آداب عزاداری
آداب عزاداری
اصل تسلیت گفتن در شرایط مصیبت و اندوهی که بر کسی وارد شده در اسلام مستحب است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) : هرکس مصیبت دیده ای را تسلیت گوید ، پاداشی همانند او دارد.







۱) سیاهپوشی :

از نظر فقهی پوشیدن لباس سیاه مکروه است ولی در عزاداری امام حسین (علیه السلام ) وائمه معصومین (علیهم السلام ) استثناء شده است زیرا این کار نشانه حزن و اندوه و نمودار شعائر و حماسه ها است .






۲) تسلیت گویی :

اصل تسلیت گفتن در شرایط مصیبت و اندوهی که بر کسی وارد شده در اسلام مستحب است.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) : هرکس مصیبت دیده ای را تسلیت گوید ، پاداشی همانند او دارد.

(سفینةالبحار، ج۲، ص۱۸۸ )

* این سنت در بین شیعیان رایج است و با جمله « اَعظَمَ اللهُ اُجُورَکُم » همدیگر را تسلیت می دهند.

* امام باقر (علیه السلام ) : وقتی شیعیان به هم می رسند در مصیبت ابا عبدالله (علیه السلام )این جمله را تکرار نمایند : « اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنا بمُصابنا بالحُسَین (علیه السلام ) وَ جَعَلَنا وَ اِیاکُم مِنَ الطالبینَ بثاره مع وَلیهِ الاِمام المَهدی مِن الِ مُحَمَدٍ علیهمُ السَلامُ.» خداوند اجر ما را به سوگواری و عزاداری بر امام حسین (علیه السلام ) بیفزاید و ما و شما را از خونخواهان او همراه با ولی خود امام مهدی از آل محمد (علیهم السلام ) قرار بدهد .

(مستدرک الوسایل،ج۲،ص۲۱۶)






۳) تعطیلی کار در روز عاشورا :

امام صادق (علیه السلام ) : کسی که روز عاشورا را تعطیل کند ، یعنی عقب کسب و کارش نرود و به کوری چشم بنی امیه که روز عاشورا را متبرک می دانستند، اگر کسی برای معیشت روزانه اش هم فعالیتی نکند، خداوند حوائج دنیا و آخرتش را بر آورد و کسی که روز عاشورا روز حزن و اندوه او باشد، در عوض فردای قیامت که برای همه روز هول و ترس است برای او روز شادی خواهد بود.

(امالی شیخ صدوق ، ص۱۲۹)






۴) زیارت و زیارت خوانی :

علقمة بن حضرمی از امام باقر (علیه السلام ) در خواست نمود که مرا دعایی تعلیم بفرما که از راه نزدیک یا دور و از خانه ام در این روز (روز عاشورا ) بخوانم .

امام فرمودند : ای علقمه ! هرگاه خواستی (دعا بخوانی ) دو رکعت نماز بخوان بعد از آن این زیارت (عاشورا ) را بخوان .

پس اگر تو این زیارت را بخوانی ، دعا کرده ای به آنچه که ، ملائکه برای زائر حسین (علیه السلام ) دعا می کنند و خداوند صد هزار هزار درجه برای تو بنویسد و مثل کسی هستی که با حسین (علیه السلام ) شهید شده باشد تا مشارکت کنی ایشان را در درجات ایشان و شناخته نشوی مگر در جمله شهیدانی که شهید شده اند با آن حضرت و نوشته شود برای تو ثواب زیارت هر پیغمبری و رسولی و ثواب زیارت هر که زیارت کرده حسین (علیه السلام ) را از روزی که شهید شده است .

(مصباح المتهجد ، ص۷۱۴)

اگر می توانید زیارت عاشورای معروفه را با صد لعن و صد سلام بخوانید و اگر وقت ندارید برای صد لعن و صد سلام ، زیارت عاشورای غیر معروفه را که در اجر و ثواب با زیارت معروفه یکسان است ، هر روز بخوانید. (هر دو زیارت در مفاتیح الجنان هست.)






۵) تباکی و گریستن :

در حدیث قدسی آمده که خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) فرموند : ای موسی ! هر یک از بندگانم در زمان شهادت فرزند مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) (روز عاشورا) گریه کند یا حالت گریه به خود بگیرد و بر مصیبت سبط پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تعزیت گوید همواره در بهشت خواهد بود. (مستدرک سفینه البحار، ج۷، ص۲۳۵)






۶) برگزاری مجالس عزاداری :

امام صادق (علیه السلام) می فرماید : مجلس گرفتن شما را من دوست می دارم . در مجالس خود « امر ما را » زنده بدارید . خداوند رحمت کند کسی که امر ما را زنده بدارد. (وسایل الشیعه، ج۱۰، ص۲۳۵)






۷) نماز جماعت ظهر عاشورا :

سید الشهداء و یاران با وفای او همه کشته راه نماز شدند.از این رو در زیار ت مطلقه امام حسین خطاب به امام

می گوییم : اشهد انک قد اقمت الصلاة و اتیت الزکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر .

۱ تا ۷ سوگنامه عاشورا ، ص ۸۰ ۶۷






۸) باید مقداری از لذائذ زندگی را که از خوردن و نوشیدن و حتّی خوابیدن و گفتن بدست می آید ترک نموده ( مگر آن که لازم باشد ) و دیدار با برادران دینی را ترک کرده و آن روز را روز گریه و اندوه خود قرار دهد.و مانند کسی باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده است .

* امام صادق (علیه السلام) : در روز (عاشورا) از کارهای لذتبخش دوری شود و آداب و سنن سوگواری بر پا گردد و تا زوال خورشید از خوردن و آشامیدن خودداری شود و بعد از آن همان غذایی خورده شود که سوگوارن می خورند.

(میزان الحکمه ، ج۸ ، ص۳۷۸۳)

یکی از علما می فرمودند : از روز ۷ محرم که آب را بر امام حسین (علیه السلام) بستند تا روز عاشورا سعی کنید آب نیاشامید، نوشیدنی های دیگر بیاشامید ولی به احترام آقا و اهل بیتش آب نیاشامید.






۹) رعایت اخلاص:

عزاداری را بخاطر رسم و عادت انجام نداده و سعی کنیم این کارها را با نیتی خالص و برای رضای خدا انجام داده و در خلوص خود نیز صادق باشیم. زیرا کار کوچکی که با نیت خالصانه و صادقانه همراه باشد بهتر از کارهای زیادی است که خلوص و صداقت در آن نباشد ، حتی اگر چندین هزار برابر باشد. و این مطلب بخوبی از عبادتهای حضرت آدم علیه السّلام و شیطان فهمیده می شود ، زیرا عبادتهای چندین هزار ساله شیطان او را از جاودانگی در آتش نجات نداد ولی یک توبه حضرت آدم علیه السّلام باعث بخشش خطا و برگزیدن او شد.

در هنگام انجام اعمال نیز باید مواظب باشد که ریاء و دوستیِ ستایش مردم در نیت او وارد نشود.






۱۰) در آخر روز عاشورا زیارت تسلیت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلی ...اصلاح حال و پذیرش عزاداری را از خداوند خواسته و از کوتاهی خود معذرت بخواهد. ۸ تا۱۰ ترجمه المراقبات ، ص۵۳ ۴۷







آداب عزاداری امام حسین(ع)

آنچه در پی می آید متن پیاده شده سخنرانی حجت الاسلام قرائتی در روز پنج شنبه ۱۲ آذرماه جاری است که در آن پیرامون آداب و بایدها و نبایدهای مراسم عزاداری امام حسین(ع) سخن گفته است.

آنچه در پی می آید متن پیاده شده سخنرانی حجت الاسلام قرائتی در روز پنج شنبه ۱۲ آذرماه جاری است که در آن پیرامون آداب و بایدها و نبایدهای مراسم عزاداری امام حسین(ع) سخن گفته است. وی همچنین درباره برخی کارهای ناروا و غلط در سوگواری های حسینی از جمله عمل نامناسب و ناشایست قمه زنی تذکراتی داده است. گفتنی است این مطلب از سایت درس هایی از قرآن انتخاب شده که اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.

در محضر مبارک امت حزب الله هستیم و در آستانه محرم .۸۹ من بیست نکته برای محرم یادداشت کردم. تذکراتی است که اگر گوش داده شود مفید است. از خودم هم نیست. یا از قرآن است یا از روایات است یا از فتوای مراجع.

یکی اینکه بانیان عزاداری اگر نذر روز خاص دارند، کاری نمی شود کرد. یعنی شکر روز تاسوعا را نمی شود عاشورا شربت داد. تاسوعا برای تاسوعا است، عاشورا برای عاشورا. اگر نذر کردید کاری نمی شود کرد. اما اگر نذر نکردید، همین طور می خواهید خرج بدهید این خرج ها را تقسیم کنید. یک مدیریت بکنید. مسئله مدیریت را قدیم فکر می کردیم برای استاندارها و فرماندارها است. اخیرا متوجه شدیم که حتی کوچک ترین چیز مدیریت می خواهد.

مثلا این خلبان های هواپیماهای مسافربری دو تا خلبان دارد. شکمشان مدیریت دارد. یعنی اگر این کتلت می خورد و گوشت می خورد باید او نان و پنیر بخورد. چون اگر هر دو کتلت بخورند، دو تا خلبان، یک وقت گوشت مسموم باشد، حال هر دو خلبان به هم می خورد، هواپیما پایین می افتد. یعنی شکم هم مدیریت می خواهد.

چه غذایی و چه ساعتی خورده شود. تمام بیماری ها را نمی گویم. اما بخشی از بیماری ها به خاطر این است که ما در غذا خوردن مدیریت نداریم. صبح بلند می شود می گوید: به نظرم سردی ام کرده. چای دارچین می خورد. بعد می گوید: گرمم شد، خیار می خورد. دو مرتبه می گوید: سردم شد، زنجیل می خورد. باز می گوید: گرمم شد، کاهو می خورد. باز می گوید: گرمم شد هندوانه می خورد. درحالی که اگر هیچ چیزی نخورد، خوب می شود.






مدیریت در مراسم عزاداری

مسائل عزاداری هم مدیریت می خواهد. یک مرتبه همه می خواهند یک ساعت خاصی بیرون بروند. مگر امام حسین ساعت هشت است؟ چه فرقی می کند هشت در خیابان بروی، یا نه؟ نه بروی یا ده؟ می گوید نه پدران ما ساعت یازده بیرون می رفتند، آقا پدران شما اشتباه می کردند. بی وقت در خیابان طبل می زدند مردم اذیت می شدند.

امام صادق به یک نفر گفت: چرا خانه ات خیلی تنگ است. تو که وضع مالی ات خوب است، یک خانه بزرگ تهیه کن. گفت: مرحوم پدرم و جدم در این خانه بوده اند. گفت: اگر پدر و جد تو کار خلاف کرد، تو هم باید کار خلاف بکنی؟ پدر و جدت نداشتند. تو که وضعت خوب است!!

بنابراین در اینکه کی بازار برویم، کی در خیابان برویم. چه طبلی استفاده کنیم باید مدیریت شود. مثلا گاهی نگاه می کنی جمعیت خیلی نیست اما اینقدر طبل است که شهر را تکان می دهد. من نمی گویم طبل نباشد، می گویم باید تناسبی باشد. ساعت طبل زدن، تعداد طبل ها با مقدار جمعیت، همین طور چند تا طبل برمی دارند می زنند و نه شعری، نه مرثیه ای، نه سخنرانی ای، نه گریه ای، نه آدمی، همین طور فقط هی طبل می زنند. اینها کارهایی است که امام حسین دوست ندارد. مردم آزاری است. من از بیان امام(ره) شنیدم فرمود: قرآن خواندن هم اگر مردم آزاری باشد، گناه است. قرآن خواندن این طور است تا چه برسد به طبل!

نذرهای شما اگر نذرهای خاصی نیست، تقسیم کنید. حالا دهه دوم شما، روز بعد از عاشورا غذا بدهید. اینقدر غذا نفله می شود، چون همه نذر کردند روز عاشورا بدهند. شما مگر نمی خواهی به امام حسین هدیه کنی، بگو: حسین جان من سه روز بعد از شهادت پلو می دهم. آبگوشت می دهم. ثوابش برای تو. امام حسین هر وقت به ایشان هدیه کنی می پذیرد. چه عاشورا، چه غیر عاشورا. البته باید عاشورا حماسه اش سر جایش باشد. روز عاشورا فرق می کند. اما نه به مقداری که غذاها حرام شود. آیت الله العظمی مکارم می فرمود: حاجی هایی که روز عید قربان مکه گوسفند می کشند، اگر گوشتش حرام می شود، به ایران تلفن کنند، کسی برایشان بکشد. البته حالا امسال گفتند، گوسفندها را به پاکستان فرستادند. به هر حال اسراف حرام قطعی است. اگر کسی روز خاصی را نذر نکرده تقسیم کند.

مجالس هم همین طور است. یکی دهه اول، یکی دهه دوم، یکی دهه سوم، به هر حال یک طوری نباشد یک شب همینطور قدم به قدم تکیه، بعد از یک هفته هیچی، مثل سیل یکبار می آید و می ایستد. این باران نم نم اثرش بیشتر است.






بایدها و نبایدهای عزاداری

در مجالس باید چند تا اصل مراعات شود:

۱) احیای امر اهل بیت. حدیث داریم در مجالس عزاداری «احیوا أمرنا» (بحارالانوار/ج۱/ص۲۰۰) یعنی امور ما اهل بیت باید زنده باشد. این آقا که بالای منبر رفت، این شعار را که خواند چه چیزی زنده شد؟ آیه ای تفسیر شد؟ تاریخ کربلا مطرح شد؟ موعظه ای شد؟ چه مطرح شد؟ این شاعر این شعری که خواند مردم چقدر رشد کردند؟ بعضی شعرها در شأن اهل بیت نیست. دورت بگردم. خوب مادر هم به بچه اش می گوید: دورت بگردم. چشمات کمونه، ابروت کمونه، قدت قشنگه، آیا مثلاً ابالفضل این است؟! شعری که خوانده می شود باید در آن رشد باشد. منبری باید حرف هایش رشد داشته باشد.

پس اول زنده شدن امور اهل بیت. باید کاری کنیم که اهل بیت زنده شوند و حرفشان، فکرشان، فرهنگشان احیا شود.






۲) معرفت و بصیرت. آدم در جلسه که می آید اگر با سیزده آمد، وقتی از حسینیه برمی گردد باید نمره اش ۱۴ باشد، پانزده باشد. بگوید: یک چیزی فهمیدیم که تا حالا نشنیده بودیم. حدیث داریم هرکس مسجد می رود باید هشت تا چیز بدست بیاورد. یکی از این هشت تا این است: «و علما مستطرفا» (بحارالانوار/ ج۷۵/ص۱۰۸) «مستطرف» یعنی تازه، هر کس مسجد می رود باید حرف تازه یاد بگیرد، یعنی چه؟ یعنی باید پیشنماز هر روز مطالعه کند. شما اگر پای تلویزیون دیدی از من استفاده نمی کنی خاموش می کنی، یک کانال دیگر می روی. «و علما مستطرفا» علم تازه، معرفت تازه باید معرفت و بصیرت باشد.






۳) باید عشق آفرین باشد. عشق آفرین، یعنی باید مطالبی که گفته می شود، عشق مردم را به امام حسین بیشتر کند.






۴) تعلیم احکام؛ اینها باید یک تابلو شود تا در همه هیئت ها بزنند. یعنی باید هر منبری یک فقه هم بگوید. چون خیلی وقت ها کارهای ما اشکال دارد.

امام حسین وقتی کربلا آمد، زمین کربلا را خرید. چرا؟ به خاطر مسأله فقهی. فرمود: زمین مردم است. من در زمین مردم نمی خواهم شهید بشوم و نباید خون من در زمین غصبی ریخته شود. زوارها که زیارت من می آیند، پا در زمین مردم نگذارند. ببین امام حسین زمین کربلا را خرید که مسائل فقهی مراعات شود.

در کوفه و شام به زینب کبری صدقه دادند. فرمود: صدقه به سید حرام است. یعنی چه؟ یعنی در اوج کارها باید مواظب مسائل شرعی بود. صدقه حرام است. می شود به دیوار مسجد میخ کوبید؟ باسمه تعالی نه! حرام است. می خواهیم سیاه پوش کنیم، نکن. سیاه پوش مستحب است اما خراب کردن دیوار مسجد حرام است.

خدا دکتر بهشتی را رحمت کند. من خدمت این شهید مظلوم بودم. از چند تا کشور آمده بودند با ایشان صحبت می کردند. از کشورهای مختلف صحبت می کردند، یک مرتبه گفت: آقایان الآن وقت نماز است. با اجازه! الله اکبر! نماز اول وقت. با کفش در مسجد می آییم. می خواهیم سینه بزنیم. این کار را نکنید. من می خواهم گوسفند بکشم، شتر بکشم در خیابان. آقا شتر بکش. خدا اجرت بدهد. اما چرا وسط خیابان؟ این شتر رم می کند. گاو و گوساله رم می کند. خونش می ریزد. اگر بارندگی شود، این آب با خون مخلوط می شود. کفش مردم نجس می شود. در مسجد می روند، در حسینیه می روند، در خانه هایشان می روند، کشتن شتر کار خوبی است. اما وسط خیابان کار خوبی نیست. هرچیزی در جایی. شما اگر چای را در آفتابه بکنی، هیچکس نمی خورد. هم شربت خوب است، هم لیوان خوب است. یعنی باید کارهای ما در ظرف خودش باشد. شتر کشتن، گوسفند کشتن کار خوبی است اما وسط راه کشتن کار خوبی نیست. یک جای دیگر بکشید وسط راه نباشد.






۵) پاسخ به شبهات، یک سری شبهه پیش می آید. شبهه می کنند و این شبهه ها را باید جواب داد.

الآن این وهابی ها راجع به عزاداری می گویند: عزاداری کجای قرآن نوشته است؟ این وهابی ها باید قرآن را بلد باشند. مسلمان که هستند. قرآن در سوره «اذا الشمس کورت» (تکویر/۱) آنگاه که خورشید نورش گرفته شد. «و اذا النجوم انکدرت» (تکویر/ ۲) نور ستاره ها گرفته شد. خورشید درهم پیچیده شد. چه شد، چه شد، چه شد بعد می گوید در آن روز می پرسند این دختر زنده را چرا در گور کردی؟ مسلمان ها که دختر در گور نمی کردند. مشرکین دختر زنده را در گور می کردند. دختر را ننگ می دانستند. قرآن برای دختر مشرک هم روضه خوانده است. گفته: «بای ذنب قتلت» (تکویر/۹) به چه گناهی این را کشتید؟ ببینید دختر مسلمان نیست. پدرش مشرک است. دختر هم مشرک است. اما چون مظلوم است، خدا برای مظلوم آیه آورده است.

اگر کسی مظلوم بود باید کمکش کنیم.گول خورده هایی که گفتند: نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران! اینها با قرآن آشنا نبودند. غزه و لبنان که مسلمان هستند. ما می گوییم: حتی اگر آن طرف کره زمین به یک دختر کافری ظلم شد، ما باید از این طرف دنیا به نفع او شعار بدهیم. به چه دلیل؟ به دلیل «اذا الشمس کورت» خداوند برای دخترانی که در جاهلیت زنده در گور می رفتند روضه خوانده است.

«قتل اصحاب الاخدود» (بروج/۴) «اخدود» خد یعنی گودی. یک گودی درست کردند، مؤمنین را در گودی ریختند و سوزاندند و نشستند لب گودی و تماشا کردند. مؤمنین سوختند و اینها تماشا کردند. قرآن می گوید: مرگ بر شما که مؤمنین را زنده زنده سوزاندید.

در سوره بروج خداوند برای مؤمنینی که به ناحق از بین رفتند روضه خوانده است. این وهابی ها به ما می گویند: چرا عزاداری می کنید؟ خودشان پدرشان که می میرد و می برند زیر خاک می کنند. من نمی دانم مثلاً فرض کنید که شما چطور یک مرغ مرده را زیر خاک می کنید و هیچ گریه نمی کنید. این مادرش و پدرش مرده زیر خاک می کند، همینطور نگاه می کند.اصلاً گریه علامت این است که من عاطفه دارم. اصولاً ما دو تا چراغ داریم. عقل و عاطفه! چراغ عقل بیان است.

تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد

یعنی آدم حرف که می زند می فهمد که طرف چقدر عاقل است. بیان، چراغ عقل است. اشک، چراغ عاطفه است. ما نمی دانیم فلانی عاطفه دارد یا ندارد. اگر دیدیم گریه می کند، پیداست عاطفه دارد. اگر دیدیم همینطور نگاه می کند، عاطفه اش مشکل دارد.گریه فطری است. گریه عقلی است. چقدر در قرآن آیه برای گریه داریم.چقدر روایات برای گریه داریم. می گویند: چرا شما از دهه محرم عزاداری می کنید؟ فقط روز عاشورا را عزاداری کنید. آدم اگر یک غریبه که مرد یک دقیقه به احترامش صبر می کند، اما اگر مادرش مرد، مغازه را می بندد. دو روز، سه روز مرخصی می گیرد. اگر خانمش، بچه هایش، همسرش اگر همه با هم از دنیا رفتند، ممکن است ده روز، بیست روز دیگر سر کار نیاید. پس باید در هر عزاداری یک شبهه ای جواب داده شود.






۶) انتقال فرهنگ کربلا به نسل نو؛ عزاداران ما پست را به بچه هایشان بدهند. مداح به بچه اش بگوید: تو بیا بخوان. رئیس هیئت به بچه اش بگوید: تو بیا رئیس هیئت شو. به چه دلیل این حرف را می زنیم؟ به دلیل حدیث. حدیث داریم وقتی می خواهی به فقیر پول بدهی، خودت نده. به بچه ات بده بگو: تو به فقیر بده. یعنی چه؟ یعنی کمک به فقرا را به نسل بعد هم منتقل کن.

می خواهی افطاری بدهی. بگو: آقاجان من امسال می خواهم به بیست نفر افطاری بدهم. تو دانشجو هستی. تو دبیرستانی هستی. تو راهنمایی هستی. من این چیزها را می خرم تو به همشاگردی هایت بگو بیایند. که این دختر شما، پسر شما سفره بیندازد و افطاری دادن را یاد بگیرد. ما داشتیم بعضی از تجاری را که سهم امام را به مرجعش می داد، بچه هایش را می آورد، می گفت: بچه ها ببینید، این آیت الله العظمی مرجع تقلید من است. من سهم امامم را دودستی تقدیم می کنم. بعد از مرگ من شما باید سهم امامتان را به مرجعتان بدهید. یعنی این سهم امام دادن، خمس دادن، انفاق، افطاری، عزاداری، این فرهنگ را به یک نسل نو هم منتقل کنیم.






۷) بهره گیری از فرصت ها و دوری از فرصت سوزی

باید از زمان بهتر استفاده کنیم و زیاد طولش ندهیم. به نظر من بهترین عزاداری، عزاداری مقام معظم رهبری است. نمازجماعت، یک ربع تا بیست دقیقه. مداح یک ربع. سخنران نیم ساعت. دوباره عزاداری و سینه زدن یک ربع، بیست دقیقه. بعد هم بیست دقیقه هم شام می دهند. یعنی همه اینها یک ساعت و نیم طول می کشد که آدم آنجا آمد هم نماز جماعت می خواند، هم سینه زده است. هم مداحی گوش داده است. هم این واعظ یک چیزی گفته یاد گرفته است، هم شام خورده است. ما از غروب چراغ را روشن می کنیم تا یک بعد از نصف شب. محتوایش چیست؟ یک نوار کاست، یک روضه پلاستیکی، روضه پلاستیکی که ثواب ندارد. اگر شهرداری هم کامپیوترها را طوری طراحی کند که یک مرتبه ظهر که می شود همه آجرهای تهران اذان بگوید، ثواب ندارد. آنکه از حلقومت اذان می گویی ثواب دارد. اذان پلاستیکی ثواب ندارد. وگرنه ما سی، چهل هزارتا تاکسی داریم، ظهر همه رادیوشان را روشن کنند، شیشه تاکسی را هم پایین بکشند، بله تهران روی هوا می رود. موج خوبی هست. کار خوبی هست. اما ثواب برای این است که خود انسان الله اکبر بگوید. پس از زمان بهتر استفاده کنیم.






۸) سهم قرآن در کنار اهل بیت فراموش نشود. از همه منبری ها بخواهید که آقا شما دراین بیست دقیقه که منبر هستید، ۵ دقیقه اش را یک آیه قرآن برای ما تفسیر کن. ۵ دقیقه اش را یک حدیث بگو. ۵ دقیقه اش را تاریخ کربلا بگو. ۵ دقیقه اش را هم روضه بخوان. شما اگر دکان سبزی فروشی رفتی، همه پولت را ریحان گرفتی، همه پولت را تره گرفتی، همه پولت را ترب گرفتی به تو ایراد می گیرند. ما همه چیزی نیاز داریم. آدم هرچه پول دارد لحاف کرسی بخرد. هرچه پول دارد مس بخرد. هرچه پول دارد طلا بخرد. این مدیریت نیست. باید طوری باشد برنامه ها جامع باشد که انسان با کلام خدا آشنا شود. با کلام پیغمبر و اهل بیت آشنا شود، با تاریخ کربلا آشنا شود. اینها باید برنامه ریزی شود. البته بعضی جاها هست، الحمدالله! خیلی جاها هستند که دقت می کنند. سهم قرآن فراموش نشود.






۹) از متن مقتل خوانده شود. این دیگر برای روحانیون است. مقام معظم رهبری درایام عاشورا یک روز نمازجمعه آمدند. مقتل را باز کردند از روی مقتل می خواندند و توضیح می دادند. چه اشکالی دارد؟ حدیث را هم از روی کتاب بخوانید. خدا آیت الله العظمی گلپایگانی را رحمت کند. ایشان وقتی منبر می رفت، سالی چند منبر برای مردم می رفت. کتابش را باز می کرد، از رویش می خواند و تفسیر می کرد. آدم شعر را از رویش بخواند چه اشکالی دارد؟ شعر و حدیث را از رو خواندن عیبی ندارد. حالا مثلا من در تلویزیون کاغذ دستم است، به نظر شما من آدم معیوبی هستم؟ چه عیبی دارد از رویش بخواند؟ مقتل را از رویش بخوانیم که معتبر است، سند داشته باشد.






۱۰) توجه به نماز اول وقت در مراسم عزاداری

از امام حسین(ع) به نفع نماز استفاده کنیم. این هم یک مسئله مهمی است. چندتا چیز برای شما بگویم، شاید نشنیده باشید. امام حسین(ع) از مکه که می خواست حرکت کند کوفه بیاید، به یک نفر گفت: تو رسماً موذن هستی! یعنی همان کاروان خودش و خواهرش یعنی کاروان امام حسین از مکه مؤذن داشتند. این یک مورد. ابوثمامه که ظهر عاشورا به امام حسین(ع) گفت: آقا ظهر شده! امام حسین دعایش کرد. عصر تاسوعا که به خیمه ها حمله کردند، امام حسین فرمود: جنگ را فردا بیندازید. امشب شب عاشورا است. من نماز را دوست دارم. «أنی أحب الصلاه » (لهوف/ ص ۸۹) من نماز را دوست دارم. ظهر عاشورا می گویند:علی اکبر اذان گفت.

امام حسین نمازش شکسته بود. چون دوم محرم رسید، دهم شهید شد. دوم تا دهم هشت روز است، مسافر هشت روزه نمازش شکسته است. نماز شکسته جمعاً سی و پنج تا، چهل تا کلمه است. دراین سی و پنج تا کلمه سی تا تیر به امام حسین رها کردند. یعنی هر یک کلمه«مالک یوم الدین» یک تیر. «ایاک نعبد» یک تیر. این یعنی چه؟آن وقت آیا می شود عزادار امام حسین نسبت به نماز، عاشق نباشد؟ مسأله نماز فراموش نشود. هم ظهر عاشورا، هم شب عاشورا، در عزاداری ها اول نماز، اول نماز، اول نماز ، اول نماز، اول نماز!






۱۱) برای مبارزه با طاغوت و ظلم و استکبار استفاده شود. به مردم بگوییم، اصلاً این که شما می گویید زیربار نمی رویم، مذاکره نمی کنیم، یعنی مبارزه با طاغوت پرچم دارش امام حسین است. یعنی زیر سم اسب می روم، اما زیر بار زور نمی روم.

مادر من فاطمه است. کسی که از فاطمه شیر خورده و در دامن فاطمه رشد کرده بله قربان به یزید نمی گوید قرآن می گوید:می دانید شما چه کسی هستید؟ شما فرزند حضرت ابراهیم هستید. «مله أبیکم ابراهیم» (حج/۸۷) آیه قرآن است.«أنا و علی بن أبی طالب أبوا هذه الامه» (بحارالانوار/ج ۶۳/ص ۸) پیغمبر فرمود: من پدر شما هستم. دخترهای ما باید بدانند مادرشان فاطمه زهرا است. پسرهای ما باید بدانند پدرشان علی بن ابی طالب است. ما یک پدر معنوی داریم. بنابر این باید احساس غرور کنیم و هرگز زیر بار نرویم.

اگر شما می خواهی وضو بگیری. یک کسی آب به شما می دهد. یک شیشه آب به شما می دهد می گوید: بیا وضو بگیر. اگر می دانی منت درآن است، اسلام می گوید:تیمم کن نماز بخوان. آبی که درآن ناز است. با آن وضو نگیر. یعنی چه؟ یعنی تو باید عزیز باشی. کسی حق ندارد سرکوفت بزند. من جهازیه تو را دادم! من پولت دادم درس خواندی. اگرکسی منت بگذارد... حتی قرآن داریم:«لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی» (بقره/ ۴۶۲) اگر کمک به کسی کردید، به زبان نیاور. به زبان بیاوری ثوابش می پرد. حتی زن به شوهر بگوید: من لباس هایت را شستم. من برایت غذا درست کردم. اجرش از بین رفت. مرد بگوید که: من برایت طلا خریدم. من تو را مشهد، عمره، کربلا بردم. چرا من می گویی؟ رزقش بوده است.

بنابر این سعی کنید من نگویید. من خرج می دهم. این هیئت رئیسش من هستم! من که آمد خدا پاک می شود. خدا شریک قبول نمی کند.

از امام حسین برای وحدت استفاده کنید. الله اکبر چه قدرتی است! هیچ قدرتی در کشور ما مثل امام حسین همه گروه ها را یکجا جمع نمی کند. درحزب ها تکه تکه می شوند. در انتخابات رئیس جمهوری، مجلس، شورای شهر تکه تکه می شوند. در سلیقه ها تکه تکه می شوند. درشغل ها تکه تکه می شوند. حتی در نماز مردم تکه تکه می شوند. یک عده این مسجد می روند، یک عده آن مسجد می روند. تنها جایی که همه پیراهن سیاه می پوشند و همه یک کلام می گویند: یا حسین عزاداری آن حضرت است امام حسین توانست یک وحدتی به وجود بیاورد، از این وحدت استفاده کنیم.






۱۲) ساخت حسینیه درکنار مسجد

حسینیه نسازید مگر کنار مسجد. امام حسین بنده خدا بود. به خاطر اطاعت از خدا رفت شهید شد.

ما یک مهمان داشتیم، می گفت: در فلان روستا حسینیه ساخته اند بالای دو میلیارد تومان. حضرت عباسی امام حسین راضی است؟ ما حسینیه هایمان در سال چند شب باز است؟ کدام عاقل برای یک گونی آرد یک نانوایی درست می کند؟ چرا ما به اسم دین برای سه شب عزاداری یک حسینیه می سازیم؟ کنار مسجد یک جا بسازید که اگر جمعیت زیاد شد در حسینیه بروند. البته بخش حسینیه جدا باشد. چون گاهی وقت ها در مسجد نمی توانند بیایند، در حسینیه بروند. در حسینیه عزاداری کنند، سینه بزنند. شام بدهند. مراسمشان در حسینیه باشد. ولی این حسینیه درش به مسجد باز باشد. چند منظوره باشد یک حسینیه می سازید مستقل دور از مسجد، تازه از شب اول محرم هم خیلی جاها روضه نیست. خیلی حسینیه ها از شب پنجم، ششم شروع می شود. من حسینیه های تهران را بعضی هایش را می شناسم. نمی گویم همه. بسیاری از حسینیه های تهران در طول سال آن استفاده هایی که باید شود، نمی شود. آنوقت شما می دانید سی هزار روستا داریم مسجد ندارد؟ سی هزار روستای بی مسجد! خود امام حسین باشد چه می کند؟ حسینیه باید وصل به مسجد باشد و همچنین عباسیه، زینبیه، مهدیه، یعنی تکه تکه اش نکنیم. همه زورمان را باید روی خانه خدا بگذاریم، همه هم بنده خدا هستند. حضرت مهدی بنده خداست. پیغمبر، بنده خداست. گفتند: «عبده»، «عبده و رسوله» عبد است. محور مسجد باشد. براساس مسجد، کنار مسجد یک سالن بسازند، حسینیه که اینها به هم کمک کنند.

۱۳) توجه کنیم در عزاداری وهن شیعه نباشد. بعضی از عزاداری ها وهن شیعه است. البته حالا ممکن است، گوش ندهند من قیامتی دارم و آن آقایی هم که گوش نمی دهد قیامتی دارد. حداقل من می توانم در قیامت یقه اش را بگیرم.

یک مشت قمه زن لجوج داریم که اینها از بعضی مراجع هم فتوا گرفتند که قمه جایز است. اولا بعضی از علما می گویند: جایز نیست. مثل مقام معظم رهبری. او هم که می گوید: جایز است، قمه زدن نه واجب است نه مستحب. فوقش در فتوا می گوید: جایز است. ما می گوییم، این آقایی که اینقدر شاخ و شانه می کشد برای قمه زدن که بعضی از آقایان می گویند: جایز است، خوب احترام فتوای مراجع سر جایش. جایز است. ولی ما یک سؤال می کنیم نگفته که مستحب است. نگفته که واجب است. از این آقای قمه زن سؤال می کنیم. سهم شما (یعنی قمه زن) در نمازجمعه چیست؟ در سال چند بار نمازجمعه می روید؟ در نماز جماعت چیست؟ سهم شما در فقرا چیست؟ سهم شما در زکات چیست؟ سهم شما برای دخترها و پسرهایی که همسر ندارند چیست؟ در ازدواج جوان های فقیر چیست؟ سهم شما در رشد علمی چیست؟ همه را خط می کشد و روز عاشورا می خواهد قمه بزند. کجای این، دین است؟ نمازجمعه مستحب، نماز جماعت مستحب، کمک به فقرا واجب، زکات واجب، ازدواج جوان ها واجب، یعنی واجبات را اعتنا نمی کنیم، و اصرار داریم که حتماً قمه بزنیم. نباید اینطور باشد که تلویزیون آمریکا، اروپا مرتب عکس و فیلم قمه زن ها را نشان بدهد، بگوید: شیعه ها، این اصول گراها، این ولایت فقیهی ها اینطور هستند. الان می دانی شیعه را به چه می شناسند؟ در کره زمین شیعه یعنی مقاومت و این به خاطر هشت سال، بسیجی های ما، ارتشی های ما، امت ما هشت سال مقاومت کردیم، بعد از این هم سید حسن نصرالله و بچه های لبنان مقاومت کردند. بعد هم غزه! به خاطر مقاومت شیعه مطرح شد. ما باور نمی کردیم اندونزی اینقدر شیعه داشته باشد. گروه گروه دارند شیعه می شوند به عنوان اینکه شیعه مظهر مقاومت است. شیعه را به مقاومت می شناسند.

حالا شما یک استکان خون روی صورتت بریزد یا نریزد. این علامت چیست؟ شما چند وقت جبهه بودی؟ در کدام خطر مقاومت کردی؟ ارزش ما به تقوا است. ارزش ما به مقاومت است. ارزش ما به علم است. ارزش ما به این اختراعاتی است که جوان های علمی ما می کنند. ایران یعنی مبتکر، ایران یعنی در همه مسابقات می رود مدال طلا می آورد. ایران یعنی روزبه روز در هر کجا حرف می زنیم مطرح می شویم. الان سی سال از انقلاب می رود، یک قمه زن به من بگوید: آقا به خاطر قمه من اسلام پیش رفت. یک نمونه بگوید، اگر اسلام پیش رفته است، به خاطر ولایت فقیه بوده است. به خاطر هشت سال مقاومت ایران بوده است. به خاطر سیدحسن نصرالله و لبنان و فلسطین و غزه و اینها بوده است. اسلام هر کجا پیش رفته است به خاطر یا علم بوده، یا ابتکار بوده، یا مقاومت بوده است. با قمه تا حالا هیچ کس پیش نرفته است.

حالا در عین حال کسی می خواهد لجبازی کند، لجبازی کند. قرآن به پیغمبر می گوید: پیغمبر تو بگو، «و ان تولوا» (بقره/۷۳۱) در قرآن «تولوا» زیاد است. یعنی بگو، یک عده هم گوش نمی دهند. کلمه «و ان تولوا» در قرآن زیاد آمده است. یعنی پیغمبر غصه نخور. تو بگو یک عده هم گوش نمی دهند. ولی من غصه می خورم، کسانی که راجع به انواع واجبات و انواع مستحبات هیچ کتابی نمی نویسند، یک مرتبه از مرجع تقلیدش نپرسیده که آقا مثلا در این کار ما چه کنیم؟ ولی راجع به قمه کتاب چاپ می کند، بروشور چاپ می کند. تبلیغ می کند. شمشیرهایشان را تیز می کنند. به قمه زن ها می گویم. بروید بالا خودتان را بکشید. بروید در سر کوه، بروید در چاه، پایین و بالا هر کاری بکنید، هیچ کس نگفته قمه واجب است. هیچ کس هم نگفته مستحب است. فوقش بعضی می گویند جایز است. ما می گوییم: تازه جایز است چند دقیقه؟ یک روز عاشورا. قمه زدن می دانید چقدر طول می کشد؟ یک دفعه چنین می کنند تمام می شود می رود. یعنی برای یک دقیقه در یک روز، تمام سال دارند فعالیت می کنند که قمه زدن را رشد بدهند. آن وقت برای واجباتی که در طول سال، در طول ماه، در طول هفته، همیشه واجب است. برای واجبات و مستحبات همیشه تلاش نیست. این کار را نکنید. وهن شیعه نباشد که تلویزیون اروپا قمه زدن ما را نشان بدهد. به ریش ما بخندند. ممکن است نماز هم بخوانیم اما به ریش ما بخندند. ما نماز می خوانیم. ولی نماز را قرآن می گوید. گفته: «اذا نودی للصلاه » (جمله/۹) وقتی «و اذا نادیتم الی الصلاه اتخذوها هزوا» (مائده/۸۵) ممکن است به اذان ما هم بخندند، منتها اذان را آیه داریم. نماز را آیه داریم. ما در واجبات فکر خنده دیگران نیستیم. اما در چیزی که نه واجب است، نه مستحب، چرا یک کاری می کنید به ما بخندند؟

۱۴) حرمت علم و عالم حفظ شود. این طور نباشد پای مداح بنشینیم عالم که می رود سخنرانی کند، از پای منبرش بلند شویم یا وقت خوب را به مداح بدهیم، وقت بد را به عالم بدهیم! حرمت علم باید حفظ شود.

۱۵) تلاوت قرآن در لابلای عزاداری توسط قاریان خوش صدا. در همه محله ها قاری خوش صدا هست. بیایند آیات شهادت را در عزاداری بخوانند. «ولنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع» (بقره/۵۵۱) «قتلوا فی سبیل الله» (آل عمران/۹۶۱) آیات جبهه و جنگ را در عزاداری خوش صدا بخواند و همینطور پخش شود، مردم راه بروند و گریه کنند. چه اشکال دارد؟ نه اینکه مداح را حذف کنیم. یعنی هم مداحی باشد و هم این آیات قرآن را در خیابان مطرح کنیم.





قرآن کریم و گریه و عزاداری برای سیدالشهداء(ع)

آری مومنان از جن و انس نیز که پیرو راستین انبیاء و ائمه(ع) هستند، علاوه بر دهه عاشورا در هر مجلسی که ذکر مصایب آن حضرت می شود ...






عزای جن و انس بر حسین(ع)

داستان ذبح شدن سالار شهیدان در صحرای کربلا از چنان عظمتی برخوردار است که تمام پیامبران پیشین را به سوگ خود نشانده است. خاتم الانبیاء پیامبراعظم(ص) نیز از لحظه ای که قنداقه حسین(ع) را به دستان مبارکش دادند تا پایان عمر شریفش بارها و بارها بر پاره تنش گریست. فاطمه زهرا سیده زنان عالمیان نیز از زمانی که نوید داشتن فرزندی به نام حسین را از پدرگرامیش و نیز صدای «اناالمظلوم» حسینش را در رحم شنید، بر مظلومی او اشک بارید. ملائکه مقرب و امامان معصوم نیز بر آن حضرت اشک ریخته اند. امام سجاد(ع) تا آخر عمر شریفش چشم از گریه برای مظلومی پدر و خاندانش برنداشت، هر آب و غذایی که درپیش رو می نهادند، اشک می ریخت. هر گوسفندی را که ذبح می کردند می گریست و می فرمود: آبش دهید. امام صادق(ع) با ورود ماه محرم خنده و تبسم بر لبان مبارکش نمی نشست. امام زمان مهدی موعود (عج) نیز بر جدش اشک می ریزد و می فرماید: «یا جداه در مصیبت تو صبح و شام ندبه می کنم و به جای اشک خون می گریم؛ «فلاندبنک صباحا و مساء ولابکین علیک بدل الدموع دما» (بحارالانوار/ ۹۸/۲۳۷ و ۳۲۰)

آری مومنان از جن و انس نیز که پیرو راستین انبیاء و ائمه(ع) هستند، علاوه بر دهه عاشورا در هر مجلسی که ذکر مصایب آن حضرت می شود، به نوحه سرایی و روضه خوانی پرداخته و چشمان خود را با درهای بهشتی گریه بر سالار شهیدان(ع) زینت می بخشند و یاد مصیبت های آن کوه صبر و استقامت را همیشه زنده نگه می دارند و با گلاب اشک، زنگار از دل می زدایند و از منظری دیگر درخت اسلام را با آب دیدگان آبیاری و مزرعه دین را از گزند خشکسالی و قحط معنویت، پاسداری می کنند. از زاویه ای دیگر می توان گفت این عزاداران حسینی بر محرومیت خود از فیض فوز در رکاب دوست با آه و ناله و به زبان حال و قال می گویند: «یا لیتنی کنت معک فافوز فوزا عظیما» (بحارالانوار/ ۹۸/ ۱۸۴)

البته آسمان و زمین، کوه و صحرا، خشکی و دریا و جماد و نبات نیز به شهادت تأویل کتاب و تصریح سنت، از این قافله سعادت، عقب نمانده و چهل شبانه روز بر شهید بی کفن کربلا گریستند، چنان که بر سر بریده در تشت یحیای زکریا اشک ریختند. (همان/ ۱۳/۱۰۴)






نگهبان اشک خود باشیم

اقتضای طبیعت آدمی این است که گاه می خندد و گاه گریه می کند. خنده و گریه دو نعمت خدادادی است که در وجود هر انسانی به ودیعت نهاده شده است؛ «و انه هو اضحک و ابکی» (نجم/۴۳) لکن عملکرد انسان ها نسبت به این دو نعمت الهی همچون دیگر نعمت ها، متفاوت بوده و هست؛ عده ای راه گم کرده، دل در گرو دنیا دارند و با روکردن دنیا و لهو و لعب، خنده های مستانه تا بناگوششان هویدا می شود و با پشت کردن آن، بند دلشان پاره شده و اشک بر دامن می ریزند، چنان که گویا سدی بر دامن کوه شکسته، حال آن که خدای سبحان چنین وابستگی و دلدادگی و مباهات به دنیا و مفاخر ومظاهر آن را تکبر و تخیل می داند و این نابسامانی عملی، روحی و روانی را مذمت می کند.»

برای آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دل بسته و شادمان نباشید و خداوند هیچ متکبر و فخرفروشی را دوست ندارد. (حدید/۲۳) و امیرمؤمنان(ع) نیز تمام زهد را دربین این دو کلمه یعنی عدم تأسف بر آنچه دست رفته از شادمانی مستانه از آنچه به دست آمده، معرفی می کند:«الزهد کله بین کلمتین من القرآن قال الله سبحانه لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لاتفرحوا بما آتاکم و من لم یاس علی الماضی ولم یفرح بالاتی فقد اخذ الزهد بطرفیه» (نهج البلاغه/ قصار۴۳۹)

ازسوی دیگر عده ای که همیشه قدردان و شکرگزار نعمت های خدا و دلسوز عاقبت خویش اند و نگهبان اشک خود هستند و به هر روی نمی گریند؛ می سوزند و می نالند اما نه از آن رو که دنیا از آنان دل بریده بلکه بدان سبب که دست ظلم به سوی عزیزشان گشوده شده؛ چنان که یعقوب از فراق یوسف می گریست تا آن جا که دیدگان خود را نیز فدا کرد؛«قال یا أسفی علی یوسف و ابیضت عیناه من الحزن» (یوسف/۸۴)

اینان نگهبان در دیدگان شان هستند و از هدر رفتن این نعمت بزرگ پرهیز نموده و آن را ارزان نمی فروشند؛ مواظب اند که به بهایی کم تر از بهشت و رضوان الهی نفروشند، از این رو با صاحب الزمان هم نوا شده و در سلک عزاداران حسینی در آمده و بدین طریق با جهت دادن به این عصاره وجود خویش، اصالت و صداقت ایمانی خود و نیز محبت سالار شهیدان را به اثبات رسانده و چشم امید به درگاه او می دوزند و البته پاداشی عظیم نیز درانتظار آنان است. بی تردید گریه بر مظلومیت حجت خداوند، عبادتی بزرگ است که هیچ شائبه ریا و شرک درآن راهبر نیست. لذا اگر فقط یک بار نیز کسی بر مصیبت ولی خدا بگرید، خداوند رحیم، اجر او را برخود حتم نموده است؛ «من بکی او ابکی علی مصابنا و لو واحدا کان اجره علی الله» (بحار/۴۵/ ۲۵۷)

البته اگر چه هیچ گریه ای از حیث فضیلت به پای گریه برای اباعبدالله (ع) نمی رسد، لکن گریه با فضیلت، منحصر در آن نیست؛طبق روایات متعدد گریستن از خوف و خشیت خداوند، گریه هنگام تلاوت قرآن و یا دیدن و شنیدن آیات الهی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پیامبران الهی دراین زمینه بهترین الگو هستند که خداوند متعال آنان را درکتاب جاودانه اش چنین ستوده است:آنها (پیامبران) کسانی بودند که وقتی آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده می شد به خاک می افتادند، درحالی که سجده می کردند و گریان بودند.» (مریم/ ۵۸) همچون آدم (ع) که از دوری جوار پروردگار خویش می گریست وحضرت نوح که در بندگی و راز و نیاز خدا نوحه گر بود و حضرت یحیی که از ترس جهنم اشک ریزان بود.

این گونه اشک ها که در برابر عظمت و آیات خداوند جلیل ریخته می شود، نشانه ایمان و فروتنی، تواضع، عبودیت و اخلاص بنده خدا و آیتی برحق محوری و شوق مؤمنان به حقایق الهی است:«و هر زمان آیاتی را که برپیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهای آنها را می بینی که (از شوق) اشک می ریزد، به خاطر حقیقتی که دریافته اند آنها می گویند:پروردگارا! ایمان آوردیم پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران محمد) بنویس» (مائده/ ۸۳)

نتیجه آن که در آخرت میوه این اخلاص خود را می چینند و به فرموده امام صادق (ع) ایمنی از عذاب روز قیامت، پاداش گریه های صادقانه است؛ آن حضرت می فرماید:« هرچشمی روز قیامت گریان است، مگر سه چشم، چشمی که از حرام های خدا فروبسته شود، چشمی که در طاعت خدا شب را به سحر رساند و چشمی که در دل شب از خشیت خدا بگرید.» (کافی/ ۲/۴۸۲)

آری اگر انسان بداند که اشک، چه در گرانبهایی است و چه قدر انسان را در پرواز به سوی کمال مطلق سبک بال می کند و در مسیر محبت یگانه پروردگار عالمیان بر خضوع و خشوع انسان می افزاید:«آنها (بی اختیار) به زمین می افتند و گریه می کنند و (تلاوت این آیات، همواره) بر خشوعشان می افزاید» (امراء/۱۰۹) به یقین بر دیدگان خویش از نگهبانی وظیفه شناس بیشتر مواظبت می کند و می کوشد که آب دیدگانش را در رودی که به دریای رحمت خدا منتهی می شود سمت و سو دهد.






اشک و گناه؛ آب و آتش

آدمی دشمن قسم خورده ای همچون ابلیس لعین دارد که از هر راهی که بتواند تلاش می کند بندگان خدا را از عبودیت و نیل به کمالات الهی باز دارد و به عذاب ابدی گرفتار سازد: «سپس از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها به سراغشان می روم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت!»(اعراف/ ۱۷)

اما پروردگاری که رحمان و رحیم است و رحمت کردن به بندگانش را بر خودش واجب کرده؛ (اعراف/۱۷) علاوه بر این که عقل و نفس لوامه به انسان عطا کرده و هزاران پیامبر و رسول و امام و راهبر دینی برای هدایت ارسال داشته تا یکی از درون و دیگری از بیرون بندگانش را به راه راست هدایت کنند، راه های بی شماری نیز برای بازگشت و شمول رحمتش در پیش پای بندگانش نهاده است و شاید به همین دلیل باشد که فرموده: مکر و حیله شیطان ضعیف است؛(نساء/۷۶) و البته بدیهی است که کید شیطان در برابر دریای رحمت پروردگار ناچیز است که هنگام گسترش آن در قیامت حتی خود شیطان نیز در رحمت او طمع می کند. همچنین ورودی های شیطان در برابر سد اخلاص مومنان و یا خروجی هایی که خداوند برای مومنان مقدر کرده است تا آن ها را بیامرزد، ناچیز است.

از جمله این راه هایی که غبار از دل گناهکاران می زداید و به آن ها حیاتی تازه بخشیده و متوجه خالق خویش می سازد، گریستن از روی آگاهی و پشیمانی از کردار ناصواب است: «پس آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند! این، جزای کارهایی است که انجام می دادند.»(توبه/۸۲) تردیدی نیست که اگر این گریستن با اهدافی عالی تر همچون گریه بر سالار شهیدان همراه گردد، به آمرزش الهی نزدیک تر خواهد بود.

آری قطره های اشک برای عطشان کربلا، دریایی از غضب خدا را فرو می نشاند و نظر لطف خدا و دست آمرزش او را متوجه ناشایسته های اعمال می کند؛ امام رضا(ع) می فرماید: «من بکی علی مصاب جدی الحسین(ع) غفرالله له ذنوبه البته» (بحار/ ۴۵/۲۵۷) و به فرموده صادق آل محمد(ع) هیچ بنده ای نیست، مگر آن که روز قیامت گریان است به جز گریه کنندگان بر جدم حسین(ع) که در این صورت چشم روشن محشور می شوند.»






آسمان نیز گریست

قافله هستی در مصیبت لب عطشان کربلا عزادار و گریان است و زهی سعادت که انسان با این قافله محبت همراه و همراز شود. به شهادت روایات متعدد از اهل بیت عصمت(ع)، آسمان و زمین و هر جماد و نباتی بر امام حسین(ع) گریسته است. پیش از آن که به بیان برخی از این روایات بپردازیم لازم است، امکان گریه آسمان و زمین از دیدگاه قرآن کریم بررسی می گردد.

قرآن کریم درباره فرعونیان و ظالمان می فرماید: «نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین و نه به آنها مهلتی داده شد»(دخان/ ۲۹) این آیه شریفه صرفا کنایه از پستی فرعونیان و ظالمان نیست، بلکه حقیقتی را از عالم تکوین بیان می کند و آن این که گریه آسمان و زمین نیز مفهوم دارد، لکن اگر ظالمان حق گریز بمیرند و به خشم خداوند گرفتار آیند، آسمان و زمین به حال آنان نمی گریند.

آیات بسیاری شاهد آن است که هر آنچه در آسمان و زمین است، بنده خدا بوده و شعور و عبادت دارند:«آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او می گویند و هر موجودی، تسبیح و حمد او می گوید ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید»، (اسراء/۴۴) «آیا ندیدی تمام آنان که در آسمان ها و زمینند برای خدا تسبیح می کنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گسترده اند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را می داند»، (نور/۴۱) «تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، جز بنده وار به سوی خدای رحمان نمی آید» (مریم/۹۳).

البته بدیهی است که شعور و عبادت هر موجودی متناسب خلقت و شأن و رتبه خویش است و همچنان که عبادت، نماز و تسبیح در همه آنان یکسان نیست، گریه آنان نیز متفاوت است: «گفت: پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت کرده است.»(طه/۲۰)

بنابراین نفی گریه آسمان و زمین بر فرعونیان در آیه شریفه، شاهد آن است که گریه آسمان و زمین معنا و حقیقت دارد، و روایات متعددی از اهل عصمت(ع) گویای گریه آسمان و زمین بر امام حسین(ع) و حضرت یحیی(ع) است.

در روایتی آمده است که یکی از دشمنان خدا و رسولش، با امیرالمؤمنین(ع) مواجه شد و گویا به قصد طعنه، آیه فوق را خواند: «فما بکت علیهم السماء و الأرض و ما کانوا منظرین» در این هنگام امام حسین(ع) از آن جا می گذشت، حضرت به امام حسین(ع) اشاره کرد و فرمود: «لکن او کسی است که آسمان و زمین حتماً بر او خواهند گریست» پس بی درنگ فرمود: «و آسمان و زمین بر هیچ کس نگریسته است، مگر بر یحیی فرزند زکریا و حسین بن علی(ع)» (بحار/۱۴/۱۶۷)

از امام زمان(عج) نیز نقل شده است که حضرت در ضمن حدیثی طولانی فرمود: «حضرت یحیی(ع) نیز ذبح شد همچنان که امام حسین(ع) ذبح شد و آسمان و زمین نگریست، مگر برای آن دو» (تفسیر نورالثقلین/۴/۶۲۸)

از امام صادق(ع) نیز چندین روایت مشابه وارد شده است که در یکی از این روایات حضرت فرمود: «بکت السماء علی الحسین(ع) اربعین یوماً بالدم؛ (همان و نیز بحار/۴۵/۲۱۵) آسمان بر حسین(ع) چهل روز خون گریست» لکن مقصود از گریه خونین آسمان ممکن است طلوع و غروب همراه با سرخی خاص و خارق العاده باشد که در شهادت حضرت رخ داده است کما این که در حدیث دیگری راوی از امام صادق(ع) می پرسد؛ مقصود از گریه آسمان چیست؟ حضرت فرمود: «با سرخی طلوع می کرد و با سرخی غروب می نمود» (تفسیر نورالثقلین/ ۴/۶۲۸، بحار/۱۳/۱۰۴)

به هر روی از گفته های اندک و ناگفته های بسیار چنین برمی آید که قافله هستی، امام حسین و کربلا را می شناسد، و مفهوم لب عطشانی و خنجر و نی را می فهمد و می داند چه کسی، با چه شرایطی و به دست چه کسانی و با چه وضعیتی به شهادت رسید و صد البته اگر کسی مفهوم این واژه های غریب را بداند، خوددار اشک خویش نخواهد بود.






اشک و محبت

قرآن کریم برعصمت، پاکی و طهارت اهل بیت(ع) و به تبع آن بر وجوب تبعیت و اطاعت از آنها و نیز دوست داشتن و محبت ورزی به آنها تاکید شده است تا آن جا که مودت و دوستی اهل بیت(ع) را مزد رسالت پیامبر اعظم(ص) دانسته و فرموده است: بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم (اهل بیتم) (شوری/ ۲۳) و ازسوی دیگر تردیدی نیست که گریه کردن و اشک ریختن در مصیبت کسی به خصوص اگر ادامه دار و دایمی باشد، نشانه دوستی و محبت به او است.

به تعبیر دیگر به یقین محب، طاقت دیدن یا شنیدن مصائب محبوبش را ندارد وبا دیدن یا شنیدن آن، دلش شعله ور شده و می گرید؛ چنان که در روایات نیز شادی شیعیان و پیروان ائمه(ع) هنگام شادی آنها و محزون شدن شیعیان هنگام حزن آنان ازعلائم شیعیان و دوست داران شمرده شده است: (بحارالانوار/ ۱۰/۱۱۴) مسمع بن عبدالملک گوید: روزی امام صادق(ع) به من فرمودند: هیچ می شود که حسین(ع) را یاد کنی و آنچه بر او روا شده را متذکر شوی؟! عرض کردم: بله فرمود: آیا ناله و گریه هم می کنی؟! عرض کردم: آری والله، به یاد مصائبش اشک می ریزم آنقدر که اهل و عیالم اثر آن را در من می بینند و دست از غذا می کشم حتی اثر آن در سیمای من دیده می شود.

امام (ع) فرمود: خدا رحمتت کند و اجر گریه هایت را بدهد، بدان که تو از زمره کسانی هستی که بر ما می گریند و در شادی ما مسرور و در غم و ماتم ما محزون هستند، بدان که تو هنگام مرگ و احتضار، حضور پدرانم را در نزد خود مشاهده خواهی کرد و توصیه آنها به فرشته مرگ را نسبت به مدارا با تو خواهی دید و آن چه بشارت و سروری که از مشاهده آنان به تو می رسد نیکوتر خواهدبود و فرشته مرگ بر تو از مادری مهربان، مهربان تر خواهدبود.

تا اینکه حضرت فرمود: هیچ کس از روی مهر و محبت و به خاطر آن مصیبت ها که بر ما رسیده است، نمی گرید مگر آن که قبل از آن که اشک او خارج شود، رحمت خدا شامل حالش می گردد و هنگامی که اشکش بر گونه های او می غلطد، اگر قطره ای از آن بر جهنم بچکد، حرارتش را فرو می نشاند تا آنجا که گرمی برآن یافت نمی شود. مسمع گوید حضرت فضایل بسیاری برای گریه بر امام حسین و اهل بیت(ع) فرمود تا اینکه فرمود: هیچ چشمی برما نمی گرید مگر آنکه دیدن کوثر بر آن دیده نعمت داده می شود و از کوثر همراه دوستان ما می نوشد. وسائل/ ۱۴/۵۰۷)
page1 - page2 - page3 - page4 - page5 - page7 - page8 - | 3:44 am
جهت‌یابی با نشانه‌های طبیعی

هرگونه‌ای از درختان برش‌ها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر می‌گذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب.

این روش‌ها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابل‌ملاحظه‌ای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگل‌های انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آن‌ها- برخی روش‌ها کارا نخواهند بود. اگر از علامت‌های طبیعی استفاده می‌کنید، برای تصمیم‌گیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که می‌توانید پیدا کنید.






بسیاری از روش‌های زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهٔ شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخه‌ها و برگ‌ها را زیاد می‌کند.

۱- جهت‌یابی با خزه‌ها و گلسنگ‌ها: سمت شمالی درختان و تخته‌سنگ‌ها، گلسنگ‌ها و خزه‌های بیشتری دارد؛ چرا که نمناک‌تر و مرطوب‌تر از سمت جنوبی آن‌هاست.

خزه در جایی رشد می‌کند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محل‌های خنک و نمناک. تنهٔ درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزه‌ها معمولاً بیشتر در این سمت می‌رویند.
این روش همیشه نتیجهٔ درست به ما نمی‌دهد. ۱) هرچند سمت شمالی در سایهٔ بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزه‌ها رطوبت مهم‌تر از سایه است(جایی که رطوبت در آن‌جا بیشتر ماندگار است). ۲) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. ۳) در یک اقلیم بارانی(جنگل‌ها و بیشه‌های مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همه‌طرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کرده‌است). ۴) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. ۵) در مناطق خشک هم که اصلاً خزه‌ای وجود ندارد!

ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکان‌های سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ.

۲- جهت‌یابی با درختان: از آن‌جا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمت‌شان شاخ‌وبرگ کمتری دارند.

به دلیل آن‌که آفتاب بیشتر از سمت جنوب می‌تابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد می‌کنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت می‌کند. این درخت‌ها در جنوب بیشتر دیده می‌شوند.
پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازک‌تر است.
پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان می‌دهد؛ سمت پوسیده شمال است.
به خاطر نوع تابش خورشید، شاخه‌های جنوبی اکثر درختان افقی‌تر و شاخه‌های شمالی عمودی‌ترند.
در کوه‌های سنگی، کاج‌های انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی می‌رویند.
معمولاً درختان برگ ریز در شیب‌های جنوبی تپه‌ها می‌رویند و سراشیب‌های شمالی همیشه سبز است.
زمینِ اطراف ریشهٔ درختان، به سمت جنوب سست‌تر و توخالی‌تر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفت‌تر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست.
رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپه‌ها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود.

۳-جهت‌یابی با تنهٔ درختان بریده‌شده: اگر مقطع درخت بریده‌شده‌ای را نگاه کنید، تعدادی دایرهٔ هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت می‌باشد. درختی که بطور دائم آفتاب به تنه‌اش بتابد، دایره‌های نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیک‌تر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقه‌های سنی درخت به هم نزدیک‌تر باشد سمت شمال را مشخص می‌کند، و سمتی که خطوط حلقه‌های سنی از هم فاصلهٔ بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان می‌دهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن.

۴- جهت‌یابی به کمک گل‌ها و گیاهان: گیاهان، و گل‌های درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق.

برخی گیاهان برای جهت‌یابی اشتهار یافته‌اند. مثلاً در آمریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهت‌گیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطب‌نما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» می‌خوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهٔ این سرزمین از این گیاه برای جهت‌یابی استفاده می‌کرده‌اند.
اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهت‌یاب است. این گیاه که در سرزمین‌های گرم و خشک می‌روید، برگ‌هایش رو به شمال یا جنوب است.
همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخه‌هایش شرقی-غربی اند.
همان‌طور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را می‌توان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روش‌های دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند.

۵- جهت‌یابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که می‌وزند، نام‌گذاری می‌کنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقه‌ای باد غالب و برجسته‌ای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانی‌تر بوده و در جهت خاصی می‌وزد. با دانستن جهت بادهای غالب می‌توانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید.

معمولاً نام باد را از جهتی که وزیده‌است، نام‌گذاری می‌کنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب می‌وزد.
برای جهت‌یابی به کمک باد غالب، ۱) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. ۲) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقهٔ ما باد غالب از شرق می‌وزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهت‌های اصلی هم به سادگی یافته می‌شوند.

نکتهٔ اول: اگر جهت باد غالب منطقه‌تان را نمی‌دانید، اطلاعات زیر ممکن است کمک‌کار باشد:

در نواحی معتدل، باد غالب از غرب می‌وزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی)
در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد.
در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق می‌وزد.

نکتهٔ دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم:

در هر منطقه‌ای باد غالب ویژگی‌های خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر می‌کند.
باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برف‌های باد آورنده و در جهت علف‌های بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد.

الف)درختان:

جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقه‌است. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شده‌اند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیده‌است.
اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کرده‌است.

در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخه‌های جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان می‌شود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخه‌ها و برگ‌ها را زیاد می‌کند.

در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخه‌های جوان می‌شود.
درختی که برای تعیین جهت استفاده می‌شود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند.
از آن‌جا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، باید یافته‌های خود را با مشاهدهٔ درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید.

ب)ماسه و برف:

امواج ماسه در بیابان‌ها، و امواج پستی-بلندی‌های برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان می‌دهند. البته گاه به خاطر آن‌که این موج‌ها خیلی کوچک‌اند و از چند سانتی‌متر تجاوز نمی‌کنند، برای یافتن باد غالب نمی‌توانند کمک‌کار باشند، زیرا می‌توانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند.
در بیابان‌ها انواع مختلف تلماسه‌ها وجود دارند، که شکل آن‌ها جهت باد غالب را نمایان می‌سازد؛ همچنین در مورد تل‌یخ‌های قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برف‌اند، باد غالب توده‌های برف را می‌راند و آن‌ها را تبدیل به تل‌های برآمده‌ای می‌سازد. این تل‌ها از چند سانتی‌متر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل می‌شوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل می‌کند.

ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلاً مردم کنار ساحل با نسیم دریا مأنوس‌اند. معمولاً بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا می‌وزد. در شب هم معمولاً جهت نسیم برعکس می‌شود و از خشکی به سمت دریا می‌وزد. نسیم مشابهی در دره‌ها و کوه‌ها می‌وزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن می‌گیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره می‌وزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهت‌مان است، می‌توانیم جهت‌های اصلی را بیابیم.

د) هوای گرم و سرد: در نیم‌کرهٔ شمالی زمین هوایی که از شمال می‌آید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب می‌آید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است).

هـ) سایر موارد:

اگر گمان می‌کنید که بادی که در لحظه می‌وزد باد غالب منطقه‌است، می‌توانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان می‌توانید جهت باد را بفهمید.
می‌توانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ به‌ویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده می‌شوند.
در روی دریا و اقیانوس‌ها بادهای غالب دارای ویژگی‌ها و ابرهای خاص خود هستند.

۶- جهت‌یابی به کمک رودخانه‌ها: بسیاری از رودها و نهرها در نیم‌کرهٔ شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلاً رود نیل -که تماماً در نیم‌کرهٔ شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه می‌ریزد.

۷- جهت‌یابی به کمک حیوانات و حشرات:

مورچه‌ها خاکِ لانهٔ خود را به سمت جنوب یا شرق می‌ریزند. مورچه‌ها چنین می‌کنند تا در هنگام روز خاکریزشان به عنوان سایه‌بانی برایشان عمل کند، تا راحت‌تر کار خود را انجام دهند.
مورچه‌ها خانه‌های خود(مورتپه‌ها) را بر روی شیب‌های جنوب شرقی می‌سازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمت‌ها می‌تابد. آن‌ها مورتپه‌های خود را نزدیک درختان و صخره‌های جنوبی و جنوب شرقی بنا می‌کنند.
اگر شما در کنار برکه یا دریاچه‌ای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آن‌ها معمولاً ترجیح می‌دهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند.
دارکوب(شانه‌به‌سر) معمولاً حفره‌هایش را در سمت شرقی درخت حفر می‌کند.
سنجاب‌ها هم معمولاً در سوراخ‌های سمت شرقیِ درختان خانه و لانه می‌گزینند.

۸- جهت‌یابی به کمک خانه‌های شهری: امروزه معمولاً خانه‌ها را به موازات شمال -جنوب یا شرق-غرب می‌سازند؛ یعنی نسبت به جهت‌های اصلی مورب نمی‌سازند. این می‌تواند در تنظیم صحیح جهت‌ها و تصحیح روش‌های تقریبی بالا کمک‌کار باشد. باید توجه کرد که در بسیاری موارد این اصل رعایت نشده‌است.




قطب مغناطیسی شمال

قطب‌های مغناطیسی یعنی جایی که خطوط میدان مغناطیسی به صورت واگرا از زمین خارج (جنوب مغناطیسی) و یا به صورت همگرا به آن وارد (شمال مغناطیسی) می‌شوند.

عقربه قطب‌نما -به عنوان یک وسیله مغناطیسی (یک آهنربا)- وقتی که آزادانه معلق شود، قطب‌های مغناطیسی را یافته و در جهت آن‌ها آرایش می‌گیرد؛ یعنی جایی که عموماً شمال حقیقی نیست (به‌جز برخی مناطق کره زمین). زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، «میل مغناطیسی» نامیده می‌شود.

قطب‌های مغناطیسی زمین در طول زمان تغییر می‌کنند. قطب شمال مغناطیسی در سال ۲۰۰۱ در موقعیت ۸۱٫۳ درجه شمالی و ۱۱۰٫۸ درجه غربی، در سال ۲۰۰۵ در موقعیت ۸۳٫۱ درجه شمالی و ۱۱۷٫۸ درجه غربی و در سال ۲۰۰۹ در موقعیت ۸۴٫۹ درجه شمالی و ۱۳۱٫۰ درجه غربی بوده‌است. در سال ۲۰۱۲ قطب مغناطیسی شمال در موقعیت ۸۵٫۹ درجه شمالی و ۱۴۷٫۰ درجه غربی قرار گرفت.

هر ۲۵ هزار سال، قطب‌های مغناطیسی یک دور کامل می‌زنند.

قطب شمال مغناطیسی، سالانه ۷٫۳۴ کیلومتر جابه‌جا می‌شود.




انحراف مغناطیسی

انحراف مغناطیسی خطای ناشی از تأثیرات جاذبه‌های مغناطیسی موضعی و منطقه‌ای (مانند فلز و الکتریسیته) ااست، که باید در کنار میل مغناطیسی در نظر گرفته شود. هر گاه قطب‌نما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربه‌اش از جهت قطب مقداری منحرف می‌شود. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن می‌تواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطب‌نما باید مطمئن شویم که از اشیای انحراف‌دهنده آن، به‌طور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبه‌های مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است؛ ولی در مکان‌هایی که مثلاً معدن آهن وجود دارد باید در نظر گرفته شود.



میل مغناطیسی

انحراف مغناطیسی یا تغییر مغناطیسی یا میل مغناطیسی زاویه بین نصف النهار مغناطیسی و نصف النهار جغرافیایی در هر نقطه از سطح زمین است.

میل مغناطیسی، در هر نقطه از زمین، زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی در آن نقطه است؛ یعنی زاویهٔ بین سمتی که عقربهٔ قطب‌نما نشان می‌دهد، و سمت شمال جغرافیایی. منابع مختلف میل مغناطیسی را «شیب مغناطیسی» یا «تنزل مغناطیسی» یا «تغییر مغناطیسی» هم می‌نامند. برخی به آن انحراف مغناطیسی هم گفته‌اند، ولی دیگران این واژه را برای انحراف عقربهٔ قطب‌نما در اثر عوامل محیطی (مانند وسایل آهنی و منابع الکتریکی و غیره) مناسب‌تر می‌دانند.

میل مغناطیسی با موقعیت، زمان (سالانه و روزانه)، ناهنجاری‌های مغناطیسی محلی، ارتفاع (جزئی و قابل صرف نظر) و فعالیت‌های مغناطیسی خورشید تغییر می‌کند. میل مغناطیسی در طول خطوطی &mdash؛ که اصطلاحا خطوط هم ارز∗ نامیده می‌شوند &mdash؛ ثابت است. خط فرضی با میل مغناطیسی صفر درجه در حال حاضر از غرب خلیج هودسن، دریاچه سوپریور، دریاچه میشیگان و فلوریدا عبور می‌کند.
تعیین میل مغناطیسی

اگر عقربه قطب‌نما شرق یا غربِ شمال واقعی را به عنوان شمال مشخص نماید، این اختلاف به ترتیب میل مغناطیسی شرقی یا غربی نامیده می‌شود. شمال مغناطیسی هم در نیمکره شمالی و هم در نیمکره جنوبی به عنوان مرجع میل مغناطیسی است. مقدار زاویهٔ انحراف بستگی با محل آزمایش دارد. برای تعیین میل مغناطیسی در یک منطقه مورد نظر می‌توان از موارد زیر استفاده کرد:

نقشه‌های توپوگرافی چاپ شده: این نقشه ها با اندازه گیری های متعدد میل مغناطیسی در نقاط مختلف کرهٔ زمین تهیه می شوند. در برخی نقشه‌ها میل مغناطیسی منطقه به وسیله زاویه بین دو پیکان شمال مغناطیسی (MN) و شمال حقیقی (GN) نشان داده شده است.
نمودارهای خطوط هم‌ارز چاپ شده و یا موجود در وب‌گاه‌ها، که میل مغناطیسی را نشان می‌دهند.
حسابگر آنلاین برای مشخص نمودن آخرین میل مغناطیسی، برای یک موقعیت مشخص (طول و عرض جغرافیایی) و زمان مشخص.

لازم به ذکر است که در یک محل مقدار زاویهٔ انحراف برحسب زمان اندکی تغییر می‌کند و اندازهٔ آن در نقاط مختلف زمین متفاوت است.

در ایران میل مغناطیسی به سمت شرق است و مقدار زاویه آن در مکان‌های مختلف متفاوت است. برای نمونه در ۱۲ خردادماه سال ۱۳۸۶ میل مغناطیسی تهران &mdash؛ طبق محاسبات &mdash؛ برابر ۴ درجه و چهار دقیقه به سمت شرق بوده‌است، که هر سال نزدیک چهار دقیقه (کمتر از یک‌دهم درجه) به سمت شرق افزایش پیدا می‌کند.
مثال
چنانچه به کمک عقربهٔ مغناطیسی به طرف قطب شمال یا جنوب برویم، به قطب شمال و جنوب واقعی کرهٔ زمین نمی‌رسیم. علت این است که قطب شمال و جنوب جغرافیایی و مغناطیسی کرهٔ زمین، با هم یکی نیست؛ یعنی اینکه قطب شمال مغناطیسی زمین، درست روی قطب شمال جغرافیایی زمین قرار ندارد و اگر دو قطب جغرافیایی و مغناطیسی زمین را توسط خطی فرضی به به نام محور به هم وصل کنیم، بین دو محور مغناطیسی و محور جغرافیایی زمین، زاویه‌ای ساخته می‌شود که به آن، زاویهٔ میل مغناطیسی گویند.
ساعت : 3:44 am | نویسنده : admin | شمال غرب | مطلب قبلی
شمال غرب | next page | next page