روش آماری ترجمه
روش آماری
ترجمه ماشینی به روش آماری، سعی در تولید ترجمههایی دارد که از روشهای آماری مبتنی بر پیکرههای متنی دوزبانی استفاده میکنند. همانند پیکره کانادایی هانسارد(Canadian Hansard corpus)، بایگانی انگلیسی-فرانسوی مجلس کانادا و یوروپارل(EUROPARL) و بایگانی پارلمان اروپا.
درحال حاضر این چنین پیکرههایی موجودند و نتایج ثمربخشی از ترجمه متون از نوع مشابهی، بدست میآید اما این چنین پیکرهای هنوز بسیار کمیاب است. اولین نرمافزار آماری ترجمه ماشینی، کاندید(CANDIDE) تولیدی شرکت آیبیام بود. گوگل نیز سیسترن(SYSTRAN) را برای سالهای متمادی استفاده کرد اما نهایتاً در اکتبر ۲۰۰۷ به مترجمی آماری تغییر روش داد. به تازگی، گوگل قابلیتهای ترجمه خود را بوسیله دادن ۲۰۰ میلیون کلمه از اسناد سازمان ملل بعنوان ورودی سیستم-برای تعلیم سیستم خود- بهبود بخشیدهاند. وبدین سان دقت ترجمهها بهبود یافتهاست.
روش مبتنی بر مثال
ترجمه ماشینی مبتنی بر مثال توسط ماکوتو ناگاوُ(Makoto Nagao) در سال ۱۹۸۴ مطرح شد. این روش اغلب با عنوان روش استفاده کننده از پیکره دوزبانی معرفی میشود. درواقع این روش، ترجمهای بر اساس تمثیل است و میتوان آنرا به عنوان پیاده سازی روش استدلال موردی در یادگیری ماشینی تلقی کرد.
ترجمه ماشینی پیوندی
روش پیوندی، قدرتمندی دو روش آماری و قاعدهمند را باهم ادغام میکند. بسیاری از شرکتهای ترجمه ماشینی(همانند آسیا آنلاین و سیسترن(SYSTRAN)) مدعی داشتن روشی چندگانه مبتنی بر دو روش قاعدهمند و آماری در ترجمه ماشینی، هستند. این روشها به دو گونه مختلف زیر میباشند:
قوانین در مرحله دوم توسط روشهای آماری پردازش میشوند
در این روش ترجمه بوسیله موتورهای قاعدهمند انجام میشود. سپس معیارهای آماری برای تنظیم/تصحیح خروجی موتور قاعدهمند اعمال میشوند.
معیارهای آماری از ابتدا توسط قوانین هدایت میشوند
قوانین برای پیش-پردازش دادهها برای هدایت بهتر موتور آماری استفاده میشوند. قوانین همچنین برای پس-پردازش خروجی موتور آماری برای پیاده سازی عملیاتی همچون نرمال سازی استفاده میشوند. این روش قدرت، کنترل و انعطاف پذیری بسیار بیشتری دارد.
مسئلههای اصلی
ابهامزدایی
ابهامزدایی از کلمات با یافتن ترجمه مناسب برای کلمهای با بیش از یک معنی در ارتباط است. این مساله اولین بار در سال ۱۹۵۰ توسط یهوشوا بار-هیلل (Yehoshua Bar-Hillel) مطرح شد. او به این موضوع که بدون یک فرهنگ نامهٔ جهانی، یک ماشین هرگز نمیتواند بین دو معنی کلمه، معنی صحیح را تشخیص دهد، تکیه کرد. امروزه روشهای بسیاری برای حل این مشکل بوجود آمدهاند که این روشها بطور تقریبی به دو دستهٔ روشهای «سطحی» و «عمقی» تقسیم میشوند. روشهای سطحی تصور میکنند که هیچ دانشی از متن ندارند. آنها به سادگی روشهای آماری را برای کلمات اطراف کلمه مبهم، اعمال میکنند. اما روشهای عمقی دانشی وسیع از کلمه را متصور میشوند. تا بحال، روشهای سطحی موفقیت بیشتری داشتهاند. آقای کلود پایرون(Claude Piron)، یکی از مترجمهای بسیار قدیمی سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی، نوشتهاست که ترجمهٔ ماشینی، در بهترین نوع آن، آسانترین بخش کار مترجمان را میتواند انجام دهد. بخش سختتر و زمانگیر معمولاً در ارتباط با تشخیص ابهامات متن منبع است که این عمل نیاز به برطرف کردن آشفتگیهای دستور زبانی و لغوی زبان مقصد دارد.
روش ایدهآل عمقی ممکن است نرمافزار مترجم را ملزوم به انجام تمامی تحقیقات موردنیاز برای برطرف کردن اینگونه ابهامات بکند. اما این امر نیاز به هوش مصنوعی بسیار وسیعتری نسبت به آنچه تا بحال در این زمینه به دست آمده، دارد. روش سطحی که به سادگی ابهام یک عبارت انگلیسی را حدس میزند، شانس بالایی دراشتباه حدس زدن نیز دارد. روش سطحی ای وجود دارد که میگوید: «دربارهٔ هر ابهام از خود کاربر بپرس». اما این روش بنا به تخمین آقای پایرون، تنها ٪۲۵ از کار مترجم حرفهای را انجام خواهد داد(٪۷۵ سختتر کار برای انسان میماند و ماشین در انجام آن ناتوان است.)
گفتارهای غیر استاندارد
یکی از مسائل ترجمههای ماشین پایین بودن دقتشان در ترجمهی گفتارهای غیر رسمی و محاورهای است. ترجمه ماشین بر پایه دادههای آماری ورودی دادههایشان غیر محاورهای است و در نتیجه در گفتارهای استاندارد بهتر عمل میکنند. و روشهای قاعدهمند به خاطر طبیعتشان جملههای غیر استاندارد رایج را پوشش نمیدهند.
واحدهای اسمی
واحدهای اسمی (Name entities)، به انتساب اسم به جوهرههای وجودی در جهان خارج گفته میشود. مانند اسامی اشخاص و مکانها و ... و یا ابزار زمان و کیفیت چیزی. چالش اول در ترجمه ماشین، شناسایی واحدهای اسمی است. مثلاً در ترجمهی «European Union» اگر به عنوان واحد اسمی شناسایی نشود ترجمه ماشینی تک به تک کلمات ممکن است به ترجمهی «اتحادیه اروپایی» منجر میشود با اینکه «اتحادیه اروپا» ترجمه صحیح فارسی آن میباشد. باید اشاره کرد که در موارد زیادی یک به خصوص اسم اشخاص ترجمه پذیر نیست و راه جایگزین آن بجای ترجمه نویسهگردانی است.
نرمافزارهای کاربردی
درحال حاضر نرمافزارهای بسیاری برای ترجمهٔ زبان طبیعی، موجودند که بسیاری از آنها آنلاین میباشند. همانند:
آسیا آنلاین: موتور ترجمه ماشینی قابل سفارشی سازی است که ادعا میشود خروجی اش کیفیتی نزدیک به انسان دارد. آسیا آنلاین همچنین ابزاری برای ویرایش و ساخت ماشین مترجم دلخواه دارد که آنرا بوسیلهٔ مجموعهٔ استودیوی زبانی خود، توسعه بخشیدهاست.
مترجم خودکار زبان هندی به پنجابی: مترجمی است که از روش مستقیم استفاده میکند. این مترجم امکان ترجمهٔ صفحات وب هندی به زبان پنجابی را فراهم میسازد. همچنین امکان نوشتن پست الکترونیک به زبان هندی و ارسال آن به دریافت کننده به زبان پنجابی را دارد.
ورد لینگو (Worldlingo): مترجمی که بر مبنای دو روش آماری و قاعدهمند کار میکند(همانند مترجم مایکروسافت آفیس).
سیسترن: همان سیستم یاهو! بیبل فیش (Yahoo! Babel Fish).
پرامت (Promt): سرویسهای ترجمهٔ آنلاین در Voila.fr و Orange.fr
اپتک: یک سیستم مترجم خودکار چندگانه(در سال ۲۰۰۹ ارایه شد)
ایدوماکس: سرویسهای مترجم آنلاین در idiomax.com
ترگمان اولین سایت ترجمه ماشینی آماری ایرانی که قابلیت ترجمه دو زبانه فارسی - انگلیسی را دارا می باشد.
با اینکه هیچ یک از سیستمها، خلاصهای بدون خطا، تمام خودکار و با کیفیت بالا نمیتوانند تولید کنند، بسیاری از سیستمهای تمام خودکار، خروجی منطقی ای را تولید میکنند. کیفیت ترجمه ماشینی اگر حوزهٔ موضوعی متن محدود و کنترل شده باشد، اساساً بهتر خواهد شد. با وجود محدودیتهای موروثی، نرمافزارهای ترجمه ماشینی در سرتاسر جهان مورد استفاده میباشند. احتمالاً بزرگترین موسسه استفاده کننده از این نرمافزارها کمیسیون اروپاست. پروژه مولتو(MOLTO)، که بوسیله دانشگاه گوتنبورگ ایجاد شدهاست، بیش از ۲٫۳۷ میلیون یورو بعنوان بودجهٔ حمایتی از اتحادیه اروپا برای ساخت ابزار مترجم قابل اطمینان دریافت کرده که بتواند بیشتر زبانهای اتحادیه اروپا را دربر بگیرد. تاگل تکست(Toggletext)، یک سیستم مبتنی بر انتقال است که زبان انگلیسی را به اندونزیایی ترجمه میکند.
گوگل ادعا کردهاست که نتایجی که قولش را داده بود، بوسیله استفاده از موتور ترجمه ماشینی آماری اش حاصل شدهاست. ترجمه آماری که در ابزار زبان گوگل (Google language tools) برای تبدیل بین زبانهای عربی، انگلیسی و بین چینی و انگلیسی استفاده شدهاست، امتیاز کلی ۰٫۴۲۸۱ را از موسسه ملی استاندارد و تکنولوژی گرفت که درقیاس با بلو-۴ شرکت آی بی ام که در تابستان ۲۰۰۶ امتیاز ۰٫۳۹۵۴ گرفته بود، برتری یافت.
با تمرکز امروزی تروریسم، منابع نظامی ایالات متحده آمریکا مبلغ بالایی را در مهندسی زبان طبیعی، سرمایه گذاری کردهاند. در حال حاضر نیروی نظامی به ترجمه و پردازش زبانهایی همانند عربی، پشتو ودری علاقهمند است. دفترپردازش فناوری اطلاعات دارپا، برنامههایی همانند تایدز(TIDES)و مترجم بابیلون را میزبانی میکند. نیروی هوایی آمریکا نیز ۱میلیون دلار برای توسعه و ایجاد تکنولوژی ترجمه زبان، تعهد کردهاست.
رشد جالب توجه شبکههای اجتماعی، همانند فیس بوک یا پیامرسانهای فوری همانند اسکایپ(Skype)، گوگل تاک(Google Talk) و ام اس ان مسنجر(MSN Messenger)، در سالهای اخیر، مورد استفادهٔ دیگری برای نرمافزارهای ترجمه ماشینی شدهاست. چراکه بدین وسیله کابران به زبانهای محتلف میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
نرمافزارهای ترجمه ماشینی همچنین برای بسیاری از موبایلها، کامپیوترهای جیبی و.. عرضه شدهاست. بخاطر قابلیت حمل آنها، اینگونه وسایل بعنوان ابزارهای ترجمه برای موبایل مشخص شدهاند که شبکه تجارتی با استفاده از موبایل را بین شرکایی با زبانهای مختلف ممکن ساختهاست. همچنین این نرمافزارها نیاز به مترجم انسان بعنوان واسطی در مکالمات دوطرف را از بین میبرند.
ارزیابی ترجمه خودکار در حوزههای مختلف
ترجمهٔ متون رسمی و قاعدهمند و همچنین متون علمی به این علت که از وضوح بیشتر و ابهام کمتری برخوردارند به سهولت از طریق کامپیوتر انجام میگیرد.
ترجمه متون ادبی که از دیدگاه علمی در حیطه ترجمه فرهنگی قرار دارد، اگر غیر ممکن نباشد، چندان ساده نخواهدبود. براساس پیشبینیهای اهل فن بدون شک طی چند سال آتی نتایج حاصل از ترجمه متون ادبی از طریق کامپیوتر با نتایج فعلی آن کاملاً متفاوت خواهدبود.
ارزیابی ترجمهٔ ماشینی
یکی از مسائلی که همواره در زمینه ترجمهٔ ماشینی مورد توجه بودهاست، روشها و پارامترهای ارزیابی نتایج ترجمهاست. قدیمیترین روش استفاده از داورهای انسانی برای ارزیابی کیفیت یک ترجمه است. اگرچه ارزیابی توسط انسان زمانبر است اما هنوز قابل اطمینانترین راه برای مقایسهٔ سیستمهای مختلف همانند سیستمهای مبتنی بر روشهای آماری و قاعدهمند است. ابزارهای ارزیابی خودکار شامل بلو محصول شرکت آیبیام(BLEU)، نیست(NIST) و متئور(METEOR) میباشند. همچنین، دانشگاه بارسلون سیستمی را با نام IQ برای ارزیابی سیستمهای ترجمه ماشینی ارائه دادهاست که بر اساس چندین روش میتواند ارزیابی را انجام دهد. این سیستم ارزیابی بصورت متنباز بوده و هر کسی میتواند بر اساس نیاز خودش آنرا تنظیم نموده و استفاده نماید.
