زمان اذان ظهر.
برای دانستن زمان ظهر شرعی میتوان به روزنامهها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.
۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم میتواند روشی برای یافتن جهتهای جغرافیایی باشد.
جهتیابی با سایهٔ چوب(شاخص)
شاخص، چوب یا میلهای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شدهاست.
روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامتگذاری میکنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر میکنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابهجا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان دادهاست) را علامتگذاری مینماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص میکند. نقطهٔ علامتگذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان میدهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپمان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبرویمان شمال را نشان میدهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.
از آنجا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیمکره شمالی سایهها ساعتگرد میچرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته میشود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمیشود.
در شبهای مهتابی هم از این روش میتوان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.
روش دوم(دقیقتر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری میکنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامتگذاری شده میکشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق میرود کوتاهتر میشود، در ظهر به کوتاهترین اندازهاش میرسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر میگردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هماندازهٔ پیش از ظهرش شد) آنجا را به عنوان نقطهٔ دوم علامتگذاری میکنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان میدهد.
در واقع هر دو نقطه سایهٔ همفاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص میکنند.
با اینکه روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیقتر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را میکشید دقیقاً به محل علامتگذاری شده برسد. نیمدایرهای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود میرسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان میدهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).
جهتیابی با ساعت عقربهدار
ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربهای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه میداریم که عقربهٔ ساعتشمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویهای که عقربهٔ ساعتشمار با عدد ۱۲ ساعت میسازد (زاویهٔ کوچکتر، نه بزرگتر)، جهت جنوب را نشان میدهد. یعنی مثلاً اگر چوبکبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعتشمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفتهاست.
نکات
این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی اینکه اگر شاخصی [مثلاً چوبکبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایهاش موازی با عقربهٔ ساعتشمار و در جهت مقابل آن باشد. یا اینکه سایهٔ عقربهٔ ساعتشمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین بهطور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعتشمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.
دلیل اینکه زاویه بین عقربهٔ ساعتشمار و ۱۲ را نصف میکنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین میچرخد، ساعت ما دو دور میچرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی میکند)، ساعتهای ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی مینماید. اگر ساعت ۲۴ ساعتهای میداشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعتشمار را رو به خورشید میگرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان میداد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان میدهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعتها را نسبت به ساعت استاندارد یکساعت جلو میبرند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعتمان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعتشمار را [به جای ۱۲] با ۱ حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصفالنهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهتهای جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجهاش قابل قبول است.(البته در نیمکردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیکتر شویم، از دقت این روش کاسته میشود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیکتر باشد، نتیجهٔ آن دقیقتر خواهد بود.
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر میخیزد، در غرب مینشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعتشمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهتیابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده میکنید، میتوانید ساعت عقربهداری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایرهای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعتشمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمیشود هم گاه سایهٔ خوشید را میتوان دید. اگر یک چوبکبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید میافتد.
روشهای جهتیابی در شب
جهتیابی با ستارهٔ قطبی
از آنجا که ستارهها به محور ستاره قطبی در آسمان میچرخند، در نیمکرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیار خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان میدهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.
برای یافتن ستارهٔ قطبی روشهای مختلفی وجود دارد:
به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستارهاست که به شکل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را میدهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل میدهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آنجا میریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی میرسیم.
به وسیلهٔ مجموعه ستارههای «ذاتالکرسی»: صورت فلکی ذاتالکرسی شامل پنج ستارهاست که به شکل W یا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستارههای اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی میرسیم.
نکات
صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبهروی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از نقشه ستارهیاب (افلاکنما) استفاده میکنید، بهخاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده میشود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملاً نمیتوان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.
جهتیابی با هلال ماه
اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید.
ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد، و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود، و سپس در جهت مقابل هلالی میشود. در نیمهٔ اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد. در نیمهٔ دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.
اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمهشب طلوع مینماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکرهٔ شمالی زمین] نشان میدهد.
این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد. در زمان قرص کامل نمیتوان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهتیابی کرد.
روشهای دیگر جهتیابی در شب
حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دستهای (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین میگویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولی در همه حال دُمِ آنها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت میکنند، و در همه حال دنباله بادبادکی آنها بهطرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافتهاست. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود. هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود.
روشهای جهتیابی، قابل استفاده در روز و شب
جهتیابی با قبله
اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهتهای اصلی) را بدانیم، میتوانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستادهایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عکس عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستادهایم، و اگر ۱۴۳ درجه (۳۷-۱۸۰) در جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستادهایم.
قبله را از راههای مختلفی میتوان یافت:
قبلهنما: دقیقترین روش تعیین قبله، بهوسیلهٔ قبلهنماست، که آن هم با یک قطبنما انجام میگیرد؛ و اگر ما قطبنما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص میکنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبلهاست. در نمازخانهها هم معمولاً جهت قبله مشخص شدهاست.
قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله میخوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشتههای سنگ قبر را به درستی میخوانید، سمت چپتان قبلهاست.
دستشویی: از آنجا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالتها را عمود بر قبله میسازند.
جهتیابی با قطبنمای دستساز
اگر قطبنمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمککار شما در ساخت یک قطبنما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرمکنندهاست.
با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهنربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبهای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی میشود؛ مانند سوزن قطبنما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا میکند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث میشود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی میتوانید آنرا در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.
حال اگر آنرا روی یک چوبپنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوبپنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوبپنبههایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطبنما عمل میکند، و سر سوزن رو به شمال میچرخد. برای اینکه سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطبنما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آنها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین میتوانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.
روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آنرا حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطبنمای ما کار میکند؛ یعنی میله آنقدر میچرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی میشود.
به دلیل کشش سطحی آب، میتوان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً میتوان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی میماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابلحل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسانتر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب میشود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.