فوتبال در قرون وسطی
فوتبال در قرون وسطی

در طی قرون وسطی شاهد افزایش بسیار زیاد محبوبیت مسابقات سالیانه فوتبال شرووتاید در سراسر اروپا خصوصا انگلستان هستیم. بازی انجام شده در انگلستان در این زمان، احتمالاً از اشغال روم آغاز گشته، ولی شواهد متقنی در این زمینه در دسترس نمی‌باشد.





گزارش‌های که از نوعی بازی مرسوم در بریتانی، نرماندی و پیکاردی بنام «چوله» یا «سوله» در دست است، موید آنست که وجود برخی از انواع فوتبال در انگلستان نتیجه پیروزی نرمان‌ها می‌باشد.

این نوع‌های قدیمی فوتبال، که عادتا به‌عنوان فوتبال عامیانه طبقه بندی می‌گشته‌اند، بین تیم‌های شهرها و روستاهای همجوار که شامل تعداد نامحدود بازیکن بوده‌اند بازی می‌شده‌اند. این بازیکنان در میان انبوه جمعیت تلاش در کشیدن مثانه باد کرده خوک به سمت محلهای نشانگذاری شده واقع در دو سر شهر می‌نمودند (گاهی اوقات نیز بجای محلهای نشانگذاری شده، تیم‌ها سعی می‌کردند که مثانه باد کرده خوک را بروی بالکن کلیسای حریف شوت کنند).

یک افسانه که می‌گوید سر منشاء این بازی‌ها در انگلستان دارای قدمتی بیشتر بوده و به مراسم خونین لگد زدن به «سر بریده دان» برمی‌گردد، بعید به‌نظر می‌رسد که حقیقت داشته باشد. بازی‌های شرووتاید در شماری از شهرهای انگلستان هنوز وجود دارند (قسمت زیر را ببینید).

نخستین تعریف فوتبال در انگلستان توسط ویلیام فیتزاستیفن (۱۱۸۳-۱۱۷۴) ارائه گردید. او فعالیت‌های جوانان لندن در خلال فستیوال سالیانه سه شنبه مذهبی را مورد توصیف قرار داد.

«پس از صرف ناهار تمام جوانان شهر به دشت‌های اطراف می‌روند تا با توپ بازی کنند. دانش آموزان هر مدرسه توپ خود را دارند؛ کارگران اصناف شهر نیز توپ‌های خودشان را بهمراه دارند. بزرگ‌ترهای شهر، پدران و ثروتمندان سوار بر اسب وارد شده تا مسابقه جوانترها را دیده و خاطرات جوانی خود را زنده کنند: شما می‌توانید شاهد انگیزش احساسات درونی آنها در هنگام دیدن بازی و غرق در شادی شدنشان فارغ از دغدغه‌های بزرگسالی باشید»..

اولین نام‌های اطلاق شده به بازی بطور ساده عبارت بودند از «توپ بازی» یا «بازی با توپ». این نامگذاری موید آنست که بازی در آن زمان مستلزم ضربه زدن به توپ نبوده‌است. بنابر این همانگونه که توضیح داده شده، ضربه پا بطور مسلم در بازی‌های قرن ۱۴ وجود داشته‌اند.

در مراسم ۱۳۲۱ بخشایش اویگنون توسط پاپ دوازدهم به ویلیام داسپالدینگ از شودهام اعطا گردید:

"تقدیم به ویلیام داسپالدینگ، حاکم اسکالدهام و بدستور سمپرینگهام. در طول بازی با توپ و هنگامیکه او به توپ ضربه زد، یکی از دوستان او که نام او نیز ویلیام بود جلوی او دوید که با چاقوئی که توسط حاکم حمل می‌شد خود را بشدت مجروح نمود. بطوریکه پس از شش روز جان خود را از داد. بخشایش اعطاء شد و هیچ توبیخی شامل ویلیام داسپالدینگ که خیلی از مرگ دوست خود اندوهناک بوده و آنطور که دشمنانش می‌گفتند هراس آن داشت که موضوع به پاپ کشیده شود، نمی‌گردد.

به همین ترتیب چاسر نیز کنایه‌ای آزار دهنده نسبت به آنچه امروز فوتبال معاصر در انگلستان نامیده می‌شود، دارد. در داستان‌های کانتربری (که بعد از سال ۱۳۸۰ نوشته شد) از این عبارت استفاده شده‌است «رولری زیر پا که کار توپ را انجام می‌دهد» . در سال ۱۳۶۳ اظهار زیر توسط ادوارد سوم بیان گردید. قابل ذکر است که در زمان حاضر بازی فوتبال در انگلستان کاملاً از بازی هندبال متمایز شده‌است.

«از آن گذشته ما فرمان می‌دهیم که در برابر بازی‌های بی اساسی مانند پرتاب سنگ، چوب و آهن، هندبال، فوتبال، یا هاکی، تعلیم و اجرای جنگ خروس‌ها، مجازات زندان و زیر آفتاب قرار دادن مقرر گردد».

اظهار نظر واضح بعدی راجع به فوتبال در سال ۱۴۰۹ و آن زمان بود که شاه هنری چهارم انگلستان فرمان منع آن را صادر نمود. در سال ۱۴۲۴، شاه جیمز اول انگلستان نیز سعی در منع فوتبال نمود. ولی بهرحال اولین اشاره مستقیم به استفاده از توپ در سال ۱۴۸۶ انجام شد.. همچنین از تاریخ ۱۱ آوریل ۱۴۹۷ حسابی پولی به جیخریداری نماید.. قدیمیترین توپ فوتبال احتمالاً در سال ۱۵۴۰ در اسکاتلند و از جنس چرم و پوست مثانه خوک ساخته شد. (این توپ در سال ۱۹۸۱ در قسمت زیر سقف اتاق ملکه، قلعه استرلینگ کشف شده و هم اکنون در نگارخانه اسمیت در استرلینگ به معرض تماشا گذاشته شده‌است.) بهرحال، نمی‌توان به‌عنوان قطع و یقین تایید نمود که مورد مصرف این توپ در بازی با پا بوده‌است و نظر به سایز کوچک آن، موزه ملی اسکاتلند نظر داده که مورد مصرف آن در بازی مانند تنیس بنام پلوان بوده‌است.

یک راهب قرن ۱۵ بازی فوتبال در کانتون ناتینگهام شایر را اینگونه توصیف نموده‌است: «بازیکنان یک توپ بزرگ را به جلو می‌رانند. اینکار را نه با پرتاب آن در هوا و بلکه با ضربه زدن و چرخاندن آن بروی زمین و نه با دستان بلکه با پا انجام می‌دهند. این اظهار موید آنست که بازی‌های مشخص فوتبال ضربه‌ای، در آن زمان در انگلستان مرسوم بوده‌است. با این حال هنوز نمی‌توان صد در صد مطمئن بود زیرا این راهب ادامه می‌دهد که :»می‌گویم یک بازی به اندازه کافی منفور.... که بندرت بدون باخت، حادثه و یا زیان خود بازیکنان خاتمه می‌یابد. '

اولین رکورد ثبتی از یک جفت کفش فوتبال مربوط به زمانی است که هنری هشتم در سال ۱۵۲۶، دستور آوردن آن از کمد بزرگ را صادر نمود . بدبختانه این کفش‌ها در حال حاضر وجود ندارند. ولی بهرحال این مورد ثابت می‌کند که شاه انگلستان به این بازی توجه داشته‌است.

مشهور بودن فوتبال به‌عنوان یک بازی خشن در اکثر آثار بعد از قرن ۱۶ انگلستان آورده شده‌است. در سال ۱۵۳۱ سر توماس الیوت این عبارت که مجدداً خطر فوتبال (و همچنین منافع تیر اندازی) را یاد آور می‌گشت را در «کتابی بنام حاکم» آورده‌است:

"ممکن است برخی از مردان بگویند که در این میانه، که من خیلی زیاد از تیر اندازی تعریف می‌کنم. چرا رشته هائی مانند بولینگ، کلاشه، پاینز، و کایت را توصیه نمی‌کنم؟ حقیقتا بدو دلیل آخر که برای اشراف زادگان مهم است، فوتبال چیزی نیست جز خشم و خشونت زیاد؛ جائیکه روش بازی، عناد و عدم کمک به مصدومین است؛ جائیکه مصدوم در سکوتی ابدی باقی می‌ماند. در کلاشه نیروی کمی بکار گرفته می‌شود. در بولینگ اغلب وقت بسیار زیاد است؛ در حالیکه در ساینوز تلاش زیادی بکار می‌رود و شراب زیاد نوشیده می‌شود. در حالیکه اغلب زمان یا کاهش نیرو و چالاکی بازوها همراه است. جائیکه

در تیر اندازی، اگر تیرانداز از قدرت کمان استفاده نکند، هرگز نمی‌تواند موفق گردد.

اولین اشاره به فوتبال در ایرلند در سال ۱۵۲۷ در اساسنامه گالوی آمده که در آن اجازه بازی فوتبال و تیر اندازی صادر شده ولی «هاکی» و امدش؛ نوعی هاکی پانزده نفره که با توپ کوچک و چوب بازی می‌شده بهمراه دیگر رشته‌های ورزشی منع شده‌اند. (اولین مسابقه ثبت شده فوتبال در ایرلند به سال ۱۷۱۲ و بین تیم‌های روستا و میث در اسلین بوقوع پیوسته‌است.)

در سال ۱۶۲۵ سر رابرت کری در کتاب خود با نام خاطرات معاملات مرزی به یک جلسه با هدف برگزاری بازی فوتبال در کلسو واقع در مرزهای اسکاتلند اشاره می‌کند که با «تعدی انگلستان خاتمه می‌یابد». او چنین فوتبالی را به‌عنوان «مسابقه‌ای با نهایت خشونت و حوادث وخیم که در درگیری‌ها بوجود می‌آید، توصیف می‌نماید»!






کالچیو فیورنتینو (فوتبال فلورانسی=توپ زدن با پای فلورانسی)

در قرن ۱۶، شهر فلورانس با یک بازی که امروزه بنام ""کالچیو استوریکو"" ( توپ زدن با پای تاریخی) شناخته می‌شود، دوران بین ظهور عیسی و ماه روزه را درشهرپیزا دلا نوور ویا پیزا سانتا کروس جشن گرفت. اشراف جوان شهر لباس‌های عای ابریشمی در بر کرده و در یک فرم خشن فوتبال شرکت نمودند. به‌عنوان مثال، بازیکنان «کالچیو» می‌توانستند از ضربات مشت، شانه و لگد به حریفان خود استفاده کنند. ضربات به قسمت زیر کمربند نیز مجاز بود. ریشه این بازی در آموزش تمرینات نظامی بود.

معروفترین مسابقه در ۱۷ فوریه سال ۱۵۳۰ انجام شد. هنگامیکه سربازان چارلز چهارم، امپراتور مقدس رم فلورانس را محاصره کرده بودند. یک مسابقه «کالچیو» برای نشان دادن مقاومت برگزار گردید. در سال ۱۵۸۰، کانت جیوانی دبرادی دورنیو کتابی با عنوان «دیسکورسو سوپرا گیوسودل کالچیو فیورنتینو» نوشت. که برخی اوقات به‌عنوان اولین کتاب منتشر شده قواعد بازی فوتبال شناخته می‌شود. این بازی در طول زمان ژانویه ۱۷۳۹ تا می‌۱۹۳۰ یعنی زمان احیای آن بمناسبت ۴۰۰ صدمین سالگرد مسابقه فوق الذکر، بازی نشد. «کالچیو» هنوز به‌عنوان جذب گردشگر بازی می‌شود.






عدم تصویب و تلاش جهت منع بازی فوتبال

تلاش‌های بیشماری در جهت ممنوع ساختن مسابقه فوتبال بخصوص از نوع خشن و تفرقه افکن آن صورت گرفته‌است. این تلاش‌ها بخصوص در انگلستان و دیگر بخش‌های اروپا در دوران قرون وسطی و اوایل عصر مدرن. در بین سال‌های ۱۳۲۴ تا ۱۶۶۷ فوتبال بموجب بیش از ۳۰ قانون محلی و سلطنتی در انگلستان ممنوع بود. احتیاج به تکرار مکرر وجود چنین قوانینی نشانه سخت بودن ممنوع نگه داشتن بازی‌های مشهور می‌باشد.

شاه ادوارد دوم آنقدر از بی قانونی فوتبال در لندن آزرده شد که در مورخ ۱۳ آوریل سال ۱۳۱۴ فرمان ممنوعیت آن را صادر نمود: «از آنجائیکه سرو صدای زیاد در شهر بخاطر ضربه زدن به توپ‌های بزرگ ایجاد می‌شود و بر اثر آن شیاطین زیادی که خدا آن‌ها را منع کرده برمیخیزند؛ ما به نیابت از شاه، مجازات زندان را برای افرادی که به این بازی مبادرت ورزند، مقدر می‌سازیم.»

دلایل ممنوعیت از سوی ادوارد سوم در ۱۲ ژوئن سال ۱۳۴۹ کاملاً واضح بودند: فوتبال و دیگر بازی‌های سرگرمی باعث عدم توجه عوام الناس به تمرین تیر اندازی که از ملزومات جنگ است، می‌گردد.

در سال ۱۶۰۸ مقامات محلی شهر منچستر شکایت نمودند که: آنطور که بما گزارش شده‌است، بازی فوتبال...اینجا در منچستر باعث بی نظمی فراوان شده‌است و شیشه‌های پنجره‌ها شکسته و باعث گرد آمدن اوباش و افراد بی نظم گردیده‌است.......« در همان سال کلمه فوتبال با حالتی منفی در کلام ویلیام شکسپیر ظاهر شد. در نمایش نامه»شاه لیر«شکسپیر مطلبی به این شرح وجود دارد:»نه ترایپت و نه شما حق بازی فوتبال را ندارید"(پرده اول، صحنه ۴).

شکسپیر همچنین نام این بازی را در نمایش «کمدی اشتباهات» آورده‌است (پرده دوم صحنه ۱):

«آیا من همان مقدار نسبت به تو کامل هستم که تو نسبت بمن، »

«آن بمانند فوتبال است. آیا براستی بمن لگد زدی؟»

«تو واقعا بمن لگد زدی، بنابر این او نیز در اینجا مرا لگد کوب خواهد کرد:»

«اگر من در این راه تاب آورم، آنگاه باید مرا جامه‌ای از چرم در بر نمائی.»

کلمه «اسپارن» در ادبیات بمعنای «لگد زدن و دور انداختن» است، بنابر این نتیجه گرفته می‌شود که بازی شامل ضربه زدن بازیکنان به توپ بوده‌است.

بهرحال بازی لگد پرانی (جائیکه بازیکنان از یک چوب شیار دار جهت بازی با توپ استفاده می‌کرده‌اند) که در ایرلند بازی می‌شده‌است، آنقدر خشن به‌نظر می‌رسیده که مقامات شهر گالوی ترجیح می‌دادند که مردم فوتبال بازی کنند. در سال ۱۵۲۷ آنها اظهار داشتند «در هیچ زمان مبادرت به بازی لگد پرانی با توپ کوچک با چوب هاکی یا چوب معمولی وهمچنین مبادرت به بازی هندبال بدون دیوار ممنوع و فقط بازی فوتبال مجاز است.»

بهرحال در "کتاب ورزش هاً اثر شاه جیمز به مسیحیان توصیه می‌شد که هر یکشنبه بعد از ظهر و بعد از مراسم دعا و نیایش فوتبال بازی کنند . این کتاب توسط اسقف مورتن و با راهنمائی

شاه در مورخه ۲۴ می‌۱۶۱۸ در گرینویچ، مورد تصحیح قرار گرفت. در ابتدا دستور آن بود که متن این کتاب صرفاً در کلیساهای حوزه مانکا شایر خوانده شود. هدف کتاب آرامش بخشیدن به سر سختی پروتستان‌های ساده کیش انگلستان در محترم داشتن روز تعطیل یکشنبه بود. زیرا این تنها راه منحرف نمودن اذهان مردم بود.






مدارس عمومی انگلیسی

در حالیکه انواع بازی فوتبال در سراسر بریتانیا بازی می‌شد، مدارس عمومی (شهریه‌ای) انگلیسی نقش بسیار عمده‌ای در پیشرفت و خلق فوتبال مدرن (انجمن و فوتبال راگبی) ایفاء نمودند. اولا، شواهد موید آن است که این مدارس در قرن شانزدهم نقش کلیدی در گرفتن خشونت از متن فوتبال داشته و آن را تبدیل به یک ورزش تیمی برنامه ریزی شده نمودند که مناسب بچه مدرسه‌ای‌ها گردید. ثانیا، بسیاری از اشارات (به‌عنوان مثال شعر) و متون مربوط به فوتبال توسط افرادی ارائه گشت که در همین مدارس تحصیل نموده و عملاً تمایل به آشکار ساختن شناخت خود نسبت به این ورزش داشتند. و نهایتا، در قرن نوزدهم دانش آموزان / معلمان اولین اشخاصی بودند که به تدوین قواعد رسمی اولین شکل فوتبال مدرن پرداختند تا زمینه انجام این بازی را بین مدارس ایجاد نمایند.

اولین مستندی که نشانگر وجود بازی فوتبال در مدارس انگلیسی مدارس عمومی و امدش؛ و حضور عمده پسران طبقات بالا، متوسط و طبقه متخصص و امدش بود در اثر «عوام الناس» ویلیام هرمن به سال ۱۵۱۹ آورده شده بود. هورمن مدیریت اتون (۶/۱۴۸۵ – ۵/۱۴۹۴) و همچنین وینچستر را بر عهده داشت و کتاب لاتین او شامل یک تست ترجمه با عبارت «ما با یک توپ پر باد بازی می‌کنیم» می‌گردید.

ریچارد مالکستر ، دانش آموز سابق کالج اتون و مدیر مدرسه مرچنت تیلورز (۱۵۶۱) و مدرسه سنت پل (۱۵۹۶) به‌عنوان «بزرگ‌ترین هوادار فوتبال در قرن شانزدهم» معرفی گردیده‌است. . سهم یکتای مالکستر تنها در اشاره به «فوتبال» با نام صحیح انگلیسی آن خلاصه نگشته و بلکه بخاطر فراهم آوردن مستندات اولیه تیم برنامه ریزی شده فوتبال می‌باشد. مالکستر تایید می‌نماید که بازی مورد نظرش از طریق تمیز دادن آن با بازی‌های انجام شده با دیگر قسمت‌های بدن مانند هند بال و آرم بال، خیلی شبیه تر به فوتبال مدرن می‌باشد. او در کتاب شخصی خود به سال ۱۵۸۱ که به زبان انگلیسی نوشت به فواید زیاد «فوتبال» اشاره کرد. عنوان این کتاب عبارت بود از«وضعیت هائی که در آن شرایط ابتدائی لازم جهت آموزش کودکان مورد مطالعه قرار می‌گیرند».. او اظهار می‌دارد که فوتبال دارای اثر مثبت تحصیلی بوده و در تقویت سلامتی و قدرت کودکان موثر است. مباحث مالکستر در خصوص فوتبال، اولین مباحثی بود که در آن از تیم («طرف هاً و»پارتی هاً)، وضعیت‌ها («ایستادن»)، منفعت وجود داور (" قضاوت کننده بین پارتی هاً) و مربی (مدیر آموزش) سخن به میان آمد. مالکستر نوعی بازی را توصیف می‌کند که برای تیم‌های کوچک برنامه ریزی شده تحت نظر یک داور بکار می‌آید (و بطور خیلی واضح اشاره به این مهم دارد که بازی مورد نظر او از بی نظمی و خشونت فوتبال عامیانه بدور بوده‌است): با چنین دیدگاهی شمار کمتری به طرف‌ها و پارتی‌ها تقسیم می‌شوند، برخورد فیزیکی سخت و خشن و جود ندارد همچنین از هل دادن با شانه و انجام حرکات بی هدف و بربر مانند پرهیز و فقط از فوتبال جهت تقویت بدن و ساق‌های پا استفاده می‌شود. در نتیجه این اشتیاق به ورزش و تعاریف صحیح از بازی مدرن، ریچارد مالکستر به‌عنوان پدر فوتبال مدرن شناخته می‌شود.

سر هنری وتون (متولد ۱۵۶۹) که در دوره‌های کالج وینچستر شرکت نموده و بعدها رئیس اتون گردید، در یکی از اشعار خویش به فوتبال اشاره نموده‌است:

«آنجائیکه، بقصد انجام فوتبالی محکم، جون به باب یا دوقلوها ضربه می‌زند» سر هنری وتون، در کنار رودخانه در حال ماهیگیری – شرحی از بهار، ذکر شده در پی. یانگ (۱۹۶۹)، صفحه ۳۲

شواهدی در دست است که بازی‌های پیچیده شبیه به انواع مدرن آن‌ها در اوایل قرن ۱۷ در بریتانیا انجام می‌شده‌اند. در سال ۱۶۳۳ آموزگاری از آبردین بنام دیوید ودربرن، چنین مسابقه‌ای را به این شرح توصیف نموده‌است: بیائید زمین خود را انتخاب کنیم. آنهائی که بیرون زمین هستند به داخل بیایند. با پا ضربه بزن تا بتوانیم بازی را شروع کنیم.." اهمیت این اظهارات آن است که نشان می‌دهد که بازی ضربه زدن به توپ در قرن ۱۷ محدود به مدارس انگلیس نبوده‌است.

تعریف دقیق تری از فوتبال در کتاب ورزش‌های فرانسیس ویلوگبای در حدود سال ۱۶۶۰ آورده شده‌است , این نظریه خصوصا از این جهت قابل توجه‌است که به فوتبال با نام صحیح آن اشاره و برای اولین بار بشرح زیر توضیح ارائه نموده‌است: دروازه‌های و دیرک خیمه مانند («محوطه بسته‌ای که دو طرف آن باز است. این خروجی را دروازه می‌نامند») تاکتیک‌ها («قرار دادن بهترین بازیکنان جهت محافظت از دروازه»)، امتیاز بندی («آنهائی که بتوانند برای اولین بار توپ را از دروازه حریف بگذرانند، به‌عنوان برنده تلقی می‌گردند») و روش انتخاب تیم‌ها («بازیکنان از نظر قوای جسمانی و چالاکی بصورت مساوی تقسیم می‌گردند»). او اولین شخصی بود که قانون فوتبال را توضیح داد: «در اغلب مواقع هنگامی که بازیکنان با هم به توپ رسیده و قصد ضربه زدن به توپ را دارند، احتمال ضربات بی اختیار و شکسته شدن ساق پای آن‌ها متصور است، بنابر این قانونی وجود دارد که بر طبق آن بازکنان مجاز نیستند ضربات را بالاتر از سطح توپ وارد نمایند». نظر او در خصوص خود توپ نیز خیلی آموزنده‌است: «آن‌ها یک مثانه محکم خوک را باد کرده و سر آن را با سرعت هر چه تمام تر می‌بستند. پس آن را در داخل پوست گاو نر انداخته و بسرعت می‌دوختند». او اضافه می‌کند: «هرچه ضربه به توپ قوی تر بود، توپ بهتر شوت می‌شد. آن‌ها گاهی اوقات در داخل آن جیوه قرار می‌دادند تا از خوابیدن باد آن جلو گیری بعمل آورند». کتاب او همچنین برای اولین بار نقشه یک زمین فوتبال را به تصویر می‌کشید. دلیل ایجاد ارتباط ویلوگبی بین سیستم مدارس عمومی آن بود که او در مدرسه ساتون کلدفیلد درس خوانده بود و در عین حال دانش آموز دانشگاه کمبریج نیز بود و مکررا به کتابخانه بادلیین دانشگاه آکسفورد نیز رفت و آمد داشته‌است.

اشاره مشخص بعدی به فوتبال در مدارس عمومی را می‌توان در اشعار لاتین رابرت ماتیو که فارغ التحصیل وینچستر در طی سال‌های ۱۶۴۳ الی ۱۶۴۷ بوده، پیدا نمود. او توصیف می‌کند که چطور «...ما ممکن است کویتز، یا هندبال، یا بت اند بال، یا فوتبال بازی کنیم؛ این بازی‌ها معصومانه و قانون مند هستند...» آر. ماتیو دکالج سو پوتیوزکالجیاتا شولا ویچامیکا وینتوننسی ترانس. در آر کی کوک، در خصوص کالج وینچستر (مک میلان، ۱۹۱۷) صفحه ۲۱ «ناگ اتوننسز» (۱۷۶۶) اثر تی فرانکلند نیز «زمین فوتبال» در اتون متذکر می‌شود.

در اوایل قرن ۱۹، (قبل از قانون سال ۱۸۵۰ کارخانه، اکثر طبقه کارگر مردم بریتانیا مجبور بودند که بیش از دوازده ساعت در روز و غالبا شش روز در هفته کار کنند. آن‌ها هیچ زمان و تمایلی برای وقت گذاری جهت ورزش و تفریح در اختیار نداشتند. در آن زمان بسیاری از کودکان نیز جزء نیروی کار محسوب می‌گشتند. روز عید فوتبال در شاهراه عوام مردم در حال افول بود. از این رو شاگردان مدرسه‌ای که از زیر بار کار طاقت فرسا آزاد بودند تبدیل به مبتکران بازی‌های فوتبال برنامه ریزی شده بر اساس قواعد رسمی گردیدند. این بازی‌ها بتدریج تبدیل به بازی‌های فوتبال مدرن گردیند که ما امروزه آنها را می‌شناسیم.

بعدها برخی از مدارس ملی فوتبال را به عنوان وسیله ترغیب حس رقابت و سالم نگه داشتن وضعیت جسمانی دانش آموزان مورد استفاده قرار دادند. هر مدرسه به مقتضی اندازه زمین بازی خود، قواعد مخصوص بخود را تدوین می‌نمود. قوانین بطور گسترده‌ای از مدرسه به مدرسه متفاوت بودند و این تفاوت با ورود دانش آموزان جدید عمیق تر نیز می‌گردید. بعد از مدت زمان کوتاهی، دو مکتب فکری در خصوص چگونگی انجام بازی فوتبال بوجود آمدند. برخی از مدارس بازی را ترجیح می‌دادند که در آن توپ را می‌توان حمل نمود (مانند راگبی، مارلبرو و چلتنهام)، در حالیکه مدارس دیگر روش ضربه پا و دریبل کردن توپ را می‌پسندیدند (مانند روش اتون، هارو، وست مینستر و چارتر هاوس). پاره‌ای از اختلافات در این دو گروه ناشی از شرایط انجام بازی می‌گردید. در چارتر هاوس و وست مینستر، که هر دو مدرسه در منطقه ممنوعه لندن قرار داشتند، پسران محدود به توپ بازی در مکان‌های سرپوشیده که انجام بازی و تحرک لازم آن را سخت می‌نمود، بودند.

