کشت و پرورش
کشت و پرورش
رقمهای مختلف گوجه فرنگی
امروزه هزاران (نزدیک ۷۵۰۰) رقم گوجه فرنگی در سراسر جهان کشت میشود. این رقمها در اندازه، شکل، رنگ و طعم با یکدیگر فرق میکنند. قطر آنها ممکن است از ۱ یا ۲ سانتیمتر (گوجه فرنگی ریز آلبالویی و گوجه فرنگی وحشی) تا ۱۰ سانتیمتر (گوجه فرنگی گوشت گاوی) باشد. با این وجود بیشتر گوجه فرنگیها در مراکز خرید قطری به اندازهٔ ۵، ۶ سانتیمتر دارند.
اغلب انواع گوجه فرنگی میوههایی قرمزرنگ دارند، با این حال این میوه به رنگهای زرد، نارنجی، صورتی، بنفش، سبز، سیاه و سفید نیز دیده میشود. گوجه فرنگیهای چندرنگ یا مخطط نیز بهندرت کمتری یافت میشوند.
گوجه فرنگیهایی که به منظور کنسرو شدن یا تولید سوپ پرورش داده میشوند معمولاً کشیده (طول ۷ تا ۹ سانتیمتر و عرض ۴ تا ۵ سانتیمتر) و کمآبتر از سایر رقمها هستند و به گوجه فرنگیهای آلویی معروفند.
تولید
در سال ۲۰۰۸ حدود ۱۳۰ میلیون تن گوجه فرنگی در جهان تولید شد. چین با یکچهارم تولیدات جهانی (که بیشتر آن در بازار داخلی آن مصرف میشود)، و به دنبال آن ایالات متحده آمریکا، ترکیه، هند، ایتالیا، مصر و ایران بزرگترین تولیدکنندهٔ گوجه فرنگی در این سال بودند. ایالت کالیفرنیا ۹۰٪ تولیدات گوجه فرنگی آلویی ایالات متحده آمریکا و ۳۵٪ جهان را به خود اختصاص میدهد.
تولید گوجه فرنگی معمولاً به دو دستهٔ مجزا تقسیم میشود: تولید برای مصرف تازه (گوجه فرنگی بازار) و تولید برای تبدیل (گوجه فرنگی صنعتی). گوجه فرنگی صنعتی (که معمولاً از نوع گوجه فرنگی آلویی است) حدوداً یکدوم تولیدات اروپایی، ۹۰٪ تولیدات ایالات متحده آمریکا و ۱۵٪ تولیدات چین را تشکیل میدهد (در سال ۲۰۰۸).
تولید گوجه فرنگی برای مصارف صنعتی تقریباً یکچهارم تولید کل جهانی (۲۶٫۸ میلیون تن در سال ۲۰۰۲، بهعبارتی ۲۳٫۴٪) را تشکیل میدهد. سه منطقهٔ اصلی که این نوع گوجه فرنگی را تولید میکنند کالیفرنیا، کشورهای نزدیک سواحل مدیترانه و چین هستند.
طبق آمار فائو تولید جهانی گوجه فرنگی در سال ۲۰۰۷ به ۱۲۶٫۲ میلیون تن در مساحت ۴٫۶۳ میلیون هکتار بوده است، و بهعبارتی بازدهی متوسط برابر ۲۷٫۳ تن در هکتار. لازم به ذکر است که تولیدات غیرتجاری (شخصی وخانوادگی) در این آمار به حساب نیامده است.
طبق اطلاعات فائو گوجه فرنگی در ۱۷۰ دنیا با آبوهواهای مختلف کشت میشود. پس از سیبزمینی و سیبزمینی شیرین، گوجه فرنگی بیشترین حجم تولید ترهبار جهانی را دارد و در فهرست بالاتر از هندوانه و کلم قرار میگیرد.تولید جهانی گوجه فرنگی از سال ۱۹۶۱ تا ۲۰۰۷ چهاربرابر شد و ز ۲۷٫۶ میلیون تن به ۱۰۲٫۲ میلیون تن رسید. به ایت ترتیب رشد متوسط سالانه حدود ۳٫۳۶٪ بوده است. این رشد خصوصاً در آسیا زیاد بوده است و چین تولیدات خود را هفتبرابر و هند ۱۸٫۵برابر کرده است.
صادرات و واردات
در سال ۲۰۰۶ صادرات گوجه فرنگی تازه کمی بیش از ۶ میلیون تن بود و ۴٫۸٪ تولیدات جهانی آن سال را تشکیل میداد. سه کشور کشور صادرکنندهٔ اصلی مکزیک، سوریه و اسپانیا بودند.
نخستین کشورهای واردکنندهٔ گوجه فرنگی تازه در همان سال بهترتیب ایالات متحده آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلستان و روسیه بودهاند.
مهمترین کشورهای صادرکنندهٔ گوجه فرنگی پردازششده (خمیر و پوره) در سال ۲۰۰۶ بهترتیب چین، اتحادیه اروپا، ایالات متحده آمریکا، شیلی و ترکیه بودند. کشورهای واردکنندهٔ این نوع گوجه فرنگی در همان سال به ترتیب روسیه، ژاپن، اتحادیه اروپا، مکزیک و کانادا بودهاند.
کشورهای مصرفکننده
طبق آمار فائو، مصرف جهانی گوجه فرنگی در سال ۲۰۰۳ ۱۰۲٫۸ میلیون تن بود. چین با ۲۴٫۶٪ این رقم نخستین کشور مصرفکنندهٔ گوجه فرنگی است و ایالات متحده آمریکا (۹٫۸٪)، هند (۸٫۷٪)، ترکیه (۵٫۹٪) و مصر (۵٫۹٪) بهترتیب پس از آن قرار میگیرند.
رکورد مصرف سالانهٔ گوجه فرنگی به ازای هر یک نفر به لیبی (۱۱۷ کیلوگرم در سال) تعلق میگیرد. به دنبال آن یونان (۱۱۵ کیلوگرم در سال) و سایر کشورهای اطراف دریای مدیترانه (تونس، ترکیه، مصر، ایتالیا و لبنان) قرار میگیرند. میزان مصرف گوجه فرنگی خانگی در این آمار محاسبه نشده است.
۱۸ کشور زیر در مجموع ۷۷٪ مصارف جهانی را به خود اختصاص میدهند.
آفت و بیماری
مقاومت رقمهای مختلف گوجه فرنگی نسبت به آفات و بیماریهای گوناگون متفاوت است.
محصولات گوجه فرنگی در معرض از بین رفتن توسط آفات، بیماریهای قارچی، باکتریایی و ویروسی، رقابت با علفهای هرز و شرایط آبوهوایی و خاکی نامساعد هستند. آفات و بیماریهای گوجه فرنگی اغلب با آفات و بیماریهای سایر گیاهان خانوادهٔ سیبزمینیان مانند بادمجان و توتون مشترکاند.
یکی از بیماریهای شایع گوجه فرنگی در اثر ویروس موزائیک توتون ایجاد میشود. انواع سفیدک و آتشک از سایر موارد شایعی هستند که موجب خرابی این محصولات میشوند.
مصرف
گوجه فرنگی امروزه در سراسر جهان به شیوههای مختلف، بهصورت خام در انواع سالاد، و بهطور پردازششده برای تهیهٔ غذا و سوپ، سس و رُب مصرف میشود. آب گوجه فرنگی همچنین نوشیدنی خنکی است که برای تهیهٔ برخی کوکتلها چون بلادی مری استفاده میشود.
گوجه فرنگی خاصیت اسیدی دارد و به همین دلیل ذخیره و نگاهداری آن در انبار به صورت خام، سس و رُب آسان میباشد. این میوه همچنین میتواند به صورت ورقههای نازک خشکشده در روغن زیتون نگاهداری و مصرف شود.
گوجه فرنگی در غذاهای مدیترانهای به خصوص در ایتالیا استفادهٔ فراوان دارد و از مواد اصلی مورد نیاز برای تهیهٔ پیتزا و سس برای پاستا است.
ارزش خوراکی
گوجه فرنگی از لحاظ ارزش غذایی بسیار کمکالری (۲۰ کیلوکالری در هر ۱۰۰ گرم) و سرشار از ویتامینهای مختلف (آ، ث و ای) و مواد معدنی است. ۹۳ تا ۹۵٪ آن را آب تشکیل میدهد و قندها که ۳ تا ۴٪ آن را نشکیل میدهند عبارتاند از گلوکز و فروکتوز.
مهمترین مواد معدنی موجود در گوجه فرنگی که به نوع خاک و کود بستگی دارد شامل پتاسیم، کلر و فسفر است.
گوجه فرنگی همچنین دارای لیکوپن، یکی از قویترین انواع آنتیاکسیدانهای طبیعی، و چند نوع رنگدانه از خانوادهٔ کاروتنوئیدها از جمله بتاکاروتن است.
ارزش محتمل برای سلامتی
گوجه فرنگی حاوی ویتامینهای آ، ث و لیکوپن است. رنگ قرمز گوجه فرنگی از لیکوپن موجود در آن ناشی میشود. این ماده که آنتی اکسیدان بسیار قویای محسوب میشود،تحقیقات نشان میدهد که مصرف بسیار بالای گوجه فرنگی خام خطر ابتلا به سرطان پروستات را به میزان کمی کاهش میدهد.
تعدادی از تحقیقات نشان میدهند که لیکوپن، به خصوص در گوجه فرنگی پخته، در جلوگیری از ابتلا به سرطان پروستات مؤثر است؛ ولی تحقیقات دیگری با این نتایج مغایرت داشتند.
بهعلاوه، تحقیقات نشان میدهند که مصرف گوجه فرنگی و کاهش ریسک ابتلا به سرطان سینه، سرطان سر و گردن و بیماریهای مخرب اعصاب مرتبط است.
جهشهای ژنتیکی در رقمهای مختلف گوجه فرنگی و انواع وحشی آن گنجی از ژنهای مختلف که لیکوپن، کاروتن، آنتوسیانین و آنتیاکسیدانهای دیگر تولید میکنند به وجود آورده است. میزان این آنتیاکسیدانها و ویتامینها در برخی رقمهای پرورش دادهشده نسبت به میزان طبیعی آن افزایش داده شده است.
خوراکی
گوجه فرنگی به طور خام یا پخته خورده میشود. گوجه فرنگی خام را میتوان با نمک مصرف کرد، ولی اغلب آن را در سالاد با موادی دیگر مخلوط میکنند و سپس مصرف میکنند. گوجه فرنگی خام همچنین برای تهیهٔ برخی سوپها استفاده میشود.
پختن گوجه فرنگی موجب از بین رفتن بخشی از ویتامینهای آن میشود، ولی در عین حال جذب لیکوپن را افزایش میدهد. گوجه فرنگی پخته از مواد تشکیلدهندهٔ بسیاری از غذاها و سسهاست.
فراوری گوجه فرنگی
امروزه صنعت عظیمی فراوری گوجه فرنگی را برعهده دارد و آن را به صورت خشک شده، پوستکنده، پوره، رُِب، انواع سس از جمله سس کچاپ، پودر و آبمیوه در اختیار مصرفکنندگان میگذارد. دو عمل اصلی فراوری صنعتی گوجه فرنگی تغلیظ کردن و خشک کردن هستند.
نگاهداری
گوجه فرنگی نرسیده معمولاً در دمای اتاق و در جای تاریک نگاهداری میشود تا زمانی که برسد. با این شرایط، عمر مفید آن ۳ تا ۴ روز است. پس از رسیدن، گوجه فرنگی باید ظرف یک تا دو روز مصرف شود. گوجه فرنگی تنها در صورتی در یخچال قرار داده میشود که کاملاً رسیده باشد، هرچند این موجب تغییر طعم میشود.
مسمومیت
برگها، ساقه و میوهٔ سبز نرسیدهٔ این گیاه دارای میزان کمی توماتین است که سمی است. مصرف برگ گوجه فرنگی در چای در حداقل یک مورد موجب مرگ فرد شده است، ولی بهطور کلی میزان توماتین گوجه فرنگی به آن حد زیاد نیست که برای انسان خطری داشته باشد، و غذاهایی چون گوجه فرنگی سبز نرسیدهٔ سرخشده برای سلامتی ضرری ندارند. گوجه فرنگی رسیده دارای توماتین نمیباشد.
مصرف گوجه فرنگی خام در بعضی از افراد موجب حساسیت میشود و میتواند به آنافیلاکسی منجر شود. این حساسیت نادر بهعلت ترکیب برخی از پروتئینهای موجود در گوجه فرنگی و ایمونوگلوبینهای ای میباشد.
گوجه فرنگی تازه میتواند به باکتری سالمونلا آلوده شود. در اواخر بهار سال ۲۰۰۸ مصرف گوجه فرنگی آلوده به این باکتری در ایالات متحدهٔ آمریکا موجب مسمویت ۲۲۸ فرد و بستری شدن ۲۵ نفر در ۲۳ ایالت گردید. به این ترتیب گوجه فرنگی از بسیاری از زنجیرههای غذایی و فروشگاهها جمعآوری گردید. در کانادا گزارشی حاکی از مسمومیت بهعلت مصرف گوجه فرنگی آلوده اعلام نشد، ولی زنجیرههای غذایی بزرگ چون مکدونالد و کیافسی از روی احتیاط گوجه فرنگی را موقتاً از منوهای خود حذف کردند.
میوه یا ترهبار
از لحاظ گیاهشناسی گوجه فرنگی سبزی محسوب میشود. با این حال میزان قند و شیرینی گوجه فرنگی نسبت به میوههای دگر کمتر است و اغلب بهعنوان بخشی از سالاد یا غذایی اصلی، و نه دسر، سِرو میشود. به این ترتیب بهعلت مصرف عملیای که در آشپزی دارد ترهبار خوانده میشود. این ابهام مختص گوجه فرنگی نیست و تعدادی دیگر از گیاهانی که ترهبار میخوانیم، همچون بادنجان، خیار، کدو و کدو حلوایی، میوه هستند.
این ابهام در ایالات متحدهٔ آمریکا در سال ۱۸۸۷ موجب یک مباحثهٔ حقوقی شد. در این سال قوانین تعرفههای گمرکی موجب میکردند که برای ترهبار (و نه میوهها) عوارض پرداخت شود. به این ترتیب جایگاه و طبقهبندی گوجه فرنگی در این کشور اهمیت قانونی یافت. دیوان عالی ایالات متحده آمریکا برای حل این مشکل، در روز ۱۰ مه ۱۸۹۳ بر پایهٔ تعریف عمومی که گوجه فرنگی را بهعلت استفادهٔ عملی آن ترهبار محسوب میکرد، اعلام کرد که گوجه فرنگی جزء ترهبار است. با این حال این اظهار تنها بهمنظور بهعمل درآوردن قوانین تعرفههای گمرکی بود و موجب اقدام برای تغییر ردهبندی گوجه فرنگی از لحاظ گیاهشناسی نگردید.
شورای اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۱ در یک رهنمود اعلام کرد که گوجه فرنگی باید میوه محسوب شود.
رکوردها
سنگینترین گوجه فرنگی وزنی برابر ۳٫۵۱ کیلوگرم داشت و در سال ۱۹۸۶ در اکلاهما پرورش داده شده بود. بزرگترین گوجه فرنگی نیز با عرضی برابر ۱۹٫۸ سانتی متر در سال ۲۰۰۰ در انگلستان به ثبت رسید.بوتهٔ بزرگ گوجه فرنگی موجود در تفرجگاه جهانی والت دیزنی در فلوریدا احتمالاً بزرگترین گیاه گوجه فرنگی در جهان است و با محصول بیش از ۳۲٬۰۰۰ گوجه فرنگی برای وزنی کلی برابر ۵۲۲ کیلوگرم رکورددار رکوردهای جهانی گینس میباشد. هر تاک این گیاه به طور همزمان هزاران گوجه فرنگی میدهد که در رستورانهای پارک دیزنی سِرو میشوند.
آووکادو
آووکادو نام درخت و میوهٔ آن درخت است. این درخت در مناطق گرم و استوایی میروید و میوهای سبز رنگ با هستهای درشت دارد.
آواکادو (پرسی آمریکانا) درختی است که میوهٔ آن در گونهٔ گیاهان گلدار طبقهبندی میشود. این گیاه بومی آمریکای مرکزی و مکزیک است و تا ۲۰ متر رشد میکند
و رشد خیلی سریعی دارد.این گیاه همیشه برگهای سبز دارد که طول آنها به ۱۲ تا ۱۵ سانتیمتر میرسد. گلهای آن نامشخص (ناپیدا) و به رنگ زرد مایل به سبز و به عرض ۵ تا ۱۰ میلیمتر است. میوهٔ گلابی شکل آن از نظر گیاهشناسی یک سته یا شفت است که ۷ تا ۱۰ سانتیمتر طول دارد.
در ایران
نهالهای این گیاه در دهه ۴۰ شمسی از اکوادر وارد ایران شد ولی در ابتدا دچار سرما زدگی شد ولی بعد از گذشت چند سال با اب و هوای منطقه مورد کشت مقاومت ایجاد کرده که هر کدام از این درختان در حال حاضر ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ عدد میوه تولید میکنند. در ایران بیش از ۵۰ هکتار در شمال کشور به باغهای آووکادو اختصاص دارد و هر ساله حدود ۱۰۰ تن میوه تولید میشود.
تاریخچه
Persea Americana یا آووکادو از ایالت پوبلاومکزیک سرچشمه میگیرد. قدیمی ترین شواهد استفاده از آووکادو در یک غار واقع در پابلو Coxcatlán مکزیک که به حدود ۱۰۰۰۰ سال قبل از میلاد یافت شده بر میگردد. همچنین درخت آووکادو سابقهای طولانی کشت در آسیای مرکزی و جنوب آمریکا دارد. اولین باری که شرح آووکادو در اروپا استفاده شده توسط مارتین فرناندز در ۱۵۱۸ یا ۱۵۱۹ در کتابش به نام Suma De Geographia Que Trata De Todas Las Partidas Y Provincias Del Mundo بوده است. اولین نوشتهٔ ثبت شده در انگلیسی که از کلمهٔ آووکادو استفاده کرده توسط هانس اسلون(Hans Sloane) در شاخص ۱۶۹۶ از گیاهان جامائیکا بود. این گیاه در ۱۷۵۰ به اندونزی و در ۱۸۰۹ به برزیل و در اواخر قرن نوزدهم به جنوب آفریقا و استرالیا معرفی شد.
ارزش غذایی
آووکادو دارای چربیهای متفاوتی است. برای یک آووکادوی معمولی:
حدود ۷۵٪ انرژی آووکادو از چربی میآید. که اکثر آن ها (۶۷٪ از کل) از نوع چربی اشباع همچون اسید اولئیک است.
دیگر چربیهای غالب عبارتند از اسیدهای چرب و اسید لینولئیک.
ترکیب چربیها به طوری تقریبی عبارت است از: یک درصد امگا ۳، چهارده درصد امگا ۶، هفتاد و یک درصد امگا ۹ (۶۵ درصد اولیک و ۶ درصد چرب)، و چهارده درصد چربی اشباع (اسید چرب).
بر اساس وزن آووکادو ۳۵٪ بیشتر از موز پتاسیم دارد. آووکادو سرشار از اسید فولیک و ویتامین K است و از منابع غذایی غنی برای ویتامین B6، ویتامین C و ویتامین E و اسید پانتوتنیک به شمار میآید.
آووکادو دارای ۷۵٪ فیبر نامحلول و ۲۵٪ فیبر محلول است.
گیلاس
گیلاس گیاه و درختی از سرده پرونوس است که میوه آن دارای هسته و گوشتدار است. میوه این درخت قرمز و گلهای سفید دارد. ترکیه، ایالات متحده آمریکا و ایران از عمده تولیدکنندگان میوه گیلاس در جهان هستند.
گیلاس دارای گونههای متعدد و در تمام ایران پراکنده است. از گیلاس علاوه بر مصرف به عنوان میوه خام، مربا و کمپوت ساخته میشود. برگ آن به صورت دم کرده برای درمان بیماری کلیه و کبد مورد استفاده قرار میگیرد.میوه گیلاس در سلامت چشم،سلامت پوست،پیری و کاهش وزن بسیار موثر می باشد.
این گیاه احتمالاً از منطقهای بین دریای سیاه و دریای خزر منشا گرفته است. ولی به نظر میرسد که در زمانهای قدیم آن را به اروپا برده باشند. بیشتر ارقام کشت شده آن در سرتاسر دنیا از اروپا منشا گرفتهاند، ولی تعدادی از ارقام مهم، در مناطق گیلاس خیز محلی انتخاب یا اصلاح گردیدهاند.
ایران با تولید ۲۲۵ هزار تن (۱۲درصد تولیددنیا) سومین تولید کننده گیلاس در جهان میباشد (بعد از ترکیه و آمریکا) یکی از قطبهای عمده تولید گیلاس در ایران دشت کهریز ارومیه و شهرستان اشنویه ( پایتخت گیلاس ایران) میباشند.
هلو
هُلو (به دری: شفتالو) میوه آبدار درخت هلو (نام علمی: Prunus Persica در لاتین به معنی سیب ایرانی) است که دارای یک هسته سخت، گوشت زرد، یا نسبتاً سفید و پوستی مخملی میباشد. بر اساس چسبیدن گوشت به هسته این میوه به دو دسته هستهجدا و هستهچسب تقسیم میشوند. یکی از میوه هائیکه تا حد زیادی با هلو ارتباط دارد شلیل است. ارتباط شلیلها با هلو تا حدی است که در واقع گاهی اوقات محصولات هلو حاوی تعداد کمی شلیل هستند و برعکس. شلیل در واقع نوعی هلو با ژن مغلوب است که تولید میوههای بدون کرک میکند. درخت هلو سه نوع شاخه ساده، مرکب و کاذب تولید میکند. شاخههای ساده فقط جوانه رویشی تولید میکنند. شاخه مرکب، جوانه رویش و زایشی و شاخه کاذب در طول شاخه جوانه زایش و در نوکم جوانه رویشی تولید میکند که در هنگام هرس نوک شاخه کاذب حذف میشود. جوانه گل هلو ساده بوده و در جانب شاخههای یک ساله تشکیل میشود.
خواص
هلو مثل تمام میوهها خواص ادرارآور و ملین دارد. گوشت هلو، دارای سلولوزهای نرمی است و کاملاً هضم میشود. هلو میوهای نسبتاً کم ترشی است. مواد قندی و نشاستهای آن به آسانی هضم میشود و معده به راحتی هضم آن را تحمل میکند.
به نظر میرسد که مواد قندی هلو، ترشحات غدههای هاضمه را تقویت میکند و هضم غذا را آسان میسازد.
هلو سرشار از انواع ویتامین هاست به خصوص ویتامینهای ب۱، ب۲ و آ.
این ویتامینها به مقدار زیادی در پوست هلو تمرکز یافته است.
هلو داری انواع مختلف با گونه ها و طعم های متفاوت میباشد از انواع مختلف ای میوه میتوان به بلخی، کاردی،زعفرانی (که دارای دو نوع هسته جدا وهسته چسب موجود است ومورد استفاده قرار میگیرد)،هلو انجیری، هلو هلندری(که شباهت فریبندهای به زرد آلودارد) نام برد.از استان های تولید کننده عمده هلو میتوان به استان چهار محال و بختیاری و به صورت عمده شهر گردشگری و زیبای سامان و استان البرز و شهرکرج اشاره نمود.هلو بلخی که بسیار بزرگ و شیرین است از تولیدش بسیار کاسته شده است زیرا بلافاصله بعد تماس لک افتاده و چهرهی بدی به خود میگیرد.
زیتون
زیتون (به انگلیسی: Olive) و با (نام علمی: Olea europaea) شامل تقریباً ۲۰ گونه درختان کوچک از خانواده زیتونیان بوده و در جهان کهن از حوزه دریای مدیترانه، شمال آفریقا، جنوب شرقی آسیا، شمال تا جنوب چین، اسکاتلند و شرق استرالیا پراکندگی گستردهای داشتهاند. آنها همیشه سبز بوده و دارای برگهایی کوچک و یکپارچه هستند که روبروی هم قرار گرفتهاند. میوه این گیاه یک شفت است.
پیشینه
تخمین دقیق زمانی که زیتون از حالت وحشی خارج شد، تحت کنترل کشاورزان درآمد و به صورت میوهٔ باغی مورد استفاده قرار گرفت، ممکن نیست. اشارات فراوانی که در انجیل درباره این گیاه و تولید آن وجود دارد و فراوانی ضمنی آن در سرزمین کنعان و منطقهای در سوریه، که همیشه زیتون برای اقتصاد ساکنین آن مهم بودهاست، موجب این نتیجهگیری میشود که سوریه محل تولد زیتون پرورش یافته است. احتمالاً در آغاز، یک گونه اصلاح شده به دست تعدادی از فرقه کوچک سامی افتاد و به تدریج در قبایل اطراف نیز گسترش یافت و با حداقل تلاش به میزان بسیار زیادی پرورش یافت؛ این ماده روغنی در آب و هوای خشک شرق، مادهای بسیار حیاتی برای سلامتی به شمار میرفت و میوه این درخت در آن دوران ابتدایی در بین جنگجویان بربری نمادی از صلح و حسن نیت بود. دورانی بعد و همزمان با توسعه سازمانهای دریایی این روغن بهعنوان یکی از اقلام تجاری به کشورهای آسیای صغیر و مناطق دریایی انتقال یافت و بیتردید گیاه زیتون نیز در پی آن گسترش یافت.
زیتون در یونان باستان
در دنیای هومر همانگونه که در ایلیاد مشخص است، روغن زیتون فقط بهعنوان یک ماده برای ثروتمندان – محصول خارجی – شناخته شده و بیشتر به سبب ارزش آن برای آرایش پهلوانان مورد توجه بودهاست؛ جنگجویان بعد از استحمام به خودشان روغن زیتون میزدند و بدن پاتروکلوس هم عیناً با روغن زیتون پوشیده میشد. اما نه اشارهای به کشت این گیاه شده و نه بر روی تاکستانی که روی سپر آشیل نقش شده، وجود دارد. اما اگرچه در ایلیاد هیچ اشارهای به کشت زیتون نشده، وجود آن در باغ السینوس و دیگر کنایههای آشنا، نشاندهنده این حقیقت است که زیتون در زمان نگارش ادیسه شناخته شدهاست.هر زمان به معرفی این گیاه میرسیم تمامی روایات به تپههای آهکی آتیکا بهعنوان اولین مکان کشت آن در شبه جزیره یونانی اشاره دارد. زمانی که پوزئیدون (خدای دریا) و آتنا (الهه عقل و زیبایی) برای شهر آینده رقابت میکردند، به خواست الهه یک زیتون از صخرههای لمیزرع پدیدار شد (نگهبان هنرهایی که بر آن وضعیت رو به افزایش تأثیر جاودانی گذاشت). اینکه این افسانه ارتباطی با اولین کشت زیتون در یونان دارد، با توجه به داستان جالبی که توسط هرودوت در مورد اهالی اپیداروس نقل شده قطعی به نظر میرسد. آنها به علت از دست دادن محصولشان مجبور به مشورت با (پیشگوی معبد دلفی) شدند و مقرر شد تا مجسمههای دامیا و هورای (هردو از نمادهای حاصلخیزی) را از چوب باغهای زیتون بتراشند. سپس تنها در اختیار مردم آتن قرار گیرد. آتنیها به درخواست مردم اپیداروس درختی را به آنها اعطا کردند مشروط به آنکه هر سال برای آتنا الهه عقل و زیبایی (نگهبان آن) قربانی کنند. بنابراین آنها دستور پیشگو را اطاعت کرده و سرزمینشان دوباره حاصلخیز شد.
درخت مقدس الهه مدت طولانی در آکروپلیس قرار داشت و اگرچه در حمله ایرانیان نابود شد، دوباره از ریشه جوانه زد (گفته میشود بعضی مکندههای این ریشه، درختان زیتون باغ محل تحصیل افلاطون را به وجود آوردهاند که پس از گذشت سالها هنوز بسیار قابل احترام هستند).
در زمان سولن حقوقدان یونانی، زیتون به قدری گسترده شده بود که او وضع قوانینی را برای کشت منظم این درخت در آتیکا ضروری دانست. این منطقهای بود که احتمال زیتون از آنجا به تدریج در تمام نواحی همپیمان با یونان و کشورهای انشعابی از آن انتشار یافت. در ساحل آسیای صغیر که در آنجا مقدار فراوانی از این درخت در زمان تالهها وجود داشت، این درخت ممکن است در سالهایی پیشتر از آن توسط کشتیهای فینیقی آورده شده باشد. برخی از جزایر دریای اژه نیز ممکن است آن را از همین منبع به دست آورده باشند؛ زیتون جزیره رودز و جزیره کرت نیز شاید ریشهای مانند اینها داشته باشند. اگر از لقب اسکیلس استفاده کنیم، جزیره ساموس باید سالها زیادی قبل از جنگهای ایران دارای درختان زیتون میوهدار بوده باشند.
زیتون جایگزین مناسبی برای چربیهای حیوانی و کره مصرفی مردم نواحی شمال شد و در بین ملل جنوب نیز همینطور. در بین یونانیان روغن زیتون بهعنوان یک ماده غذایی مهم و نیز برای کاربردهای خارجی اهمیت زیادی داشت. رومیان بیشتر از آن در آشپزی و غذا استفاده میکردند و بهعنوان مادهای ضروری برای آرایش پرارزش بود و در روزهای پرشکوه امپراتوری بعدی این به صورت یک اصل درآمد که زندگی طولانی و خوش به دو مایع بستگی دارد: با شراب و بدون روغن.
پلینی به صورت مبهمی پانزده گونه زیتون کشت شده در دوران خودش را توصیف میکند که با ارزشترین آنها لینکیان نامیده میشد و روغن به دست آمده از آن در ونافروم در ناحیه کامپانیای ایتالیا عالیترین نوع شناخته شده برای خبرگان رومی بود؛ تولید شده در ایستریا و بائتیکا در شبه جزیره ایتالیا بهعنوان رده دوم مورد توجه قرار داشت.
خوراکشناس امپراتور با خواباندن زیتون خام در آب نمک بهعنوان تحریککننده اشتها به این میوه ارزش بیشتری بخشید که کمتر از انواع جدید آن نبودند و ترشی زیتون با حفظ خصوصیات طعم خود در انبارهای زیر خاک پمپئی یافت شدهاند. آب تلخ زیتون یا پس مانده حاصل از آن در خلال روغنگیری (به نام آمورکا) و برگهای گس آن دارای خواص بسیاری هستند که نویسندگان دوران بسیار دور به آنها اشاره کردهاند. پزشکان رومی از روغن زیتون تلخ وحشی در پزشکی استفاده میکردند ولی کاربرد آن بهعنوان غذا یا در آشپزی مشخص نیست.
در عصر حاضر این میوه گستردگی فراوانی در جهان پیدا کردهاست و اگر چه ناحیه مدیترانه که خاستگاه آن است همچنان تولیدکننده عمده زیتون است، این درخت اکنون در نواحی بسیار زیادی که برای توزیعکنندگان اولیه آن ناشناخته است، با موفقیت کشت میشود. یک درخت زیتون که با دیوارهای آجری بلند محافظت میشود در باغ فیزیک چلسی لندن نگهداری میشود. زیتون مدت زمان کمی پس از کشف قاره آمریکا توسط ساکنین اسپانیایی به آنجا انتقال یافت.این گیاه در شیلی به فراوانی سرزمین اصلی زیتون کشت میشود (گاهی اوقات تنه درخت قطور میشود) درحالی که روغن به دست آمده از میوه آن کیفیتی متوسط دارد. بعد از آن، زیتون وارد کشور پرو شد اما به موفقی شیلی نبوده است. در قرن ۱۷ (مبلغان مذهبی یسوعی) آن را به مکزیک بردند و توسط همین نمایندگان در کالیفرنیا کاشته شد که در آنجا بر اثر مدیریت بیدقت فاتحان انگلوساکسون کشت آن متوقف شد. در ایالات جنوب شرقی نیز به کشت آن مبادرت شده مخصوصاً در کارولینای جنوبی، فلوریدا و میسیسیپی. این گیاه درون بسیاری از کشورهای نیمکره شرقی کشت شده که به علت نوع کشت در قدیم ناسازگار محسوب میشده است. در ایران و ارمنستان آن را در دوران نسبتاً اولیه تاریخ میشناختند و در حال حاضر باغهای زیتون بسیار زیادی در مصر علیا نیز وجود دارد. درخت زیتون به کشاورزی چین نیز معرفی شده است و یکی از منابع مهم افزوده شده برای کشاورزان استرالیایی است. کوینزلند دارای آب و هوایی بسیار مطلوب برای زیتون است. در جنوب استرالیا نزدیک آدلاید شدیداً رشد میکند و احتمالاً مناطق ساحلی فراوانی در این قاره جزیرهای وسیع وجود دارد که امکان پرورش این گیاه در آنها نیست. همچنین زیتون با موفقیت در برخی قسمتهای جزایر مهاجرنشین معرفی شده است.
زیتون به عنوان نماد
در گذشته زیتون نه تنها نشانی از صلح بلکه نمایانگر ثروت و وفور کشور بود؛ حمل شاخههای آن در جشنهای بزرگ یونان، افشاندن زیتون وحشی برای قهرمانان المپیک، تاج زیتون فاتحان رومی در مراسم استقبال، و مواردی که سوارهنظامها در بازدیدهای امپراتوری همانند هدیههای نمادین صلح بکار میبردند (دوران بربرها) که فقط با پیروزی حفظ میشدند.
تاج زیتون، شاخهای از درخت زیتون است که بدور حلقهای پیچیده شده و در بازیهای باستانی المپیک یونان به قهرمان اعطا میشده است. در المپیک ۲۰۰۴ آتن سنت اهدای تاج زیتون تجدید شد و به همراه مدال طلا به قهرمانان اعطا شد.
شاخه زیتون در پرچم سازمان ملل متحد نیز به عنوان نماد صلح استفاده شده است.
رقمهای مختلف گوجه فرنگی
امروزه هزاران (نزدیک ۷۵۰۰) رقم گوجه فرنگی در سراسر جهان کشت میشود. این رقمها در اندازه، شکل، رنگ و طعم با یکدیگر فرق میکنند. قطر آنها ممکن است از ۱ یا ۲ سانتیمتر (گوجه فرنگی ریز آلبالویی و گوجه فرنگی وحشی) تا ۱۰ سانتیمتر (گوجه فرنگی گوشت گاوی) باشد. با این وجود بیشتر گوجه فرنگیها در مراکز خرید قطری به اندازهٔ ۵، ۶ سانتیمتر دارند.
اغلب انواع گوجه فرنگی میوههایی قرمزرنگ دارند، با این حال این میوه به رنگهای زرد، نارنجی، صورتی، بنفش، سبز، سیاه و سفید نیز دیده میشود. گوجه فرنگیهای چندرنگ یا مخطط نیز بهندرت کمتری یافت میشوند.
گوجه فرنگیهایی که به منظور کنسرو شدن یا تولید سوپ پرورش داده میشوند معمولاً کشیده (طول ۷ تا ۹ سانتیمتر و عرض ۴ تا ۵ سانتیمتر) و کمآبتر از سایر رقمها هستند و به گوجه فرنگیهای آلویی معروفند.
تولید
در سال ۲۰۰۸ حدود ۱۳۰ میلیون تن گوجه فرنگی در جهان تولید شد. چین با یکچهارم تولیدات جهانی (که بیشتر آن در بازار داخلی آن مصرف میشود)، و به دنبال آن ایالات متحده آمریکا، ترکیه، هند، ایتالیا، مصر و ایران بزرگترین تولیدکنندهٔ گوجه فرنگی در این سال بودند. ایالت کالیفرنیا ۹۰٪ تولیدات گوجه فرنگی آلویی ایالات متحده آمریکا و ۳۵٪ جهان را به خود اختصاص میدهد.
تولید گوجه فرنگی معمولاً به دو دستهٔ مجزا تقسیم میشود: تولید برای مصرف تازه (گوجه فرنگی بازار) و تولید برای تبدیل (گوجه فرنگی صنعتی). گوجه فرنگی صنعتی (که معمولاً از نوع گوجه فرنگی آلویی است) حدوداً یکدوم تولیدات اروپایی، ۹۰٪ تولیدات ایالات متحده آمریکا و ۱۵٪ تولیدات چین را تشکیل میدهد (در سال ۲۰۰۸).
تولید گوجه فرنگی برای مصارف صنعتی تقریباً یکچهارم تولید کل جهانی (۲۶٫۸ میلیون تن در سال ۲۰۰۲، بهعبارتی ۲۳٫۴٪) را تشکیل میدهد. سه منطقهٔ اصلی که این نوع گوجه فرنگی را تولید میکنند کالیفرنیا، کشورهای نزدیک سواحل مدیترانه و چین هستند.
طبق آمار فائو تولید جهانی گوجه فرنگی در سال ۲۰۰۷ به ۱۲۶٫۲ میلیون تن در مساحت ۴٫۶۳ میلیون هکتار بوده است، و بهعبارتی بازدهی متوسط برابر ۲۷٫۳ تن در هکتار. لازم به ذکر است که تولیدات غیرتجاری (شخصی وخانوادگی) در این آمار به حساب نیامده است.
طبق اطلاعات فائو گوجه فرنگی در ۱۷۰ دنیا با آبوهواهای مختلف کشت میشود. پس از سیبزمینی و سیبزمینی شیرین، گوجه فرنگی بیشترین حجم تولید ترهبار جهانی را دارد و در فهرست بالاتر از هندوانه و کلم قرار میگیرد.تولید جهانی گوجه فرنگی از سال ۱۹۶۱ تا ۲۰۰۷ چهاربرابر شد و ز ۲۷٫۶ میلیون تن به ۱۰۲٫۲ میلیون تن رسید. به ایت ترتیب رشد متوسط سالانه حدود ۳٫۳۶٪ بوده است. این رشد خصوصاً در آسیا زیاد بوده است و چین تولیدات خود را هفتبرابر و هند ۱۸٫۵برابر کرده است.
صادرات و واردات
در سال ۲۰۰۶ صادرات گوجه فرنگی تازه کمی بیش از ۶ میلیون تن بود و ۴٫۸٪ تولیدات جهانی آن سال را تشکیل میداد. سه کشور کشور صادرکنندهٔ اصلی مکزیک، سوریه و اسپانیا بودند.
نخستین کشورهای واردکنندهٔ گوجه فرنگی تازه در همان سال بهترتیب ایالات متحده آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلستان و روسیه بودهاند.
مهمترین کشورهای صادرکنندهٔ گوجه فرنگی پردازششده (خمیر و پوره) در سال ۲۰۰۶ بهترتیب چین، اتحادیه اروپا، ایالات متحده آمریکا، شیلی و ترکیه بودند. کشورهای واردکنندهٔ این نوع گوجه فرنگی در همان سال به ترتیب روسیه، ژاپن، اتحادیه اروپا، مکزیک و کانادا بودهاند.
کشورهای مصرفکننده
طبق آمار فائو، مصرف جهانی گوجه فرنگی در سال ۲۰۰۳ ۱۰۲٫۸ میلیون تن بود. چین با ۲۴٫۶٪ این رقم نخستین کشور مصرفکنندهٔ گوجه فرنگی است و ایالات متحده آمریکا (۹٫۸٪)، هند (۸٫۷٪)، ترکیه (۵٫۹٪) و مصر (۵٫۹٪) بهترتیب پس از آن قرار میگیرند.
رکورد مصرف سالانهٔ گوجه فرنگی به ازای هر یک نفر به لیبی (۱۱۷ کیلوگرم در سال) تعلق میگیرد. به دنبال آن یونان (۱۱۵ کیلوگرم در سال) و سایر کشورهای اطراف دریای مدیترانه (تونس، ترکیه، مصر، ایتالیا و لبنان) قرار میگیرند. میزان مصرف گوجه فرنگی خانگی در این آمار محاسبه نشده است.
۱۸ کشور زیر در مجموع ۷۷٪ مصارف جهانی را به خود اختصاص میدهند.
آفت و بیماری
مقاومت رقمهای مختلف گوجه فرنگی نسبت به آفات و بیماریهای گوناگون متفاوت است.
محصولات گوجه فرنگی در معرض از بین رفتن توسط آفات، بیماریهای قارچی، باکتریایی و ویروسی، رقابت با علفهای هرز و شرایط آبوهوایی و خاکی نامساعد هستند. آفات و بیماریهای گوجه فرنگی اغلب با آفات و بیماریهای سایر گیاهان خانوادهٔ سیبزمینیان مانند بادمجان و توتون مشترکاند.
یکی از بیماریهای شایع گوجه فرنگی در اثر ویروس موزائیک توتون ایجاد میشود. انواع سفیدک و آتشک از سایر موارد شایعی هستند که موجب خرابی این محصولات میشوند.
مصرف
گوجه فرنگی امروزه در سراسر جهان به شیوههای مختلف، بهصورت خام در انواع سالاد، و بهطور پردازششده برای تهیهٔ غذا و سوپ، سس و رُب مصرف میشود. آب گوجه فرنگی همچنین نوشیدنی خنکی است که برای تهیهٔ برخی کوکتلها چون بلادی مری استفاده میشود.
گوجه فرنگی خاصیت اسیدی دارد و به همین دلیل ذخیره و نگاهداری آن در انبار به صورت خام، سس و رُب آسان میباشد. این میوه همچنین میتواند به صورت ورقههای نازک خشکشده در روغن زیتون نگاهداری و مصرف شود.
گوجه فرنگی در غذاهای مدیترانهای به خصوص در ایتالیا استفادهٔ فراوان دارد و از مواد اصلی مورد نیاز برای تهیهٔ پیتزا و سس برای پاستا است.
ارزش خوراکی
گوجه فرنگی از لحاظ ارزش غذایی بسیار کمکالری (۲۰ کیلوکالری در هر ۱۰۰ گرم) و سرشار از ویتامینهای مختلف (آ، ث و ای) و مواد معدنی است. ۹۳ تا ۹۵٪ آن را آب تشکیل میدهد و قندها که ۳ تا ۴٪ آن را نشکیل میدهند عبارتاند از گلوکز و فروکتوز.
مهمترین مواد معدنی موجود در گوجه فرنگی که به نوع خاک و کود بستگی دارد شامل پتاسیم، کلر و فسفر است.
گوجه فرنگی همچنین دارای لیکوپن، یکی از قویترین انواع آنتیاکسیدانهای طبیعی، و چند نوع رنگدانه از خانوادهٔ کاروتنوئیدها از جمله بتاکاروتن است.
ارزش محتمل برای سلامتی
گوجه فرنگی حاوی ویتامینهای آ، ث و لیکوپن است. رنگ قرمز گوجه فرنگی از لیکوپن موجود در آن ناشی میشود. این ماده که آنتی اکسیدان بسیار قویای محسوب میشود،تحقیقات نشان میدهد که مصرف بسیار بالای گوجه فرنگی خام خطر ابتلا به سرطان پروستات را به میزان کمی کاهش میدهد.
تعدادی از تحقیقات نشان میدهند که لیکوپن، به خصوص در گوجه فرنگی پخته، در جلوگیری از ابتلا به سرطان پروستات مؤثر است؛ ولی تحقیقات دیگری با این نتایج مغایرت داشتند.
بهعلاوه، تحقیقات نشان میدهند که مصرف گوجه فرنگی و کاهش ریسک ابتلا به سرطان سینه، سرطان سر و گردن و بیماریهای مخرب اعصاب مرتبط است.
جهشهای ژنتیکی در رقمهای مختلف گوجه فرنگی و انواع وحشی آن گنجی از ژنهای مختلف که لیکوپن، کاروتن، آنتوسیانین و آنتیاکسیدانهای دیگر تولید میکنند به وجود آورده است. میزان این آنتیاکسیدانها و ویتامینها در برخی رقمهای پرورش دادهشده نسبت به میزان طبیعی آن افزایش داده شده است.
خوراکی
گوجه فرنگی به طور خام یا پخته خورده میشود. گوجه فرنگی خام را میتوان با نمک مصرف کرد، ولی اغلب آن را در سالاد با موادی دیگر مخلوط میکنند و سپس مصرف میکنند. گوجه فرنگی خام همچنین برای تهیهٔ برخی سوپها استفاده میشود.
پختن گوجه فرنگی موجب از بین رفتن بخشی از ویتامینهای آن میشود، ولی در عین حال جذب لیکوپن را افزایش میدهد. گوجه فرنگی پخته از مواد تشکیلدهندهٔ بسیاری از غذاها و سسهاست.
فراوری گوجه فرنگی
امروزه صنعت عظیمی فراوری گوجه فرنگی را برعهده دارد و آن را به صورت خشک شده، پوستکنده، پوره، رُِب، انواع سس از جمله سس کچاپ، پودر و آبمیوه در اختیار مصرفکنندگان میگذارد. دو عمل اصلی فراوری صنعتی گوجه فرنگی تغلیظ کردن و خشک کردن هستند.
نگاهداری
گوجه فرنگی نرسیده معمولاً در دمای اتاق و در جای تاریک نگاهداری میشود تا زمانی که برسد. با این شرایط، عمر مفید آن ۳ تا ۴ روز است. پس از رسیدن، گوجه فرنگی باید ظرف یک تا دو روز مصرف شود. گوجه فرنگی تنها در صورتی در یخچال قرار داده میشود که کاملاً رسیده باشد، هرچند این موجب تغییر طعم میشود.
مسمومیت
برگها، ساقه و میوهٔ سبز نرسیدهٔ این گیاه دارای میزان کمی توماتین است که سمی است. مصرف برگ گوجه فرنگی در چای در حداقل یک مورد موجب مرگ فرد شده است، ولی بهطور کلی میزان توماتین گوجه فرنگی به آن حد زیاد نیست که برای انسان خطری داشته باشد، و غذاهایی چون گوجه فرنگی سبز نرسیدهٔ سرخشده برای سلامتی ضرری ندارند. گوجه فرنگی رسیده دارای توماتین نمیباشد.
مصرف گوجه فرنگی خام در بعضی از افراد موجب حساسیت میشود و میتواند به آنافیلاکسی منجر شود. این حساسیت نادر بهعلت ترکیب برخی از پروتئینهای موجود در گوجه فرنگی و ایمونوگلوبینهای ای میباشد.
گوجه فرنگی تازه میتواند به باکتری سالمونلا آلوده شود. در اواخر بهار سال ۲۰۰۸ مصرف گوجه فرنگی آلوده به این باکتری در ایالات متحدهٔ آمریکا موجب مسمویت ۲۲۸ فرد و بستری شدن ۲۵ نفر در ۲۳ ایالت گردید. به این ترتیب گوجه فرنگی از بسیاری از زنجیرههای غذایی و فروشگاهها جمعآوری گردید. در کانادا گزارشی حاکی از مسمومیت بهعلت مصرف گوجه فرنگی آلوده اعلام نشد، ولی زنجیرههای غذایی بزرگ چون مکدونالد و کیافسی از روی احتیاط گوجه فرنگی را موقتاً از منوهای خود حذف کردند.
میوه یا ترهبار
از لحاظ گیاهشناسی گوجه فرنگی سبزی محسوب میشود. با این حال میزان قند و شیرینی گوجه فرنگی نسبت به میوههای دگر کمتر است و اغلب بهعنوان بخشی از سالاد یا غذایی اصلی، و نه دسر، سِرو میشود. به این ترتیب بهعلت مصرف عملیای که در آشپزی دارد ترهبار خوانده میشود. این ابهام مختص گوجه فرنگی نیست و تعدادی دیگر از گیاهانی که ترهبار میخوانیم، همچون بادنجان، خیار، کدو و کدو حلوایی، میوه هستند.
این ابهام در ایالات متحدهٔ آمریکا در سال ۱۸۸۷ موجب یک مباحثهٔ حقوقی شد. در این سال قوانین تعرفههای گمرکی موجب میکردند که برای ترهبار (و نه میوهها) عوارض پرداخت شود. به این ترتیب جایگاه و طبقهبندی گوجه فرنگی در این کشور اهمیت قانونی یافت. دیوان عالی ایالات متحده آمریکا برای حل این مشکل، در روز ۱۰ مه ۱۸۹۳ بر پایهٔ تعریف عمومی که گوجه فرنگی را بهعلت استفادهٔ عملی آن ترهبار محسوب میکرد، اعلام کرد که گوجه فرنگی جزء ترهبار است. با این حال این اظهار تنها بهمنظور بهعمل درآوردن قوانین تعرفههای گمرکی بود و موجب اقدام برای تغییر ردهبندی گوجه فرنگی از لحاظ گیاهشناسی نگردید.
شورای اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۱ در یک رهنمود اعلام کرد که گوجه فرنگی باید میوه محسوب شود.
رکوردها
سنگینترین گوجه فرنگی وزنی برابر ۳٫۵۱ کیلوگرم داشت و در سال ۱۹۸۶ در اکلاهما پرورش داده شده بود. بزرگترین گوجه فرنگی نیز با عرضی برابر ۱۹٫۸ سانتی متر در سال ۲۰۰۰ در انگلستان به ثبت رسید.بوتهٔ بزرگ گوجه فرنگی موجود در تفرجگاه جهانی والت دیزنی در فلوریدا احتمالاً بزرگترین گیاه گوجه فرنگی در جهان است و با محصول بیش از ۳۲٬۰۰۰ گوجه فرنگی برای وزنی کلی برابر ۵۲۲ کیلوگرم رکورددار رکوردهای جهانی گینس میباشد. هر تاک این گیاه به طور همزمان هزاران گوجه فرنگی میدهد که در رستورانهای پارک دیزنی سِرو میشوند.
آووکادو
آووکادو نام درخت و میوهٔ آن درخت است. این درخت در مناطق گرم و استوایی میروید و میوهای سبز رنگ با هستهای درشت دارد.
آواکادو (پرسی آمریکانا) درختی است که میوهٔ آن در گونهٔ گیاهان گلدار طبقهبندی میشود. این گیاه بومی آمریکای مرکزی و مکزیک است و تا ۲۰ متر رشد میکند
و رشد خیلی سریعی دارد.این گیاه همیشه برگهای سبز دارد که طول آنها به ۱۲ تا ۱۵ سانتیمتر میرسد. گلهای آن نامشخص (ناپیدا) و به رنگ زرد مایل به سبز و به عرض ۵ تا ۱۰ میلیمتر است. میوهٔ گلابی شکل آن از نظر گیاهشناسی یک سته یا شفت است که ۷ تا ۱۰ سانتیمتر طول دارد.
در ایران
نهالهای این گیاه در دهه ۴۰ شمسی از اکوادر وارد ایران شد ولی در ابتدا دچار سرما زدگی شد ولی بعد از گذشت چند سال با اب و هوای منطقه مورد کشت مقاومت ایجاد کرده که هر کدام از این درختان در حال حاضر ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ عدد میوه تولید میکنند. در ایران بیش از ۵۰ هکتار در شمال کشور به باغهای آووکادو اختصاص دارد و هر ساله حدود ۱۰۰ تن میوه تولید میشود.
تاریخچه
Persea Americana یا آووکادو از ایالت پوبلاومکزیک سرچشمه میگیرد. قدیمی ترین شواهد استفاده از آووکادو در یک غار واقع در پابلو Coxcatlán مکزیک که به حدود ۱۰۰۰۰ سال قبل از میلاد یافت شده بر میگردد. همچنین درخت آووکادو سابقهای طولانی کشت در آسیای مرکزی و جنوب آمریکا دارد. اولین باری که شرح آووکادو در اروپا استفاده شده توسط مارتین فرناندز در ۱۵۱۸ یا ۱۵۱۹ در کتابش به نام Suma De Geographia Que Trata De Todas Las Partidas Y Provincias Del Mundo بوده است. اولین نوشتهٔ ثبت شده در انگلیسی که از کلمهٔ آووکادو استفاده کرده توسط هانس اسلون(Hans Sloane) در شاخص ۱۶۹۶ از گیاهان جامائیکا بود. این گیاه در ۱۷۵۰ به اندونزی و در ۱۸۰۹ به برزیل و در اواخر قرن نوزدهم به جنوب آفریقا و استرالیا معرفی شد.
ارزش غذایی
آووکادو دارای چربیهای متفاوتی است. برای یک آووکادوی معمولی:
حدود ۷۵٪ انرژی آووکادو از چربی میآید. که اکثر آن ها (۶۷٪ از کل) از نوع چربی اشباع همچون اسید اولئیک است.
دیگر چربیهای غالب عبارتند از اسیدهای چرب و اسید لینولئیک.
ترکیب چربیها به طوری تقریبی عبارت است از: یک درصد امگا ۳، چهارده درصد امگا ۶، هفتاد و یک درصد امگا ۹ (۶۵ درصد اولیک و ۶ درصد چرب)، و چهارده درصد چربی اشباع (اسید چرب).
بر اساس وزن آووکادو ۳۵٪ بیشتر از موز پتاسیم دارد. آووکادو سرشار از اسید فولیک و ویتامین K است و از منابع غذایی غنی برای ویتامین B6، ویتامین C و ویتامین E و اسید پانتوتنیک به شمار میآید.
آووکادو دارای ۷۵٪ فیبر نامحلول و ۲۵٪ فیبر محلول است.
گیلاس
گیلاس گیاه و درختی از سرده پرونوس است که میوه آن دارای هسته و گوشتدار است. میوه این درخت قرمز و گلهای سفید دارد. ترکیه، ایالات متحده آمریکا و ایران از عمده تولیدکنندگان میوه گیلاس در جهان هستند.
گیلاس دارای گونههای متعدد و در تمام ایران پراکنده است. از گیلاس علاوه بر مصرف به عنوان میوه خام، مربا و کمپوت ساخته میشود. برگ آن به صورت دم کرده برای درمان بیماری کلیه و کبد مورد استفاده قرار میگیرد.میوه گیلاس در سلامت چشم،سلامت پوست،پیری و کاهش وزن بسیار موثر می باشد.
این گیاه احتمالاً از منطقهای بین دریای سیاه و دریای خزر منشا گرفته است. ولی به نظر میرسد که در زمانهای قدیم آن را به اروپا برده باشند. بیشتر ارقام کشت شده آن در سرتاسر دنیا از اروپا منشا گرفتهاند، ولی تعدادی از ارقام مهم، در مناطق گیلاس خیز محلی انتخاب یا اصلاح گردیدهاند.
ایران با تولید ۲۲۵ هزار تن (۱۲درصد تولیددنیا) سومین تولید کننده گیلاس در جهان میباشد (بعد از ترکیه و آمریکا) یکی از قطبهای عمده تولید گیلاس در ایران دشت کهریز ارومیه و شهرستان اشنویه ( پایتخت گیلاس ایران) میباشند.
هلو
هُلو (به دری: شفتالو) میوه آبدار درخت هلو (نام علمی: Prunus Persica در لاتین به معنی سیب ایرانی) است که دارای یک هسته سخت، گوشت زرد، یا نسبتاً سفید و پوستی مخملی میباشد. بر اساس چسبیدن گوشت به هسته این میوه به دو دسته هستهجدا و هستهچسب تقسیم میشوند. یکی از میوه هائیکه تا حد زیادی با هلو ارتباط دارد شلیل است. ارتباط شلیلها با هلو تا حدی است که در واقع گاهی اوقات محصولات هلو حاوی تعداد کمی شلیل هستند و برعکس. شلیل در واقع نوعی هلو با ژن مغلوب است که تولید میوههای بدون کرک میکند. درخت هلو سه نوع شاخه ساده، مرکب و کاذب تولید میکند. شاخههای ساده فقط جوانه رویشی تولید میکنند. شاخه مرکب، جوانه رویش و زایشی و شاخه کاذب در طول شاخه جوانه زایش و در نوکم جوانه رویشی تولید میکند که در هنگام هرس نوک شاخه کاذب حذف میشود. جوانه گل هلو ساده بوده و در جانب شاخههای یک ساله تشکیل میشود.
خواص
هلو مثل تمام میوهها خواص ادرارآور و ملین دارد. گوشت هلو، دارای سلولوزهای نرمی است و کاملاً هضم میشود. هلو میوهای نسبتاً کم ترشی است. مواد قندی و نشاستهای آن به آسانی هضم میشود و معده به راحتی هضم آن را تحمل میکند.
به نظر میرسد که مواد قندی هلو، ترشحات غدههای هاضمه را تقویت میکند و هضم غذا را آسان میسازد.
هلو سرشار از انواع ویتامین هاست به خصوص ویتامینهای ب۱، ب۲ و آ.
این ویتامینها به مقدار زیادی در پوست هلو تمرکز یافته است.
هلو داری انواع مختلف با گونه ها و طعم های متفاوت میباشد از انواع مختلف ای میوه میتوان به بلخی، کاردی،زعفرانی (که دارای دو نوع هسته جدا وهسته چسب موجود است ومورد استفاده قرار میگیرد)،هلو انجیری، هلو هلندری(که شباهت فریبندهای به زرد آلودارد) نام برد.از استان های تولید کننده عمده هلو میتوان به استان چهار محال و بختیاری و به صورت عمده شهر گردشگری و زیبای سامان و استان البرز و شهرکرج اشاره نمود.هلو بلخی که بسیار بزرگ و شیرین است از تولیدش بسیار کاسته شده است زیرا بلافاصله بعد تماس لک افتاده و چهرهی بدی به خود میگیرد.
زیتون
زیتون (به انگلیسی: Olive) و با (نام علمی: Olea europaea) شامل تقریباً ۲۰ گونه درختان کوچک از خانواده زیتونیان بوده و در جهان کهن از حوزه دریای مدیترانه، شمال آفریقا، جنوب شرقی آسیا، شمال تا جنوب چین، اسکاتلند و شرق استرالیا پراکندگی گستردهای داشتهاند. آنها همیشه سبز بوده و دارای برگهایی کوچک و یکپارچه هستند که روبروی هم قرار گرفتهاند. میوه این گیاه یک شفت است.
پیشینه
تخمین دقیق زمانی که زیتون از حالت وحشی خارج شد، تحت کنترل کشاورزان درآمد و به صورت میوهٔ باغی مورد استفاده قرار گرفت، ممکن نیست. اشارات فراوانی که در انجیل درباره این گیاه و تولید آن وجود دارد و فراوانی ضمنی آن در سرزمین کنعان و منطقهای در سوریه، که همیشه زیتون برای اقتصاد ساکنین آن مهم بودهاست، موجب این نتیجهگیری میشود که سوریه محل تولد زیتون پرورش یافته است. احتمالاً در آغاز، یک گونه اصلاح شده به دست تعدادی از فرقه کوچک سامی افتاد و به تدریج در قبایل اطراف نیز گسترش یافت و با حداقل تلاش به میزان بسیار زیادی پرورش یافت؛ این ماده روغنی در آب و هوای خشک شرق، مادهای بسیار حیاتی برای سلامتی به شمار میرفت و میوه این درخت در آن دوران ابتدایی در بین جنگجویان بربری نمادی از صلح و حسن نیت بود. دورانی بعد و همزمان با توسعه سازمانهای دریایی این روغن بهعنوان یکی از اقلام تجاری به کشورهای آسیای صغیر و مناطق دریایی انتقال یافت و بیتردید گیاه زیتون نیز در پی آن گسترش یافت.
زیتون در یونان باستان
در دنیای هومر همانگونه که در ایلیاد مشخص است، روغن زیتون فقط بهعنوان یک ماده برای ثروتمندان – محصول خارجی – شناخته شده و بیشتر به سبب ارزش آن برای آرایش پهلوانان مورد توجه بودهاست؛ جنگجویان بعد از استحمام به خودشان روغن زیتون میزدند و بدن پاتروکلوس هم عیناً با روغن زیتون پوشیده میشد. اما نه اشارهای به کشت این گیاه شده و نه بر روی تاکستانی که روی سپر آشیل نقش شده، وجود دارد. اما اگرچه در ایلیاد هیچ اشارهای به کشت زیتون نشده، وجود آن در باغ السینوس و دیگر کنایههای آشنا، نشاندهنده این حقیقت است که زیتون در زمان نگارش ادیسه شناخته شدهاست.هر زمان به معرفی این گیاه میرسیم تمامی روایات به تپههای آهکی آتیکا بهعنوان اولین مکان کشت آن در شبه جزیره یونانی اشاره دارد. زمانی که پوزئیدون (خدای دریا) و آتنا (الهه عقل و زیبایی) برای شهر آینده رقابت میکردند، به خواست الهه یک زیتون از صخرههای لمیزرع پدیدار شد (نگهبان هنرهایی که بر آن وضعیت رو به افزایش تأثیر جاودانی گذاشت). اینکه این افسانه ارتباطی با اولین کشت زیتون در یونان دارد، با توجه به داستان جالبی که توسط هرودوت در مورد اهالی اپیداروس نقل شده قطعی به نظر میرسد. آنها به علت از دست دادن محصولشان مجبور به مشورت با (پیشگوی معبد دلفی) شدند و مقرر شد تا مجسمههای دامیا و هورای (هردو از نمادهای حاصلخیزی) را از چوب باغهای زیتون بتراشند. سپس تنها در اختیار مردم آتن قرار گیرد. آتنیها به درخواست مردم اپیداروس درختی را به آنها اعطا کردند مشروط به آنکه هر سال برای آتنا الهه عقل و زیبایی (نگهبان آن) قربانی کنند. بنابراین آنها دستور پیشگو را اطاعت کرده و سرزمینشان دوباره حاصلخیز شد.
درخت مقدس الهه مدت طولانی در آکروپلیس قرار داشت و اگرچه در حمله ایرانیان نابود شد، دوباره از ریشه جوانه زد (گفته میشود بعضی مکندههای این ریشه، درختان زیتون باغ محل تحصیل افلاطون را به وجود آوردهاند که پس از گذشت سالها هنوز بسیار قابل احترام هستند).
در زمان سولن حقوقدان یونانی، زیتون به قدری گسترده شده بود که او وضع قوانینی را برای کشت منظم این درخت در آتیکا ضروری دانست. این منطقهای بود که احتمال زیتون از آنجا به تدریج در تمام نواحی همپیمان با یونان و کشورهای انشعابی از آن انتشار یافت. در ساحل آسیای صغیر که در آنجا مقدار فراوانی از این درخت در زمان تالهها وجود داشت، این درخت ممکن است در سالهایی پیشتر از آن توسط کشتیهای فینیقی آورده شده باشد. برخی از جزایر دریای اژه نیز ممکن است آن را از همین منبع به دست آورده باشند؛ زیتون جزیره رودز و جزیره کرت نیز شاید ریشهای مانند اینها داشته باشند. اگر از لقب اسکیلس استفاده کنیم، جزیره ساموس باید سالها زیادی قبل از جنگهای ایران دارای درختان زیتون میوهدار بوده باشند.
زیتون جایگزین مناسبی برای چربیهای حیوانی و کره مصرفی مردم نواحی شمال شد و در بین ملل جنوب نیز همینطور. در بین یونانیان روغن زیتون بهعنوان یک ماده غذایی مهم و نیز برای کاربردهای خارجی اهمیت زیادی داشت. رومیان بیشتر از آن در آشپزی و غذا استفاده میکردند و بهعنوان مادهای ضروری برای آرایش پرارزش بود و در روزهای پرشکوه امپراتوری بعدی این به صورت یک اصل درآمد که زندگی طولانی و خوش به دو مایع بستگی دارد: با شراب و بدون روغن.
پلینی به صورت مبهمی پانزده گونه زیتون کشت شده در دوران خودش را توصیف میکند که با ارزشترین آنها لینکیان نامیده میشد و روغن به دست آمده از آن در ونافروم در ناحیه کامپانیای ایتالیا عالیترین نوع شناخته شده برای خبرگان رومی بود؛ تولید شده در ایستریا و بائتیکا در شبه جزیره ایتالیا بهعنوان رده دوم مورد توجه قرار داشت.
خوراکشناس امپراتور با خواباندن زیتون خام در آب نمک بهعنوان تحریککننده اشتها به این میوه ارزش بیشتری بخشید که کمتر از انواع جدید آن نبودند و ترشی زیتون با حفظ خصوصیات طعم خود در انبارهای زیر خاک پمپئی یافت شدهاند. آب تلخ زیتون یا پس مانده حاصل از آن در خلال روغنگیری (به نام آمورکا) و برگهای گس آن دارای خواص بسیاری هستند که نویسندگان دوران بسیار دور به آنها اشاره کردهاند. پزشکان رومی از روغن زیتون تلخ وحشی در پزشکی استفاده میکردند ولی کاربرد آن بهعنوان غذا یا در آشپزی مشخص نیست.
در عصر حاضر این میوه گستردگی فراوانی در جهان پیدا کردهاست و اگر چه ناحیه مدیترانه که خاستگاه آن است همچنان تولیدکننده عمده زیتون است، این درخت اکنون در نواحی بسیار زیادی که برای توزیعکنندگان اولیه آن ناشناخته است، با موفقیت کشت میشود. یک درخت زیتون که با دیوارهای آجری بلند محافظت میشود در باغ فیزیک چلسی لندن نگهداری میشود. زیتون مدت زمان کمی پس از کشف قاره آمریکا توسط ساکنین اسپانیایی به آنجا انتقال یافت.این گیاه در شیلی به فراوانی سرزمین اصلی زیتون کشت میشود (گاهی اوقات تنه درخت قطور میشود) درحالی که روغن به دست آمده از میوه آن کیفیتی متوسط دارد. بعد از آن، زیتون وارد کشور پرو شد اما به موفقی شیلی نبوده است. در قرن ۱۷ (مبلغان مذهبی یسوعی) آن را به مکزیک بردند و توسط همین نمایندگان در کالیفرنیا کاشته شد که در آنجا بر اثر مدیریت بیدقت فاتحان انگلوساکسون کشت آن متوقف شد. در ایالات جنوب شرقی نیز به کشت آن مبادرت شده مخصوصاً در کارولینای جنوبی، فلوریدا و میسیسیپی. این گیاه درون بسیاری از کشورهای نیمکره شرقی کشت شده که به علت نوع کشت در قدیم ناسازگار محسوب میشده است. در ایران و ارمنستان آن را در دوران نسبتاً اولیه تاریخ میشناختند و در حال حاضر باغهای زیتون بسیار زیادی در مصر علیا نیز وجود دارد. درخت زیتون به کشاورزی چین نیز معرفی شده است و یکی از منابع مهم افزوده شده برای کشاورزان استرالیایی است. کوینزلند دارای آب و هوایی بسیار مطلوب برای زیتون است. در جنوب استرالیا نزدیک آدلاید شدیداً رشد میکند و احتمالاً مناطق ساحلی فراوانی در این قاره جزیرهای وسیع وجود دارد که امکان پرورش این گیاه در آنها نیست. همچنین زیتون با موفقیت در برخی قسمتهای جزایر مهاجرنشین معرفی شده است.
زیتون به عنوان نماد
در گذشته زیتون نه تنها نشانی از صلح بلکه نمایانگر ثروت و وفور کشور بود؛ حمل شاخههای آن در جشنهای بزرگ یونان، افشاندن زیتون وحشی برای قهرمانان المپیک، تاج زیتون فاتحان رومی در مراسم استقبال، و مواردی که سوارهنظامها در بازدیدهای امپراتوری همانند هدیههای نمادین صلح بکار میبردند (دوران بربرها) که فقط با پیروزی حفظ میشدند.
تاج زیتون، شاخهای از درخت زیتون است که بدور حلقهای پیچیده شده و در بازیهای باستانی المپیک یونان به قهرمان اعطا میشده است. در المپیک ۲۰۰۴ آتن سنت اهدای تاج زیتون تجدید شد و به همراه مدال طلا به قهرمانان اعطا شد.
شاخه زیتون در پرچم سازمان ملل متحد نیز به عنوان نماد صلح استفاده شده است.
قطبنما
قُطبنما وسیلهای برای تعیین جهت و جهتیابی. این وسیله با استفاده از میدان مغناطیسی زمین جهت قطب شمال را نشان میدهد که در حقیقت شمال مغناطیسی زمین است؛ که با شمال حقیقی مقداری فاصله دارد. زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، میل مغناطیسی نامیده می شود. امروزه برای تعیین شمال حقیقی از قطبنماهای پیشرفتهتری مانند قطبنمای ژیروسکوپی استفاده میشود.
تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی (فلز و الکتریسیته)
هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود، که به آن انحراف مغناطیسی میگویند. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن می تواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است.
در جدول زیر حداقل فاصلهی وسایل مختلف از قطبنما -برای اینکه قطبنما شمال مغناطیسی را به درستی نشان دهد- آمده است:
اشیا فاصله
خطوط برق فشار قوی 55 متر
کامیون و اتومبیل 10 متر
خطوط تلفن 10 متر
ابزار الکتریکی و مکانیکی 2 متر
کلاهکها و اشیاء کوچک فلزی 2/1 متر
قطبنمای پیشرفته
قطبنماهای پیشرفته که بیشتر در صنایع مخابرات و امور نظامی به کار برده میشوند، مجهز به سلولهای شبنما هستند که حتی در تاریکی شب عمل جهتنمایی را صورت دهند. این نوع قطبنماها در دوربینهای دو چشمی نظامی، تانکها، نفربرها و حتی در ساختمان برخی خودروهای پیشرفته نیز به کار می رود. از قطب نماهای پیشرفته در اندازه گیری طول جغرافیایی و عرض جغرافیاییِ محل نیز استفاده میکنند که در نقشهخوانی، پیادهسازی عملیات نظامی، دیدهبانی در مناطق جنگی و ... نقش تعیینکننده دارند.
قطب نمای M1
ساختمان قطب نماي M1
1 – دستگيره يا شصتي : حلقه اي است كه در انتهاي قطب نما قرار دارد و براي نگهداشتن قطب نما به حالت تراز در موقع استفاده بكار مي رود.
2 – درب قطب نما : درپوشي است آلومينيومي كه در وسط آن تار موئي قرار دارد و كاربرد تارموئي مانند مگسك اسلحه است و دو سر تار موئي دو نقطه فسفري (شبنما) وجود دارد و در موقع كار شبانه از آن استفاده مي شود .در حاشيه درب قطب نما خط كشي تعبيه شده است و بر اساس مقياس 000/50 : 1 بر مبناي كيلومتر مدرج شده است.
3 – تيغه نشانه روي و عدسي چشمي : تيغه ايست كه بالاي آن شكاف كوچكي همانند شكاف درجه اسلحه است و با زاويه 45 درجه نسبت به صفحه مدرج قرار ميگيرد و در موقع گرا گرفتن با كمك تار موئي بكار مي رود. در اين حال توسط عدسي چشمي كه در وسط تيغه تعبيه شده اعداد مربوط به گراي هدف نشانه روي شده قرائت مي شود. خواباندن تيغه بر روي صفحه قطب نما سبب قفل شدن صفحه مدرج مي شود.
4 – بدنه : كليه اجزاي قطب نما در داخل بدنه كه از جنس آلومينيوم است قرار دارد. در كنار اين محفظه خط كشي تعبيه شده كه با باز شدن كامل درب قطب نما ، خط كشي قطب نما را كامل ميكند.
5 – طوقه كار در شب : طوقه متحركي است كه جداره خارجي آن دندانه دار است و تعداد 120 دندانه دارد اين دندانه ها با زائده اي در كنار قطب نما در تماس است كه به هنگام چرخش تق تق صدا ميدهد و هر تقه برابر 3 درجه است . بر روي صفحه طوقه يك خط و يك نقطه فسفري مشاهده مي شود كه در موقع كار در شب از آن استفاده ميشود.(زاويه بين خط و نقطه 45 درجه و 15 تقه است)
6 – صفحه ثابت : در زير طوقه كار درشب صفحه شيشه اي ثابتي قرار دارد كه روي آن يك خط سياه بنام شاخص تعبيه شده . اين خط درست در امتداد شكاف تيغه نشانه روي و تار موئي قرار دارد كه در موقع گرا گرفتن هر عددي زير شاخص باشد گراي آن امتداد است.
7 – صفحه مدرّج : صفحه ايست لغزنده كه عقربه مغناطيسي روي آن نقش بسته است .بر روي اين صفحه دو گونه تقسيم بندي وجود دارد.
الف : تقسيم بندي داخلي كه برحسب درجه صورت گرفته و به رنگ قرمز ميباشد كه به ازاي هر 5 درجه علامت گذاري وهر 20 درجه عددگذاري شده است.(محيط دايره به 360 قسمت مساوي تقسيم شده و زاويه بين دو شعاع دايره كه يك قسمت را فرا گرفته است ، يك درجه نام دارد).
ب : تقسيم بندي خارجي كه برحسب ميليم غربي و برنگ سياه است كه به ازاي هر 20 ميليم علامت گذاري و هر هر 200 ميليم عددگذاري شده است ولي دو صفر سمت راست آن اعداد بمنظور اختصار حذف شده است.(در اين تقسيم بندي محيط دايره به 6400 قسمت تقسيم شده كه هر قسمت آنرا يك ميليم گويند).
شمال
شُمال (شِمال هم تلفظ شده) یا آپا یا اَپاختَر، یکی از چهار جهت اصلی است.
در نقشهها جهت شمال را همیشه به سوی بالای نقشه نشان میدهند.
پیرامون واژه
شمال واژهای عربی و فارسی آن آپا یا اَپاختَر است.در زبان پارسی میانه، خشکیهای شمال غربی کره زمین را وُروبَرشت و خشکیهای شمال شرقی را وُروژَرشت مینامیدند.در بُندَهِش آمده که برای هر جهت اصلی یک سپاهبد گمارده شده و سپاهبد شمال، ستاره هفتاورنگ (محتملاً نگهبان شمال) است.
در زبان
در سند املاک از شمال قیدی ساخته میشود به صورت «شمالاً». (نمونه: این مکان شمالاً به زمین فروشنده محدود است.) به افراد و چیزهای منسوب به شمال، شمالی یا شمالیه (نمونه: بلاد شمالیه) گفته میشود. در ادبیات شمالیپیکران به معنی ستارگانی است که از شمال طلوع میکنند.به منطقه بالای مدار قطب شمال در فارسی شمالگان گفته میشود.
باختر
باختر یا غَرب یکی از چهار جهت اصلی در جغرافیا است که در نقشهها معمولاً در سمت چپ نقشه است. باختر محل فروشدن یا غروب خورشید و بنابراین جهت مخالف گردش زمین است. به هنگام ناوبری برای رفتن به سوی باختر باید سمت قطبنما را روی °۲۷۰ قرار داد.
کاربرد امروزی
لغتنامههایی که مشخصاً به فارسی امروز میپردازند دربارهٔ واژهٔ «باختر» چنین آوردهاند:
فرهنگ معاصر فارسی (صدری افشار و دیگران:۱۳۸۱) «باختر» را ادبی میداند و به مدخل غرب (که مفصلتر است) ارجاع میدهد.
فرهنگ روز سخن (انوری:۱۳۸۳) «باختر» را «مغرب» (که باز مدخل مفصلتری است) معنی میکند.
با توجه به این که هر دوی این فرهنگها مدخل مفصلتری تحت «مغرب» یا «غرب» دارند، به نظر میرسد که باید فرض کرد واژهٔ «باختر» به نظر این فرهنگنویسان از واژههای «غرب» و «مغرب» مهجورتر است.
کاربرد قدیمیتر
«باختر» در ادبیات فارسی به معنی شمال و شرق هم استفاده میشده است.
در لغتنامه دهخدا دو مدخل برای «باختر» وجود دارد: یکی به عنوان جهت جغرافیایی و دیگری به عنوان سرزمین باکتریا (بلخ). در مورد مدخل اول (که موضوع این صفحه است)، برای معنی شمال (برای این کلمه)، تنها به اوستا اشاره شده است (و برای آن نیز باختر را با واژهٔ اوستایی «اپاختر» - apãxtar - یعنی آنطرفتر یکی گرفته است).
در بعضی از مثالهایی که از متون قدیمی فارسی برای این کلمه آورده شده است، باختر متضاد خاور است. همچنین در جایی (به نقل از شرفنامهٔ منیری) اشاره شده است:
«تحقیق آنست که باختر مخفف با اختر است و اختر ماه و آفتاب هر دو را گویند پس باختر مشرق و مغرب را توان گفت ازین جهت متقدمین بر هر دو معنی این لفظ را استعمال کردهاند لیکن خوار به معنی خور بیشتر آمده از این جهت خاور به معنی مشرق بیشتر استفاده میشود ...»
در یکی از پاورقیهای مربوط به این کلمه نیز آمده است:
«شاید اختلافاتیکه در معنی باختر روی داده از باختریان (بلخ) باشد که مردم در همسایگی جنوب او، او را شمال و در شمال جنوب، و در مغرب مشرق و در مشرق مغرب مینامیدهاند.»
در نمونههایی از اشعار شاعران فارسیزبان (از فردوسی و ناصرخسرو گرفته تا خاقانی و نظامی و سعدی)، باختر به معنای مغرب بهکار رفته است
. البته مثالهایی نیز از کاربرد عکس آن وجود دارد (در اشعار فرخی و عنصری و سوزنی و دو بیت در بعضی از نسخ شاهنامه).
خاور
خاوَر واژهای پارسی برابر با شرق عربی است. در جغرافیا، خاور امروزه به معنی شرق، یکی از چهار جهت اصلی، است.
کاربردهای قدیمی
البته در اصل خاور در زبان پارسی بازماندهٔ واژهٔ خوربران یا «خوروران» (جای بردن خورشید، جای غروب خورشید) یعنی غرب است.
در پارسی به شرق «خوراسان» (که همین نام را روی استان خراسان گذاشتند زیرا شرق ایران بزرگ بود) و به شمال «اپاختر» (واژهٔ امروزی باختر نیز که به غرب گویند بازماندهٔ اپاختر است) گویند.
فرهنگ فارسی عمید و لغتنامه دهخدا این را تایید میکند. مثلاً در بیتی از رودکی، «مهر دیدم بامدادان چون بتافت، از خراسان سوی خاور میشتافت» یا در بیتی از خاقانی «چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق، افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور» به معنی اصیلش آمدهاست.
خاور در بعضی از لغتنامههای قدیمیتر، از جمله برهان قاطع و آنندراج، به هر دو معنی ذکر شده است.
جنوب
«نیمروز» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر نیمروز (ابهامزدایی) را ببینید.جنوب یا نیمروز یکی از چهار جهت اصلی است. جنوب نقطه مقابل شمال است و ۹۰ درجه با خاور و باختر اختلاف جهت دارد. بطور قراردادی در نقشهها، نقطه یا جهت پایینی نقشه را جنوب مینامند.
جهتیابی
جهتیابی، یافتن جهتهای جغرافیایی است. جهتیابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شدهباشید، با دانستن جهتهای جغرافیایی، میتوانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفادههای مسلمانان از جهتیابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگلبانان و... هم به دانستن روشهای جهتیابی نیازمندند.
هرچند امروزه با وسایلی مانند قطبنما یا سامانه موقعیتیاب جهانی (جیپیاس) میتوان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روشهای دیگر جهتیابی مفید و کاراست.
جهتهای اصلی و فرعی
اگر رو به شمال بایستیم، سمت راست مشرق (شرق، خاور)، سمت چپ مغرب (غرب، باختر) و پشت سر جنوب است. این چهار جهت را جهتهای اصلی مینامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلاً نیمساز جهتهای شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص میکند.
با دانستن یکی از جهتها، بقیهٔ جهتها را میتوان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است.
روشهای جهتیابی
برخی روشهای جهتیابی مخصوص روز، و برخی ویژهٔ شب اند. برخی روشها هم در همهٔ مواقع کارا هستند. توجه شود که:
بسیاری از این روشها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهتهای اصلی را به صورت تقریبی مشخص میکنند. برای جهتهای دقیق باید از قطبنما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.
آنچه گفته میشود اکثراً مربوط به نیمکره شمالی است؛ به طور دقیقتر، بالای ۲۳٫۵ درجه (بالای مدار رأسالسرطان). در نیمکره جنوبی در برخی روشها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته میشود باشد.
قُطبنما وسیلهای برای تعیین جهت و جهتیابی. این وسیله با استفاده از میدان مغناطیسی زمین جهت قطب شمال را نشان میدهد که در حقیقت شمال مغناطیسی زمین است؛ که با شمال حقیقی مقداری فاصله دارد. زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، میل مغناطیسی نامیده می شود. امروزه برای تعیین شمال حقیقی از قطبنماهای پیشرفتهتری مانند قطبنمای ژیروسکوپی استفاده میشود.
تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی (فلز و الکتریسیته)
هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود، که به آن انحراف مغناطیسی میگویند. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن می تواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است.
در جدول زیر حداقل فاصلهی وسایل مختلف از قطبنما -برای اینکه قطبنما شمال مغناطیسی را به درستی نشان دهد- آمده است:
اشیا فاصله
خطوط برق فشار قوی 55 متر
کامیون و اتومبیل 10 متر
خطوط تلفن 10 متر
ابزار الکتریکی و مکانیکی 2 متر
کلاهکها و اشیاء کوچک فلزی 2/1 متر
قطبنمای پیشرفته
قطبنماهای پیشرفته که بیشتر در صنایع مخابرات و امور نظامی به کار برده میشوند، مجهز به سلولهای شبنما هستند که حتی در تاریکی شب عمل جهتنمایی را صورت دهند. این نوع قطبنماها در دوربینهای دو چشمی نظامی، تانکها، نفربرها و حتی در ساختمان برخی خودروهای پیشرفته نیز به کار می رود. از قطب نماهای پیشرفته در اندازه گیری طول جغرافیایی و عرض جغرافیاییِ محل نیز استفاده میکنند که در نقشهخوانی، پیادهسازی عملیات نظامی، دیدهبانی در مناطق جنگی و ... نقش تعیینکننده دارند.
قطب نمای M1
ساختمان قطب نماي M1
1 – دستگيره يا شصتي : حلقه اي است كه در انتهاي قطب نما قرار دارد و براي نگهداشتن قطب نما به حالت تراز در موقع استفاده بكار مي رود.
2 – درب قطب نما : درپوشي است آلومينيومي كه در وسط آن تار موئي قرار دارد و كاربرد تارموئي مانند مگسك اسلحه است و دو سر تار موئي دو نقطه فسفري (شبنما) وجود دارد و در موقع كار شبانه از آن استفاده مي شود .در حاشيه درب قطب نما خط كشي تعبيه شده است و بر اساس مقياس 000/50 : 1 بر مبناي كيلومتر مدرج شده است.
3 – تيغه نشانه روي و عدسي چشمي : تيغه ايست كه بالاي آن شكاف كوچكي همانند شكاف درجه اسلحه است و با زاويه 45 درجه نسبت به صفحه مدرج قرار ميگيرد و در موقع گرا گرفتن با كمك تار موئي بكار مي رود. در اين حال توسط عدسي چشمي كه در وسط تيغه تعبيه شده اعداد مربوط به گراي هدف نشانه روي شده قرائت مي شود. خواباندن تيغه بر روي صفحه قطب نما سبب قفل شدن صفحه مدرج مي شود.
4 – بدنه : كليه اجزاي قطب نما در داخل بدنه كه از جنس آلومينيوم است قرار دارد. در كنار اين محفظه خط كشي تعبيه شده كه با باز شدن كامل درب قطب نما ، خط كشي قطب نما را كامل ميكند.
5 – طوقه كار در شب : طوقه متحركي است كه جداره خارجي آن دندانه دار است و تعداد 120 دندانه دارد اين دندانه ها با زائده اي در كنار قطب نما در تماس است كه به هنگام چرخش تق تق صدا ميدهد و هر تقه برابر 3 درجه است . بر روي صفحه طوقه يك خط و يك نقطه فسفري مشاهده مي شود كه در موقع كار در شب از آن استفاده ميشود.(زاويه بين خط و نقطه 45 درجه و 15 تقه است)
6 – صفحه ثابت : در زير طوقه كار درشب صفحه شيشه اي ثابتي قرار دارد كه روي آن يك خط سياه بنام شاخص تعبيه شده . اين خط درست در امتداد شكاف تيغه نشانه روي و تار موئي قرار دارد كه در موقع گرا گرفتن هر عددي زير شاخص باشد گراي آن امتداد است.
7 – صفحه مدرّج : صفحه ايست لغزنده كه عقربه مغناطيسي روي آن نقش بسته است .بر روي اين صفحه دو گونه تقسيم بندي وجود دارد.
الف : تقسيم بندي داخلي كه برحسب درجه صورت گرفته و به رنگ قرمز ميباشد كه به ازاي هر 5 درجه علامت گذاري وهر 20 درجه عددگذاري شده است.(محيط دايره به 360 قسمت مساوي تقسيم شده و زاويه بين دو شعاع دايره كه يك قسمت را فرا گرفته است ، يك درجه نام دارد).
ب : تقسيم بندي خارجي كه برحسب ميليم غربي و برنگ سياه است كه به ازاي هر 20 ميليم علامت گذاري و هر هر 200 ميليم عددگذاري شده است ولي دو صفر سمت راست آن اعداد بمنظور اختصار حذف شده است.(در اين تقسيم بندي محيط دايره به 6400 قسمت تقسيم شده كه هر قسمت آنرا يك ميليم گويند).
شمال
شُمال (شِمال هم تلفظ شده) یا آپا یا اَپاختَر، یکی از چهار جهت اصلی است.
در نقشهها جهت شمال را همیشه به سوی بالای نقشه نشان میدهند.
پیرامون واژه
شمال واژهای عربی و فارسی آن آپا یا اَپاختَر است.در زبان پارسی میانه، خشکیهای شمال غربی کره زمین را وُروبَرشت و خشکیهای شمال شرقی را وُروژَرشت مینامیدند.در بُندَهِش آمده که برای هر جهت اصلی یک سپاهبد گمارده شده و سپاهبد شمال، ستاره هفتاورنگ (محتملاً نگهبان شمال) است.
در زبان
در سند املاک از شمال قیدی ساخته میشود به صورت «شمالاً». (نمونه: این مکان شمالاً به زمین فروشنده محدود است.) به افراد و چیزهای منسوب به شمال، شمالی یا شمالیه (نمونه: بلاد شمالیه) گفته میشود. در ادبیات شمالیپیکران به معنی ستارگانی است که از شمال طلوع میکنند.به منطقه بالای مدار قطب شمال در فارسی شمالگان گفته میشود.
باختر
باختر یا غَرب یکی از چهار جهت اصلی در جغرافیا است که در نقشهها معمولاً در سمت چپ نقشه است. باختر محل فروشدن یا غروب خورشید و بنابراین جهت مخالف گردش زمین است. به هنگام ناوبری برای رفتن به سوی باختر باید سمت قطبنما را روی °۲۷۰ قرار داد.
کاربرد امروزی
لغتنامههایی که مشخصاً به فارسی امروز میپردازند دربارهٔ واژهٔ «باختر» چنین آوردهاند:
فرهنگ معاصر فارسی (صدری افشار و دیگران:۱۳۸۱) «باختر» را ادبی میداند و به مدخل غرب (که مفصلتر است) ارجاع میدهد.
فرهنگ روز سخن (انوری:۱۳۸۳) «باختر» را «مغرب» (که باز مدخل مفصلتری است) معنی میکند.
با توجه به این که هر دوی این فرهنگها مدخل مفصلتری تحت «مغرب» یا «غرب» دارند، به نظر میرسد که باید فرض کرد واژهٔ «باختر» به نظر این فرهنگنویسان از واژههای «غرب» و «مغرب» مهجورتر است.
کاربرد قدیمیتر
«باختر» در ادبیات فارسی به معنی شمال و شرق هم استفاده میشده است.
در لغتنامه دهخدا دو مدخل برای «باختر» وجود دارد: یکی به عنوان جهت جغرافیایی و دیگری به عنوان سرزمین باکتریا (بلخ). در مورد مدخل اول (که موضوع این صفحه است)، برای معنی شمال (برای این کلمه)، تنها به اوستا اشاره شده است (و برای آن نیز باختر را با واژهٔ اوستایی «اپاختر» - apãxtar - یعنی آنطرفتر یکی گرفته است).
در بعضی از مثالهایی که از متون قدیمی فارسی برای این کلمه آورده شده است، باختر متضاد خاور است. همچنین در جایی (به نقل از شرفنامهٔ منیری) اشاره شده است:
«تحقیق آنست که باختر مخفف با اختر است و اختر ماه و آفتاب هر دو را گویند پس باختر مشرق و مغرب را توان گفت ازین جهت متقدمین بر هر دو معنی این لفظ را استعمال کردهاند لیکن خوار به معنی خور بیشتر آمده از این جهت خاور به معنی مشرق بیشتر استفاده میشود ...»
در یکی از پاورقیهای مربوط به این کلمه نیز آمده است:
«شاید اختلافاتیکه در معنی باختر روی داده از باختریان (بلخ) باشد که مردم در همسایگی جنوب او، او را شمال و در شمال جنوب، و در مغرب مشرق و در مشرق مغرب مینامیدهاند.»
در نمونههایی از اشعار شاعران فارسیزبان (از فردوسی و ناصرخسرو گرفته تا خاقانی و نظامی و سعدی)، باختر به معنای مغرب بهکار رفته است
. البته مثالهایی نیز از کاربرد عکس آن وجود دارد (در اشعار فرخی و عنصری و سوزنی و دو بیت در بعضی از نسخ شاهنامه).
خاور
خاوَر واژهای پارسی برابر با شرق عربی است. در جغرافیا، خاور امروزه به معنی شرق، یکی از چهار جهت اصلی، است.
کاربردهای قدیمی
البته در اصل خاور در زبان پارسی بازماندهٔ واژهٔ خوربران یا «خوروران» (جای بردن خورشید، جای غروب خورشید) یعنی غرب است.
در پارسی به شرق «خوراسان» (که همین نام را روی استان خراسان گذاشتند زیرا شرق ایران بزرگ بود) و به شمال «اپاختر» (واژهٔ امروزی باختر نیز که به غرب گویند بازماندهٔ اپاختر است) گویند.
فرهنگ فارسی عمید و لغتنامه دهخدا این را تایید میکند. مثلاً در بیتی از رودکی، «مهر دیدم بامدادان چون بتافت، از خراسان سوی خاور میشتافت» یا در بیتی از خاقانی «چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق، افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور» به معنی اصیلش آمدهاست.
خاور در بعضی از لغتنامههای قدیمیتر، از جمله برهان قاطع و آنندراج، به هر دو معنی ذکر شده است.
جنوب
«نیمروز» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر نیمروز (ابهامزدایی) را ببینید.جنوب یا نیمروز یکی از چهار جهت اصلی است. جنوب نقطه مقابل شمال است و ۹۰ درجه با خاور و باختر اختلاف جهت دارد. بطور قراردادی در نقشهها، نقطه یا جهت پایینی نقشه را جنوب مینامند.
جهتیابی
جهتیابی، یافتن جهتهای جغرافیایی است. جهتیابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شدهباشید، با دانستن جهتهای جغرافیایی، میتوانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفادههای مسلمانان از جهتیابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگلبانان و... هم به دانستن روشهای جهتیابی نیازمندند.
هرچند امروزه با وسایلی مانند قطبنما یا سامانه موقعیتیاب جهانی (جیپیاس) میتوان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روشهای دیگر جهتیابی مفید و کاراست.
جهتهای اصلی و فرعی
اگر رو به شمال بایستیم، سمت راست مشرق (شرق، خاور)، سمت چپ مغرب (غرب، باختر) و پشت سر جنوب است. این چهار جهت را جهتهای اصلی مینامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلاً نیمساز جهتهای شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص میکند.
با دانستن یکی از جهتها، بقیهٔ جهتها را میتوان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است.
روشهای جهتیابی
برخی روشهای جهتیابی مخصوص روز، و برخی ویژهٔ شب اند. برخی روشها هم در همهٔ مواقع کارا هستند. توجه شود که:
بسیاری از این روشها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهتهای اصلی را به صورت تقریبی مشخص میکنند. برای جهتهای دقیق باید از قطبنما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.
آنچه گفته میشود اکثراً مربوط به نیمکره شمالی است؛ به طور دقیقتر، بالای ۲۳٫۵ درجه (بالای مدار رأسالسرطان). در نیمکره جنوبی در برخی روشها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته میشود باشد.
ساعت : 10:56 pm | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی