عکس فوری
عکس فوری
در سال ۱۹۴۷ ادوین. اچ. لند نوآوری خود را در زمینه تولید عکس در یک دقیقه، اعلام داشت. از آن تاریخ به بعد فرایند پولاروید برای این منظور جنبه عمومی پیدا کرد. در این فرایند، پس از گرفتن عکس، فیلم پولاروید را به یک قطعه از کاغذ عکاسی تماس داده و بطور همزمان یک آمپول حاوی ماده ظهور و حلال نقره را شکسته و آن را روی فیلم پخش میکنند. وقتی که ماده ظهور دانههایها لید نقره در امولسیون فیلم را احیا (حلال نقره)، با یونهای نقره ظاهر نشده را جذب کرد.
آن را به لبههای کاغذ عکاسی منتقل میکند. ماده ظهور در تماس با یونهای نقره حذف شده، آن را به نقره آزاد در تصویر مثبت تبدیل میکند.
تصویر رنگی در یک دقیقه
دوربین پولاروید میتواند در یک لحظه تصویر رنگی تولید میکند. فرایندهای شیمیایی مربوط به تولید عکس رنگی شبیه تصاویر بهتر باید تعادل دقیق و ظریفی بین ظاهر کنندهها و ترکیبات رنگی برقرار شود. نوری که به فیلم میرسد، نخست به لایه امولسیونی حساس به رنگ آبی برخورد میکند. بعد از عکس گرفتن عملیات ظاهر کردن فیلم با کشیده شدن آن بر روی یک حلقه دوار و همزمان با شکسته شدن یک لوله محتوی ماده بازی آغاز میشود. رنگهای پولاکالر تشکیل شده در فیلم منفی در لایه حساس نوری مینشینند در صورتی که مولکولهای ظاهر کننده، در بار توزیع میشود و در آنجا ضمن واکنش با تـثبیت کنندهها، رنگهای کامل برای ایجاد یک تصویر مثبت را به وجود میآورد.
عکاسی ریزنگاری
ریزنگاری یا میکروگرافی (به انگلیسی: Micrography) روشی است در عکاسی برای تهیه نگاره توسط ریزبین. این روش در علوم مختلف به خصوص در پزشکی و متالورژی و فناوری اطلاعات (IT) و امروزه در عکاسی هنری کاربرد دارد.
انواع
فوتومیکروگرافی
اختراع میکروسکوپ در قرن ۱۷ میلادی توسط آنتونی فان لیوونهوک، دید تازهای به مردم بخصوص به پژوهشگران هدیه نمود ولی ۵۰ سال طول کشید تا با نصب دوربین عکاسی، قادر باشند از نمای زیر میکروسکوپ نوری، نگاره تهیه نمایند. بهتدریج که دستیابی به بزرگنماییهای بیشتر امکانپذیر گردید، دنیای جدیدی در افق بینندهٔ عادی یا پژوهنده بوجودآمد.
الکترونمیکروگرافی
نگارههای میکروسکوپ الکترونی کاربرد زیادی در پزشکی و ژنتیک و تحقیقات سلولی دارند.
عکاسی زیارتی
عکاسی زیارتی در زیر گروه عکاسی فوری قرار دارد و یکی از مردمیترین انواع عکاسی است که در شهرهای زیارتی پا گرفته است. از ویژگیهای آن میتوان به عدم ایجاد آرشیو و انتشار آن به دورترین نقاط داخل و خارج از کشور توسط مشتریان اشاره کرد. این عکاسیها از ابتدا در حول حرم مطهر رضوی شکل گرفته و همچنان ادامه حیات میدهند. در حال حاضر از حدود ۱۳۰۰ عکاسی در مشهد حدود ۳۵۰ تا ۴۰۰ عکاسی به این بخش تعلق دارد.
پیشینه
از ابتدای دوره پهلوی (۱۳۰۵ شمسی)، با رشد روز افزون عکاسی و ارزان شدن ابزار عکاسی، عکاسان فوری و دوره گرد به همراه دوربینهای چوبی، در اطراف حرم مطهر رضوی، در کنار بساطیهای اجناس مختلف مورد نیاز زوار، مستقر شدند.از پیشگامان این کار میتوان به ابراهیم ذهبی معروف به سیاح(عکاسخانه ایام ص ۶۳ تا ۶۸)ورسول عرب لین (زیر نویس مقاله گزارشی از عکاسی زیارتی)، اشاره داشت.در این نوع عکاسی، پسزمینه نقش بسیار مهمی ایفا میکند. عکاسان در ابتدا با قرار دادن زائر در مقابل مجموعه حرم رضوی، از آنان عکس میگرفتند.سپس به دلیل محدودیتهای کار در فضای باز و با الهام از پردههای پس زمینه مورد مصرف در آتلیههای عکاسی در عکس پرتره، و بهره گیری از نورپردازی با منابع نور مصنوعی، زائران جلوی پردههای نقاشی حرم و بارگاه میایستادند و عکس میگرفتند. بتدریج ابزار دیگری نیز از جمله لباس و سربند عربی، ماکتهای آهو و شتر و.. به صحنه برای هرچه طبیعی تر بهنظر رسیدن، مورد مصرف قرار گرفت. تا پیش از ورود عکاسی دیجیتال شیوههای مختلف مونتاژ عکس در پسزمینهای عکسی نیز بشدت رونق گرفته بود. این مسئله با رشد تکنولوژی دیجیتال و کاربرد آن در این نوع عکاسی، در فضای کامپیوتر انجام میشود.
ویژگیهای عکاسی زیارتی
مهمترین ویژگی این نوع عکاسی، نداشتن آرشیو است و علت آن مشتری زائر است که برای چاپ مجدد مراجعه نمیکند و دلیلی برای ایجاد آرشیو نمیماند. از دیگر ویژگیهای آن بارز بودن جنبه تقدس و یادگاری، استفاده از پسزمینههای منقش به تصاویر حرم رضوی و صحنههای مرتبط با سرگذشت امام رضا (ع)، سرعت بالای کار و ارائه تصویر، پایین بودن اطلاعات عکاسان این بخش از عکاسی، حضور عکاسان فصلی، عدم کنترل کیفیت کار توسط نهادهای مربوطه بدلیل کثرت آنان، تعداد بسیار بالای عکس گرفته شده در این نوع عکاسی در مدت کم، انتشار گسترده آن به دوردستترین نقاط ایران و حتی خارج از ایران را میتوان نام برد. کار تبلیغاتی این گروهبا استفاده از افرادی در جلوی مغازههای عکاسی صورت میگیرد که از عابران دعوت به گرفتن عکس میکنند. همچنین نمونههای فراوانی در بیرون از مغازههای عکاسی به نمایش گذاشته شدهاند.
چیدمان عناصر در عکس
- پرده پسزمینه :پردههای پسزمینه با چند مضمون وجود دارند از جمله :سقاخانه، صحن نو، ضریح، ضامن و، گنبد، صحنه مسموم کردن امام رضا توسط مامون، و اخیراً پرده تصویر حضرت ابوالفضل. ویژگیهای پردهها: رنگ مصرفی از انواع پلاستیک و قابل شستشو است. قلم مصرفی درشتو به ریزه کاریها توجه نمیشود. رنگها کنتراستهو حجم سازی کمتر انجام میشود.پرسپکتیودر مناظر بطور ناقص انجام شده و در واقع این پردهها یاد آور نقاشیهای قهوه خانهای هستند.قدیمیترین پرده پسزمینه موجودکه توسط رسول عرب لین کشده شده، در حال حاضر در مشهد در عکاسی حمید عرب لین موجود است. این پرده در سال ۱۳۴۲ کشیده شدهاست. -بجز پرده ازابزار دیگر حاضر در صحنهمی توان به لباسهای هندی و عربی و...مجسمههای فایبر گلاس آهو و شترو پاپا نوئل، کشکول و تبرزین و عکسهای چاپ شده روی ورقهای پلاکسی گلاس اشاره کرد.
مشتریان
مشتریان این بخش از نظر اقتصادی طیف گستردهای دارند. مشتریان ساکن در مسافرخانه هاو هتلهای خیابان طبرسی در بخش شمالی فلکه حضرت، از رفاه نسبی کمتر و بخش جنوبی خیابانامام رضا وضعیت اقتصادی بهتری دارند. از نظر ملیتی بجز ایرانیان از اقصی نقاط کشور، عربهای حوزه خلیج فارسو عراقیها نیز اخیراً به مشتریان پرو پا قرص این نوع عکاسی تبدیل شدهاند.
رویکرد تازه در این نوع عکاسی
عکاسان این بخش طی سالهای کار خود، همیشه به این خواست مشتری که قرار گرفتن در طبیعیترین و واقعیترین منظرهٔ حرم و بارگاه رضوی بوده توجه داشتهاند و در این راستا در دورانهای مختلف سعی در ایجاد تصاویری هرچه شبیه تر به واقعیت کردهاند.فتو مونتاژهاو کلاژهای عکسی در سالهای پیش به سختی انجام میشد. پس از پیدایش دوربینهای دیجیتال و امکانات کار در کامپیوتر، در این بخش استفادههای بسیار از آن شده و عکاسان خلاقتر به ایجاد تصاویری با کیفیت بهتر و متنوع تر دست زدهاند. پیامد استفاده از کامپیوتر شغل جدیدی رادر این بخش باعث شده که همان «مباشران فنی» هستند. کار چاپ عکسهای ایجاد شده در این گروه در پنج لابراتوار مستقر در محدوده حرم رضوی انجام میشود.
طی سالهای اخیر به دلایل زیر این نوع عکاسی علیرغم امکان عکسبرداری با دوربین شخصی و تلفن همراه برای زائران، از رشد بالایی برخوردار بوده است. دلایل: رشد جمعیت، نبودن کار، راحتی کار با دوربینهای دیجیتال، کاهش کنترلهای صنفی و بالا بودن میزان تقاضا.
انجام
عکاسی زیارتی طی دوران حضور خود توانسته با تغییرات تکنولوژی تطبیق یافته و نقض خود را بخوبی به انجام م برساند. از ابتدا تا کنون، در پس این زایش و استمرار، تئوری مدونی وجود ندارد و تنها پاسخ به نیازی است که از عمق جان مشتریان برای بردن سوغات و یادگاری از سفری مقدس به دیار خود بر آمده و عکاسان به این نیاز پاسخ گفتهاند. به نظر میرسد این سیر رو به رشد همچنان در جریان است و برای این جریان از درون خود راه حل میجوید.
عکاسی زیر آب
عکاسی زیر آب، شاخهای از عکاسی است که از آبزیان یا جاذبههای زیرآب عکسبرداری میشود.
کنترل حرکت، در عکّاسی زیرآب بسیار مهم است زیرا برخلاف سطح زمین سوژهها و عکاس همیشه در حال جنبش و حرکتاند. انعکاس نور عامل دیگری است که تأثیر زیادی بر عکاسی زیر آب میگذارد. عکاس، هر چقدر عمیقتر در عمق آب فرو رود به نور کمتری دسترسی خواهید داشت و رنگ قرمز در عکسها برجستهتر میشود.
سوژهها در زیر آب بسیار کوچکتر از سطح زمین توسط دوربین ثبت میشوند. عکاسان آماتور همیشه از دیدن عکس ماهی بزرگی که در زیر آب عکسبرداری کردهاند متعجب میشوند.
عکاسی سراسرنما
عکاسی وسیع (به انگلیسی: Panoramic photography) نوعی تکنیک عکاسی است که با استفاده از تجهیزات تخصصی و یا نرمافزارها، قطاری از تصاویر با پسزمینه طویل را نمایش میدهد. همچنین این اصطلاح به عکسهایی که نسبت به ابعادشان برشهای گسترده خوردهاند نیز اطلاق میشود.