نقل است که یکی از شاگردان مدرسه راگبی بنام ویلیام وب الیس، در سال ۱۸۲۳ با برداشتن توپ و دویدن بسمت دروازه حریف «بشدت قوانین فوتبال در زمان خود را نقض نمود». مشهور است که این عمل سر آغاز رشته فوتبال راگبی بوده‌است ولی دلیل محکمی بر اثبات این ادعا وجود نداشته و مورخان معتقدند که این داستان جعلی می‌باشد. با وجود این در سال ۱۸۴۱ (بنا به برخی روایات ۱۸۴۲)، «دویدن» با توپ از زمانی به‌عنوان راگبی پذیرفته شد که یک بازیکن توپ را از روی یک جهش گرفت. او در آفساید قرار نداشته و توپ را نیز پاس نداده بود.

شواهد ایجاد فصل فوتبال در مدارس ملی انگلیس در کتاب «گزیده بنتلی» (۱۸۴۴) آورده شده‌است. .

در یکی از فصول این کتاب بنام «مناظر اتون و مردان اتون»، گردش فصلی ورزش توضیح داده شده‌است:

«پسران خوب کریکت را در تابستان و هاکی را در زمستان بازی می‌کنند. ولی نوجوانان در تابستان قایق‌ها را بکار انداخته و در زمستان فوتبال بازی می‌کنند».

باشگاه‌های فوتبال (و دیگر ورزش‌های) مدارس بخش مرکزی حیات مدارس ملی انگلیس در قرن نوزدهم بحساب می‌آمدند. در آن زمان، چارلز بریستد نویسنده آمریکائی در کتاب «پنج سال در دانشگاه انگلیس» (۱۸۵۲) به روایت زندگی خود در دانشگاه کمبریج در دهه ۱۸۴۰ پرداخت. هنگام بحث در خصوص کالج اتون و مدرسه راگبی (گرفته شده از مکاتبات دانشجویان قبلی) چنین بیان می‌دارد: «یک پسر به خانه‌ای که به آن تعلق دارد افتخار می‌کند همانطوریکه یک مرد به کالج خود؛ اگرچه در باشگاه‌های کریکت و فوتبال، و بطور کلی در مسابقات دویدنی و پریدنی، بازیکن با کل مدرسه رقابت می‌کند، اما هنوز به باشگاه پاییزی فوتبال تعلق دارد که بیست تا سی پسر را در خانه خود جا داده‌است و بنابر این مسابقات فی مابین این خانه‌ها بمانند مسابقات بین کالج‌ها برگزار می‌گردد» " از همه مهم‌تر آنست که این مطلب موید اولین مسابقات برنامه ریزی شده بین تیم‌های فوتبال نه در سطح مدارس بلکه بین خود تیم هاست. روشن است که جهت انجام مسابقه بین کالج‌ها نیاز به توافقی روشن بروی اصول و قواعد الزامی بوده‌است. این الزام توام با وجود وقت و پول کافی باعث بوجود آمدن و خلق قواعد فوتبال مدرن توسط مردمی شد که دانش آموخته مدارس ملی و دانشگاه‌های انگلیس گردید. این اظهار همچنین اشاره به ایجاد «فصل فوتبال» در مدارس ملی انگلیس دارد که تا امروز بصورت بلا انقطاع در فصول پاییز ادامه داشته‌است.

شکوفائی حمل و نقل ریلی در بریتانیا در دهه ۱۸۴۰ باعث گردید که مردم قادر شوند که بیشتر و راحتتر از قبل به سفر بپردازند. از این جهت امکان انجام مسابقات ورزشی بین مدارس نیز تسهیل گردید. در حالیکه امکان فهم آسان قواعد محلی ورزشی از طریق بازدید مدارس فراهم بود، امکان بازی فوتبال بین مدارس بدلیل اینکه هر مدرسه از قوانین خود پیروی می‌نمود، تقریباً غیر ممکن بود.

بنظر می‌رسد که در طی این مدت، قواعد بازی راگبی مدرسه‌ای لااقل بیش از دیگر بازی‌های مدرسه‌ای گسترده گردید. به‌عنوان مثال، دو باشگاه که ادعا می‌شود اولین و / یا قدیمیترین باشگاه فوتبال دنیا هستند، نه از آن جهت که بخشی از مدرسه یا دانشگاه بحساب می‌آمدند، هر دو در فوتبال راگبی قوی هستند: باشگاه بارنیز که گفته می‌شود سال تأسیس آن ۱۸۳۹، و باشگاه فوتبال بیمارستان گایز که بر اساس گزارش‌ها در سال ۱۸۴۳ تأسیس گردید. در این رابطه نه تاریخ ونه تنوع بازی‌های فوتبال انجام شده سوابق مستندی وجود ندارد، اما به هر حال چنین ادعا هائی اشاره به محبوبیت راگبی قبل از ظهور قواعد مدرن دیگر دارد.
در سال ۱۸۴۵ سه پسر در مدرسه راگبی اقدام به تدوین قانون و سپس اجرای آن در مدرسه نمودند. این قواعد اولین سری قواعد (یا کدهای) مکتوب هر نوع فوتبال بحساب می‌آیند . این امر در نهایت به گسترش بازی راگبی منجر گردید.






پیشرفت‌های دیگر در دهه ۱۸۵۰

توجه روز افزون و پیشرفت انواع بازی‌های فوتبال انگلیسی، در سال ۱۸۵۱ زمانیکه ریچارد لیندن و ویلیام گیلبرت که هر دو تولید کننده کفش و چکمه راگبی بودند، در نمایشگاه بزرگ لندن اقدام به نمایش توپ‌های گرد و بیضی شکل نمودند، نشان داده شد. ریچارد لیندن بخاطر ابتکار تولید «توپ قابل ارتجاع کیسه‌ای» و «پمپ دستی برنجی» به دریافت مدال نائل گردید.

باشگاه فوتبال دانشگاه دوبلین و امدش؛ که در کالج ترینیتی دوبلین در سال ۱۸۵۴ بوجود آمد و بعدها به‌عنوان پایگاه بازی مدرسه‌ای راگبی مشهور گردید؛ بطور اختلاف بر انگیز به‌عنوان قدیمیترین باشگاه فوتبال جهان در هر نوع قانون و قاعده ورزشی شناخته می‌شود.

در اواخر دهه ۱۸۵۰، بسیاری از باشگاه‌ها جهت انجام انواع بازی فوتبال در کشورهای انگلیسی زبان شکل گرفتند.

باشگاه فوتبال شفیلد که توسط دو نفر از دانش آموزان سابق مدرسه هارو بنام‌های ناتانیل کرسویک. ویلیام پرست در سال ۱۸۵۷ بنیان گذاری شد بعدها به‌عنوان قدیمی ترین باشگاه انجمن فوتبال (ساکر) معروف گردید. بهرحال، این باشگاه در ابتدا بازی را با قواعد خود یعنی قواعد شفیلد انجام می‌داد. البته برخی شباهت هائی با قوانین کمبریج بچشم می‌خورد ولی به بازیکنان اجازه داده می‌شد که به توپ با دست «ضربه» زده و آن را پرتاب نمایند. همچنین به هیچ عنوان قاعده آفساید نیز وجود نداشته و بنابر این بازیکنان مهاجم مجاز به قرار گرفتن دائم در کنار دروازه حریف بودند. این قانون توسط شماری از باشگاه‌های منطقه بکار گرفته شده و در سال ۱۸۶۷، باشگاه انجمن شفیلد بوجود آمد تا برنامه ریز کاپ یودان و یا اولین مسابقه تورنمنت فوتبال جهان باشد.

قانون شفیلد تا سال ۱۸۷۷ یعنی پس از افشای مکاتبات شدید استوارت جی اسمیت (کاپیتان انجمن منچستر اف. سی.) دبلیو. اس. بامبریج (کالج مارلبرو) در فیلد وجود داشت. در این سال تصمیم گرفته شد که بازی ضرب پا تحت مقررات واحد انجام داده شود. قوانین اف ای عناصری از بازی شفیلد را بکار می‌گرفت.

در سال ۱۸۶۲ یک مرد انگلیسی بنام آقای لیندان پس از آنکه خانم لیندان بر اثر باد کردن بیش از اندازه کیسه مثانه خوک به بیماری ریوی دچار گشت، موفق به ساخت اولین توپ لاستیکی قابل ارتجاع شد. ظهور این توپ‌ها باعث ایجاد یک شکلی در اندازه توپ‌ها شده و از طرفی کیسه لاستیکی باعث محکم و گرد شدن توپ می‌شد. بهرحال نظر به اینکه سطح خارجی آنها از چرم ساخته شده بود، در هنگام خیس شدن خیلی سنگین می‌شد. در سال ۱۸۷۲ انجمن انگلیسی فوتبال بطور رسمی در کتاب قانون خود اعلام نمود که توپ می‌بایست «کروی بوده و محیط آن ۲۷ تا ۲۸ اینچ باشد» (۶/۶۸ تا ۱/۷۱ سانتی متر). این استانداردها هنوز هم توسط فیفا رعایت می‌گردند.






انجمن فوتبال

در سال‌های اولیه دهه ۱۸۶۰، تلاش‌های فزاینده‌ای در انگلستان در جهت یکسان سازی و تطبیق انواع بازی‌های عمومی مدرسه‌ای صورت گرفت. در سال ۱۸۶۲، جی. سی. ترینگ، یکی از نیروهای پیشرانه قوانین اولیه کمبریج مدیر مدرسه آپینگهام بود. او اقدام به تدوین قواعد مخصوص خود که آن را «ساده‌ترین بازی» می‌خواند، نمود. (این قوانین همچنین به‌عنوان قوانین آپینگهام شناخته می‌شوند). در ابتدای اکتبر ۱۸۶۳ نسخه بازبینی شده دیگری از قوانین کمبریج توسط هفت نفر از کمیته نمایندگان دانش آموختگان سابق مدارس هارو، شروزبوری، اتون، راگبی، مارلبرو و وست مینستر تدوین گردید.

در شامگاه روز ۲۶ اکتبر سال ۱۸۶۳ نمایندگان چندین باشگاه فوتبال در منطقه بزرگ لندن در ناحیه فری میسون تاورن در خیابان ملکه اعظم با هم ملاقات کردند. این اولین جلسه انجمن فوتبال (اف ای) بود. این اولین سازمان رسمی فوتبال جهان بود. مدرسه چارترهاوس اولین سازمانی بود که دعوت را پذیرفت. نتیجه این جلسه صدور دعوتنامه از نمایندگان مدارس عمومی به جهت شرکت در این انجمن بود. بجز مدرسه ترینگ شهر آپینگهام، بیشتر مدارس از شرکت سرباز زدند. در جمع از اکتبر تا دسامبر ۱۸۶۳ شش جلسه اف ای برگزار گردید. پس از سومین جلسه، یک پیش نویس از قواعد توسط اف ای صادر شد. بهرحال، در آغاز جلسه چهارم، توجه حاضران به قوانین شفیلد و قواعد جدیدالانتشار سال ۱۸۶۳ کمبریج جلب شد. قواعد کمبریج در دو قسمت عمده با پیش نویس اف ای متفاوت بود؛ این دو قسمت عبارت بود از «دویدن (حمل) با توپ» و «ضربه زدن» (لگد زدن به ساق پای حریف). دو قانون مناقشه برانگیز اف ای بشرح زیر است:

«پنج. یک بازیکن توپ را صحیح مهار کرده و یا توپ را در اولین سعی مهار کند، می‌تواند با توپ بسوی دروازه حریف بدود؛ ولی در صورت امتیاز حریف، اجازه دویدن نخواهد داشت.»

«چهار: اگر هر یک از بازیکنان با توپ بسوی دروازه حریف بدود، بازیکنان طرف مقابل آزاد هستند تا جلوی او را گرفته، او را گرفته، با او بدود و یا به او ضربه بزند، و یا توپ را از او بگیرد، ولی هیچ بازیکنی نباید در یک زمان همدیگر را گرفته و بهم ضربه وارد نمایند.»

در جلسه پنجم حرکتی در جهت حذف این دو قاعده از قوانین اف ای شکل گرفته و پیشنهاد گردید. اکثر نمایندگان موافق بودند ولی شخصی بنام اف. دبلیو. کمپبل از بلاک هیس بشدت مخالفت نمود. او می‌گفت، «فوتبال حقیقی در ضربه زدن خلاصهٔ گردد». با این حال این حرکت تصویب گردید و ام دش؛ در پایان جلسه و ام دش؛ استفان ویلیز و کمپبل باشگاه‌های خود را از عضویت اف ای خارج شاختند. پس از برگزاری آخرین جلسه در مورخه ۸ دسامبر کمیته اف ای اقدام به انتشار «قوانین فوتبال» به‌عنوان اولین سری قوانین جامع بازی که بعدها بنام انجمن فوتبال شناخته شد، نمود. (بعدها در برخی کشورها به‌عنوان ساکر نامیده شد).

این قوانین اولیه اف ای هنوز شامل اجزائی است که دیگر به‌عنوان اجزاء انجمن فوتبال بحساب نیامده ولی در بازی‌های دیگر قابل رویت هستند: به‌عنوان مثال، یک بازیکن می‌تواند مهار کرده و یک امتیاز طلب نماید که به او اجازه یک ضربه آزاد را خواهد داد، و اگر بازیکن در پشت دروازه حریف با توپ تماس داشته باشد، تیمش اجازه یک ضربه آزاد بسمت دروازه را از ۱۵ یادری جلوی دروازه خواهد یافت.






بازیکن فوتبال

بازیکن فوتبال یا فوتبالیست (به فارسی تاجیکی: فوتبالباز) به کسی که به عنوان پیشه و حرفه خود به بازی فوتبال می‌پردازد گفته می‌شود.

واژهٔ «فوتبالیست» از زبان روسی وارد زبان فارسی شده‌است.






گونه‌ها

در فوتبال بازیکن فردی است که بر پایهٔ قوانین فوتبال٫ فوتبال بازی می‌کند. در یک بازی فوتبال هر تیم ۱۱ بازیکن دارد که یکی از آن‌ها دروازه‌بان است و بقیه یا پدافندگر یا بازیکن میانه و یا مهاجم هستند.






دروازه‌بان

در بازی فوتبال به کسی که برای نگهداری و محافظت از دروازه می‌کوشد و مانع ورود توپ به داخل آن می‌شود دروازه‌بان می‌گویند. دروازه‌بان تنها بازیکنی است که می‌تواند از دستانش برای گرفتن توپ استفاده کند.






مدافع/پدافندگر

مدافع یا پدافندگر بازیکنی است که در پشت هافبک‌ها قرار دارد و پیشترین و اولین هدفش پشتیبانی از دروازه‌بان است. وظیفهٔ اولیه او جلوگیری از حریف است برای گل زدن.






هافبک/بازیکن میانه

هافبک یا بازیکن میانه بازیکنی است که جایگاهش بین پدافندگر (مدافع) و مهاجم است (در شکل با رنگ آبی نشان داده‌شده‌است). وظیفهٔ اصلی آن‌ها بی بهره کردن تیم حریف از توپ است (که معمولاً با تکل انجام می‌شود)٫ تا توپ را به تصرف خود درآورند و برای مهاجمان خودی بفرستند.






فوروارد/مهاجم

فورواردها یا مهاجمان بازیکنانی هستند که در نزدیک‌ترین ردیف به دروازهٔ حریف بازی می‌کنند که مسئولیت گل زدن را دارند.






توپ فوتبال

توپ فوتبال توپی است که برای انجام انواع مختلف بازی فوتبال از آن استفاده می‌شود. در انواع مختلف ورزش فوتبال از توپ‌های متفاوتی استفاده می‌شود که همگی آن‌ها در دو طبقه توپ‌های کروی و توپ‌های تخم‌مرغی جای می‌گیرند.

توپ‌های کروی: شکلی کاملاً گرد دارند و در ورزش فوتبال و فوتبال گیلیک از آن‌ها استفاده می‌شود.
توپ‌های تخم‌مرغی مدور: این توپ‌ها بیضی شکل هستند و خود به دو نوع تقسیم می‌شوند:

توپ‌هایی که انتهای آن زاویه‌دار است: و در فوتبال آمریکایی و فوتبال کانادایی استفاده می‌شوند.
توپ‌های که کاملاً مدور هستند: در راگبی فوتبال و فوتبال استرالیایی از آن‌ها استفاده می‌شود.







فوتبال

بر اساس قانون شماره ۲ توپ بازی باید کروی شکل، پر از هوا و با محیط ۶۸ تا ۷۰ سانتیمتر، با فشار هوای ۸ تا ۱۲ پوند در اینچ مربع، وزن ۴۱۰ تا ۴۵۰ گرم و پوشیده از چرم یا مواد مناسب دیگر باشد. این نوع توپ، توپ استاندارد و یا توپ شماره ۵ نیز نامیده می‌شود. در مسابقات ویژه گروه‌های سنی و مسابقات داخل سالن از توپ‌های کوچکتر و سبکتری استفاده می‌شود. برای مثال توپ شماره ۴ توپ استاندارد برای بازی فوتسال است.

آدیداس مهمترین سازنده توپ فوتبال است که توپ‌های جام جهانی فوتبال را از جام جهانی فوتبال ۱۹۷۰ به این‌سو و توپ‌های جام ملت‌های اروپا را از جام ملت‌های اروپا ۱۹۸۰ و همچنین لیگ قهرمانان یوفا را می‌سازد.






توپ دولایه
فوتبال استرالیایی

توپ استاندارد فوتبال استرالیایی بیضی شکل و شبیه به توپ‌های مورد استفاده در راگبی است. رنگ توپ مسابقاتی که در روز انجام می‌شود قرمز و بازی‌هایی که در شب انجام می‌شود زرد است. استانداردهای آن:

محیط: ۷۲-۷۳ سانتیمتر
فشار هوا (پوند در اینچ مربع): ۹-۱۱







فوتبال گیلیک

در فوتبال گیلیک از یک توپ چرمی کروی شبیه به توپ والیبال با این استانداردها استفاده می‌شود:

قطر: ۲۵-۲۶ سانتیمتر
محیط: ۶۹-۷۴ سانتیمتر
وزن: ۳۷۰ تا ۴۲۵ گرم
فشار هوا (پوند در اینچ مربع): ۹-۱۱







لیگ راگبی

توپ استاندارد راگبی ۱۳ نفره که سایز ۵ نیز نامیده می‌شود، این شرایط را داراست:

قطر: ۲۵-۲۶ سانتیمتر
محیط (در طولانی‌ترین قسمت): ۶۰ سانتیمتر
محیط (در عریض‌ترین قسمت): ۲۷ سانتیمتر
وزن: ۳۸۳ تا ۴۴۰ گرم

توپ‌های راگبی لیگ کمی زاویه‌دارتر از توپ‌های اتحادیه راگبی هستند که پرتاب و گرفتن آن‌ها را ساده‌تر و شوت‌کردن آن‌ها را مشکل‌تر می‌کند و نسبت به توپ فوتبال آمریکایی هم کمی بزرگ‌تر هستند.






اتحادیه راگبی

توپ استاندارد راگبی ۱۵ نفره این شرایط را داراست:

طول: ۲۸ سانتیمتر
محیط (در طولانی‌ترین قسمت): ۵۶ سانتیمتر
محیط (در عریض‌ترین قسمت): ۲۸ تا ۳۰ سانتیمتر
وزن: ۴۱۰ تا ۴۶۰ گرم
فشار هوا (پوند در اینچ مربع): ۹٫۵ تا ۱۰







گیریدون فوتبال

توپ‌هایی که در فوتبال آمریکایی و فوتبال کانادایی استفاده می‌شوند، بایستی این شرایط را دارا باشند:

قطر: ۲۵-۲۶ سانتیمتر
محیط (در طولانی‌ترین قسمت): ۵۸ تا ۶۲ سانتیمتر
محیط (در عریض‌ترین قسمت): ۲۸ تا ۳۰ سانتیمتر
وزن: ۳۹۷ تا ۴۲۵ گرم
فشار هوا (پوند در اینچ مربع): ۱۲٫۵ تا ۱۳٫۵







زمین فوتبال

زمین فوتبال سطح بازی فوتبال است. اندازه‌ها و جزئیات آن در قانون شماره ۱ بازی فوتبال آمده است.

با توجه به اینکه مقررات فوتبال در انگلستان شکل گرفته است، اندازه زمین فوتبال هم در واحدهای امپریال بیان شده است و در قوانین مسابقه نیز معادل‌های متریک آن نیامده است، استفاده از واحدهای اندازه‌گیری به‌طور سنتی حتی در خارج از بریتانیا نیز مرسوم است.

یک زمین استاندارد فوتبال بزرگسالان برای مسابقات بین‌المللی می‌بایست ۱۱۰ تا ۱۲۰ یارد (قدم) (معادل ۱۰۰ تا ۱۱۰ متر) طول و ۷۰ تا ۸۰ یارد (۶۴ تا ۷۵ متر) عرض داشته باشد.

زمین‌های مسابقات غیر بین‌المللی می‌تواند بین ۹۱ تا ۱۲۰ متر طول و ۴۵ تا ۹۱ متر عرض داشته و نباید مربع باشد.

یک دروازه مستطیل شکل در وسط خط عرضی (یا خط گل) گذاشته می‌شود که فاصله تیرک‌های عمودی آن از یکدیگر ۸ یارد (۷٫۳۲ متر) و فاصله تیرک افقی از زمین ۸ فوت (۲٫۴۴ متر) است.

در جلوی هر دروازه و به فاصله ۱۸ یارد (۱۶٫۵ متر) از خط دروازه، محوطه مستطیل شکلی وجود دارد که به محوطه جریمه و محوطه هجده قدم معروف است، در این محوطه دروازه‌بان قادر است توپ را با دست لمس کرده و بگیرد و خطای بازیکنان حریف با ضربه پنالتی جریمه می‌شود.

محوطه کوچکتری نیز در جلوی دروازه و با فاصله ۶ یارد (۵٫۵ متر) وجود دارد که می‌بایست ضربات شروع مجدد بازی در هنگام خروج توپ از خط عرضی از داخل آن زده شود. خطوط و علامت‌های دیگری نیز در زمین برای مشخص کردن محل قرار گرفتن بازیکنان و جای زدن ضربات کرنر، پنالتی و شروع بازی وجود دارد.






چمن
چمن مهمترین جزء زمین فوتبال است. بطوریکه یکی از عوامل مهم در پیشرفت فوتبال هر کشور وجود زمین‌های چمن مناسب می ‌باشد و یکی از فاکتورهای شناسایی سطح فوتبال یک کشور، وضعیت چمن استادیوم‌های آن کشور می‌باشد. چمنهای فوتبال بر دو نوع طبیعی و مصنوعی می‌باشند.خراب شدن زود هنگام چمن‌های طبیعی صاحبان باشگاه‌ها و دست اندرکاران ورزش را بر آن داشته تا جایگزین واقعی برای چمن طبیعی به لحاظ تحمل بیشتر زمین بازی در مقابل تعدد و ترافیک تیمها، جلوگیری از اتلاف وقت برای بازسازی زمین، قابلیت زمین برای بازی در برف و باران و پیش گیری از گل آلوده شدن سطح چمن، انتخاب نمایند. بهمین منظور چمن‌های مصنوعی را جایگزین چمن‌های طبیعی کردند.






مهاجم

فورواردها یا مهاجمان در فوتبال بازیکنانی هستند که در نزدیک‌ترین ردیف به دروازهٔ حریف بازی می‌کنند و مسئولیت گل زدن را دارند. در ترکیب‌های فوتبال مدرن، تیم‌ها معمولاً بین ۱ تا ۳ مهاجم را استفاده می‌کنند، که ۲ مهاجم بیشتر دیده می‌شود.

مهاجم دوم یا به عبارتی دیگر مهاجم سایه در فوتبال بازیکنانی هستند که پشت مهاجم اول بازی می‌کنند و بیشتر وظیفهٔ بازی‌سازی برای مهاجم اول را بر عهده دارند.








هافبک

هافبک یا بازیکن میانه یا بازیکن میانی٬ در فوتبال٬ بازیکنی است که جایگاهش بین مدافع و مهاجم است (در شکل با رنگ آبی نشان داده‌شده‌است). وظیفهٔ اصلی آن‌ها بی بهره کردن تیم حریف از توپ است (که معمولاً با تکل انجام می‌شود)٫ تا توپ را به تصرف خود درآورند و برای مهاجمان خودی بفرستند.

در شیوه ۲-۴-۴ که تنها دو مهاجم و چهار هافبک شرکت دارند، هافبک تهاجمی نامش مهاجم کنار کاذب است. او موقعیتی آزاد میان مهاجمان و هافبک ها دارد . هافبک تهاجمی نه تنها باید شرایط بدنی خوبی داشته باشد، بلکه باید بازیکنی تکنیکی نیز باشد. تقاضای توپ و بازی بدون توپ او را وادار می کند که شرایط بدنی عالی داشته باشد تا بتواند با تمام نیروی خود در حرکات تهاجمی شرکت کند. هافبک دفاعی غالبا جای هافبک تهاجمی را می گیرد. همین بازیکن متناسب با سبک بازی تیم خود، بیشتر ماموریت دفاعی یا تهاجمی به عهده می گیرد. به طور کلی، یک هافبک تهاجمی دستیار کاپیتان تیم است.هنگام حمله، هافبک تهاجمی در توپ رسانی به او ملحق شده و حرکت یک–دو انجام می دهند، یا از مهاجمین به منظور ایجاد خطر حمایت می کنند. هافبک تهاجمی با دریبل‌های خود می تواند دفاع حریف را به هم ریخته و مهاجمین را در کارشان یاری کند. او بدون شک چند گانه‌ترین هافبک زمین است. او باید با حریف مقابله کند و حرکت تهاجمی او را مانع شود، نیز می تواند با کمک کاپیتان تیم ضد حمله را تدارک ببیند.








مدافع
مدافع یا پدافندگر بازیکنی است که در پشت هافبک‌ها قرار دارد و مهم‌ترین و اولین هدفش پشتیبانی از دروازه‌بان است. وظیفهٔ اولیهٔ او جلوگیری از گلزنی حریف است. امروزه مدافعان مياني در امر بازيسازي و مدافعان كنار در كارهای هجومی نقش پررنگی را ايفا می‌كنند. ۳ مدافع گلزن تاريخ فوتبال به شرح زير است:
۱ - رونالد کومان هلند (۱۹۳ ﮔﻞ)
۲ - دانیل پاسارلا آرژانتین (۱۳۴ ﮔﻞ)
۳ - فرناندو هیرو اسپانیا (۱۱۰ ﮔﻞ)









دروازه‌بان
دروازه‌بان در اصطلاح تعریف شده از فدراسیون بین‌المللی فوتبال به بازیکنی گفته می‌شود که فضایی را در میان خط حملهٔ حریف و دروازهٔ خودی، بعنوان آخرین نفر دفاعی تیم، محافظت می‌کند. وظیفهٔ اصلی دروازه‌بان مراقبت از دروازه و پیشگیری از دریافت گل محسوب می‌شود.

دروازه بان تنها بازیکنی می‌باشد که حق استفاده از دست برای محافظت از دروازه خودی دارد. (فقط در محوطه جریمه تیم خودی) هر تیم باید در تمام لحظات بازی یک دروازه بان در اختیار داشته باشد.

اگر یک دروازه بان به دلایل مختلف ( مصدوم شدن و یا اخراج شدن از زمین بازی) مجبور به ترک زمین شود، بازیکن دیگری باید به جای او درون دروازه قرار بگیرد. (حتی اگر برای تیم هیچ تعویضی باقی نمانده باشد و از تمام تعویض‌های مجاز تیم استفاده شده باشد)

در اغلب تیم‌ها معمولاً شماره ۱ مخصوص یکی از دروازه بانهای تیم می‌باشد. البته همیشه استثناهایی وجود داشته‌اند که از آن جمله می‌توان به دروازه بان تیم ملی پرتغال ویکتور بایا اشاره کرد که همیشه شماره ۹۹ می‌پوشید و دروازه بان آرژانتین در جام جهانی فوتبال ۱۹۷۸ و ۱۹۸۲ که شماره ۵ بر تن می‌کرد. درواز ه بان های مطرح جهان 1-ایکر کاسیاس 2-بوفون 3-پیترچک..









سرمربی
سرمربی فوتبال (به انگلیسی: Football Manager) یکی از نقش‌های مهم تیم فوتبال است و وظایفی از جمله چیدن بازیکنان در زمین و تنظیم تمرین‌های بازیکنان فوتبال را برعهده‌دارد و بدون آن، تیم فوتبال ناقص و ناتمام است.
page1 - page2 - page3 - page4 - page5 - page7 - page8 - | 7:21 am
جهت‌یابی با نشانه‌های طبیعی

هرگونه‌ای از درختان برش‌ها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر می‌گذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب.

این روش‌ها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابل‌ملاحظه‌ای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگل‌های انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آن‌ها- برخی روش‌ها کارا نخواهند بود. اگر از علامت‌های طبیعی استفاده می‌کنید، برای تصمیم‌گیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که می‌توانید پیدا کنید.






بسیاری از روش‌های زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهٔ شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخه‌ها و برگ‌ها را زیاد می‌کند.

۱- جهت‌یابی با خزه‌ها و گلسنگ‌ها: سمت شمالی درختان و تخته‌سنگ‌ها، گلسنگ‌ها و خزه‌های بیشتری دارد؛ چرا که نمناک‌تر و مرطوب‌تر از سمت جنوبی آن‌هاست.

خزه در جایی رشد می‌کند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محل‌های خنک و نمناک. تنهٔ درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزه‌ها معمولاً بیشتر در این سمت می‌رویند.
این روش همیشه نتیجهٔ درست به ما نمی‌دهد. ۱) هرچند سمت شمالی در سایهٔ بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزه‌ها رطوبت مهم‌تر از سایه است(جایی که رطوبت در آن‌جا بیشتر ماندگار است). ۲) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. ۳) در یک اقلیم بارانی(جنگل‌ها و بیشه‌های مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همه‌طرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کرده‌است). ۴) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. ۵) در مناطق خشک هم که اصلاً خزه‌ای وجود ندارد!

ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکان‌های سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ.

۲- جهت‌یابی با درختان: از آن‌جا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمت‌شان شاخ‌وبرگ کمتری دارند.

به دلیل آن‌که آفتاب بیشتر از سمت جنوب می‌تابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد می‌کنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت می‌کند. این درخت‌ها در جنوب بیشتر دیده می‌شوند.
پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازک‌تر است.
پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان می‌دهد؛ سمت پوسیده شمال است.
به خاطر نوع تابش خورشید، شاخه‌های جنوبی اکثر درختان افقی‌تر و شاخه‌های شمالی عمودی‌ترند.
در کوه‌های سنگی، کاج‌های انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی می‌رویند.
معمولاً درختان برگ ریز در شیب‌های جنوبی تپه‌ها می‌رویند و سراشیب‌های شمالی همیشه سبز است.
زمینِ اطراف ریشهٔ درختان، به سمت جنوب سست‌تر و توخالی‌تر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفت‌تر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست.
رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپه‌ها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود.

۳-جهت‌یابی با تنهٔ درختان بریده‌شده: اگر مقطع درخت بریده‌شده‌ای را نگاه کنید، تعدادی دایرهٔ هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت می‌باشد. درختی که بطور دائم آفتاب به تنه‌اش بتابد، دایره‌های نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیک‌تر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقه‌های سنی درخت به هم نزدیک‌تر باشد سمت شمال را مشخص می‌کند، و سمتی که خطوط حلقه‌های سنی از هم فاصلهٔ بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان می‌دهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن.

۴- جهت‌یابی به کمک گل‌ها و گیاهان: گیاهان، و گل‌های درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق.

برخی گیاهان برای جهت‌یابی اشتهار یافته‌اند. مثلاً در آمریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهت‌گیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطب‌نما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» می‌خوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهٔ این سرزمین از این گیاه برای جهت‌یابی استفاده می‌کرده‌اند.
اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهت‌یاب است. این گیاه که در سرزمین‌های گرم و خشک می‌روید، برگ‌هایش رو به شمال یا جنوب است.
همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخه‌هایش شرقی-غربی اند.
همان‌طور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را می‌توان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روش‌های دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند.

۵- جهت‌یابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که می‌وزند، نام‌گذاری می‌کنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقه‌ای باد غالب و برجسته‌ای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانی‌تر بوده و در جهت خاصی می‌وزد. با دانستن جهت بادهای غالب می‌توانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید.

معمولاً نام باد را از جهتی که وزیده‌است، نام‌گذاری می‌کنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب می‌وزد.
برای جهت‌یابی به کمک باد غالب، ۱) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. ۲) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقهٔ ما باد غالب از شرق می‌وزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهت‌های اصلی هم به سادگی یافته می‌شوند.

نکتهٔ اول: اگر جهت باد غالب منطقه‌تان را نمی‌دانید، اطلاعات زیر ممکن است کمک‌کار باشد:

در نواحی معتدل، باد غالب از غرب می‌وزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی)
در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد.
در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق می‌وزد.

نکتهٔ دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم:

در هر منطقه‌ای باد غالب ویژگی‌های خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر می‌کند.
باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برف‌های باد آورنده و در جهت علف‌های بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد.

الف)درختان:

جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقه‌است. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شده‌اند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیده‌است.
اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کرده‌است.

در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخه‌های جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان می‌شود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخه‌ها و برگ‌ها را زیاد می‌کند.

در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخه‌های جوان می‌شود.
درختی که برای تعیین جهت استفاده می‌شود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند.
از آن‌جا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، باید یافته‌های خود را با مشاهدهٔ درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید.

ب)ماسه و برف:

امواج ماسه در بیابان‌ها، و امواج پستی-بلندی‌های برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان می‌دهند. البته گاه به خاطر آن‌که این موج‌ها خیلی کوچک‌اند و از چند سانتی‌متر تجاوز نمی‌کنند، برای یافتن باد غالب نمی‌توانند کمک‌کار باشند، زیرا می‌توانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند.
در بیابان‌ها انواع مختلف تلماسه‌ها وجود دارند، که شکل آن‌ها جهت باد غالب را نمایان می‌سازد؛ همچنین در مورد تل‌یخ‌های قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برف‌اند، باد غالب توده‌های برف را می‌راند و آن‌ها را تبدیل به تل‌های برآمده‌ای می‌سازد. این تل‌ها از چند سانتی‌متر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل می‌شوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل می‌کند.

ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلاً مردم کنار ساحل با نسیم دریا مأنوس‌اند. معمولاً بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا می‌وزد. در شب هم معمولاً جهت نسیم برعکس می‌شود و از خشکی به سمت دریا می‌وزد. نسیم مشابهی در دره‌ها و کوه‌ها می‌وزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن می‌گیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره می‌وزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهت‌مان است، می‌توانیم جهت‌های اصلی را بیابیم.

د) هوای گرم و سرد: در نیم‌کرهٔ شمالی زمین هوایی که از شمال می‌آید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب می‌آید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است).

هـ) سایر موارد:

اگر گمان می‌کنید که بادی که در لحظه می‌وزد باد غالب منطقه‌است، می‌توانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان می‌توانید جهت باد را بفهمید.
می‌توانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ به‌ویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده می‌شوند.
در روی دریا و اقیانوس‌ها بادهای غالب دارای ویژگی‌ها و ابرهای خاص خود هستند.

۶- جهت‌یابی به کمک رودخانه‌ها: بسیاری از رودها و نهرها در نیم‌کرهٔ شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلاً رود نیل -که تماماً در نیم‌کرهٔ شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه می‌ریزد.

۷- جهت‌یابی به کمک حیوانات و حشرات:

مورچه‌ها خاکِ لانهٔ خود را به سمت جنوب یا شرق می‌ریزند. مورچه‌ها چنین می‌کنند تا در هنگام روز خاکریزشان به عنوان سایه‌بانی برایشان عمل کند، تا راحت‌تر کار خود را انجام دهند.
مورچه‌ها خانه‌های خود(مورتپه‌ها) را بر روی شیب‌های جنوب شرقی می‌سازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمت‌ها می‌تابد. آن‌ها مورتپه‌های خود را نزدیک درختان و صخره‌های جنوبی و جنوب شرقی بنا می‌کنند.
اگر شما در کنار برکه یا دریاچه‌ای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آن‌ها معمولاً ترجیح می‌دهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند.
دارکوب(شانه‌به‌سر) معمولاً حفره‌هایش را در سمت شرقی درخت حفر می‌کند.
سنجاب‌ها هم معمولاً در سوراخ‌های سمت شرقیِ درختان خانه و لانه می‌گزینند.

۸- جهت‌یابی به کمک خانه‌های شهری: امروزه معمولاً خانه‌ها را به موازات شمال -جنوب یا شرق-غرب می‌سازند؛ یعنی نسبت به جهت‌های اصلی مورب نمی‌سازند. این می‌تواند در تنظیم صحیح جهت‌ها و تصحیح روش‌های تقریبی بالا کمک‌کار باشد. باید توجه کرد که در بسیاری موارد این اصل رعایت نشده‌است.




قطب مغناطیسی شمال

قطب‌های مغناطیسی یعنی جایی که خطوط میدان مغناطیسی به صورت واگرا از زمین خارج (جنوب مغناطیسی) و یا به صورت همگرا به آن وارد (شمال مغناطیسی) می‌شوند.

عقربه قطب‌نما -به عنوان یک وسیله مغناطیسی (یک آهنربا)- وقتی که آزادانه معلق شود، قطب‌های مغناطیسی را یافته و در جهت آن‌ها آرایش می‌گیرد؛ یعنی جایی که عموماً شمال حقیقی نیست (به‌جز برخی مناطق کره زمین). زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، «میل مغناطیسی» نامیده می‌شود.

قطب‌های مغناطیسی زمین در طول زمان تغییر می‌کنند. قطب شمال مغناطیسی در سال ۲۰۰۱ در موقعیت ۸۱٫۳ درجه شمالی و ۱۱۰٫۸ درجه غربی، در سال ۲۰۰۵ در موقعیت ۸۳٫۱ درجه شمالی و ۱۱۷٫۸ درجه غربی و در سال ۲۰۰۹ در موقعیت ۸۴٫۹ درجه شمالی و ۱۳۱٫۰ درجه غربی بوده‌است. در سال ۲۰۱۲ قطب مغناطیسی شمال در موقعیت ۸۵٫۹ درجه شمالی و ۱۴۷٫۰ درجه غربی قرار گرفت.

هر ۲۵ هزار سال، قطب‌های مغناطیسی یک دور کامل می‌زنند.

قطب شمال مغناطیسی، سالانه ۷٫۳۴ کیلومتر جابه‌جا می‌شود.




انحراف مغناطیسی

انحراف مغناطیسی خطای ناشی از تأثیرات جاذبه‌های مغناطیسی موضعی و منطقه‌ای (مانند فلز و الکتریسیته) ااست، که باید در کنار میل مغناطیسی در نظر گرفته شود. هر گاه قطب‌نما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربه‌اش از جهت قطب مقداری منحرف می‌شود. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن می‌تواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطب‌نما باید مطمئن شویم که از اشیای انحراف‌دهنده آن، به‌طور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبه‌های مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است؛ ولی در مکان‌هایی که مثلاً معدن آهن وجود دارد باید در نظر گرفته شود.



میل مغناطیسی

انحراف مغناطیسی یا تغییر مغناطیسی یا میل مغناطیسی زاویه بین نصف النهار مغناطیسی و نصف النهار جغرافیایی در هر نقطه از سطح زمین است.

میل مغناطیسی، در هر نقطه از زمین، زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی در آن نقطه است؛ یعنی زاویهٔ بین سمتی که عقربهٔ قطب‌نما نشان می‌دهد، و سمت شمال جغرافیایی. منابع مختلف میل مغناطیسی را «شیب مغناطیسی» یا «تنزل مغناطیسی» یا «تغییر مغناطیسی» هم می‌نامند. برخی به آن انحراف مغناطیسی هم گفته‌اند، ولی دیگران این واژه را برای انحراف عقربهٔ قطب‌نما در اثر عوامل محیطی (مانند وسایل آهنی و منابع الکتریکی و غیره) مناسب‌تر می‌دانند.

میل مغناطیسی با موقعیت، زمان (سالانه و روزانه)، ناهنجاری‌های مغناطیسی محلی، ارتفاع (جزئی و قابل صرف نظر) و فعالیت‌های مغناطیسی خورشید تغییر می‌کند. میل مغناطیسی در طول خطوطی &mdash؛ که اصطلاحا خطوط هم ارز∗ نامیده می‌شوند &mdash؛ ثابت است. خط فرضی با میل مغناطیسی صفر درجه در حال حاضر از غرب خلیج هودسن، دریاچه سوپریور، دریاچه میشیگان و فلوریدا عبور می‌کند.
تعیین میل مغناطیسی

اگر عقربه قطب‌نما شرق یا غربِ شمال واقعی را به عنوان شمال مشخص نماید، این اختلاف به ترتیب میل مغناطیسی شرقی یا غربی نامیده می‌شود. شمال مغناطیسی هم در نیمکره شمالی و هم در نیمکره جنوبی به عنوان مرجع میل مغناطیسی است. مقدار زاویهٔ انحراف بستگی با محل آزمایش دارد. برای تعیین میل مغناطیسی در یک منطقه مورد نظر می‌توان از موارد زیر استفاده کرد:

نقشه‌های توپوگرافی چاپ شده: این نقشه ها با اندازه گیری های متعدد میل مغناطیسی در نقاط مختلف کرهٔ زمین تهیه می شوند. در برخی نقشه‌ها میل مغناطیسی منطقه به وسیله زاویه بین دو پیکان شمال مغناطیسی (MN) و شمال حقیقی (GN) نشان داده شده است.
نمودارهای خطوط هم‌ارز چاپ شده و یا موجود در وب‌گاه‌ها، که میل مغناطیسی را نشان می‌دهند.
حسابگر آنلاین برای مشخص نمودن آخرین میل مغناطیسی، برای یک موقعیت مشخص (طول و عرض جغرافیایی) و زمان مشخص.

لازم به ذکر است که در یک محل مقدار زاویهٔ انحراف برحسب زمان اندکی تغییر می‌کند و اندازهٔ آن در نقاط مختلف زمین متفاوت است.

در ایران میل مغناطیسی به سمت شرق است و مقدار زاویه آن در مکان‌های مختلف متفاوت است. برای نمونه در ۱۲ خردادماه سال ۱۳۸۶ میل مغناطیسی تهران &mdash؛ طبق محاسبات &mdash؛ برابر ۴ درجه و چهار دقیقه به سمت شرق بوده‌است، که هر سال نزدیک چهار دقیقه (کمتر از یک‌دهم درجه) به سمت شرق افزایش پیدا می‌کند.
مثال
چنانچه به کمک عقربهٔ مغناطیسی به طرف قطب شمال یا جنوب برویم، به قطب شمال و جنوب واقعی کرهٔ زمین نمی‌رسیم. علت این است که قطب شمال و جنوب جغرافیایی و مغناطیسی کرهٔ زمین، با هم یکی نیست؛ یعنی اینکه قطب شمال مغناطیسی زمین، درست روی قطب شمال جغرافیایی زمین قرار ندارد و اگر دو قطب جغرافیایی و مغناطیسی زمین را توسط خطی فرضی به به نام محور به هم وصل کنیم، بین دو محور مغناطیسی و محور جغرافیایی زمین، زاویه‌ای ساخته می‌شود که به آن، زاویهٔ میل مغناطیسی گویند.
ساعت : 7:21 am | نویسنده : admin | شمال غرب | مطلب قبلی
شمال غرب | next page | next page