رباط زردان
رباط زردان
رباط زردان که به کاروانسرای شاه عباسی نیز معروف است مربوط به دوره صفوی - دوره سلجوقی است و در شهرستان قائنات، روستای زردان واقع شده معماری کنونی بنا منسوب به دوره صفویه است ولی بقایای سفالینههای متعلق به دورههای پیش از آن که از درون دیوارها و منطقهٔ اطراف رباط یافته شده است قدمت بنا را تا دوره سلجوقی وایلخانی تائید میکند.

این رباط توسط استاد و معمار ازبک برخرابههای اتشکده زرتشت بنا شده است ودر گذشته در مسیر فرعی جاده ابریشم وراه ارتباطی کاروانیان وتجاری بوده که در مسیر هرات به شهرهای مرکزی ایران در رفتوآمد بودهاند. این اثردر تاریخ ۵ آذر۱۳۸۰ به شماره ۴۴۵۶بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این بنا با نقشه چهارضلعی دارای ورودی، هشتی، صحن و اتاقها و تالارهای اطراف صحن میباشد. ورودی بنا در ضلع غرب آن قرار گرفته و حدود ۵/۱ متر از دیوار کاروانسرا جلوآمدگی دارد. پس از ورودی، هشتی بنا قرار دارد که دارای نقشه چهارضلعی بوده و در سه طرف آن، سه فضای مختلف واقع شده است. حیاط کاروانسرا در مرکز آن واقع شده و چهار طرف آن اتاقهای سکونت کاروانیان و محل نگهداری احشام قرار دارد. در چهار گوشه بنا نیم برجهایی به منظور نگهبانی وجود داشته. مصالح بکار رفته در ساخت این بنا شامل آجر و سنگ است. در پایهها، پی و مغز دیوارهها از سنگ استفاده شده و در طاقها، پوشش فضاها، گنبدها و در نمای دیوارها از آجر استفاده شده است. طاقها هم طاقهای جناغی است که به صورت رومی آجرچینی شدهاند. پوشش فضاها گنبدی بوده و با آجرکار شده است. گنبدها به سبک کلمبو اجرا شدهاند که بهترین شیوه گنبدزنی برای مناطق کویری و بخصوص برای کاروانسراها بوده است. اما نحوه آجرچینی دیوارها، طاقها و گنبدها آنقدر استادانه و با ظرافت اجرا شده که خود نوعی تزئین نیز به شمار میرود بخصوص در گوشه سازی به منظور تبدیل فضای چهارضلعی به هشت ضلعی، آجرچینی علاوه بر جنبه کاربردی، نوعی تزیین نیز محسوب میشود. این بنا پلانی مربع شکل دارد که طول هر ضلع آن ۵/۲۷ متر میباشد. رباط زردان ایوانی مرتفع به بلندی تقریبی ۸ متر دارد که طاق و پیشانی آن فروریخته. در دو سوی ایوان دو راهرو وجود دارد که طاقنماهایی در آنها ساخته شده و پوشش راه روها طاق و چشمه است. این راهروها نیز به دو راهرو در اضلاع شمال و جنوب بنا عمود شدهاند. در ضلع شرقی بنا دیوار انتهایی رباط قرار دارد لیکن هیچ نشانهای از ساخت و ساز راهرو، اصطبل و بارانداز در رباط به چشم نمیخورد. بر اساس شواهد در زمان قاجاریه ساخت و سازهایی در بنا انجام شده و شکل معماری رباط را به قلعهٔ دفاعی بدل نموده که از آن جمله میتوان به ساخت چهار برج در چهار گوشه خارجی رباط اشاره کرد. رباط زردان دارای ایوان ورودی زیبایی ست که پیشانی طاق آن با تزئینات آجری راسته و خفته آراسته شده. در این بنا گنبدها به صورت عرقچین کار شده و کلیه سطوح آجری و سنگی دیوارها بند کشی شده و نمای آجری ساده آن لطافت خاصی به بنا بخشیده است.
آدرس:روستای تاریخی زردان -فاصله ۷۰کیلومتری شرق قاین (دهستان افین-بخش زهان)
بنای حمام کارشک
ابن بنای تاریخی حمامی از نوع خزینهای میباشد که ثبت ملی نیز گردیده است.
سرایندگان (شعرا)
بزرگمهر قائنی
مولانا ولی دشت بیاضی
سری قائنی
خلیل قائنی
ملاریس شاهرختی
عبدالسلام دشت بیاضی
محمد حسین قاصر زهانی
محتشم قائنی
کربلایی علی اکبر اسماعیلزاده
خسروی قائنی
حسن مختاری
سوغات
زعفران
زرشک
بادام
عناب
غار خونیک
غارخونیک در شمال شرق روستای خونیک بر ارتفاعات مشرف به روستا در ۲۰ کیلومتری جنوب قاین قرار دارد. ابزار سنگی به دست آمده از این غار مربوط به دوران موسترین یا پارینه سنگی میانهاست که تقریباً سی هزار سال قدمت دارند.آثار زندگی در غار خونیک از دوران پارینه سنگی تا عصر اسلامی باقی مانده. این آثار از طبقات زیرو رو شده غار در اثر زلزله به دست آمده که موید نظریه قدمت این غار میباشد. غار خونیک دارای دهانهای در حدود ۲ متر وفضای داخلی به طول۵/۱ و عرض ۳ متر میباشد. دیوارههای آن از سنگهای توروس تشکیل شدهاند که به زیبا یی ویژهای به محیط داخلی ان دادهاند.اولین گمانه زنیهای باستانشناسی در این غاربه سال ۱۹۴۹ میلادی توسط پروفسور کالتون استانلی کوون انجام شد. ابزار به دست آمده از غار خونیک عبارت بود از انواع تیغههای سنگی که به وسیله انسانهای عصر پارینه سنگی میانه تراشیده شده بودند و به ابزار یافت شدهٔ موسترین در فلات ایران شباهت کامل داشتند. (شماره ثبت آثار ملی:۹۵۹۲)
از دیگر غارهای جالب توجه منطقه قائنات میتوان به غار جوجه، غار فارسان، ترشو، نوغاب و غار پهلوان اشاره کرد.
خرده نوشتهها
پروفسور «کارلتون کون»، باستانشناس آمریکایی نخستین کاوشهای خود را درباره دوران «پارینه سنگی متوسط»، در چند غار باستانی ایران به نامهای:
کمربند و هوتو (در نزدیکی بهشهر)، شکارچیان (واقع دربیستون)، تمتمه (در حوالی شهر ارومیه) و خونیک (در خراسان جنوبی) انجام داد. وی به نتایج سودمندی از ادوار سنگی ایران و فرهنگ «بارادوستیان» دست یافت و پس از چند سال کاوش در ایران نتایج کار خود را در کتاب ارزشمند «هفت غار» و نیز کتابها و مقالاتی دیگر چاپ و منتشر کرد.
قدیمیترین آثار حیات انسانی در ایران، شامل تعدادی ادوات و دست افزارهای سنگی. با قدمت تخمینی ۸۰۰ هزار سال قبل، متعلق به دوران پارینه سنگی قدیم، از بستر رودخانه کشف رود مشهد بدست آمدهاست. در حالی که قدیمیترین مکانهای استقرار انسان، حداکثر با قدمت ۱۰۰ هزار سال در نواحی دیگر ایران نظیر آذربایجان، لرستان و … شناسایی شدهاند.
دومین مکان از نظر قدمت، پناهگاه سنگی (غار) ((خونیک)) در نزدیکی بیرجند است که متعلق به دوره پارینه سنگی میانه با قدمتی بین ۵۰تا۶۰ هزار سال میباشد.
آرامگاه بزرگمهر قائنی
در ۵ کیلومتری جنوب قائن بر دامنهٔ کوه بزرگمهر، مقبرهای قرار دارد که متعلق به یکی از عرفای نامدار، سیاستمدار و شاعر قرن چهارم و پنجم هجری قمری به نام قسیم بن ابراهیم بن منصور معروف بزرگمهر قائنی است. آرامگاه بزرگمهر قائنی بر اساس شواهد، از بناهای ساخته شده در قرن ۶ و ۷ هجری قمری میباشد. این بنا به شکل چلیپایی و با معماری زیبایی ساخته شده. بقعه آن چهار ایوانی ست و گنبد بر فراز این ایوانها استوار شده است.
آرامگاه شیخ ابوالمفاخر
مقبره شیخ ابوالمفاخر مربوط به سدهٔ سیزدهم است و در ۲ کیلومتری جنوبشهرستان قائنات واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۷۸ با شمارهٔ ثبت ۲۳۷۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
قلعه کوه قائن
قلعه کوه قائن دژیست تاریخی در ۳ کیلومتری جنوب قائن این دژ یکی از بزرگترین دژهای خراسان جنوبی است و سالها مرکز حکومت حکام ایالت قهستان بود.این قلعه مشرف بر منطقه قهستان بوده بطوریکه حکام آن در هنگام خطر یا حمله دشمن از مناطق شرقی ،با نور آتشی که برفراز قلعه کوه زردان،درفاصله 65کیلومتری آن توسط قوای نظامی خودی برافروخته میشد،آگاه می شدند
خانه سلطانی
خانه سلطانی مربوط به دوره قاجار است و در بروجرد، محله چنارسوخته، کوچه ثقة الاسلامی، پلاک ۴۸، ۵۰، ۵۲ واقع شده و این اثر در تاریخ ۶ دی ۱۳۵۵ با شمارهٔ ثبت ۱۳۲۸ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
رباط زردان
رباط زردان مربوط به دوره صفوی - دوره سلجوقی است و در شهرستان قائنات، روستای زردان (zordan&zardan) واقع شده و این اثر در تاریخ ۵ آذر ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۴۵۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. معماری کنونی بنا منسوب به دوره صفویه است ولی بقایای سفالینه های متعلق به دوره های پیش از آن که از درون دیوارها و منطقه ی اطراف رباط یافته شده است قدمت بنا را تا دوره سلجوقی وایلخانی تائید می کند..این رباط توسط استاد و معمار ازبک برخرابه های اتشکده زرتشت بنا شده است ودر گذشته در مسیر فرعی جاده ابریشم وراه ارتباطی کاروانیان وتجاری بوده که در مسیر هرات به شهرهای مرکزی ایران در رفتوآمد بودهاند . این اثردر تاریخ ۵ آذر1380 به شماره 4456بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این بنا با نقشه چهارضلعی دارای ورودی، هشتی، صحن و اتاقها و تالارهای اطراف صحن می باشد. ورودی بنا در ضلع غرب آن قرار گرفته و حدود 5/1 متر از دیوار کاروانسرا جلوآمدگی دارد. پس از ورودی، هشتی بنا قرار دارد که دارای نقشه چهارضلعی بوده و در سه طرف آن، سه فضای مختلف واقع شده است. حیاط کاروانسرا در مرکز آن واقع شده و چهار طرف آن اتاقهای سکونت کاروانیان و محل نگهداری احشام قرار دارد. در چهار گوشه بنا نیم برجهایی به منظور نگهبانی وجود داشته. مصالح بکار رفته در ساخت این بنا شامل آجر و سنگ است. در پایه ها، پی و مغز دیواره ها از سنگ استفاده شده و در طاقها، پوشش فضاها، گنبدها و در نمای دیوارها از آجر استفاده شده است. طاقها هم طاقهای جناغی است که به صورت رومی آجرچینی شده اند. پوشش فضاها گنبدی بوده و با آجرکار شده است. گنبدها به سبک کلمبو اجرا شده اند که بهترین شیوه گنبدزنی برای مناطق کویری و بخصوص برای کاروانسراها بوده است.اما نحوه آجرچینی دیوارها، طاقها و گنبدها آنقدر استادانه و با ظرافت اجرا شده که خود نوعی تزئین نیز به شمار می رود بخصوص در گوشه سازی به منظور تبدیل فضای چهارضلعی به هشت ضلعی، آجرچینی علاوه بر جنبه کاربردی، نوعی تزیین نیز محسوب می شود.. . این بنا پلانی مربع شکل دارد که طول هر ضلع آن 5/27 متر می باشد. رباط زردان ایوانی مرتفع به بلندی تقریبی 8 متر دارد که طاق و پیشانی آن فروریخته. در دو سوی ایوان دو راهرو وجود دارد که طاقنماهایی در آنها ساخته شده و پوشش راه روها طاق و چشمه است. این راهروها نیز به دو راهرو در اضلاع شمال و جنوب بنا عمود شده اند. در ضلع شرقی بنا دیوار انتهایی رباط قرار دارد لیکن هیچ نشانه ای از ساخت و ساز راهرو، اصطبل و بارانداز در رباط به چشم نمیخورد. بر اساس شواهد در زمان قاجاریه ساخت و سازهایی در بنا انجام شده و شکل معماری رباط را به قلعه ی دفاعی بدل نموده که از آن جمله می توان به ساخت چهار برج در چهار گوشه خارجی رباط اشاره کرد.قسمت اعظم برج شرقی که 5طبقه بود است بر اثر زمین لرزه سال 1376 زیرکوه وزلزله اخیر زهان (آذر1391)بکلی ویران شده است. رباط زردان دارای ایوان ورودی زیبایی ست که پیشانی طاق آن با تزئینات آجری راسته و خفته آراسته شده. در این بنا گنبدها به صورت عرقچین کار شده و کلیه سطوح آجری و سنگی دیوارها بند کشی شده و نمای آجری ساده آن لطافت خاصی به بنا بخشیده است. .
دق پترگان
دَقّ ِ پـِتـْر ِگان نام پدیدهای بیابانی در خاور ایران است. این بیابان در دهستان پترگان از بخش زیرکوه یکی از بخشهای شهرستان قائنات در استان خراسان جنوبی قرار گرفتهاست.
دق پترگان با ۵/۲۱۲ کیلومتر مربع وسعت در طول جغرافیایی ۶۰ درجه و ۳۰ دقیقه الی ۶۰ درجه و ۵۶ دقیقه شرقی و در عرض ۳۳ درجه و ۱۰ دقیقه الی ۳۳ درجه و ۳۰ دقیقه عرض شمالی و در شرق زیرکوه در منطقه مرزی واقع شده و از قاین ۱۳۵ کیلومتری فاصله دارد. ارتفاع این دق ۶۱۰ متر از سطح آبهای آزاد میباشد.
دقها در اصطلاح فارسی به زمینهایی گفته میشود که علف و گیاه در آن نروید و زمینی سخت و کوبیده شده داشتهباشد که کنده نشود.
البته در دق پترگان به صورت پراکنده درختچههای تاغ و گز میروید. دق پترگان زهکش شبکههای سطحی منطقه بوده و بخش عمده آن در خاک ایران است.
در این دق رد پاهای حیوانات بزرگجثهای یافت میشود که حدود ۵۰ میلیون سال پیش میزیستهاند. این منطقه در زمان ایجاد ردپاها مکانی پرآب و باتلاقی بودهاست. بررسی ۴۰ رد پا نشان داده که حرکت جانوران به صورت گروهی و جهت حرکت آنها در وضعیت فعلی محل از سوی خاور به باختر بودهاست. شناخت دقیق گونه و خانواده این حیوانات پیشاتاریخ نیازمند بررسی و مطالعات بیشتر است.
استان خراسان جنوبی
استان خراسان جنوبی یکی از استانهای ایران است. این استان در شرق ایران واقع شده و مرکز آن، شهر بیرجند است. استان خراسان جنوبی، با مصوبه مجلس شورای اسلامی و پس از تقسیم استان خراسان به سه استان، در سال ۱۳۸۲ ایجاد شد.
مساحت این استان ۱۵۱٬۱۹۳ کیلومتر مربع است که از این نظر سومین استان ایران است. بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰، جمعیت آن برابر با ۷۳۲٬۱۹۲ نفر میباشد و از این نظر ۲۸اُمین استان کشور است.
موقعیت جغرافیایی
این استان از شمال با استان خراسان رضوی، از غرب با استانهای یزد، اصفهان و سمنان، از شرق با کشور افغانستان و از جنوب با استانهای سیستان و بلوچستان و کرمان هممرز است.
پیشینه
خراسان جنوبی شامل محدودهای از خراسان بزرگ است که در سدههای پیش قهستان نامیده میشدهاست. شهرهای مهم ایالت قهستان، تون (فردوس امروزی) و قائن بودهاند. مارکوپولو نیز در سفرنامه خود، از این منطقه با نام تونوکاین (تون و قاین) یاد کردهاست.
در سدههای اخیر و به ویژه از دوران قاجار، دو شهر فردوس و قائن به دلیل حوادث طبیعی مختلف به تدریج موقعیت جمعیتی خود را از دست داده و بیرجند مرکزیت و اهمیت بیشتری یافت.
تشکیل خراسان جنوبی از سال ۱۳۴۲ مطرح بوده است ولی دیدیم که سالها بازیچه سیاستمداران ماند و در میدان سیاست پاسکاری شد تا اینکه در سال ۱۳۸۳ بعد از اتمام انتخابات مجلس و فروکش کردن بحثهای سیاسی پاس نهایی داده شد و خراسان جنوبی تشکیل شد (آنهم با سه شهرستان که تا چند سال قبل بخشی از بیرجند بودند).
استان خراسان جنوبی در سال ۱۳۸۳ و پس از سالها کشمکش سیاسی در استان خراسان تاسیس شد. مرکز این استان جدید شهر بیرجند تعیین گردید. در زمان تاسیس این استان شامل سه شهرستان بیرجند، نهبندان و سربیشه بود. این استان در حالی ایجاد شد که عملا کمکی به سبک تر شدن امور سیاسی استان خراسان نمیکرد و بسیاری از شهرستانهایی که پیش بینی شده بود در این استان قرار گیرند حاضر به تبعیت از تغییر در تقسیمات کشوری وعضویت در آن نشدند.
قاین در ابتدای تاسیس استان حاضر به پیوستن به خراسان جنوبی نشد و تا ۵۵ کیلومتری بیرجند یعنی بعد از آرین شهر در محدوده خراسان رضوی باقی ماند. در سال ۱۳۸۳ و پس از تقسیم خراسان ادامه مباحث الحاق قاین به خراسان جنوبی بین مسولین محلی و مردم نقل هر مجلس و محفل بود. ادامه این بحث در نهایت در اواخر همان سال ۸۳ منجر به رضایت مسولین و پذیرش این امر شد که قاین تکمیل کننده استان خراسان جنوبی است. با الحاق قاین، خراسان جنوبی نگاهش را به فردوس انداخت.
فردوس که در قضیه تقسیم خراسان بیشترین آسیب را دید نیز حاضر به پیوستن به استانی با مرکزیت بیرجند نشد. در چند راهپیمایی اعتراض آمیز که منجر به کشته و زخمی شدن چند شهروند فردوسی قبل از تقسیم خراسان شد مردم این شهرستان نشان دادند که در تقسیم خراسان رضوی سهم بیشتری خواهان هستند، اگر چه نتیجهای برای مردم در بر نداشت. در مرحله اول تقسیم خراسان شکل گیری استان ناقص خراسان جنوبی، تنها بخش سرایان فردوس با پذیرش این امر که با پیوستن به خراسان جنوبی از بخش به شهرستان ارتقا مییابد حاضر به جدایی از فردوس و خراسان رضوی شد و مدتی را به عنوان یکی از بخشهای شهرستان بیرجند در خراسان جنوبی به سر برد تا اینکه در سال ۱۳۸۴ اولین ارتقا در خراسان جنوبی با ارتقای بخش سرایان به شهرستان صورت گرفت. در همین سال با ارتقای بخش درمیان به مرکزیت شهر اسدیه (اسدآبادسابق) دومین شهرستان جدید استان خراسان جنوبی به وجود آمد.
ادامه تلاشها برای الحاق فردوس در سال ۱۳۸۶ به نتیجه رسید و این شهرستان هم علیرغم میل باطنی بسیاری از مردم، به خراسان جنوبی ملحق شد و خراسان جنوبی روز به روز بزرگتر شد.
در سال ۱۳۸۷ بخش بشرویه شهرستان فردوس هم در جواب قبول الحاق به خراسان جنوبی توانست ارتقا پیدا کند و هشتمین شهرستان استان تاسیس شد.
با الحاق فردوس بیرجند یها شادمان از تکمیل تر شدن استان شان نگاهی ویژه به طبس داشتندو خواهان الحاق طبس به استان خود بودند. حتی مانند داستان شهرستان سرایان به مردم دیهوک طبس هم قول دادهاند که اگر به خراسان جنوبی بپیوندند آنان را هم به شهرستان ارتقا میدهند. دیهوک در ۱۹۰ کیلومتری بیرجند واقع شده و یکی از بخشهای سه گانه طبس میباشد این رویا در سال ۱۳۹۱ ودر روزهای پایانی این سال برآورده شد و طبس به خراسان جنوبی پیوست. این پیوستن واکنشهایی همچون امضای طومار را در پی داشت. همچنین فرمانداری این شهر نیز به فرمانداری ویژه و معاونت استانداری ارتقا یافت.. الحاق طبس یعنی محقق شده بخش اعظم رویای اولیه تشکیل خراسان جنوبی، البته اگر گناباد و بجستان هم ملحق شوند این رویا صد درصد به واقعیت پیوسته است.
در اردیبهشت ۱۳۹۱ نهمین و دهمین شهرستانها تاسیس گشتند. بخش زیر کوه قاین همراه با بخش زهان قاین و تبدیل دهستان شاسکوه این شهرستان به بخش با سه بخش به شهرستان زیر کوه ارتقا یافت و حاجی آباد زیرکوه پس از حاجی آباد هرمزگان و حاجی آباد فارس (زرین دشت) سومین حاجی آباد کشور شد که به خود فرماندار میبیند. بخش خوسف بیرجند هم پس از تبدیل دهستان جلگه ماژان به بخش به شهرستان ارتقا یافت و و با دو بخش مرکزی و و جگله ماژان به جمع شهرستانهای کشور پیوست.
تقسیمات کشوری
استان خراسان جنوبی، دارای ۱۱ شهرستان، ۲۵ بخش، ۶۱ دهستان و ۲۸ شهر است.شهرها
مهمترین شهرهای استان خراسان جنوبی، بیرجند، فردوس، طبس و قائن هستند.
جاذبههای گردشگری
استان خراسان جنوبی، در مسیر محورهای ارتباطی استانهای جنوبی ایران با مشهد قرار دارد. محور اصلی ارتباطی استانهای یزد، کرمان، اصفهان، فارس، بوشهر و هرمزگان به مشهد، از فردوس میگذرد. همچنین محور ارتباطی استان سیستان و بلوچستان به مشهد از شهرهای نهبندان، سربیشه، بیرجند و قائن عبور میکند. یکی از قدیمی ترین جاذبه های گردشگری ثبت شده در استان خراسان جنوبی سنگ نگاره کال جنگال در ۵ کیلومتری جنوب شهر خوسف و متعلق به دوره اشکانی است که در بررسی های جدید 14 سنگ نگاره در نزدیکی آن شناسایی شده است . دیگر جاذبه های گردشگری استان عبارت اند از:
حرم مطهر حسین بن موسی الکاظم (ع) طبس
آرامگاه حکیم نزاری
ارگ کلاه فرنگی
بند دره
بند عمرشاه
عمارت اکبریه (میراث جهانی یونسکو)
قلعه بیرجند
کنسولگری انگلیس (باغ منظریه)
مدرسه شوکتیه
مدرسه معصومیه
مصلی بیرجند
یخدان رحیم آباد
آبگرم معدنی فردوس
آرامگاه ابن حسام خوسفی
باغ گلشن طبس
باغستان علیا
چنشت
خراشاد
شوکتآباد
غار خونیک
قلعه فورگ
کوچ
ماخونیک
مجموعه تاریخی کوشک فردوس
مدرسه علمیه علیا
مسجد جامع تون
مصعبی
مسجدجامع قاین
مقبره بوذر جمهرقاینی
مسجد جامع افین
قلعه کوه قاین
رباط زردان
قلعه کوه زردان
غار خونیک
کشاورزی
استان خراسان جنوبی رتبهٔ اول تولید محصولات باغی زرشک و عناب و رتبه دوم تولید زعفران و پنبه را در سطح ایران داراست. همچنین این استان، ششمین تولیدکنندهٔ انار در بین استانهای ایران است و شهرستان فردوس پس از شهرستانهای ساوه و نیریز، سومین تولیدکنندهٔ انار در ایران است. پسته، بادام، سیب، گلابی، به، گیلاس، آلبالو، زردآلو، هلو، خرما، توت، شاتوت، گردو، انجیر و سنجد از دیگر محصولات باغی این استان است.
در بخش محصولات زراعی، این استان در تولید چغندرقند، رتبه هشتم کشور را داشته و همچنین گندم، جو، پنبه، حبوبات، محصولات جالیزی و گیاهان علوفهای در این استان کشت میشوند.
در بخش دامپروری، پرورش مرغ گوشتی و تخمگذار، گاو شیری و گوشتی، گوسفند، بز و شتر به صورت سنتی و صنعتی انجام میپذیرد.
اقلیم
میانگین بارندگی سالانه استان خراسان جنوبی، ۱۳۴ میلیمتر و میانگین دمای سالانه، ۱۷٫۵ درجه سلسیوس است. ۹۵ درصد وسعت این استان را عرصههای طبیعی در بر میگیرد که از این میزان، ۲۲٫۷ درصد بیابانی، ۶۳٫۳ درصد مراتع بیابانی، ۷٫۲ درصد مراتع خوب و متوسط و ۶٫۸ درصد جنگلی است. ۸۸۰٬۳۳۴ هکتار از مساحت این استان، جزء کانونهای بحرانی فرسایش بادی است که شهرستان قاینات با ۲۴۲٬۴۷۲ هکتار مساحت کانونهای بحرانی، دارای بیشترین سطح و شهرستان سرایان با ۲۷٬۷۸۷ هکتار، دارای کمترین سطح کانون بحران فرسایش بادی است.
پس از الحاق شهرستان طبس به این استان، با توجه به وسعت زیاد بیابانهای طبس، خراسان جنوبی از ششمین استان بیابانی ایران، به دومین استان بیابانی تبدیل شد.
مردم
نظرسنجی سال ۱۳۸۹
طی پژوهشی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونه گیری شد در استان خراسان جنوبی به قرار زیر بود: ۹۹٫۳ فارس (۱۰۰٪ مرد، ۹۸٫۵٪ زن)، ۰٫۷ بلوچ (۱٫۵٪ زن) بودند.
صنعت
کارخانهها و کارگاههای تولید ماشینآلات و تجهیزات، وسایل نقلیهٔ موتوری، محصولات فلزی، تجهیزات حمل و نقل، اکسید منیزیم، محصولات لاستیکی و پلاستیک، ماشینآلات و دستگاههای برقی، محصولات کانی غیرفلزی، کاغذ و محصولات کاغذی، ابزار پزشکی و اپتیکی، ساعت، رادیو و تلویزیون، فلزات اساسی، چوب و محصولات چوبی، منسوجات، مبلمان و صنایع غذایی و آشامیدنی در سطح استان و نیز در ۵ شهرک صنعتی در بیرجند، فردوس، قاین، نهبندان و سربیشه مشغول فعالیت میباشند. همچنین به تازگی خبر از افتتاح کارخانه شمش منیزیم در شهرستان فردوس به گوش میرسد.(صدا و سیمای خراسان جنوبی)
قالیبافی، سفالگری، رنگرزی، آهنگری، مسگری، حصیربافی، سبدبافی، نمدمالی، زیلوبافی، پارچه بافی، نوغان داری، ریسندگی، گلیم بافی، جاجیم بافی، زرگری، دباغی و سوزندوزی، از جمله صنایع دستی استان خراسان جنوبی هستند.
معدن
این استان دارای پتانسیل بالایی در بخش معادن میباشد به طوری که دارای تنها ذخایر منیزیت ایران (شهرستان بیرجند و شهرستان سربیشه)، بزرگترین ذخیره و تنها معدن آزبست ایران (معدن حاجات نهبندان) بوده و ذخایر و معادن مهم بنتونیت (شهرستان سرایان، سه قلعه)، گرانیت (بیرجند و سربیشه)، گل سفید (بیرجند)، بازالت (شهرستان سربیشه) در خراسان جنوبی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. یکی دیگر از مهمترین معادن این استان، معدن مس قلعه زری واقع در جنوب غرب این استان (خوسف) است که به علت عیار طلای بالای آن در سطح جهان شناخته شده است.
معادن ولاستونیت، کائولن، تراورتن، فلدسپات، بوکسیت، مارن، گچ، آهک، دولومیت، مرمریت، خاک صنعتی، سنگ لاشه و توف از دیگر معادنی هستند که در این استان در حال بهرهبرداری هستند.
استان خراسان رضوی
استان خراسان رضوی یکی از استانهای خراسان در شمال شرقی ایران به مرکزیت مشهد است که از شمال با ترکمنستان و استان خراسان شمالی، از غرب با استان سمنان، از جنوب غربی و جنوب با استان خراسان جنوبی و از شرق با افغانستان همسایه است. این استان در سال ۱۳۸۳ با تقسیم استان خراسان به سه استان ایجاد شد.
واژهٔ رضوی در نام این استان، به مقبرهٔ علی بن موسی الرضا در مرکز این استان اشاره دارد.
مساحت این استان ۱۱۸٬۸۵۴ کیلومتر مربع بوده که از این نظر جهارمین استان بزرگ کشور است.
خراسان رضوی از ۲۵ شهرستان و ۶۵ بخش تشکیل شدهاست.
تاریخچه
خراسان، در طول تاریخ شاهد ظهور و سقوط سلسله ها و دولت های بسیاری در قلمرو خود بوده است. اقوام مختلف اعراب، ترک ها، کردها، مغول ها، ترکمن ها و افغان ها زمان به زمان به این منطقه تغییرات را به ارمغان آورده اند.
جغرافیدانان باستان ایران، ایران را به هشت بخش تقسیم کرده که خراسان بزرگ شکوفا ترین و بزرگترین قلمرو بوده است. اسفراین نیز، در میان دیگر شهرهای استان، یکی از نقاط کانونی برای اقامت اقوام آریایی پس از ورود به ایران محسوب می گردد.
امپراتوری اشکانیان برای چندین سال در نزدیکی مرو در خراسان مستقر بوده است. در دوران ساسانیان نیز استان توسط یک سپهبد که "پادگوسبان" نامیده می شده و چهار مرگراوس (margraves) که هر یک فرمانده یکی چهار بخش استان بوده اند حکومت می شده است.
در دوران فتوحات مسلمانان در ایران خراسان به چهار بخش تقسیم گردید و هر بخش به اسم شهر بزرگ خود یعنی نیشابور، مرو، هرات و بلخ نامیده شدند.
آمار جمعیتی
تعداد کل جمعیت استان بر اساس آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ تعداد ۵٬۹۹۴٬۴۰۲ نفر بوده که شامل ۲٬۹۹۹٬۵۲۹ نفر مرد و ۲٬۹۹۴٬۸۷۳ نفر زن میباشد.
شهرستان قائنات
شهرستان قاینات(پارسی باستان: آرتاگوان)، به مرکزیت شهر قائن، در شرق ایران و شمال استان خراسان جنوبی در حد فاصل ۱۵ و ۳۳ تا ۱۲ و ۳۴ عرض جغرافیایی و ۳۸ و ۵۸ تا ۵۶ و ۶۰ طول جغرافیایی قرار دارد.
شهرستان قائنات، تا سال ۱۳۵۸، یکی از بخشهای شهرستان بیرجند بود که در ۲۷ بهمن ۱۳۵۸ با تصویب هیأت وزیران از شهرستان بیرجند جدا شده و به صورت شهرستان مستقل درآمد. جمعیت این شهرستان بر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵، برابر با ۱۳۷٬۳۵۷ نفر بودهاست.
این شهرستان به نام پایتخت زعفران جهان معروف است.
تقسیمات کشوری
این شهرستان دارای سه بخش است:
بخش مرکزی با جمعیت ۶۲٬۰۴۰ نفر
دهستان پیشکوه (قائنات)
دهستان قائن
دهستان مهیار
شهرها: قائن و اسفدن
بخش نیمبلوک با جمعیت ۱۸٬۳۹۶ نفر
دهستان کرغند
دهستان نیمبلوک
شهرها: خضری دشت بیاض و نیمبلوک
بخش سده با جمعیت ۱۸٬۷۹۲ نفر
دهستان آفریز
دهستان پسکوه
دهستان سده
شهرها: آرین شهر
جغرافیا
شهرستان قائنات در شمال استان خراسان جنوبی قرار گرفتهاست. این شهرستان از شمال به شهرستانهای خواف و گناباد از استان خراسان رضوی، از غرب به شهرستان سرایان و از جنوب به شهرستان بیرجند محدود شده و از جانب شرق، مرزی به طول تقریبی ۱۳۰ کیلومتر با کشور افغانستان دارد.
مساحت این شهرستان بالغ بر ۱۷٬۷۲۲ کیلومتر مربع میباشد. شهرستان قائنات، براساس آخرین تقسیمات کشوری مشتمل بر ۵ بخش و ۱۳ دهستان بوده و ۳۷۳ روستا و ۱۲۹۳ آبادی خالی از سکنه دارد. فاصله غربیترین تا شرقیترین در امتداد خط مستقیم ۲۲۵ کیلومتر و از شمال به جنوب ۹۰ کیلومتر و با شکل متناسب یک مستطیل که از استانهای قم، کهکیلویه و بویر احمد، چهار محال و بختیاری و گیلان بزرگتر میباشد.
مرکز این شهرستان شهر قائن که برروی دشتی به همین نام میباشد. شهر قاین در مسیر بزرگراه آسیای مشهد به زاهدان تا مرز افغانستان ۱۸۰ کیلومتر فاصله داشته و از سطح دریا ۱۴۴۰ متر بلندی دارد و از دو شهر بیرجند و گناباد فاصلهای مساوی ۱۰۵ کیلومتر در ۳۷۲ کیلومتری جنوب مشهد و از تهران ۱۳۰۰ کیلومتر فاصله دارد.
رشته کوه قهستان در غرب و شاسکوه و آهنگران در شرق آن سر به آسمان سوده و بلندترین قله منطقه کمر سرخ با ۲۸۴۲ متر در نیم بلوک و پستترین نقطه با ۶۱۰ متر در پترگان قرار دارد.
گونههای گیاهی و جانوری
مراتع قائن از نوع متوسط است و در آن گیاهان دارویی گوناگون، جنگلهای تنگ، پسته کوهی، بنه، قیچ و بادامشک دیده میشود. در شهرستان قائن خصوصاً در منطقه شکار ممنوع شاسکوه، قریب به ۵۹ گونه پرنده، ۲۵ نوع پستاندار و ۱۷ گونه از خزندگان و دوزیستان منحصر به فرد زندگی میکنند. در این خطه، رودخانههای با اهمیتی همچون رود شور، رود مرادنشاه، رود بیهود، افین و آهنگران جریان دارند و گندم، جو، چغندر، پسته و خصوصاً زعفران و زرشک و آلو از محصولات کشاورزی این شهرستان میباشند.
پیشینه
چنانچه تذکره نویسان و مورخان نقل کردهاند منطقه قائنات با تاریخی سی هزار ساله یکی از اولین خاستگاههای تمدن خراسان است فخرالاسلام پیدایش قائن را به عصر قابیل پسر آدم نسبت داده و در فرهنگ دهخدا بنای اولیه شهر قائن به سام بن نریمان و در احیاء الملوک به کی لهراسب پدر گشتاسب منسوب شدهاست این سخنان اگر چه از اعتباری علمی برخوردار نیستند اما بازگو کننده قدمتی هستند که چون غباری از روزگاران دور بر سنگ سنگ این شهر نشستهاند در سفرنامهٔ سرپرسی سایکس آمده در ۳۲۸ قبل از میلاد ۱۳ هزار نفر از مدافعان شهر قائن به مقابله با لشکر انبوه اسکندر در آمدند و دکتر بلووگلدسمید اعتقاد دارد که قلعه کوه قائن در عهد هخامنشیان همان کاخ سلاطین قهستان یا آرتاگوانا بودهاست.
قائن در عصر زمانداران ساسانیان نیز از مراکز مهم قدرت و از معدود شهرهای استراتژیک ایران به شمار میآمدهاست مورخان بسیاری در کتب خویش از قائنات نام بردهاند اصطخری در ۳۴۰ خورشیدی از قائن بهعنوان مرکز قهستان نام برده و مذهب آن خطه را شیعه ذکر کرده و جیهانی در ۳۷۵ هجری از سه دروازه شهر به اسامی درکون، در کلاوج و درزقان استخر نام بردهاست. ناصر خسرو قبادیانی در سال ۴۴۰ وارد قائنات شده و قائن را چنین توصیف نموده قائن شهری بزرگ و حصین و گرد آن خندقی و مسجد آدینه به شهر اند است و آنجا که مقصورهاست تاقی عظیم و بزرگ است که در خراسان از آن بزرگتر ندیدم.
مارکوپولوی و نیزی هوای قائن را در نهایت اعتدال دانسته و یاقوت حموی و عبدا... محمد بن احمد مقدسی آنجا را بندر خراسان و خزانه کرمان معرفی کردهاند قائن در جریان تندباد ایلغارهای تاریخی صدمه چندانی ندیدهاست وچنانکه نقل شده در ۷۷۳ هجری امیرتیمور در حوالی قائن اردو زد لیکن به فضل و درایت حاکم شهر بدون جنگ و خونریزی از کنار آن گذشت.
در عصر صفویه نیز به سال ۱۰۰۲ هجری شاه عباس صفوی از قائن دیدن نمود و سالها بعد در زمان سلسله زندیه هنگامی که لطفعلی خان زند از کرمان گریخت و به قائن آمد در آنجا از وی پذیرائی شد. قائنیان در بازگشت نیز تعدادی سوار جهت جنگ با آغا محمد خان قاجار در اختیار وی قرار دادند.
دکتر ژوزف انگلیسی، قائن را از مناطق آباد خراسان و قرار گاه مردان دلیری میدانسته که از راه شمشیر زنی و کمان کشی روزگار گذراندهاند.
شهرستان بیرجند
شهرستان بیرجَند در استان خراسان جنوبی ایران واقع شدهاست. این شهرستان از شمال به شهرستان قاینات، از شرق به شهرستانهای درمیان و سربیشه، از جنوب به شهرستان نهبندان و استان کرمان و از غرب به شهرستانهای سرایان و طبس محدود است.
جمعیت
این شهرستان، پرجمعیتترین شهرستان خراسان جنوبی است و جمعیت آن بر طبق سرشماری سال ۱۳۹۰، ٢۵٩٬۵٠۶ نفر بوده است.
مرکز شهرستان
مرکز این شهرستان، شهر بیرجند است. شهر بیرجند همچنین مرکز استان خراسان جنوبی بوده و در سال 1390، جمعیت شهری بالغ بر 194405 نفر جمعیت داشتهاست. و جمعیت روستایی بالغ بر70977 و جمعیت کل شهرستان بیرجند بالغ بر 265382 نفر جمعیت داشتهاست.
شهر بیرجند، اولین شهر در ایران است که دارای سازمان آبرسانی بوده و بنگاه آبلوله بیرجند به عنوان اولین سازمان آبرسانی ایران شناخته میشود. این شهر همچنین دومین شهری در ایران است که در سال ۱۳۰۲ و پیش از تهران، از لولهکشی آب شهری برخوردار گردید.
مدرسه شوکتیه این شهر، سومین مدرسه آموزش به سبک جدید، بعد از دارالفنون و رشدیه تبریز است. به علت موقعیت سیاسی و استراتژیک شهر بیرجند، سومین فرودگاه کشور در سال ۱۳۱۲ پس از قلعه مرغی و بوشهر، در این شهر ساخته شد و تا پیش از جنگ جهانی دوم، دو کنسولگری انگلستان و روسیه در بیرجند، مشغول فعالیت بودهاند.
تقسیمات کشوری
در سال ۱۳۱۶ طبق قانون تقسیمات کشوری و تشکیل استانها و شهرستانها، ولایت قاینات «شهرستان بیرجند» نام گرفت و یکی از هفت شهرستان استان نهم (خراسان) شد و شهر بیرجند به عنوان مرکز این شهرستان تعیین گردید.
در سال ۱۳۵۸، بخش قائنات از این شهرستان جدا شد و به صورت شهرستان درآمد. همچنین در سال ۱۳۶۸، بخش نهبندان جدا شده و به شهرستان تبدیل شد. در سال ۱۳۸۱ بخش سربیشه و در سال ۱۳۸۴ بخش درمیان نیز به شهرستان ارتقا یافته و از شهرستان بیرجند جدا شدند. همچنین در آخرین تقسمات کشوری در سال 1390 بخش خوسف از این شهرستان جدا شد.
در حال حاضر این شهرستان دارای یک بخش، ۶ دهستان و ۱ نقطه شهری است.
مرکزی با جمعیت ۱۹۶٬۸۳۴ نفر
دهستان القورات
دهستان باقران
دهستان شاخن
دهستان شاخنات
دهستان فشارود
دهستان کاهشنگ
موقعیت
وسعت این شهرستان ۶۸۸۸ کیلومترمربع و مرکز آن شهر بیرجند میباشد که در ۵۹ درجه و ۱۳ دقیقه طول جغرافیایی و ۳۲ درجه و ۵۳ دقیقه عرض جغرافیایی ودر ارتفاع ۱۴۷۰ متری از سطح دریا قرار گرفتهاست.
فاصله شهر بیرجند تا مرکز استان خراسان رضوی ۴۸۱ کیلومتر، تا مرکز استان سیستان و بلوچستان ۴۵۸ کیلومتر و تا مرکز استان کرمان ۵۸۶ کیلومتر میباشد.
طبیعت و آب و هوا
بیرجند، شهرستانی کوهستانی است و در آن کوهها و درههای عمیق و حاصلخیزی وجود دارد. کوههای عمده شهرستان عبارتاند از: رشته کوه باقران در جنوب، کوه شاه در غرب (حاشیه کویر)، رشته کوه مؤمن آباد.
آب و هوای این شهرستان بیابانی و نیمه بیابانی است. در شهرستان بیرجند رودخانه عمدهای وجود ندارد و رودها که به «کال» معروفند، عموماً فصلی و مسیل میباشند.
رباط زردان که به کاروانسرای شاه عباسی نیز معروف است مربوط به دوره صفوی - دوره سلجوقی است و در شهرستان قائنات، روستای زردان واقع شده معماری کنونی بنا منسوب به دوره صفویه است ولی بقایای سفالینههای متعلق به دورههای پیش از آن که از درون دیوارها و منطقهٔ اطراف رباط یافته شده است قدمت بنا را تا دوره سلجوقی وایلخانی تائید میکند.

این رباط توسط استاد و معمار ازبک برخرابههای اتشکده زرتشت بنا شده است ودر گذشته در مسیر فرعی جاده ابریشم وراه ارتباطی کاروانیان وتجاری بوده که در مسیر هرات به شهرهای مرکزی ایران در رفتوآمد بودهاند. این اثردر تاریخ ۵ آذر۱۳۸۰ به شماره ۴۴۵۶بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این بنا با نقشه چهارضلعی دارای ورودی، هشتی، صحن و اتاقها و تالارهای اطراف صحن میباشد. ورودی بنا در ضلع غرب آن قرار گرفته و حدود ۵/۱ متر از دیوار کاروانسرا جلوآمدگی دارد. پس از ورودی، هشتی بنا قرار دارد که دارای نقشه چهارضلعی بوده و در سه طرف آن، سه فضای مختلف واقع شده است. حیاط کاروانسرا در مرکز آن واقع شده و چهار طرف آن اتاقهای سکونت کاروانیان و محل نگهداری احشام قرار دارد. در چهار گوشه بنا نیم برجهایی به منظور نگهبانی وجود داشته. مصالح بکار رفته در ساخت این بنا شامل آجر و سنگ است. در پایهها، پی و مغز دیوارهها از سنگ استفاده شده و در طاقها، پوشش فضاها، گنبدها و در نمای دیوارها از آجر استفاده شده است. طاقها هم طاقهای جناغی است که به صورت رومی آجرچینی شدهاند. پوشش فضاها گنبدی بوده و با آجرکار شده است. گنبدها به سبک کلمبو اجرا شدهاند که بهترین شیوه گنبدزنی برای مناطق کویری و بخصوص برای کاروانسراها بوده است. اما نحوه آجرچینی دیوارها، طاقها و گنبدها آنقدر استادانه و با ظرافت اجرا شده که خود نوعی تزئین نیز به شمار میرود بخصوص در گوشه سازی به منظور تبدیل فضای چهارضلعی به هشت ضلعی، آجرچینی علاوه بر جنبه کاربردی، نوعی تزیین نیز محسوب میشود. این بنا پلانی مربع شکل دارد که طول هر ضلع آن ۵/۲۷ متر میباشد. رباط زردان ایوانی مرتفع به بلندی تقریبی ۸ متر دارد که طاق و پیشانی آن فروریخته. در دو سوی ایوان دو راهرو وجود دارد که طاقنماهایی در آنها ساخته شده و پوشش راه روها طاق و چشمه است. این راهروها نیز به دو راهرو در اضلاع شمال و جنوب بنا عمود شدهاند. در ضلع شرقی بنا دیوار انتهایی رباط قرار دارد لیکن هیچ نشانهای از ساخت و ساز راهرو، اصطبل و بارانداز در رباط به چشم نمیخورد. بر اساس شواهد در زمان قاجاریه ساخت و سازهایی در بنا انجام شده و شکل معماری رباط را به قلعهٔ دفاعی بدل نموده که از آن جمله میتوان به ساخت چهار برج در چهار گوشه خارجی رباط اشاره کرد. رباط زردان دارای ایوان ورودی زیبایی ست که پیشانی طاق آن با تزئینات آجری راسته و خفته آراسته شده. در این بنا گنبدها به صورت عرقچین کار شده و کلیه سطوح آجری و سنگی دیوارها بند کشی شده و نمای آجری ساده آن لطافت خاصی به بنا بخشیده است.
آدرس:روستای تاریخی زردان -فاصله ۷۰کیلومتری شرق قاین (دهستان افین-بخش زهان)
بنای حمام کارشک
ابن بنای تاریخی حمامی از نوع خزینهای میباشد که ثبت ملی نیز گردیده است.
سرایندگان (شعرا)
بزرگمهر قائنی
مولانا ولی دشت بیاضی
سری قائنی
خلیل قائنی
ملاریس شاهرختی
عبدالسلام دشت بیاضی
محمد حسین قاصر زهانی
محتشم قائنی
کربلایی علی اکبر اسماعیلزاده
خسروی قائنی
حسن مختاری
سوغات
زعفران
زرشک
بادام
عناب
غار خونیک
غارخونیک در شمال شرق روستای خونیک بر ارتفاعات مشرف به روستا در ۲۰ کیلومتری جنوب قاین قرار دارد. ابزار سنگی به دست آمده از این غار مربوط به دوران موسترین یا پارینه سنگی میانهاست که تقریباً سی هزار سال قدمت دارند.آثار زندگی در غار خونیک از دوران پارینه سنگی تا عصر اسلامی باقی مانده. این آثار از طبقات زیرو رو شده غار در اثر زلزله به دست آمده که موید نظریه قدمت این غار میباشد. غار خونیک دارای دهانهای در حدود ۲ متر وفضای داخلی به طول۵/۱ و عرض ۳ متر میباشد. دیوارههای آن از سنگهای توروس تشکیل شدهاند که به زیبا یی ویژهای به محیط داخلی ان دادهاند.اولین گمانه زنیهای باستانشناسی در این غاربه سال ۱۹۴۹ میلادی توسط پروفسور کالتون استانلی کوون انجام شد. ابزار به دست آمده از غار خونیک عبارت بود از انواع تیغههای سنگی که به وسیله انسانهای عصر پارینه سنگی میانه تراشیده شده بودند و به ابزار یافت شدهٔ موسترین در فلات ایران شباهت کامل داشتند. (شماره ثبت آثار ملی:۹۵۹۲)
از دیگر غارهای جالب توجه منطقه قائنات میتوان به غار جوجه، غار فارسان، ترشو، نوغاب و غار پهلوان اشاره کرد.
خرده نوشتهها
پروفسور «کارلتون کون»، باستانشناس آمریکایی نخستین کاوشهای خود را درباره دوران «پارینه سنگی متوسط»، در چند غار باستانی ایران به نامهای:
کمربند و هوتو (در نزدیکی بهشهر)، شکارچیان (واقع دربیستون)، تمتمه (در حوالی شهر ارومیه) و خونیک (در خراسان جنوبی) انجام داد. وی به نتایج سودمندی از ادوار سنگی ایران و فرهنگ «بارادوستیان» دست یافت و پس از چند سال کاوش در ایران نتایج کار خود را در کتاب ارزشمند «هفت غار» و نیز کتابها و مقالاتی دیگر چاپ و منتشر کرد.
قدیمیترین آثار حیات انسانی در ایران، شامل تعدادی ادوات و دست افزارهای سنگی. با قدمت تخمینی ۸۰۰ هزار سال قبل، متعلق به دوران پارینه سنگی قدیم، از بستر رودخانه کشف رود مشهد بدست آمدهاست. در حالی که قدیمیترین مکانهای استقرار انسان، حداکثر با قدمت ۱۰۰ هزار سال در نواحی دیگر ایران نظیر آذربایجان، لرستان و … شناسایی شدهاند.
دومین مکان از نظر قدمت، پناهگاه سنگی (غار) ((خونیک)) در نزدیکی بیرجند است که متعلق به دوره پارینه سنگی میانه با قدمتی بین ۵۰تا۶۰ هزار سال میباشد.
آرامگاه بزرگمهر قائنی
در ۵ کیلومتری جنوب قائن بر دامنهٔ کوه بزرگمهر، مقبرهای قرار دارد که متعلق به یکی از عرفای نامدار، سیاستمدار و شاعر قرن چهارم و پنجم هجری قمری به نام قسیم بن ابراهیم بن منصور معروف بزرگمهر قائنی است. آرامگاه بزرگمهر قائنی بر اساس شواهد، از بناهای ساخته شده در قرن ۶ و ۷ هجری قمری میباشد. این بنا به شکل چلیپایی و با معماری زیبایی ساخته شده. بقعه آن چهار ایوانی ست و گنبد بر فراز این ایوانها استوار شده است.
آرامگاه شیخ ابوالمفاخر
مقبره شیخ ابوالمفاخر مربوط به سدهٔ سیزدهم است و در ۲ کیلومتری جنوبشهرستان قائنات واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۷۸ با شمارهٔ ثبت ۲۳۷۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
قلعه کوه قائن
قلعه کوه قائن دژیست تاریخی در ۳ کیلومتری جنوب قائن این دژ یکی از بزرگترین دژهای خراسان جنوبی است و سالها مرکز حکومت حکام ایالت قهستان بود.این قلعه مشرف بر منطقه قهستان بوده بطوریکه حکام آن در هنگام خطر یا حمله دشمن از مناطق شرقی ،با نور آتشی که برفراز قلعه کوه زردان،درفاصله 65کیلومتری آن توسط قوای نظامی خودی برافروخته میشد،آگاه می شدند
خانه سلطانی
خانه سلطانی مربوط به دوره قاجار است و در بروجرد، محله چنارسوخته، کوچه ثقة الاسلامی، پلاک ۴۸، ۵۰، ۵۲ واقع شده و این اثر در تاریخ ۶ دی ۱۳۵۵ با شمارهٔ ثبت ۱۳۲۸ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
رباط زردان
رباط زردان مربوط به دوره صفوی - دوره سلجوقی است و در شهرستان قائنات، روستای زردان (zordan&zardan) واقع شده و این اثر در تاریخ ۵ آذر ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۴۵۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. معماری کنونی بنا منسوب به دوره صفویه است ولی بقایای سفالینه های متعلق به دوره های پیش از آن که از درون دیوارها و منطقه ی اطراف رباط یافته شده است قدمت بنا را تا دوره سلجوقی وایلخانی تائید می کند..این رباط توسط استاد و معمار ازبک برخرابه های اتشکده زرتشت بنا شده است ودر گذشته در مسیر فرعی جاده ابریشم وراه ارتباطی کاروانیان وتجاری بوده که در مسیر هرات به شهرهای مرکزی ایران در رفتوآمد بودهاند . این اثردر تاریخ ۵ آذر1380 به شماره 4456بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این بنا با نقشه چهارضلعی دارای ورودی، هشتی، صحن و اتاقها و تالارهای اطراف صحن می باشد. ورودی بنا در ضلع غرب آن قرار گرفته و حدود 5/1 متر از دیوار کاروانسرا جلوآمدگی دارد. پس از ورودی، هشتی بنا قرار دارد که دارای نقشه چهارضلعی بوده و در سه طرف آن، سه فضای مختلف واقع شده است. حیاط کاروانسرا در مرکز آن واقع شده و چهار طرف آن اتاقهای سکونت کاروانیان و محل نگهداری احشام قرار دارد. در چهار گوشه بنا نیم برجهایی به منظور نگهبانی وجود داشته. مصالح بکار رفته در ساخت این بنا شامل آجر و سنگ است. در پایه ها، پی و مغز دیواره ها از سنگ استفاده شده و در طاقها، پوشش فضاها، گنبدها و در نمای دیوارها از آجر استفاده شده است. طاقها هم طاقهای جناغی است که به صورت رومی آجرچینی شده اند. پوشش فضاها گنبدی بوده و با آجرکار شده است. گنبدها به سبک کلمبو اجرا شده اند که بهترین شیوه گنبدزنی برای مناطق کویری و بخصوص برای کاروانسراها بوده است.اما نحوه آجرچینی دیوارها، طاقها و گنبدها آنقدر استادانه و با ظرافت اجرا شده که خود نوعی تزئین نیز به شمار می رود بخصوص در گوشه سازی به منظور تبدیل فضای چهارضلعی به هشت ضلعی، آجرچینی علاوه بر جنبه کاربردی، نوعی تزیین نیز محسوب می شود.. . این بنا پلانی مربع شکل دارد که طول هر ضلع آن 5/27 متر می باشد. رباط زردان ایوانی مرتفع به بلندی تقریبی 8 متر دارد که طاق و پیشانی آن فروریخته. در دو سوی ایوان دو راهرو وجود دارد که طاقنماهایی در آنها ساخته شده و پوشش راه روها طاق و چشمه است. این راهروها نیز به دو راهرو در اضلاع شمال و جنوب بنا عمود شده اند. در ضلع شرقی بنا دیوار انتهایی رباط قرار دارد لیکن هیچ نشانه ای از ساخت و ساز راهرو، اصطبل و بارانداز در رباط به چشم نمیخورد. بر اساس شواهد در زمان قاجاریه ساخت و سازهایی در بنا انجام شده و شکل معماری رباط را به قلعه ی دفاعی بدل نموده که از آن جمله می توان به ساخت چهار برج در چهار گوشه خارجی رباط اشاره کرد.قسمت اعظم برج شرقی که 5طبقه بود است بر اثر زمین لرزه سال 1376 زیرکوه وزلزله اخیر زهان (آذر1391)بکلی ویران شده است. رباط زردان دارای ایوان ورودی زیبایی ست که پیشانی طاق آن با تزئینات آجری راسته و خفته آراسته شده. در این بنا گنبدها به صورت عرقچین کار شده و کلیه سطوح آجری و سنگی دیوارها بند کشی شده و نمای آجری ساده آن لطافت خاصی به بنا بخشیده است. .
دق پترگان
دَقّ ِ پـِتـْر ِگان نام پدیدهای بیابانی در خاور ایران است. این بیابان در دهستان پترگان از بخش زیرکوه یکی از بخشهای شهرستان قائنات در استان خراسان جنوبی قرار گرفتهاست.
دق پترگان با ۵/۲۱۲ کیلومتر مربع وسعت در طول جغرافیایی ۶۰ درجه و ۳۰ دقیقه الی ۶۰ درجه و ۵۶ دقیقه شرقی و در عرض ۳۳ درجه و ۱۰ دقیقه الی ۳۳ درجه و ۳۰ دقیقه عرض شمالی و در شرق زیرکوه در منطقه مرزی واقع شده و از قاین ۱۳۵ کیلومتری فاصله دارد. ارتفاع این دق ۶۱۰ متر از سطح آبهای آزاد میباشد.
دقها در اصطلاح فارسی به زمینهایی گفته میشود که علف و گیاه در آن نروید و زمینی سخت و کوبیده شده داشتهباشد که کنده نشود.
البته در دق پترگان به صورت پراکنده درختچههای تاغ و گز میروید. دق پترگان زهکش شبکههای سطحی منطقه بوده و بخش عمده آن در خاک ایران است.
در این دق رد پاهای حیوانات بزرگجثهای یافت میشود که حدود ۵۰ میلیون سال پیش میزیستهاند. این منطقه در زمان ایجاد ردپاها مکانی پرآب و باتلاقی بودهاست. بررسی ۴۰ رد پا نشان داده که حرکت جانوران به صورت گروهی و جهت حرکت آنها در وضعیت فعلی محل از سوی خاور به باختر بودهاست. شناخت دقیق گونه و خانواده این حیوانات پیشاتاریخ نیازمند بررسی و مطالعات بیشتر است.
استان خراسان جنوبی
استان خراسان جنوبی یکی از استانهای ایران است. این استان در شرق ایران واقع شده و مرکز آن، شهر بیرجند است. استان خراسان جنوبی، با مصوبه مجلس شورای اسلامی و پس از تقسیم استان خراسان به سه استان، در سال ۱۳۸۲ ایجاد شد.
مساحت این استان ۱۵۱٬۱۹۳ کیلومتر مربع است که از این نظر سومین استان ایران است. بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰، جمعیت آن برابر با ۷۳۲٬۱۹۲ نفر میباشد و از این نظر ۲۸اُمین استان کشور است.
موقعیت جغرافیایی
این استان از شمال با استان خراسان رضوی، از غرب با استانهای یزد، اصفهان و سمنان، از شرق با کشور افغانستان و از جنوب با استانهای سیستان و بلوچستان و کرمان هممرز است.
پیشینه
خراسان جنوبی شامل محدودهای از خراسان بزرگ است که در سدههای پیش قهستان نامیده میشدهاست. شهرهای مهم ایالت قهستان، تون (فردوس امروزی) و قائن بودهاند. مارکوپولو نیز در سفرنامه خود، از این منطقه با نام تونوکاین (تون و قاین) یاد کردهاست.
در سدههای اخیر و به ویژه از دوران قاجار، دو شهر فردوس و قائن به دلیل حوادث طبیعی مختلف به تدریج موقعیت جمعیتی خود را از دست داده و بیرجند مرکزیت و اهمیت بیشتری یافت.
تشکیل خراسان جنوبی از سال ۱۳۴۲ مطرح بوده است ولی دیدیم که سالها بازیچه سیاستمداران ماند و در میدان سیاست پاسکاری شد تا اینکه در سال ۱۳۸۳ بعد از اتمام انتخابات مجلس و فروکش کردن بحثهای سیاسی پاس نهایی داده شد و خراسان جنوبی تشکیل شد (آنهم با سه شهرستان که تا چند سال قبل بخشی از بیرجند بودند).
استان خراسان جنوبی در سال ۱۳۸۳ و پس از سالها کشمکش سیاسی در استان خراسان تاسیس شد. مرکز این استان جدید شهر بیرجند تعیین گردید. در زمان تاسیس این استان شامل سه شهرستان بیرجند، نهبندان و سربیشه بود. این استان در حالی ایجاد شد که عملا کمکی به سبک تر شدن امور سیاسی استان خراسان نمیکرد و بسیاری از شهرستانهایی که پیش بینی شده بود در این استان قرار گیرند حاضر به تبعیت از تغییر در تقسیمات کشوری وعضویت در آن نشدند.
قاین در ابتدای تاسیس استان حاضر به پیوستن به خراسان جنوبی نشد و تا ۵۵ کیلومتری بیرجند یعنی بعد از آرین شهر در محدوده خراسان رضوی باقی ماند. در سال ۱۳۸۳ و پس از تقسیم خراسان ادامه مباحث الحاق قاین به خراسان جنوبی بین مسولین محلی و مردم نقل هر مجلس و محفل بود. ادامه این بحث در نهایت در اواخر همان سال ۸۳ منجر به رضایت مسولین و پذیرش این امر شد که قاین تکمیل کننده استان خراسان جنوبی است. با الحاق قاین، خراسان جنوبی نگاهش را به فردوس انداخت.
فردوس که در قضیه تقسیم خراسان بیشترین آسیب را دید نیز حاضر به پیوستن به استانی با مرکزیت بیرجند نشد. در چند راهپیمایی اعتراض آمیز که منجر به کشته و زخمی شدن چند شهروند فردوسی قبل از تقسیم خراسان شد مردم این شهرستان نشان دادند که در تقسیم خراسان رضوی سهم بیشتری خواهان هستند، اگر چه نتیجهای برای مردم در بر نداشت. در مرحله اول تقسیم خراسان شکل گیری استان ناقص خراسان جنوبی، تنها بخش سرایان فردوس با پذیرش این امر که با پیوستن به خراسان جنوبی از بخش به شهرستان ارتقا مییابد حاضر به جدایی از فردوس و خراسان رضوی شد و مدتی را به عنوان یکی از بخشهای شهرستان بیرجند در خراسان جنوبی به سر برد تا اینکه در سال ۱۳۸۴ اولین ارتقا در خراسان جنوبی با ارتقای بخش سرایان به شهرستان صورت گرفت. در همین سال با ارتقای بخش درمیان به مرکزیت شهر اسدیه (اسدآبادسابق) دومین شهرستان جدید استان خراسان جنوبی به وجود آمد.
ادامه تلاشها برای الحاق فردوس در سال ۱۳۸۶ به نتیجه رسید و این شهرستان هم علیرغم میل باطنی بسیاری از مردم، به خراسان جنوبی ملحق شد و خراسان جنوبی روز به روز بزرگتر شد.
در سال ۱۳۸۷ بخش بشرویه شهرستان فردوس هم در جواب قبول الحاق به خراسان جنوبی توانست ارتقا پیدا کند و هشتمین شهرستان استان تاسیس شد.
با الحاق فردوس بیرجند یها شادمان از تکمیل تر شدن استان شان نگاهی ویژه به طبس داشتندو خواهان الحاق طبس به استان خود بودند. حتی مانند داستان شهرستان سرایان به مردم دیهوک طبس هم قول دادهاند که اگر به خراسان جنوبی بپیوندند آنان را هم به شهرستان ارتقا میدهند. دیهوک در ۱۹۰ کیلومتری بیرجند واقع شده و یکی از بخشهای سه گانه طبس میباشد این رویا در سال ۱۳۹۱ ودر روزهای پایانی این سال برآورده شد و طبس به خراسان جنوبی پیوست. این پیوستن واکنشهایی همچون امضای طومار را در پی داشت. همچنین فرمانداری این شهر نیز به فرمانداری ویژه و معاونت استانداری ارتقا یافت.. الحاق طبس یعنی محقق شده بخش اعظم رویای اولیه تشکیل خراسان جنوبی، البته اگر گناباد و بجستان هم ملحق شوند این رویا صد درصد به واقعیت پیوسته است.
در اردیبهشت ۱۳۹۱ نهمین و دهمین شهرستانها تاسیس گشتند. بخش زیر کوه قاین همراه با بخش زهان قاین و تبدیل دهستان شاسکوه این شهرستان به بخش با سه بخش به شهرستان زیر کوه ارتقا یافت و حاجی آباد زیرکوه پس از حاجی آباد هرمزگان و حاجی آباد فارس (زرین دشت) سومین حاجی آباد کشور شد که به خود فرماندار میبیند. بخش خوسف بیرجند هم پس از تبدیل دهستان جلگه ماژان به بخش به شهرستان ارتقا یافت و و با دو بخش مرکزی و و جگله ماژان به جمع شهرستانهای کشور پیوست.
تقسیمات کشوری
استان خراسان جنوبی، دارای ۱۱ شهرستان، ۲۵ بخش، ۶۱ دهستان و ۲۸ شهر است.شهرها
مهمترین شهرهای استان خراسان جنوبی، بیرجند، فردوس، طبس و قائن هستند.
جاذبههای گردشگری
استان خراسان جنوبی، در مسیر محورهای ارتباطی استانهای جنوبی ایران با مشهد قرار دارد. محور اصلی ارتباطی استانهای یزد، کرمان، اصفهان، فارس، بوشهر و هرمزگان به مشهد، از فردوس میگذرد. همچنین محور ارتباطی استان سیستان و بلوچستان به مشهد از شهرهای نهبندان، سربیشه، بیرجند و قائن عبور میکند. یکی از قدیمی ترین جاذبه های گردشگری ثبت شده در استان خراسان جنوبی سنگ نگاره کال جنگال در ۵ کیلومتری جنوب شهر خوسف و متعلق به دوره اشکانی است که در بررسی های جدید 14 سنگ نگاره در نزدیکی آن شناسایی شده است . دیگر جاذبه های گردشگری استان عبارت اند از:
حرم مطهر حسین بن موسی الکاظم (ع) طبس
آرامگاه حکیم نزاری
ارگ کلاه فرنگی
بند دره
بند عمرشاه
عمارت اکبریه (میراث جهانی یونسکو)
قلعه بیرجند
کنسولگری انگلیس (باغ منظریه)
مدرسه شوکتیه
مدرسه معصومیه
مصلی بیرجند
یخدان رحیم آباد
آبگرم معدنی فردوس
آرامگاه ابن حسام خوسفی
باغ گلشن طبس
باغستان علیا
چنشت
خراشاد
شوکتآباد
غار خونیک
قلعه فورگ
کوچ
ماخونیک
مجموعه تاریخی کوشک فردوس
مدرسه علمیه علیا
مسجد جامع تون
مصعبی
مسجدجامع قاین
مقبره بوذر جمهرقاینی
مسجد جامع افین
قلعه کوه قاین
رباط زردان
قلعه کوه زردان
غار خونیک
کشاورزی
استان خراسان جنوبی رتبهٔ اول تولید محصولات باغی زرشک و عناب و رتبه دوم تولید زعفران و پنبه را در سطح ایران داراست. همچنین این استان، ششمین تولیدکنندهٔ انار در بین استانهای ایران است و شهرستان فردوس پس از شهرستانهای ساوه و نیریز، سومین تولیدکنندهٔ انار در ایران است. پسته، بادام، سیب، گلابی، به، گیلاس، آلبالو، زردآلو، هلو، خرما، توت، شاتوت، گردو، انجیر و سنجد از دیگر محصولات باغی این استان است.
در بخش محصولات زراعی، این استان در تولید چغندرقند، رتبه هشتم کشور را داشته و همچنین گندم، جو، پنبه، حبوبات، محصولات جالیزی و گیاهان علوفهای در این استان کشت میشوند.
در بخش دامپروری، پرورش مرغ گوشتی و تخمگذار، گاو شیری و گوشتی، گوسفند، بز و شتر به صورت سنتی و صنعتی انجام میپذیرد.
اقلیم
میانگین بارندگی سالانه استان خراسان جنوبی، ۱۳۴ میلیمتر و میانگین دمای سالانه، ۱۷٫۵ درجه سلسیوس است. ۹۵ درصد وسعت این استان را عرصههای طبیعی در بر میگیرد که از این میزان، ۲۲٫۷ درصد بیابانی، ۶۳٫۳ درصد مراتع بیابانی، ۷٫۲ درصد مراتع خوب و متوسط و ۶٫۸ درصد جنگلی است. ۸۸۰٬۳۳۴ هکتار از مساحت این استان، جزء کانونهای بحرانی فرسایش بادی است که شهرستان قاینات با ۲۴۲٬۴۷۲ هکتار مساحت کانونهای بحرانی، دارای بیشترین سطح و شهرستان سرایان با ۲۷٬۷۸۷ هکتار، دارای کمترین سطح کانون بحران فرسایش بادی است.
پس از الحاق شهرستان طبس به این استان، با توجه به وسعت زیاد بیابانهای طبس، خراسان جنوبی از ششمین استان بیابانی ایران، به دومین استان بیابانی تبدیل شد.
مردم
نظرسنجی سال ۱۳۸۹
طی پژوهشی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونه گیری شد در استان خراسان جنوبی به قرار زیر بود: ۹۹٫۳ فارس (۱۰۰٪ مرد، ۹۸٫۵٪ زن)، ۰٫۷ بلوچ (۱٫۵٪ زن) بودند.
صنعت
کارخانهها و کارگاههای تولید ماشینآلات و تجهیزات، وسایل نقلیهٔ موتوری، محصولات فلزی، تجهیزات حمل و نقل، اکسید منیزیم، محصولات لاستیکی و پلاستیک، ماشینآلات و دستگاههای برقی، محصولات کانی غیرفلزی، کاغذ و محصولات کاغذی، ابزار پزشکی و اپتیکی، ساعت، رادیو و تلویزیون، فلزات اساسی، چوب و محصولات چوبی، منسوجات، مبلمان و صنایع غذایی و آشامیدنی در سطح استان و نیز در ۵ شهرک صنعتی در بیرجند، فردوس، قاین، نهبندان و سربیشه مشغول فعالیت میباشند. همچنین به تازگی خبر از افتتاح کارخانه شمش منیزیم در شهرستان فردوس به گوش میرسد.(صدا و سیمای خراسان جنوبی)
قالیبافی، سفالگری، رنگرزی، آهنگری، مسگری، حصیربافی، سبدبافی، نمدمالی، زیلوبافی، پارچه بافی، نوغان داری، ریسندگی، گلیم بافی، جاجیم بافی، زرگری، دباغی و سوزندوزی، از جمله صنایع دستی استان خراسان جنوبی هستند.
معدن
این استان دارای پتانسیل بالایی در بخش معادن میباشد به طوری که دارای تنها ذخایر منیزیت ایران (شهرستان بیرجند و شهرستان سربیشه)، بزرگترین ذخیره و تنها معدن آزبست ایران (معدن حاجات نهبندان) بوده و ذخایر و معادن مهم بنتونیت (شهرستان سرایان، سه قلعه)، گرانیت (بیرجند و سربیشه)، گل سفید (بیرجند)، بازالت (شهرستان سربیشه) در خراسان جنوبی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. یکی دیگر از مهمترین معادن این استان، معدن مس قلعه زری واقع در جنوب غرب این استان (خوسف) است که به علت عیار طلای بالای آن در سطح جهان شناخته شده است.
معادن ولاستونیت، کائولن، تراورتن، فلدسپات، بوکسیت، مارن، گچ، آهک، دولومیت، مرمریت، خاک صنعتی، سنگ لاشه و توف از دیگر معادنی هستند که در این استان در حال بهرهبرداری هستند.
استان خراسان رضوی
استان خراسان رضوی یکی از استانهای خراسان در شمال شرقی ایران به مرکزیت مشهد است که از شمال با ترکمنستان و استان خراسان شمالی، از غرب با استان سمنان، از جنوب غربی و جنوب با استان خراسان جنوبی و از شرق با افغانستان همسایه است. این استان در سال ۱۳۸۳ با تقسیم استان خراسان به سه استان ایجاد شد.
واژهٔ رضوی در نام این استان، به مقبرهٔ علی بن موسی الرضا در مرکز این استان اشاره دارد.
مساحت این استان ۱۱۸٬۸۵۴ کیلومتر مربع بوده که از این نظر جهارمین استان بزرگ کشور است.
خراسان رضوی از ۲۵ شهرستان و ۶۵ بخش تشکیل شدهاست.
تاریخچه
خراسان، در طول تاریخ شاهد ظهور و سقوط سلسله ها و دولت های بسیاری در قلمرو خود بوده است. اقوام مختلف اعراب، ترک ها، کردها، مغول ها، ترکمن ها و افغان ها زمان به زمان به این منطقه تغییرات را به ارمغان آورده اند.
جغرافیدانان باستان ایران، ایران را به هشت بخش تقسیم کرده که خراسان بزرگ شکوفا ترین و بزرگترین قلمرو بوده است. اسفراین نیز، در میان دیگر شهرهای استان، یکی از نقاط کانونی برای اقامت اقوام آریایی پس از ورود به ایران محسوب می گردد.
امپراتوری اشکانیان برای چندین سال در نزدیکی مرو در خراسان مستقر بوده است. در دوران ساسانیان نیز استان توسط یک سپهبد که "پادگوسبان" نامیده می شده و چهار مرگراوس (margraves) که هر یک فرمانده یکی چهار بخش استان بوده اند حکومت می شده است.
در دوران فتوحات مسلمانان در ایران خراسان به چهار بخش تقسیم گردید و هر بخش به اسم شهر بزرگ خود یعنی نیشابور، مرو، هرات و بلخ نامیده شدند.
آمار جمعیتی
تعداد کل جمعیت استان بر اساس آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ تعداد ۵٬۹۹۴٬۴۰۲ نفر بوده که شامل ۲٬۹۹۹٬۵۲۹ نفر مرد و ۲٬۹۹۴٬۸۷۳ نفر زن میباشد.
شهرستان قائنات
شهرستان قاینات(پارسی باستان: آرتاگوان)، به مرکزیت شهر قائن، در شرق ایران و شمال استان خراسان جنوبی در حد فاصل ۱۵ و ۳۳ تا ۱۲ و ۳۴ عرض جغرافیایی و ۳۸ و ۵۸ تا ۵۶ و ۶۰ طول جغرافیایی قرار دارد.
شهرستان قائنات، تا سال ۱۳۵۸، یکی از بخشهای شهرستان بیرجند بود که در ۲۷ بهمن ۱۳۵۸ با تصویب هیأت وزیران از شهرستان بیرجند جدا شده و به صورت شهرستان مستقل درآمد. جمعیت این شهرستان بر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵، برابر با ۱۳۷٬۳۵۷ نفر بودهاست.
این شهرستان به نام پایتخت زعفران جهان معروف است.
تقسیمات کشوری
این شهرستان دارای سه بخش است:
بخش مرکزی با جمعیت ۶۲٬۰۴۰ نفر
دهستان پیشکوه (قائنات)
دهستان قائن
دهستان مهیار
شهرها: قائن و اسفدن
بخش نیمبلوک با جمعیت ۱۸٬۳۹۶ نفر
دهستان کرغند
دهستان نیمبلوک
شهرها: خضری دشت بیاض و نیمبلوک
بخش سده با جمعیت ۱۸٬۷۹۲ نفر
دهستان آفریز
دهستان پسکوه
دهستان سده
شهرها: آرین شهر
جغرافیا
شهرستان قائنات در شمال استان خراسان جنوبی قرار گرفتهاست. این شهرستان از شمال به شهرستانهای خواف و گناباد از استان خراسان رضوی، از غرب به شهرستان سرایان و از جنوب به شهرستان بیرجند محدود شده و از جانب شرق، مرزی به طول تقریبی ۱۳۰ کیلومتر با کشور افغانستان دارد.
مساحت این شهرستان بالغ بر ۱۷٬۷۲۲ کیلومتر مربع میباشد. شهرستان قائنات، براساس آخرین تقسیمات کشوری مشتمل بر ۵ بخش و ۱۳ دهستان بوده و ۳۷۳ روستا و ۱۲۹۳ آبادی خالی از سکنه دارد. فاصله غربیترین تا شرقیترین در امتداد خط مستقیم ۲۲۵ کیلومتر و از شمال به جنوب ۹۰ کیلومتر و با شکل متناسب یک مستطیل که از استانهای قم، کهکیلویه و بویر احمد، چهار محال و بختیاری و گیلان بزرگتر میباشد.
مرکز این شهرستان شهر قائن که برروی دشتی به همین نام میباشد. شهر قاین در مسیر بزرگراه آسیای مشهد به زاهدان تا مرز افغانستان ۱۸۰ کیلومتر فاصله داشته و از سطح دریا ۱۴۴۰ متر بلندی دارد و از دو شهر بیرجند و گناباد فاصلهای مساوی ۱۰۵ کیلومتر در ۳۷۲ کیلومتری جنوب مشهد و از تهران ۱۳۰۰ کیلومتر فاصله دارد.
رشته کوه قهستان در غرب و شاسکوه و آهنگران در شرق آن سر به آسمان سوده و بلندترین قله منطقه کمر سرخ با ۲۸۴۲ متر در نیم بلوک و پستترین نقطه با ۶۱۰ متر در پترگان قرار دارد.
گونههای گیاهی و جانوری
مراتع قائن از نوع متوسط است و در آن گیاهان دارویی گوناگون، جنگلهای تنگ، پسته کوهی، بنه، قیچ و بادامشک دیده میشود. در شهرستان قائن خصوصاً در منطقه شکار ممنوع شاسکوه، قریب به ۵۹ گونه پرنده، ۲۵ نوع پستاندار و ۱۷ گونه از خزندگان و دوزیستان منحصر به فرد زندگی میکنند. در این خطه، رودخانههای با اهمیتی همچون رود شور، رود مرادنشاه، رود بیهود، افین و آهنگران جریان دارند و گندم، جو، چغندر، پسته و خصوصاً زعفران و زرشک و آلو از محصولات کشاورزی این شهرستان میباشند.
پیشینه
چنانچه تذکره نویسان و مورخان نقل کردهاند منطقه قائنات با تاریخی سی هزار ساله یکی از اولین خاستگاههای تمدن خراسان است فخرالاسلام پیدایش قائن را به عصر قابیل پسر آدم نسبت داده و در فرهنگ دهخدا بنای اولیه شهر قائن به سام بن نریمان و در احیاء الملوک به کی لهراسب پدر گشتاسب منسوب شدهاست این سخنان اگر چه از اعتباری علمی برخوردار نیستند اما بازگو کننده قدمتی هستند که چون غباری از روزگاران دور بر سنگ سنگ این شهر نشستهاند در سفرنامهٔ سرپرسی سایکس آمده در ۳۲۸ قبل از میلاد ۱۳ هزار نفر از مدافعان شهر قائن به مقابله با لشکر انبوه اسکندر در آمدند و دکتر بلووگلدسمید اعتقاد دارد که قلعه کوه قائن در عهد هخامنشیان همان کاخ سلاطین قهستان یا آرتاگوانا بودهاست.
قائن در عصر زمانداران ساسانیان نیز از مراکز مهم قدرت و از معدود شهرهای استراتژیک ایران به شمار میآمدهاست مورخان بسیاری در کتب خویش از قائنات نام بردهاند اصطخری در ۳۴۰ خورشیدی از قائن بهعنوان مرکز قهستان نام برده و مذهب آن خطه را شیعه ذکر کرده و جیهانی در ۳۷۵ هجری از سه دروازه شهر به اسامی درکون، در کلاوج و درزقان استخر نام بردهاست. ناصر خسرو قبادیانی در سال ۴۴۰ وارد قائنات شده و قائن را چنین توصیف نموده قائن شهری بزرگ و حصین و گرد آن خندقی و مسجد آدینه به شهر اند است و آنجا که مقصورهاست تاقی عظیم و بزرگ است که در خراسان از آن بزرگتر ندیدم.
مارکوپولوی و نیزی هوای قائن را در نهایت اعتدال دانسته و یاقوت حموی و عبدا... محمد بن احمد مقدسی آنجا را بندر خراسان و خزانه کرمان معرفی کردهاند قائن در جریان تندباد ایلغارهای تاریخی صدمه چندانی ندیدهاست وچنانکه نقل شده در ۷۷۳ هجری امیرتیمور در حوالی قائن اردو زد لیکن به فضل و درایت حاکم شهر بدون جنگ و خونریزی از کنار آن گذشت.
در عصر صفویه نیز به سال ۱۰۰۲ هجری شاه عباس صفوی از قائن دیدن نمود و سالها بعد در زمان سلسله زندیه هنگامی که لطفعلی خان زند از کرمان گریخت و به قائن آمد در آنجا از وی پذیرائی شد. قائنیان در بازگشت نیز تعدادی سوار جهت جنگ با آغا محمد خان قاجار در اختیار وی قرار دادند.
دکتر ژوزف انگلیسی، قائن را از مناطق آباد خراسان و قرار گاه مردان دلیری میدانسته که از راه شمشیر زنی و کمان کشی روزگار گذراندهاند.
شهرستان بیرجند
شهرستان بیرجَند در استان خراسان جنوبی ایران واقع شدهاست. این شهرستان از شمال به شهرستان قاینات، از شرق به شهرستانهای درمیان و سربیشه، از جنوب به شهرستان نهبندان و استان کرمان و از غرب به شهرستانهای سرایان و طبس محدود است.
جمعیت
این شهرستان، پرجمعیتترین شهرستان خراسان جنوبی است و جمعیت آن بر طبق سرشماری سال ۱۳۹۰، ٢۵٩٬۵٠۶ نفر بوده است.
مرکز شهرستان
مرکز این شهرستان، شهر بیرجند است. شهر بیرجند همچنین مرکز استان خراسان جنوبی بوده و در سال 1390، جمعیت شهری بالغ بر 194405 نفر جمعیت داشتهاست. و جمعیت روستایی بالغ بر70977 و جمعیت کل شهرستان بیرجند بالغ بر 265382 نفر جمعیت داشتهاست.
شهر بیرجند، اولین شهر در ایران است که دارای سازمان آبرسانی بوده و بنگاه آبلوله بیرجند به عنوان اولین سازمان آبرسانی ایران شناخته میشود. این شهر همچنین دومین شهری در ایران است که در سال ۱۳۰۲ و پیش از تهران، از لولهکشی آب شهری برخوردار گردید.
مدرسه شوکتیه این شهر، سومین مدرسه آموزش به سبک جدید، بعد از دارالفنون و رشدیه تبریز است. به علت موقعیت سیاسی و استراتژیک شهر بیرجند، سومین فرودگاه کشور در سال ۱۳۱۲ پس از قلعه مرغی و بوشهر، در این شهر ساخته شد و تا پیش از جنگ جهانی دوم، دو کنسولگری انگلستان و روسیه در بیرجند، مشغول فعالیت بودهاند.
تقسیمات کشوری
در سال ۱۳۱۶ طبق قانون تقسیمات کشوری و تشکیل استانها و شهرستانها، ولایت قاینات «شهرستان بیرجند» نام گرفت و یکی از هفت شهرستان استان نهم (خراسان) شد و شهر بیرجند به عنوان مرکز این شهرستان تعیین گردید.
در سال ۱۳۵۸، بخش قائنات از این شهرستان جدا شد و به صورت شهرستان درآمد. همچنین در سال ۱۳۶۸، بخش نهبندان جدا شده و به شهرستان تبدیل شد. در سال ۱۳۸۱ بخش سربیشه و در سال ۱۳۸۴ بخش درمیان نیز به شهرستان ارتقا یافته و از شهرستان بیرجند جدا شدند. همچنین در آخرین تقسمات کشوری در سال 1390 بخش خوسف از این شهرستان جدا شد.
در حال حاضر این شهرستان دارای یک بخش، ۶ دهستان و ۱ نقطه شهری است.
مرکزی با جمعیت ۱۹۶٬۸۳۴ نفر
دهستان القورات
دهستان باقران
دهستان شاخن
دهستان شاخنات
دهستان فشارود
دهستان کاهشنگ
موقعیت
وسعت این شهرستان ۶۸۸۸ کیلومترمربع و مرکز آن شهر بیرجند میباشد که در ۵۹ درجه و ۱۳ دقیقه طول جغرافیایی و ۳۲ درجه و ۵۳ دقیقه عرض جغرافیایی ودر ارتفاع ۱۴۷۰ متری از سطح دریا قرار گرفتهاست.
فاصله شهر بیرجند تا مرکز استان خراسان رضوی ۴۸۱ کیلومتر، تا مرکز استان سیستان و بلوچستان ۴۵۸ کیلومتر و تا مرکز استان کرمان ۵۸۶ کیلومتر میباشد.
طبیعت و آب و هوا
بیرجند، شهرستانی کوهستانی است و در آن کوهها و درههای عمیق و حاصلخیزی وجود دارد. کوههای عمده شهرستان عبارتاند از: رشته کوه باقران در جنوب، کوه شاه در غرب (حاشیه کویر)، رشته کوه مؤمن آباد.
آب و هوای این شهرستان بیابانی و نیمه بیابانی است. در شهرستان بیرجند رودخانه عمدهای وجود ندارد و رودها که به «کال» معروفند، عموماً فصلی و مسیل میباشند.
روشهای جهتیابی در روز
جهتیابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان
۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع میکند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب میکند.
این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، ولی در زمانهای دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.

در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالیتر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب میباشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آنجا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.
۲- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال میافتد.
ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان میرسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز میرسد، و پس از آن دوباره افزایش مییابد؛ همان زمان اذان ظهر.
برای دانستن زمان ظهر شرعی میتوان به روزنامهها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.
۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم میتواند روشی برای یافتن جهتهای جغرافیایی باشد.
جهتیابی با سایهٔ چوب(شاخص)
شاخص، چوب یا میلهای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شدهاست.
روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامتگذاری میکنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر میکنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابهجا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان دادهاست) را علامتگذاری مینماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص میکند. نقطهٔ علامتگذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان میدهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپمان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبرویمان شمال را نشان میدهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.
از آنجا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیمکره شمالی سایهها ساعتگرد میچرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته میشود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمیشود.
در شبهای مهتابی هم از این روش میتوان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.
روش دوم(دقیقتر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری میکنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامتگذاری شده میکشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق میرود کوتاهتر میشود، در ظهر به کوتاهترین اندازهاش میرسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر میگردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هماندازهٔ پیش از ظهرش شد) آنجا را به عنوان نقطهٔ دوم علامتگذاری میکنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان میدهد.
در واقع هر دو نقطه سایهٔ همفاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص میکنند.
با اینکه روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیقتر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را میکشید دقیقاً به محل علامتگذاری شده برسد. نیمدایرهای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود میرسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان میدهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).
جهتیابی با ساعت عقربهدار
ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربهای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه میداریم که عقربهٔ ساعتشمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویهای که عقربهٔ ساعتشمار با عدد ۱۲ ساعت میسازد (زاویهٔ کوچکتر، نه بزرگتر)، جهت جنوب را نشان میدهد. یعنی مثلاً اگر چوبکبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعتشمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفتهاست.
نکات
این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی اینکه اگر شاخصی [مثلاً چوبکبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایهاش موازی با عقربهٔ ساعتشمار و در جهت مقابل آن باشد. یا اینکه سایهٔ عقربهٔ ساعتشمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین بهطور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعتشمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.
دلیل اینکه زاویه بین عقربهٔ ساعتشمار و ۱۲ را نصف میکنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین میچرخد، ساعت ما دو دور میچرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی میکند)، ساعتهای ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی مینماید. اگر ساعت ۲۴ ساعتهای میداشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعتشمار را رو به خورشید میگرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان میداد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان میدهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعتها را نسبت به ساعت استاندارد یکساعت جلو میبرند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعتمان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعتشمار را [به جای ۱۲] با ۱ حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصفالنهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهتهای جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجهاش قابل قبول است.(البته در نیمکردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیکتر شویم، از دقت این روش کاسته میشود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیکتر باشد، نتیجهٔ آن دقیقتر خواهد بود.
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر میخیزد، در غرب مینشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعتشمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهتیابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده میکنید، میتوانید ساعت عقربهداری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایرهای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعتشمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمیشود هم گاه سایهٔ خوشید را میتوان دید. اگر یک چوبکبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید میافتد.
روشهای جهتیابی در شب
جهتیابی با ستارهٔ قطبی
از آنجا که ستارهها به محور ستاره قطبی در آسمان میچرخند، در نیمکرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیار خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان میدهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.
برای یافتن ستارهٔ قطبی روشهای مختلفی وجود دارد:
به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستارهاست که به شکل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را میدهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل میدهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آنجا میریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی میرسیم.
به وسیلهٔ مجموعه ستارههای «ذاتالکرسی»: صورت فلکی ذاتالکرسی شامل پنج ستارهاست که به شکل W یا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستارههای اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی میرسیم.
نکات
صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبهروی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از نقشه ستارهیاب (افلاکنما) استفاده میکنید، بهخاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده میشود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملاً نمیتوان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.
جهتیابی با هلال ماه
اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید.
ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد، و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود، و سپس در جهت مقابل هلالی میشود. در نیمهٔ اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد. در نیمهٔ دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.
اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمهشب طلوع مینماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکرهٔ شمالی زمین] نشان میدهد.
این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد. در زمان قرص کامل نمیتوان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهتیابی کرد.
روشهای دیگر جهتیابی در شب
حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دستهای (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین میگویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولی در همه حال دُمِ آنها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت میکنند، و در همه حال دنباله بادبادکی آنها بهطرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافتهاست. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود. هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود.
روشهای جهتیابی، قابل استفاده در روز و شب
جهتیابی با قبله
اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهتهای اصلی) را بدانیم، میتوانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستادهایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عکس عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستادهایم، و اگر ۱۴۳ درجه (۳۷-۱۸۰) در جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستادهایم.
قبله را از راههای مختلفی میتوان یافت:
قبلهنما: دقیقترین روش تعیین قبله، بهوسیلهٔ قبلهنماست، که آن هم با یک قطبنما انجام میگیرد؛ و اگر ما قطبنما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص میکنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبلهاست. در نمازخانهها هم معمولاً جهت قبله مشخص شدهاست.
قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله میخوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشتههای سنگ قبر را به درستی میخوانید، سمت چپتان قبلهاست.
دستشویی: از آنجا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالتها را عمود بر قبله میسازند.
جهتیابی با قطبنمای دستساز
اگر قطبنمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمککار شما در ساخت یک قطبنما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرمکنندهاست.
با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهنربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبهای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی میشود؛ مانند سوزن قطبنما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا میکند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث میشود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی میتوانید آنرا در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.
حال اگر آنرا روی یک چوبپنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوبپنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوبپنبههایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطبنما عمل میکند، و سر سوزن رو به شمال میچرخد. برای اینکه سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطبنما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آنها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین میتوانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.
روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آنرا حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطبنمای ما کار میکند؛ یعنی میله آنقدر میچرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی میشود.
به دلیل کشش سطحی آب، میتوان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً میتوان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی میماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابلحل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسانتر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب میشود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.
جهتیابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان
۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع میکند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب میکند.
این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، ولی در زمانهای دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.

در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالیتر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب میباشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آنجا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.
۲- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال میافتد.
ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان میرسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز میرسد، و پس از آن دوباره افزایش مییابد؛ همان زمان اذان ظهر.
برای دانستن زمان ظهر شرعی میتوان به روزنامهها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.
۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم میتواند روشی برای یافتن جهتهای جغرافیایی باشد.
جهتیابی با سایهٔ چوب(شاخص)
شاخص، چوب یا میلهای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شدهاست.
روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامتگذاری میکنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر میکنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابهجا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان دادهاست) را علامتگذاری مینماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص میکند. نقطهٔ علامتگذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان میدهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپمان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبرویمان شمال را نشان میدهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.
از آنجا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیمکره شمالی سایهها ساعتگرد میچرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته میشود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمیشود.
در شبهای مهتابی هم از این روش میتوان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.
روش دوم(دقیقتر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری میکنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامتگذاری شده میکشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق میرود کوتاهتر میشود، در ظهر به کوتاهترین اندازهاش میرسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر میگردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هماندازهٔ پیش از ظهرش شد) آنجا را به عنوان نقطهٔ دوم علامتگذاری میکنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان میدهد.
در واقع هر دو نقطه سایهٔ همفاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص میکنند.
با اینکه روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیقتر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را میکشید دقیقاً به محل علامتگذاری شده برسد. نیمدایرهای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود میرسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان میدهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).
جهتیابی با ساعت عقربهدار
ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربهای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه میداریم که عقربهٔ ساعتشمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویهای که عقربهٔ ساعتشمار با عدد ۱۲ ساعت میسازد (زاویهٔ کوچکتر، نه بزرگتر)، جهت جنوب را نشان میدهد. یعنی مثلاً اگر چوبکبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعتشمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفتهاست.
نکات
این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی اینکه اگر شاخصی [مثلاً چوبکبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایهاش موازی با عقربهٔ ساعتشمار و در جهت مقابل آن باشد. یا اینکه سایهٔ عقربهٔ ساعتشمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین بهطور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعتشمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.
دلیل اینکه زاویه بین عقربهٔ ساعتشمار و ۱۲ را نصف میکنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین میچرخد، ساعت ما دو دور میچرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی میکند)، ساعتهای ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی مینماید. اگر ساعت ۲۴ ساعتهای میداشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعتشمار را رو به خورشید میگرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان میداد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان میدهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعتها را نسبت به ساعت استاندارد یکساعت جلو میبرند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعتمان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعتشمار را [به جای ۱۲] با ۱ حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصفالنهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهتهای جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجهاش قابل قبول است.(البته در نیمکردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیکتر شویم، از دقت این روش کاسته میشود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیکتر باشد، نتیجهٔ آن دقیقتر خواهد بود.
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر میخیزد، در غرب مینشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعتشمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهتیابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده میکنید، میتوانید ساعت عقربهداری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایرهای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعتشمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمیشود هم گاه سایهٔ خوشید را میتوان دید. اگر یک چوبکبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید میافتد.
روشهای جهتیابی در شب
جهتیابی با ستارهٔ قطبی
از آنجا که ستارهها به محور ستاره قطبی در آسمان میچرخند، در نیمکرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیار خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان میدهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.
برای یافتن ستارهٔ قطبی روشهای مختلفی وجود دارد:
به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستارهاست که به شکل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را میدهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل میدهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آنجا میریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی میرسیم.
به وسیلهٔ مجموعه ستارههای «ذاتالکرسی»: صورت فلکی ذاتالکرسی شامل پنج ستارهاست که به شکل W یا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستارههای اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی میرسیم.
نکات
صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبهروی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از نقشه ستارهیاب (افلاکنما) استفاده میکنید، بهخاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده میشود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملاً نمیتوان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.
جهتیابی با هلال ماه
اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید.
ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد، و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود، و سپس در جهت مقابل هلالی میشود. در نیمهٔ اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد. در نیمهٔ دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.
اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمهشب طلوع مینماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکرهٔ شمالی زمین] نشان میدهد.
این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد. در زمان قرص کامل نمیتوان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهتیابی کرد.
روشهای دیگر جهتیابی در شب
حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دستهای (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین میگویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولی در همه حال دُمِ آنها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت میکنند، و در همه حال دنباله بادبادکی آنها بهطرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافتهاست. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود. هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود.
روشهای جهتیابی، قابل استفاده در روز و شب
جهتیابی با قبله
اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهتهای اصلی) را بدانیم، میتوانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستادهایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عکس عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستادهایم، و اگر ۱۴۳ درجه (۳۷-۱۸۰) در جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستادهایم.
قبله را از راههای مختلفی میتوان یافت:
قبلهنما: دقیقترین روش تعیین قبله، بهوسیلهٔ قبلهنماست، که آن هم با یک قطبنما انجام میگیرد؛ و اگر ما قطبنما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص میکنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبلهاست. در نمازخانهها هم معمولاً جهت قبله مشخص شدهاست.
قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله میخوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشتههای سنگ قبر را به درستی میخوانید، سمت چپتان قبلهاست.
دستشویی: از آنجا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالتها را عمود بر قبله میسازند.
جهتیابی با قطبنمای دستساز
اگر قطبنمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمککار شما در ساخت یک قطبنما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرمکنندهاست.
با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهنربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبهای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی میشود؛ مانند سوزن قطبنما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا میکند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث میشود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی میتوانید آنرا در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.
حال اگر آنرا روی یک چوبپنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوبپنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوبپنبههایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطبنما عمل میکند، و سر سوزن رو به شمال میچرخد. برای اینکه سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطبنما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آنها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین میتوانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.
روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آنرا حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطبنمای ما کار میکند؛ یعنی میله آنقدر میچرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی میشود.
به دلیل کشش سطحی آب، میتوان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً میتوان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی میماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابلحل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسانتر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب میشود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.