بسنده کردن به ترجمهٔ ماشین بدون ویرایش مجدد آن، این حقیقت را که ارتباطات بوسیلهٔ زبان انسان با مفاهیم نهفته شده در آن است، نادیده میگیرد. و حقیقت دیگر این است که حتی متون کاملاً ترجمه شده توسط انسان نیز ممکن است خطا و اشتباه داشتهاست. درنتیجه برای اطمینان حاصل کردن از اینکه ترجمهٔ تولید شده توسط ماشین برای انسان مورد استفاده خواهد بود و کیفیت قابل قبولی خواهد داشت، متون ترجمه شده توسط ماشین باید نهایتاً توسط انسان بازبینی و ویرایش شوند. گرچه، سیستمهایی که مبتنی بر روشهای خاصی از ترجمه ماشینی عمل میکنند، بعضاً مستقلاً خروجی قابل قبولی را تولید میکنند که نیازی به نظارت نهایی انسان ندارد.
ترجمه متون ادبی
ترجمه متون ادبی به ترجمه متونی گفته میشود که در زمینه ادبیات میگنجند. ترجمه آثار ادبی (رمانها، داستانهای کوتاه، نمایشنامهها، اشعار و غیره) هم به نوبه خود در این گونه از ترجمه جای میگیرد.
از آنجا که ادبیات مقولهای وابسته به فرهنگ میباشد بنابراین ترجمه متون ادبی و آثار حاصل از آن لزوما از نظر زبانشناسی شفاف و مطابق قواعد آن نخواهند بود.
نقد ترجمه
نقد ترجمه(به انگلیسی: Translation Criticism) یک میانرشته دانشگاهی است که بسیار نزدیک به نقد ادبی و مطالعات ترجمه میباشد. میتوان گفت که نقد ترجمه یعنی مطالعه، ارزشیابی و تفسیر جنبههای مختلف آثار ترجمه شده.
توضیح
بررسی جامع ترجمه مدتها از جهات مختلف قابل پذیرش نبود. بعضی معتقدند نقد ترجمه بر جنبههای منفی آن ترجمه توجه میکنند؛ آنها میگویند نقد ترجمه بهمعنی یافتن نقصهای موجود است. نقد مدرن برخلاف این نظر است و میگوید یک نقد ترجمه باید به جنبههای مثبت ترجمه هم توجه داشته باشد. یکی از اهداف نقد ترجمه آگاهسازی جامعه از دقت به کار رفته در ترجمه است و اینکه آیا مترجم توانسته به اهدافش دست یابد یا نه
مترجمان حرفهای و یا تازهکار که متون ادبی ترجمه میکنند بهطور اجتناب ناپذیری با موضوع کیفیت ترجمه روبرو هستند. مشکلات مختلفی برای نقد ترجمه وجود دارد از جمله نام عمل ارزشیابی ترجمه و ملاک ارزشیابی ترجمه که در مورد هرکدام هم مطالعات مختلفی انجام شده است.
ترجمه یک متن ادبی وقتی بررسی میشود در ابتدا هدف بررسیکننده، قضاوت نیست بلکه هدف یافتن جایگاه ترجمه نسبت به متن اصلی است؛ این کار با بررسی عواملی انجام میشود که از انتخابهای ترجمهای مترجم نشات میگیرند. هنگام مقایسه چند ترجمه از یک متن، نتایج بررسی باید منجر به ساخت یک فرضیه برای هر ترجمه شوند: ملاکهایی نظیر divergent similarity ،relative divergence ،radical divergence و adaptation برای چنین تحلیلی مهم هستند.
یکی از اشخاص بسیار تاثیرگذار در این زمینه، آنتوان برمن بود که مدعی شد همانطور که نظریههای مختلفی برای ترجمه وجود دارد ممکن است مِتُدهای مختلفی هم برای نقد ترجمه وجود داشته باشد؛ بنابراین خودش مدلی ارایه کرد که روشی تحلیلی بر ترجمه بود که میتوان آن را بر اساس هدف مشخص هر تحلیلگر تنظیم نمود و همچنین میتوان آن را با هر نوع متن مرسومی منطبق ساخت. او مصرانه بر این باوراست که هر مترجم قبل از فرایند ترجمه باید یک پروژه ترجمه را ایجاد کند.
مطالعات ترجمه
مطالعات ترجمه یک حوزه بینارشتهای شامل عناصری از علوم اجتماعی و علوم انسانی است که به مطالعه نظاممند نظریه، توصیف و کاربرد ترجمه کتبی، شفاهی، چندرسانهای و ماشینی میپردازد و هر از چندگاهی وارد دنیای سیاست و مسائل حقوقی میشود. این رشته در سال ۱۹۷۲ توسط جیمز هلمز تحت عنوان رشتهای مستقل معرفی شد و اکنون در بیش از ۷۰ دانشگاه جهان تدریس میشود.
مطالعات ترجمه در ایران
دانشگاه علامه طباطبائی دارای مرکزی به نام مرکز پژوهشهای ترجمه است که به همت دکتر حسین ملانظر تأسیس شده است (این مرکز به همراه گروه مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه علامه طباطبائی از نظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، قطب علمی مطالعات ترجمه در کشور هستند). این مرکز از تاریخ ۹ اردیبهشت ۹۱ به پژوهشکده مطالعات ترجمه ارتقاء یافت. دکتر ملانظر همچنین نشریهای علمی پژوهشی به نام مطالعات ترجمه منتشر میکند. سردبیر این نشریه دکتر فرزانه فرحزاد است. فصلنامه زبان و ترجمه نیز با مدیر مسئولی دکتر سید حسین فاطمی و سردبیری دکتر بهزاد قنسولی در دانشگاه فردوسی مشهد منتشر می شود. همچنین فصلنامه مطالعات میانرشتهای ترجمه، مجلهای است که با اهتمام گروه زبان انگلیسی دانشگاه بین المللی امام رضا علیه السلام و به همت مرکز نشریات دانشگاه بین المللی امام رضا علیه السلام، به چاپ می رسد.
رشته مطالعات ترجمه در دانشگاههای ایران
دانشگاه علامه طباطبائی برای اولین بار در سال ۱۳۸۰ در رشته مطالعات ترجمه دانشجوی کارشناسی ارشد پذیرفت. مقطع دکترای این رشته اولین بار در سال ۱۳۹۰ در همین دانشگاه برقرار شد. در سال ۹۱ دانشگاههای علامه طباطبائی، اصفهان، و پردیس تحصیلات تکمیلی دانشگاه علامه طباطبائی دانشجوی دکتری پذیرفتهاند و در سال ۹۲ هم دانشگاه فردوسی مشهد، علاوه بر دانشگاه علامه طباطبائی، اصفهان و پردیس تحصیلات تکمیلی، اقدام به پذیرش دانشجو در مقطع دکترا کرد. دانشگاه اصفهان، دانشگاه بیرجند، دانشگاه شهید چمران اهواز، دانشگاه شهید باهنر کرمان، و دانشگاه فردوسی مشهد دارای مقطع کارشناسی ارشد این رشته هستند. همچنین در تعدادی از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاههای غیرانتفاعی البرز قزوین، امام رضا (ع) مشهد، شیخ بهائی اصفهان و نبی اکرم (ص) تبریز نیز مطالعات ترجمه در مقطع کارشناسی ارشد تدریس میشود.
ترجمه تحتاللفظی
ترجمه تحتاللفظی یکی از شیوههای ترجمه است که در آن بر روی ساختار زبانی متن مبدأ تمرکز میشود. در ترجمهٔ تحتاللفظی به قواعد نشانهگذاری، کاربردشناختی و معنای ضمنی در زبان مقصد توجهی نمیشود و ترتیب واژهها از ترتیبشان در متن مبدأ تبعیت میکند. در این نوع ترجمه فهم عبارتهای اصطلاحی در ترجمهٔ حاصل ممکن است دشوار باشد و تفسیر و توضیح لغتها میتواند به روشنسازی مفهوم ترجمه کمک کند. هرچند ترجمهٔ تحتاللفظی در ترجمهٔ متون رواج ندارد و برای خوانندهٔ عادی که به دنبال ترجمهای دقیق و با کیفیت است توصیه نمیشود، اما برای مطالعهٔ ساختارهای زبانی بسیار مناسب است.
این نوع ترجمه را نباید با ترجمهٔ واژهبهواژه که در آن تنها واژهها ملاک ترجمه هستند (و نه مفهومشان در ساختار جملهٔ متن مبدأ) اشتباه گرفت؛ حاصل یک ترجمهٔ واژهبهواژه ممکن است معنادار نباشد، چرا که مفهوم در زمان ترجمه مورد توجه نیست.
زیرنویس
زیرنویس نوشتار گفتهها یا ترجمهی یک فیلم، مستند، مجموعه تلویزیونی و... میباشد که از زبان بیگانه (و برای ناشنوایان و کمشنوایان از زبان اصلی) و اصلی گویندگان برنامه نمایشی به صورت متن نوشته شده و معمولاً در زیر نمایشگر ظاهر میشود.
فناوری رایانهای و زیر نویس
امروزه مترجمهایی که در زمینه زیر نویس کردن برنامههای نمایشی کار میکنند با رایانههایی تخصصی که مجهز به نرمافزارها و سخت افزارهای ویژه هستند مبادرت به زیر نویس کردن مینمایند. تنظیمات گویندگان برنامه نمایشی و نوشتههای زیر نویس شده، با رایانهها هماهنگ میشوند. در این سامانههای رایانهای تصاویر به روش دیجیتالی تصویر به تصویر در رایانه ذخیره میشوند و قابل دسترس برای مترجم میباشند. با این شیوه زیر نویسها، دقیقاً در هنگام سخن گفتن گویندگان ظاهر میشوند.
انواع زیرنویسها
زیرنویسها به دو گونهاند یا بر روی فیلم حک شدهاند یا جدا از فیلم هستند که در فایلی جداگانه زیرنویس قرار میگیرد در فرمتهای جدیدتر فیلم مانند mkv قابلیت الصاق چند زیرنویس به فیلم موجود است که بیننده در صورت تمایل زیرنویس مورد نظر را انتخاب یا آن را خاموش میکند
زیرنویسها عموماً با پسوند srt موجود میباشند هر چند با پسوندهای دیگر چون smi,sub idx و... نیز موجودند ولی اصلی ترین و بهترین نوع زیرنویس srt میباشد. نحوه خواندن این زیرنویسها در کامپیوتر توسط نرمافزارهای حرفهای پخش فیلم صورت میگیرد که از معروفترین و با کیفیت ترین آنها میتوان به kmplayer,klight codec,splash pro,VLC player و... اشاره کرد نحوه قرار گرفتن این زیرنویسها روی فیلم باید نام فایل زیرنویس خود را هماهنگ با فیلم کنید برای مثال به صورت زیر
filename.mkv
filename.srt
یا موقع بازکردن فیلم زیرنویس را بر روی صفحه پخش کننده دراگ نمایید، هر چند بهترین راه همان هم نام کردن است در این روش بسیاری از پلیرها و تلویزیونها که قادر به پخش این نوع فایلهای ویدیویی هستند میتوانند زیرنویس را نمایش دهند
نرمافزارهای ترجمه زیرنویس مترجمان این گونه فیلمها از نرمافزارهای خاصی برای ترجمه استفاده میکنند و در نهایت آن را باپسوند مورد نظر ذخیره میکنند که معروفترین این برنامهها میتوان به subtitle workshop, subtile editor و... اشاره کرد این برنامهها امکان زمان بندی و نگارش ترجمه را به عهده دارند.
مترجمان
مترجمان این نوع فیلمها ترجمه خود را بر دو اساس انجام میدهند یک اینکه بر اساس شندیهها صورت میگیرد یعنی با توجه به صحبتهای گوینده و آنچه میشنوند صورت میدهند که به این نوع ترجمهها شنیداری میگویند و دوم بر اساس یک زیرنویس دیگری از آن فیلم به زبانی که مترجم مسلط است که عموماً زبان انگلیسی است صورت میگیرد که روش دوم کیفیت بهتری نسبت به روش نخست دارد به شرط آن که کیفیت زیرنویس منبع خوب باشد البته بسته به قدرت مترجم در ترجمه در هر دو مورد کیفیت متغیر میباشد.
در کار ترجمه مترجمها یا به صورت انفرادی یا گروهی کار میکنند بدین صورت که فرد متعلق به هیچ گروهی نیست یا فرد مترجم در یک گروه که در ترجمه فیلم شناخته شدهاند ترجمههای خود را ارائه میدهد.
موازی کاری در زیرنویسها
موازی کاری در زیرنویسها بدین معنی است که چند مترجم برای ترجمه یک فیلم داوطلب میشوند و باعث میشود برای چند فیلم چند زیرنویس از مترجمهای مختلف موجود باشد از مهمترین فعالیت گروههای ترجمه جلوگیری تا حدالامکان از این موازی کاری هاست تا مترجمان بتوانند به ترجمه فیلم دیگری پرداخته و فیلمهای بیشتری ترجمه شوند
روز جهانی ترجمه
روز جهانی ترجمه برابر است با ۳۰ سپتامبر. این روز به افتخار سنت جروم که انجیل را ترجمه کرد و محافظ مترجمین به حساب میآید. این روز از ۱۹۵۳ که توسط فدراسیون بین المللی ترجمه جشن گرفته می شود ولی از ۱۹۹۱ که فدراسیون آن را به عنوان یک روز بین المللی پیشنهاد کرد تا همبستگی جامعه مترجمین جهان را نشان دهد که پیشبرنده حرفه ترجمه در کشورهای مختلف خواهد بود. این فرصتی است برای تاکید بر اهمیت شغلی که یکی از مهترین ابزارهای جهانی شدن به حساب میآید.
زبان فارسی
فارسی یکی از زبانهای هندواروپایی در شاخهٔ زبانهای ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن میگویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار زبان پشتو) است.
فارسی را پارسی نیز میگویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شدهاست.
در ایران زبان نخست بیش از ۴۰ میلیون تن فارسی است (بین ۵۸٪ تا ۷۹٪). فارسی زبان نخست ۲۰ میلیون تن در افغانستان، ۵ میلیون تن در تاجیکستان، و در ازبکستان حدود ۷ میلیون است. زبان فارسی گویشورانی نیز در هند و پاکستان دارد (نگاه: زبان فارسی در شبهقاره هندوستان). با توجه به رسمی بودن زبان فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان و تسلط گویشوران سایر زبانها بدان به عنوان زبان دوم روی همرفته میتوان شمار فارسیگویان جهان را حدود ۱۱۰ میلیون تن برآورد کرد. زبان فارسی چهاردهمین زبان پرکاربرد در محتوای وب است
گرچه فارسی اکنون زبان رسمی پاکستان نیست، پیش از استعمار انگلیس و در زمان امپراتوری گورکانی (به فرمان اکبرشاه)، زبان رسمی و فرهنگی شبهقاره هند بودهاست. زبان رسمی کنونی پاکستان (اردو)، که «اسلامیشده»ی زبان هندی است، بسیار تحت تأثیر فارسی بودهاست و واژههای فارسی بسیاری دارد. به طوری که تمامی کلمات سرود ملی پاکستان به جز یک حرف اضافه از کلمات مشترک با زبان فارسی تشکیل شدهاست.
زبان پارسی از سرزمین پارس در حدود استان امروزی پارس در جنوب ایران سرچشمه گرفتهاست و در زمان ساسانیان در دیگر سرزمینهای ایرانی گسترش زیادی یافت بهطوریکه در جریان شاهنشاهی ساسانیان، زبان فارسی میانه و گویشهای آن در خراسان بزرگ جایگزین زبانهای پارتی و بلخی شد و بخشهای بزرگی از خوارزمیزبانان و سغدیزبانان نیز فارسیزبان شدند. گویشی از فارسی میانه که بعدها فارسی دری نام گرفت پس از اسلام به عنوان گویش استاندارد نوشتاری در خراسان شکل گرفت و این بار با گسترش به سوی غرب به ناحیه پارس و دیگر نقاط ایران بازگشت.
پیشینه نام
نمودار رابطهٔ زبان فارسی و زبانهای هندواروپایی
زبان پارسی نو در طول تاریخ و در پهنههای مختلف جغرافیایی نامهای متفاوتی داشته و دارد. این زبان بصورت رسمی در ایران به نام پارسی، در افغانستان دری، در تاجیکستان به نام تاجیکی و در ازبکستان به نام فارسی مشهور است. اگرچه مردم فارسی زبان افغانستان همچنان زبان خود را پارسی مینامند. زبان فارسی در بحرین نیز نام عجمی دارد. در ترکیه عثمانی که زبان پارسی دارای جایگاهی ادبی بود نام پارسی برای آن کاربرد داشت. در هند به زبان پارسی، فارسی میگویند. فارسی زبانان در گذشته واژگان دری و پارسی را نیز برای این زبان بکار میبردند و فارسی که معرب پارسی است. در کشور ایران نام این زبان در سراسر کشور پارسی است. در زبان عربی کلاسیک بویژه قرنهای نخست دوره اسلامی به زبان پارسی لسان العجم یا زبان عجم و به ایرانیان عجمی و بندرت عجمو میگفتند. بطور نمونه در تفسیر الضحاک آمدهاست منظور قرآن از عجمی سلمان فارسی است.
جایگاه زبان فارسی
زبان پارسی با اینکه یکی از ارکان اصلی هویت ایرانی است و به عنوان زبان ملی و رسمی ایران شناخته شدهاست، ولی هویتی بسیار فراتر از فلات ایران دارد. و به همین دلیل عصر ارتباطات و دهکده جهانی آنرا آسیبپذیر نمیکند. فارسی از حدود سال ۱۰۰۰ میلادی تا ۱۸۰۰، زبان میانجی بخش بزرگی از غرب و جنوب آسیا بود. به عنوان نمونه پیش از استعمار هند توسط انگلیس، در زمان حکومت گورکانیان در هند، که ادامه دهنده امپراتوری تیموریان در هند بودند، فارسی زبان رسمی این امپراتوری وسیع بود. یا نقل میکنند که وقتی که شاه اسماعیل صفوی در ابتدای یکی از جنگهای خود قطعه شعری به زبان ترکی آذربایجانی برای پادشاه عثمانی فرستاد، پادشاه عثمانی شعری فارسی را در جواب او، برای شاه اسماعیل پس فرستاد. زبان فارسی جدا از اینکه زبان اصلی و یا زبان دوم مردم سرزمین ایران با قومیتهای مختلف بودهاست، نفوذ بسیاری در کشورهای مجاور خود همچون هند و عثمانی داشتهاست. و در دوره امپراتوری گورکانیان زبان فارسی در هندوستان زبان رسمی اداری و نظامی بودهاست و در کنار نفوذ زبان فارسی، نفوذ فرهنگ ایرانی هم در فرهنگهای دیگر دیده میشود و به طور مثال در امپراتوری گورکانیان در کنار دین اسلام، فرهنگ ایرانی جزو سرلوحههای فرهنگیشان بودهاست.
این نفوذ فرهنگی تا به آن حد است که ریچارد نلسون فرای، استاد بازنشسته دانشگاه هاروارد معتقد است که «... عربها دیگر نقش ایران و زبان فارسی را در شکلگیری فرهنگ اسلامی درک نمیکنند. شاید آنان آرزو دارند که گذشته را فراموش کنند، ولی با این کار آنها ریشههای معنوی، اخلاقی و فرهنگی خودشان را حذف میکنند.».
در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبانشناسان اروپایی در برلین، زبانهای یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبانهای کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار میآید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.
زبان فارسی پس از عربی زبان دوم اسلام است و امروزه هم گروندگان به اسلام در چین و دیگر نقاط آسیا فارسی را به عنوان زبان دوم متون اسلامی پس از عربی میآموزند. برای گروندگان به بهاییت در سطح جهان، زبان فارسی زبان اول دینی آنها است.
از زبان فارسی واژههای زیادی در دیگر زبانها به وام گرفته شدهاست. شمار وامواژههای فارسی در زبان انگلیسی ۸۱۱ واژهاست. فارسی از نظر شمار و تنوع ضربالمثلها در میان سه زبان اول جهان است. دامنه واژگان و تنوع واژهها در فارسی همچنین بسیار بزرگ و پرمایهاست و یکی از غنیترین زبانهای جهان از نظر واژهها و دایره لغات بهشمار میآید. در کمتر زبانی فرهنگ لغاتی چون دهخدا (در ۱۸ جلد) و یا فرهنگ معین (در ۶ جلد) دیده میشود.
امروزه بهجز صدها کانال رادیویی و تلویزیونی داخلی کشورهای فارسیزبان، بسیاری از رسانههای بزرگ جهان همچون بیبیسی، صدای آمریکا، یورونیوز، صدای آلمان (دویچهوله)، رادیو فرانسه، نشنال جیوگرفیک، صدای روسیه، رادیو اسرائیل و رادیو بینالمللی چین، العربیه و غیره به زبان فارسی برنامه دارند. و دهها کانال ماهوارهای و اینترنتی به پخش برنامه به زبان فارسی مشغولاند، و فارسی از زبانهای قابل انتخاب در گوگل، جیمیل و بسیاری از دیگر ابزارهای ارتباطی است. فارسی همچنین جزو چند زبانی است که در بسیاری از دانشگاههای اصلی جهان به عنوان رشته تحصیلی در مقطع کارشناسی و بالاتر ارائه میشود و بسیاری از دانشگاهها نشریاتی به فارسی یا در مورد زبان فارسی دارند.
پیشینهٔ زبان فارسی
زبان فارسی از شاخهٔ هندواروپایی زیرشاخهٔ هندوایرانی و دستهٔ زبانهای ایرانی است. پیشینهٔ کهن زبان فارسی به ایران باستان باز میگردد. روند تاریخی زبان فارسی را به سه دوره باستان، میانی و نو بخش میکنند. زبان فارسی امروزی ریشه در فارسی میانه دارد و فارسی میانه ریشه در فارسی باستان. و فارسی تنها زبان ایرانی است که هر سه دوره تاریخی آن ثبت شده و از آنها نوشتارهایی بهجا ماندهاست.
زبان فارسی به عنوان یکی از گویشهای قوم و تیره پارس که به جنوب غربی فلات ایران کوچیده بود آغاز شد و با چیره شدن خاندان هخامنش که از این تیره بودند بر سرزمینهای گستردهای در فلات ایران و پیرامون، فارسی نیز (در شکل آنزمان خود یعنی پارسی باستان) زبان چیره و زبان اداری این منطقه پهناور شد. پارسی باستان مانند تمامی زبانهای هندواروپایی آغازین زبانی بود با دستور زبان پیچیده، و دارای حالتهای صرفی گوناگون. بسیاری از مردم غیرایرانیزبان منطقه وسیع شاهنشاهی هخامنشی نیز به آموختن فارسی روی آوردند و از این تماسها و گسترشها به عنوان یکی از دلایل روند سادهتر شدن دستور زبان پیچیده پارسی باستان یاد میکنند.
در اواخر دوره هخامنشی پارسی باستان با سادهسازیهای پیوسته به شکل اولیهای از پارسی میانه تبدیل شدهبود. پارسی در زمان شاهنشاهی اشکانیان تاثیرات گوناگونی از زبان پارتی گرفت اما با چیرگی ساسانیان خود تبدیل به زبان برتر و زبان رسمی و اداری ایران شد و در منطقه وسیعی گسترش یافت. فارسی میانه در مناطقی چون آسیای میانه رفتهرفته زبان رایج بازرگانان و بعداً زبان دیگر اقشار مردم شد.
در سدهٔ سوم پس از میلاد نوشتههای نخستین پادشاهان ساسانی به سه زبان ضبط شدهاند: پارتی، فارسی میانه و یونانی. پارتی زبان فروانروایان اشکانی بود که قلمرو حکومت خود را بهتدریج از شمال خراسان بر همه ایران گسترش دادند. فارسی میانه زبان فرمانروایان ایرانی ساسانی بود که از ایالت فارس برخاستند، بر پادشاه اشکانی چیره شدند و بر جای او در تیسفون نشستند. در این دوران پارتی در شمال و فارسی میانه در جنوب ایران زبان گفتاری بود.
در چهار سدهٔ فرمانروایی ساسانیان دگرگونیهای اساسی در وضع زبان در ایران پدید آمد. پارتی دیگر بهعنوان زبان رسمی برجای نماند و از سدهٔ چهارم به بعد همهٔ کتیبهها به زبان فارسی نوشته شدند.
آرتور کریستنسن، ایرانشناس نامدار دانمارکی، معتقد است که رواج زبان فارسی در مناطق شمال خاوری فلات ایران ناشی از ایجاد مراکز نظامی در خراسان، به منظور دفاع از قلمرو شاهنشاهی در برابر هجوم ساکنان آسیای میانه بود.
با تسخیر سرزمین باختر (بلخ) بهدست ساسانیان در سال ۵۵۸ میلادی، فارسی در بلخ به عنوان زبان رسمی جایگزین زبان بلخی شد و به علت اینکه دستور زبان فارسی به مراتب از بلخی سادهتر بود مردم این ناحیه به آسانی فارسی را پذیرفتند و این آغازی شد بر گسترش فارسی در آسیای میانه.
در نیمه شمالی ایران و بهویژه خراسان، زبان فارسی از زبان پارتی تأثیر زیادی گرفت و باعث شد تا در این ناحیه گویش تازهای از فارسی (گویش شمالی آن زمان) بهوجود بیاید که با گویش جنوبی (در پارس و خوزستان و...) تفاوتهایی پیدا کرد؛ با انتقال مقر شاهنشاهی ساسانیان به تیسفون و مناطق شمالی، گویش شمالی که در تیسفون رواج بیشتری یافته بود برای تمایز با گویش اصلی منطقه فارس یعنی همان گویش جنوبی، به عنوان فارسی دری (پارسی درباری) نامیدهشد.
بنابر این، در این زمان به گویش دستنخوردهتر استان فارس، پارسی، و به گویش شمالیتر که عناصر زیادی از پارتی را در خود جذب کردهبود پارسی دری گفته شد. برای نمونه در حالی که در فارسی (جنوبی) واژه «گَپ» رایج بود در گویش شمالی برای همین معنی کلمه «بزرگ» بهکار رفت.