عکاسی سیاه و سفید
عکاسی سیاه و سفید (به انگلیسی: Black and white) شاخهای از عکاسی است که در آن، عنصر رنگ وجود ندارد و میتوان از آن برای ایجاد فضاهای رمانتیک و رمزآلودی که از عهده عکاسی رنگی خارج است استفاده کرد. این نوع عکاسی با بهرهگیری از سایههای قوی و طیفهای خشن، سوژه را برجسته میکند و انتقال حس و مفهوم عکس را تسهیل میبخشد.
عکاسی صریح
عکاسی صریح، ژانری از عکاسی می باشد که در واکنش به افراط در اصول زیبایی شناختی عکاسان پیکتوریالیسم پدید آمد و بر ارائه جزئیات و ثبت دقیق و خودکار واقعیت، تأکید می داشت.
پدایش
چارلز شیلر پس از تهیه عکس هایی از خانه اش در پنسیلوانیا در سال ۱۹۱۷، آغاز زیبایی شناسی صریح را اعلام نمود. از ویژگی های این تصاویر می توان به کیفیات صوری آشکار نقاشی های کوبیستی اشاره کرد که در تقابل با محوسازی های پیکتوریالیستی بودند.
مدافعین
از عکاسان مدافع عکاسی صریح می توان به هانری کارتیه برسون، ادوارد وستون، انسل آدامز، آلفرد استیگلیتس و پل استرند اشاره داشت.
عکاسی عامیانه
عکاسی عامیانه شاخهای از عکاسی است که تولید کنندگان آن مردم عادی و غیر حرفهای هستند. برای مثال عکسهای خانوادگی، از جمله متداولترین عکسهای عامیانه هستند.
عکاسی عروسی
عکاسی عروسی شاخهای از عکاسی است که در آن از جشن عروسی و حاشیههای آن عکسبرداری میشود.
عکاسی کودک
عکاسی کودک، ثبت روح کودکانگی اطفال و کودکان از بدو تولد بشمار میرود.
یک فیلم عکاسی، اولین چیزی است که یک مرد تازه پدر شده، بعد از خرید ضروریات، تهیه میکند.
سالهای عمر کودک
بچهها و دوربین عکاسی به یکدیگر وابستهاند. از زمان تولد به بعد، از شیر خوارگی تا بلوغ، کودکان همواره توسط دوربین تعقیب میشوند. کودک معمولاً به این موضوع علاقهمند است، اگر چه اکثراً بیش از آن سرگرم است که توجهی به عکاسی بکند. او تقریباً همیشه میتواند باعث بوجود آمدن عکس خوبی باشد. والدین اکثر عکسهایی را که از لحظات زندگی کودک گرفته شده، دوست دارند و میخواهند آن لحظهها را حفظ کنند. اگر این عکسها توسط افراد حرفهایی گرفته شده باشند، اگر چه به نظر میرسد فاقد آن احساس و درکی هستند که پدرها و مادرهای واقعی میتوانند نسبت به کودک داشته باشند، ولی از نظر مهارت فنی، میتوانند مورد توجه واقع شوند. مثلاً، ثبت لحظه جادویی که یک مادر، غرق در خلسه، با توده سلولی نالان که دست و پا میزند و از گوشت و خون خود اوست (لحظه زائیده شدن)، تکنیک و مهارت خاصی را طلب میکند. هر پدر و مادری آن لحظه را به یاد میآورند. این لحظه را میتوان تقریباً به همان واقعیتی که در خودِ لحظه بوده، در یک عکس حفظ کرد.
همه مراحل بچگی به همینگونه است، همه نقشهایی که یک نوجوان در حال رشد ایفاء می کند: چه جثه گوشتآلوی در حال تاتی پاپی که مثل یک بچه غول راه میرود، چه دختر خانم جوانِ مخالف سرا و عشوهگر و کنجگاو مردّد و چه جوان خیال باف و جنگجو. هیچ جا نمی توان موضوعی: به همه جانبگی، به ناشیگری، اغواء کنندگی، متغیری، و قابل اعتمادیِ (از جهت ارزش داشتن برای صرف وقت) بچه پیدا کرد.
از نظر همکاری با عکاس بچهها بهترین موضوعات هستند. بچهها بدون هیچ مقدمهایی وارد فضای عکاسی میشوند، آنها از نشان دادن خود و ژست گرفتن لذت میبرند و موضوعات خستگیناپذیری میباشند، زیرا اساساً یک کودک خستگیناپذیر است: حتی بچهای که حوصله کوتاه او (برای ایستادن در مقابل دوربین) ناگهان تمام میشود و خود را با فعالیت دیگری سرگرم میکند، موضوع بهتری برای عکاسی خواهد بود (زاویه دیگری برای عکاسی ایجاد خواهد کرد). جورج کراوز (George Krause)، که عکسهایش در این باره مشهور است، می گوید: " وقتی سالها پیش عکاسی از کودکان را شروع کردم، همه چیز را به غیر از بچهها کنار گذاشتم، همانگونه که اکثر عکاسان این کار را می کنند، این سادهترین راه برای شروع کار است".
رهنمودها
بعضی از رهنمودهای مفید در عکاسی کودک به قرار زیر است:
اجازه بدهید دوربین بخشی طبیعی از زندگی یک بچه باشد. استفاده هر چه بیشتر از دوربین، باعث میشود بچه بوجهی آسان آنرا قبول کند. در خصوص بچههای غریبه، با احتیاط کامل به آنها نزدیک شوید تا احساس غریبی نکنند.
به جای اینکه بچه را وادار کنید که حالتی راحت و غیر رسمی به خود بگیرد، خودتان راحت و غیر رسمی باشید. عکسهای صمیمی از بچههای سرگرم کار، که با حداقل تحکم گرفته شدهاند، معمولاً از بهترین عکسها هستند.
مواردی وجود دارند، که میخواهید بچه عکس العمل آگاهانهای به دوربین داشته باشد، ولی قبلاً مطمئن باشید که چه کاری میخواهید انجام بدهید، چون حوصله و دقت یک کودک کوتاه است.
کار عکسبرداری را هرگز کوتاه نکرده و زود به اتمام نرسانید. خاموش کردن شمع روز تولد عکسی است که هر مادر بزرگی آنرا میخواهد، ولی احتمالاً از عکسی که ۵ دقیقه بعد گرفته شده هم، به همان اندازه خوشش بیاید، یعنی زمانی که خامهی کیک روی موهای بچه خشک شده است.
ارتفاع دوربین و زاویه عکسبرداری از اهمیت خاصی برخوردار است: اگر عکس را از ارتفاع بالا بگیرید نشان آن خواهد بود که بچه از چه سطحی به شما نگاه میکند، ولی اگر میخواهید دنیایی را که خود بچه میبیند نشان بدهید، هم سـطح دیدگان او عکس بگیرید، یا حتی پائینتر.
در مورد مصرف فیلم مضایقه نکنید. بچهها خیلی پر تحرک هستند. حالات و ژست بدن آنها به قدری سریع عوض میشود که شما را مجبور میکند به همان سرعت، خود را با آنها انطباق دهید. با وجود این، گرفتن عکسهای زیاد دلیل این نیست که بعضی از آنها ممکن است خوب از آب در بیاید. هر عکسی باید حساب شده و هدف دار گرقته شود.
عکاسان مد با پخش موسیقی به مدلهای خود آرامش میدهند. این کار برای بچهها هم میتواند کارساز باشد، مخصوصاً وقتی میخواهید از آنها پرتره بگیرید.
در حال عکسبرداری، درباره هر چیزی با بچهها صحبت کنید، حتی در مورد عکسهایی که میگیرید. ماری کوسینداس (Marie Cosindas) بطور مداوم در مورد عکسی که میگیرد با خود بچهها صحبت میکند. بنظر او این باعث میشود که بچه خود را در کاری که در حال انجام گرفتن است سهیم بداند.
اکثر بچه ها دوست دارند که در طرف مقابل خود رضایت ایجاد کنند، و خیلی از آنها، عکس گرفتن را نوعی تفریح به حساب میآورند. خود شما باید با این کار بصورتی بیش از یک تفریح بر خورد کنید. ویِن میلر (Wayne Miller) عکاس، برای هر کدام از چهار بچهاش چهار سال وقت صرف کرده، تا روز به روز عکسهایی از آنها تهیه کند. او مینویسد: "تمام دورههای این بچهها، تا روز مرگشان، از پیش چشمان من میگذشتند. ناکامی و شکست، موفقیت، شادمانی و پیروزی در طبیعت آنها حک میشد." برای شاهد بودن چنین چیزهایی از داخل لنز دوربین، و یا چشمان عادی، کافی است چیزهایی را از زندگی بیرون بکشیم که نباید نادیده انگاشته شوند.
عکاسی گلامور
عکاسی گلامور (به انگلیسی: Glamour photography) شاخهای از عکاسی است که سوژهٔ آن معمولاً زن است و در حالت رمانتیک و سکسی به تصویر کشیده میشود. سوژه ممکن است ملبس یا نیمهبرهنه باشد. این نوع عکاسی معمولاً با قراردادن سوژه در یک ترکیببندی و ژست ایستاده و بدون حرکت است؛ سوژههای گلامور اغلب مانکنهای حرفهای هستند و عکسها عموماً مصرف تجاری و تبلیغاتی دارند که شامل تولید انبوه برای تقویم و پوستر و همچنین در مجلههای بزرگسال همچون پلیبوی استفاده میشود. البته گاهی اوقات عکسها فقط برای استفادهٔ خصوصی و شخصی در نظر گرفته میشوند.
عکاسان برای ایجاد تصاویر زیبا و پُر زرقوبرق، از ترکیبی از لوازم آرایشی، نورپردازی و قلم بادی استفاده میکنند.
عکاسی مادون قرمز
عکاسی مادون قرمز تکنیکی است که در آن قسمت مرئی نور حذف میشود و فقط پرتوهای مادون قرمز ثبت میشوند. رفتار انعکاسی مادون قرمز با نور مرئی فرق دارد و چون چشم انسان مادون قرمز را نمیبیند، عکسهایی به وجود میآید که در واقعیت دیده نمیشوند. نمونهای از تفاوتها، انعکاس گیاهان است که در عکاسی مادون قرمز، به رنگ سفید ثبت میشوند.
فیلتر مادون قرمز
برای عکاسی مادون قرمز به فیلتر مادون قرمز نیاز است. این فیلتر نور مرئی را حذف میکند و فقط نور مادون قرمز را از خود عبور میدهد.
دوربین مناسب
برخی از دوربینها بر روی سنسور خود، فیلتر سدکنندهٔ مادون قرمز دارند که نمیتوان با آنها عکاسی مادون قرمز کرد.
عکاسی ماکرو
عکاسی ماکرو یا تصویر برداری ماکرو نوعی عکاسی از نمای نزدیک، بطور معمول از سوژههای کوچک است. بطور کلاسیک سوژه موجود در یک تصویرماکرو بزرگتر از اندازه آن در طبیعت بر روی نگاتیو بوده است. به هر شکل امروزه تصویر برداری ماکرو، تهیه تصویر از سوژه در ابعاد بزرگتر و واضحتر از آن چیزی است که در حیات دیده میشود.
عکاسی مد
عکاسی مُد، شاخهای از عکاسی است که در آن از مُد و لباس همراه با مدل عکسبرداری میشود. این شاخه از عکاسی گونهای از عکاسی تبلیغاتی نیز محسوب میشود. عکاسی مد شاخه ای از عکاسی است که در بیشتر مواقع نیاز به تجهیزات بسیاری دارد. پنکه های قوی ، رفلکتورها، سافت باکس هاوفلاش های چتری و... بهترین گونه لنز برای عکاسی مد لنز های زوم با فواصلی در حدود 70 تا 210 هستند تا در کوتاه ترین زمان ممکن به عکاس امکان انتخاب بهترین کادر را بدهند. معمولا در این شاخه از عکاسی دوربین برروی دست عکاس قرار دارد و به ندرت از سه پایه استفاده می شود تا هم خود عکاس احساس بهتری در برقراری ارتباط با سوژه داشته باشد و هم سوژه با راحتی بیشتر حرکات مورد درخواست عکاس را انجام دهد.
عکاسی مستند
عکاسی مستند، شاخهای از عکاسی است در آن عکاس رخدادهای پیرامونش را ثبت میکند و میکوشد از موضوع، (عموما مردم) بیطرفانه، عکسی واقعیتگرا، واقعنما و راستگو ارائه دهد.
واژهٔ عکاسی مستند در سالهای رکود اقتصادی کاربرد پیدا کرد؛ زمانی که شرایط اسفبار کشاورزان باعث شد مردم آمریکا نیاز به اصلاحات اجتماعی را احساس کنند. عکسهایی که در آنها، پس کوچههای کثیف و شرایط رقتبار شهری را تصویر کرده بود.
تصویر در عکاسی مستند یک سند تاریخی به حساب میآید. عکسهای مستند در کنار محسنات زیباییشناسانه و هنری، بیشتر به منظور تحولات اجتماعی و سیاسی مورد بهرهبرداری قرار میگیرند چراکه واقعیت را همانطور که هست به ثبت میرسانند. به عبارت سادهتر، در این نوع عکاسی تصویر نقش یک شاهد و مدرک را برای اثبات وجود یک وضعیت خاص به عهده دارد.
از طریق عکسهای مستند، بیننده از فرهنگ، سیاست و موقعیتهای اجتماعی سایر مردم دنیا اطلاعات درستی به دست میآورد. بدون شک این شکل از عکاسی با به نمایش درآوردن مشکل فراگیر فقر، نقش بسیار مهمی در آگاه سازی مردم آمریکا از موقعیت اجتماعی کشور در رکود بزرگ سال ۱۹۳۰ داشتهاست.
به عبارت سادهتر، در این نوع عکاسی تصویر نفش یک شاهد و مدرک را برای اثباب وجود یک وضعیت خاص به عهده دارد. لوییس هین و جیمز ون دو پیشگام در عرصه عکاسی مستند هستند.
عکاسی معماری
عکاسی معماری، شاخهای از عکاسی است که در آن از آثار معماری و ساختمانها عکسبرداری میشود.
زاویهٔ دید و لنز
برای عکاسی معماری، دو فاکتور زاویه دید و نوع لنز مهماند، زیرا معمولاً آثار معماری بزرگ هستند و عکاس هم نمیتواند به اندازهٔ کافی از آنها فاصله بگیرد؛ به همین دلیل لازم است که زاویهٔ دید لنز زیاد باشد، یعنی فاصله کانونی کم باشد تا عکاس بتواند همهٔ ساختمان و بنا را در کادر جا دهد.
عکاسی مفهومی
عکاسی مفهومی شاخهای از عکاسی است که در آن، هنرمند به دنبال خلق یک مفهوم یا ایده توسط یک عکس است. عکس مفهومی باید بیننده را به تفکر وا دارد. عکسهای همهٔ دستههای عکاسی میتوانند در صورت القای مفهومی خاص به بیننده در این دسته نیز قرار گیرند.
عکاسی نجومی
به وسیلهٔ تلسکوپ و با روشهای مختلف از ستارهها و سیارات عکس گرفته میشود. تلسکوپ به عنوان لنزی بسیار قوی عمل میکند تا اجرام آسمانی نزدیک تر به نظر بیایند. این تصویر در دوربین بر روی فیلم ثبت میشود. زمان نوردهی معمولاً از چند دقیقه تا چند ساعت است. البته با دوربین عکاسی و با هر لنزی میتوان از ستارهها و سیارات نزدیک عکس گرفت.
هنر عکاسی به طور کلی هماهنگی تکنیک، ابداع و هنر است. با توجه به محدوده ناشناختههای نجوم، فعالیتهای اندکی که در آن شدهاست، زیباییهای اعجاب انگیز و نیاز به اطلاعات ثبت شده بهتر؛ عرصه عکاسی نجومی از هر لحاظ اعم از دستاوردهای ارزشمند علمی و زیباییهای هنری، عرصهای است گسترده و فراهم برای فعالیت در شاخههای گوناگون. عکاسی نجومی علمی و هنری که در سالهای گذشته رشد کمی و کیفی چشم گیری در ایران نیز داشتهاست به دلیل گرد هم آوردن ذوق و علم در کنار یکدیگر، همواره در سراسر دنیا همچون شوری هیجان انگیز بودهاست که در حالت ایدهآل به شعور جمعی و علمی منجر میشود.
به وسیلهٔ یک تله بلند که (۳۰۰ تا ۸۰۰ میلی متر) و یک تله کنور تور میتوان از ماه به عنوان نزدیکترین جرم آسمانی عکسهایی با جزئیات زیاد گرفت. تله کنور تور بر اساس ضریبی که دارد، فاصلهٔ کانونی لنز را افزایش میدهد. به طور مثال، تله کنور تور x2 فاصله کانونی لنز را دو برابر میکند.
انواع عکاسی نجومی
عکاسی نجومی را به طور کلی میتوان به دو دستهٔ علمی و هنری تقسیم کرد. عکسهای نجومی علمی، همان طور که از نام آنها برداشت میشود، عکسهایی هستند که به عنوان یک ثبت علمی حاوی اطلاعاتی مستند و مستدل هستند و بنا به تعریف عکسهای نجومی هنری تنها زیبایی بصری دارند. درباره مرز عکسهای نجومی علمی و غیر علمی به خصوص در ایران، بحثها و چالشهای بسیاری مطرح شدهاست چرا اگر منطقی به موضوع نگاه کنیم مرز روشنی بین عکسهای علمی و هنری نیست و دلیل هم آن است که هیچ عکس و ثبتی از آسمان وجود ندارد که تنها چشم نواز باشد و کاربردی علمی یا حداقل آموزشی نداشته باشد. صرف نظر از این دسته بندی کلی، دسته بندی دیگری موجود که عکاسی نجومی را تفسیم بندی میکند: عکاسی خطی یا عکاسی از رد ستارهها عکاسی نقطهای از ستارهها عکاسی از اعماق آسمان عکاسی از سوژههای متحرک
عکس از ستارهها
وقتی از ستارهها عکاسی میکنیم، به دلیل طولانی شدن زمان نوردهی و گردش زمین به دور خود، ستارهها مانند خطوط منحنی بر روی فیلم ثبت میشوند. اگر بخواهیم این مورد را بر طرف کنیم، دوربین باید به وسیلهٔ یک موتور درایو، در خلاف جهت حرکت زمین و با سرعت مناسب به گردش در آید.
عکاسی ورزشی
عکاسی ورزشی، شاخهای از عکاسی است که در آن از صحنههای ورزشی عکسبرداری میشود. در این نوع عکاسی، تجهیزات و ابزارها نقش مهمی دارند زیرا سوژه متحرک است و عکاس هم از صحنه دور است بنابراین داشتن لنزهای قدرتمندی همچون تله و زوم لازم است. همچنین دوربین هم باید قابلیت استفادهٔ پیاپی شاتر را داشته باشد. مهمترین مسئله در عکاسی از سوژه های ورزشی توجه به سرعت شاتر است.سوژه های ورزشی در اغلب مواقع در حال حرکت با سرعت بالا هستند بنابراین عکاس باید تمام توان و امکانات عکاسی خود را به کار گیرد تا سوژه ورزشی را در یک لحظه از زمان فریز کند ( مگر در مواقعی که عکاس سعی دارد مفهومی خاص را در عکس دنبال کند، به عنوان مثال محو بودن پای اسب ها در یک مسابقه سوارکاری، جهت انتقال هیجان حرکت و سرعت) در بیشتر مواقع عکاسان ورزشی از دوربین هایی استفاده می کنند که توان ثبت تصاویر متوالی زیادی را داشته باشند تا در میان آنها لحظه ای که حتی از چشم عکاس هم دور مانده بوده ، خودرا نشان دهد.
عکاسی هنرهای زیبا
عکاسی هنری نوعی عکاسی است که هدف اصلی آن ابراز دیدگاههای خلاق و الهام هنری عکاس میباشد. عکاسی هنری از آن جهت از دیگر ردههای عکاسی متمایز است که برخلاف عکاسی خبری هدف آن ثبت تصاویر مربوط به اخبار نیست و نیازی به پایبندی به اصول اخلاقی خبرنگاری ندارد و نیز برخلاف عکاسی تبلیغاتی برای فعالیتهای اقتصادی و یا فروش محصولات یا خدمات بکار نمیرود. شایان ذکر است که تعریف عکاسی هنری تا به امروز موضوع بحث و مناظرههای بسیاری در جوامع هنری دنیا است.
عکاسی تا اوایل قرن بیستم میلادی در مجامع هنری غربی به عنوان هنر پذیرفته نشده بود. عکاسان پیشکسوتی مانند آلفرد ستیگلتز، ادوارد ستایکن و ادوارد وستون سهم بسزایی در گسترش عکاسی به عنوان یک هنر داشتند.
تعریف
واژه عکاسی هنرهای زیبا در بین هنرمندان عکاس، معروف به عکاسی خلاقانه و هنری است. عکاسی که اشاره به دید خلاقانه هنرمند عکاس دارد. عکاسی خلاقانه در مقایسه با عکاسی خبری و اجتماعی، یک چیدمان، ترکیب بندی، انتخاب یک فضا با دیدی خاص و یک خلق هنرمندانه با ابزار عکاسی است.
عکس بازداشت
عکس بازداشت (به انگلیسی: Mug Shot) اصطلاحی برای عکس پلیس و یا بایگانی عکس پلیس است. این عکس به طور معمول از یک فرد پس از دستگیری گرفته میشود.
عکسگفتار
عکسگفتار (به انگلیسی: Photovoice) روشی است که عمدتاً در رشتهٔ توسعهٔ اجتماعی، بهداشت عمومی، و آموزش و پرورش استفاده میشود که عکاسی را با کنش اجتماعی مردمی ترکیب میکند. در این روش از شرکتکنندگان خواسته میشود بر اساس دیدگاه شخصیشان یا به نمایندگی از جامعهٔ خود عکاسی کنند و در مورد عکسها بحث کنند، و روایات مربوط به عکسهای خود را گسترش دهند، و با کمکرسانی یا دیگر اعمال انسانی جامعهٔ خود را یاری دهند. این روش اغلب در میان مردم به حاشیه رانده شده استفاده میشود، و به عنوان روشی در نظر گرفته میشود تا به ما بینش دهد آنها چگونه شرایطی دارند و امیدشان به آینده را مفهوم سازی کنند. عکسگفتار تلاش میکند از زندگی کسانی که به طور سنتی متفاوت از میانگین تصورشده (کلیشههای) دنیا هستند برای کسانی که در فرایند سیاستگذاری قرار دارند، چشماندازی ایجاد کند. عکسگفتار همچنین پاسخی به مسائل مطرح شده در طول تاریخ از بازنمایی جوامع بشری است.
در سال ۱۹۴۷ ادوین. اچ. لند نوآوری خود را در زمینه تولید عکس در یک دقیقه، اعلام داشت. از آن تاریخ به بعد فرایند پولاروید برای این منظور جنبه عمومی پیدا کرد. در این فرایند، پس از گرفتن عکس، فیلم پولاروید را به یک قطعه از کاغذ عکاسی تماس داده و بطور همزمان یک آمپول حاوی ماده ظهور و حلال نقره را شکسته و آن را روی فیلم پخش میکنند. وقتی که ماده ظهور دانههایها لید نقره در امولسیون فیلم را احیا (حلال نقره)، با یونهای نقره ظاهر نشده را جذب کرد.
آن را به لبههای کاغذ عکاسی منتقل میکند. ماده ظهور در تماس با یونهای نقره حذف شده، آن را به نقره آزاد در تصویر مثبت تبدیل میکند.
تصویر رنگی در یک دقیقه
دوربین پولاروید میتواند در یک لحظه تصویر رنگی تولید میکند. فرایندهای شیمیایی مربوط به تولید عکس رنگی شبیه تصاویر بهتر باید تعادل دقیق و ظریفی بین ظاهر کنندهها و ترکیبات رنگی برقرار شود. نوری که به فیلم میرسد، نخست به لایه امولسیونی حساس به رنگ آبی برخورد میکند. بعد از عکس گرفتن عملیات ظاهر کردن فیلم با کشیده شدن آن بر روی یک حلقه دوار و همزمان با شکسته شدن یک لوله محتوی ماده بازی آغاز میشود. رنگهای پولاکالر تشکیل شده در فیلم منفی در لایه حساس نوری مینشینند در صورتی که مولکولهای ظاهر کننده، در بار توزیع میشود و در آنجا ضمن واکنش با تـثبیت کنندهها، رنگهای کامل برای ایجاد یک تصویر مثبت را به وجود میآورد.
عکاسی ریزنگاری
ریزنگاری یا میکروگرافی (به انگلیسی: Micrography) روشی است در عکاسی برای تهیه نگاره توسط ریزبین. این روش در علوم مختلف به خصوص در پزشکی و متالورژی و فناوری اطلاعات (IT) و امروزه در عکاسی هنری کاربرد دارد.
انواع
فوتومیکروگرافی
اختراع میکروسکوپ در قرن ۱۷ میلادی توسط آنتونی فان لیوونهوک، دید تازهای به مردم بخصوص به پژوهشگران هدیه نمود ولی ۵۰ سال طول کشید تا با نصب دوربین عکاسی، قادر باشند از نمای زیر میکروسکوپ نوری، نگاره تهیه نمایند. بهتدریج که دستیابی به بزرگنماییهای بیشتر امکانپذیر گردید، دنیای جدیدی در افق بینندهٔ عادی یا پژوهنده بوجودآمد.
الکترونمیکروگرافی
نگارههای میکروسکوپ الکترونی کاربرد زیادی در پزشکی و ژنتیک و تحقیقات سلولی دارند.
عکاسی زیارتی
عکاسی زیارتی در زیر گروه عکاسی فوری قرار دارد و یکی از مردمیترین انواع عکاسی است که در شهرهای زیارتی پا گرفته است. از ویژگیهای آن میتوان به عدم ایجاد آرشیو و انتشار آن به دورترین نقاط داخل و خارج از کشور توسط مشتریان اشاره کرد. این عکاسیها از ابتدا در حول حرم مطهر رضوی شکل گرفته و همچنان ادامه حیات میدهند. در حال حاضر از حدود ۱۳۰۰ عکاسی در مشهد حدود ۳۵۰ تا ۴۰۰ عکاسی به این بخش تعلق دارد.
پیشینه
از ابتدای دوره پهلوی (۱۳۰۵ شمسی)، با رشد روز افزون عکاسی و ارزان شدن ابزار عکاسی، عکاسان فوری و دوره گرد به همراه دوربینهای چوبی، در اطراف حرم مطهر رضوی، در کنار بساطیهای اجناس مختلف مورد نیاز زوار، مستقر شدند.از پیشگامان این کار میتوان به ابراهیم ذهبی معروف به سیاح(عکاسخانه ایام ص ۶۳ تا ۶۸)ورسول عرب لین (زیر نویس مقاله گزارشی از عکاسی زیارتی)، اشاره داشت.در این نوع عکاسی، پسزمینه نقش بسیار مهمی ایفا میکند. عکاسان در ابتدا با قرار دادن زائر در مقابل مجموعه حرم رضوی، از آنان عکس میگرفتند.سپس به دلیل محدودیتهای کار در فضای باز و با الهام از پردههای پس زمینه مورد مصرف در آتلیههای عکاسی در عکس پرتره، و بهره گیری از نورپردازی با منابع نور مصنوعی، زائران جلوی پردههای نقاشی حرم و بارگاه میایستادند و عکس میگرفتند. بتدریج ابزار دیگری نیز از جمله لباس و سربند عربی، ماکتهای آهو و شتر و.. به صحنه برای هرچه طبیعی تر بهنظر رسیدن، مورد مصرف قرار گرفت. تا پیش از ورود عکاسی دیجیتال شیوههای مختلف مونتاژ عکس در پسزمینهای عکسی نیز بشدت رونق گرفته بود. این مسئله با رشد تکنولوژی دیجیتال و کاربرد آن در این نوع عکاسی، در فضای کامپیوتر انجام میشود.
ویژگیهای عکاسی زیارتی
مهمترین ویژگی این نوع عکاسی، نداشتن آرشیو است و علت آن مشتری زائر است که برای چاپ مجدد مراجعه نمیکند و دلیلی برای ایجاد آرشیو نمیماند. از دیگر ویژگیهای آن بارز بودن جنبه تقدس و یادگاری، استفاده از پسزمینههای منقش به تصاویر حرم رضوی و صحنههای مرتبط با سرگذشت امام رضا (ع)، سرعت بالای کار و ارائه تصویر، پایین بودن اطلاعات عکاسان این بخش از عکاسی، حضور عکاسان فصلی، عدم کنترل کیفیت کار توسط نهادهای مربوطه بدلیل کثرت آنان، تعداد بسیار بالای عکس گرفته شده در این نوع عکاسی در مدت کم، انتشار گسترده آن به دوردستترین نقاط ایران و حتی خارج از ایران را میتوان نام برد. کار تبلیغاتی این گروهبا استفاده از افرادی در جلوی مغازههای عکاسی صورت میگیرد که از عابران دعوت به گرفتن عکس میکنند. همچنین نمونههای فراوانی در بیرون از مغازههای عکاسی به نمایش گذاشته شدهاند.
چیدمان عناصر در عکس
- پرده پسزمینه :پردههای پسزمینه با چند مضمون وجود دارند از جمله :سقاخانه، صحن نو، ضریح، ضامن و، گنبد، صحنه مسموم کردن امام رضا توسط مامون، و اخیراً پرده تصویر حضرت ابوالفضل. ویژگیهای پردهها: رنگ مصرفی از انواع پلاستیک و قابل شستشو است. قلم مصرفی درشتو به ریزه کاریها توجه نمیشود. رنگها کنتراستهو حجم سازی کمتر انجام میشود.پرسپکتیودر مناظر بطور ناقص انجام شده و در واقع این پردهها یاد آور نقاشیهای قهوه خانهای هستند.قدیمیترین پرده پسزمینه موجودکه توسط رسول عرب لین کشده شده، در حال حاضر در مشهد در عکاسی حمید عرب لین موجود است. این پرده در سال ۱۳۴۲ کشیده شدهاست. -بجز پرده ازابزار دیگر حاضر در صحنهمی توان به لباسهای هندی و عربی و...مجسمههای فایبر گلاس آهو و شترو پاپا نوئل، کشکول و تبرزین و عکسهای چاپ شده روی ورقهای پلاکسی گلاس اشاره کرد.
مشتریان
مشتریان این بخش از نظر اقتصادی طیف گستردهای دارند. مشتریان ساکن در مسافرخانه هاو هتلهای خیابان طبرسی در بخش شمالی فلکه حضرت، از رفاه نسبی کمتر و بخش جنوبی خیابانامام رضا وضعیت اقتصادی بهتری دارند. از نظر ملیتی بجز ایرانیان از اقصی نقاط کشور، عربهای حوزه خلیج فارسو عراقیها نیز اخیراً به مشتریان پرو پا قرص این نوع عکاسی تبدیل شدهاند.
رویکرد تازه در این نوع عکاسی
عکاسان این بخش طی سالهای کار خود، همیشه به این خواست مشتری که قرار گرفتن در طبیعیترین و واقعیترین منظرهٔ حرم و بارگاه رضوی بوده توجه داشتهاند و در این راستا در دورانهای مختلف سعی در ایجاد تصاویری هرچه شبیه تر به واقعیت کردهاند.فتو مونتاژهاو کلاژهای عکسی در سالهای پیش به سختی انجام میشد. پس از پیدایش دوربینهای دیجیتال و امکانات کار در کامپیوتر، در این بخش استفادههای بسیار از آن شده و عکاسان خلاقتر به ایجاد تصاویری با کیفیت بهتر و متنوع تر دست زدهاند. پیامد استفاده از کامپیوتر شغل جدیدی رادر این بخش باعث شده که همان «مباشران فنی» هستند. کار چاپ عکسهای ایجاد شده در این گروه در پنج لابراتوار مستقر در محدوده حرم رضوی انجام میشود.
طی سالهای اخیر به دلایل زیر این نوع عکاسی علیرغم امکان عکسبرداری با دوربین شخصی و تلفن همراه برای زائران، از رشد بالایی برخوردار بوده است. دلایل: رشد جمعیت، نبودن کار، راحتی کار با دوربینهای دیجیتال، کاهش کنترلهای صنفی و بالا بودن میزان تقاضا.
انجام
عکاسی زیارتی طی دوران حضور خود توانسته با تغییرات تکنولوژی تطبیق یافته و نقض خود را بخوبی به انجام م برساند. از ابتدا تا کنون، در پس این زایش و استمرار، تئوری مدونی وجود ندارد و تنها پاسخ به نیازی است که از عمق جان مشتریان برای بردن سوغات و یادگاری از سفری مقدس به دیار خود بر آمده و عکاسان به این نیاز پاسخ گفتهاند. به نظر میرسد این سیر رو به رشد همچنان در جریان است و برای این جریان از درون خود راه حل میجوید.
عکاسی زیر آب
عکاسی زیر آب، شاخهای از عکاسی است که از آبزیان یا جاذبههای زیرآب عکسبرداری میشود.
کنترل حرکت، در عکّاسی زیرآب بسیار مهم است زیرا برخلاف سطح زمین سوژهها و عکاس همیشه در حال جنبش و حرکتاند. انعکاس نور عامل دیگری است که تأثیر زیادی بر عکاسی زیر آب میگذارد. عکاس، هر چقدر عمیقتر در عمق آب فرو رود به نور کمتری دسترسی خواهید داشت و رنگ قرمز در عکسها برجستهتر میشود.
سوژهها در زیر آب بسیار کوچکتر از سطح زمین توسط دوربین ثبت میشوند. عکاسان آماتور همیشه از دیدن عکس ماهی بزرگی که در زیر آب عکسبرداری کردهاند متعجب میشوند.
عکاسی سراسرنما
عکاسی وسیع (به انگلیسی: Panoramic photography) نوعی تکنیک عکاسی است که با استفاده از تجهیزات تخصصی و یا نرمافزارها، قطاری از تصاویر با پسزمینه طویل را نمایش میدهد. همچنین این اصطلاح به عکسهایی که نسبت به ابعادشان برشهای گسترده خوردهاند نیز اطلاق میشود.
عکاسی سیاه و سفید
عکاسی سیاه و سفید (به انگلیسی: Black and white) شاخهای از عکاسی است که در آن، عنصر رنگ وجود ندارد و میتوان از آن برای ایجاد فضاهای رمانتیک و رمزآلودی که از عهده عکاسی رنگی خارج است استفاده کرد. این نوع عکاسی با بهرهگیری از سایههای قوی و طیفهای خشن، سوژه را برجسته میکند و انتقال حس و مفهوم عکس را تسهیل میبخشد.
عکاسی صریح
عکاسی صریح، ژانری از عکاسی می باشد که در واکنش به افراط در اصول زیبایی شناختی عکاسان پیکتوریالیسم پدید آمد و بر ارائه جزئیات و ثبت دقیق و خودکار واقعیت، تأکید می داشت.
پدایش
چارلز شیلر پس از تهیه عکس هایی از خانه اش در پنسیلوانیا در سال ۱۹۱۷، آغاز زیبایی شناسی صریح را اعلام نمود. از ویژگی های این تصاویر می توان به کیفیات صوری آشکار نقاشی های کوبیستی اشاره کرد که در تقابل با محوسازی های پیکتوریالیستی بودند.
مدافعین
از عکاسان مدافع عکاسی صریح می توان به هانری کارتیه برسون، ادوارد وستون، انسل آدامز، آلفرد استیگلیتس و پل استرند اشاره داشت.
عکاسی عامیانه
عکاسی عامیانه شاخهای از عکاسی است که تولید کنندگان آن مردم عادی و غیر حرفهای هستند. برای مثال عکسهای خانوادگی، از جمله متداولترین عکسهای عامیانه هستند.
عکاسی عروسی
عکاسی عروسی شاخهای از عکاسی است که در آن از جشن عروسی و حاشیههای آن عکسبرداری میشود.
عکاسی کودک
عکاسی کودک، ثبت روح کودکانگی اطفال و کودکان از بدو تولد بشمار میرود.
یک فیلم عکاسی، اولین چیزی است که یک مرد تازه پدر شده، بعد از خرید ضروریات، تهیه میکند.
سالهای عمر کودک
بچهها و دوربین عکاسی به یکدیگر وابستهاند. از زمان تولد به بعد، از شیر خوارگی تا بلوغ، کودکان همواره توسط دوربین تعقیب میشوند. کودک معمولاً به این موضوع علاقهمند است، اگر چه اکثراً بیش از آن سرگرم است که توجهی به عکاسی بکند. او تقریباً همیشه میتواند باعث بوجود آمدن عکس خوبی باشد. والدین اکثر عکسهایی را که از لحظات زندگی کودک گرفته شده، دوست دارند و میخواهند آن لحظهها را حفظ کنند. اگر این عکسها توسط افراد حرفهایی گرفته شده باشند، اگر چه به نظر میرسد فاقد آن احساس و درکی هستند که پدرها و مادرهای واقعی میتوانند نسبت به کودک داشته باشند، ولی از نظر مهارت فنی، میتوانند مورد توجه واقع شوند. مثلاً، ثبت لحظه جادویی که یک مادر، غرق در خلسه، با توده سلولی نالان که دست و پا میزند و از گوشت و خون خود اوست (لحظه زائیده شدن)، تکنیک و مهارت خاصی را طلب میکند. هر پدر و مادری آن لحظه را به یاد میآورند. این لحظه را میتوان تقریباً به همان واقعیتی که در خودِ لحظه بوده، در یک عکس حفظ کرد.
همه مراحل بچگی به همینگونه است، همه نقشهایی که یک نوجوان در حال رشد ایفاء می کند: چه جثه گوشتآلوی در حال تاتی پاپی که مثل یک بچه غول راه میرود، چه دختر خانم جوانِ مخالف سرا و عشوهگر و کنجگاو مردّد و چه جوان خیال باف و جنگجو. هیچ جا نمی توان موضوعی: به همه جانبگی، به ناشیگری، اغواء کنندگی، متغیری، و قابل اعتمادیِ (از جهت ارزش داشتن برای صرف وقت) بچه پیدا کرد.
از نظر همکاری با عکاس بچهها بهترین موضوعات هستند. بچهها بدون هیچ مقدمهایی وارد فضای عکاسی میشوند، آنها از نشان دادن خود و ژست گرفتن لذت میبرند و موضوعات خستگیناپذیری میباشند، زیرا اساساً یک کودک خستگیناپذیر است: حتی بچهای که حوصله کوتاه او (برای ایستادن در مقابل دوربین) ناگهان تمام میشود و خود را با فعالیت دیگری سرگرم میکند، موضوع بهتری برای عکاسی خواهد بود (زاویه دیگری برای عکاسی ایجاد خواهد کرد). جورج کراوز (George Krause)، که عکسهایش در این باره مشهور است، می گوید: " وقتی سالها پیش عکاسی از کودکان را شروع کردم، همه چیز را به غیر از بچهها کنار گذاشتم، همانگونه که اکثر عکاسان این کار را می کنند، این سادهترین راه برای شروع کار است".
رهنمودها
بعضی از رهنمودهای مفید در عکاسی کودک به قرار زیر است:
اجازه بدهید دوربین بخشی طبیعی از زندگی یک بچه باشد. استفاده هر چه بیشتر از دوربین، باعث میشود بچه بوجهی آسان آنرا قبول کند. در خصوص بچههای غریبه، با احتیاط کامل به آنها نزدیک شوید تا احساس غریبی نکنند.
به جای اینکه بچه را وادار کنید که حالتی راحت و غیر رسمی به خود بگیرد، خودتان راحت و غیر رسمی باشید. عکسهای صمیمی از بچههای سرگرم کار، که با حداقل تحکم گرفته شدهاند، معمولاً از بهترین عکسها هستند.
مواردی وجود دارند، که میخواهید بچه عکس العمل آگاهانهای به دوربین داشته باشد، ولی قبلاً مطمئن باشید که چه کاری میخواهید انجام بدهید، چون حوصله و دقت یک کودک کوتاه است.
کار عکسبرداری را هرگز کوتاه نکرده و زود به اتمام نرسانید. خاموش کردن شمع روز تولد عکسی است که هر مادر بزرگی آنرا میخواهد، ولی احتمالاً از عکسی که ۵ دقیقه بعد گرفته شده هم، به همان اندازه خوشش بیاید، یعنی زمانی که خامهی کیک روی موهای بچه خشک شده است.
ارتفاع دوربین و زاویه عکسبرداری از اهمیت خاصی برخوردار است: اگر عکس را از ارتفاع بالا بگیرید نشان آن خواهد بود که بچه از چه سطحی به شما نگاه میکند، ولی اگر میخواهید دنیایی را که خود بچه میبیند نشان بدهید، هم سـطح دیدگان او عکس بگیرید، یا حتی پائینتر.
در مورد مصرف فیلم مضایقه نکنید. بچهها خیلی پر تحرک هستند. حالات و ژست بدن آنها به قدری سریع عوض میشود که شما را مجبور میکند به همان سرعت، خود را با آنها انطباق دهید. با وجود این، گرفتن عکسهای زیاد دلیل این نیست که بعضی از آنها ممکن است خوب از آب در بیاید. هر عکسی باید حساب شده و هدف دار گرقته شود.
عکاسان مد با پخش موسیقی به مدلهای خود آرامش میدهند. این کار برای بچهها هم میتواند کارساز باشد، مخصوصاً وقتی میخواهید از آنها پرتره بگیرید.
در حال عکسبرداری، درباره هر چیزی با بچهها صحبت کنید، حتی در مورد عکسهایی که میگیرید. ماری کوسینداس (Marie Cosindas) بطور مداوم در مورد عکسی که میگیرد با خود بچهها صحبت میکند. بنظر او این باعث میشود که بچه خود را در کاری که در حال انجام گرفتن است سهیم بداند.
اکثر بچه ها دوست دارند که در طرف مقابل خود رضایت ایجاد کنند، و خیلی از آنها، عکس گرفتن را نوعی تفریح به حساب میآورند. خود شما باید با این کار بصورتی بیش از یک تفریح بر خورد کنید. ویِن میلر (Wayne Miller) عکاس، برای هر کدام از چهار بچهاش چهار سال وقت صرف کرده، تا روز به روز عکسهایی از آنها تهیه کند. او مینویسد: "تمام دورههای این بچهها، تا روز مرگشان، از پیش چشمان من میگذشتند. ناکامی و شکست، موفقیت، شادمانی و پیروزی در طبیعت آنها حک میشد." برای شاهد بودن چنین چیزهایی از داخل لنز دوربین، و یا چشمان عادی، کافی است چیزهایی را از زندگی بیرون بکشیم که نباید نادیده انگاشته شوند.
عکاسی گلامور
عکاسی گلامور (به انگلیسی: Glamour photography) شاخهای از عکاسی است که سوژهٔ آن معمولاً زن است و در حالت رمانتیک و سکسی به تصویر کشیده میشود. سوژه ممکن است ملبس یا نیمهبرهنه باشد. این نوع عکاسی معمولاً با قراردادن سوژه در یک ترکیببندی و ژست ایستاده و بدون حرکت است؛ سوژههای گلامور اغلب مانکنهای حرفهای هستند و عکسها عموماً مصرف تجاری و تبلیغاتی دارند که شامل تولید انبوه برای تقویم و پوستر و همچنین در مجلههای بزرگسال همچون پلیبوی استفاده میشود. البته گاهی اوقات عکسها فقط برای استفادهٔ خصوصی و شخصی در نظر گرفته میشوند.
عکاسان برای ایجاد تصاویر زیبا و پُر زرقوبرق، از ترکیبی از لوازم آرایشی، نورپردازی و قلم بادی استفاده میکنند.
عکاسی مادون قرمز
عکاسی مادون قرمز تکنیکی است که در آن قسمت مرئی نور حذف میشود و فقط پرتوهای مادون قرمز ثبت میشوند. رفتار انعکاسی مادون قرمز با نور مرئی فرق دارد و چون چشم انسان مادون قرمز را نمیبیند، عکسهایی به وجود میآید که در واقعیت دیده نمیشوند. نمونهای از تفاوتها، انعکاس گیاهان است که در عکاسی مادون قرمز، به رنگ سفید ثبت میشوند.
فیلتر مادون قرمز
برای عکاسی مادون قرمز به فیلتر مادون قرمز نیاز است. این فیلتر نور مرئی را حذف میکند و فقط نور مادون قرمز را از خود عبور میدهد.
دوربین مناسب
برخی از دوربینها بر روی سنسور خود، فیلتر سدکنندهٔ مادون قرمز دارند که نمیتوان با آنها عکاسی مادون قرمز کرد.
عکاسی ماکرو
عکاسی ماکرو یا تصویر برداری ماکرو نوعی عکاسی از نمای نزدیک، بطور معمول از سوژههای کوچک است. بطور کلاسیک سوژه موجود در یک تصویرماکرو بزرگتر از اندازه آن در طبیعت بر روی نگاتیو بوده است. به هر شکل امروزه تصویر برداری ماکرو، تهیه تصویر از سوژه در ابعاد بزرگتر و واضحتر از آن چیزی است که در حیات دیده میشود.
عکاسی مد
عکاسی مُد، شاخهای از عکاسی است که در آن از مُد و لباس همراه با مدل عکسبرداری میشود. این شاخه از عکاسی گونهای از عکاسی تبلیغاتی نیز محسوب میشود. عکاسی مد شاخه ای از عکاسی است که در بیشتر مواقع نیاز به تجهیزات بسیاری دارد. پنکه های قوی ، رفلکتورها، سافت باکس هاوفلاش های چتری و... بهترین گونه لنز برای عکاسی مد لنز های زوم با فواصلی در حدود 70 تا 210 هستند تا در کوتاه ترین زمان ممکن به عکاس امکان انتخاب بهترین کادر را بدهند. معمولا در این شاخه از عکاسی دوربین برروی دست عکاس قرار دارد و به ندرت از سه پایه استفاده می شود تا هم خود عکاس احساس بهتری در برقراری ارتباط با سوژه داشته باشد و هم سوژه با راحتی بیشتر حرکات مورد درخواست عکاس را انجام دهد.
عکاسی مستند
عکاسی مستند، شاخهای از عکاسی است در آن عکاس رخدادهای پیرامونش را ثبت میکند و میکوشد از موضوع، (عموما مردم) بیطرفانه، عکسی واقعیتگرا، واقعنما و راستگو ارائه دهد.
واژهٔ عکاسی مستند در سالهای رکود اقتصادی کاربرد پیدا کرد؛ زمانی که شرایط اسفبار کشاورزان باعث شد مردم آمریکا نیاز به اصلاحات اجتماعی را احساس کنند. عکسهایی که در آنها، پس کوچههای کثیف و شرایط رقتبار شهری را تصویر کرده بود.
تصویر در عکاسی مستند یک سند تاریخی به حساب میآید. عکسهای مستند در کنار محسنات زیباییشناسانه و هنری، بیشتر به منظور تحولات اجتماعی و سیاسی مورد بهرهبرداری قرار میگیرند چراکه واقعیت را همانطور که هست به ثبت میرسانند. به عبارت سادهتر، در این نوع عکاسی تصویر نقش یک شاهد و مدرک را برای اثبات وجود یک وضعیت خاص به عهده دارد.
از طریق عکسهای مستند، بیننده از فرهنگ، سیاست و موقعیتهای اجتماعی سایر مردم دنیا اطلاعات درستی به دست میآورد. بدون شک این شکل از عکاسی با به نمایش درآوردن مشکل فراگیر فقر، نقش بسیار مهمی در آگاه سازی مردم آمریکا از موقعیت اجتماعی کشور در رکود بزرگ سال ۱۹۳۰ داشتهاست.
به عبارت سادهتر، در این نوع عکاسی تصویر نفش یک شاهد و مدرک را برای اثباب وجود یک وضعیت خاص به عهده دارد. لوییس هین و جیمز ون دو پیشگام در عرصه عکاسی مستند هستند.
عکاسی معماری
عکاسی معماری، شاخهای از عکاسی است که در آن از آثار معماری و ساختمانها عکسبرداری میشود.
زاویهٔ دید و لنز
برای عکاسی معماری، دو فاکتور زاویه دید و نوع لنز مهماند، زیرا معمولاً آثار معماری بزرگ هستند و عکاس هم نمیتواند به اندازهٔ کافی از آنها فاصله بگیرد؛ به همین دلیل لازم است که زاویهٔ دید لنز زیاد باشد، یعنی فاصله کانونی کم باشد تا عکاس بتواند همهٔ ساختمان و بنا را در کادر جا دهد.
عکاسی مفهومی
عکاسی مفهومی شاخهای از عکاسی است که در آن، هنرمند به دنبال خلق یک مفهوم یا ایده توسط یک عکس است. عکس مفهومی باید بیننده را به تفکر وا دارد. عکسهای همهٔ دستههای عکاسی میتوانند در صورت القای مفهومی خاص به بیننده در این دسته نیز قرار گیرند.
عکاسی نجومی
به وسیلهٔ تلسکوپ و با روشهای مختلف از ستارهها و سیارات عکس گرفته میشود. تلسکوپ به عنوان لنزی بسیار قوی عمل میکند تا اجرام آسمانی نزدیک تر به نظر بیایند. این تصویر در دوربین بر روی فیلم ثبت میشود. زمان نوردهی معمولاً از چند دقیقه تا چند ساعت است. البته با دوربین عکاسی و با هر لنزی میتوان از ستارهها و سیارات نزدیک عکس گرفت.
هنر عکاسی به طور کلی هماهنگی تکنیک، ابداع و هنر است. با توجه به محدوده ناشناختههای نجوم، فعالیتهای اندکی که در آن شدهاست، زیباییهای اعجاب انگیز و نیاز به اطلاعات ثبت شده بهتر؛ عرصه عکاسی نجومی از هر لحاظ اعم از دستاوردهای ارزشمند علمی و زیباییهای هنری، عرصهای است گسترده و فراهم برای فعالیت در شاخههای گوناگون. عکاسی نجومی علمی و هنری که در سالهای گذشته رشد کمی و کیفی چشم گیری در ایران نیز داشتهاست به دلیل گرد هم آوردن ذوق و علم در کنار یکدیگر، همواره در سراسر دنیا همچون شوری هیجان انگیز بودهاست که در حالت ایدهآل به شعور جمعی و علمی منجر میشود.
به وسیلهٔ یک تله بلند که (۳۰۰ تا ۸۰۰ میلی متر) و یک تله کنور تور میتوان از ماه به عنوان نزدیکترین جرم آسمانی عکسهایی با جزئیات زیاد گرفت. تله کنور تور بر اساس ضریبی که دارد، فاصلهٔ کانونی لنز را افزایش میدهد. به طور مثال، تله کنور تور x2 فاصله کانونی لنز را دو برابر میکند.
انواع عکاسی نجومی
عکاسی نجومی را به طور کلی میتوان به دو دستهٔ علمی و هنری تقسیم کرد. عکسهای نجومی علمی، همان طور که از نام آنها برداشت میشود، عکسهایی هستند که به عنوان یک ثبت علمی حاوی اطلاعاتی مستند و مستدل هستند و بنا به تعریف عکسهای نجومی هنری تنها زیبایی بصری دارند. درباره مرز عکسهای نجومی علمی و غیر علمی به خصوص در ایران، بحثها و چالشهای بسیاری مطرح شدهاست چرا اگر منطقی به موضوع نگاه کنیم مرز روشنی بین عکسهای علمی و هنری نیست و دلیل هم آن است که هیچ عکس و ثبتی از آسمان وجود ندارد که تنها چشم نواز باشد و کاربردی علمی یا حداقل آموزشی نداشته باشد. صرف نظر از این دسته بندی کلی، دسته بندی دیگری موجود که عکاسی نجومی را تفسیم بندی میکند: عکاسی خطی یا عکاسی از رد ستارهها عکاسی نقطهای از ستارهها عکاسی از اعماق آسمان عکاسی از سوژههای متحرک
عکس از ستارهها
وقتی از ستارهها عکاسی میکنیم، به دلیل طولانی شدن زمان نوردهی و گردش زمین به دور خود، ستارهها مانند خطوط منحنی بر روی فیلم ثبت میشوند. اگر بخواهیم این مورد را بر طرف کنیم، دوربین باید به وسیلهٔ یک موتور درایو، در خلاف جهت حرکت زمین و با سرعت مناسب به گردش در آید.
عکاسی ورزشی
عکاسی ورزشی، شاخهای از عکاسی است که در آن از صحنههای ورزشی عکسبرداری میشود. در این نوع عکاسی، تجهیزات و ابزارها نقش مهمی دارند زیرا سوژه متحرک است و عکاس هم از صحنه دور است بنابراین داشتن لنزهای قدرتمندی همچون تله و زوم لازم است. همچنین دوربین هم باید قابلیت استفادهٔ پیاپی شاتر را داشته باشد. مهمترین مسئله در عکاسی از سوژه های ورزشی توجه به سرعت شاتر است.سوژه های ورزشی در اغلب مواقع در حال حرکت با سرعت بالا هستند بنابراین عکاس باید تمام توان و امکانات عکاسی خود را به کار گیرد تا سوژه ورزشی را در یک لحظه از زمان فریز کند ( مگر در مواقعی که عکاس سعی دارد مفهومی خاص را در عکس دنبال کند، به عنوان مثال محو بودن پای اسب ها در یک مسابقه سوارکاری، جهت انتقال هیجان حرکت و سرعت) در بیشتر مواقع عکاسان ورزشی از دوربین هایی استفاده می کنند که توان ثبت تصاویر متوالی زیادی را داشته باشند تا در میان آنها لحظه ای که حتی از چشم عکاس هم دور مانده بوده ، خودرا نشان دهد.
عکاسی هنرهای زیبا
عکاسی هنری نوعی عکاسی است که هدف اصلی آن ابراز دیدگاههای خلاق و الهام هنری عکاس میباشد. عکاسی هنری از آن جهت از دیگر ردههای عکاسی متمایز است که برخلاف عکاسی خبری هدف آن ثبت تصاویر مربوط به اخبار نیست و نیازی به پایبندی به اصول اخلاقی خبرنگاری ندارد و نیز برخلاف عکاسی تبلیغاتی برای فعالیتهای اقتصادی و یا فروش محصولات یا خدمات بکار نمیرود. شایان ذکر است که تعریف عکاسی هنری تا به امروز موضوع بحث و مناظرههای بسیاری در جوامع هنری دنیا است.
عکاسی تا اوایل قرن بیستم میلادی در مجامع هنری غربی به عنوان هنر پذیرفته نشده بود. عکاسان پیشکسوتی مانند آلفرد ستیگلتز، ادوارد ستایکن و ادوارد وستون سهم بسزایی در گسترش عکاسی به عنوان یک هنر داشتند.
تعریف
واژه عکاسی هنرهای زیبا در بین هنرمندان عکاس، معروف به عکاسی خلاقانه و هنری است. عکاسی که اشاره به دید خلاقانه هنرمند عکاس دارد. عکاسی خلاقانه در مقایسه با عکاسی خبری و اجتماعی، یک چیدمان، ترکیب بندی، انتخاب یک فضا با دیدی خاص و یک خلق هنرمندانه با ابزار عکاسی است.
عکس بازداشت
عکس بازداشت (به انگلیسی: Mug Shot) اصطلاحی برای عکس پلیس و یا بایگانی عکس پلیس است. این عکس به طور معمول از یک فرد پس از دستگیری گرفته میشود.
عکسگفتار
عکسگفتار (به انگلیسی: Photovoice) روشی است که عمدتاً در رشتهٔ توسعهٔ اجتماعی، بهداشت عمومی، و آموزش و پرورش استفاده میشود که عکاسی را با کنش اجتماعی مردمی ترکیب میکند. در این روش از شرکتکنندگان خواسته میشود بر اساس دیدگاه شخصیشان یا به نمایندگی از جامعهٔ خود عکاسی کنند و در مورد عکسها بحث کنند، و روایات مربوط به عکسهای خود را گسترش دهند، و با کمکرسانی یا دیگر اعمال انسانی جامعهٔ خود را یاری دهند. این روش اغلب در میان مردم به حاشیه رانده شده استفاده میشود، و به عنوان روشی در نظر گرفته میشود تا به ما بینش دهد آنها چگونه شرایطی دارند و امیدشان به آینده را مفهوم سازی کنند. عکسگفتار تلاش میکند از زندگی کسانی که به طور سنتی متفاوت از میانگین تصورشده (کلیشههای) دنیا هستند برای کسانی که در فرایند سیاستگذاری قرار دارند، چشماندازی ایجاد کند. عکسگفتار همچنین پاسخی به مسائل مطرح شده در طول تاریخ از بازنمایی جوامع بشری است.
قطبنما
قُطبنما وسیلهای برای تعیین جهت و جهتیابی. این وسیله با استفاده از میدان مغناطیسی زمین جهت قطب شمال را نشان میدهد که در حقیقت شمال مغناطیسی زمین است؛ که با شمال حقیقی مقداری فاصله دارد. زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، میل مغناطیسی نامیده می شود. امروزه برای تعیین شمال حقیقی از قطبنماهای پیشرفتهتری مانند قطبنمای ژیروسکوپی استفاده میشود.
تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی (فلز و الکتریسیته)
هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود، که به آن انحراف مغناطیسی میگویند. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن می تواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است.
در جدول زیر حداقل فاصلهی وسایل مختلف از قطبنما -برای اینکه قطبنما شمال مغناطیسی را به درستی نشان دهد- آمده است:
اشیا فاصله
خطوط برق فشار قوی 55 متر
کامیون و اتومبیل 10 متر
خطوط تلفن 10 متر
ابزار الکتریکی و مکانیکی 2 متر
کلاهکها و اشیاء کوچک فلزی 2/1 متر
قطبنمای پیشرفته
قطبنماهای پیشرفته که بیشتر در صنایع مخابرات و امور نظامی به کار برده میشوند، مجهز به سلولهای شبنما هستند که حتی در تاریکی شب عمل جهتنمایی را صورت دهند. این نوع قطبنماها در دوربینهای دو چشمی نظامی، تانکها، نفربرها و حتی در ساختمان برخی خودروهای پیشرفته نیز به کار می رود. از قطب نماهای پیشرفته در اندازه گیری طول جغرافیایی و عرض جغرافیاییِ محل نیز استفاده میکنند که در نقشهخوانی، پیادهسازی عملیات نظامی، دیدهبانی در مناطق جنگی و ... نقش تعیینکننده دارند.
قطب نمای M1
ساختمان قطب نماي M1
1 – دستگيره يا شصتي : حلقه اي است كه در انتهاي قطب نما قرار دارد و براي نگهداشتن قطب نما به حالت تراز در موقع استفاده بكار مي رود.
2 – درب قطب نما : درپوشي است آلومينيومي كه در وسط آن تار موئي قرار دارد و كاربرد تارموئي مانند مگسك اسلحه است و دو سر تار موئي دو نقطه فسفري (شبنما) وجود دارد و در موقع كار شبانه از آن استفاده مي شود .در حاشيه درب قطب نما خط كشي تعبيه شده است و بر اساس مقياس 000/50 : 1 بر مبناي كيلومتر مدرج شده است.
3 – تيغه نشانه روي و عدسي چشمي : تيغه ايست كه بالاي آن شكاف كوچكي همانند شكاف درجه اسلحه است و با زاويه 45 درجه نسبت به صفحه مدرج قرار ميگيرد و در موقع گرا گرفتن با كمك تار موئي بكار مي رود. در اين حال توسط عدسي چشمي كه در وسط تيغه تعبيه شده اعداد مربوط به گراي هدف نشانه روي شده قرائت مي شود. خواباندن تيغه بر روي صفحه قطب نما سبب قفل شدن صفحه مدرج مي شود.
4 – بدنه : كليه اجزاي قطب نما در داخل بدنه كه از جنس آلومينيوم است قرار دارد. در كنار اين محفظه خط كشي تعبيه شده كه با باز شدن كامل درب قطب نما ، خط كشي قطب نما را كامل ميكند.
5 – طوقه كار در شب : طوقه متحركي است كه جداره خارجي آن دندانه دار است و تعداد 120 دندانه دارد اين دندانه ها با زائده اي در كنار قطب نما در تماس است كه به هنگام چرخش تق تق صدا ميدهد و هر تقه برابر 3 درجه است . بر روي صفحه طوقه يك خط و يك نقطه فسفري مشاهده مي شود كه در موقع كار در شب از آن استفاده ميشود.(زاويه بين خط و نقطه 45 درجه و 15 تقه است)
6 – صفحه ثابت : در زير طوقه كار درشب صفحه شيشه اي ثابتي قرار دارد كه روي آن يك خط سياه بنام شاخص تعبيه شده . اين خط درست در امتداد شكاف تيغه نشانه روي و تار موئي قرار دارد كه در موقع گرا گرفتن هر عددي زير شاخص باشد گراي آن امتداد است.
7 – صفحه مدرّج : صفحه ايست لغزنده كه عقربه مغناطيسي روي آن نقش بسته است .بر روي اين صفحه دو گونه تقسيم بندي وجود دارد.
الف : تقسيم بندي داخلي كه برحسب درجه صورت گرفته و به رنگ قرمز ميباشد كه به ازاي هر 5 درجه علامت گذاري وهر 20 درجه عددگذاري شده است.(محيط دايره به 360 قسمت مساوي تقسيم شده و زاويه بين دو شعاع دايره كه يك قسمت را فرا گرفته است ، يك درجه نام دارد).
ب : تقسيم بندي خارجي كه برحسب ميليم غربي و برنگ سياه است كه به ازاي هر 20 ميليم علامت گذاري و هر هر 200 ميليم عددگذاري شده است ولي دو صفر سمت راست آن اعداد بمنظور اختصار حذف شده است.(در اين تقسيم بندي محيط دايره به 6400 قسمت تقسيم شده كه هر قسمت آنرا يك ميليم گويند).
شمال
شُمال (شِمال هم تلفظ شده) یا آپا یا اَپاختَر، یکی از چهار جهت اصلی است.
در نقشهها جهت شمال را همیشه به سوی بالای نقشه نشان میدهند.
پیرامون واژه
شمال واژهای عربی و فارسی آن آپا یا اَپاختَر است.در زبان پارسی میانه، خشکیهای شمال غربی کره زمین را وُروبَرشت و خشکیهای شمال شرقی را وُروژَرشت مینامیدند.در بُندَهِش آمده که برای هر جهت اصلی یک سپاهبد گمارده شده و سپاهبد شمال، ستاره هفتاورنگ (محتملاً نگهبان شمال) است.
در زبان
در سند املاک از شمال قیدی ساخته میشود به صورت «شمالاً». (نمونه: این مکان شمالاً به زمین فروشنده محدود است.) به افراد و چیزهای منسوب به شمال، شمالی یا شمالیه (نمونه: بلاد شمالیه) گفته میشود. در ادبیات شمالیپیکران به معنی ستارگانی است که از شمال طلوع میکنند.به منطقه بالای مدار قطب شمال در فارسی شمالگان گفته میشود.
باختر
باختر یا غَرب یکی از چهار جهت اصلی در جغرافیا است که در نقشهها معمولاً در سمت چپ نقشه است. باختر محل فروشدن یا غروب خورشید و بنابراین جهت مخالف گردش زمین است. به هنگام ناوبری برای رفتن به سوی باختر باید سمت قطبنما را روی °۲۷۰ قرار داد.
کاربرد امروزی
لغتنامههایی که مشخصاً به فارسی امروز میپردازند دربارهٔ واژهٔ «باختر» چنین آوردهاند:
فرهنگ معاصر فارسی (صدری افشار و دیگران:۱۳۸۱) «باختر» را ادبی میداند و به مدخل غرب (که مفصلتر است) ارجاع میدهد.
فرهنگ روز سخن (انوری:۱۳۸۳) «باختر» را «مغرب» (که باز مدخل مفصلتری است) معنی میکند.
با توجه به این که هر دوی این فرهنگها مدخل مفصلتری تحت «مغرب» یا «غرب» دارند، به نظر میرسد که باید فرض کرد واژهٔ «باختر» به نظر این فرهنگنویسان از واژههای «غرب» و «مغرب» مهجورتر است.
کاربرد قدیمیتر
«باختر» در ادبیات فارسی به معنی شمال و شرق هم استفاده میشده است.
در لغتنامه دهخدا دو مدخل برای «باختر» وجود دارد: یکی به عنوان جهت جغرافیایی و دیگری به عنوان سرزمین باکتریا (بلخ). در مورد مدخل اول (که موضوع این صفحه است)، برای معنی شمال (برای این کلمه)، تنها به اوستا اشاره شده است (و برای آن نیز باختر را با واژهٔ اوستایی «اپاختر» - apãxtar - یعنی آنطرفتر یکی گرفته است).
در بعضی از مثالهایی که از متون قدیمی فارسی برای این کلمه آورده شده است، باختر متضاد خاور است. همچنین در جایی (به نقل از شرفنامهٔ منیری) اشاره شده است:
«تحقیق آنست که باختر مخفف با اختر است و اختر ماه و آفتاب هر دو را گویند پس باختر مشرق و مغرب را توان گفت ازین جهت متقدمین بر هر دو معنی این لفظ را استعمال کردهاند لیکن خوار به معنی خور بیشتر آمده از این جهت خاور به معنی مشرق بیشتر استفاده میشود ...»
در یکی از پاورقیهای مربوط به این کلمه نیز آمده است:
«شاید اختلافاتیکه در معنی باختر روی داده از باختریان (بلخ) باشد که مردم در همسایگی جنوب او، او را شمال و در شمال جنوب، و در مغرب مشرق و در مشرق مغرب مینامیدهاند.»
در نمونههایی از اشعار شاعران فارسیزبان (از فردوسی و ناصرخسرو گرفته تا خاقانی و نظامی و سعدی)، باختر به معنای مغرب بهکار رفته است
. البته مثالهایی نیز از کاربرد عکس آن وجود دارد (در اشعار فرخی و عنصری و سوزنی و دو بیت در بعضی از نسخ شاهنامه).
خاور
خاوَر واژهای پارسی برابر با شرق عربی است. در جغرافیا، خاور امروزه به معنی شرق، یکی از چهار جهت اصلی، است.
کاربردهای قدیمی
البته در اصل خاور در زبان پارسی بازماندهٔ واژهٔ خوربران یا «خوروران» (جای بردن خورشید، جای غروب خورشید) یعنی غرب است.
در پارسی به شرق «خوراسان» (که همین نام را روی استان خراسان گذاشتند زیرا شرق ایران بزرگ بود) و به شمال «اپاختر» (واژهٔ امروزی باختر نیز که به غرب گویند بازماندهٔ اپاختر است) گویند.
فرهنگ فارسی عمید و لغتنامه دهخدا این را تایید میکند. مثلاً در بیتی از رودکی، «مهر دیدم بامدادان چون بتافت، از خراسان سوی خاور میشتافت» یا در بیتی از خاقانی «چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق، افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور» به معنی اصیلش آمدهاست.
خاور در بعضی از لغتنامههای قدیمیتر، از جمله برهان قاطع و آنندراج، به هر دو معنی ذکر شده است.
جنوب
«نیمروز» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر نیمروز (ابهامزدایی) را ببینید.جنوب یا نیمروز یکی از چهار جهت اصلی است. جنوب نقطه مقابل شمال است و ۹۰ درجه با خاور و باختر اختلاف جهت دارد. بطور قراردادی در نقشهها، نقطه یا جهت پایینی نقشه را جنوب مینامند.
جهتیابی
جهتیابی، یافتن جهتهای جغرافیایی است. جهتیابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شدهباشید، با دانستن جهتهای جغرافیایی، میتوانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفادههای مسلمانان از جهتیابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگلبانان و... هم به دانستن روشهای جهتیابی نیازمندند.
هرچند امروزه با وسایلی مانند قطبنما یا سامانه موقعیتیاب جهانی (جیپیاس) میتوان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روشهای دیگر جهتیابی مفید و کاراست.
جهتهای اصلی و فرعی
اگر رو به شمال بایستیم، سمت راست مشرق (شرق، خاور)، سمت چپ مغرب (غرب، باختر) و پشت سر جنوب است. این چهار جهت را جهتهای اصلی مینامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلاً نیمساز جهتهای شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص میکند.
با دانستن یکی از جهتها، بقیهٔ جهتها را میتوان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است.
روشهای جهتیابی
برخی روشهای جهتیابی مخصوص روز، و برخی ویژهٔ شب اند. برخی روشها هم در همهٔ مواقع کارا هستند. توجه شود که:
بسیاری از این روشها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهتهای اصلی را به صورت تقریبی مشخص میکنند. برای جهتهای دقیق باید از قطبنما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.
آنچه گفته میشود اکثراً مربوط به نیمکره شمالی است؛ به طور دقیقتر، بالای ۲۳٫۵ درجه (بالای مدار رأسالسرطان). در نیمکره جنوبی در برخی روشها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته میشود باشد.
قُطبنما وسیلهای برای تعیین جهت و جهتیابی. این وسیله با استفاده از میدان مغناطیسی زمین جهت قطب شمال را نشان میدهد که در حقیقت شمال مغناطیسی زمین است؛ که با شمال حقیقی مقداری فاصله دارد. زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، میل مغناطیسی نامیده می شود. امروزه برای تعیین شمال حقیقی از قطبنماهای پیشرفتهتری مانند قطبنمای ژیروسکوپی استفاده میشود.
تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی (فلز و الکتریسیته)
هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود، که به آن انحراف مغناطیسی میگویند. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن می تواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است.
در جدول زیر حداقل فاصلهی وسایل مختلف از قطبنما -برای اینکه قطبنما شمال مغناطیسی را به درستی نشان دهد- آمده است:
اشیا فاصله
خطوط برق فشار قوی 55 متر
کامیون و اتومبیل 10 متر
خطوط تلفن 10 متر
ابزار الکتریکی و مکانیکی 2 متر
کلاهکها و اشیاء کوچک فلزی 2/1 متر
قطبنمای پیشرفته
قطبنماهای پیشرفته که بیشتر در صنایع مخابرات و امور نظامی به کار برده میشوند، مجهز به سلولهای شبنما هستند که حتی در تاریکی شب عمل جهتنمایی را صورت دهند. این نوع قطبنماها در دوربینهای دو چشمی نظامی، تانکها، نفربرها و حتی در ساختمان برخی خودروهای پیشرفته نیز به کار می رود. از قطب نماهای پیشرفته در اندازه گیری طول جغرافیایی و عرض جغرافیاییِ محل نیز استفاده میکنند که در نقشهخوانی، پیادهسازی عملیات نظامی، دیدهبانی در مناطق جنگی و ... نقش تعیینکننده دارند.
قطب نمای M1
ساختمان قطب نماي M1
1 – دستگيره يا شصتي : حلقه اي است كه در انتهاي قطب نما قرار دارد و براي نگهداشتن قطب نما به حالت تراز در موقع استفاده بكار مي رود.
2 – درب قطب نما : درپوشي است آلومينيومي كه در وسط آن تار موئي قرار دارد و كاربرد تارموئي مانند مگسك اسلحه است و دو سر تار موئي دو نقطه فسفري (شبنما) وجود دارد و در موقع كار شبانه از آن استفاده مي شود .در حاشيه درب قطب نما خط كشي تعبيه شده است و بر اساس مقياس 000/50 : 1 بر مبناي كيلومتر مدرج شده است.
3 – تيغه نشانه روي و عدسي چشمي : تيغه ايست كه بالاي آن شكاف كوچكي همانند شكاف درجه اسلحه است و با زاويه 45 درجه نسبت به صفحه مدرج قرار ميگيرد و در موقع گرا گرفتن با كمك تار موئي بكار مي رود. در اين حال توسط عدسي چشمي كه در وسط تيغه تعبيه شده اعداد مربوط به گراي هدف نشانه روي شده قرائت مي شود. خواباندن تيغه بر روي صفحه قطب نما سبب قفل شدن صفحه مدرج مي شود.
4 – بدنه : كليه اجزاي قطب نما در داخل بدنه كه از جنس آلومينيوم است قرار دارد. در كنار اين محفظه خط كشي تعبيه شده كه با باز شدن كامل درب قطب نما ، خط كشي قطب نما را كامل ميكند.
5 – طوقه كار در شب : طوقه متحركي است كه جداره خارجي آن دندانه دار است و تعداد 120 دندانه دارد اين دندانه ها با زائده اي در كنار قطب نما در تماس است كه به هنگام چرخش تق تق صدا ميدهد و هر تقه برابر 3 درجه است . بر روي صفحه طوقه يك خط و يك نقطه فسفري مشاهده مي شود كه در موقع كار در شب از آن استفاده ميشود.(زاويه بين خط و نقطه 45 درجه و 15 تقه است)
6 – صفحه ثابت : در زير طوقه كار درشب صفحه شيشه اي ثابتي قرار دارد كه روي آن يك خط سياه بنام شاخص تعبيه شده . اين خط درست در امتداد شكاف تيغه نشانه روي و تار موئي قرار دارد كه در موقع گرا گرفتن هر عددي زير شاخص باشد گراي آن امتداد است.
7 – صفحه مدرّج : صفحه ايست لغزنده كه عقربه مغناطيسي روي آن نقش بسته است .بر روي اين صفحه دو گونه تقسيم بندي وجود دارد.
الف : تقسيم بندي داخلي كه برحسب درجه صورت گرفته و به رنگ قرمز ميباشد كه به ازاي هر 5 درجه علامت گذاري وهر 20 درجه عددگذاري شده است.(محيط دايره به 360 قسمت مساوي تقسيم شده و زاويه بين دو شعاع دايره كه يك قسمت را فرا گرفته است ، يك درجه نام دارد).
ب : تقسيم بندي خارجي كه برحسب ميليم غربي و برنگ سياه است كه به ازاي هر 20 ميليم علامت گذاري و هر هر 200 ميليم عددگذاري شده است ولي دو صفر سمت راست آن اعداد بمنظور اختصار حذف شده است.(در اين تقسيم بندي محيط دايره به 6400 قسمت تقسيم شده كه هر قسمت آنرا يك ميليم گويند).
شمال
شُمال (شِمال هم تلفظ شده) یا آپا یا اَپاختَر، یکی از چهار جهت اصلی است.
در نقشهها جهت شمال را همیشه به سوی بالای نقشه نشان میدهند.
پیرامون واژه
شمال واژهای عربی و فارسی آن آپا یا اَپاختَر است.در زبان پارسی میانه، خشکیهای شمال غربی کره زمین را وُروبَرشت و خشکیهای شمال شرقی را وُروژَرشت مینامیدند.در بُندَهِش آمده که برای هر جهت اصلی یک سپاهبد گمارده شده و سپاهبد شمال، ستاره هفتاورنگ (محتملاً نگهبان شمال) است.
در زبان
در سند املاک از شمال قیدی ساخته میشود به صورت «شمالاً». (نمونه: این مکان شمالاً به زمین فروشنده محدود است.) به افراد و چیزهای منسوب به شمال، شمالی یا شمالیه (نمونه: بلاد شمالیه) گفته میشود. در ادبیات شمالیپیکران به معنی ستارگانی است که از شمال طلوع میکنند.به منطقه بالای مدار قطب شمال در فارسی شمالگان گفته میشود.
باختر
باختر یا غَرب یکی از چهار جهت اصلی در جغرافیا است که در نقشهها معمولاً در سمت چپ نقشه است. باختر محل فروشدن یا غروب خورشید و بنابراین جهت مخالف گردش زمین است. به هنگام ناوبری برای رفتن به سوی باختر باید سمت قطبنما را روی °۲۷۰ قرار داد.
کاربرد امروزی
لغتنامههایی که مشخصاً به فارسی امروز میپردازند دربارهٔ واژهٔ «باختر» چنین آوردهاند:
فرهنگ معاصر فارسی (صدری افشار و دیگران:۱۳۸۱) «باختر» را ادبی میداند و به مدخل غرب (که مفصلتر است) ارجاع میدهد.
فرهنگ روز سخن (انوری:۱۳۸۳) «باختر» را «مغرب» (که باز مدخل مفصلتری است) معنی میکند.
با توجه به این که هر دوی این فرهنگها مدخل مفصلتری تحت «مغرب» یا «غرب» دارند، به نظر میرسد که باید فرض کرد واژهٔ «باختر» به نظر این فرهنگنویسان از واژههای «غرب» و «مغرب» مهجورتر است.
کاربرد قدیمیتر
«باختر» در ادبیات فارسی به معنی شمال و شرق هم استفاده میشده است.
در لغتنامه دهخدا دو مدخل برای «باختر» وجود دارد: یکی به عنوان جهت جغرافیایی و دیگری به عنوان سرزمین باکتریا (بلخ). در مورد مدخل اول (که موضوع این صفحه است)، برای معنی شمال (برای این کلمه)، تنها به اوستا اشاره شده است (و برای آن نیز باختر را با واژهٔ اوستایی «اپاختر» - apãxtar - یعنی آنطرفتر یکی گرفته است).
در بعضی از مثالهایی که از متون قدیمی فارسی برای این کلمه آورده شده است، باختر متضاد خاور است. همچنین در جایی (به نقل از شرفنامهٔ منیری) اشاره شده است:
«تحقیق آنست که باختر مخفف با اختر است و اختر ماه و آفتاب هر دو را گویند پس باختر مشرق و مغرب را توان گفت ازین جهت متقدمین بر هر دو معنی این لفظ را استعمال کردهاند لیکن خوار به معنی خور بیشتر آمده از این جهت خاور به معنی مشرق بیشتر استفاده میشود ...»
در یکی از پاورقیهای مربوط به این کلمه نیز آمده است:
«شاید اختلافاتیکه در معنی باختر روی داده از باختریان (بلخ) باشد که مردم در همسایگی جنوب او، او را شمال و در شمال جنوب، و در مغرب مشرق و در مشرق مغرب مینامیدهاند.»
در نمونههایی از اشعار شاعران فارسیزبان (از فردوسی و ناصرخسرو گرفته تا خاقانی و نظامی و سعدی)، باختر به معنای مغرب بهکار رفته است
. البته مثالهایی نیز از کاربرد عکس آن وجود دارد (در اشعار فرخی و عنصری و سوزنی و دو بیت در بعضی از نسخ شاهنامه).
خاور
خاوَر واژهای پارسی برابر با شرق عربی است. در جغرافیا، خاور امروزه به معنی شرق، یکی از چهار جهت اصلی، است.
کاربردهای قدیمی
البته در اصل خاور در زبان پارسی بازماندهٔ واژهٔ خوربران یا «خوروران» (جای بردن خورشید، جای غروب خورشید) یعنی غرب است.
در پارسی به شرق «خوراسان» (که همین نام را روی استان خراسان گذاشتند زیرا شرق ایران بزرگ بود) و به شمال «اپاختر» (واژهٔ امروزی باختر نیز که به غرب گویند بازماندهٔ اپاختر است) گویند.
فرهنگ فارسی عمید و لغتنامه دهخدا این را تایید میکند. مثلاً در بیتی از رودکی، «مهر دیدم بامدادان چون بتافت، از خراسان سوی خاور میشتافت» یا در بیتی از خاقانی «چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق، افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور» به معنی اصیلش آمدهاست.
خاور در بعضی از لغتنامههای قدیمیتر، از جمله برهان قاطع و آنندراج، به هر دو معنی ذکر شده است.
جنوب
«نیمروز» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر نیمروز (ابهامزدایی) را ببینید.جنوب یا نیمروز یکی از چهار جهت اصلی است. جنوب نقطه مقابل شمال است و ۹۰ درجه با خاور و باختر اختلاف جهت دارد. بطور قراردادی در نقشهها، نقطه یا جهت پایینی نقشه را جنوب مینامند.
جهتیابی
جهتیابی، یافتن جهتهای جغرافیایی است. جهتیابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شدهباشید، با دانستن جهتهای جغرافیایی، میتوانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفادههای مسلمانان از جهتیابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگلبانان و... هم به دانستن روشهای جهتیابی نیازمندند.
هرچند امروزه با وسایلی مانند قطبنما یا سامانه موقعیتیاب جهانی (جیپیاس) میتوان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روشهای دیگر جهتیابی مفید و کاراست.
جهتهای اصلی و فرعی
اگر رو به شمال بایستیم، سمت راست مشرق (شرق، خاور)، سمت چپ مغرب (غرب، باختر) و پشت سر جنوب است. این چهار جهت را جهتهای اصلی مینامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلاً نیمساز جهتهای شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص میکند.
با دانستن یکی از جهتها، بقیهٔ جهتها را میتوان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است.
روشهای جهتیابی
برخی روشهای جهتیابی مخصوص روز، و برخی ویژهٔ شب اند. برخی روشها هم در همهٔ مواقع کارا هستند. توجه شود که:
بسیاری از این روشها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهتهای اصلی را به صورت تقریبی مشخص میکنند. برای جهتهای دقیق باید از قطبنما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.
آنچه گفته میشود اکثراً مربوط به نیمکره شمالی است؛ به طور دقیقتر، بالای ۲۳٫۵ درجه (بالای مدار رأسالسرطان). در نیمکره جنوبی در برخی روشها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته میشود باشد.
ساعت : 8:10 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی