انتقال اطلاعات
انتقال اطلاعات
انتقال اطلاعات یعنی فرستادن اطلاعات از جایی به جای دیگر. امروزه انتقال اطلاعات توسط سیستمهای مدرن مخابراتی و با سرعت بسیار بالا انجام میشود. نیاز بشر هر روز به دانستن آنی و سریع اطلاعات بیشتر میشود و تلاش همواره برای رسیدن به این مقصود میباشد.
امروزه سیستمهای رادیویی، تلویزیونی و اینترنت از جمله اصلیترین و مهمترین ابزارهای انتقال اطلاعات محسوب میشوند.
یکی از نرمافزارهایی که در کشور ایران قابلیت انتقال اطلاعات از سایر نرمافزارها را در زمینه امور مالی وحسابداری دارا میباشد نرمافزار مالی قیاس است.
انقلاب اطلاعات
واژهٔ انقلاب اطّلاعات یا انقلاب اطّلاعاتی به آن دسته از تغییرات اقتصادی، اجتماعی، و فنّیای اشاره دارد که امروزه فراتر از انقلاب صنعتی و در نتیجهٔ قانون مور و پیشرفت عظیم فناوری اطّلاعات در سالهای اخیر در حال وقوعند.
انقلاب دیجیتال
انقلاب دیجیتال را که از سال ۱۹۸۰ آغاز شده و تا امروز ادامه یافته، میتوان به سادگی، تغییر از فناوری الکترونیک آنالوگ، به سوی فناوری دیجیتال نامید. در مرکز این تحوّل، ترانزیستور و فناوریهای مشتق شده از آن، مانند رایانه، تلفن همراه و دورنگار قرار دارند.
در گذر زمان
سرچشمه (۱۹۷۹- ۱۹۷۴)
با اختراع ترانزیستور در سال ۱۹۷۰، امکان ساخت رایانههای دیجیتال پیشرفتهتری به وجود آمد. در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، ارتش، دولتها و سازمانهای دیگر صاحب سامانههای کامپیوتری شده بودند و جنبش whole earth سال ۱۹۶۰، دستمایهای برای ساخت نهایی وب جهانگستر شد.
اولین رایانههای شخصی در سال ۱۹۷۰ پدیدار شدند، در حالی که رایانههای اشتراک زمانی تا اواخر دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ مورد استفاده قرار میگرفتند.
دههٔ ۱۹۸۰
در دهه ۱۹۸۰، رایانهها در کشورهای توسعه یافته برای عموم مردم به ماشینهایی آشنا تبدیل شده بودند و میلیونها نفر به خرید کامپیوتر برای استفاده خانگی روی آوردند. بین سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۴، نزدیک به ۱۷ میلیون دستگاه کمودور ۶۴، بفروش رفت.
در پایان دههٔ ۱۹۸۰، داشتن دست کم اندکی دانش رایانه برای بسیاری از مشاغل ضروری به نظر میرسید.
دههٔ ۱۹۹۰
در سال ۱۹۹۲، وب جهانگستر به عموم عرضه شد و در سال ۱۹۹۶، اینترنت به ابزاری اصلی برای آگاهی رسانی تبدیل شده بود و بیشتر شرکتها در تبلیغات شان، از یک وبگاه نیز نام میبردند. در سال ۱۹۹۹، تقریباً هر کشوری امکان اتصال به اینترنت را داشت و بیش از نیمی از مردم آمریکا بر مبنایی مشخص، از اینترنت استفاده میکردند.
در سال ۱۹۸۹، ۱۵٪ از خانوارهای ایالات متحده، صاحب رایانه بودند در حالی که در سال ۲۰۰۰، این رقم به ۵۱٪ افزایش یافت.
اگر چه تلفنهای همراه در کشورهای غربی، به وسایلی پیش پا افتاده بدل شده بود، ولی در سینماها تبلیغاتی مبنی بر بیصدا کردن تلفنها نمایش داده میشد!
دههٔ ۲۰۰۰
پس از ایجاد تغییرات اساسی در جوامع غربی در دههٔ ۱۹۹۰، انقلاب دیجیتالی بین تودههای دنیای در حال توسعهٔ دههٔ ۲۰۰۰، گسترش یافت.
در اواخر سال ۲۰۰۵، جمعیت استفادهکنندگان اینترنت از یک میلیارد گذشت و در ماههای پایانی این سال، نزدیک به سه میلیارد نفر از تلفنهای همراه استفاده میکردند.
دههٔ ۲۰۱۰
در سال ۲۰۱۰، تعداد کاربران اینترنت در سراسر جهان به بیش از ۲ میلیارد نفر رسید، یعنی دو برابر سال ۲۰۰۵. در دههٔ ۲۰۱۰، شبکههای اجتماعی که غالباً در دههٔ ۲۰۰۰ آغاز به کار کرده بودند، به موفّقیّت بسیار دست یافتند و برخی از آنها همچون فیسبوک و توییتر توانستند به جمع ۱۰ وبسایت پربازدید راه یابند و صدها میلیون نفر را از سراسر نقاط جهان به خود جذب کنند. در سال ۲۰۱۲ تعداد کاربران شبکهٔ اجتماعی فیسبوک از مرز یک میلیارد نفر گذشت. (لازم به ذکر است که تنها ۷ سال پیش از این تعداد کاربران کلّ اینترنت نیز به یک میلیارد نفر نمیرسید) در این دهه رایانش ابری به امری پیشپاافتاده تبدیل شد. پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۱۵، تعداد کسانی که برای استفاده از اینترنت از تبلت و موبایل استفاده میکنند از تعداد کسانی که از رایانهٔ شخصی برای این کار بهره میبرند، پیشی بگیرد.
فناوریهای تبدیل یافته
نوار گرامافون به لوح فشرده
نوار سیستم ویدئو خانگی به دیویدی
پخش برنامهٔ آنالوگ به دیجیتال
تلفنهای همگانی (سکهای و کارتی) به تلفنهای همراه
کتاب الکترونیک
Digital Cable
ماشینتحریر به چاپگر
تاثیرات بر روی جامعه
انقلاب دیجیتالی تغییرات مثبت و منفی زیادی را برای جامعه به همراه آوردهاست. پیوندهای بزرگتر، ارتباطات آسانتر و امکان افشای اطلاعاتی که در گذشته توسط رژیمهای خودکامه به آسانی پنهان میشد، از آثار مثبت انقلاب دیجیتال است.
حجم عظیمی از اطلاعات و روبرویی با سربار آن، شکارچیان اینترنتی، تنزّل مقام صنعت موسیقی (قابل بحث)، کنارهگیری از اجتماع و اجتماعی نشدن افراد، و اشباع رسانهها در اینترنت از تبعات منفی این انقلاب بودهاست.
پردازش اطلاعات
به مفهوم کلّی، پردازش موازی اطلاعات عبارت است از دریافت دادهها، ایجاد فرایند مقایسه و در نهایت تغییر یا عدم تغییر اطّلاعات موجود به صورتی دیگر. بدین ترتیب، هر آنچه که در جهان رخ میدهد، میتواند به نوعی پردازش اطّلاعات تلقی گردد.
داده کاوی چیست
داده عبارت است از هر شکل، نمودار، عدد، متن، عکس و... که پیام زیادی منتقل نمیکند، و برای استفاده از آن باید آن را پردازش کرد. برای مثال نتایج حاصل از یک آمارگیری، داده در نظر گرفته میشود چراکه اعداد حاصل از آمارگیری اطلاعات چندانی در اختیار قرار نمیدهد و باید آن را پردازش کرد تا شاخصهای آماری و سایر اطلاعات مورد نیاز بتوانند ویژگیهای جامعه را بیان کنند.
بانک اطلاعات
به نتایج پردازش داده، اطلاعات میگویند. کسب اطلاعات در واقع هدف از جمع آوری داده و پردازش آن میباشد تا بتوان با استفاده از آن به نتایج مطلوب دسترسی پیدا کرد. معمولاً اطلاعات برای مخاطب ارزش بسیار بیشتری دارد و میتواند مطالب بیشتری از آن دریافت کند. این تعاریف بطور نسبی مطرح میشوند و ممکن است داده یک سیستم، اطلاعات سیستم دیگر باشد و بالعکس.
پردازش داده چیست
پردازش داده کامپیوتر، هر پردازشی است که داده را به اطلاعات یا دانش تبدیل میکند. پردازش معمولاً بصورت اتوماتیک است و بر روی کامپیوتر اجرا میشود. به دلیل اینکه دادهها وقتی که خوب ارائه میشوند و در واقع حاوی اطلاعاتند، بسیار مفیدترند، سیستمهای پردازش داده اغلب سیستمهای اطلاعاتی نامیده میشوند تا بر کاربردی بودن آن تاکید شود. با این حال، این عبارات بطور کلی مترادف هستند و نمایش دهنده تبدیلات مشابه، سیستمهای پردازش داده بطور متداول دادههای خام را به اطلاعات تبدیل میکنند، و مشابها سیستمهای اطلاعاتی دادههای خام را به عنوان ورودی میگیرند تا اطلاعات را به عنوان خروجی تولید کنند. به داده میتوان به عنوان یک ماده خام نگاه کرد، که بعداً به اطلاعات تبدیل میشود. برای مثال یک کارخانه برای تولید محصول نهایی خود نیاز به مواد اولیه یا مواد خام خواهد داشت تا بتواند به محصول نهایی که مورد استفاده قرار خواهد گرفت برسد. در این بین متناسب با نوع ماده خام و محصول نهایی، فرآوریهای مختلف و مراحل متفاوتی روی ماده خام انجام میشود. این مراحل مشابه مراحل ذکر شده برای پردازش دادهاست، یک سیستم اطلاعاتی ماده خام (داده اولیه) را میگیرد و پس انجام مراحل فرآوری و آمادهسازی آن -که به آن پردازش گفته میشود- ماده خام را تبدیل به محصول نهایی (اطلاعات) میکند و به عنوان خروجی میدهد تا مورد استفاده قرار گیرد. همانطور که مشخص است، مراحل فرآوری برای یک کارخانه تولید خودرو با مراحل فرآوری یک کارخانه تولید تجهیزات صنعتی متفاوت است؛ در سیستمهای اطلاعاتی هم متناسب با نوع داده اولیه و اطلاعات مطلوب مراحل پردازش تفاوت خواهد کرد.
تعاریف
در پردازش داده، دادهها کاراکترها و اعداد هستند که بیانگر اندازهها از دیدگاه پدیدههای قابل مشاهدهاند. یک داده اولیه تنها یک اندازه از پدیده قابل مشاهدهاست. اطلاعات اندازهگیری شده سپس بصورت الگوریتمی مشتق میشود و بصورت منطقی نتیجهگیری شود و یا بصورت آماری از چندین داده محاسبه شود (شواهد). اطلاعات، یا به صورت پاسخ به یک درخواست تعریف میشود و یا پاسخ به یک محرک که میتواند درخواستهای بعدی را در پی داشته باشد. برای مثال جمع آوری دادههای لرزه نگاری به تغییر داده لرزه نگاری برای خنثی کردن اختلال، افزایش انتقال سیگنال به مکان مناسبی در فضا منجر میشود. مراحل پردازش بطور معمول آنالیز سرعتها و فرکانسها، تصحیح استاتیک، سادهسازی، انتقال نرمال، انتقال عمیق، پشته سازی، و نقل مکان را شامل میشود، که میتواند قبل و یا بعد از پشته سازی صورت گیرد. پردازش لرزه نگاری تفسیر بهتر را تسهیل میکند چراکه ساختارهای زیر سطحی و بازتابهای هندسی مشهود ترند.
تعریف کلی
بطورکلی، اصطلاح پردازش داده میتواند هر پردازشی را که داده را از شکلی به شکلی دیگر تبدیل میکند در برگیرد، اگرچه "تبدیل داده" میتواند اصطلاح منطقی تر و صحیح تری باشد. از این دیگاه، پردازش داده تبدیل داده به اطلاعات خواهد بود و همچنین تبدیل مجدد اطلاعات به داده. تفاوت اینجاست که تبدیل نیاز به درخواست نخواهد داشت. برای مثال، اطلاعات بصورت رشتهای از کاراکترها که یک جمله را تشکیل میدهند عبارتست از دادهٔ تبدیل شده (یا کد شده) بی معنی نزدیک به سختافزار که اطلاعات معنی دار برای انسان را منتج میکند.
تحلیل داده
زمانی که محدودهای که داده از آن استخراج شده علم یا مهندسی است، پردازش داده و سیستمهای اطلاعاتی محدودهای بسیار گسترده از اصطلاحات خواهند بود؛ اصطلاح آنالیز داده تخصصی تر معمولاً با تمرکز بیشتر روی مشتقات الگوریتمی بسیار تخصصی تر و دقیق تر و محاسبات پیچیده همراه خواهد بود که کمتر در محدوده محیطهای کاری دیده میشود. در این زمینه بستههای آنالیز داده مانند DAP، gretl، PSPP بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند.
پردازش
عملا تمام پردازشهای طبیعی را میتوان به عنوان مثالهایی از سیستمهای پردازش داده دانست که اطلاعات "قابل مشاهده" به شکل فشار، نور و... هستند که بوسیله مشاهده کنندههای انسان که سیگنالهای الکتریکی را در سیستم اعصاب تبدیل میکنند و ما آنها را به عنوان حسهای خود مانند لامسه، صدا و تصویر میشناسیم. حتی تعامل سیستمهای غیر زنده نیز به عنوان سیستمهای پردازش داده ابتدایی این طریق ممکن است بیان شوند.
المانهای پردازش داده
برای اینکه داده بتواند توسط کامپیوتر پردازش شود، باید ابتدا به شکلی تبدیل شود که توسط کامپیوتر قابل خواندن باشد. وقتی که داده به صورت دیجیتال است، فرآیندهای متفاوتی میتواند روی آن رخ دهد تا به اطلاعات مفید برسیم. پردازش داده شامل تمام پردازشها از ثبت دادهها تا داده کاوی است:
ثبت داده
خالص سازی داده
کد کردن داده
تبدیل داده
ترجمه داده
خلاصه سازی داده
اجتماع داده
معتبر سازی داده
جدول بندی داده
آنالیز آماری
گرافیک کامپیوتری
نگهداری داده
داده کاوی
جامعه اطلاعاتی
هدف جامعهٔ اطلاعاتی این است که به وسیله فناوری اطلاعات مزیت رقابتی در سطح جهانی به دستآورد. یک جامعه اطلاعاتی یک جامعه است که تولید، توزیع، مصرف، تجمیع و مدیریت اطلاعات یک امر مهم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تلقی میشود. مردمی که لوازم موجود برای ایفای نقش در چنین جامعهای را دارند را شهروندان دیجیتال گویند. این شاخص یکی از معیارهایی است که ورود ما را به فاز جدیدی از جوامع نشان میدهد. جامعهٔ اطلاعاتی مرحله بعد از جامعه صنعتی است.
تعریف
تعریف دقیق جهانی که مورد قبول همه باشد از جامعه اطلاعاتی وجود ندارد. اکثر نظریه پردازان بر این نکته توافق دارند که جامعه اطلاعاتی حاصل تغییراتی است که از دهه ۱۹۷۰ شروع شد و امروزه طرز کار جوامع را از بنیاد متحول کردهاست. برخی افراد نظیر آنتونیو نگری جامعه اطلاعاتی را جامعهای توصیف کردهاند که مردم آن کار غیرمادی انجام میدهند که به تولید دانش و فرهنگ اشاره دارد. مشکلی که این تعریف دارد این است که پایههای مادی و صنعتی جامعه را ندیده میگیرد. هر چند که این مدل به مساله کارگران اشاره میکند و این که چه مقدار نیروهای خلاق جامعه نیاز دارد. برای مثال هم اکنون در صنعت نشر رایج شدهاست که یک ناشر تنها کتابهای مولفین پرطرفدارش را چاپ کند و مولفین خرد را رها کند. با این تفاسیر جامعه ژاپن بهترین نمونه برای یک جامعه اطلاعاتی است. جامعه اطلاعاتی جامعهای است که در آن کیفیت زندگی، گستره گوناگونی اجتماعی و توسعه اقتصادی و به طور روزافزون به اطلاعات و بهرهوری از آن متکی باشد جامعه اطلاعاتی میگویند.
توسعه مدل جامعه اطلاعاتی
یکی از اولین افرادی که مفهوم جامعه اطلاعاتی را بسط داد اقتصاددان فریتز ماچلاپ بود. وی در سال ۱۹۳۱ تحقیقات خود را در این زمینه شروع کرد. کار او در سال ۱۹۶۲ با انتشار کتاب "تولید و توزیع دانش در ایالات متحده" به اوج رسید. این کتاب به سرعت به ژاپنی و روسی ترجمه شد و ژاپنیها تاثیر بسیاری از آن پذیرفتند.
مسله فناوریها و نقش آنها در جوامع معاصر در ادبیات علمی تحت عناوین مختلفی مورد بحث قرار گرفتهاست. ایدههای دانش یا اقتصاد اطلاعات، جامعه پسا صنعتی، جامعه پست مدرن، جامعه شبکهای، انقلاب اطلاعات، سرمایه داری اطلاعاتی، سرمایه داری شبکهای و مواردی این چنینی طی دهههای اخیر به تفصیل مورد بررسی واقع شدهاست.
ماچلاپ مفهوم صنعت دانش را در سال ۱۹۶۲ معرفی کرد. او پنج بخش دانش را تفکیک کرد:آموزش، تحقیقات و توسعه، رسانههای جمعی، فناوریهای اطلاعات و خدمات اطلاعاتی. بر اساس این تقسیم بندی او محاسبه کرد که ۲۹٪ تولید ناخالص ملی امریکا در سال ۱۹۵۹ در صنایع دانشی تولید شدهاست.
پیتر دراکر این بحث را آغاز کرد که گذاری از اقتصاد مبتنی بر کالاهای مادی به اقتصاد مبتنی بر دانش در حال جریان است.
برای دنیل بل تعداد کارمندانی که در بخش تولید و خدمات اطلاعاتی شاغل هستند یک فاکتور برای تشخیص یک جامعه اطلاعاتی است.
ژان فرانسوا لیوتارد گفت که اطلاعات نیروی اصلی تولید در دهههای اخیر شدهاست و دانش به شکل یک کالا درآمدهاست. او افزود که جوامع پساصنعتی دانش را در دسترس عوام قرار میدهند زیرا اطلاعات و فناوریها در جامعه گسترش مییابد و روایت بزرگ ساختارها و گروههای تمرکزیافته را میشکند. او این شاخصه را ویژگی جامعه پست مدرن میدانست.
ردوان ریچا معتقد بود که جامعه به یک تمدن علمی بر پایه خدمات، آموزش و فعالیتهای خلاقانه در حال تغییر شکل است. این دگردیسی حاصل پیشرفت و نفوذ فناوریهای نوین به ویژه فناوریهای رایانهای است.
در سالهای اخیر مفهموم جامعه شبکهای اهمیت ویژهای در نظریه جامعه اطلاعاتی پیدا کردهاست. منطق شبکهای در کنار اطلاعات، توسعه، انعطافپذیری و یک پارچگی یکی از ستونهای اصلی پارادایم فناوری اطلاعات است. بخشهای مختلف یک جامعه در عصر اطلاعات در بستر شبکه به یکدیگر متصل میشوند. به عبارت دیگر شبکههای همچون شبکه عصبی پیکره جامعه اطلاعاتی میباشند.
انتقاد اصلی که از سوی فرهیختگان بر مفهوم جامعه اطلاعاتی وارد شدهاست این است که این گونه تعاریف این تصور را میتواند در پی داشته باشد که ما کلاً وارد نوع جدیدی از جامعه شدهایم.فرانک وبستر میگوید اگر تنها ما با اطلاعات بیشتری طرف هستیم چرا باید کسی بگوید که جامعهای داریم که تا پیش از این در تاریخ بی سابقه بودهاست. به همین خاطر اندیشمندان انتقادی عناوین دیگری را به جای جامعه اطلاعاتی پیشنهاد دادهاند مثل:
سرمایه داری شبکهای بینالمللی
طبیعت دوم و سوم
جامعهٔ اطّلاعاتی وسایل انتقال اطلاعات از یک نقطه به نقطه دیگر است. همان طور که فناوری به مرور زمان پیشرفت کرده راههای به اشتراک گذاشتن اطّلاعات با دیگران نیز دستخوش تغییر و پیشرفت شدهاست.
"طبیعت دوم" به گروهی از تجربیات اشاره میکند که در بستر فرهنگ رخ دادهاند. آنها میتوانند در آینده معنایی دیگر به خود بگیرند. به عنوان یک جامعه ما این کار را مدام انجام میدهیم به طوری که برای ما طبیعی میشود. بنابراین با پیروی از یک الگوی ساخته شده توسط فرهنگ ما میتوانیم تشخیص دهیم که چگونه اطلاعات را از راههای مختلف منتقل و متحول کردهایم. بنابراین انتقال اطلاعات از راههای نوین نظیر چت آنلاین به صورت عادت برای جامعه در میآید و آن را طبیعی تلقی میکند. این راههای جدید انتقال اطلاعات به ما کمک میکنند که اطلاعات را بیش از پیش منتشر کنیم.
از همین جا چیزی به نام "طبیعت سوم" شکل میگیرد. طبیعت سوم تعمیمی بر طبیعت دوم است، طبیعت سوم کنترل طبیعت دوم است. این طبیعت جایی گسترش مییابد که محدودیتهای طبیعت دوم واقع است. طبیعت سوم سرعت و حجم انتشار اطلاعات را افزایش میدهد و از این طریق جامعه را به شکلی دیگر سامان میبخشد.
استفادههای جامعه شناختی
در جامعهشناسی جامعه اطلاعاتی به گونهای پست مدرن از جامعه گفته میشود. نظریه پردازانی نظیر اولریک بک، آنتونی گیدنز و مانوئل کاستلز این مفهوم را در دهه ۱۹۷۰ در بحبوحه انتقال جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی در سطح جهانی به کار بردند.
همان گونه که نیروی بخار فناوری پشت جامعه صنعتی بود، فناوری اطلاعات نیروی محرکه پیدایش حوامع اطلاعاتی در قرن بیستم بود.
ملاحظات مالکیت معنوی
یکی از تناقضات اصلی جامعه اطلاعاتی این است که بازتولید اطلاعات را بسیار ساده میسازد که مشکلات آزادی/کنترل عدیدهای را در ارتباط با مالکیت معنوی به همراه دارد. در نتیجه سرمایه و تجارت که نقشش تولید و فروش اطلاعات و دانش شدهاست نیازمند داشتن کنترل بر منابع اطلاعاتی جدید است که به عنوان منابع اقتصاد دیجیتال استفاده میشوند. ولی این کنترل همواره شکننده بودهاست چرا که انواع محافظت در مقابل کپیها قابل شکسته شدن و دور زدن است. همین مساله باعث ایجاد جبههای دقیقاً در سوی مخالف نظیر جنبش متن باز و کپی لفت و امثالهم شدهاست.
سواد اطلاعاتی
سواد اطلاعاتی مجموعه مهارتهایی است که فرد را قادر میسازد نیاز اطلاعاتی خود را تشخیص دهد، با شناسایی منابع اطلاعاتی موجود به تدوین روش جستجو دراین منابع پرداخته و پس از انجام جستجو اطلاعات به دست آمده را ارزیابی کرده و به منظور تولید اطلاعات جدید پیوند لازم بین اطلاعات جدید را با دانش قبلی خود برقرار سازد.
سالهاست که کتابداران تلاش میکنند با استفاده از انواع ابزارها و فناوریها به طور مؤثر مفید، برنامههای آموزش استفاده از کتابخانه و منابع آن را مطابق با دانش موضوعی و حوزه تخصصی مراجعان عملی سازند. از اواسط دهه ۱۹۸۰ کتابداران دانشگاهی با استفاده از ابزارهای فناوری اطلاعات، برنامههای آموزش استفادهکنندگان را با عنوان «سواد اطلاعاتی» به جای «سواد کتابخانهای» ارائه کردند.
امروز کاربراناینترنت میتوانند با بهره گیری از منابع موجود در وبسایت کتابخانه مهارتهای سواداطلاعاتی خود را ارتقاء بخشند و استفاده بهتری از اطلاعات به عمل آوردند. به منظور کاربرد صحیح منابع اطلاعاتی الکترونیکی، محققان باید تا حد امکان سواد رایانهای و سواد اطلاعاتی خود را ارتقاء بخشند و بهترین ابزار برایاین کار استفاده از اینترنت میباشد.
در تعریف بورچینال سواد اطلاعاتی به سه مهارت مربوط شده است : یافتن ، حل مشکلات و تصمیم گیری. وی نیز همچون زورکوفسکی بر مهارت حل مسئله تاکید کرده است.
استانداردهای سواد اطلاعاتی
انجمن کتابخانه های دانشکدهای و پژوهشی نیز در ژانویه ۲۰۰۰، استانداردها و شاخصهای عملکرد و بروندادهایی را برای اندازه گیری میزان برخورداری از توانایی مربوط به سواد اطلاعاتی با عنوان «استاندارد قابلیتهای سواد اطلاعاتی برای آموزش عالی» تصویب و منتشر کرد.
در استاندارد نخست این انجمن تاکید می شود دانشجویی که از سواد اطلاعاتی برخوردار است ماهیت و گستره نیاز اطلاعاتی خود را تشخیص می دهد.
در استاندارد دوم دانشجوی دارای سواد اطلاعاتی به شیوه ای موثر و کارآمد به اطلاعات مورد نیاز دسترسی پیدا می کند.
در استاندارد سوم تاکید می شود که دانشجوی دارای سواد اطلاعاتی به روش نقادانه به ارزیابی اطلاعات گردآوری شده می پردازد و اطلاعات گزینش شده را با دانش پیشین خود تلفیق و نظام را ارزیابی می نماید. استاندارد چهارم به این می پردازد که فرد دارای سواد اطلاعاتی چگونه از اطلاعات استفاده موثر می کند .
در استاندارد پنجم به درک دانشجوی دارای سواد اطلاعاتی از محیط اقتصادی قانونی و اجتماعی پرداخته و یادآور شده است که چنین فردی به شیوه ای اخلاقی و قانونی به اطلاعات دسترسی پیدا می کند و از آن استفاده می کند.
کسب و کار الکترونیک
کسب و کار الکترونیک عبارتست از کاربردی کردن کلیه سیستمهای اطلاعاتی برای تقویت و کنترل فرآیندهای کسب و کار. امروزه این فرآیندها با استفاده از تکنولوژیهای مبتنی بر وب توسعه مییابند .
کسب و کار الکترونیکی در یک تعریف ساده واژهای به معنی انجام کسب و کار با استفاده از ارتباطات راه دور و ابزارهای مرتبط است . تجارت الکترونیک از این دست دارای مفهومی کوچکتر و محدودتر نسبت به کسب و کار الکترونیکی است . در تجارت الکترونیک حتماً باید بین دو طرف پول رد و بدل شود ( تا به مفهوم تجارت برسیم ) ولی در کسب و کار الکترونیک لازم نیست پولی مبادله گردد . به عنوان مثال دادگاهی که در آن محاکمه از طریق فضای اینترنتی انجام میگردد کسب و کار الکترونیک محسوب میشود .
برخی نیز کسب و کار الکترونیک را ترکیبی از تجارت الکترونیک، هوشمندی شرکتها، مدیریت ارتباط با مشتری، مدیریت زنجیرهٔ تامین و برنامه ریزی منابع شرکت میدانند که به صورت زیر بیان میشود :
كسب و كار الكترونيك
كسب و كار الكترونيك تعاريف متعددي دارد كه در زير به برخي از آنها اشاره مي شود: - كسب و كار الكترونيك وسيله اي كه مسير رسيدن بنگاهها به بازار را هموار مي سازد. مسيري كه مشتريان در آنجا اقدام به خريد كالا و خدمات مي كنند؛ - كسب و كار الكترونيك وسيله اي است كه به استفاده كنندگان آن امكان رسيدن به مشتريان موثر و كارآمد را فراهم مي سازد؛ - كسب و كار الكترونيك توانايي هدايت تجارت از طريق شبكه هاي الكترونيك نظير اينترنت و شبكه جهاني است.
تجارت الكترونيك
براساس تعريف دفتر توسعه جامعه اروپا(OECD) به طور كلي تجارت الكترونيك، معاملات را در ارتباط با فعاليتهاي تجاري افراد و سازمانها شكل مي دهد. اين فعاليتها براساس پردازش و انتقال اطلاعات ديجيتالي (متن، صدا و تصاوير) مبتني هستند. تجارت الكترونيك، به مجموعه فعاليتهايي اطلاق مي گردد كه مستقيماً به وسيله ارتباطات الكترونيكي (شبكه اي) پشتيباني مي شود.
تفاوت كسب و كار الكترونيك و تجارت الكترونيك كسب و كار الكترونيك به مفهوم كلي شامل به كارگيري فناوريهاي جديد براي برقراري ارتباطات زنجيره اي بين سازندگان، فروشندگان، عرضه كنندگان و به طور كلي ارايه دهندگان كالا و خدمات از يك سو و خريدار و مصرف كننده و يا به طور كلي مشتري از سوي ديگر است و نتيجه آن اتخاذ تصميمهاي بهتر، بهينه سازي كالا و خدمات، كاهش هزينه ها و گشودن كانالهاي جديد است. ولي تجارت الكترونيك به هر شكلي از نقل و انتقالات در تجارت اطلاق مي شود كه در آن طرفين، بيشتر از طريق الكترونيكي با يكديگر در تماس هستند تا از طريق نقل و انتقالات فيزيكي. به عبارت ديگر، تجارت الكترونيك زيربخشي از كسب و كار الكترونيك در سازمانها است، زيرا در كسب و كار الكترونيك، شكل الكترونيكي كليه فرايندهاي كسب و كار سازمان از قبيل توليد، تحقيق و توسعه امور اداري، مالي، مديريت نيروي انساني، پشتيباني و تجارت مطرح است. در حالي كه در تجارت الكترونيك تنها فرايند تجارت سازمان به صورت الكترونيك يك جزء بنيادي از كسب و كار الكترونيك به حساب مي آيد. كسب و كار الكترونيك باعث مي شود تا فرايندهاي تجارت، روابط و دادوستد جهاني گردد. محيط تجاري شركت، ممكن است، شامل يك شبكه جهت دسترسي به سازمانهاي عمومي يا شبكه هايي كه با محافظت خاص براي دسترسي افرادي خاص طراحي شده و يا حتي شبكه داخلي باشد كه براي دسترسي افراد و كارمندان داخل شركت طراحي شده است. كسب و كار الكترونيك تنها قراردادن يك صفحه شبكه اي نيست. بلكه محيط مدلهاي تجاري اعم از تجارت با كارمندان، مشتريان، تامين كنندگان و شركا است. (سرمد، 1382، ص3)
انواع كسب و كار الكترونيك
كسب و كار الكترونيك بسته به اينكه طرفهاي معامله سازمانها يا افراد باشند به انواع زير تقسيم مي شوند. در اينجا روابط بر مبناي اهداف تجاري شكل مي گيرد. واحد تجاري با واحد تجاري (BUSINESS TO BUSINESS = B2B) ؛ واحد تجاري با مصرف كننده (BUSINESS TO CONSUMER = B2C) مصرف كننده با مصرف كننده (CONSUMER TO CONSUMER = C2C) واحد تجاري با دولت (BUSINESS TO GOVERNMENT = B2G) دولت با واحد تجاري (GOVERNMENT TO BUSINESS = G2B)
شيوه هاي كسب و كار الكترونيك
به طور كلي سه شيوه معاملات كسب و كار الكترونيكي وجود دارد: OFF LINE = در اين شيوه بنگاهها براي انجام فعاليتهاي تجاري از سيستم پست الكترونيكي استفاده مي كنند.
ON LINE = در اين شيوه،& بنگاهها از طريق «<تعيين كننده متحدالشكل منبع» (UNIFORM RESOURCE LOCATOR = URL) اقدام به معاملات تجاري مي كنند. URL ها آدرسهايي هستند كه ساختار آنها براي همه كامپيوترها يكسان است و به وسيله آن مي توان به منبع مورد نظر دست يافت (اسنل، 1379، ص 77). دروازه شبكه (PORTAL) يك صفحه شبكه است كه در آن لينك هايي براي رفتن به سايت هاي محتوي اخبار مربوط به موضوعهاي مختلف وجود دارد. اين صفحات داراي تعداد زيادي آدرس با موضوعهاي مختلف هستند. (اسنل، 1379، ص 97). خدمات دروازه شبكه اغلب شامل موتورهاي جستجوگر، پست الكترونيكـــــي، چت، نقشه ها، فروش و گزينه هاي ديگري براي مشتريان است. درواقع دروازه هاي شبكه هدفي براي تبليغات و بازاريابي هستند.مزاياي استفاده از كسب و كار الكترونيك: نزديك شدن ارتباطات؛ دستيابي به بازارهاي جديد؛ افزايش ميزان فروش و سود؛ حذف هزينه هايي مانند تهيه كاغذ، چاپ، بروشور و كاتالوگ؛ كاهش هزينه هاي معاملاتي و تداركاتي؛ بهبود مديــريت بر روابط مصرف كننده، عرضه كننده و كاركنان؛ كاهش آلودگي محيط زيست، ترافيك و ازدحام.
معايب كسب و كار الكترونيك مسئله امنيت، امكان ورود به سيستم هاي شما از طريق آدرس پست الكترونيكي، سايت شبكه و دستيابي به اطلاعات مالي و غيره؛ اختلال در برنامه كاري در صورت خرابي سيستم؛ از دست دادن كنترل؛ مشكلات و هزينه هاي به روز بودن با فناوريهايي كه به سرعت پيشرفت مي كنند.
چارچوب تحليلي گسترش و نفوذ هر فناوري بستگي به چند عامل نظير منافع بالقوه فناوري، ظرفيت جذب بنگاهها دارد. منافع بالقوه نه تنها به توليدكنندگان كالاها و خدمات مي رسد كه از فناوري جديد استفاده مي كنند، بلكه مصرف كنندگان آن كالاها و خدمات نيز از آن بهره مند مي شوند. براي مثال، رشد سريع اينترنت باعث مي شود هم عرضه كنندگان و هم مصرف كنندگان از مطلوبيت بيشتري برخوردار گردند.
پذيرش فناوري كسب و كار الكترونيك تابعي از چندين عامل است. اين عوامل در اكثر مواقع اثر تقويت كننده دو جانبه اي (متقابلي) بر يكديگر دارند ملاحظات بين المللي كه شامل صادرات، واردات فنــــاوري و... است در تعامل با كسب و كار الكترونيك، اثرتقويت كننده بر يكديگر دارند. در اين حالت بنگاه در سطح بين المللي با پذيرش كسب و كار الكترونيك واردات و صادرات خود را برمبناي اصول استاندارد كسب و كـــــار الكترونيك شكل مي دهد. از طرف ديگر قرار گرفتن كالا و خدمات در فضاي تجارت الكترونيكي موجب حذف فاصله بين مبدا و مقصد كالاها و خدمات مي گردد و تغييرات اساسي در بازارهاي هدف به وجود مي آورد. موفقيت در اين فرايند، منوط به مديريت كارا و حرفه اي اسـت. مديريت حرفـه اي با درك و شناخت از فضاي ارتباطات بين المللي، شيوه هاي كسب و كار الكترونيك را متناسب با ملاحظات بيـــن المللي تطبيق مي دهد. از طرف ديگر، مديريت حرفه اي با تجارت مدرن روابط غيرمعمـــول را تصحيح مي كند. حجم عمليات، اثرات دو سويه اي را بر كسب و كار الكترونيك دارد. از آنجايي كه استفاده از كسب و كار الكترونيك باعث دستيابي به انبوهي از مشتريان با سلايق مختلف مي گردد. لذا بنگــاههاي فعال در امر تجارت بين المللي با گسترش ظـــرفيت توليدي و تنوع بخشي به توليدات كالا و خدمات سعي در جذب مشتريان بيشتر است. يكي از شرايط مهم ديگر در كسب و كار الكترونيك وجود شبكه ارتباطي قوي همراه با اطمينان بالاست. دسترسي به پهناي باند بالاتر در اختيار هيچ كدام از بنگاهها نيست. پهناي باند قسمتي از زيرساختهاي نهادينه شده توسط دولت است. هرقدر اين پهنا بالاتر باشد، حجم وسرعت اطلاعاتي كه ردوبدل مي كند بيشتر خواهد بود. از اين رو با درنظر گرفتن نقش مهمي كه اين عامل مي تواند در موقعيت خدمات شبكه با توان بالا داشته باشد، خصوصي سازي و مقررات زدايي خدمات ارتباطي به منظور افزايش كارايي در سيستم مخابرات در كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته مورد تاكيد قرار مي گيرد. متغيرهاي رفتاري نظير ميزان مهارت نيروي انساني بنگاهها، حجم سرمايه گذاري در تحقيق و توسعه و نرخهاي دستمزد، از عوامل مهمي هستند كه در پذيرش كسب و كار الكترونيك توسط بنگاهها موثرند. هرقدر بنگاه تجاري در سطح بين المللي از نيروي انساني متخصص بيشتري برخوردار باشد و منابع بيشتري را به سرمايه گذاري تخصيص دهد، موقعيت بهتــــــري در جذب و پذيرش كسب و كار الكترونيك دارد. همچنين دستمزدهاي بالا هميشه انگيزه عمده اي براي نيروي كار جهت افزايش كارايي و نوآوري به حساب مي آيد. در نتيجه به كارگيري كسب و كار الكترونيك منافع متعددي را به دنبال دارد. علي رغم اينكه بسياري از منافع موجود در شكل يك ذكر گرديد، بسياري از بنگاهها به دليل پايين بودن هزينه مشاركت را قبول مي كنند اينترنت باعث ارزاني دسترسي به اطلاعات و بازارهاي جهاني مي شود. اين عامل موجب مي گردد سرعت عمل در بازارهاي چند منظوره كه براي توليد كالاها و اطلاعات است، بالا برود. به طور بالقوه شكل تازه اي به سازمان دهي زيرساخت مشاغل مــــوجود مي بخشد و با ارزش گذاري مجدد، راه را براي انجام معاملات تجاري باز مي كند و با مهندسي مجدد بازرگاني محدوديتهايي كه به طور سنتي توليدكنندگان را از مشتريان جدا مي ساخت رها مي سازد.از سوي ديگر، فعاليتهاي منفصل و جدا از هم نظير سفارش، پرداخت و خدمات بعد از فروش، ممكن است به يك فرايند واحد ادغام شده و باعث كاهش هزينه هاي اعتباري گردد. نتيجه چنين فرايندي منتهي به افزايش كارايي و رقابت پذيري در بين بنگاههاي صادراتي است. نتيجه گيري
باتوجه به چارچوب تئوريك مطرح شده و بررسي تجربه هند از كسب و كار الكترونيك براي افزايش انگيزه صادراتي پيشنهادات زير براي بنگاههاي تجاري فعال در امور بازرگاني به بنگاههاي بين المللي توصيه مي شود. ورود به سازمان تجارت جهاني و قرار گرفتن در وضعيت رقابتي امري اجتناب ناپذير است. از اين رو استفاده از فناوريهاي نوين تجاري در بنگاههاي صادراتي مورد تاكيد قرار مي گيرد. از آنجا كه موفقيت در كسب و كار الكترونيك نيازمند توجه به عوامل جانبي و تاثيرگذار بر آن است. لذا مديريت حرفه اي و به كارگيري نيروي كار متخصص براي تقويت كسب و كار الكترونيك براي بنگاهها توصيه مي شود.
ماهیت اطلاعات
معمولاً دو واژه دادهها و اطلاعات را به جای یکدیگر به کار میبرند، ولی این دو واژه تفاوت زیادی با هم دارند. دادهها اعداد و ارقام خام، تجزیه و تحلیل نشده و واقعیتهایی درباره رویدادها هستند. اطلاعات زمانی به دست میاید که این دادهها تنظیم یا به شیوهای معنی دار تجزیه و تحلیل شوند.
مشاوره فناوری اطلاعات
مشاوره فناوری اطلاعات، (به انگلیسی: Information technology consulting) گرایشی است که بر راهنمایی صاحبان کسب و کار، در نحوه استفاده از فناوری اطلاعات جهت رسیدن به اهداف کاریشان تمرکز دارد. علاوه بر ارائه راهکار، مشاوران فناوری اطلاعات معمولا خدماتی از قبیل تخمین، مدیریت، پیادهسازی، استقرار و اداره سیستمهای فناوری اطلاعات را نیز برای صاحبان مشاغل انجام میدهند. به این نوع خدمات برونسپاری گفته میشود.
تقسیمات
صنعت مشاوره فناوری اطلاعات را میتوان میتواند به چهار بخش کلی تقسیم نمود:
خدمات حرفهای: زمینههایی که دارای تعداد زیادی نیروی کار حرفهای بوده و هزینه این نوع خدمات نیز زیاد میباشد.
تامین نیروی انسانی: تامین کننده نیازهای مشاغل بطور موقت که اکثرا در غیاب نیروهای کار اصلی، کمبود دانش فنی و یا پروژههای تخصصی ارائه میگردد.
مشاوران مستقل: که بطور شخصی یا بعنوان کارمند یک موسسه تامین نیرو و یا بعنوان یک پیمانکار مستقل مشغول به فعالیت هستند.
مشاوران امنیت اطلاعات.
خدمات
از خدمات مشاوران به دلایل مختلفی استفاده میشود:
به دست آوردن راهکارهایی هدفمند از خارج از موسسه.
استفاده از تجربیات ویژه یک مشاور.
استفاده از خدمات موقت یک مشاور در طول پروژهای که فقط یکبار اجراء خواهد شد و نیاز به استخدام پرسنل تمام وقت ندارد.
برای برونسپاری تمام یا بخشی از یک پروژه فناوری اطلاعات.
پنج اصل اساسی
پنج اصل اساسی مشاوره فناوری اطلاعات:
تمرکز بر رابطه: درک شخصیت و انتظارات مشتری، سازمان مشتری، و سایر ذینفعان
تعریف واضح وظایف: تعریف واضح نقشها و مسئولیتهای مشتری، سایر ذینفعان و مشاور.
تجسم موفقیت: کمک به مشتری تا از نتیجه نهایی در ابتدای کار مطلع باشد
شما توصیه میکنید، آنها تصمیم میگیرند. مشتری بهترین فردی است که میتواند تصمیم بگیرد.
توجه داشتن به نتایج: اطمینان از اینکه راهحلهای توصیه شده انتظارات و نگرانیهای مشتری، آموزشها، پیادهسازی و ضوابط نگهداری را برآورده میکند.
پیش نیازها و موانع عمده
وقتیکه صاحب یک کسب و کار، احتیاجاتی را برای ارتقاء وضعیت کسب و کار به مرحلهای بالاتر تعریف میکند، یک تصمیم گیرنده، دامنه، هزینه و محدوده زمانی را برای این مساله تعریف میکند. نقش شرکت مشاور فناوری اطلاعات این است که به پرورش و حمایت از این شرکت از اولین مراحل تا به پایان ادامه دهد و نه تنها پروژه را به محدود، زمان و هزینه مورد نظر برساند بلکه نهایت رضایت مشتری را نیز فراهم آورد.
هدف گذاری و برنامهریزی
مشکل همیشگی این است که مالک یک کسب و کار تا زمان شروع، اطلاعی از جزییات اینکه محصول نهایی پروژه چیست ندار،د در خیلی مواقع تلاشهای بیشتر در بعضی پروژهها باعث از بین رفتن مقدار زیادی بودجه میشود. مشکل بزرگتر این است که مبنای ارزیابی مدیرانی که مسئولیت مدیریت پروژه برعهده آن گذاشته شده است مبهم باشد. در این حالت پاسخگو نگهداشتن آن مدیر در برابر اقداماتش مشکل خواهد بود.
فرایند کسبوکار و طراحی سیستم
هدف و دامنه یک پروژه قویأ به فرآیندهای انتخاب شده کسب و کار و محصولات حاصل از پروژه مرتبط و وابسته است. براساس اینکه آیا پروژه باعث ایجاد محصول جدیدی خواهد شد و یا اینکه بخشهای غیر سود آور آن کسب و کار را متوقف خواهدنمود، این تغییرات تاثیراتی بر فرآیندهای کسب و کار و سیستمهای آن خواهد داشت. همانطور که یک معمار ابتدا باید نقشه پایههای یک ساختمان را طراحی کند، مستندسازی فرآیندهای کسب و کارا و نیازمندیهای سیستم نیز پایههای هدف گذاری پروژه هستند.
انتقال اطلاعات یعنی فرستادن اطلاعات از جایی به جای دیگر. امروزه انتقال اطلاعات توسط سیستمهای مدرن مخابراتی و با سرعت بسیار بالا انجام میشود. نیاز بشر هر روز به دانستن آنی و سریع اطلاعات بیشتر میشود و تلاش همواره برای رسیدن به این مقصود میباشد.
امروزه سیستمهای رادیویی، تلویزیونی و اینترنت از جمله اصلیترین و مهمترین ابزارهای انتقال اطلاعات محسوب میشوند.
یکی از نرمافزارهایی که در کشور ایران قابلیت انتقال اطلاعات از سایر نرمافزارها را در زمینه امور مالی وحسابداری دارا میباشد نرمافزار مالی قیاس است.
انقلاب اطلاعات
واژهٔ انقلاب اطّلاعات یا انقلاب اطّلاعاتی به آن دسته از تغییرات اقتصادی، اجتماعی، و فنّیای اشاره دارد که امروزه فراتر از انقلاب صنعتی و در نتیجهٔ قانون مور و پیشرفت عظیم فناوری اطّلاعات در سالهای اخیر در حال وقوعند.
انقلاب دیجیتال
انقلاب دیجیتال را که از سال ۱۹۸۰ آغاز شده و تا امروز ادامه یافته، میتوان به سادگی، تغییر از فناوری الکترونیک آنالوگ، به سوی فناوری دیجیتال نامید. در مرکز این تحوّل، ترانزیستور و فناوریهای مشتق شده از آن، مانند رایانه، تلفن همراه و دورنگار قرار دارند.
در گذر زمان
سرچشمه (۱۹۷۹- ۱۹۷۴)
با اختراع ترانزیستور در سال ۱۹۷۰، امکان ساخت رایانههای دیجیتال پیشرفتهتری به وجود آمد. در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، ارتش، دولتها و سازمانهای دیگر صاحب سامانههای کامپیوتری شده بودند و جنبش whole earth سال ۱۹۶۰، دستمایهای برای ساخت نهایی وب جهانگستر شد.
اولین رایانههای شخصی در سال ۱۹۷۰ پدیدار شدند، در حالی که رایانههای اشتراک زمانی تا اواخر دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ مورد استفاده قرار میگرفتند.
دههٔ ۱۹۸۰
در دهه ۱۹۸۰، رایانهها در کشورهای توسعه یافته برای عموم مردم به ماشینهایی آشنا تبدیل شده بودند و میلیونها نفر به خرید کامپیوتر برای استفاده خانگی روی آوردند. بین سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۴، نزدیک به ۱۷ میلیون دستگاه کمودور ۶۴، بفروش رفت.
در پایان دههٔ ۱۹۸۰، داشتن دست کم اندکی دانش رایانه برای بسیاری از مشاغل ضروری به نظر میرسید.
دههٔ ۱۹۹۰
در سال ۱۹۹۲، وب جهانگستر به عموم عرضه شد و در سال ۱۹۹۶، اینترنت به ابزاری اصلی برای آگاهی رسانی تبدیل شده بود و بیشتر شرکتها در تبلیغات شان، از یک وبگاه نیز نام میبردند. در سال ۱۹۹۹، تقریباً هر کشوری امکان اتصال به اینترنت را داشت و بیش از نیمی از مردم آمریکا بر مبنایی مشخص، از اینترنت استفاده میکردند.
در سال ۱۹۸۹، ۱۵٪ از خانوارهای ایالات متحده، صاحب رایانه بودند در حالی که در سال ۲۰۰۰، این رقم به ۵۱٪ افزایش یافت.
اگر چه تلفنهای همراه در کشورهای غربی، به وسایلی پیش پا افتاده بدل شده بود، ولی در سینماها تبلیغاتی مبنی بر بیصدا کردن تلفنها نمایش داده میشد!
دههٔ ۲۰۰۰
پس از ایجاد تغییرات اساسی در جوامع غربی در دههٔ ۱۹۹۰، انقلاب دیجیتالی بین تودههای دنیای در حال توسعهٔ دههٔ ۲۰۰۰، گسترش یافت.
در اواخر سال ۲۰۰۵، جمعیت استفادهکنندگان اینترنت از یک میلیارد گذشت و در ماههای پایانی این سال، نزدیک به سه میلیارد نفر از تلفنهای همراه استفاده میکردند.
دههٔ ۲۰۱۰
در سال ۲۰۱۰، تعداد کاربران اینترنت در سراسر جهان به بیش از ۲ میلیارد نفر رسید، یعنی دو برابر سال ۲۰۰۵. در دههٔ ۲۰۱۰، شبکههای اجتماعی که غالباً در دههٔ ۲۰۰۰ آغاز به کار کرده بودند، به موفّقیّت بسیار دست یافتند و برخی از آنها همچون فیسبوک و توییتر توانستند به جمع ۱۰ وبسایت پربازدید راه یابند و صدها میلیون نفر را از سراسر نقاط جهان به خود جذب کنند. در سال ۲۰۱۲ تعداد کاربران شبکهٔ اجتماعی فیسبوک از مرز یک میلیارد نفر گذشت. (لازم به ذکر است که تنها ۷ سال پیش از این تعداد کاربران کلّ اینترنت نیز به یک میلیارد نفر نمیرسید) در این دهه رایانش ابری به امری پیشپاافتاده تبدیل شد. پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۱۵، تعداد کسانی که برای استفاده از اینترنت از تبلت و موبایل استفاده میکنند از تعداد کسانی که از رایانهٔ شخصی برای این کار بهره میبرند، پیشی بگیرد.
فناوریهای تبدیل یافته
نوار گرامافون به لوح فشرده
نوار سیستم ویدئو خانگی به دیویدی
پخش برنامهٔ آنالوگ به دیجیتال
تلفنهای همگانی (سکهای و کارتی) به تلفنهای همراه
کتاب الکترونیک
Digital Cable
ماشینتحریر به چاپگر
تاثیرات بر روی جامعه
انقلاب دیجیتالی تغییرات مثبت و منفی زیادی را برای جامعه به همراه آوردهاست. پیوندهای بزرگتر، ارتباطات آسانتر و امکان افشای اطلاعاتی که در گذشته توسط رژیمهای خودکامه به آسانی پنهان میشد، از آثار مثبت انقلاب دیجیتال است.
حجم عظیمی از اطلاعات و روبرویی با سربار آن، شکارچیان اینترنتی، تنزّل مقام صنعت موسیقی (قابل بحث)، کنارهگیری از اجتماع و اجتماعی نشدن افراد، و اشباع رسانهها در اینترنت از تبعات منفی این انقلاب بودهاست.
پردازش اطلاعات
به مفهوم کلّی، پردازش موازی اطلاعات عبارت است از دریافت دادهها، ایجاد فرایند مقایسه و در نهایت تغییر یا عدم تغییر اطّلاعات موجود به صورتی دیگر. بدین ترتیب، هر آنچه که در جهان رخ میدهد، میتواند به نوعی پردازش اطّلاعات تلقی گردد.
داده کاوی چیست
داده عبارت است از هر شکل، نمودار، عدد، متن، عکس و... که پیام زیادی منتقل نمیکند، و برای استفاده از آن باید آن را پردازش کرد. برای مثال نتایج حاصل از یک آمارگیری، داده در نظر گرفته میشود چراکه اعداد حاصل از آمارگیری اطلاعات چندانی در اختیار قرار نمیدهد و باید آن را پردازش کرد تا شاخصهای آماری و سایر اطلاعات مورد نیاز بتوانند ویژگیهای جامعه را بیان کنند.
بانک اطلاعات
به نتایج پردازش داده، اطلاعات میگویند. کسب اطلاعات در واقع هدف از جمع آوری داده و پردازش آن میباشد تا بتوان با استفاده از آن به نتایج مطلوب دسترسی پیدا کرد. معمولاً اطلاعات برای مخاطب ارزش بسیار بیشتری دارد و میتواند مطالب بیشتری از آن دریافت کند. این تعاریف بطور نسبی مطرح میشوند و ممکن است داده یک سیستم، اطلاعات سیستم دیگر باشد و بالعکس.
پردازش داده چیست
پردازش داده کامپیوتر، هر پردازشی است که داده را به اطلاعات یا دانش تبدیل میکند. پردازش معمولاً بصورت اتوماتیک است و بر روی کامپیوتر اجرا میشود. به دلیل اینکه دادهها وقتی که خوب ارائه میشوند و در واقع حاوی اطلاعاتند، بسیار مفیدترند، سیستمهای پردازش داده اغلب سیستمهای اطلاعاتی نامیده میشوند تا بر کاربردی بودن آن تاکید شود. با این حال، این عبارات بطور کلی مترادف هستند و نمایش دهنده تبدیلات مشابه، سیستمهای پردازش داده بطور متداول دادههای خام را به اطلاعات تبدیل میکنند، و مشابها سیستمهای اطلاعاتی دادههای خام را به عنوان ورودی میگیرند تا اطلاعات را به عنوان خروجی تولید کنند. به داده میتوان به عنوان یک ماده خام نگاه کرد، که بعداً به اطلاعات تبدیل میشود. برای مثال یک کارخانه برای تولید محصول نهایی خود نیاز به مواد اولیه یا مواد خام خواهد داشت تا بتواند به محصول نهایی که مورد استفاده قرار خواهد گرفت برسد. در این بین متناسب با نوع ماده خام و محصول نهایی، فرآوریهای مختلف و مراحل متفاوتی روی ماده خام انجام میشود. این مراحل مشابه مراحل ذکر شده برای پردازش دادهاست، یک سیستم اطلاعاتی ماده خام (داده اولیه) را میگیرد و پس انجام مراحل فرآوری و آمادهسازی آن -که به آن پردازش گفته میشود- ماده خام را تبدیل به محصول نهایی (اطلاعات) میکند و به عنوان خروجی میدهد تا مورد استفاده قرار گیرد. همانطور که مشخص است، مراحل فرآوری برای یک کارخانه تولید خودرو با مراحل فرآوری یک کارخانه تولید تجهیزات صنعتی متفاوت است؛ در سیستمهای اطلاعاتی هم متناسب با نوع داده اولیه و اطلاعات مطلوب مراحل پردازش تفاوت خواهد کرد.
تعاریف
در پردازش داده، دادهها کاراکترها و اعداد هستند که بیانگر اندازهها از دیدگاه پدیدههای قابل مشاهدهاند. یک داده اولیه تنها یک اندازه از پدیده قابل مشاهدهاست. اطلاعات اندازهگیری شده سپس بصورت الگوریتمی مشتق میشود و بصورت منطقی نتیجهگیری شود و یا بصورت آماری از چندین داده محاسبه شود (شواهد). اطلاعات، یا به صورت پاسخ به یک درخواست تعریف میشود و یا پاسخ به یک محرک که میتواند درخواستهای بعدی را در پی داشته باشد. برای مثال جمع آوری دادههای لرزه نگاری به تغییر داده لرزه نگاری برای خنثی کردن اختلال، افزایش انتقال سیگنال به مکان مناسبی در فضا منجر میشود. مراحل پردازش بطور معمول آنالیز سرعتها و فرکانسها، تصحیح استاتیک، سادهسازی، انتقال نرمال، انتقال عمیق، پشته سازی، و نقل مکان را شامل میشود، که میتواند قبل و یا بعد از پشته سازی صورت گیرد. پردازش لرزه نگاری تفسیر بهتر را تسهیل میکند چراکه ساختارهای زیر سطحی و بازتابهای هندسی مشهود ترند.
تعریف کلی
بطورکلی، اصطلاح پردازش داده میتواند هر پردازشی را که داده را از شکلی به شکلی دیگر تبدیل میکند در برگیرد، اگرچه "تبدیل داده" میتواند اصطلاح منطقی تر و صحیح تری باشد. از این دیگاه، پردازش داده تبدیل داده به اطلاعات خواهد بود و همچنین تبدیل مجدد اطلاعات به داده. تفاوت اینجاست که تبدیل نیاز به درخواست نخواهد داشت. برای مثال، اطلاعات بصورت رشتهای از کاراکترها که یک جمله را تشکیل میدهند عبارتست از دادهٔ تبدیل شده (یا کد شده) بی معنی نزدیک به سختافزار که اطلاعات معنی دار برای انسان را منتج میکند.
تحلیل داده
زمانی که محدودهای که داده از آن استخراج شده علم یا مهندسی است، پردازش داده و سیستمهای اطلاعاتی محدودهای بسیار گسترده از اصطلاحات خواهند بود؛ اصطلاح آنالیز داده تخصصی تر معمولاً با تمرکز بیشتر روی مشتقات الگوریتمی بسیار تخصصی تر و دقیق تر و محاسبات پیچیده همراه خواهد بود که کمتر در محدوده محیطهای کاری دیده میشود. در این زمینه بستههای آنالیز داده مانند DAP، gretl، PSPP بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند.
پردازش
عملا تمام پردازشهای طبیعی را میتوان به عنوان مثالهایی از سیستمهای پردازش داده دانست که اطلاعات "قابل مشاهده" به شکل فشار، نور و... هستند که بوسیله مشاهده کنندههای انسان که سیگنالهای الکتریکی را در سیستم اعصاب تبدیل میکنند و ما آنها را به عنوان حسهای خود مانند لامسه، صدا و تصویر میشناسیم. حتی تعامل سیستمهای غیر زنده نیز به عنوان سیستمهای پردازش داده ابتدایی این طریق ممکن است بیان شوند.
المانهای پردازش داده
برای اینکه داده بتواند توسط کامپیوتر پردازش شود، باید ابتدا به شکلی تبدیل شود که توسط کامپیوتر قابل خواندن باشد. وقتی که داده به صورت دیجیتال است، فرآیندهای متفاوتی میتواند روی آن رخ دهد تا به اطلاعات مفید برسیم. پردازش داده شامل تمام پردازشها از ثبت دادهها تا داده کاوی است:
ثبت داده
خالص سازی داده
کد کردن داده
تبدیل داده
ترجمه داده
خلاصه سازی داده
اجتماع داده
معتبر سازی داده
جدول بندی داده
آنالیز آماری
گرافیک کامپیوتری
نگهداری داده
داده کاوی
جامعه اطلاعاتی
هدف جامعهٔ اطلاعاتی این است که به وسیله فناوری اطلاعات مزیت رقابتی در سطح جهانی به دستآورد. یک جامعه اطلاعاتی یک جامعه است که تولید، توزیع، مصرف، تجمیع و مدیریت اطلاعات یک امر مهم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تلقی میشود. مردمی که لوازم موجود برای ایفای نقش در چنین جامعهای را دارند را شهروندان دیجیتال گویند. این شاخص یکی از معیارهایی است که ورود ما را به فاز جدیدی از جوامع نشان میدهد. جامعهٔ اطلاعاتی مرحله بعد از جامعه صنعتی است.
تعریف
تعریف دقیق جهانی که مورد قبول همه باشد از جامعه اطلاعاتی وجود ندارد. اکثر نظریه پردازان بر این نکته توافق دارند که جامعه اطلاعاتی حاصل تغییراتی است که از دهه ۱۹۷۰ شروع شد و امروزه طرز کار جوامع را از بنیاد متحول کردهاست. برخی افراد نظیر آنتونیو نگری جامعه اطلاعاتی را جامعهای توصیف کردهاند که مردم آن کار غیرمادی انجام میدهند که به تولید دانش و فرهنگ اشاره دارد. مشکلی که این تعریف دارد این است که پایههای مادی و صنعتی جامعه را ندیده میگیرد. هر چند که این مدل به مساله کارگران اشاره میکند و این که چه مقدار نیروهای خلاق جامعه نیاز دارد. برای مثال هم اکنون در صنعت نشر رایج شدهاست که یک ناشر تنها کتابهای مولفین پرطرفدارش را چاپ کند و مولفین خرد را رها کند. با این تفاسیر جامعه ژاپن بهترین نمونه برای یک جامعه اطلاعاتی است. جامعه اطلاعاتی جامعهای است که در آن کیفیت زندگی، گستره گوناگونی اجتماعی و توسعه اقتصادی و به طور روزافزون به اطلاعات و بهرهوری از آن متکی باشد جامعه اطلاعاتی میگویند.
توسعه مدل جامعه اطلاعاتی
یکی از اولین افرادی که مفهوم جامعه اطلاعاتی را بسط داد اقتصاددان فریتز ماچلاپ بود. وی در سال ۱۹۳۱ تحقیقات خود را در این زمینه شروع کرد. کار او در سال ۱۹۶۲ با انتشار کتاب "تولید و توزیع دانش در ایالات متحده" به اوج رسید. این کتاب به سرعت به ژاپنی و روسی ترجمه شد و ژاپنیها تاثیر بسیاری از آن پذیرفتند.
مسله فناوریها و نقش آنها در جوامع معاصر در ادبیات علمی تحت عناوین مختلفی مورد بحث قرار گرفتهاست. ایدههای دانش یا اقتصاد اطلاعات، جامعه پسا صنعتی، جامعه پست مدرن، جامعه شبکهای، انقلاب اطلاعات، سرمایه داری اطلاعاتی، سرمایه داری شبکهای و مواردی این چنینی طی دهههای اخیر به تفصیل مورد بررسی واقع شدهاست.
ماچلاپ مفهوم صنعت دانش را در سال ۱۹۶۲ معرفی کرد. او پنج بخش دانش را تفکیک کرد:آموزش، تحقیقات و توسعه، رسانههای جمعی، فناوریهای اطلاعات و خدمات اطلاعاتی. بر اساس این تقسیم بندی او محاسبه کرد که ۲۹٪ تولید ناخالص ملی امریکا در سال ۱۹۵۹ در صنایع دانشی تولید شدهاست.
پیتر دراکر این بحث را آغاز کرد که گذاری از اقتصاد مبتنی بر کالاهای مادی به اقتصاد مبتنی بر دانش در حال جریان است.
برای دنیل بل تعداد کارمندانی که در بخش تولید و خدمات اطلاعاتی شاغل هستند یک فاکتور برای تشخیص یک جامعه اطلاعاتی است.
ژان فرانسوا لیوتارد گفت که اطلاعات نیروی اصلی تولید در دهههای اخیر شدهاست و دانش به شکل یک کالا درآمدهاست. او افزود که جوامع پساصنعتی دانش را در دسترس عوام قرار میدهند زیرا اطلاعات و فناوریها در جامعه گسترش مییابد و روایت بزرگ ساختارها و گروههای تمرکزیافته را میشکند. او این شاخصه را ویژگی جامعه پست مدرن میدانست.
ردوان ریچا معتقد بود که جامعه به یک تمدن علمی بر پایه خدمات، آموزش و فعالیتهای خلاقانه در حال تغییر شکل است. این دگردیسی حاصل پیشرفت و نفوذ فناوریهای نوین به ویژه فناوریهای رایانهای است.
در سالهای اخیر مفهموم جامعه شبکهای اهمیت ویژهای در نظریه جامعه اطلاعاتی پیدا کردهاست. منطق شبکهای در کنار اطلاعات، توسعه، انعطافپذیری و یک پارچگی یکی از ستونهای اصلی پارادایم فناوری اطلاعات است. بخشهای مختلف یک جامعه در عصر اطلاعات در بستر شبکه به یکدیگر متصل میشوند. به عبارت دیگر شبکههای همچون شبکه عصبی پیکره جامعه اطلاعاتی میباشند.
انتقاد اصلی که از سوی فرهیختگان بر مفهوم جامعه اطلاعاتی وارد شدهاست این است که این گونه تعاریف این تصور را میتواند در پی داشته باشد که ما کلاً وارد نوع جدیدی از جامعه شدهایم.فرانک وبستر میگوید اگر تنها ما با اطلاعات بیشتری طرف هستیم چرا باید کسی بگوید که جامعهای داریم که تا پیش از این در تاریخ بی سابقه بودهاست. به همین خاطر اندیشمندان انتقادی عناوین دیگری را به جای جامعه اطلاعاتی پیشنهاد دادهاند مثل:
سرمایه داری شبکهای بینالمللی
طبیعت دوم و سوم
جامعهٔ اطّلاعاتی وسایل انتقال اطلاعات از یک نقطه به نقطه دیگر است. همان طور که فناوری به مرور زمان پیشرفت کرده راههای به اشتراک گذاشتن اطّلاعات با دیگران نیز دستخوش تغییر و پیشرفت شدهاست.
"طبیعت دوم" به گروهی از تجربیات اشاره میکند که در بستر فرهنگ رخ دادهاند. آنها میتوانند در آینده معنایی دیگر به خود بگیرند. به عنوان یک جامعه ما این کار را مدام انجام میدهیم به طوری که برای ما طبیعی میشود. بنابراین با پیروی از یک الگوی ساخته شده توسط فرهنگ ما میتوانیم تشخیص دهیم که چگونه اطلاعات را از راههای مختلف منتقل و متحول کردهایم. بنابراین انتقال اطلاعات از راههای نوین نظیر چت آنلاین به صورت عادت برای جامعه در میآید و آن را طبیعی تلقی میکند. این راههای جدید انتقال اطلاعات به ما کمک میکنند که اطلاعات را بیش از پیش منتشر کنیم.
از همین جا چیزی به نام "طبیعت سوم" شکل میگیرد. طبیعت سوم تعمیمی بر طبیعت دوم است، طبیعت سوم کنترل طبیعت دوم است. این طبیعت جایی گسترش مییابد که محدودیتهای طبیعت دوم واقع است. طبیعت سوم سرعت و حجم انتشار اطلاعات را افزایش میدهد و از این طریق جامعه را به شکلی دیگر سامان میبخشد.
استفادههای جامعه شناختی
در جامعهشناسی جامعه اطلاعاتی به گونهای پست مدرن از جامعه گفته میشود. نظریه پردازانی نظیر اولریک بک، آنتونی گیدنز و مانوئل کاستلز این مفهوم را در دهه ۱۹۷۰ در بحبوحه انتقال جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی در سطح جهانی به کار بردند.
همان گونه که نیروی بخار فناوری پشت جامعه صنعتی بود، فناوری اطلاعات نیروی محرکه پیدایش حوامع اطلاعاتی در قرن بیستم بود.
ملاحظات مالکیت معنوی
یکی از تناقضات اصلی جامعه اطلاعاتی این است که بازتولید اطلاعات را بسیار ساده میسازد که مشکلات آزادی/کنترل عدیدهای را در ارتباط با مالکیت معنوی به همراه دارد. در نتیجه سرمایه و تجارت که نقشش تولید و فروش اطلاعات و دانش شدهاست نیازمند داشتن کنترل بر منابع اطلاعاتی جدید است که به عنوان منابع اقتصاد دیجیتال استفاده میشوند. ولی این کنترل همواره شکننده بودهاست چرا که انواع محافظت در مقابل کپیها قابل شکسته شدن و دور زدن است. همین مساله باعث ایجاد جبههای دقیقاً در سوی مخالف نظیر جنبش متن باز و کپی لفت و امثالهم شدهاست.
سواد اطلاعاتی
سواد اطلاعاتی مجموعه مهارتهایی است که فرد را قادر میسازد نیاز اطلاعاتی خود را تشخیص دهد، با شناسایی منابع اطلاعاتی موجود به تدوین روش جستجو دراین منابع پرداخته و پس از انجام جستجو اطلاعات به دست آمده را ارزیابی کرده و به منظور تولید اطلاعات جدید پیوند لازم بین اطلاعات جدید را با دانش قبلی خود برقرار سازد.
سالهاست که کتابداران تلاش میکنند با استفاده از انواع ابزارها و فناوریها به طور مؤثر مفید، برنامههای آموزش استفاده از کتابخانه و منابع آن را مطابق با دانش موضوعی و حوزه تخصصی مراجعان عملی سازند. از اواسط دهه ۱۹۸۰ کتابداران دانشگاهی با استفاده از ابزارهای فناوری اطلاعات، برنامههای آموزش استفادهکنندگان را با عنوان «سواد اطلاعاتی» به جای «سواد کتابخانهای» ارائه کردند.
امروز کاربراناینترنت میتوانند با بهره گیری از منابع موجود در وبسایت کتابخانه مهارتهای سواداطلاعاتی خود را ارتقاء بخشند و استفاده بهتری از اطلاعات به عمل آوردند. به منظور کاربرد صحیح منابع اطلاعاتی الکترونیکی، محققان باید تا حد امکان سواد رایانهای و سواد اطلاعاتی خود را ارتقاء بخشند و بهترین ابزار برایاین کار استفاده از اینترنت میباشد.
در تعریف بورچینال سواد اطلاعاتی به سه مهارت مربوط شده است : یافتن ، حل مشکلات و تصمیم گیری. وی نیز همچون زورکوفسکی بر مهارت حل مسئله تاکید کرده است.
استانداردهای سواد اطلاعاتی
انجمن کتابخانه های دانشکدهای و پژوهشی نیز در ژانویه ۲۰۰۰، استانداردها و شاخصهای عملکرد و بروندادهایی را برای اندازه گیری میزان برخورداری از توانایی مربوط به سواد اطلاعاتی با عنوان «استاندارد قابلیتهای سواد اطلاعاتی برای آموزش عالی» تصویب و منتشر کرد.
در استاندارد نخست این انجمن تاکید می شود دانشجویی که از سواد اطلاعاتی برخوردار است ماهیت و گستره نیاز اطلاعاتی خود را تشخیص می دهد.
در استاندارد دوم دانشجوی دارای سواد اطلاعاتی به شیوه ای موثر و کارآمد به اطلاعات مورد نیاز دسترسی پیدا می کند.
در استاندارد سوم تاکید می شود که دانشجوی دارای سواد اطلاعاتی به روش نقادانه به ارزیابی اطلاعات گردآوری شده می پردازد و اطلاعات گزینش شده را با دانش پیشین خود تلفیق و نظام را ارزیابی می نماید. استاندارد چهارم به این می پردازد که فرد دارای سواد اطلاعاتی چگونه از اطلاعات استفاده موثر می کند .
در استاندارد پنجم به درک دانشجوی دارای سواد اطلاعاتی از محیط اقتصادی قانونی و اجتماعی پرداخته و یادآور شده است که چنین فردی به شیوه ای اخلاقی و قانونی به اطلاعات دسترسی پیدا می کند و از آن استفاده می کند.
کسب و کار الکترونیک
کسب و کار الکترونیک عبارتست از کاربردی کردن کلیه سیستمهای اطلاعاتی برای تقویت و کنترل فرآیندهای کسب و کار. امروزه این فرآیندها با استفاده از تکنولوژیهای مبتنی بر وب توسعه مییابند .
کسب و کار الکترونیکی در یک تعریف ساده واژهای به معنی انجام کسب و کار با استفاده از ارتباطات راه دور و ابزارهای مرتبط است . تجارت الکترونیک از این دست دارای مفهومی کوچکتر و محدودتر نسبت به کسب و کار الکترونیکی است . در تجارت الکترونیک حتماً باید بین دو طرف پول رد و بدل شود ( تا به مفهوم تجارت برسیم ) ولی در کسب و کار الکترونیک لازم نیست پولی مبادله گردد . به عنوان مثال دادگاهی که در آن محاکمه از طریق فضای اینترنتی انجام میگردد کسب و کار الکترونیک محسوب میشود .
برخی نیز کسب و کار الکترونیک را ترکیبی از تجارت الکترونیک، هوشمندی شرکتها، مدیریت ارتباط با مشتری، مدیریت زنجیرهٔ تامین و برنامه ریزی منابع شرکت میدانند که به صورت زیر بیان میشود :
كسب و كار الكترونيك
كسب و كار الكترونيك تعاريف متعددي دارد كه در زير به برخي از آنها اشاره مي شود: - كسب و كار الكترونيك وسيله اي كه مسير رسيدن بنگاهها به بازار را هموار مي سازد. مسيري كه مشتريان در آنجا اقدام به خريد كالا و خدمات مي كنند؛ - كسب و كار الكترونيك وسيله اي است كه به استفاده كنندگان آن امكان رسيدن به مشتريان موثر و كارآمد را فراهم مي سازد؛ - كسب و كار الكترونيك توانايي هدايت تجارت از طريق شبكه هاي الكترونيك نظير اينترنت و شبكه جهاني است.
تجارت الكترونيك
براساس تعريف دفتر توسعه جامعه اروپا(OECD) به طور كلي تجارت الكترونيك، معاملات را در ارتباط با فعاليتهاي تجاري افراد و سازمانها شكل مي دهد. اين فعاليتها براساس پردازش و انتقال اطلاعات ديجيتالي (متن، صدا و تصاوير) مبتني هستند. تجارت الكترونيك، به مجموعه فعاليتهايي اطلاق مي گردد كه مستقيماً به وسيله ارتباطات الكترونيكي (شبكه اي) پشتيباني مي شود.
تفاوت كسب و كار الكترونيك و تجارت الكترونيك كسب و كار الكترونيك به مفهوم كلي شامل به كارگيري فناوريهاي جديد براي برقراري ارتباطات زنجيره اي بين سازندگان، فروشندگان، عرضه كنندگان و به طور كلي ارايه دهندگان كالا و خدمات از يك سو و خريدار و مصرف كننده و يا به طور كلي مشتري از سوي ديگر است و نتيجه آن اتخاذ تصميمهاي بهتر، بهينه سازي كالا و خدمات، كاهش هزينه ها و گشودن كانالهاي جديد است. ولي تجارت الكترونيك به هر شكلي از نقل و انتقالات در تجارت اطلاق مي شود كه در آن طرفين، بيشتر از طريق الكترونيكي با يكديگر در تماس هستند تا از طريق نقل و انتقالات فيزيكي. به عبارت ديگر، تجارت الكترونيك زيربخشي از كسب و كار الكترونيك در سازمانها است، زيرا در كسب و كار الكترونيك، شكل الكترونيكي كليه فرايندهاي كسب و كار سازمان از قبيل توليد، تحقيق و توسعه امور اداري، مالي، مديريت نيروي انساني، پشتيباني و تجارت مطرح است. در حالي كه در تجارت الكترونيك تنها فرايند تجارت سازمان به صورت الكترونيك يك جزء بنيادي از كسب و كار الكترونيك به حساب مي آيد. كسب و كار الكترونيك باعث مي شود تا فرايندهاي تجارت، روابط و دادوستد جهاني گردد. محيط تجاري شركت، ممكن است، شامل يك شبكه جهت دسترسي به سازمانهاي عمومي يا شبكه هايي كه با محافظت خاص براي دسترسي افرادي خاص طراحي شده و يا حتي شبكه داخلي باشد كه براي دسترسي افراد و كارمندان داخل شركت طراحي شده است. كسب و كار الكترونيك تنها قراردادن يك صفحه شبكه اي نيست. بلكه محيط مدلهاي تجاري اعم از تجارت با كارمندان، مشتريان، تامين كنندگان و شركا است. (سرمد، 1382، ص3)
انواع كسب و كار الكترونيك
كسب و كار الكترونيك بسته به اينكه طرفهاي معامله سازمانها يا افراد باشند به انواع زير تقسيم مي شوند. در اينجا روابط بر مبناي اهداف تجاري شكل مي گيرد. واحد تجاري با واحد تجاري (BUSINESS TO BUSINESS = B2B) ؛ واحد تجاري با مصرف كننده (BUSINESS TO CONSUMER = B2C) مصرف كننده با مصرف كننده (CONSUMER TO CONSUMER = C2C) واحد تجاري با دولت (BUSINESS TO GOVERNMENT = B2G) دولت با واحد تجاري (GOVERNMENT TO BUSINESS = G2B)
شيوه هاي كسب و كار الكترونيك
به طور كلي سه شيوه معاملات كسب و كار الكترونيكي وجود دارد: OFF LINE = در اين شيوه بنگاهها براي انجام فعاليتهاي تجاري از سيستم پست الكترونيكي استفاده مي كنند.
ON LINE = در اين شيوه،& بنگاهها از طريق «<تعيين كننده متحدالشكل منبع» (UNIFORM RESOURCE LOCATOR = URL) اقدام به معاملات تجاري مي كنند. URL ها آدرسهايي هستند كه ساختار آنها براي همه كامپيوترها يكسان است و به وسيله آن مي توان به منبع مورد نظر دست يافت (اسنل، 1379، ص 77). دروازه شبكه (PORTAL) يك صفحه شبكه است كه در آن لينك هايي براي رفتن به سايت هاي محتوي اخبار مربوط به موضوعهاي مختلف وجود دارد. اين صفحات داراي تعداد زيادي آدرس با موضوعهاي مختلف هستند. (اسنل، 1379، ص 97). خدمات دروازه شبكه اغلب شامل موتورهاي جستجوگر، پست الكترونيكـــــي، چت، نقشه ها، فروش و گزينه هاي ديگري براي مشتريان است. درواقع دروازه هاي شبكه هدفي براي تبليغات و بازاريابي هستند.مزاياي استفاده از كسب و كار الكترونيك: نزديك شدن ارتباطات؛ دستيابي به بازارهاي جديد؛ افزايش ميزان فروش و سود؛ حذف هزينه هايي مانند تهيه كاغذ، چاپ، بروشور و كاتالوگ؛ كاهش هزينه هاي معاملاتي و تداركاتي؛ بهبود مديــريت بر روابط مصرف كننده، عرضه كننده و كاركنان؛ كاهش آلودگي محيط زيست، ترافيك و ازدحام.
معايب كسب و كار الكترونيك مسئله امنيت، امكان ورود به سيستم هاي شما از طريق آدرس پست الكترونيكي، سايت شبكه و دستيابي به اطلاعات مالي و غيره؛ اختلال در برنامه كاري در صورت خرابي سيستم؛ از دست دادن كنترل؛ مشكلات و هزينه هاي به روز بودن با فناوريهايي كه به سرعت پيشرفت مي كنند.
چارچوب تحليلي گسترش و نفوذ هر فناوري بستگي به چند عامل نظير منافع بالقوه فناوري، ظرفيت جذب بنگاهها دارد. منافع بالقوه نه تنها به توليدكنندگان كالاها و خدمات مي رسد كه از فناوري جديد استفاده مي كنند، بلكه مصرف كنندگان آن كالاها و خدمات نيز از آن بهره مند مي شوند. براي مثال، رشد سريع اينترنت باعث مي شود هم عرضه كنندگان و هم مصرف كنندگان از مطلوبيت بيشتري برخوردار گردند.
پذيرش فناوري كسب و كار الكترونيك تابعي از چندين عامل است. اين عوامل در اكثر مواقع اثر تقويت كننده دو جانبه اي (متقابلي) بر يكديگر دارند ملاحظات بين المللي كه شامل صادرات، واردات فنــــاوري و... است در تعامل با كسب و كار الكترونيك، اثرتقويت كننده بر يكديگر دارند. در اين حالت بنگاه در سطح بين المللي با پذيرش كسب و كار الكترونيك واردات و صادرات خود را برمبناي اصول استاندارد كسب و كـــــار الكترونيك شكل مي دهد. از طرف ديگر قرار گرفتن كالا و خدمات در فضاي تجارت الكترونيكي موجب حذف فاصله بين مبدا و مقصد كالاها و خدمات مي گردد و تغييرات اساسي در بازارهاي هدف به وجود مي آورد. موفقيت در اين فرايند، منوط به مديريت كارا و حرفه اي اسـت. مديريت حرفـه اي با درك و شناخت از فضاي ارتباطات بين المللي، شيوه هاي كسب و كار الكترونيك را متناسب با ملاحظات بيـــن المللي تطبيق مي دهد. از طرف ديگر، مديريت حرفه اي با تجارت مدرن روابط غيرمعمـــول را تصحيح مي كند. حجم عمليات، اثرات دو سويه اي را بر كسب و كار الكترونيك دارد. از آنجايي كه استفاده از كسب و كار الكترونيك باعث دستيابي به انبوهي از مشتريان با سلايق مختلف مي گردد. لذا بنگــاههاي فعال در امر تجارت بين المللي با گسترش ظـــرفيت توليدي و تنوع بخشي به توليدات كالا و خدمات سعي در جذب مشتريان بيشتر است. يكي از شرايط مهم ديگر در كسب و كار الكترونيك وجود شبكه ارتباطي قوي همراه با اطمينان بالاست. دسترسي به پهناي باند بالاتر در اختيار هيچ كدام از بنگاهها نيست. پهناي باند قسمتي از زيرساختهاي نهادينه شده توسط دولت است. هرقدر اين پهنا بالاتر باشد، حجم وسرعت اطلاعاتي كه ردوبدل مي كند بيشتر خواهد بود. از اين رو با درنظر گرفتن نقش مهمي كه اين عامل مي تواند در موقعيت خدمات شبكه با توان بالا داشته باشد، خصوصي سازي و مقررات زدايي خدمات ارتباطي به منظور افزايش كارايي در سيستم مخابرات در كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته مورد تاكيد قرار مي گيرد. متغيرهاي رفتاري نظير ميزان مهارت نيروي انساني بنگاهها، حجم سرمايه گذاري در تحقيق و توسعه و نرخهاي دستمزد، از عوامل مهمي هستند كه در پذيرش كسب و كار الكترونيك توسط بنگاهها موثرند. هرقدر بنگاه تجاري در سطح بين المللي از نيروي انساني متخصص بيشتري برخوردار باشد و منابع بيشتري را به سرمايه گذاري تخصيص دهد، موقعيت بهتــــــري در جذب و پذيرش كسب و كار الكترونيك دارد. همچنين دستمزدهاي بالا هميشه انگيزه عمده اي براي نيروي كار جهت افزايش كارايي و نوآوري به حساب مي آيد. در نتيجه به كارگيري كسب و كار الكترونيك منافع متعددي را به دنبال دارد. علي رغم اينكه بسياري از منافع موجود در شكل يك ذكر گرديد، بسياري از بنگاهها به دليل پايين بودن هزينه مشاركت را قبول مي كنند اينترنت باعث ارزاني دسترسي به اطلاعات و بازارهاي جهاني مي شود. اين عامل موجب مي گردد سرعت عمل در بازارهاي چند منظوره كه براي توليد كالاها و اطلاعات است، بالا برود. به طور بالقوه شكل تازه اي به سازمان دهي زيرساخت مشاغل مــــوجود مي بخشد و با ارزش گذاري مجدد، راه را براي انجام معاملات تجاري باز مي كند و با مهندسي مجدد بازرگاني محدوديتهايي كه به طور سنتي توليدكنندگان را از مشتريان جدا مي ساخت رها مي سازد.از سوي ديگر، فعاليتهاي منفصل و جدا از هم نظير سفارش، پرداخت و خدمات بعد از فروش، ممكن است به يك فرايند واحد ادغام شده و باعث كاهش هزينه هاي اعتباري گردد. نتيجه چنين فرايندي منتهي به افزايش كارايي و رقابت پذيري در بين بنگاههاي صادراتي است. نتيجه گيري
باتوجه به چارچوب تئوريك مطرح شده و بررسي تجربه هند از كسب و كار الكترونيك براي افزايش انگيزه صادراتي پيشنهادات زير براي بنگاههاي تجاري فعال در امور بازرگاني به بنگاههاي بين المللي توصيه مي شود. ورود به سازمان تجارت جهاني و قرار گرفتن در وضعيت رقابتي امري اجتناب ناپذير است. از اين رو استفاده از فناوريهاي نوين تجاري در بنگاههاي صادراتي مورد تاكيد قرار مي گيرد. از آنجا كه موفقيت در كسب و كار الكترونيك نيازمند توجه به عوامل جانبي و تاثيرگذار بر آن است. لذا مديريت حرفه اي و به كارگيري نيروي كار متخصص براي تقويت كسب و كار الكترونيك براي بنگاهها توصيه مي شود.
ماهیت اطلاعات
معمولاً دو واژه دادهها و اطلاعات را به جای یکدیگر به کار میبرند، ولی این دو واژه تفاوت زیادی با هم دارند. دادهها اعداد و ارقام خام، تجزیه و تحلیل نشده و واقعیتهایی درباره رویدادها هستند. اطلاعات زمانی به دست میاید که این دادهها تنظیم یا به شیوهای معنی دار تجزیه و تحلیل شوند.
مشاوره فناوری اطلاعات
مشاوره فناوری اطلاعات، (به انگلیسی: Information technology consulting) گرایشی است که بر راهنمایی صاحبان کسب و کار، در نحوه استفاده از فناوری اطلاعات جهت رسیدن به اهداف کاریشان تمرکز دارد. علاوه بر ارائه راهکار، مشاوران فناوری اطلاعات معمولا خدماتی از قبیل تخمین، مدیریت، پیادهسازی، استقرار و اداره سیستمهای فناوری اطلاعات را نیز برای صاحبان مشاغل انجام میدهند. به این نوع خدمات برونسپاری گفته میشود.
تقسیمات
صنعت مشاوره فناوری اطلاعات را میتوان میتواند به چهار بخش کلی تقسیم نمود:
خدمات حرفهای: زمینههایی که دارای تعداد زیادی نیروی کار حرفهای بوده و هزینه این نوع خدمات نیز زیاد میباشد.
تامین نیروی انسانی: تامین کننده نیازهای مشاغل بطور موقت که اکثرا در غیاب نیروهای کار اصلی، کمبود دانش فنی و یا پروژههای تخصصی ارائه میگردد.
مشاوران مستقل: که بطور شخصی یا بعنوان کارمند یک موسسه تامین نیرو و یا بعنوان یک پیمانکار مستقل مشغول به فعالیت هستند.
مشاوران امنیت اطلاعات.
خدمات
از خدمات مشاوران به دلایل مختلفی استفاده میشود:
به دست آوردن راهکارهایی هدفمند از خارج از موسسه.
استفاده از تجربیات ویژه یک مشاور.
استفاده از خدمات موقت یک مشاور در طول پروژهای که فقط یکبار اجراء خواهد شد و نیاز به استخدام پرسنل تمام وقت ندارد.
برای برونسپاری تمام یا بخشی از یک پروژه فناوری اطلاعات.
پنج اصل اساسی
پنج اصل اساسی مشاوره فناوری اطلاعات:
تمرکز بر رابطه: درک شخصیت و انتظارات مشتری، سازمان مشتری، و سایر ذینفعان
تعریف واضح وظایف: تعریف واضح نقشها و مسئولیتهای مشتری، سایر ذینفعان و مشاور.
تجسم موفقیت: کمک به مشتری تا از نتیجه نهایی در ابتدای کار مطلع باشد
شما توصیه میکنید، آنها تصمیم میگیرند. مشتری بهترین فردی است که میتواند تصمیم بگیرد.
توجه داشتن به نتایج: اطمینان از اینکه راهحلهای توصیه شده انتظارات و نگرانیهای مشتری، آموزشها، پیادهسازی و ضوابط نگهداری را برآورده میکند.
پیش نیازها و موانع عمده
وقتیکه صاحب یک کسب و کار، احتیاجاتی را برای ارتقاء وضعیت کسب و کار به مرحلهای بالاتر تعریف میکند، یک تصمیم گیرنده، دامنه، هزینه و محدوده زمانی را برای این مساله تعریف میکند. نقش شرکت مشاور فناوری اطلاعات این است که به پرورش و حمایت از این شرکت از اولین مراحل تا به پایان ادامه دهد و نه تنها پروژه را به محدود، زمان و هزینه مورد نظر برساند بلکه نهایت رضایت مشتری را نیز فراهم آورد.
هدف گذاری و برنامهریزی
مشکل همیشگی این است که مالک یک کسب و کار تا زمان شروع، اطلاعی از جزییات اینکه محصول نهایی پروژه چیست ندار،د در خیلی مواقع تلاشهای بیشتر در بعضی پروژهها باعث از بین رفتن مقدار زیادی بودجه میشود. مشکل بزرگتر این است که مبنای ارزیابی مدیرانی که مسئولیت مدیریت پروژه برعهده آن گذاشته شده است مبهم باشد. در این حالت پاسخگو نگهداشتن آن مدیر در برابر اقداماتش مشکل خواهد بود.
فرایند کسبوکار و طراحی سیستم
هدف و دامنه یک پروژه قویأ به فرآیندهای انتخاب شده کسب و کار و محصولات حاصل از پروژه مرتبط و وابسته است. براساس اینکه آیا پروژه باعث ایجاد محصول جدیدی خواهد شد و یا اینکه بخشهای غیر سود آور آن کسب و کار را متوقف خواهدنمود، این تغییرات تاثیراتی بر فرآیندهای کسب و کار و سیستمهای آن خواهد داشت. همانطور که یک معمار ابتدا باید نقشه پایههای یک ساختمان را طراحی کند، مستندسازی فرآیندهای کسب و کارا و نیازمندیهای سیستم نیز پایههای هدف گذاری پروژه هستند.
جهتیابی با نشانههای طبیعی
هرگونهای از درختان برشها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر میگذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب.
این روشها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابلملاحظهای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگلهای انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آنها- برخی روشها کارا نخواهند بود. اگر از علامتهای طبیعی استفاده میکنید، برای تصمیمگیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که میتوانید پیدا کنید.
بسیاری از روشهای زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهٔ شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
۱- جهتیابی با خزهها و گلسنگها: سمت شمالی درختان و تختهسنگها، گلسنگها و خزههای بیشتری دارد؛ چرا که نمناکتر و مرطوبتر از سمت جنوبی آنهاست.
خزه در جایی رشد میکند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محلهای خنک و نمناک. تنهٔ درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزهها معمولاً بیشتر در این سمت میرویند.
این روش همیشه نتیجهٔ درست به ما نمیدهد. ۱) هرچند سمت شمالی در سایهٔ بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزهها رطوبت مهمتر از سایه است(جایی که رطوبت در آنجا بیشتر ماندگار است). ۲) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. ۳) در یک اقلیم بارانی(جنگلها و بیشههای مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همهطرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کردهاست). ۴) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. ۵) در مناطق خشک هم که اصلاً خزهای وجود ندارد!
ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکانهای سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ.
۲- جهتیابی با درختان: از آنجا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمتشان شاخوبرگ کمتری دارند.
به دلیل آنکه آفتاب بیشتر از سمت جنوب میتابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد میکنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت میکند. این درختها در جنوب بیشتر دیده میشوند.
پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازکتر است.
پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان میدهد؛ سمت پوسیده شمال است.
به خاطر نوع تابش خورشید، شاخههای جنوبی اکثر درختان افقیتر و شاخههای شمالی عمودیترند.
در کوههای سنگی، کاجهای انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی میرویند.
معمولاً درختان برگ ریز در شیبهای جنوبی تپهها میرویند و سراشیبهای شمالی همیشه سبز است.
زمینِ اطراف ریشهٔ درختان، به سمت جنوب سستتر و توخالیتر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفتتر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست.
رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپهها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود.
۳-جهتیابی با تنهٔ درختان بریدهشده: اگر مقطع درخت بریدهشدهای را نگاه کنید، تعدادی دایرهٔ هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت میباشد. درختی که بطور دائم آفتاب به تنهاش بتابد، دایرههای نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیکتر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقههای سنی درخت به هم نزدیکتر باشد سمت شمال را مشخص میکند، و سمتی که خطوط حلقههای سنی از هم فاصلهٔ بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان میدهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن.
۴- جهتیابی به کمک گلها و گیاهان: گیاهان، و گلهای درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق.
برخی گیاهان برای جهتیابی اشتهار یافتهاند. مثلاً در آمریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهتگیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطبنما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» میخوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهٔ این سرزمین از این گیاه برای جهتیابی استفاده میکردهاند.
اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهتیاب است. این گیاه که در سرزمینهای گرم و خشک میروید، برگهایش رو به شمال یا جنوب است.
همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخههایش شرقی-غربی اند.
همانطور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را میتوان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روشهای دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند.
۵- جهتیابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که میوزند، نامگذاری میکنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقهای باد غالب و برجستهای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانیتر بوده و در جهت خاصی میوزد. با دانستن جهت بادهای غالب میتوانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید.
معمولاً نام باد را از جهتی که وزیدهاست، نامگذاری میکنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب میوزد.
برای جهتیابی به کمک باد غالب، ۱) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. ۲) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقهٔ ما باد غالب از شرق میوزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهتهای اصلی هم به سادگی یافته میشوند.
نکتهٔ اول: اگر جهت باد غالب منطقهتان را نمیدانید، اطلاعات زیر ممکن است کمککار باشد:
در نواحی معتدل، باد غالب از غرب میوزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی)
در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد.
در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق میوزد.
نکتهٔ دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم:
در هر منطقهای باد غالب ویژگیهای خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر میکند.
باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برفهای باد آورنده و در جهت علفهای بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد.
الف)درختان:
جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقهاست. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شدهاند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیدهاست.
اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کردهاست.
در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخههای جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان میشود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخههای جوان میشود.
درختی که برای تعیین جهت استفاده میشود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند.
از آنجا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، باید یافتههای خود را با مشاهدهٔ درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید.
ب)ماسه و برف:
امواج ماسه در بیابانها، و امواج پستی-بلندیهای برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان میدهند. البته گاه به خاطر آنکه این موجها خیلی کوچکاند و از چند سانتیمتر تجاوز نمیکنند، برای یافتن باد غالب نمیتوانند کمککار باشند، زیرا میتوانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند.
در بیابانها انواع مختلف تلماسهها وجود دارند، که شکل آنها جهت باد غالب را نمایان میسازد؛ همچنین در مورد تلیخهای قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برفاند، باد غالب تودههای برف را میراند و آنها را تبدیل به تلهای برآمدهای میسازد. این تلها از چند سانتیمتر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل میشوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل میکند.
ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلاً مردم کنار ساحل با نسیم دریا مأنوساند. معمولاً بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا میوزد. در شب هم معمولاً جهت نسیم برعکس میشود و از خشکی به سمت دریا میوزد. نسیم مشابهی در درهها و کوهها میوزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن میگیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره میوزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهتمان است، میتوانیم جهتهای اصلی را بیابیم.
د) هوای گرم و سرد: در نیمکرهٔ شمالی زمین هوایی که از شمال میآید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب میآید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است).
هـ) سایر موارد:
اگر گمان میکنید که بادی که در لحظه میوزد باد غالب منطقهاست، میتوانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان میتوانید جهت باد را بفهمید.
میتوانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ بهویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده میشوند.
در روی دریا و اقیانوسها بادهای غالب دارای ویژگیها و ابرهای خاص خود هستند.
۶- جهتیابی به کمک رودخانهها: بسیاری از رودها و نهرها در نیمکرهٔ شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلاً رود نیل -که تماماً در نیمکرهٔ شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه میریزد.
۷- جهتیابی به کمک حیوانات و حشرات:
مورچهها خاکِ لانهٔ خود را به سمت جنوب یا شرق میریزند. مورچهها چنین میکنند تا در هنگام روز خاکریزشان به عنوان سایهبانی برایشان عمل کند، تا راحتتر کار خود را انجام دهند.
مورچهها خانههای خود(مورتپهها) را بر روی شیبهای جنوب شرقی میسازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمتها میتابد. آنها مورتپههای خود را نزدیک درختان و صخرههای جنوبی و جنوب شرقی بنا میکنند.
اگر شما در کنار برکه یا دریاچهای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آنها معمولاً ترجیح میدهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند.
دارکوب(شانهبهسر) معمولاً حفرههایش را در سمت شرقی درخت حفر میکند.
سنجابها هم معمولاً در سوراخهای سمت شرقیِ درختان خانه و لانه میگزینند.
۸- جهتیابی به کمک خانههای شهری: امروزه معمولاً خانهها را به موازات شمال -جنوب یا شرق-غرب میسازند؛ یعنی نسبت به جهتهای اصلی مورب نمیسازند. این میتواند در تنظیم صحیح جهتها و تصحیح روشهای تقریبی بالا کمککار باشد. باید توجه کرد که در بسیاری موارد این اصل رعایت نشدهاست.
قطب مغناطیسی شمال
قطبهای مغناطیسی یعنی جایی که خطوط میدان مغناطیسی به صورت واگرا از زمین خارج (جنوب مغناطیسی) و یا به صورت همگرا به آن وارد (شمال مغناطیسی) میشوند.
عقربه قطبنما -به عنوان یک وسیله مغناطیسی (یک آهنربا)- وقتی که آزادانه معلق شود، قطبهای مغناطیسی را یافته و در جهت آنها آرایش میگیرد؛ یعنی جایی که عموماً شمال حقیقی نیست (بهجز برخی مناطق کره زمین). زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، «میل مغناطیسی» نامیده میشود.
قطبهای مغناطیسی زمین در طول زمان تغییر میکنند. قطب شمال مغناطیسی در سال ۲۰۰۱ در موقعیت ۸۱٫۳ درجه شمالی و ۱۱۰٫۸ درجه غربی، در سال ۲۰۰۵ در موقعیت ۸۳٫۱ درجه شمالی و ۱۱۷٫۸ درجه غربی و در سال ۲۰۰۹ در موقعیت ۸۴٫۹ درجه شمالی و ۱۳۱٫۰ درجه غربی بودهاست. در سال ۲۰۱۲ قطب مغناطیسی شمال در موقعیت ۸۵٫۹ درجه شمالی و ۱۴۷٫۰ درجه غربی قرار گرفت.
هر ۲۵ هزار سال، قطبهای مغناطیسی یک دور کامل میزنند.
قطب شمال مغناطیسی، سالانه ۷٫۳۴ کیلومتر جابهجا میشود.
انحراف مغناطیسی
انحراف مغناطیسی خطای ناشی از تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی و منطقهای (مانند فلز و الکتریسیته) ااست، که باید در کنار میل مغناطیسی در نظر گرفته شود. هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن میتواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است؛ ولی در مکانهایی که مثلاً معدن آهن وجود دارد باید در نظر گرفته شود.
میل مغناطیسی
انحراف مغناطیسی یا تغییر مغناطیسی یا میل مغناطیسی زاویه بین نصف النهار مغناطیسی و نصف النهار جغرافیایی در هر نقطه از سطح زمین است.
میل مغناطیسی، در هر نقطه از زمین، زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی در آن نقطه است؛ یعنی زاویهٔ بین سمتی که عقربهٔ قطبنما نشان میدهد، و سمت شمال جغرافیایی. منابع مختلف میل مغناطیسی را «شیب مغناطیسی» یا «تنزل مغناطیسی» یا «تغییر مغناطیسی» هم مینامند. برخی به آن انحراف مغناطیسی هم گفتهاند، ولی دیگران این واژه را برای انحراف عقربهٔ قطبنما در اثر عوامل محیطی (مانند وسایل آهنی و منابع الکتریکی و غیره) مناسبتر میدانند.
میل مغناطیسی با موقعیت، زمان (سالانه و روزانه)، ناهنجاریهای مغناطیسی محلی، ارتفاع (جزئی و قابل صرف نظر) و فعالیتهای مغناطیسی خورشید تغییر میکند. میل مغناطیسی در طول خطوطی &mdash؛ که اصطلاحا خطوط هم ارز∗ نامیده میشوند &mdash؛ ثابت است. خط فرضی با میل مغناطیسی صفر درجه در حال حاضر از غرب خلیج هودسن، دریاچه سوپریور، دریاچه میشیگان و فلوریدا عبور میکند.
تعیین میل مغناطیسی
اگر عقربه قطبنما شرق یا غربِ شمال واقعی را به عنوان شمال مشخص نماید، این اختلاف به ترتیب میل مغناطیسی شرقی یا غربی نامیده میشود. شمال مغناطیسی هم در نیمکره شمالی و هم در نیمکره جنوبی به عنوان مرجع میل مغناطیسی است. مقدار زاویهٔ انحراف بستگی با محل آزمایش دارد. برای تعیین میل مغناطیسی در یک منطقه مورد نظر میتوان از موارد زیر استفاده کرد:
نقشههای توپوگرافی چاپ شده: این نقشه ها با اندازه گیری های متعدد میل مغناطیسی در نقاط مختلف کرهٔ زمین تهیه می شوند. در برخی نقشهها میل مغناطیسی منطقه به وسیله زاویه بین دو پیکان شمال مغناطیسی (MN) و شمال حقیقی (GN) نشان داده شده است.
نمودارهای خطوط همارز چاپ شده و یا موجود در وبگاهها، که میل مغناطیسی را نشان میدهند.
حسابگر آنلاین برای مشخص نمودن آخرین میل مغناطیسی، برای یک موقعیت مشخص (طول و عرض جغرافیایی) و زمان مشخص.
لازم به ذکر است که در یک محل مقدار زاویهٔ انحراف برحسب زمان اندکی تغییر میکند و اندازهٔ آن در نقاط مختلف زمین متفاوت است.
در ایران میل مغناطیسی به سمت شرق است و مقدار زاویه آن در مکانهای مختلف متفاوت است. برای نمونه در ۱۲ خردادماه سال ۱۳۸۶ میل مغناطیسی تهران &mdash؛ طبق محاسبات &mdash؛ برابر ۴ درجه و چهار دقیقه به سمت شرق بودهاست، که هر سال نزدیک چهار دقیقه (کمتر از یکدهم درجه) به سمت شرق افزایش پیدا میکند.
مثال
چنانچه به کمک عقربهٔ مغناطیسی به طرف قطب شمال یا جنوب برویم، به قطب شمال و جنوب واقعی کرهٔ زمین نمیرسیم. علت این است که قطب شمال و جنوب جغرافیایی و مغناطیسی کرهٔ زمین، با هم یکی نیست؛ یعنی اینکه قطب شمال مغناطیسی زمین، درست روی قطب شمال جغرافیایی زمین قرار ندارد و اگر دو قطب جغرافیایی و مغناطیسی زمین را توسط خطی فرضی به به نام محور به هم وصل کنیم، بین دو محور مغناطیسی و محور جغرافیایی زمین، زاویهای ساخته میشود که به آن، زاویهٔ میل مغناطیسی گویند.
هرگونهای از درختان برشها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر میگذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب.
این روشها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابلملاحظهای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگلهای انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آنها- برخی روشها کارا نخواهند بود. اگر از علامتهای طبیعی استفاده میکنید، برای تصمیمگیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که میتوانید پیدا کنید.
بسیاری از روشهای زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهٔ شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
۱- جهتیابی با خزهها و گلسنگها: سمت شمالی درختان و تختهسنگها، گلسنگها و خزههای بیشتری دارد؛ چرا که نمناکتر و مرطوبتر از سمت جنوبی آنهاست.
خزه در جایی رشد میکند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محلهای خنک و نمناک. تنهٔ درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزهها معمولاً بیشتر در این سمت میرویند.
این روش همیشه نتیجهٔ درست به ما نمیدهد. ۱) هرچند سمت شمالی در سایهٔ بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزهها رطوبت مهمتر از سایه است(جایی که رطوبت در آنجا بیشتر ماندگار است). ۲) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. ۳) در یک اقلیم بارانی(جنگلها و بیشههای مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همهطرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کردهاست). ۴) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. ۵) در مناطق خشک هم که اصلاً خزهای وجود ندارد!
ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکانهای سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ.
۲- جهتیابی با درختان: از آنجا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمتشان شاخوبرگ کمتری دارند.
به دلیل آنکه آفتاب بیشتر از سمت جنوب میتابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد میکنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت میکند. این درختها در جنوب بیشتر دیده میشوند.
پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازکتر است.
پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان میدهد؛ سمت پوسیده شمال است.
به خاطر نوع تابش خورشید، شاخههای جنوبی اکثر درختان افقیتر و شاخههای شمالی عمودیترند.
در کوههای سنگی، کاجهای انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی میرویند.
معمولاً درختان برگ ریز در شیبهای جنوبی تپهها میرویند و سراشیبهای شمالی همیشه سبز است.
زمینِ اطراف ریشهٔ درختان، به سمت جنوب سستتر و توخالیتر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفتتر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست.
رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپهها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود.
۳-جهتیابی با تنهٔ درختان بریدهشده: اگر مقطع درخت بریدهشدهای را نگاه کنید، تعدادی دایرهٔ هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت میباشد. درختی که بطور دائم آفتاب به تنهاش بتابد، دایرههای نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیکتر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقههای سنی درخت به هم نزدیکتر باشد سمت شمال را مشخص میکند، و سمتی که خطوط حلقههای سنی از هم فاصلهٔ بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان میدهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن.
۴- جهتیابی به کمک گلها و گیاهان: گیاهان، و گلهای درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق.
برخی گیاهان برای جهتیابی اشتهار یافتهاند. مثلاً در آمریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهتگیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطبنما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» میخوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهٔ این سرزمین از این گیاه برای جهتیابی استفاده میکردهاند.
اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهتیاب است. این گیاه که در سرزمینهای گرم و خشک میروید، برگهایش رو به شمال یا جنوب است.
همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخههایش شرقی-غربی اند.
همانطور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را میتوان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روشهای دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند.
۵- جهتیابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که میوزند، نامگذاری میکنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقهای باد غالب و برجستهای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانیتر بوده و در جهت خاصی میوزد. با دانستن جهت بادهای غالب میتوانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید.
معمولاً نام باد را از جهتی که وزیدهاست، نامگذاری میکنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب میوزد.
برای جهتیابی به کمک باد غالب، ۱) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. ۲) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقهٔ ما باد غالب از شرق میوزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهتهای اصلی هم به سادگی یافته میشوند.
نکتهٔ اول: اگر جهت باد غالب منطقهتان را نمیدانید، اطلاعات زیر ممکن است کمککار باشد:
در نواحی معتدل، باد غالب از غرب میوزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی)
در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد.
در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق میوزد.
نکتهٔ دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم:
در هر منطقهای باد غالب ویژگیهای خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر میکند.
باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برفهای باد آورنده و در جهت علفهای بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد.
الف)درختان:
جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقهاست. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شدهاند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیدهاست.
اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کردهاست.
در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخههای جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان میشود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخههای جوان میشود.
درختی که برای تعیین جهت استفاده میشود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند.
از آنجا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، باید یافتههای خود را با مشاهدهٔ درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید.
ب)ماسه و برف:
امواج ماسه در بیابانها، و امواج پستی-بلندیهای برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان میدهند. البته گاه به خاطر آنکه این موجها خیلی کوچکاند و از چند سانتیمتر تجاوز نمیکنند، برای یافتن باد غالب نمیتوانند کمککار باشند، زیرا میتوانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند.
در بیابانها انواع مختلف تلماسهها وجود دارند، که شکل آنها جهت باد غالب را نمایان میسازد؛ همچنین در مورد تلیخهای قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برفاند، باد غالب تودههای برف را میراند و آنها را تبدیل به تلهای برآمدهای میسازد. این تلها از چند سانتیمتر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل میشوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل میکند.
ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلاً مردم کنار ساحل با نسیم دریا مأنوساند. معمولاً بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا میوزد. در شب هم معمولاً جهت نسیم برعکس میشود و از خشکی به سمت دریا میوزد. نسیم مشابهی در درهها و کوهها میوزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن میگیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره میوزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهتمان است، میتوانیم جهتهای اصلی را بیابیم.
د) هوای گرم و سرد: در نیمکرهٔ شمالی زمین هوایی که از شمال میآید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب میآید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است).
هـ) سایر موارد:
اگر گمان میکنید که بادی که در لحظه میوزد باد غالب منطقهاست، میتوانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان میتوانید جهت باد را بفهمید.
میتوانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ بهویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده میشوند.
در روی دریا و اقیانوسها بادهای غالب دارای ویژگیها و ابرهای خاص خود هستند.
۶- جهتیابی به کمک رودخانهها: بسیاری از رودها و نهرها در نیمکرهٔ شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلاً رود نیل -که تماماً در نیمکرهٔ شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه میریزد.
۷- جهتیابی به کمک حیوانات و حشرات:
مورچهها خاکِ لانهٔ خود را به سمت جنوب یا شرق میریزند. مورچهها چنین میکنند تا در هنگام روز خاکریزشان به عنوان سایهبانی برایشان عمل کند، تا راحتتر کار خود را انجام دهند.
مورچهها خانههای خود(مورتپهها) را بر روی شیبهای جنوب شرقی میسازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمتها میتابد. آنها مورتپههای خود را نزدیک درختان و صخرههای جنوبی و جنوب شرقی بنا میکنند.
اگر شما در کنار برکه یا دریاچهای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آنها معمولاً ترجیح میدهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند.
دارکوب(شانهبهسر) معمولاً حفرههایش را در سمت شرقی درخت حفر میکند.
سنجابها هم معمولاً در سوراخهای سمت شرقیِ درختان خانه و لانه میگزینند.
۸- جهتیابی به کمک خانههای شهری: امروزه معمولاً خانهها را به موازات شمال -جنوب یا شرق-غرب میسازند؛ یعنی نسبت به جهتهای اصلی مورب نمیسازند. این میتواند در تنظیم صحیح جهتها و تصحیح روشهای تقریبی بالا کمککار باشد. باید توجه کرد که در بسیاری موارد این اصل رعایت نشدهاست.
قطب مغناطیسی شمال
قطبهای مغناطیسی یعنی جایی که خطوط میدان مغناطیسی به صورت واگرا از زمین خارج (جنوب مغناطیسی) و یا به صورت همگرا به آن وارد (شمال مغناطیسی) میشوند.
عقربه قطبنما -به عنوان یک وسیله مغناطیسی (یک آهنربا)- وقتی که آزادانه معلق شود، قطبهای مغناطیسی را یافته و در جهت آنها آرایش میگیرد؛ یعنی جایی که عموماً شمال حقیقی نیست (بهجز برخی مناطق کره زمین). زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، «میل مغناطیسی» نامیده میشود.
قطبهای مغناطیسی زمین در طول زمان تغییر میکنند. قطب شمال مغناطیسی در سال ۲۰۰۱ در موقعیت ۸۱٫۳ درجه شمالی و ۱۱۰٫۸ درجه غربی، در سال ۲۰۰۵ در موقعیت ۸۳٫۱ درجه شمالی و ۱۱۷٫۸ درجه غربی و در سال ۲۰۰۹ در موقعیت ۸۴٫۹ درجه شمالی و ۱۳۱٫۰ درجه غربی بودهاست. در سال ۲۰۱۲ قطب مغناطیسی شمال در موقعیت ۸۵٫۹ درجه شمالی و ۱۴۷٫۰ درجه غربی قرار گرفت.
هر ۲۵ هزار سال، قطبهای مغناطیسی یک دور کامل میزنند.
قطب شمال مغناطیسی، سالانه ۷٫۳۴ کیلومتر جابهجا میشود.
انحراف مغناطیسی
انحراف مغناطیسی خطای ناشی از تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی و منطقهای (مانند فلز و الکتریسیته) ااست، که باید در کنار میل مغناطیسی در نظر گرفته شود. هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن میتواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است؛ ولی در مکانهایی که مثلاً معدن آهن وجود دارد باید در نظر گرفته شود.
میل مغناطیسی
انحراف مغناطیسی یا تغییر مغناطیسی یا میل مغناطیسی زاویه بین نصف النهار مغناطیسی و نصف النهار جغرافیایی در هر نقطه از سطح زمین است.
میل مغناطیسی، در هر نقطه از زمین، زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی در آن نقطه است؛ یعنی زاویهٔ بین سمتی که عقربهٔ قطبنما نشان میدهد، و سمت شمال جغرافیایی. منابع مختلف میل مغناطیسی را «شیب مغناطیسی» یا «تنزل مغناطیسی» یا «تغییر مغناطیسی» هم مینامند. برخی به آن انحراف مغناطیسی هم گفتهاند، ولی دیگران این واژه را برای انحراف عقربهٔ قطبنما در اثر عوامل محیطی (مانند وسایل آهنی و منابع الکتریکی و غیره) مناسبتر میدانند.
میل مغناطیسی با موقعیت، زمان (سالانه و روزانه)، ناهنجاریهای مغناطیسی محلی، ارتفاع (جزئی و قابل صرف نظر) و فعالیتهای مغناطیسی خورشید تغییر میکند. میل مغناطیسی در طول خطوطی &mdash؛ که اصطلاحا خطوط هم ارز∗ نامیده میشوند &mdash؛ ثابت است. خط فرضی با میل مغناطیسی صفر درجه در حال حاضر از غرب خلیج هودسن، دریاچه سوپریور، دریاچه میشیگان و فلوریدا عبور میکند.
تعیین میل مغناطیسی
اگر عقربه قطبنما شرق یا غربِ شمال واقعی را به عنوان شمال مشخص نماید، این اختلاف به ترتیب میل مغناطیسی شرقی یا غربی نامیده میشود. شمال مغناطیسی هم در نیمکره شمالی و هم در نیمکره جنوبی به عنوان مرجع میل مغناطیسی است. مقدار زاویهٔ انحراف بستگی با محل آزمایش دارد. برای تعیین میل مغناطیسی در یک منطقه مورد نظر میتوان از موارد زیر استفاده کرد:
نقشههای توپوگرافی چاپ شده: این نقشه ها با اندازه گیری های متعدد میل مغناطیسی در نقاط مختلف کرهٔ زمین تهیه می شوند. در برخی نقشهها میل مغناطیسی منطقه به وسیله زاویه بین دو پیکان شمال مغناطیسی (MN) و شمال حقیقی (GN) نشان داده شده است.
نمودارهای خطوط همارز چاپ شده و یا موجود در وبگاهها، که میل مغناطیسی را نشان میدهند.
حسابگر آنلاین برای مشخص نمودن آخرین میل مغناطیسی، برای یک موقعیت مشخص (طول و عرض جغرافیایی) و زمان مشخص.
لازم به ذکر است که در یک محل مقدار زاویهٔ انحراف برحسب زمان اندکی تغییر میکند و اندازهٔ آن در نقاط مختلف زمین متفاوت است.
در ایران میل مغناطیسی به سمت شرق است و مقدار زاویه آن در مکانهای مختلف متفاوت است. برای نمونه در ۱۲ خردادماه سال ۱۳۸۶ میل مغناطیسی تهران &mdash؛ طبق محاسبات &mdash؛ برابر ۴ درجه و چهار دقیقه به سمت شرق بودهاست، که هر سال نزدیک چهار دقیقه (کمتر از یکدهم درجه) به سمت شرق افزایش پیدا میکند.
مثال
چنانچه به کمک عقربهٔ مغناطیسی به طرف قطب شمال یا جنوب برویم، به قطب شمال و جنوب واقعی کرهٔ زمین نمیرسیم. علت این است که قطب شمال و جنوب جغرافیایی و مغناطیسی کرهٔ زمین، با هم یکی نیست؛ یعنی اینکه قطب شمال مغناطیسی زمین، درست روی قطب شمال جغرافیایی زمین قرار ندارد و اگر دو قطب جغرافیایی و مغناطیسی زمین را توسط خطی فرضی به به نام محور به هم وصل کنیم، بین دو محور مغناطیسی و محور جغرافیایی زمین، زاویهای ساخته میشود که به آن، زاویهٔ میل مغناطیسی گویند.