در سده هفتم میلادی زبان فارسی زبان گفتاری نیمه جنوبی ایران، از خوزستان تا سیستان بود. در نیمه شمالی ایران فارسی زبان شهرها و زبان رسمی بود ولی پارتی هنوز در روستاها زبان گفتاری ساکنان بود. در بلخ نیز فارسی زبان رسمی نوشتاری و در حال گسترش به عنوان زبان گفتاری در جامعه بود. فارسی در این دوره در سغد و خوارزم تبدیل به زبان میانجی و بازرگانی شدهبود.
بر اثر این روندها، زبان پارتی در همان دوره پیش از اسلام از خراسان بزرگ رخت بربست و جای خود را به فارسی (میانه) داد و عربها پس از حمله به ایران زبان فارسی دری را به عنوان زبان تماس با مردم محل برگزیدند و سربازان حملات اسلامی به شرق همین زبان فارسی دری را با خود در مناطق دوردستتری در آسیای میانه گسترش دادند.
نظر بهار در مورد ریشه دری را نیز بنگرید.
ترجمه ماشینی به روش آماری، سعی در تولید ترجمههایی دارد که از روشهای آماری مبتنی بر پیکرههای متنی دوزبانی استفاده میکنند. همانند پیکره کانادایی هانسارد(Canadian Hansard corpus)، بایگانی انگلیسی-فرانسوی مجلس کانادا و یوروپارل(EUROPARL) و بایگانی پارلمان اروپا.
درحال حاضر این چنین پیکرههایی موجودند و نتایج ثمربخشی از ترجمه متون از نوع مشابهی، بدست میآید اما این چنین پیکرهای هنوز بسیار کمیاب است. اولین نرمافزار آماری ترجمه ماشینی، کاندید(CANDIDE) تولیدی شرکت آیبیام بود. گوگل نیز سیسترن(SYSTRAN) را برای سالهای متمادی استفاده کرد اما نهایتاً در اکتبر ۲۰۰۷ به مترجمی آماری تغییر روش داد. به تازگی، گوگل قابلیتهای ترجمه خود را بوسیله دادن ۲۰۰ میلیون کلمه از اسناد سازمان ملل بعنوان ورودی سیستم-برای تعلیم سیستم خود- بهبود بخشیدهاند. وبدین سان دقت ترجمهها بهبود یافتهاست.
روش مبتنی بر مثال
ترجمه ماشینی مبتنی بر مثال توسط ماکوتو ناگاوُ(Makoto Nagao) در سال ۱۹۸۴ مطرح شد. این روش اغلب با عنوان روش استفاده کننده از پیکره دوزبانی معرفی میشود. درواقع این روش، ترجمهای بر اساس تمثیل است و میتوان آنرا به عنوان پیاده سازی روش استدلال موردی در یادگیری ماشینی تلقی کرد.
ترجمه ماشینی پیوندی
روش پیوندی، قدرتمندی دو روش آماری و قاعدهمند را باهم ادغام میکند. بسیاری از شرکتهای ترجمه ماشینی(همانند آسیا آنلاین و سیسترن(SYSTRAN)) مدعی داشتن روشی چندگانه مبتنی بر دو روش قاعدهمند و آماری در ترجمه ماشینی، هستند. این روشها به دو گونه مختلف زیر میباشند:
قوانین در مرحله دوم توسط روشهای آماری پردازش میشوند
در این روش ترجمه بوسیله موتورهای قاعدهمند انجام میشود. سپس معیارهای آماری برای تنظیم/تصحیح خروجی موتور قاعدهمند اعمال میشوند.
معیارهای آماری از ابتدا توسط قوانین هدایت میشوند
قوانین برای پیش-پردازش دادهها برای هدایت بهتر موتور آماری استفاده میشوند. قوانین همچنین برای پس-پردازش خروجی موتور آماری برای پیاده سازی عملیاتی همچون نرمال سازی استفاده میشوند. این روش قدرت، کنترل و انعطاف پذیری بسیار بیشتری دارد.
مسئلههای اصلی
ابهامزدایی
ابهامزدایی از کلمات با یافتن ترجمه مناسب برای کلمهای با بیش از یک معنی در ارتباط است. این مساله اولین بار در سال ۱۹۵۰ توسط یهوشوا بار-هیلل (Yehoshua Bar-Hillel) مطرح شد. او به این موضوع که بدون یک فرهنگ نامهٔ جهانی، یک ماشین هرگز نمیتواند بین دو معنی کلمه، معنی صحیح را تشخیص دهد، تکیه کرد. امروزه روشهای بسیاری برای حل این مشکل بوجود آمدهاند که این روشها بطور تقریبی به دو دستهٔ روشهای «سطحی» و «عمقی» تقسیم میشوند. روشهای سطحی تصور میکنند که هیچ دانشی از متن ندارند. آنها به سادگی روشهای آماری را برای کلمات اطراف کلمه مبهم، اعمال میکنند. اما روشهای عمقی دانشی وسیع از کلمه را متصور میشوند. تا بحال، روشهای سطحی موفقیت بیشتری داشتهاند. آقای کلود پایرون(Claude Piron)، یکی از مترجمهای بسیار قدیمی سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی، نوشتهاست که ترجمهٔ ماشینی، در بهترین نوع آن، آسانترین بخش کار مترجمان را میتواند انجام دهد. بخش سختتر و زمانگیر معمولاً در ارتباط با تشخیص ابهامات متن منبع است که این عمل نیاز به برطرف کردن آشفتگیهای دستور زبانی و لغوی زبان مقصد دارد.
روش ایدهآل عمقی ممکن است نرمافزار مترجم را ملزوم به انجام تمامی تحقیقات موردنیاز برای برطرف کردن اینگونه ابهامات بکند. اما این امر نیاز به هوش مصنوعی بسیار وسیعتری نسبت به آنچه تا بحال در این زمینه به دست آمده، دارد. روش سطحی که به سادگی ابهام یک عبارت انگلیسی را حدس میزند، شانس بالایی دراشتباه حدس زدن نیز دارد. روش سطحی ای وجود دارد که میگوید: «دربارهٔ هر ابهام از خود کاربر بپرس». اما این روش بنا به تخمین آقای پایرون، تنها ٪۲۵ از کار مترجم حرفهای را انجام خواهد داد(٪۷۵ سختتر کار برای انسان میماند و ماشین در انجام آن ناتوان است.)
گفتارهای غیر استاندارد
یکی از مسائل ترجمههای ماشین پایین بودن دقتشان در ترجمهی گفتارهای غیر رسمی و محاورهای است. ترجمه ماشین بر پایه دادههای آماری ورودی دادههایشان غیر محاورهای است و در نتیجه در گفتارهای استاندارد بهتر عمل میکنند. و روشهای قاعدهمند به خاطر طبیعتشان جملههای غیر استاندارد رایج را پوشش نمیدهند.
واحدهای اسمی
واحدهای اسمی (Name entities)، به انتساب اسم به جوهرههای وجودی در جهان خارج گفته میشود. مانند اسامی اشخاص و مکانها و ... و یا ابزار زمان و کیفیت چیزی. چالش اول در ترجمه ماشین، شناسایی واحدهای اسمی است. مثلاً در ترجمهی «European Union» اگر به عنوان واحد اسمی شناسایی نشود ترجمه ماشینی تک به تک کلمات ممکن است به ترجمهی «اتحادیه اروپایی» منجر میشود با اینکه «اتحادیه اروپا» ترجمه صحیح فارسی آن میباشد. باید اشاره کرد که در موارد زیادی یک به خصوص اسم اشخاص ترجمه پذیر نیست و راه جایگزین آن بجای ترجمه نویسهگردانی است.
نرمافزارهای کاربردی
درحال حاضر نرمافزارهای بسیاری برای ترجمهٔ زبان طبیعی، موجودند که بسیاری از آنها آنلاین میباشند. همانند:
آسیا آنلاین: موتور ترجمه ماشینی قابل سفارشی سازی است که ادعا میشود خروجی اش کیفیتی نزدیک به انسان دارد. آسیا آنلاین همچنین ابزاری برای ویرایش و ساخت ماشین مترجم دلخواه دارد که آنرا بوسیلهٔ مجموعهٔ استودیوی زبانی خود، توسعه بخشیدهاست.
مترجم خودکار زبان هندی به پنجابی: مترجمی است که از روش مستقیم استفاده میکند. این مترجم امکان ترجمهٔ صفحات وب هندی به زبان پنجابی را فراهم میسازد. همچنین امکان نوشتن پست الکترونیک به زبان هندی و ارسال آن به دریافت کننده به زبان پنجابی را دارد.
ورد لینگو (Worldlingo): مترجمی که بر مبنای دو روش آماری و قاعدهمند کار میکند(همانند مترجم مایکروسافت آفیس).
سیسترن: همان سیستم یاهو! بیبل فیش (Yahoo! Babel Fish).
پرامت (Promt): سرویسهای ترجمهٔ آنلاین در Voila.fr و Orange.fr
اپتک: یک سیستم مترجم خودکار چندگانه(در سال ۲۰۰۹ ارایه شد)
ایدوماکس: سرویسهای مترجم آنلاین در idiomax.com
ترگمان اولین سایت ترجمه ماشینی آماری ایرانی که قابلیت ترجمه دو زبانه فارسی - انگلیسی را دارا می باشد.
با اینکه هیچ یک از سیستمها، خلاصهای بدون خطا، تمام خودکار و با کیفیت بالا نمیتوانند تولید کنند، بسیاری از سیستمهای تمام خودکار، خروجی منطقی ای را تولید میکنند. کیفیت ترجمه ماشینی اگر حوزهٔ موضوعی متن محدود و کنترل شده باشد، اساساً بهتر خواهد شد. با وجود محدودیتهای موروثی، نرمافزارهای ترجمه ماشینی در سرتاسر جهان مورد استفاده میباشند. احتمالاً بزرگترین موسسه استفاده کننده از این نرمافزارها کمیسیون اروپاست. پروژه مولتو(MOLTO)، که بوسیله دانشگاه گوتنبورگ ایجاد شدهاست، بیش از ۲٫۳۷ میلیون یورو بعنوان بودجهٔ حمایتی از اتحادیه اروپا برای ساخت ابزار مترجم قابل اطمینان دریافت کرده که بتواند بیشتر زبانهای اتحادیه اروپا را دربر بگیرد. تاگل تکست(Toggletext)، یک سیستم مبتنی بر انتقال است که زبان انگلیسی را به اندونزیایی ترجمه میکند.
گوگل ادعا کردهاست که نتایجی که قولش را داده بود، بوسیله استفاده از موتور ترجمه ماشینی آماری اش حاصل شدهاست. ترجمه آماری که در ابزار زبان گوگل (Google language tools) برای تبدیل بین زبانهای عربی، انگلیسی و بین چینی و انگلیسی استفاده شدهاست، امتیاز کلی ۰٫۴۲۸۱ را از موسسه ملی استاندارد و تکنولوژی گرفت که درقیاس با بلو-۴ شرکت آی بی ام که در تابستان ۲۰۰۶ امتیاز ۰٫۳۹۵۴ گرفته بود، برتری یافت.
با تمرکز امروزی تروریسم، منابع نظامی ایالات متحده آمریکا مبلغ بالایی را در مهندسی زبان طبیعی، سرمایه گذاری کردهاند. در حال حاضر نیروی نظامی به ترجمه و پردازش زبانهایی همانند عربی، پشتو ودری علاقهمند است. دفترپردازش فناوری اطلاعات دارپا، برنامههایی همانند تایدز(TIDES)و مترجم بابیلون را میزبانی میکند. نیروی هوایی آمریکا نیز ۱میلیون دلار برای توسعه و ایجاد تکنولوژی ترجمه زبان، تعهد کردهاست.
رشد جالب توجه شبکههای اجتماعی، همانند فیس بوک یا پیامرسانهای فوری همانند اسکایپ(Skype)، گوگل تاک(Google Talk) و ام اس ان مسنجر(MSN Messenger)، در سالهای اخیر، مورد استفادهٔ دیگری برای نرمافزارهای ترجمه ماشینی شدهاست. چراکه بدین وسیله کابران به زبانهای محتلف میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
نرمافزارهای ترجمه ماشینی همچنین برای بسیاری از موبایلها، کامپیوترهای جیبی و.. عرضه شدهاست. بخاطر قابلیت حمل آنها، اینگونه وسایل بعنوان ابزارهای ترجمه برای موبایل مشخص شدهاند که شبکه تجارتی با استفاده از موبایل را بین شرکایی با زبانهای مختلف ممکن ساختهاست. همچنین این نرمافزارها نیاز به مترجم انسان بعنوان واسطی در مکالمات دوطرف را از بین میبرند.
ارزیابی ترجمه خودکار در حوزههای مختلف
ترجمهٔ متون رسمی و قاعدهمند و همچنین متون علمی به این علت که از وضوح بیشتر و ابهام کمتری برخوردارند به سهولت از طریق کامپیوتر انجام میگیرد.
ترجمه متون ادبی که از دیدگاه علمی در حیطه ترجمه فرهنگی قرار دارد، اگر غیر ممکن نباشد، چندان ساده نخواهدبود. براساس پیشبینیهای اهل فن بدون شک طی چند سال آتی نتایج حاصل از ترجمه متون ادبی از طریق کامپیوتر با نتایج فعلی آن کاملاً متفاوت خواهدبود.
ارزیابی ترجمهٔ ماشینی
یکی از مسائلی که همواره در زمینه ترجمهٔ ماشینی مورد توجه بودهاست، روشها و پارامترهای ارزیابی نتایج ترجمهاست. قدیمیترین روش استفاده از داورهای انسانی برای ارزیابی کیفیت یک ترجمه است. اگرچه ارزیابی توسط انسان زمانبر است اما هنوز قابل اطمینانترین راه برای مقایسهٔ سیستمهای مختلف همانند سیستمهای مبتنی بر روشهای آماری و قاعدهمند است. ابزارهای ارزیابی خودکار شامل بلو محصول شرکت آیبیام(BLEU)، نیست(NIST) و متئور(METEOR) میباشند. همچنین، دانشگاه بارسلون سیستمی را با نام IQ برای ارزیابی سیستمهای ترجمه ماشینی ارائه دادهاست که بر اساس چندین روش میتواند ارزیابی را انجام دهد. این سیستم ارزیابی بصورت متنباز بوده و هر کسی میتواند بر اساس نیاز خودش آنرا تنظیم نموده و استفاده نماید.
بسنده کردن به ترجمهٔ ماشین بدون ویرایش مجدد آن، این حقیقت را که ارتباطات بوسیلهٔ زبان انسان با مفاهیم نهفته شده در آن است، نادیده میگیرد. و حقیقت دیگر این است که حتی متون کاملاً ترجمه شده توسط انسان نیز ممکن است خطا و اشتباه داشتهاست. درنتیجه برای اطمینان حاصل کردن از اینکه ترجمهٔ تولید شده توسط ماشین برای انسان مورد استفاده خواهد بود و کیفیت قابل قبولی خواهد داشت، متون ترجمه شده توسط ماشین باید نهایتاً توسط انسان بازبینی و ویرایش شوند. گرچه، سیستمهایی که مبتنی بر روشهای خاصی از ترجمه ماشینی عمل میکنند، بعضاً مستقلاً خروجی قابل قبولی را تولید میکنند که نیازی به نظارت نهایی انسان ندارد.
ترجمه متون ادبی
ترجمه متون ادبی به ترجمه متونی گفته میشود که در زمینه ادبیات میگنجند. ترجمه آثار ادبی (رمانها، داستانهای کوتاه، نمایشنامهها، اشعار و غیره) هم به نوبه خود در این گونه از ترجمه جای میگیرد.
از آنجا که ادبیات مقولهای وابسته به فرهنگ میباشد بنابراین ترجمه متون ادبی و آثار حاصل از آن لزوما از نظر زبانشناسی شفاف و مطابق قواعد آن نخواهند بود.
نقد ترجمه
نقد ترجمه(به انگلیسی: Translation Criticism) یک میانرشته دانشگاهی است که بسیار نزدیک به نقد ادبی و مطالعات ترجمه میباشد. میتوان گفت که نقد ترجمه یعنی مطالعه، ارزشیابی و تفسیر جنبههای مختلف آثار ترجمه شده.
توضیح
بررسی جامع ترجمه مدتها از جهات مختلف قابل پذیرش نبود. بعضی معتقدند نقد ترجمه بر جنبههای منفی آن ترجمه توجه میکنند؛ آنها میگویند نقد ترجمه بهمعنی یافتن نقصهای موجود است. نقد مدرن برخلاف این نظر است و میگوید یک نقد ترجمه باید به جنبههای مثبت ترجمه هم توجه داشته باشد. یکی از اهداف نقد ترجمه آگاهسازی جامعه از دقت به کار رفته در ترجمه است و اینکه آیا مترجم توانسته به اهدافش دست یابد یا نه
مترجمان حرفهای و یا تازهکار که متون ادبی ترجمه میکنند بهطور اجتناب ناپذیری با موضوع کیفیت ترجمه روبرو هستند. مشکلات مختلفی برای نقد ترجمه وجود دارد از جمله نام عمل ارزشیابی ترجمه و ملاک ارزشیابی ترجمه که در مورد هرکدام هم مطالعات مختلفی انجام شده است.
ترجمه یک متن ادبی وقتی بررسی میشود در ابتدا هدف بررسیکننده، قضاوت نیست بلکه هدف یافتن جایگاه ترجمه نسبت به متن اصلی است؛ این کار با بررسی عواملی انجام میشود که از انتخابهای ترجمهای مترجم نشات میگیرند. هنگام مقایسه چند ترجمه از یک متن، نتایج بررسی باید منجر به ساخت یک فرضیه برای هر ترجمه شوند: ملاکهایی نظیر divergent similarity ،relative divergence ،radical divergence و adaptation برای چنین تحلیلی مهم هستند.
یکی از اشخاص بسیار تاثیرگذار در این زمینه، آنتوان برمن بود که مدعی شد همانطور که نظریههای مختلفی برای ترجمه وجود دارد ممکن است مِتُدهای مختلفی هم برای نقد ترجمه وجود داشته باشد؛ بنابراین خودش مدلی ارایه کرد که روشی تحلیلی بر ترجمه بود که میتوان آن را بر اساس هدف مشخص هر تحلیلگر تنظیم نمود و همچنین میتوان آن را با هر نوع متن مرسومی منطبق ساخت. او مصرانه بر این باوراست که هر مترجم قبل از فرایند ترجمه باید یک پروژه ترجمه را ایجاد کند.
مطالعات ترجمه
مطالعات ترجمه یک حوزه بینارشتهای شامل عناصری از علوم اجتماعی و علوم انسانی است که به مطالعه نظاممند نظریه، توصیف و کاربرد ترجمه کتبی، شفاهی، چندرسانهای و ماشینی میپردازد و هر از چندگاهی وارد دنیای سیاست و مسائل حقوقی میشود. این رشته در سال ۱۹۷۲ توسط جیمز هلمز تحت عنوان رشتهای مستقل معرفی شد و اکنون در بیش از ۷۰ دانشگاه جهان تدریس میشود.
مطالعات ترجمه در ایران
دانشگاه علامه طباطبائی دارای مرکزی به نام مرکز پژوهشهای ترجمه است که به همت دکتر حسین ملانظر تأسیس شده است (این مرکز به همراه گروه مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه علامه طباطبائی از نظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، قطب علمی مطالعات ترجمه در کشور هستند). این مرکز از تاریخ ۹ اردیبهشت ۹۱ به پژوهشکده مطالعات ترجمه ارتقاء یافت. دکتر ملانظر همچنین نشریهای علمی پژوهشی به نام مطالعات ترجمه منتشر میکند. سردبیر این نشریه دکتر فرزانه فرحزاد است. فصلنامه زبان و ترجمه نیز با مدیر مسئولی دکتر سید حسین فاطمی و سردبیری دکتر بهزاد قنسولی در دانشگاه فردوسی مشهد منتشر می شود. همچنین فصلنامه مطالعات میانرشتهای ترجمه، مجلهای است که با اهتمام گروه زبان انگلیسی دانشگاه بین المللی امام رضا علیه السلام و به همت مرکز نشریات دانشگاه بین المللی امام رضا علیه السلام، به چاپ می رسد.
رشته مطالعات ترجمه در دانشگاههای ایران
دانشگاه علامه طباطبائی برای اولین بار در سال ۱۳۸۰ در رشته مطالعات ترجمه دانشجوی کارشناسی ارشد پذیرفت. مقطع دکترای این رشته اولین بار در سال ۱۳۹۰ در همین دانشگاه برقرار شد. در سال ۹۱ دانشگاههای علامه طباطبائی، اصفهان، و پردیس تحصیلات تکمیلی دانشگاه علامه طباطبائی دانشجوی دکتری پذیرفتهاند و در سال ۹۲ هم دانشگاه فردوسی مشهد، علاوه بر دانشگاه علامه طباطبائی، اصفهان و پردیس تحصیلات تکمیلی، اقدام به پذیرش دانشجو در مقطع دکترا کرد. دانشگاه اصفهان، دانشگاه بیرجند، دانشگاه شهید چمران اهواز، دانشگاه شهید باهنر کرمان، و دانشگاه فردوسی مشهد دارای مقطع کارشناسی ارشد این رشته هستند. همچنین در تعدادی از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاههای غیرانتفاعی البرز قزوین، امام رضا (ع) مشهد، شیخ بهائی اصفهان و نبی اکرم (ص) تبریز نیز مطالعات ترجمه در مقطع کارشناسی ارشد تدریس میشود.
ترجمه تحتاللفظی
ترجمه تحتاللفظی یکی از شیوههای ترجمه است که در آن بر روی ساختار زبانی متن مبدأ تمرکز میشود. در ترجمهٔ تحتاللفظی به قواعد نشانهگذاری، کاربردشناختی و معنای ضمنی در زبان مقصد توجهی نمیشود و ترتیب واژهها از ترتیبشان در متن مبدأ تبعیت میکند. در این نوع ترجمه فهم عبارتهای اصطلاحی در ترجمهٔ حاصل ممکن است دشوار باشد و تفسیر و توضیح لغتها میتواند به روشنسازی مفهوم ترجمه کمک کند. هرچند ترجمهٔ تحتاللفظی در ترجمهٔ متون رواج ندارد و برای خوانندهٔ عادی که به دنبال ترجمهای دقیق و با کیفیت است توصیه نمیشود، اما برای مطالعهٔ ساختارهای زبانی بسیار مناسب است.
این نوع ترجمه را نباید با ترجمهٔ واژهبهواژه که در آن تنها واژهها ملاک ترجمه هستند (و نه مفهومشان در ساختار جملهٔ متن مبدأ) اشتباه گرفت؛ حاصل یک ترجمهٔ واژهبهواژه ممکن است معنادار نباشد، چرا که مفهوم در زمان ترجمه مورد توجه نیست.
زیرنویس
زیرنویس نوشتار گفتهها یا ترجمهی یک فیلم، مستند، مجموعه تلویزیونی و... میباشد که از زبان بیگانه (و برای ناشنوایان و کمشنوایان از زبان اصلی) و اصلی گویندگان برنامه نمایشی به صورت متن نوشته شده و معمولاً در زیر نمایشگر ظاهر میشود.
فناوری رایانهای و زیر نویس
امروزه مترجمهایی که در زمینه زیر نویس کردن برنامههای نمایشی کار میکنند با رایانههایی تخصصی که مجهز به نرمافزارها و سخت افزارهای ویژه هستند مبادرت به زیر نویس کردن مینمایند. تنظیمات گویندگان برنامه نمایشی و نوشتههای زیر نویس شده، با رایانهها هماهنگ میشوند. در این سامانههای رایانهای تصاویر به روش دیجیتالی تصویر به تصویر در رایانه ذخیره میشوند و قابل دسترس برای مترجم میباشند. با این شیوه زیر نویسها، دقیقاً در هنگام سخن گفتن گویندگان ظاهر میشوند.
انواع زیرنویسها
زیرنویسها به دو گونهاند یا بر روی فیلم حک شدهاند یا جدا از فیلم هستند که در فایلی جداگانه زیرنویس قرار میگیرد در فرمتهای جدیدتر فیلم مانند mkv قابلیت الصاق چند زیرنویس به فیلم موجود است که بیننده در صورت تمایل زیرنویس مورد نظر را انتخاب یا آن را خاموش میکند
زیرنویسها عموماً با پسوند srt موجود میباشند هر چند با پسوندهای دیگر چون smi,sub idx و... نیز موجودند ولی اصلی ترین و بهترین نوع زیرنویس srt میباشد. نحوه خواندن این زیرنویسها در کامپیوتر توسط نرمافزارهای حرفهای پخش فیلم صورت میگیرد که از معروفترین و با کیفیت ترین آنها میتوان به kmplayer,klight codec,splash pro,VLC player و... اشاره کرد نحوه قرار گرفتن این زیرنویسها روی فیلم باید نام فایل زیرنویس خود را هماهنگ با فیلم کنید برای مثال به صورت زیر
filename.mkv
filename.srt
یا موقع بازکردن فیلم زیرنویس را بر روی صفحه پخش کننده دراگ نمایید، هر چند بهترین راه همان هم نام کردن است در این روش بسیاری از پلیرها و تلویزیونها که قادر به پخش این نوع فایلهای ویدیویی هستند میتوانند زیرنویس را نمایش دهند
نرمافزارهای ترجمه زیرنویس مترجمان این گونه فیلمها از نرمافزارهای خاصی برای ترجمه استفاده میکنند و در نهایت آن را باپسوند مورد نظر ذخیره میکنند که معروفترین این برنامهها میتوان به subtitle workshop, subtile editor و... اشاره کرد این برنامهها امکان زمان بندی و نگارش ترجمه را به عهده دارند.
مترجمان
مترجمان این نوع فیلمها ترجمه خود را بر دو اساس انجام میدهند یک اینکه بر اساس شندیهها صورت میگیرد یعنی با توجه به صحبتهای گوینده و آنچه میشنوند صورت میدهند که به این نوع ترجمهها شنیداری میگویند و دوم بر اساس یک زیرنویس دیگری از آن فیلم به زبانی که مترجم مسلط است که عموماً زبان انگلیسی است صورت میگیرد که روش دوم کیفیت بهتری نسبت به روش نخست دارد به شرط آن که کیفیت زیرنویس منبع خوب باشد البته بسته به قدرت مترجم در ترجمه در هر دو مورد کیفیت متغیر میباشد.
در کار ترجمه مترجمها یا به صورت انفرادی یا گروهی کار میکنند بدین صورت که فرد متعلق به هیچ گروهی نیست یا فرد مترجم در یک گروه که در ترجمه فیلم شناخته شدهاند ترجمههای خود را ارائه میدهد.
موازی کاری در زیرنویسها
موازی کاری در زیرنویسها بدین معنی است که چند مترجم برای ترجمه یک فیلم داوطلب میشوند و باعث میشود برای چند فیلم چند زیرنویس از مترجمهای مختلف موجود باشد از مهمترین فعالیت گروههای ترجمه جلوگیری تا حدالامکان از این موازی کاری هاست تا مترجمان بتوانند به ترجمه فیلم دیگری پرداخته و فیلمهای بیشتری ترجمه شوند
روز جهانی ترجمه
روز جهانی ترجمه برابر است با ۳۰ سپتامبر. این روز به افتخار سنت جروم که انجیل را ترجمه کرد و محافظ مترجمین به حساب میآید. این روز از ۱۹۵۳ که توسط فدراسیون بین المللی ترجمه جشن گرفته می شود ولی از ۱۹۹۱ که فدراسیون آن را به عنوان یک روز بین المللی پیشنهاد کرد تا همبستگی جامعه مترجمین جهان را نشان دهد که پیشبرنده حرفه ترجمه در کشورهای مختلف خواهد بود. این فرصتی است برای تاکید بر اهمیت شغلی که یکی از مهترین ابزارهای جهانی شدن به حساب میآید.
زبان فارسی
فارسی یکی از زبانهای هندواروپایی در شاخهٔ زبانهای ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن میگویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار زبان پشتو) است.
فارسی را پارسی نیز میگویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شدهاست.
در ایران زبان نخست بیش از ۴۰ میلیون تن فارسی است (بین ۵۸٪ تا ۷۹٪). فارسی زبان نخست ۲۰ میلیون تن در افغانستان، ۵ میلیون تن در تاجیکستان، و در ازبکستان حدود ۷ میلیون است. زبان فارسی گویشورانی نیز در هند و پاکستان دارد (نگاه: زبان فارسی در شبهقاره هندوستان). با توجه به رسمی بودن زبان فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان و تسلط گویشوران سایر زبانها بدان به عنوان زبان دوم روی همرفته میتوان شمار فارسیگویان جهان را حدود ۱۱۰ میلیون تن برآورد کرد. زبان فارسی چهاردهمین زبان پرکاربرد در محتوای وب است
گرچه فارسی اکنون زبان رسمی پاکستان نیست، پیش از استعمار انگلیس و در زمان امپراتوری گورکانی (به فرمان اکبرشاه)، زبان رسمی و فرهنگی شبهقاره هند بودهاست. زبان رسمی کنونی پاکستان (اردو)، که «اسلامیشده»ی زبان هندی است، بسیار تحت تأثیر فارسی بودهاست و واژههای فارسی بسیاری دارد. به طوری که تمامی کلمات سرود ملی پاکستان به جز یک حرف اضافه از کلمات مشترک با زبان فارسی تشکیل شدهاست.
زبان پارسی از سرزمین پارس در حدود استان امروزی پارس در جنوب ایران سرچشمه گرفتهاست و در زمان ساسانیان در دیگر سرزمینهای ایرانی گسترش زیادی یافت بهطوریکه در جریان شاهنشاهی ساسانیان، زبان فارسی میانه و گویشهای آن در خراسان بزرگ جایگزین زبانهای پارتی و بلخی شد و بخشهای بزرگی از خوارزمیزبانان و سغدیزبانان نیز فارسیزبان شدند. گویشی از فارسی میانه که بعدها فارسی دری نام گرفت پس از اسلام به عنوان گویش استاندارد نوشتاری در خراسان شکل گرفت و این بار با گسترش به سوی غرب به ناحیه پارس و دیگر نقاط ایران بازگشت.
پیشینه نام
نمودار رابطهٔ زبان فارسی و زبانهای هندواروپایی
زبان پارسی نو در طول تاریخ و در پهنههای مختلف جغرافیایی نامهای متفاوتی داشته و دارد. این زبان بصورت رسمی در ایران به نام پارسی، در افغانستان دری، در تاجیکستان به نام تاجیکی و در ازبکستان به نام فارسی مشهور است. اگرچه مردم فارسی زبان افغانستان همچنان زبان خود را پارسی مینامند. زبان فارسی در بحرین نیز نام عجمی دارد. در ترکیه عثمانی که زبان پارسی دارای جایگاهی ادبی بود نام پارسی برای آن کاربرد داشت. در هند به زبان پارسی، فارسی میگویند. فارسی زبانان در گذشته واژگان دری و پارسی را نیز برای این زبان بکار میبردند و فارسی که معرب پارسی است. در کشور ایران نام این زبان در سراسر کشور پارسی است. در زبان عربی کلاسیک بویژه قرنهای نخست دوره اسلامی به زبان پارسی لسان العجم یا زبان عجم و به ایرانیان عجمی و بندرت عجمو میگفتند. بطور نمونه در تفسیر الضحاک آمدهاست منظور قرآن از عجمی سلمان فارسی است.
جایگاه زبان فارسی
زبان پارسی با اینکه یکی از ارکان اصلی هویت ایرانی است و به عنوان زبان ملی و رسمی ایران شناخته شدهاست، ولی هویتی بسیار فراتر از فلات ایران دارد. و به همین دلیل عصر ارتباطات و دهکده جهانی آنرا آسیبپذیر نمیکند. فارسی از حدود سال ۱۰۰۰ میلادی تا ۱۸۰۰، زبان میانجی بخش بزرگی از غرب و جنوب آسیا بود. به عنوان نمونه پیش از استعمار هند توسط انگلیس، در زمان حکومت گورکانیان در هند، که ادامه دهنده امپراتوری تیموریان در هند بودند، فارسی زبان رسمی این امپراتوری وسیع بود. یا نقل میکنند که وقتی که شاه اسماعیل صفوی در ابتدای یکی از جنگهای خود قطعه شعری به زبان ترکی آذربایجانی برای پادشاه عثمانی فرستاد، پادشاه عثمانی شعری فارسی را در جواب او، برای شاه اسماعیل پس فرستاد. زبان فارسی جدا از اینکه زبان اصلی و یا زبان دوم مردم سرزمین ایران با قومیتهای مختلف بودهاست، نفوذ بسیاری در کشورهای مجاور خود همچون هند و عثمانی داشتهاست. و در دوره امپراتوری گورکانیان زبان فارسی در هندوستان زبان رسمی اداری و نظامی بودهاست و در کنار نفوذ زبان فارسی، نفوذ فرهنگ ایرانی هم در فرهنگهای دیگر دیده میشود و به طور مثال در امپراتوری گورکانیان در کنار دین اسلام، فرهنگ ایرانی جزو سرلوحههای فرهنگیشان بودهاست.
این نفوذ فرهنگی تا به آن حد است که ریچارد نلسون فرای، استاد بازنشسته دانشگاه هاروارد معتقد است که «... عربها دیگر نقش ایران و زبان فارسی را در شکلگیری فرهنگ اسلامی درک نمیکنند. شاید آنان آرزو دارند که گذشته را فراموش کنند، ولی با این کار آنها ریشههای معنوی، اخلاقی و فرهنگی خودشان را حذف میکنند.».
در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبانشناسان اروپایی در برلین، زبانهای یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبانهای کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار میآید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.
زبان فارسی پس از عربی زبان دوم اسلام است و امروزه هم گروندگان به اسلام در چین و دیگر نقاط آسیا فارسی را به عنوان زبان دوم متون اسلامی پس از عربی میآموزند. برای گروندگان به بهاییت در سطح جهان، زبان فارسی زبان اول دینی آنها است.
از زبان فارسی واژههای زیادی در دیگر زبانها به وام گرفته شدهاست. شمار وامواژههای فارسی در زبان انگلیسی ۸۱۱ واژهاست. فارسی از نظر شمار و تنوع ضربالمثلها در میان سه زبان اول جهان است. دامنه واژگان و تنوع واژهها در فارسی همچنین بسیار بزرگ و پرمایهاست و یکی از غنیترین زبانهای جهان از نظر واژهها و دایره لغات بهشمار میآید. در کمتر زبانی فرهنگ لغاتی چون دهخدا (در ۱۸ جلد) و یا فرهنگ معین (در ۶ جلد) دیده میشود.
امروزه بهجز صدها کانال رادیویی و تلویزیونی داخلی کشورهای فارسیزبان، بسیاری از رسانههای بزرگ جهان همچون بیبیسی، صدای آمریکا، یورونیوز، صدای آلمان (دویچهوله)، رادیو فرانسه، نشنال جیوگرفیک، صدای روسیه، رادیو اسرائیل و رادیو بینالمللی چین، العربیه و غیره به زبان فارسی برنامه دارند. و دهها کانال ماهوارهای و اینترنتی به پخش برنامه به زبان فارسی مشغولاند، و فارسی از زبانهای قابل انتخاب در گوگل، جیمیل و بسیاری از دیگر ابزارهای ارتباطی است. فارسی همچنین جزو چند زبانی است که در بسیاری از دانشگاههای اصلی جهان به عنوان رشته تحصیلی در مقطع کارشناسی و بالاتر ارائه میشود و بسیاری از دانشگاهها نشریاتی به فارسی یا در مورد زبان فارسی دارند.
پیشینهٔ زبان فارسی
زبان فارسی از شاخهٔ هندواروپایی زیرشاخهٔ هندوایرانی و دستهٔ زبانهای ایرانی است. پیشینهٔ کهن زبان فارسی به ایران باستان باز میگردد. روند تاریخی زبان فارسی را به سه دوره باستان، میانی و نو بخش میکنند. زبان فارسی امروزی ریشه در فارسی میانه دارد و فارسی میانه ریشه در فارسی باستان. و فارسی تنها زبان ایرانی است که هر سه دوره تاریخی آن ثبت شده و از آنها نوشتارهایی بهجا ماندهاست.
زبان فارسی به عنوان یکی از گویشهای قوم و تیره پارس که به جنوب غربی فلات ایران کوچیده بود آغاز شد و با چیره شدن خاندان هخامنش که از این تیره بودند بر سرزمینهای گستردهای در فلات ایران و پیرامون، فارسی نیز (در شکل آنزمان خود یعنی پارسی باستان) زبان چیره و زبان اداری این منطقه پهناور شد. پارسی باستان مانند تمامی زبانهای هندواروپایی آغازین زبانی بود با دستور زبان پیچیده، و دارای حالتهای صرفی گوناگون. بسیاری از مردم غیرایرانیزبان منطقه وسیع شاهنشاهی هخامنشی نیز به آموختن فارسی روی آوردند و از این تماسها و گسترشها به عنوان یکی از دلایل روند سادهتر شدن دستور زبان پیچیده پارسی باستان یاد میکنند.
در اواخر دوره هخامنشی پارسی باستان با سادهسازیهای پیوسته به شکل اولیهای از پارسی میانه تبدیل شدهبود. پارسی در زمان شاهنشاهی اشکانیان تاثیرات گوناگونی از زبان پارتی گرفت اما با چیرگی ساسانیان خود تبدیل به زبان برتر و زبان رسمی و اداری ایران شد و در منطقه وسیعی گسترش یافت. فارسی میانه در مناطقی چون آسیای میانه رفتهرفته زبان رایج بازرگانان و بعداً زبان دیگر اقشار مردم شد.
در سدهٔ سوم پس از میلاد نوشتههای نخستین پادشاهان ساسانی به سه زبان ضبط شدهاند: پارتی، فارسی میانه و یونانی. پارتی زبان فروانروایان اشکانی بود که قلمرو حکومت خود را بهتدریج از شمال خراسان بر همه ایران گسترش دادند. فارسی میانه زبان فرمانروایان ایرانی ساسانی بود که از ایالت فارس برخاستند، بر پادشاه اشکانی چیره شدند و بر جای او در تیسفون نشستند. در این دوران پارتی در شمال و فارسی میانه در جنوب ایران زبان گفتاری بود.
در چهار سدهٔ فرمانروایی ساسانیان دگرگونیهای اساسی در وضع زبان در ایران پدید آمد. پارتی دیگر بهعنوان زبان رسمی برجای نماند و از سدهٔ چهارم به بعد همهٔ کتیبهها به زبان فارسی نوشته شدند.
آرتور کریستنسن، ایرانشناس نامدار دانمارکی، معتقد است که رواج زبان فارسی در مناطق شمال خاوری فلات ایران ناشی از ایجاد مراکز نظامی در خراسان، به منظور دفاع از قلمرو شاهنشاهی در برابر هجوم ساکنان آسیای میانه بود.
با تسخیر سرزمین باختر (بلخ) بهدست ساسانیان در سال ۵۵۸ میلادی، فارسی در بلخ به عنوان زبان رسمی جایگزین زبان بلخی شد و به علت اینکه دستور زبان فارسی به مراتب از بلخی سادهتر بود مردم این ناحیه به آسانی فارسی را پذیرفتند و این آغازی شد بر گسترش فارسی در آسیای میانه.
در نیمه شمالی ایران و بهویژه خراسان، زبان فارسی از زبان پارتی تأثیر زیادی گرفت و باعث شد تا در این ناحیه گویش تازهای از فارسی (گویش شمالی آن زمان) بهوجود بیاید که با گویش جنوبی (در پارس و خوزستان و...) تفاوتهایی پیدا کرد؛ با انتقال مقر شاهنشاهی ساسانیان به تیسفون و مناطق شمالی، گویش شمالی که در تیسفون رواج بیشتری یافته بود برای تمایز با گویش اصلی منطقه فارس یعنی همان گویش جنوبی، به عنوان فارسی دری (پارسی درباری) نامیدهشد.
بنابر این، در این زمان به گویش دستنخوردهتر استان فارس، پارسی، و به گویش شمالیتر که عناصر زیادی از پارتی را در خود جذب کردهبود پارسی دری گفته شد. برای نمونه در حالی که در فارسی (جنوبی) واژه «گَپ» رایج بود در گویش شمالی برای همین معنی کلمه «بزرگ» بهکار رفت.
در سده هفتم میلادی زبان فارسی زبان گفتاری نیمه جنوبی ایران، از خوزستان تا سیستان بود. در نیمه شمالی ایران فارسی زبان شهرها و زبان رسمی بود ولی پارتی هنوز در روستاها زبان گفتاری ساکنان بود. در بلخ نیز فارسی زبان رسمی نوشتاری و در حال گسترش به عنوان زبان گفتاری در جامعه بود. فارسی در این دوره در سغد و خوارزم تبدیل به زبان میانجی و بازرگانی شدهبود.
بر اثر این روندها، زبان پارتی در همان دوره پیش از اسلام از خراسان بزرگ رخت بربست و جای خود را به فارسی (میانه) داد و عربها پس از حمله به ایران زبان فارسی دری را به عنوان زبان تماس با مردم محل برگزیدند و سربازان حملات اسلامی به شرق همین زبان فارسی دری را با خود در مناطق دوردستتری در آسیای میانه گسترش دادند.
نظر بهار در مورد ریشه دری را نیز بنگرید.
قطبنما
قُطبنما وسیلهای برای تعیین جهت و جهتیابی. این وسیله با استفاده از میدان مغناطیسی زمین جهت قطب شمال را نشان میدهد که در حقیقت شمال مغناطیسی زمین است؛ که با شمال حقیقی مقداری فاصله دارد. زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، میل مغناطیسی نامیده می شود. امروزه برای تعیین شمال حقیقی از قطبنماهای پیشرفتهتری مانند قطبنمای ژیروسکوپی استفاده میشود.
تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی (فلز و الکتریسیته)
هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود، که به آن انحراف مغناطیسی میگویند. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن می تواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است.
در جدول زیر حداقل فاصلهی وسایل مختلف از قطبنما -برای اینکه قطبنما شمال مغناطیسی را به درستی نشان دهد- آمده است:
اشیا فاصله
خطوط برق فشار قوی 55 متر
کامیون و اتومبیل 10 متر
خطوط تلفن 10 متر
ابزار الکتریکی و مکانیکی 2 متر
کلاهکها و اشیاء کوچک فلزی 2/1 متر
قطبنمای پیشرفته
قطبنماهای پیشرفته که بیشتر در صنایع مخابرات و امور نظامی به کار برده میشوند، مجهز به سلولهای شبنما هستند که حتی در تاریکی شب عمل جهتنمایی را صورت دهند. این نوع قطبنماها در دوربینهای دو چشمی نظامی، تانکها، نفربرها و حتی در ساختمان برخی خودروهای پیشرفته نیز به کار می رود. از قطب نماهای پیشرفته در اندازه گیری طول جغرافیایی و عرض جغرافیاییِ محل نیز استفاده میکنند که در نقشهخوانی، پیادهسازی عملیات نظامی، دیدهبانی در مناطق جنگی و ... نقش تعیینکننده دارند.
قطب نمای M1
ساختمان قطب نماي M1
1 – دستگيره يا شصتي : حلقه اي است كه در انتهاي قطب نما قرار دارد و براي نگهداشتن قطب نما به حالت تراز در موقع استفاده بكار مي رود.
2 – درب قطب نما : درپوشي است آلومينيومي كه در وسط آن تار موئي قرار دارد و كاربرد تارموئي مانند مگسك اسلحه است و دو سر تار موئي دو نقطه فسفري (شبنما) وجود دارد و در موقع كار شبانه از آن استفاده مي شود .در حاشيه درب قطب نما خط كشي تعبيه شده است و بر اساس مقياس 000/50 : 1 بر مبناي كيلومتر مدرج شده است.
3 – تيغه نشانه روي و عدسي چشمي : تيغه ايست كه بالاي آن شكاف كوچكي همانند شكاف درجه اسلحه است و با زاويه 45 درجه نسبت به صفحه مدرج قرار ميگيرد و در موقع گرا گرفتن با كمك تار موئي بكار مي رود. در اين حال توسط عدسي چشمي كه در وسط تيغه تعبيه شده اعداد مربوط به گراي هدف نشانه روي شده قرائت مي شود. خواباندن تيغه بر روي صفحه قطب نما سبب قفل شدن صفحه مدرج مي شود.
4 – بدنه : كليه اجزاي قطب نما در داخل بدنه كه از جنس آلومينيوم است قرار دارد. در كنار اين محفظه خط كشي تعبيه شده كه با باز شدن كامل درب قطب نما ، خط كشي قطب نما را كامل ميكند.
5 – طوقه كار در شب : طوقه متحركي است كه جداره خارجي آن دندانه دار است و تعداد 120 دندانه دارد اين دندانه ها با زائده اي در كنار قطب نما در تماس است كه به هنگام چرخش تق تق صدا ميدهد و هر تقه برابر 3 درجه است . بر روي صفحه طوقه يك خط و يك نقطه فسفري مشاهده مي شود كه در موقع كار در شب از آن استفاده ميشود.(زاويه بين خط و نقطه 45 درجه و 15 تقه است)
6 – صفحه ثابت : در زير طوقه كار درشب صفحه شيشه اي ثابتي قرار دارد كه روي آن يك خط سياه بنام شاخص تعبيه شده . اين خط درست در امتداد شكاف تيغه نشانه روي و تار موئي قرار دارد كه در موقع گرا گرفتن هر عددي زير شاخص باشد گراي آن امتداد است.
7 – صفحه مدرّج : صفحه ايست لغزنده كه عقربه مغناطيسي روي آن نقش بسته است .بر روي اين صفحه دو گونه تقسيم بندي وجود دارد.
الف : تقسيم بندي داخلي كه برحسب درجه صورت گرفته و به رنگ قرمز ميباشد كه به ازاي هر 5 درجه علامت گذاري وهر 20 درجه عددگذاري شده است.(محيط دايره به 360 قسمت مساوي تقسيم شده و زاويه بين دو شعاع دايره كه يك قسمت را فرا گرفته است ، يك درجه نام دارد).
ب : تقسيم بندي خارجي كه برحسب ميليم غربي و برنگ سياه است كه به ازاي هر 20 ميليم علامت گذاري و هر هر 200 ميليم عددگذاري شده است ولي دو صفر سمت راست آن اعداد بمنظور اختصار حذف شده است.(در اين تقسيم بندي محيط دايره به 6400 قسمت تقسيم شده كه هر قسمت آنرا يك ميليم گويند).
شمال
شُمال (شِمال هم تلفظ شده) یا آپا یا اَپاختَر، یکی از چهار جهت اصلی است.
در نقشهها جهت شمال را همیشه به سوی بالای نقشه نشان میدهند.
پیرامون واژه
شمال واژهای عربی و فارسی آن آپا یا اَپاختَر است.در زبان پارسی میانه، خشکیهای شمال غربی کره زمین را وُروبَرشت و خشکیهای شمال شرقی را وُروژَرشت مینامیدند.در بُندَهِش آمده که برای هر جهت اصلی یک سپاهبد گمارده شده و سپاهبد شمال، ستاره هفتاورنگ (محتملاً نگهبان شمال) است.
در زبان
در سند املاک از شمال قیدی ساخته میشود به صورت «شمالاً». (نمونه: این مکان شمالاً به زمین فروشنده محدود است.) به افراد و چیزهای منسوب به شمال، شمالی یا شمالیه (نمونه: بلاد شمالیه) گفته میشود. در ادبیات شمالیپیکران به معنی ستارگانی است که از شمال طلوع میکنند.به منطقه بالای مدار قطب شمال در فارسی شمالگان گفته میشود.
باختر
باختر یا غَرب یکی از چهار جهت اصلی در جغرافیا است که در نقشهها معمولاً در سمت چپ نقشه است. باختر محل فروشدن یا غروب خورشید و بنابراین جهت مخالف گردش زمین است. به هنگام ناوبری برای رفتن به سوی باختر باید سمت قطبنما را روی °۲۷۰ قرار داد.
کاربرد امروزی
لغتنامههایی که مشخصاً به فارسی امروز میپردازند دربارهٔ واژهٔ «باختر» چنین آوردهاند:
فرهنگ معاصر فارسی (صدری افشار و دیگران:۱۳۸۱) «باختر» را ادبی میداند و به مدخل غرب (که مفصلتر است) ارجاع میدهد.
فرهنگ روز سخن (انوری:۱۳۸۳) «باختر» را «مغرب» (که باز مدخل مفصلتری است) معنی میکند.
با توجه به این که هر دوی این فرهنگها مدخل مفصلتری تحت «مغرب» یا «غرب» دارند، به نظر میرسد که باید فرض کرد واژهٔ «باختر» به نظر این فرهنگنویسان از واژههای «غرب» و «مغرب» مهجورتر است.
کاربرد قدیمیتر
«باختر» در ادبیات فارسی به معنی شمال و شرق هم استفاده میشده است.
در لغتنامه دهخدا دو مدخل برای «باختر» وجود دارد: یکی به عنوان جهت جغرافیایی و دیگری به عنوان سرزمین باکتریا (بلخ). در مورد مدخل اول (که موضوع این صفحه است)، برای معنی شمال (برای این کلمه)، تنها به اوستا اشاره شده است (و برای آن نیز باختر را با واژهٔ اوستایی «اپاختر» - apãxtar - یعنی آنطرفتر یکی گرفته است).
در بعضی از مثالهایی که از متون قدیمی فارسی برای این کلمه آورده شده است، باختر متضاد خاور است. همچنین در جایی (به نقل از شرفنامهٔ منیری) اشاره شده است:
«تحقیق آنست که باختر مخفف با اختر است و اختر ماه و آفتاب هر دو را گویند پس باختر مشرق و مغرب را توان گفت ازین جهت متقدمین بر هر دو معنی این لفظ را استعمال کردهاند لیکن خوار به معنی خور بیشتر آمده از این جهت خاور به معنی مشرق بیشتر استفاده میشود ...»
در یکی از پاورقیهای مربوط به این کلمه نیز آمده است:
«شاید اختلافاتیکه در معنی باختر روی داده از باختریان (بلخ) باشد که مردم در همسایگی جنوب او، او را شمال و در شمال جنوب، و در مغرب مشرق و در مشرق مغرب مینامیدهاند.»
در نمونههایی از اشعار شاعران فارسیزبان (از فردوسی و ناصرخسرو گرفته تا خاقانی و نظامی و سعدی)، باختر به معنای مغرب بهکار رفته است
. البته مثالهایی نیز از کاربرد عکس آن وجود دارد (در اشعار فرخی و عنصری و سوزنی و دو بیت در بعضی از نسخ شاهنامه).
خاور
خاوَر واژهای پارسی برابر با شرق عربی است. در جغرافیا، خاور امروزه به معنی شرق، یکی از چهار جهت اصلی، است.
کاربردهای قدیمی
البته در اصل خاور در زبان پارسی بازماندهٔ واژهٔ خوربران یا «خوروران» (جای بردن خورشید، جای غروب خورشید) یعنی غرب است.
در پارسی به شرق «خوراسان» (که همین نام را روی استان خراسان گذاشتند زیرا شرق ایران بزرگ بود) و به شمال «اپاختر» (واژهٔ امروزی باختر نیز که به غرب گویند بازماندهٔ اپاختر است) گویند.
فرهنگ فارسی عمید و لغتنامه دهخدا این را تایید میکند. مثلاً در بیتی از رودکی، «مهر دیدم بامدادان چون بتافت، از خراسان سوی خاور میشتافت» یا در بیتی از خاقانی «چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق، افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور» به معنی اصیلش آمدهاست.
خاور در بعضی از لغتنامههای قدیمیتر، از جمله برهان قاطع و آنندراج، به هر دو معنی ذکر شده است.
جنوب
«نیمروز» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر نیمروز (ابهامزدایی) را ببینید.جنوب یا نیمروز یکی از چهار جهت اصلی است. جنوب نقطه مقابل شمال است و ۹۰ درجه با خاور و باختر اختلاف جهت دارد. بطور قراردادی در نقشهها، نقطه یا جهت پایینی نقشه را جنوب مینامند.
جهتیابی
جهتیابی، یافتن جهتهای جغرافیایی است. جهتیابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شدهباشید، با دانستن جهتهای جغرافیایی، میتوانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفادههای مسلمانان از جهتیابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگلبانان و... هم به دانستن روشهای جهتیابی نیازمندند.
هرچند امروزه با وسایلی مانند قطبنما یا سامانه موقعیتیاب جهانی (جیپیاس) میتوان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روشهای دیگر جهتیابی مفید و کاراست.
جهتهای اصلی و فرعی
اگر رو به شمال بایستیم، سمت راست مشرق (شرق، خاور)، سمت چپ مغرب (غرب، باختر) و پشت سر جنوب است. این چهار جهت را جهتهای اصلی مینامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلاً نیمساز جهتهای شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص میکند.
با دانستن یکی از جهتها، بقیهٔ جهتها را میتوان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است.
روشهای جهتیابی
برخی روشهای جهتیابی مخصوص روز، و برخی ویژهٔ شب اند. برخی روشها هم در همهٔ مواقع کارا هستند. توجه شود که:
بسیاری از این روشها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهتهای اصلی را به صورت تقریبی مشخص میکنند. برای جهتهای دقیق باید از قطبنما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.
آنچه گفته میشود اکثراً مربوط به نیمکره شمالی است؛ به طور دقیقتر، بالای ۲۳٫۵ درجه (بالای مدار رأسالسرطان). در نیمکره جنوبی در برخی روشها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته میشود باشد.
قُطبنما وسیلهای برای تعیین جهت و جهتیابی. این وسیله با استفاده از میدان مغناطیسی زمین جهت قطب شمال را نشان میدهد که در حقیقت شمال مغناطیسی زمین است؛ که با شمال حقیقی مقداری فاصله دارد. زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، میل مغناطیسی نامیده می شود. امروزه برای تعیین شمال حقیقی از قطبنماهای پیشرفتهتری مانند قطبنمای ژیروسکوپی استفاده میشود.
تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی (فلز و الکتریسیته)
هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود، که به آن انحراف مغناطیسی میگویند. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن می تواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است.
در جدول زیر حداقل فاصلهی وسایل مختلف از قطبنما -برای اینکه قطبنما شمال مغناطیسی را به درستی نشان دهد- آمده است:
اشیا فاصله
خطوط برق فشار قوی 55 متر
کامیون و اتومبیل 10 متر
خطوط تلفن 10 متر
ابزار الکتریکی و مکانیکی 2 متر
کلاهکها و اشیاء کوچک فلزی 2/1 متر
قطبنمای پیشرفته
قطبنماهای پیشرفته که بیشتر در صنایع مخابرات و امور نظامی به کار برده میشوند، مجهز به سلولهای شبنما هستند که حتی در تاریکی شب عمل جهتنمایی را صورت دهند. این نوع قطبنماها در دوربینهای دو چشمی نظامی، تانکها، نفربرها و حتی در ساختمان برخی خودروهای پیشرفته نیز به کار می رود. از قطب نماهای پیشرفته در اندازه گیری طول جغرافیایی و عرض جغرافیاییِ محل نیز استفاده میکنند که در نقشهخوانی، پیادهسازی عملیات نظامی، دیدهبانی در مناطق جنگی و ... نقش تعیینکننده دارند.
قطب نمای M1
ساختمان قطب نماي M1
1 – دستگيره يا شصتي : حلقه اي است كه در انتهاي قطب نما قرار دارد و براي نگهداشتن قطب نما به حالت تراز در موقع استفاده بكار مي رود.
2 – درب قطب نما : درپوشي است آلومينيومي كه در وسط آن تار موئي قرار دارد و كاربرد تارموئي مانند مگسك اسلحه است و دو سر تار موئي دو نقطه فسفري (شبنما) وجود دارد و در موقع كار شبانه از آن استفاده مي شود .در حاشيه درب قطب نما خط كشي تعبيه شده است و بر اساس مقياس 000/50 : 1 بر مبناي كيلومتر مدرج شده است.
3 – تيغه نشانه روي و عدسي چشمي : تيغه ايست كه بالاي آن شكاف كوچكي همانند شكاف درجه اسلحه است و با زاويه 45 درجه نسبت به صفحه مدرج قرار ميگيرد و در موقع گرا گرفتن با كمك تار موئي بكار مي رود. در اين حال توسط عدسي چشمي كه در وسط تيغه تعبيه شده اعداد مربوط به گراي هدف نشانه روي شده قرائت مي شود. خواباندن تيغه بر روي صفحه قطب نما سبب قفل شدن صفحه مدرج مي شود.
4 – بدنه : كليه اجزاي قطب نما در داخل بدنه كه از جنس آلومينيوم است قرار دارد. در كنار اين محفظه خط كشي تعبيه شده كه با باز شدن كامل درب قطب نما ، خط كشي قطب نما را كامل ميكند.
5 – طوقه كار در شب : طوقه متحركي است كه جداره خارجي آن دندانه دار است و تعداد 120 دندانه دارد اين دندانه ها با زائده اي در كنار قطب نما در تماس است كه به هنگام چرخش تق تق صدا ميدهد و هر تقه برابر 3 درجه است . بر روي صفحه طوقه يك خط و يك نقطه فسفري مشاهده مي شود كه در موقع كار در شب از آن استفاده ميشود.(زاويه بين خط و نقطه 45 درجه و 15 تقه است)
6 – صفحه ثابت : در زير طوقه كار درشب صفحه شيشه اي ثابتي قرار دارد كه روي آن يك خط سياه بنام شاخص تعبيه شده . اين خط درست در امتداد شكاف تيغه نشانه روي و تار موئي قرار دارد كه در موقع گرا گرفتن هر عددي زير شاخص باشد گراي آن امتداد است.
7 – صفحه مدرّج : صفحه ايست لغزنده كه عقربه مغناطيسي روي آن نقش بسته است .بر روي اين صفحه دو گونه تقسيم بندي وجود دارد.
الف : تقسيم بندي داخلي كه برحسب درجه صورت گرفته و به رنگ قرمز ميباشد كه به ازاي هر 5 درجه علامت گذاري وهر 20 درجه عددگذاري شده است.(محيط دايره به 360 قسمت مساوي تقسيم شده و زاويه بين دو شعاع دايره كه يك قسمت را فرا گرفته است ، يك درجه نام دارد).
ب : تقسيم بندي خارجي كه برحسب ميليم غربي و برنگ سياه است كه به ازاي هر 20 ميليم علامت گذاري و هر هر 200 ميليم عددگذاري شده است ولي دو صفر سمت راست آن اعداد بمنظور اختصار حذف شده است.(در اين تقسيم بندي محيط دايره به 6400 قسمت تقسيم شده كه هر قسمت آنرا يك ميليم گويند).
شمال
شُمال (شِمال هم تلفظ شده) یا آپا یا اَپاختَر، یکی از چهار جهت اصلی است.
در نقشهها جهت شمال را همیشه به سوی بالای نقشه نشان میدهند.
پیرامون واژه
شمال واژهای عربی و فارسی آن آپا یا اَپاختَر است.در زبان پارسی میانه، خشکیهای شمال غربی کره زمین را وُروبَرشت و خشکیهای شمال شرقی را وُروژَرشت مینامیدند.در بُندَهِش آمده که برای هر جهت اصلی یک سپاهبد گمارده شده و سپاهبد شمال، ستاره هفتاورنگ (محتملاً نگهبان شمال) است.
در زبان
در سند املاک از شمال قیدی ساخته میشود به صورت «شمالاً». (نمونه: این مکان شمالاً به زمین فروشنده محدود است.) به افراد و چیزهای منسوب به شمال، شمالی یا شمالیه (نمونه: بلاد شمالیه) گفته میشود. در ادبیات شمالیپیکران به معنی ستارگانی است که از شمال طلوع میکنند.به منطقه بالای مدار قطب شمال در فارسی شمالگان گفته میشود.
باختر
باختر یا غَرب یکی از چهار جهت اصلی در جغرافیا است که در نقشهها معمولاً در سمت چپ نقشه است. باختر محل فروشدن یا غروب خورشید و بنابراین جهت مخالف گردش زمین است. به هنگام ناوبری برای رفتن به سوی باختر باید سمت قطبنما را روی °۲۷۰ قرار داد.
کاربرد امروزی
لغتنامههایی که مشخصاً به فارسی امروز میپردازند دربارهٔ واژهٔ «باختر» چنین آوردهاند:
فرهنگ معاصر فارسی (صدری افشار و دیگران:۱۳۸۱) «باختر» را ادبی میداند و به مدخل غرب (که مفصلتر است) ارجاع میدهد.
فرهنگ روز سخن (انوری:۱۳۸۳) «باختر» را «مغرب» (که باز مدخل مفصلتری است) معنی میکند.
با توجه به این که هر دوی این فرهنگها مدخل مفصلتری تحت «مغرب» یا «غرب» دارند، به نظر میرسد که باید فرض کرد واژهٔ «باختر» به نظر این فرهنگنویسان از واژههای «غرب» و «مغرب» مهجورتر است.
کاربرد قدیمیتر
«باختر» در ادبیات فارسی به معنی شمال و شرق هم استفاده میشده است.
در لغتنامه دهخدا دو مدخل برای «باختر» وجود دارد: یکی به عنوان جهت جغرافیایی و دیگری به عنوان سرزمین باکتریا (بلخ). در مورد مدخل اول (که موضوع این صفحه است)، برای معنی شمال (برای این کلمه)، تنها به اوستا اشاره شده است (و برای آن نیز باختر را با واژهٔ اوستایی «اپاختر» - apãxtar - یعنی آنطرفتر یکی گرفته است).
در بعضی از مثالهایی که از متون قدیمی فارسی برای این کلمه آورده شده است، باختر متضاد خاور است. همچنین در جایی (به نقل از شرفنامهٔ منیری) اشاره شده است:
«تحقیق آنست که باختر مخفف با اختر است و اختر ماه و آفتاب هر دو را گویند پس باختر مشرق و مغرب را توان گفت ازین جهت متقدمین بر هر دو معنی این لفظ را استعمال کردهاند لیکن خوار به معنی خور بیشتر آمده از این جهت خاور به معنی مشرق بیشتر استفاده میشود ...»
در یکی از پاورقیهای مربوط به این کلمه نیز آمده است:
«شاید اختلافاتیکه در معنی باختر روی داده از باختریان (بلخ) باشد که مردم در همسایگی جنوب او، او را شمال و در شمال جنوب، و در مغرب مشرق و در مشرق مغرب مینامیدهاند.»
در نمونههایی از اشعار شاعران فارسیزبان (از فردوسی و ناصرخسرو گرفته تا خاقانی و نظامی و سعدی)، باختر به معنای مغرب بهکار رفته است
. البته مثالهایی نیز از کاربرد عکس آن وجود دارد (در اشعار فرخی و عنصری و سوزنی و دو بیت در بعضی از نسخ شاهنامه).
خاور
خاوَر واژهای پارسی برابر با شرق عربی است. در جغرافیا، خاور امروزه به معنی شرق، یکی از چهار جهت اصلی، است.
کاربردهای قدیمی
البته در اصل خاور در زبان پارسی بازماندهٔ واژهٔ خوربران یا «خوروران» (جای بردن خورشید، جای غروب خورشید) یعنی غرب است.
در پارسی به شرق «خوراسان» (که همین نام را روی استان خراسان گذاشتند زیرا شرق ایران بزرگ بود) و به شمال «اپاختر» (واژهٔ امروزی باختر نیز که به غرب گویند بازماندهٔ اپاختر است) گویند.
فرهنگ فارسی عمید و لغتنامه دهخدا این را تایید میکند. مثلاً در بیتی از رودکی، «مهر دیدم بامدادان چون بتافت، از خراسان سوی خاور میشتافت» یا در بیتی از خاقانی «چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق، افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور» به معنی اصیلش آمدهاست.
خاور در بعضی از لغتنامههای قدیمیتر، از جمله برهان قاطع و آنندراج، به هر دو معنی ذکر شده است.
جنوب
«نیمروز» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر نیمروز (ابهامزدایی) را ببینید.جنوب یا نیمروز یکی از چهار جهت اصلی است. جنوب نقطه مقابل شمال است و ۹۰ درجه با خاور و باختر اختلاف جهت دارد. بطور قراردادی در نقشهها، نقطه یا جهت پایینی نقشه را جنوب مینامند.
جهتیابی
جهتیابی، یافتن جهتهای جغرافیایی است. جهتیابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شدهباشید، با دانستن جهتهای جغرافیایی، میتوانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفادههای مسلمانان از جهتیابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگلبانان و... هم به دانستن روشهای جهتیابی نیازمندند.
هرچند امروزه با وسایلی مانند قطبنما یا سامانه موقعیتیاب جهانی (جیپیاس) میتوان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روشهای دیگر جهتیابی مفید و کاراست.
جهتهای اصلی و فرعی
اگر رو به شمال بایستیم، سمت راست مشرق (شرق، خاور)، سمت چپ مغرب (غرب، باختر) و پشت سر جنوب است. این چهار جهت را جهتهای اصلی مینامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلاً نیمساز جهتهای شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص میکند.
با دانستن یکی از جهتها، بقیهٔ جهتها را میتوان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است.
روشهای جهتیابی
برخی روشهای جهتیابی مخصوص روز، و برخی ویژهٔ شب اند. برخی روشها هم در همهٔ مواقع کارا هستند. توجه شود که:
بسیاری از این روشها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهتهای اصلی را به صورت تقریبی مشخص میکنند. برای جهتهای دقیق باید از قطبنما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.
آنچه گفته میشود اکثراً مربوط به نیمکره شمالی است؛ به طور دقیقتر، بالای ۲۳٫۵ درجه (بالای مدار رأسالسرطان). در نیمکره جنوبی در برخی روشها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته میشود باشد.
ساعت : 7:39 pm | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی