قوانین شطرنج
زدن و خوردن
خانه اشغال شده توسط یک مهره، تک نامیده میشود. اگر حریف روی مهره تک بیاید، آن مهره را میزند و جای آن قرار میگیرد و مهره خورده شده روی "بار" قرار میگیرد.
تا زمانی که یک بازیکن یک یا چند مهره بر روی بار دارد، باید نخست آنها را وارد بازی کند. هنگامی که نوبت اوست، با توجه به عدد روی تاسش، مهره بیرون را در خانه بازی از ناحیه خودی حریف قرار میدهد. به عنوان مثال، اگر یک بازیکن یک مهره در بار دارد، و تاسش ۴ و ۶ دارد، میتواند مهره اش را بر روی هر دو خانه چهار یا شش ناحیه خودی حریف قرار دهد به شرطی که آن خانهها باز باشند.
اگر هیچ خانهای باز نباشد، بازیکن نوبت خود را از دست میدهد. ولی باید تا آنجا که میتواند مهرههایش را وارد کند و بقیه را برای نوبت بعدیش بگذارد. پس از آنکه آخرین مهره خورده شده وارد بازی شد، بازیکن به بازی عادی خود ادامه میدهد و اگر از تاسش چیزی باقیمانده باشد، آن را بازی میکند. قانون: در ۶ خانه اخر نمیتوان مهرهٔ حریف را زد و سپس آن را روی مهرههای دیگر خودی قرار داد. ولی همواره میتوان مهره حریف را زد و سپس آن را در دیگر خانههای خالی حرکت داده و یا حتی مهره دیگری از حریف را زد.
خارج کردن
زمانی که تمام مهرهها را در ناحیه خودی (۶خانه سمت راست تخته) جمع کردید، حالا نوبت به آن رسیدهاست که مهرههای خود را از بازی خارج کنید و برای خارج کردن مهره از بازی، شما باید تاسها را بیندازید و به ازای هر شماره تاس، یک مهره از بازی خارج کنید. مثلاً اگر شما ۵و۲ بیاورید، باید یک مهره از خانه شماره ۵ و یک مهره از خانه شماره ۲ خارج کنید و اگر در خانههای ۵و۲ هیچ مهرهای نبود باید با دیگر مهرهها این تاسهای ۵و۲ را بازی کنید مثلاً برای تاس ۵ یک مهره از خانه ۶ به خانه یک ببرید و برای تاس دو یک مهره از خانههای دیگر حرکت دهید.
قانون: اگر تاس انداختید و در خانه مورد نظر هیج مهرهای نبود با شرط اینکه در خانههای قبلش هم هیچ مهرهای نباشد، شما میتوانید این مهره را از نزدیکترین خانه قبل از عدد تاس بردارید. مثلاً تمام مهرههای شما در خانههای ۱،۲،۳ جمع است و شما تاس میاندازید. اگر تاس شما مثلاً ۴و۶ باشد شما میتوانید دو مهره از خانه ۳ خارج کنید اما اگر در خانه ۵ شما مهره باشد شما نمیتوانید با تاس ۴ مهره از بازی خارج کنید و باید این تاس را بازی کنید.
حال اگر تاس جفت بیارید شما میتوانید چهار مهره از خانه عدد تاس خارج کنید. مثلاً اگر جفت ۳ بیارید در صورتی که چهار مهره در خوانه ۳باشد میتوانید هر چهار مهره را خارج کنید. اگر کمتر از چهار مهره در خانه ۳ باشد، میتوانید تعداد تاس ۳ باقیمانده را از خانه ۲ بردارید.
مارس
درصورتیکه قبل از اینکه حریفتان بتواند اولین مهره خود را از بازی خارج کند، تمام مهرههایتان را از بازی خارج کنید، حریف شما مارس شده و امتیازی که بدست میاورید ۲ است. در حالیکه اگر مارس نشود، امتیازی که میگیرید ۱ است.
مارس سیاه
در صورتی که شما بتوانید تمام مهرههای خود را از بازی خارج کنید و حریفتان هنوز هیچ مهرهای را خارج نکرده باشد و حداقل یک مهره در خانهٔ خودی شما داشته باشد اصطلاحاً میگویند حریف مارس اکبر شده و در اینصورت به شخص برنده ۳ امتیاز تعلق میگیرد. معادل مارس شدن در زبان انگلیسی Gammon و معادل مارس اکبر در زبان انگلیسی Backgammon است. ممکن است در جمعهای دوستانه از مارس اکبر با نام سگ مارس نیز یاد شود که البته مودبانه نیست و در مقابل هر حریفی نمیتوان این عبارت را به کار برد.
داو دادن
داو دادن اختیاری است. هر وقت هر کدام از دو بازیکن فکر کنند که برنده هستند، میتوانند از حریف بخواهند که باخت را بپذیرد یا امتیاز نتیجهٔ بازی دو برابر شود. قبل از آن بازیکنان مجبور بودند تا آخر بازی کنند و ممکن بود در این بین شانس دخالت زیادی در بازی توسط بازی میکرد. حال آنکه با داو دادن این شانس کشته میشد و بازیکنی که به واسطهٔ بازی ضعیف عقب بود تسلیم میشود.
کیوب، cube (تاس داو) کیوب یا تاس داو به تاسی میگویند که برای عمل داو دادن به کار میرود و یک مقدار از تاسهای بازی بزرگتر است و بر روی آن شمارههای ۲، ۴، ۸، ۱۶، ۳۲ و ۶۴ درج شدهاست.
در طول بازی هر بازیکن که فکر میکند شایسته پیروزی است میتواند داو دهد و تنها میتواند یکبار و قبل از تاس ریختن این چالش را برای حریفش به وجود بیاورد. بعد از اینکه داو از سوی هر یک از بازیکنها پیشنهاد شد، حریف حق دارد که آن را قبول یا رد کند. اگر داو رد شود یعنی حریف شکست را قبول کرده و ست بعدی بازی شروع میشود. ولی اگر داو را قبول کرد بازی ادامه پیدا میکند و امتیاز بازی در عدد کیوب ضرب میشود و در این هنگام تاس داو طرف بازیکنی میرود که داو را قبول کرده و عدد شماره ۲ کیوب رو قرار میگیرد. همچنین اختیار داو دوباره با اوست. بازیکنی که پیشنهاد داو را داده دیگر با کیوب کاری نخواهد داشت. بازی ادامه پیدا میکند تا زمانی که بازیکنی که داو را قبول کرده احساس کند اینبار او شایستگی پیروز شدن را دارد و بر روی داو حریف داو میدهد و اینبار کیوب روی عدد ۴ میرود. باز هم حریف حق انتخاب دارد که کیوب را بگیرد یا رد کند. اگر رد کند ۲ امتیاز واگذار کرده. واگر قبول کند امتیاز بازی روی عدد ۴ میرود و نتیجه هر ست در عدد کیوب ضرب خواهد شد. یعنی اگر شما مارس شدید و کیوب روی ۴ باشد شما ۸ امتیاز دادید و اگر یک دست معمولی باختید و کیوب روی ۲ باشد ۲ امتیاز به حریف خواهید داد و یا اگر مارس اکبر شده باشید و کیوب روی ۱۶ بوده باشد ۴۸ امتیاز دادهاید.
منچ
منچ یک بازی خانگی آلمانی است و نام منچ در ایران برگرفته از واژه نخست نام آلمانی این بازی (Mensch ärgere Dich nicht) است
تاریخ
بازی منچ به سالهای دور باز میگردد. محل پیدایش این بازی در آلمان بودهاست. این بازی توسط 'یوزف فریدریش' اشمیت (۱۹۰۸/۱۹۰۷) ارائه شدهاست.
نام
نام آلمانی این بازی Mensch ärgere Dich nicht است. بازگردان نام آلمانی این بازی به فارسی، چیزی شبیه"عصبانی نشو مرد" یا "عصبانی نشو، رفیق" است.
قوانین
این بازی میتواند تواسته۲، ۳، یا ۴ بازیکن انجام شود. (یک بازیکن در هر یک از گوشههای صفحهٔ مربوط به بازی). هر بازیکن ۴ مهره خواهد داشت ( تعداده کل مهرهها ۱۶ خواهد بود ), که در ابتدا ۴ مهره در خانههای کناری قرار خواهند گرفت .و بازیکنان باید مهرههای خود را به انتهای بازی، یعنی ستونهای عمودی یا افقی مربوط به خود (هم رنگ) برسانند. و برندهٔ بازی فردیست که زود تر از دیگر بازیکنان موفق به تمام کردنه مهرههای خود بشود . مهرها بترتیب و از بالا به پایین در خانهای انتهای قرار خواهند گرفت و بعد از رساندن مهرهٔ اول نوبت به سه مهرهٔ دیگر خواهد بود و مهری دوم وارده بازی خواهد شد (به ترتیب تا تمام شدن هر چهار مهره) حرکت در این بازی بر مبنای تاس (مکعب) خواهد بود ، تعدادهتاس ۱ عدد میباشد. آوردنه عدد ۶ به معنای شروع بازی ، و در ادامهٔ بازی وارد کردن مهرها خواهد بود ، همچنین بعد از رخ دادن عدد ۶ ، بازیکن میتواند یک بار دیگر تاس ریخته و به همین ترتیب ...
حاشیه
تصورات دیگر
بازی منچ در وسط یک مربع انجام میشود. مربع نماد زمین است چون مردم زمانهای قدیم تصور میکردند زمین مربع شکل است. در وسط این مربع یا همان زمین، علامت + را میبینیم؛ این علامت نشانه و نماد خورشید است که امتداد آن به چهار سوی زمین میرسد. علامت + را میتوان در بناهای تاریخی مانند نقش رستم و فرشهای قدیمی ایران نیز دید. چهار گروه مهره رنگی نماد چهار عنصر اصلی حیات هستند:آبی نماد آب، زرد نماد باد، قرمز نماد آتش و سبز نماد خاک. طبق عقیدهٔ زمین محوری، زمین ثابت است و خورشید به دور آن میچرخد پس هر مهره باید روی علامت + دور زمین بچرخد تا به مرکز، که منطقهای ماورایی و نماد رهایی و آزادی از جهان خاکی است، برسد. اگر تاسی که سمبل سرنوشت است با او یاری نکند، هم چنان باید چرخه را ادامه دهد تا به پیروزی برسد. اگر چهار مهره در مرکز جمع شوند یعنی به اتحاد رسیدهاند. تاس سرنوشت ساز مکعبی است لغزان به شمارههای ۱ تا ۶ . طبق تصور مردم باستان خداوند جهان را در شش روز آفریدهاست؛ روز نخست آسمان روشن، دوم آب، سوم گیاه، چهارم آتش، پنجم حیوان و ششم آدم را.
کرانه
کرانه یا ساحل منطقه تماس بین دریا و خشکی است. اصطلاح ساحل برای مساحت بین حداکثر مد و پایه پرتگاههای ساحلی در سواحل مرتفع و برای نواحی واقع بین حداقل جزر و بالاترین مرز پیشروی امواج طوفان نیز به کار میرود.در مناطقی چون خاور آمریکا عرض سواحل بیشتر و در نواحی دریای مدیترانه، عرض سواحل کم است. عواملی چون رسوبگذاری، فعالیت آتشفشانی، مرجانها و تغییرات سطح آب دریاها در پیدایش انواع سواحل مؤثرند اما عواملی چون موج، جزر و مد، جریان دریایی، یخچال طبیعی و باد نیز پیوسته سواحل را تغییر میدهند. برخی سواحل هموار و پست هستند؛ در حالی که در برخی دیگر صخره وجود دارد.
سوارکاری
سوارکاری از ورزشهایی است که در چند دههٔ اخیر مورد توجه خاصی قرار گرفتهاست، با این وجود سابقهای طولانی داشتهاست و میتوان آن را از کهنترین ورزشها بهشمار آورد. این ورزش امروزه نه تنها به عنوان یک رقابت سالم و مفید، بلکه به عنوان سرگرمی و به منظور گذراندن اوقات فراغت مورد توجه قرار گرفتهاست، و با این که نسبت به بسیاری از ورزشها پرهزینه به نظر میرسد، هر ساله تعداد بیشتری طرفدار به سوی خود جلب میکند.
سوارکاری چیست؟
سوارکاری به معنای نشستن بر پشت یک اسب و کنترل حرکات آن میباشد. ویژگی این ورزش این است که انسان و مرکب (معمولاً اسب) را متحد میسازد، بنابرین موفقیت اسب و سوارکار به ارتباط و اعتماد و احترامی که آن دو برای یک دیگر قائلاند، بستگی دارد. برای شروع به یادگیری سوارکاری نیاز به هیچ دانش و مهارت قبلی ای نیست، با این حال به دلیل قدرت جسمی و ذهنی که کنترل کردن اسب نیاز دارد، به کودکان زیر ۷ سال توصیه نمی شود.
تاریخچه
سوارکاری ورزشی بسیار قدیمی است که از دیرباز به منظور جنگیدن یا پیامرسانی به افراد آموزش داده میشد.تاریخ رام کردن اسب هنوز به درستی شناخته نشدهاست. باستانشناسان با توجه به قدیمیترین آثار بر جای مانده از پیشینیان در رابطه با رام کردن اسبها، معتقدند که اولین اسبهای اهلی به بیش از سه هزار سال قبل از میلاد برمیگردند. قبل از آن اسب به منظور تهیهٔ غذا شکار میشدهاست. البته باستانشناسان در بعضی نقاط از اروپای شرقی دهنههایی پیدا کردهاند که به شش هزار سال قبل از میلاد برمیگردند. این نشان میدهد که انسان از آن زمان سعی داشتهاست که اسب را رام کند و از آن بهره ببرد، ولی به دلیل سرعت آن در فرار موفق نشدهاست. قدیمیترین آثار در اروپای شرقی، شمال قفقاز و آسیای مرکزی یافت شدهاند.
اگرچه اهلی ساختن اسب در مقایسه با حیواناتی چون سگ (نه هزار سال قبل از میلاد) و گوسفند و بز (پنج هزار سال قبل از میلاد) مؤخر بود، با این وجود تحول عظیمی در زندگی انسان بهوجود آورد. انسان نه تنها از گوشت و شیر اسب بهره میبرد، بلکه برای جابهجایی نیز از او استفاده میکرد. نکتهٔ جالب در این باره این است که مورخان عقیده دارند که مردم قبل از یادگیری چگونه سوار شدن بر اسب، از ارابه استفاده میکردند. آنان برای این فرضیه خود دو دلیل عمده ارائه میکنند:
فسیلهای پیدا شده نشان میدهند که اسبهای آن دوره برای حمل انسان بسیار کوچک بوده و قد آنها (بلندی جدوگاه) به بیش از ۱۴۰ سانتیمتر نمیرسید.
قبل از آن که اسب توسط انسان رام شود، مردم از ارابه استفاده میکردند و آنها را به حیواناتی از چون گاو یا الاغ وحشی میبستند. بستن ارابه به اسبهای کوتاه قد خیلی دشوار نبود، در حالی که سوار شدن بر کمر اسب باعث وحشت و رم کردن آن میشد.
مهار و تربیت کردن اسبها در زندگی مردم اوراسیا تحول و تأثیرات فراوانی به دنبال داشت. در حالی که در گذشته طی کردن مسافتهای طولانی غیرممکن به نظر میرسید، انسان توانست به کشف سرزمینهای جدید و کشور گشایی بپردازد. کمکم وسایلی برای هدایت و تسلط بیشتر بر اسب مانند زین و رکاب (که از اختراعات چینیها میباشند) ساخته شدند و در اختیار سوارکاران گرفتند. تربیت و پرورش اسب نیز، به خصوص در خاورمیانه اهمیت بسیاری یافت و صحرانشینان این مناطق به پرورش و نگاهداری اسبهای اصیل عربی پرداختند. سوارکاری تا اواخر قرن پانزدهم، بیشتر در جنگها معمول بود. البته در بعضی از کشورها مانند ایران باستان، بهعنوان ورزش و سرگرمی نیز مورد توجه قرار میگرفت (مانند بازی چوگان)، ولی جنبهٔ هنری آن از اواخر قرن پانزدهم میلادی به بعد اهمیت یافت. سرانجام در اواخر قرن نوزدهم، با پیشرفت صنعت و جایگزین کردن اسبها توسط ماشینآلات، سوارکاری جنبهٔ ورزشی و سرگرمی که امروزه مشاهده میشود را به خود گرفت.
برقراری ارتباط با اسب
اولین گام یادگیری سوارکاری، یادگیری ارتباط برقرار کردن با اسب است. سوارکار باید بتواند خلقوخوی اسبی را که قرار است سوار شود درک کند و با او به خوبی ارتباط برقرار کند، تا اسب فرمانهای او را بهتر درک کند و انجام دهد. اسب با انسان متفاوت است و همین تفاوت است که باعث جذابیت این رابطه می شود. هرچه بهتر بتوانیم طرف مقابلمان را درک کنیم و یادبگیریم که غرایز او را بفهمیم، رابطه ما بهتر می شود. رفتار پر از ترس اسب مغرضانه نیست، بلکه یک واکنش طبیعی برای حفاظت از خودش است. اگر بتوانیم این احساس را در اسب ایجاد کنیم که ما از او حفاظت می کنیم، به ما اعتماد می کند و دیگر از هر فرصتی برای فرار استفاده نمی کند. با این حال حتی وقتی به ما اعتماد می کند، باز هم اسب حیوانی است که به طور طبیعی در گله به سر می برد. در موقعیت های هراس آور نیز همواره به گله می پیوندد.
سوارکار میتواند از روی حرکات و برخی از اعمال اسب متوجه منظور او شود. حرکات گوشهای اسب در این مورد بسیار مؤثر است. به طور مثال، هنگامی که اسب گوشهایش را به سمت جلو میچرخاند و سرش را بالا میگیرد، به این معناست که صدایی او را نگران کردهاست و او بادقت در حال پیدا کردن منبع صداست. و یا هنگامی که اسب گوشهایش را در جهات مختلف میچرخاند و حرکت میدهد، به این معناست که با دقت اطرافش را تحت نظر دارد. گوشهای مایل به سمت پایین در دو طرف سر اسب، نشان دهندهٔ تسلیم شدن و اطاعت اسب هستند. البته این حالت گوشها در صورتی که لبها به سمت پایین افتاده باشند، نشانهٔ خوابآلودگی است. اسبی که گوشهایش را میچرخاند و زبانش را بیرون میآورد، قصد سربهسر گذاشتن و بازی با سوارکار را دارد. اگر اسب گوشهایش را به سمت جلو مایل کند و سرش را کمی خم کند، یعنی به سوارکار (یا هر کس دیگری) اعتماد دارد. اگر گوشهایش را به سم عقب بچرخاند، یعنی چیزی باعث بی اعتمادی یا عصبانیت و ناراحتی او شدهاست. در صورتی که گوشهایش را به سمت عقب بخواباند، یعنی بسیار خشمگین است و یا این که به شدت ترسیدهاست. در این صورت اسب میتواند بسیار خطرناک باشد و حمله کند. حرکت سر و پاهای اسب نیز میتوانند در درک منظور او کمک کنند. اسبی که سرش را کمی پایین میآورد و ناگهان بهشدت تکان میدهد، بدخلقی خود را نشان میدهد. هنگامی که پاهای جلویش را بر زمین میکوبد، عصبانیت یا بیقراری خود را ابراز میکند، در حالی که وقتی اسب پاهای عقبش را بر زمین میکوبد، میخواهد بفهماند که چیزی باعث ناراحتی او شدهاست (مثلاٌ مگس و...).
سبک های سوارکاری
سبک انگلیسی
سبک انگلیسی پیش نیاز و پایه بعضی از رشته های سوارکاری مانند درساژ، پرش با اسب، چوگان و حتی کورس میباشد. این سبک از بعضی از سبک های دیگر اندکی دشوارتر است.
سبک غربی
از سبک غربی بیشتر در رشته هایی از سوارکاری که در تاریخچه یشان از کار در مزرعه سرچشمه گرفته اند و به مرور زمان توسعه یافته اند، مانند استقامت، استفاده میشود.
شاخههای مختلف سوارکاری
سوارکاری شاخههای متعددی دارد که به طور کلی در دو دسته قرار میگیرند:
مسابقات اسبدوانی
این مسابقات از دوران قدیم در بسیاری از تمدنها همچون یونان و روم باستان وجود داشتهاست. مسابقات یورتمه و تاخت از مسابقات رایج اسبدوانی هستند.
مسابقات یورتمه (سوار بر اسب یا ارابه)، که در آنها هدف نفر اول رسیدن به خط پایان است، بدون این که اسب با سرعت گرفتن شروع به تاختن کند. تاختن اسب باعث حذف شدن سوارکار از دور مسابقه میشود.
مسابقات تاخت، که در آنها نیز هدف اول رسیدن به خط پایان است، اما این بار با تاخت. مسافت این مسابقات بین ۲٫۴۰۰ و ۱٫۶۰۰ متر است. نوعی دیگر از مسابقات تاخت، همراه با مانع است و اسب باید از روی آنها بپرد. مسافت این مسابقات با توجه به نوع مانعها متفاوت است.
سایر مسابقات سوارکاری
مسابقات ارابهرانی،
که معمولاً دارای سه مرحله هستند: مرحلهٔ درساژ (که در آن شیوه و جذابیت نمایش و رفتار و حرکات اسب سنجیده میشود.)، مرحلهٔ ماراتون (که امتحانی زمان بندی شدهاست و از قسمتهای مختلفی تشکیل شدهاست و مهمولاً دارای موانعی طبیعی یا مصنوعی است. در آن مهارت، توانایی جسمی و سرعت اسب سنجیده میشود.) و مرحلهٔ آخر که عبارت است از حرکت در راههایی که از اطراف، توسط توپهایی (یا چیزهای دیگری) محدود شدهاست. گذشت وقت مجاز یا افتادن توپ باعث از دست رفتن امتیاز میشود. تعداد اسبهایی که ارابه را میکشند به نوع مسابقه بستگی دارد و به جز در مواردی خاص، بیش از چهار عدد نیستند.درساژ
(حرکات نمایشی اسبهای تربیتشده)، که در آن کیفیت ارتباط میان سوارکار و اسب سنجیده میشود. این مسابقات در زمینهایی مستطیلشکل به طول ۶۰ متر و عرض ۲۰ متر برگزار میشوند، و سوارکاران به ترتیب در زمین حاضر شده و برنامههای خود را اجرا میکنند. این برنامهها میتوانند مشخصشده یا آزاد باشند. داوران بر اساس تکنیک و دقت سوارکار و همچنین اطاعت و حرکات اسب و ارتباط میان آن دو، قضاوت کرده و بین صفر تا ده امتیاز میدهند. سوارکار باید سعی کند حرکاتش برای هدایت اسب تا حد امکان مخفی باشد و دیده نشود، به طوری که احساس شود ارتباط میان آن دو توسط تِلِپاتی انجام میگیرد. این کار ممکن است به نظر تماشاگران بسیار آسان بیاید، در حالی که نتیجهٔ تلاش چندین سال میباشد.
پرش با اسب، که از متداولترین مسابقات سوارکاری در جهان میباشد و مشابه مسابقات درساژ و استقامت است.
مسابقات استقامت، که هدف از آنها طی کردن مسافتی طولانی (بین ۲۰ تا ۱۶۰ کیلومتر) در یک (و گاهی دو) روز است. اسبهای عرب از بهترین نژادها برای این نوع مسابقات هستند، زیرا جثهای کوچک و مقاوم در برابر گرما و تمرینات سخت دارند. اسبهای انگلیسی نیز به دلیل سرعتشان در این زمینه مورد توجه بسیاری قرار میگیرند.
مسابقات وسترن یا آمریکایی، که ریشهٔ آنها به مسابقات گاوچرانی برمیگردد.
رودیئو، که مسابقه با اسبهای وحشی است.
رودئو.
چوگان، که قدیمیترین ورزش گروهی است. این ورزش در ایران باستان رواج و اهمیت زیادی داشتهاست و به بازی شاهان معروف است. امروزه چوگان به دلیل هزینهٔ بالا کمتر مورد توجه عام قرار میگیرد.
تیراندازی
تیراندازی (به انگلیسی: Shooting) به پرتاب یا شلیک کردن تیر به وسیلهٔ کمان یا تفنگ (تفنگ، تپانچه ) گفته میشود.
اسلحه گرم:ورزش تیراندازی (به انگلیسی: Shooting sport) یک ورزش رقابتی براساس دقت و سرعت و تصمیم گیری به موقع است که به وسیله (تفنگ، تپانچه ) انجام میشود. تیراندازی رابطه مستقیمی با قدرت تمرکز نیز دارد به گونه ای که افراد برای بالابردن سطح تمرکز روی به تیراندازی می آورند.
اسلحه سرد:تیراندازی با کمان یا تیر و کمان فعالیتی است که میتواند به عنوان ورزش یا برای شکار و یا برای جنگ استفاده شود.
غارنوردی
غارنوردی ورزش تفریحی نوردیدن و اکتشاف غارهاست.
غارنوردی آماتور
غارنوردان آماتور کسانی هستند که به این فن بیشتر از جنبه ورزشی نگاه میکنند. امروزه تعداد این غارنوردان از غارنوردان حرفهای بیشتر است و اکثر غارهای جدید توسط این افراد کشف میشود. به طور کلی غارنوردی آماتور بیشتر در میان کوهنوردان رایج است. بسیاری از غارنوردان آماتور به خاطر علاقه خاصی که در طی سالها غارنوردی به این فن پیدا میکنند تبدیل به غارنوردان حرفهای میشوند و در بعضی از رشتههای آن تجربههای زیادی کسب میکنند.
از نگاه غارنوردان آماتور غارنوردی ورزش تفریحی نوردیدن و اکتشاف غارهاست.
چالشهای مربوطه به نوع و گونه غاری که نوردیده میشود بستگی دارد ولی معمولاً بهرهگیری از میخ و طناب و گذر از تنگراهها، دهلیزها و چالابها را شامل میشود. در ایران غارنوردی را یکی از گرایشهای کوهنوردی میدانند ولی در برخی کشورها رشتهای جداگانه شمرده میشود. دیگر گرایشهای کوهنوردی در ایران از این قرارند: کوهپیمایی (Hiking)، سنگ نوردی (Rock Climbing)، یخ نوردی (Ice Climbing) و صعودهای ورزشی (Sport Climbing)
مهمترین، پرهیجانترین و سختنوردترین غار ایران غار پراو در استان کرمانشاهان است. استان کرمانشاه بعلت دارا بودن محیطی مناسب و در برگرفتن شمار بسیار زیادی غار از جمله ژرفترین و طولانیترین غارهای ایران و داشتن علاقهمندان بسیار از پیشروترین استانهای غارنوردی ایران بشمار میآید. بسیار بر این باورند تنی چند از غارشناسان کرمانشاه غاری ژرفتر از پراو را کشف نمودهاند اما برای بکر ماندن آن از آشکار نمودن جایگاه آن خودداری میکنند!! از دیکر غارهای ایران که همواره مورد بازدید غارنوردان باشگاههای غارنوردی ایران قرار میگیرند میتوان از غارهای یخ مراد –بورنیک – رود افشان و کهک، قاطرچی و کتلهخور نام برد. از تجهیزات لازم برای غارنوردی میتوان از اینها نام برد: طناب, کارابین (ابزار), شفت, میخ، کوله پشتی، کیسه خواب, رول, یومار، کلاه ایمنی، چراغهای پیشانی با لامپ ال.ای.دی، لباس ضدآب, هشتفرود - لوازم زخم بندی، پانسمان، انواع قرص و کپسول و آمپول جهت موارد گوناگون.
غارنوردی حرفهای
غارنوردان حرفهای کسانی هستند که برای اهداف خاصی بجز جنبه ورزشی آن پا به اعماق غارها می گذارند. این اهداف که جنبه علمی دارند به رشتههای زیر تقسیم میشود: زمین شناسی، دیرین شناسی، باستان شناسی، انسان شناسی، آب شناسی و زیست شناسی.
غواصی
فن شناوری در زیر آب - با یا بدون وسایل تنفس مصنوعی اسکوبا است. غواصی علاوه بر اینکه کاربردهای صنعتی، پژوهشی، و نظامی دارد، برای ورزش و تفریح هم انجام میشود.امروزه ورزش غواصی و غواصی تفریحی به صورتی همگانی درآمده و به شکل گستردهای در بسیاری از کشورهای جهان فعالیتی مفید، مفرح، لذتبخش و نیز منبع درآمد در صنعت اکوتوریسم شدهاست. تنفس زیر آب با استفاده از هوای فشرده تاریخچهای کوتاه دارد. اما غوص در دریا و سفر به عمق دریا از دیرباز توسط بسیاری از ملل جهان انجام میپذیرفتهاست.
انواع غواصی
غواصی آزاد
یکی از روشهای غواصی، غواصی آزاد میباشد که ورزشی بسیار سنگین و فرحبخش میباشد.در این ورزش اولین هنر غواص، استفاده صحیح از ششها در تنفس صحیح و حمل هوای کافی در غواصی میباشد در ابتدا این ورزش برای جستجوی مروارید در سطح دریا مورد استفاده قرار میگرفتهاست ولی بعد پا به عرصه ورزش حرفهای گذاشته باشگاههای ویژهای برای اینکار بهوجود آمدهاند.
تعریف سادهٔ این ورزش چنین است که شخصی به زیر آب شیرجه میرود و تنها هوایی که در اختیار دارد، هوای است که در ششهای خود ذخیره کردهاست. در واقع این ورزش در نوع خود، از قدیمیترین ورزشهای آبی جهان شناخته میشود که مثال بارز آن جستجوی مروارید است که در حدود چهار هزار سال پیش در دریای مدیترانه انجام میشد و اشخاص برای خارج کردن دانههای مروارید و یافتن صدفهای مرواریددار، به اعماق مدیترانه شیرجه میرفتند و دقایقی چند را تنها با تکیه بر هوای ذخیره شده در ششهای خود به جستجو برای مروارید میپرداختند.
اما این پدیده در حقیقت یک پایه و اساس علمی هم دارد، چرا که بدن در زیر آب با شرایط تازهای مواجه میشود که در نتیجه قلب، سیستم گردش خون و عضلات انسان، همگی به گونهای عمل میکنند تا اکسیژن را در بدن ذخیره کنند. غواصی آزاد ورزشی پر رمز و راز است که به خصوص طی پنجاه سال گذشته توجه پژوهشگران و اهل علم را به خود جلب کردهاست.
در دهه پنجا ه میلادی یعنی بین ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ پزشکان به غواصان آزاد هشدار دادند که در عمق بیشتر از پنجاه متر نگهداشتن نفس مساوی با مرگ است. چرا که فشار آب در چنین عمقی باعث میشود تا قفسهٔ سینه و دندهها مانند کاغذ مچاله شده در دست انسان در هم شکسته شوند اما امروز مشاهده میکنیم که غواصان آزاد به عمق دویست متری هم میروند. جالب است گفته شود که این عمق حتی از عمقی که زیر دریاییها در جنگ جهانی دوم توان رسیدن به آن را داشتند، بیشتر است.
آنچه باعث پیشرفتهای اعجابانگیز در این ورزش و تواناییهای غواصان شده، تحقیقات درخشان فیزیولوژِی است که جمعی از پدیدههای مختلف در رابطه با آب را در بدن کشف کردهاست. تجهیزات مورد نیاز این ورزش یک جفت باله های غواصی(فین)، ماسک غواصی و لوله تنفس بر سطح آب (اسنورکل) میباشد.
غواصی اسکوبا
یکی از دیگر روشهای غواصی، غواصی با تجهیزات تنفسی زیر آب غواصی اسکوبا است. در این روش غواص با همراه داشتن هوای فشرده تنفسی که درون سیلندر غواصی ذخیره شده است به زیر آب رفته و غواصی میکند.
غواصی اسکوبا مدار باز
سیستمهای اسکوبای مدار باز، سیستمهای تنفسی هستند که باز دم غواص را درون آب تخلیه مینمایند.
غواصی اسکوبا مداربسته
سیستمهای مدار بسته تنفسی ، به گونه ای ساخته شده اند تا قابلیت پالایش بازدم غواص را داشته و بازدم او را با حذف دی اکسید کربن و افزودن اکسیژن برای تنفس دوباره آماده نمایند.
غواصی با تغذیه از سطح
در این نوع غواصی که بیشتر در خدمات غواصی صنعتی کاربرد دارد، گازهای تنفس از طریق شلنگی به نام بند ناف، از سطح به غواص انتقال پیدا میکند.تغذیه از سطح اغلب از یک کشتی پشتیبان غواصی، اما گاهی اوقات، به طور غیر مستقیم از طریق یک اتاقک زیرآبی ارائه میگردد.غواصان تغذیه از سطح همیشه نیازمند پوشیدن کلاه و یا ماسکهای غواصی هستند که صورت را کامل پوشش میدهند.
جایگزینی برای غواصی تغذیه از سطح به نام "SNUBA" و یا "hooka" وجود دارد که هوای تنفسی غواص از طریق شلنگ از یک سیلندر کوچک یا کمپرسور از سطح آب تامین میگردد. این روش برای کارهای سبک از جمله تمیز کردن بدنه شناورها بسیار محبوب است و نیز به عنوان فعالیتی توریستی برای کسانی که دارای گواهینامه غواصی نیستند مناسب است.
غواصی اشباع
غواصی اشباع روشی است که اجازه می دهد تا غواصان صنعتی در ارتباط با کار در عمق به مدت چند روز یا چند هفته باقی بمانند.این نوع غواصی اجازه می دهد تا از نظر اقتصادی کار بیشتر انجام شده و ایمنی افزایش یابد.در این نوع غواصی پس از اتمام کار در آب، غواصان در زیستگاه خشک و تحت فشار در زیر آب و یا محفظه های فشار بر روی عرشه یا سکوهای پشتیبانی به استراحت میپردازند یا ممکن است به زنگ غواصی منتقل گردند.در پایان این نوع غواصی برداشت فشار ممکن است روزهای بسیاری طول بکشد.
آموزش غواصی
آموزش غواصی زیر آب را باید نزد مربی غواصی واجد شرایط که در ارتباط و زیر نظر یکی از سازمانهای آموزش غواصی معتبر است آموخت.
آموزش غواصی پایه مستلزم یادگیری مهارت های لازم برای انجام ایمن فعالیت های غواصی در محیط زیر آب است که شامل نکاتی مانند سیستم همراهان ، برنامه ریزی غواصی و روش استفاده از جداول غواصی میگردد.
برخی از مهارت های پایه که یک مبتدی در زیر اب باید فرابگیرد عبارتند از :
برداشت فشار -- تنظیم فشار درونی و بیرونی شیپور استاش گوش به هنگام غواصی و قرار گرفتن در محیطهای پر فشار.
تنفس زیر آب -- آموختن مهارت تنفس از طریق رگلاتور غواصی در زیر آب. کلیه غواصان باید روش تنفس درست را بیاموزند.
پاکسازی ماسک -- شامل تخلیه آب ماسک در زیر آب.
به اشتراک گذاری هوا -- آموختن روش درست و ایمنی که غواصان برای به اشتراک گذاری یک منبع هوا به کار میگیرند.
صعود اضطراری -- چگونگی بازگشت به سطح به شکلی ایمن بدون آسیب زدن به خود در صورت قطع هوای تنفسی.
شنا و شناوری -- رانش و حرکت زیر آب با تجهیزات غواصی و تنظیم شناوری با استفاده از هوای موجود در ریه ها به صورتیکه هوای در ریه ها باعث شناوری بیشتر شده در حالی که تخلیه هوای ریه ها باعث شناوری کمتر گردد.
علامت های غواصی -- علامت های غواصی که هدف از آنها برقراری ارتباط با غواصان دیگر در زیر آب است.
خطرات غواصی
اگرچه غواصی در رده ایمن ترین فعالیتهای تفریحی و ورزشی جهان به شمار میرود اما مبادرت به آن بدون دانش لازم و در صورت عدم رعایت استانداردهای غواصی میتواند کاری بسیار خطر ناک به شمار آید.
عدم رعایت استانداردهای غواصی و عدم بکار گیری صحیح جدولهای غواصی مانند برنامه ریز غواصی تفریحی میتواند باعث بروز بیماریهائی از جمله بیماریهای زیر گردد:
بیماری تراکم زدائی
نیتروژن نارکوسیس
مسمومیت با اکسیژن
مسمومیت با منواکسید کربن
آمبولی ریه
باراتروما
شلو واتر بلک اوت
خفگی
غرق شدگی
سازمانهای آموزش دهنده
از آنجائیکه غواصی رشته ورزشی و تفریحی بسیار خاصی بوده است و به دور از خشکی در محیطی پر خطر(دریا)انجام میگردد، سازمانهای معدودی که دارای استانداردهای خاص آموزشی میباشند فقط مجاز به آموزش این رشته ورزشی و تفریحی در سطح جهان گردیده اند. سازمانهای آموزش دهنده می بایست با استانداردهای سازمان جهانی استاندارد منطبق و زیر پوشش نهادهائی بین المللی مانند شورای جهانی آموزش غواصی تفریحی و فدراسیون زیر آبی اروپا فعالیت نمایند.
قدمت غواصی در ایران
گویند که ژرفروی و غواصی که در جنوب ایران آن را صیف و صیافی مینامند به قرنها قبل از میلاد برمیگردد. در دوران خشایارشا، ایرانیان از غواصان برای بیرون کشیدن صندوقچههای طلا و جواهرات کشتیهای غرق شده استفاده مینمودهاند.
آثار حاصل از حفاریهای باستانشناسی نشان میدهد که قرنها قبل از میلاد، ساحلنشینان دریای پارس از این فن برای تحصیل مروارید استفاده مینمودهاند.
دکتر تاکر ابوات در کتاب کینگدوم اف سی شل بدین طریق اشاره نمودهاست و ایرانیان را در زمره پیشگامان پایهگذاری صید و پرورش مروارید قلمداد نمودهاست.
در سندی دیگر، آپولونیوس فیلسوف یونانی ساکن رودز اشاره دارد که غواصان دریای پارس در حالی که ظرف کوچکی حاوی گیاهی خوشبو و تهییج کننده در دست داشتند به سمت صدف رفته و باعث میشدند تا صدف لب از لب بگشاید، سپس شاخهای میان تهی را به میان آن فرو برده و مایه موجود را به بیرون میکشیدند و آن را به سطح آب آورده و در ظروفی آهنین قرار میدادند، البته آنان هیچگاه موفق به پرورش مرواریدهایی اینچنینی نشدند اما شیوهای را بدین طریق بنیان نهادند. اما در اشارت به ابزار غواصی آن دوران پر واضح است که در آن دوران به اتکای هوای محبوس شده در ششهای خود به عمق فرو رفته و باز میآمدند، روشی که هم اکنون نیز در پارهای از جزایر دریای پارس چون لاوان و کیش و قشم کماکان پا بر جاست.
کوهنوردی
کوهنوردی یکی از ورزشها یا از جمله تفریحات است. برای برخی نیز کوهنوردی به عنوان شغل اصلی یا بخش الزامی شغل اصلی است.
به بالا رفتن یا پایین آمدن به صورت پیاده از ارتفاعات طبیعی کوهنوردی گفته میشود. کوهنوردی میتواند به صورت راهپیمایی، کوهروی، کوهپیمایی و صعود به قلل مختلف و یا صخرهنوردی انجام گیرد. کوه: به ارتفاعات بیش از ۶۰۰ متر از زمینهای اطراف هر منطقه کوه گفته میشود. قله: بلندترین قسمت هر کوه را قله میگویند. یک کوه میتواند یک یا چند قله داشته باشد که در یک خط الراس قرار گرفته اند. معمولاً به بلندترین قله، قلهٔ اصلی گفته میشود و سایر قلل در یک خط الراس را قلههای فرعی مینامند. در کوهنوردی شرط سنی وجود ندارد. در ضمن این رشته ورزشی سن بازنشستگی هم ندارد. هر کسی با هر توانایی میتواند به عنوان تفریح یا انجام کار حرفه ایی به کوه برود.
ابزار کوهنوردی
برای صعود مؤثر به کوهها نیاز به ابزارهای متفاوتی است. البته در هر صعود بسته به نوع صعود، منطقه مورد نظر، زمان و فصل اجرای برنامه ممکن است ابزار و تجهیزات متفاوتی مورد استفاده قرار گیرد. برخی از این وسایل کوهنوردی عبارتاند از:
کفش مخصوص کوه
کاپشن گورتکس
کاپشن پلار
کوله پشتی
باتوم کوهنوردی
دستکش
کلاه مناسب فصل
بادگیر
جوراب کلفت
کیسه خواب
فلاسک چای
بطری آب
وسایل شخصی مانند قاشق و چنگال چاقو
چراغ قوه
وسایل کمک خوراکی مانند: فندک، نمک، چاقو،
کیف کمری برای نگهداری وسایل حفظ حیات:وسایلی که همیشه و در هر موقعیت لازم است همراه کوهنورد باشدزیرا ممکن است کوهنورد به دلیلی ناچار به ترک کوله پشتی اش شود: نقشه- موبایل جی پی اس دار-خوراکی(نان وکشمش و ...)- برنده(چاقو)- دوزنده(سوزن و نخ)- سوزنده(کبریت یا فندک)-باند کشی و باند استریل
عموماً برای کوهنوردی یا فتح قلهای به راهنما نیاز است.
تاریخچه
اتزی مرد یخی ۵۳۰۰ سال پیش ۳۰۰۰ متر در کوههای آلپ بالا رفته بود. بقایای او در این ارتفاع یافت شده است.
در تاریخ سنتی ایران آمده است که آرش کمانگیر از قله کوه دماوند بالارفت تا با پرتاب تیر، مرز ایران و توران را مشخص سازد.
نخستین کوهنوردی ثبت شده در تاریخ مربوط به صعود سرداران ایرانی آرتاخه و بوبراندا بر فراز کوه آتوس در زمان خشایارشا، جهت ثبت نقشه برداری برای ساخت دالانه یا کانال آبی است که کشتیهای نیروی دریایی ایران از آن گذر کنند. (منبع تاریخ علم جورج سارتون)
پادشاه رومی هادریان کوه اتنا (۳۳۵۰ متر) را بالا رفت تا طلوع خورشید را ببیند.
آثار به جامانده، خبر از نشانههایی از کوهنوردی پیشرفته در ایران در پایان قرن پنجم هجری (دوران سلجوقیان و اسماعیلیان) دارد. در کتاب «خداوند الموت» چنین آمدهاست:
کوهپیمایان بعد از گردش اطراف کوه گفتند اگر بالای این کوه کسی نباشد و سنگ بر سرمان نبارد ما میتوانیم از دامنه جنوبی بالا برویم و خود را به قله برسانیم و هنگام بالا رفتن، طنابی با خود میبریم که وسیلهٔ ارتباط ما با پایین کوه باشد و بوسیلهٔ آن طناب میتوانیم چیزهای ضروری را برای نصب یک چرخ بالا ببریم و بعد از اینکه چرخ نصب شد، میتوان از زمین چیزهایی دیگر را بالا برد تا اینکه چندین چرخ بالای کوه نصب گردد و از آن پس بین پای کوه و قله آن، رابطهٔ بیشتری برقرار خواهد گردید و میتوان سربازان را بوسیلهٔ چرخ بالا کشید... کوهپیمایان گفتند ما با خود میلههای آهنی چون پله میبریم و آنها را در دامنهٔ کوه نصب مینماییم و صعود میکنیم تا اینکه به قله ٔ کوه برسیم.
پیتر سوم در قرن سیزدهم از کوه کانیگو در پیرنه صعود کرد.
کوه اورست (۸۸۴۸ متر) برای اولین بار در ۲۹ می سال ۱۹۵۳ توسط ادموند هیلاری و تنسینگ نورگی از سمت جنوبی آن در نپال فتح گردید.
هواشناسی کوهنوردی
هواشناسی کوهنوردی مبحثی است که به آموزش تأثیر پدیدههای هواشناسی بر کوهنوردان میپردازد. (منبع: سایت انجمن کوهنوردان ایران)
گروه کوهنوردی
یک گروه کوهنوردی سازمانی (معمولا مردمنهاد (سمن)) است که با اهداف ورزشی و معمولاً تحت مجوز و نظارت فدراسیون کوهنوردی کشور و هیاتهای کوهنوردی در استانها فعالیت میکنند. یک گروه کوهنوردی ممکن است با مجوز موقت از هیات استان فعالیت محدود نماید ولی گروههای کوهنوردی فاقد مجوز و نیز فاقد نظارت به هیچ وجه قابل اطمینان نبوده و در صورت بروز مشکلات - عدیدهای که در برنامههای کوهنوردی بعید نیست - پیگیری موضوع بسیار دشوار خواهد بود. هر گروه باید دارای یک کادر اجرایی مسئول در زمینههای فنی، امدادی، مالی و... باشد که در حیطه کاری خود دارای مهارت و تجربه و نیز تعهد باشند. معمولا گروههای کوهنوردی برنامههای آتی خود را در تقویمهایی ششماهه و یا یکساله تدوین نموده و در دسترس علاقهمندان قرار میدهند.
ماهیگیری
ماهیگیری یا ماهیگیری به شکار ماهی از آب با قلاب، تور یا هر ابزار دیگری میگویند. به کسی که ماهی میگیرد ماهیگیر یا ماهیگیر میگویند.
انواع ماهی گیری
ماهی گیری به دو دسته کلی ماهی گیری تجاری و ماهی گیری تفریحی تقسیم می شود.
ماهی گیری تجاری به دو صورت سنتی (غیرصنعتی) و صنعتی انجام می شود .
ماهی گیری تفریحی به دو روش ماهی گیری ورزشی و ماهی گیری غیرورزشی(سنتی) انجام می شود.
ماهی گیری تجاری
ماهی گیری ای که به منظور تامین درآمد از طریق فروش مستقیم ماهی، تولید فرآورده های دریایی یا تامین مواد اولیه صنایع مرتبط انجام می شود ماهیگیری تجاری نام دارد. در این روش ماهی گیری در مقیاس وسیع اما با توجه به محدودیت های روش و قوانین انجام می گیرد.
ماهیگیری سنتی
در روش سنتی معمولا از تور برای صید ماهی استفاده می شود . یکی از این روش ها نصب تورهای عمودی به صورت ثابت در طول خط ساحلی است که با استفاده از جزر و مد آب دریا باعث گیرافتادن ماهی در تور می شود.
روش دیگر استفاده از تورهای بزرگ در سطح یا کف دریاست . این تورها ممکن است در یک ناحیه دریا پهن شده یا توسط کشتی در مسیر مشخصی کشیده شود.
ماهی گیری صنعتی
ماهی گیری صنعتی به وسیله روش های نوین مانند استفاده از رادار، سونار، تصاویر ماهواره ای و تجیهیزات پیشرفته مکانیکی مانند تورهای هدایت شونده، جرثقیل های بزرگ و دستگاه های مکش انجام می گیرد.
بسیاری بر این غقیده اند که این روش ماهی گیری برای محیط زیست و تنوع موجودات آبزی بسیاز زیان بار است . اما در مقابل عده ای معتقدند که این روش یکی از راه های جلوگیری از کمبود غذا در بسیاری از کشورهای فقیر و در حال توسعه و همچنین مناسبترین روش برای جایگزینی محصولات دریایی بجای گوشت قرمز در رژیم غذایی انسان هاست .
ماهی گیری تفریحی
ماهی گیری تفریحی به منظور سرگرمی، ورزش، کسب لذت، زندگی در طبیعت و ... انجام می گیرد.
ماهی گیری ورزشی
در این روش که طی دهه های گذشته در اکثر نقاط دنیا توسط ماهیگیران شناخته شده است، بر خلاف ماهی گیری تفریحی سنتی دیگر ماهی گیری بر مبنای نصب نوع خاصی از طعمه و انتظار نیست. بلکه از روش های واکنشی ماهی به طعمه یا شکار در حالت طبیعی استفاده می شود . از نمونه های این روش می توان به صید با لانسه، پشه، لور، قاشقک ، ماهی گیری با نیزه و طعمه زنده اشاره کرد.
روش های ماهیگیری آسیب رسان به محیط زیست
ماهی گیری با برق
ماهی گیری با انفجار
ماهی گیری با سم یا مواد شیمیایی
ماهی گیری با تور های عرضی روخانه ای
خانه اشغال شده توسط یک مهره، تک نامیده میشود. اگر حریف روی مهره تک بیاید، آن مهره را میزند و جای آن قرار میگیرد و مهره خورده شده روی "بار" قرار میگیرد.
تا زمانی که یک بازیکن یک یا چند مهره بر روی بار دارد، باید نخست آنها را وارد بازی کند. هنگامی که نوبت اوست، با توجه به عدد روی تاسش، مهره بیرون را در خانه بازی از ناحیه خودی حریف قرار میدهد. به عنوان مثال، اگر یک بازیکن یک مهره در بار دارد، و تاسش ۴ و ۶ دارد، میتواند مهره اش را بر روی هر دو خانه چهار یا شش ناحیه خودی حریف قرار دهد به شرطی که آن خانهها باز باشند.
اگر هیچ خانهای باز نباشد، بازیکن نوبت خود را از دست میدهد. ولی باید تا آنجا که میتواند مهرههایش را وارد کند و بقیه را برای نوبت بعدیش بگذارد. پس از آنکه آخرین مهره خورده شده وارد بازی شد، بازیکن به بازی عادی خود ادامه میدهد و اگر از تاسش چیزی باقیمانده باشد، آن را بازی میکند. قانون: در ۶ خانه اخر نمیتوان مهرهٔ حریف را زد و سپس آن را روی مهرههای دیگر خودی قرار داد. ولی همواره میتوان مهره حریف را زد و سپس آن را در دیگر خانههای خالی حرکت داده و یا حتی مهره دیگری از حریف را زد.
خارج کردن
زمانی که تمام مهرهها را در ناحیه خودی (۶خانه سمت راست تخته) جمع کردید، حالا نوبت به آن رسیدهاست که مهرههای خود را از بازی خارج کنید و برای خارج کردن مهره از بازی، شما باید تاسها را بیندازید و به ازای هر شماره تاس، یک مهره از بازی خارج کنید. مثلاً اگر شما ۵و۲ بیاورید، باید یک مهره از خانه شماره ۵ و یک مهره از خانه شماره ۲ خارج کنید و اگر در خانههای ۵و۲ هیچ مهرهای نبود باید با دیگر مهرهها این تاسهای ۵و۲ را بازی کنید مثلاً برای تاس ۵ یک مهره از خانه ۶ به خانه یک ببرید و برای تاس دو یک مهره از خانههای دیگر حرکت دهید.
قانون: اگر تاس انداختید و در خانه مورد نظر هیج مهرهای نبود با شرط اینکه در خانههای قبلش هم هیچ مهرهای نباشد، شما میتوانید این مهره را از نزدیکترین خانه قبل از عدد تاس بردارید. مثلاً تمام مهرههای شما در خانههای ۱،۲،۳ جمع است و شما تاس میاندازید. اگر تاس شما مثلاً ۴و۶ باشد شما میتوانید دو مهره از خانه ۳ خارج کنید اما اگر در خانه ۵ شما مهره باشد شما نمیتوانید با تاس ۴ مهره از بازی خارج کنید و باید این تاس را بازی کنید.
حال اگر تاس جفت بیارید شما میتوانید چهار مهره از خانه عدد تاس خارج کنید. مثلاً اگر جفت ۳ بیارید در صورتی که چهار مهره در خوانه ۳باشد میتوانید هر چهار مهره را خارج کنید. اگر کمتر از چهار مهره در خانه ۳ باشد، میتوانید تعداد تاس ۳ باقیمانده را از خانه ۲ بردارید.
مارس
درصورتیکه قبل از اینکه حریفتان بتواند اولین مهره خود را از بازی خارج کند، تمام مهرههایتان را از بازی خارج کنید، حریف شما مارس شده و امتیازی که بدست میاورید ۲ است. در حالیکه اگر مارس نشود، امتیازی که میگیرید ۱ است.
مارس سیاه
در صورتی که شما بتوانید تمام مهرههای خود را از بازی خارج کنید و حریفتان هنوز هیچ مهرهای را خارج نکرده باشد و حداقل یک مهره در خانهٔ خودی شما داشته باشد اصطلاحاً میگویند حریف مارس اکبر شده و در اینصورت به شخص برنده ۳ امتیاز تعلق میگیرد. معادل مارس شدن در زبان انگلیسی Gammon و معادل مارس اکبر در زبان انگلیسی Backgammon است. ممکن است در جمعهای دوستانه از مارس اکبر با نام سگ مارس نیز یاد شود که البته مودبانه نیست و در مقابل هر حریفی نمیتوان این عبارت را به کار برد.
داو دادن
داو دادن اختیاری است. هر وقت هر کدام از دو بازیکن فکر کنند که برنده هستند، میتوانند از حریف بخواهند که باخت را بپذیرد یا امتیاز نتیجهٔ بازی دو برابر شود. قبل از آن بازیکنان مجبور بودند تا آخر بازی کنند و ممکن بود در این بین شانس دخالت زیادی در بازی توسط بازی میکرد. حال آنکه با داو دادن این شانس کشته میشد و بازیکنی که به واسطهٔ بازی ضعیف عقب بود تسلیم میشود.
کیوب، cube (تاس داو) کیوب یا تاس داو به تاسی میگویند که برای عمل داو دادن به کار میرود و یک مقدار از تاسهای بازی بزرگتر است و بر روی آن شمارههای ۲، ۴، ۸، ۱۶، ۳۲ و ۶۴ درج شدهاست.
در طول بازی هر بازیکن که فکر میکند شایسته پیروزی است میتواند داو دهد و تنها میتواند یکبار و قبل از تاس ریختن این چالش را برای حریفش به وجود بیاورد. بعد از اینکه داو از سوی هر یک از بازیکنها پیشنهاد شد، حریف حق دارد که آن را قبول یا رد کند. اگر داو رد شود یعنی حریف شکست را قبول کرده و ست بعدی بازی شروع میشود. ولی اگر داو را قبول کرد بازی ادامه پیدا میکند و امتیاز بازی در عدد کیوب ضرب میشود و در این هنگام تاس داو طرف بازیکنی میرود که داو را قبول کرده و عدد شماره ۲ کیوب رو قرار میگیرد. همچنین اختیار داو دوباره با اوست. بازیکنی که پیشنهاد داو را داده دیگر با کیوب کاری نخواهد داشت. بازی ادامه پیدا میکند تا زمانی که بازیکنی که داو را قبول کرده احساس کند اینبار او شایستگی پیروز شدن را دارد و بر روی داو حریف داو میدهد و اینبار کیوب روی عدد ۴ میرود. باز هم حریف حق انتخاب دارد که کیوب را بگیرد یا رد کند. اگر رد کند ۲ امتیاز واگذار کرده. واگر قبول کند امتیاز بازی روی عدد ۴ میرود و نتیجه هر ست در عدد کیوب ضرب خواهد شد. یعنی اگر شما مارس شدید و کیوب روی ۴ باشد شما ۸ امتیاز دادید و اگر یک دست معمولی باختید و کیوب روی ۲ باشد ۲ امتیاز به حریف خواهید داد و یا اگر مارس اکبر شده باشید و کیوب روی ۱۶ بوده باشد ۴۸ امتیاز دادهاید.
منچ
منچ یک بازی خانگی آلمانی است و نام منچ در ایران برگرفته از واژه نخست نام آلمانی این بازی (Mensch ärgere Dich nicht) است
تاریخ
بازی منچ به سالهای دور باز میگردد. محل پیدایش این بازی در آلمان بودهاست. این بازی توسط 'یوزف فریدریش' اشمیت (۱۹۰۸/۱۹۰۷) ارائه شدهاست.
نام
نام آلمانی این بازی Mensch ärgere Dich nicht است. بازگردان نام آلمانی این بازی به فارسی، چیزی شبیه"عصبانی نشو مرد" یا "عصبانی نشو، رفیق" است.
قوانین
این بازی میتواند تواسته۲، ۳، یا ۴ بازیکن انجام شود. (یک بازیکن در هر یک از گوشههای صفحهٔ مربوط به بازی). هر بازیکن ۴ مهره خواهد داشت ( تعداده کل مهرهها ۱۶ خواهد بود ), که در ابتدا ۴ مهره در خانههای کناری قرار خواهند گرفت .و بازیکنان باید مهرههای خود را به انتهای بازی، یعنی ستونهای عمودی یا افقی مربوط به خود (هم رنگ) برسانند. و برندهٔ بازی فردیست که زود تر از دیگر بازیکنان موفق به تمام کردنه مهرههای خود بشود . مهرها بترتیب و از بالا به پایین در خانهای انتهای قرار خواهند گرفت و بعد از رساندن مهرهٔ اول نوبت به سه مهرهٔ دیگر خواهد بود و مهری دوم وارده بازی خواهد شد (به ترتیب تا تمام شدن هر چهار مهره) حرکت در این بازی بر مبنای تاس (مکعب) خواهد بود ، تعدادهتاس ۱ عدد میباشد. آوردنه عدد ۶ به معنای شروع بازی ، و در ادامهٔ بازی وارد کردن مهرها خواهد بود ، همچنین بعد از رخ دادن عدد ۶ ، بازیکن میتواند یک بار دیگر تاس ریخته و به همین ترتیب ...
حاشیه
تصورات دیگر
بازی منچ در وسط یک مربع انجام میشود. مربع نماد زمین است چون مردم زمانهای قدیم تصور میکردند زمین مربع شکل است. در وسط این مربع یا همان زمین، علامت + را میبینیم؛ این علامت نشانه و نماد خورشید است که امتداد آن به چهار سوی زمین میرسد. علامت + را میتوان در بناهای تاریخی مانند نقش رستم و فرشهای قدیمی ایران نیز دید. چهار گروه مهره رنگی نماد چهار عنصر اصلی حیات هستند:آبی نماد آب، زرد نماد باد، قرمز نماد آتش و سبز نماد خاک. طبق عقیدهٔ زمین محوری، زمین ثابت است و خورشید به دور آن میچرخد پس هر مهره باید روی علامت + دور زمین بچرخد تا به مرکز، که منطقهای ماورایی و نماد رهایی و آزادی از جهان خاکی است، برسد. اگر تاسی که سمبل سرنوشت است با او یاری نکند، هم چنان باید چرخه را ادامه دهد تا به پیروزی برسد. اگر چهار مهره در مرکز جمع شوند یعنی به اتحاد رسیدهاند. تاس سرنوشت ساز مکعبی است لغزان به شمارههای ۱ تا ۶ . طبق تصور مردم باستان خداوند جهان را در شش روز آفریدهاست؛ روز نخست آسمان روشن، دوم آب، سوم گیاه، چهارم آتش، پنجم حیوان و ششم آدم را.
کرانه
کرانه یا ساحل منطقه تماس بین دریا و خشکی است. اصطلاح ساحل برای مساحت بین حداکثر مد و پایه پرتگاههای ساحلی در سواحل مرتفع و برای نواحی واقع بین حداقل جزر و بالاترین مرز پیشروی امواج طوفان نیز به کار میرود.در مناطقی چون خاور آمریکا عرض سواحل بیشتر و در نواحی دریای مدیترانه، عرض سواحل کم است. عواملی چون رسوبگذاری، فعالیت آتشفشانی، مرجانها و تغییرات سطح آب دریاها در پیدایش انواع سواحل مؤثرند اما عواملی چون موج، جزر و مد، جریان دریایی، یخچال طبیعی و باد نیز پیوسته سواحل را تغییر میدهند. برخی سواحل هموار و پست هستند؛ در حالی که در برخی دیگر صخره وجود دارد.
سوارکاری
سوارکاری از ورزشهایی است که در چند دههٔ اخیر مورد توجه خاصی قرار گرفتهاست، با این وجود سابقهای طولانی داشتهاست و میتوان آن را از کهنترین ورزشها بهشمار آورد. این ورزش امروزه نه تنها به عنوان یک رقابت سالم و مفید، بلکه به عنوان سرگرمی و به منظور گذراندن اوقات فراغت مورد توجه قرار گرفتهاست، و با این که نسبت به بسیاری از ورزشها پرهزینه به نظر میرسد، هر ساله تعداد بیشتری طرفدار به سوی خود جلب میکند.
سوارکاری چیست؟
سوارکاری به معنای نشستن بر پشت یک اسب و کنترل حرکات آن میباشد. ویژگی این ورزش این است که انسان و مرکب (معمولاً اسب) را متحد میسازد، بنابرین موفقیت اسب و سوارکار به ارتباط و اعتماد و احترامی که آن دو برای یک دیگر قائلاند، بستگی دارد. برای شروع به یادگیری سوارکاری نیاز به هیچ دانش و مهارت قبلی ای نیست، با این حال به دلیل قدرت جسمی و ذهنی که کنترل کردن اسب نیاز دارد، به کودکان زیر ۷ سال توصیه نمی شود.
تاریخچه
سوارکاری ورزشی بسیار قدیمی است که از دیرباز به منظور جنگیدن یا پیامرسانی به افراد آموزش داده میشد.تاریخ رام کردن اسب هنوز به درستی شناخته نشدهاست. باستانشناسان با توجه به قدیمیترین آثار بر جای مانده از پیشینیان در رابطه با رام کردن اسبها، معتقدند که اولین اسبهای اهلی به بیش از سه هزار سال قبل از میلاد برمیگردند. قبل از آن اسب به منظور تهیهٔ غذا شکار میشدهاست. البته باستانشناسان در بعضی نقاط از اروپای شرقی دهنههایی پیدا کردهاند که به شش هزار سال قبل از میلاد برمیگردند. این نشان میدهد که انسان از آن زمان سعی داشتهاست که اسب را رام کند و از آن بهره ببرد، ولی به دلیل سرعت آن در فرار موفق نشدهاست. قدیمیترین آثار در اروپای شرقی، شمال قفقاز و آسیای مرکزی یافت شدهاند.
اگرچه اهلی ساختن اسب در مقایسه با حیواناتی چون سگ (نه هزار سال قبل از میلاد) و گوسفند و بز (پنج هزار سال قبل از میلاد) مؤخر بود، با این وجود تحول عظیمی در زندگی انسان بهوجود آورد. انسان نه تنها از گوشت و شیر اسب بهره میبرد، بلکه برای جابهجایی نیز از او استفاده میکرد. نکتهٔ جالب در این باره این است که مورخان عقیده دارند که مردم قبل از یادگیری چگونه سوار شدن بر اسب، از ارابه استفاده میکردند. آنان برای این فرضیه خود دو دلیل عمده ارائه میکنند:
فسیلهای پیدا شده نشان میدهند که اسبهای آن دوره برای حمل انسان بسیار کوچک بوده و قد آنها (بلندی جدوگاه) به بیش از ۱۴۰ سانتیمتر نمیرسید.
قبل از آن که اسب توسط انسان رام شود، مردم از ارابه استفاده میکردند و آنها را به حیواناتی از چون گاو یا الاغ وحشی میبستند. بستن ارابه به اسبهای کوتاه قد خیلی دشوار نبود، در حالی که سوار شدن بر کمر اسب باعث وحشت و رم کردن آن میشد.
مهار و تربیت کردن اسبها در زندگی مردم اوراسیا تحول و تأثیرات فراوانی به دنبال داشت. در حالی که در گذشته طی کردن مسافتهای طولانی غیرممکن به نظر میرسید، انسان توانست به کشف سرزمینهای جدید و کشور گشایی بپردازد. کمکم وسایلی برای هدایت و تسلط بیشتر بر اسب مانند زین و رکاب (که از اختراعات چینیها میباشند) ساخته شدند و در اختیار سوارکاران گرفتند. تربیت و پرورش اسب نیز، به خصوص در خاورمیانه اهمیت بسیاری یافت و صحرانشینان این مناطق به پرورش و نگاهداری اسبهای اصیل عربی پرداختند. سوارکاری تا اواخر قرن پانزدهم، بیشتر در جنگها معمول بود. البته در بعضی از کشورها مانند ایران باستان، بهعنوان ورزش و سرگرمی نیز مورد توجه قرار میگرفت (مانند بازی چوگان)، ولی جنبهٔ هنری آن از اواخر قرن پانزدهم میلادی به بعد اهمیت یافت. سرانجام در اواخر قرن نوزدهم، با پیشرفت صنعت و جایگزین کردن اسبها توسط ماشینآلات، سوارکاری جنبهٔ ورزشی و سرگرمی که امروزه مشاهده میشود را به خود گرفت.
برقراری ارتباط با اسب
اولین گام یادگیری سوارکاری، یادگیری ارتباط برقرار کردن با اسب است. سوارکار باید بتواند خلقوخوی اسبی را که قرار است سوار شود درک کند و با او به خوبی ارتباط برقرار کند، تا اسب فرمانهای او را بهتر درک کند و انجام دهد. اسب با انسان متفاوت است و همین تفاوت است که باعث جذابیت این رابطه می شود. هرچه بهتر بتوانیم طرف مقابلمان را درک کنیم و یادبگیریم که غرایز او را بفهمیم، رابطه ما بهتر می شود. رفتار پر از ترس اسب مغرضانه نیست، بلکه یک واکنش طبیعی برای حفاظت از خودش است. اگر بتوانیم این احساس را در اسب ایجاد کنیم که ما از او حفاظت می کنیم، به ما اعتماد می کند و دیگر از هر فرصتی برای فرار استفاده نمی کند. با این حال حتی وقتی به ما اعتماد می کند، باز هم اسب حیوانی است که به طور طبیعی در گله به سر می برد. در موقعیت های هراس آور نیز همواره به گله می پیوندد.
سوارکار میتواند از روی حرکات و برخی از اعمال اسب متوجه منظور او شود. حرکات گوشهای اسب در این مورد بسیار مؤثر است. به طور مثال، هنگامی که اسب گوشهایش را به سمت جلو میچرخاند و سرش را بالا میگیرد، به این معناست که صدایی او را نگران کردهاست و او بادقت در حال پیدا کردن منبع صداست. و یا هنگامی که اسب گوشهایش را در جهات مختلف میچرخاند و حرکت میدهد، به این معناست که با دقت اطرافش را تحت نظر دارد. گوشهای مایل به سمت پایین در دو طرف سر اسب، نشان دهندهٔ تسلیم شدن و اطاعت اسب هستند. البته این حالت گوشها در صورتی که لبها به سمت پایین افتاده باشند، نشانهٔ خوابآلودگی است. اسبی که گوشهایش را میچرخاند و زبانش را بیرون میآورد، قصد سربهسر گذاشتن و بازی با سوارکار را دارد. اگر اسب گوشهایش را به سمت جلو مایل کند و سرش را کمی خم کند، یعنی به سوارکار (یا هر کس دیگری) اعتماد دارد. اگر گوشهایش را به سم عقب بچرخاند، یعنی چیزی باعث بی اعتمادی یا عصبانیت و ناراحتی او شدهاست. در صورتی که گوشهایش را به سمت عقب بخواباند، یعنی بسیار خشمگین است و یا این که به شدت ترسیدهاست. در این صورت اسب میتواند بسیار خطرناک باشد و حمله کند. حرکت سر و پاهای اسب نیز میتوانند در درک منظور او کمک کنند. اسبی که سرش را کمی پایین میآورد و ناگهان بهشدت تکان میدهد، بدخلقی خود را نشان میدهد. هنگامی که پاهای جلویش را بر زمین میکوبد، عصبانیت یا بیقراری خود را ابراز میکند، در حالی که وقتی اسب پاهای عقبش را بر زمین میکوبد، میخواهد بفهماند که چیزی باعث ناراحتی او شدهاست (مثلاٌ مگس و...).
سبک های سوارکاری
سبک انگلیسی
سبک انگلیسی پیش نیاز و پایه بعضی از رشته های سوارکاری مانند درساژ، پرش با اسب، چوگان و حتی کورس میباشد. این سبک از بعضی از سبک های دیگر اندکی دشوارتر است.
سبک غربی
از سبک غربی بیشتر در رشته هایی از سوارکاری که در تاریخچه یشان از کار در مزرعه سرچشمه گرفته اند و به مرور زمان توسعه یافته اند، مانند استقامت، استفاده میشود.
شاخههای مختلف سوارکاری
سوارکاری شاخههای متعددی دارد که به طور کلی در دو دسته قرار میگیرند:
مسابقات اسبدوانی
این مسابقات از دوران قدیم در بسیاری از تمدنها همچون یونان و روم باستان وجود داشتهاست. مسابقات یورتمه و تاخت از مسابقات رایج اسبدوانی هستند.
مسابقات یورتمه (سوار بر اسب یا ارابه)، که در آنها هدف نفر اول رسیدن به خط پایان است، بدون این که اسب با سرعت گرفتن شروع به تاختن کند. تاختن اسب باعث حذف شدن سوارکار از دور مسابقه میشود.
مسابقات تاخت، که در آنها نیز هدف اول رسیدن به خط پایان است، اما این بار با تاخت. مسافت این مسابقات بین ۲٫۴۰۰ و ۱٫۶۰۰ متر است. نوعی دیگر از مسابقات تاخت، همراه با مانع است و اسب باید از روی آنها بپرد. مسافت این مسابقات با توجه به نوع مانعها متفاوت است.
سایر مسابقات سوارکاری
مسابقات ارابهرانی،
که معمولاً دارای سه مرحله هستند: مرحلهٔ درساژ (که در آن شیوه و جذابیت نمایش و رفتار و حرکات اسب سنجیده میشود.)، مرحلهٔ ماراتون (که امتحانی زمان بندی شدهاست و از قسمتهای مختلفی تشکیل شدهاست و مهمولاً دارای موانعی طبیعی یا مصنوعی است. در آن مهارت، توانایی جسمی و سرعت اسب سنجیده میشود.) و مرحلهٔ آخر که عبارت است از حرکت در راههایی که از اطراف، توسط توپهایی (یا چیزهای دیگری) محدود شدهاست. گذشت وقت مجاز یا افتادن توپ باعث از دست رفتن امتیاز میشود. تعداد اسبهایی که ارابه را میکشند به نوع مسابقه بستگی دارد و به جز در مواردی خاص، بیش از چهار عدد نیستند.درساژ
(حرکات نمایشی اسبهای تربیتشده)، که در آن کیفیت ارتباط میان سوارکار و اسب سنجیده میشود. این مسابقات در زمینهایی مستطیلشکل به طول ۶۰ متر و عرض ۲۰ متر برگزار میشوند، و سوارکاران به ترتیب در زمین حاضر شده و برنامههای خود را اجرا میکنند. این برنامهها میتوانند مشخصشده یا آزاد باشند. داوران بر اساس تکنیک و دقت سوارکار و همچنین اطاعت و حرکات اسب و ارتباط میان آن دو، قضاوت کرده و بین صفر تا ده امتیاز میدهند. سوارکار باید سعی کند حرکاتش برای هدایت اسب تا حد امکان مخفی باشد و دیده نشود، به طوری که احساس شود ارتباط میان آن دو توسط تِلِپاتی انجام میگیرد. این کار ممکن است به نظر تماشاگران بسیار آسان بیاید، در حالی که نتیجهٔ تلاش چندین سال میباشد.
پرش با اسب، که از متداولترین مسابقات سوارکاری در جهان میباشد و مشابه مسابقات درساژ و استقامت است.
مسابقات استقامت، که هدف از آنها طی کردن مسافتی طولانی (بین ۲۰ تا ۱۶۰ کیلومتر) در یک (و گاهی دو) روز است. اسبهای عرب از بهترین نژادها برای این نوع مسابقات هستند، زیرا جثهای کوچک و مقاوم در برابر گرما و تمرینات سخت دارند. اسبهای انگلیسی نیز به دلیل سرعتشان در این زمینه مورد توجه بسیاری قرار میگیرند.
مسابقات وسترن یا آمریکایی، که ریشهٔ آنها به مسابقات گاوچرانی برمیگردد.
رودیئو، که مسابقه با اسبهای وحشی است.
رودئو.
چوگان، که قدیمیترین ورزش گروهی است. این ورزش در ایران باستان رواج و اهمیت زیادی داشتهاست و به بازی شاهان معروف است. امروزه چوگان به دلیل هزینهٔ بالا کمتر مورد توجه عام قرار میگیرد.
تیراندازی
تیراندازی (به انگلیسی: Shooting) به پرتاب یا شلیک کردن تیر به وسیلهٔ کمان یا تفنگ (تفنگ، تپانچه ) گفته میشود.
اسلحه گرم:ورزش تیراندازی (به انگلیسی: Shooting sport) یک ورزش رقابتی براساس دقت و سرعت و تصمیم گیری به موقع است که به وسیله (تفنگ، تپانچه ) انجام میشود. تیراندازی رابطه مستقیمی با قدرت تمرکز نیز دارد به گونه ای که افراد برای بالابردن سطح تمرکز روی به تیراندازی می آورند.
اسلحه سرد:تیراندازی با کمان یا تیر و کمان فعالیتی است که میتواند به عنوان ورزش یا برای شکار و یا برای جنگ استفاده شود.
غارنوردی
غارنوردی ورزش تفریحی نوردیدن و اکتشاف غارهاست.
غارنوردی آماتور
غارنوردان آماتور کسانی هستند که به این فن بیشتر از جنبه ورزشی نگاه میکنند. امروزه تعداد این غارنوردان از غارنوردان حرفهای بیشتر است و اکثر غارهای جدید توسط این افراد کشف میشود. به طور کلی غارنوردی آماتور بیشتر در میان کوهنوردان رایج است. بسیاری از غارنوردان آماتور به خاطر علاقه خاصی که در طی سالها غارنوردی به این فن پیدا میکنند تبدیل به غارنوردان حرفهای میشوند و در بعضی از رشتههای آن تجربههای زیادی کسب میکنند.
از نگاه غارنوردان آماتور غارنوردی ورزش تفریحی نوردیدن و اکتشاف غارهاست.
چالشهای مربوطه به نوع و گونه غاری که نوردیده میشود بستگی دارد ولی معمولاً بهرهگیری از میخ و طناب و گذر از تنگراهها، دهلیزها و چالابها را شامل میشود. در ایران غارنوردی را یکی از گرایشهای کوهنوردی میدانند ولی در برخی کشورها رشتهای جداگانه شمرده میشود. دیگر گرایشهای کوهنوردی در ایران از این قرارند: کوهپیمایی (Hiking)، سنگ نوردی (Rock Climbing)، یخ نوردی (Ice Climbing) و صعودهای ورزشی (Sport Climbing)
مهمترین، پرهیجانترین و سختنوردترین غار ایران غار پراو در استان کرمانشاهان است. استان کرمانشاه بعلت دارا بودن محیطی مناسب و در برگرفتن شمار بسیار زیادی غار از جمله ژرفترین و طولانیترین غارهای ایران و داشتن علاقهمندان بسیار از پیشروترین استانهای غارنوردی ایران بشمار میآید. بسیار بر این باورند تنی چند از غارشناسان کرمانشاه غاری ژرفتر از پراو را کشف نمودهاند اما برای بکر ماندن آن از آشکار نمودن جایگاه آن خودداری میکنند!! از دیکر غارهای ایران که همواره مورد بازدید غارنوردان باشگاههای غارنوردی ایران قرار میگیرند میتوان از غارهای یخ مراد –بورنیک – رود افشان و کهک، قاطرچی و کتلهخور نام برد. از تجهیزات لازم برای غارنوردی میتوان از اینها نام برد: طناب, کارابین (ابزار), شفت, میخ، کوله پشتی، کیسه خواب, رول, یومار، کلاه ایمنی، چراغهای پیشانی با لامپ ال.ای.دی، لباس ضدآب, هشتفرود - لوازم زخم بندی، پانسمان، انواع قرص و کپسول و آمپول جهت موارد گوناگون.
غارنوردی حرفهای
غارنوردان حرفهای کسانی هستند که برای اهداف خاصی بجز جنبه ورزشی آن پا به اعماق غارها می گذارند. این اهداف که جنبه علمی دارند به رشتههای زیر تقسیم میشود: زمین شناسی، دیرین شناسی، باستان شناسی، انسان شناسی، آب شناسی و زیست شناسی.
غواصی
فن شناوری در زیر آب - با یا بدون وسایل تنفس مصنوعی اسکوبا است. غواصی علاوه بر اینکه کاربردهای صنعتی، پژوهشی، و نظامی دارد، برای ورزش و تفریح هم انجام میشود.امروزه ورزش غواصی و غواصی تفریحی به صورتی همگانی درآمده و به شکل گستردهای در بسیاری از کشورهای جهان فعالیتی مفید، مفرح، لذتبخش و نیز منبع درآمد در صنعت اکوتوریسم شدهاست. تنفس زیر آب با استفاده از هوای فشرده تاریخچهای کوتاه دارد. اما غوص در دریا و سفر به عمق دریا از دیرباز توسط بسیاری از ملل جهان انجام میپذیرفتهاست.
انواع غواصی
غواصی آزاد
یکی از روشهای غواصی، غواصی آزاد میباشد که ورزشی بسیار سنگین و فرحبخش میباشد.در این ورزش اولین هنر غواص، استفاده صحیح از ششها در تنفس صحیح و حمل هوای کافی در غواصی میباشد در ابتدا این ورزش برای جستجوی مروارید در سطح دریا مورد استفاده قرار میگرفتهاست ولی بعد پا به عرصه ورزش حرفهای گذاشته باشگاههای ویژهای برای اینکار بهوجود آمدهاند.
تعریف سادهٔ این ورزش چنین است که شخصی به زیر آب شیرجه میرود و تنها هوایی که در اختیار دارد، هوای است که در ششهای خود ذخیره کردهاست. در واقع این ورزش در نوع خود، از قدیمیترین ورزشهای آبی جهان شناخته میشود که مثال بارز آن جستجوی مروارید است که در حدود چهار هزار سال پیش در دریای مدیترانه انجام میشد و اشخاص برای خارج کردن دانههای مروارید و یافتن صدفهای مرواریددار، به اعماق مدیترانه شیرجه میرفتند و دقایقی چند را تنها با تکیه بر هوای ذخیره شده در ششهای خود به جستجو برای مروارید میپرداختند.
اما این پدیده در حقیقت یک پایه و اساس علمی هم دارد، چرا که بدن در زیر آب با شرایط تازهای مواجه میشود که در نتیجه قلب، سیستم گردش خون و عضلات انسان، همگی به گونهای عمل میکنند تا اکسیژن را در بدن ذخیره کنند. غواصی آزاد ورزشی پر رمز و راز است که به خصوص طی پنجاه سال گذشته توجه پژوهشگران و اهل علم را به خود جلب کردهاست.
در دهه پنجا ه میلادی یعنی بین ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ پزشکان به غواصان آزاد هشدار دادند که در عمق بیشتر از پنجاه متر نگهداشتن نفس مساوی با مرگ است. چرا که فشار آب در چنین عمقی باعث میشود تا قفسهٔ سینه و دندهها مانند کاغذ مچاله شده در دست انسان در هم شکسته شوند اما امروز مشاهده میکنیم که غواصان آزاد به عمق دویست متری هم میروند. جالب است گفته شود که این عمق حتی از عمقی که زیر دریاییها در جنگ جهانی دوم توان رسیدن به آن را داشتند، بیشتر است.
آنچه باعث پیشرفتهای اعجابانگیز در این ورزش و تواناییهای غواصان شده، تحقیقات درخشان فیزیولوژِی است که جمعی از پدیدههای مختلف در رابطه با آب را در بدن کشف کردهاست. تجهیزات مورد نیاز این ورزش یک جفت باله های غواصی(فین)، ماسک غواصی و لوله تنفس بر سطح آب (اسنورکل) میباشد.
غواصی اسکوبا
یکی از دیگر روشهای غواصی، غواصی با تجهیزات تنفسی زیر آب غواصی اسکوبا است. در این روش غواص با همراه داشتن هوای فشرده تنفسی که درون سیلندر غواصی ذخیره شده است به زیر آب رفته و غواصی میکند.
غواصی اسکوبا مدار باز
سیستمهای اسکوبای مدار باز، سیستمهای تنفسی هستند که باز دم غواص را درون آب تخلیه مینمایند.
غواصی اسکوبا مداربسته
سیستمهای مدار بسته تنفسی ، به گونه ای ساخته شده اند تا قابلیت پالایش بازدم غواص را داشته و بازدم او را با حذف دی اکسید کربن و افزودن اکسیژن برای تنفس دوباره آماده نمایند.
غواصی با تغذیه از سطح
در این نوع غواصی که بیشتر در خدمات غواصی صنعتی کاربرد دارد، گازهای تنفس از طریق شلنگی به نام بند ناف، از سطح به غواص انتقال پیدا میکند.تغذیه از سطح اغلب از یک کشتی پشتیبان غواصی، اما گاهی اوقات، به طور غیر مستقیم از طریق یک اتاقک زیرآبی ارائه میگردد.غواصان تغذیه از سطح همیشه نیازمند پوشیدن کلاه و یا ماسکهای غواصی هستند که صورت را کامل پوشش میدهند.
جایگزینی برای غواصی تغذیه از سطح به نام "SNUBA" و یا "hooka" وجود دارد که هوای تنفسی غواص از طریق شلنگ از یک سیلندر کوچک یا کمپرسور از سطح آب تامین میگردد. این روش برای کارهای سبک از جمله تمیز کردن بدنه شناورها بسیار محبوب است و نیز به عنوان فعالیتی توریستی برای کسانی که دارای گواهینامه غواصی نیستند مناسب است.
غواصی اشباع
غواصی اشباع روشی است که اجازه می دهد تا غواصان صنعتی در ارتباط با کار در عمق به مدت چند روز یا چند هفته باقی بمانند.این نوع غواصی اجازه می دهد تا از نظر اقتصادی کار بیشتر انجام شده و ایمنی افزایش یابد.در این نوع غواصی پس از اتمام کار در آب، غواصان در زیستگاه خشک و تحت فشار در زیر آب و یا محفظه های فشار بر روی عرشه یا سکوهای پشتیبانی به استراحت میپردازند یا ممکن است به زنگ غواصی منتقل گردند.در پایان این نوع غواصی برداشت فشار ممکن است روزهای بسیاری طول بکشد.
آموزش غواصی
آموزش غواصی زیر آب را باید نزد مربی غواصی واجد شرایط که در ارتباط و زیر نظر یکی از سازمانهای آموزش غواصی معتبر است آموخت.
آموزش غواصی پایه مستلزم یادگیری مهارت های لازم برای انجام ایمن فعالیت های غواصی در محیط زیر آب است که شامل نکاتی مانند سیستم همراهان ، برنامه ریزی غواصی و روش استفاده از جداول غواصی میگردد.
برخی از مهارت های پایه که یک مبتدی در زیر اب باید فرابگیرد عبارتند از :
برداشت فشار -- تنظیم فشار درونی و بیرونی شیپور استاش گوش به هنگام غواصی و قرار گرفتن در محیطهای پر فشار.
تنفس زیر آب -- آموختن مهارت تنفس از طریق رگلاتور غواصی در زیر آب. کلیه غواصان باید روش تنفس درست را بیاموزند.
پاکسازی ماسک -- شامل تخلیه آب ماسک در زیر آب.
به اشتراک گذاری هوا -- آموختن روش درست و ایمنی که غواصان برای به اشتراک گذاری یک منبع هوا به کار میگیرند.
صعود اضطراری -- چگونگی بازگشت به سطح به شکلی ایمن بدون آسیب زدن به خود در صورت قطع هوای تنفسی.
شنا و شناوری -- رانش و حرکت زیر آب با تجهیزات غواصی و تنظیم شناوری با استفاده از هوای موجود در ریه ها به صورتیکه هوای در ریه ها باعث شناوری بیشتر شده در حالی که تخلیه هوای ریه ها باعث شناوری کمتر گردد.
علامت های غواصی -- علامت های غواصی که هدف از آنها برقراری ارتباط با غواصان دیگر در زیر آب است.
خطرات غواصی
اگرچه غواصی در رده ایمن ترین فعالیتهای تفریحی و ورزشی جهان به شمار میرود اما مبادرت به آن بدون دانش لازم و در صورت عدم رعایت استانداردهای غواصی میتواند کاری بسیار خطر ناک به شمار آید.
عدم رعایت استانداردهای غواصی و عدم بکار گیری صحیح جدولهای غواصی مانند برنامه ریز غواصی تفریحی میتواند باعث بروز بیماریهائی از جمله بیماریهای زیر گردد:
بیماری تراکم زدائی
نیتروژن نارکوسیس
مسمومیت با اکسیژن
مسمومیت با منواکسید کربن
آمبولی ریه
باراتروما
شلو واتر بلک اوت
خفگی
غرق شدگی
سازمانهای آموزش دهنده
از آنجائیکه غواصی رشته ورزشی و تفریحی بسیار خاصی بوده است و به دور از خشکی در محیطی پر خطر(دریا)انجام میگردد، سازمانهای معدودی که دارای استانداردهای خاص آموزشی میباشند فقط مجاز به آموزش این رشته ورزشی و تفریحی در سطح جهان گردیده اند. سازمانهای آموزش دهنده می بایست با استانداردهای سازمان جهانی استاندارد منطبق و زیر پوشش نهادهائی بین المللی مانند شورای جهانی آموزش غواصی تفریحی و فدراسیون زیر آبی اروپا فعالیت نمایند.
قدمت غواصی در ایران
گویند که ژرفروی و غواصی که در جنوب ایران آن را صیف و صیافی مینامند به قرنها قبل از میلاد برمیگردد. در دوران خشایارشا، ایرانیان از غواصان برای بیرون کشیدن صندوقچههای طلا و جواهرات کشتیهای غرق شده استفاده مینمودهاند.
آثار حاصل از حفاریهای باستانشناسی نشان میدهد که قرنها قبل از میلاد، ساحلنشینان دریای پارس از این فن برای تحصیل مروارید استفاده مینمودهاند.
دکتر تاکر ابوات در کتاب کینگدوم اف سی شل بدین طریق اشاره نمودهاست و ایرانیان را در زمره پیشگامان پایهگذاری صید و پرورش مروارید قلمداد نمودهاست.
در سندی دیگر، آپولونیوس فیلسوف یونانی ساکن رودز اشاره دارد که غواصان دریای پارس در حالی که ظرف کوچکی حاوی گیاهی خوشبو و تهییج کننده در دست داشتند به سمت صدف رفته و باعث میشدند تا صدف لب از لب بگشاید، سپس شاخهای میان تهی را به میان آن فرو برده و مایه موجود را به بیرون میکشیدند و آن را به سطح آب آورده و در ظروفی آهنین قرار میدادند، البته آنان هیچگاه موفق به پرورش مرواریدهایی اینچنینی نشدند اما شیوهای را بدین طریق بنیان نهادند. اما در اشارت به ابزار غواصی آن دوران پر واضح است که در آن دوران به اتکای هوای محبوس شده در ششهای خود به عمق فرو رفته و باز میآمدند، روشی که هم اکنون نیز در پارهای از جزایر دریای پارس چون لاوان و کیش و قشم کماکان پا بر جاست.
کوهنوردی
کوهنوردی یکی از ورزشها یا از جمله تفریحات است. برای برخی نیز کوهنوردی به عنوان شغل اصلی یا بخش الزامی شغل اصلی است.
به بالا رفتن یا پایین آمدن به صورت پیاده از ارتفاعات طبیعی کوهنوردی گفته میشود. کوهنوردی میتواند به صورت راهپیمایی، کوهروی، کوهپیمایی و صعود به قلل مختلف و یا صخرهنوردی انجام گیرد. کوه: به ارتفاعات بیش از ۶۰۰ متر از زمینهای اطراف هر منطقه کوه گفته میشود. قله: بلندترین قسمت هر کوه را قله میگویند. یک کوه میتواند یک یا چند قله داشته باشد که در یک خط الراس قرار گرفته اند. معمولاً به بلندترین قله، قلهٔ اصلی گفته میشود و سایر قلل در یک خط الراس را قلههای فرعی مینامند. در کوهنوردی شرط سنی وجود ندارد. در ضمن این رشته ورزشی سن بازنشستگی هم ندارد. هر کسی با هر توانایی میتواند به عنوان تفریح یا انجام کار حرفه ایی به کوه برود.
ابزار کوهنوردی
برای صعود مؤثر به کوهها نیاز به ابزارهای متفاوتی است. البته در هر صعود بسته به نوع صعود، منطقه مورد نظر، زمان و فصل اجرای برنامه ممکن است ابزار و تجهیزات متفاوتی مورد استفاده قرار گیرد. برخی از این وسایل کوهنوردی عبارتاند از:
کفش مخصوص کوه
کاپشن گورتکس
کاپشن پلار
کوله پشتی
باتوم کوهنوردی
دستکش
کلاه مناسب فصل
بادگیر
جوراب کلفت
کیسه خواب
فلاسک چای
بطری آب
وسایل شخصی مانند قاشق و چنگال چاقو
چراغ قوه
وسایل کمک خوراکی مانند: فندک، نمک، چاقو،
کیف کمری برای نگهداری وسایل حفظ حیات:وسایلی که همیشه و در هر موقعیت لازم است همراه کوهنورد باشدزیرا ممکن است کوهنورد به دلیلی ناچار به ترک کوله پشتی اش شود: نقشه- موبایل جی پی اس دار-خوراکی(نان وکشمش و ...)- برنده(چاقو)- دوزنده(سوزن و نخ)- سوزنده(کبریت یا فندک)-باند کشی و باند استریل
عموماً برای کوهنوردی یا فتح قلهای به راهنما نیاز است.
تاریخچه
اتزی مرد یخی ۵۳۰۰ سال پیش ۳۰۰۰ متر در کوههای آلپ بالا رفته بود. بقایای او در این ارتفاع یافت شده است.
در تاریخ سنتی ایران آمده است که آرش کمانگیر از قله کوه دماوند بالارفت تا با پرتاب تیر، مرز ایران و توران را مشخص سازد.
نخستین کوهنوردی ثبت شده در تاریخ مربوط به صعود سرداران ایرانی آرتاخه و بوبراندا بر فراز کوه آتوس در زمان خشایارشا، جهت ثبت نقشه برداری برای ساخت دالانه یا کانال آبی است که کشتیهای نیروی دریایی ایران از آن گذر کنند. (منبع تاریخ علم جورج سارتون)
پادشاه رومی هادریان کوه اتنا (۳۳۵۰ متر) را بالا رفت تا طلوع خورشید را ببیند.
آثار به جامانده، خبر از نشانههایی از کوهنوردی پیشرفته در ایران در پایان قرن پنجم هجری (دوران سلجوقیان و اسماعیلیان) دارد. در کتاب «خداوند الموت» چنین آمدهاست:
کوهپیمایان بعد از گردش اطراف کوه گفتند اگر بالای این کوه کسی نباشد و سنگ بر سرمان نبارد ما میتوانیم از دامنه جنوبی بالا برویم و خود را به قله برسانیم و هنگام بالا رفتن، طنابی با خود میبریم که وسیلهٔ ارتباط ما با پایین کوه باشد و بوسیلهٔ آن طناب میتوانیم چیزهای ضروری را برای نصب یک چرخ بالا ببریم و بعد از اینکه چرخ نصب شد، میتوان از زمین چیزهایی دیگر را بالا برد تا اینکه چندین چرخ بالای کوه نصب گردد و از آن پس بین پای کوه و قله آن، رابطهٔ بیشتری برقرار خواهد گردید و میتوان سربازان را بوسیلهٔ چرخ بالا کشید... کوهپیمایان گفتند ما با خود میلههای آهنی چون پله میبریم و آنها را در دامنهٔ کوه نصب مینماییم و صعود میکنیم تا اینکه به قله ٔ کوه برسیم.
پیتر سوم در قرن سیزدهم از کوه کانیگو در پیرنه صعود کرد.
کوه اورست (۸۸۴۸ متر) برای اولین بار در ۲۹ می سال ۱۹۵۳ توسط ادموند هیلاری و تنسینگ نورگی از سمت جنوبی آن در نپال فتح گردید.
هواشناسی کوهنوردی
هواشناسی کوهنوردی مبحثی است که به آموزش تأثیر پدیدههای هواشناسی بر کوهنوردان میپردازد. (منبع: سایت انجمن کوهنوردان ایران)
گروه کوهنوردی
یک گروه کوهنوردی سازمانی (معمولا مردمنهاد (سمن)) است که با اهداف ورزشی و معمولاً تحت مجوز و نظارت فدراسیون کوهنوردی کشور و هیاتهای کوهنوردی در استانها فعالیت میکنند. یک گروه کوهنوردی ممکن است با مجوز موقت از هیات استان فعالیت محدود نماید ولی گروههای کوهنوردی فاقد مجوز و نیز فاقد نظارت به هیچ وجه قابل اطمینان نبوده و در صورت بروز مشکلات - عدیدهای که در برنامههای کوهنوردی بعید نیست - پیگیری موضوع بسیار دشوار خواهد بود. هر گروه باید دارای یک کادر اجرایی مسئول در زمینههای فنی، امدادی، مالی و... باشد که در حیطه کاری خود دارای مهارت و تجربه و نیز تعهد باشند. معمولا گروههای کوهنوردی برنامههای آتی خود را در تقویمهایی ششماهه و یا یکساله تدوین نموده و در دسترس علاقهمندان قرار میدهند.
ماهیگیری
ماهیگیری یا ماهیگیری به شکار ماهی از آب با قلاب، تور یا هر ابزار دیگری میگویند. به کسی که ماهی میگیرد ماهیگیر یا ماهیگیر میگویند.
انواع ماهی گیری
ماهی گیری به دو دسته کلی ماهی گیری تجاری و ماهی گیری تفریحی تقسیم می شود.
ماهی گیری تجاری به دو صورت سنتی (غیرصنعتی) و صنعتی انجام می شود .
ماهی گیری تفریحی به دو روش ماهی گیری ورزشی و ماهی گیری غیرورزشی(سنتی) انجام می شود.
ماهی گیری تجاری
ماهی گیری ای که به منظور تامین درآمد از طریق فروش مستقیم ماهی، تولید فرآورده های دریایی یا تامین مواد اولیه صنایع مرتبط انجام می شود ماهیگیری تجاری نام دارد. در این روش ماهی گیری در مقیاس وسیع اما با توجه به محدودیت های روش و قوانین انجام می گیرد.
ماهیگیری سنتی
در روش سنتی معمولا از تور برای صید ماهی استفاده می شود . یکی از این روش ها نصب تورهای عمودی به صورت ثابت در طول خط ساحلی است که با استفاده از جزر و مد آب دریا باعث گیرافتادن ماهی در تور می شود.
روش دیگر استفاده از تورهای بزرگ در سطح یا کف دریاست . این تورها ممکن است در یک ناحیه دریا پهن شده یا توسط کشتی در مسیر مشخصی کشیده شود.
ماهی گیری صنعتی
ماهی گیری صنعتی به وسیله روش های نوین مانند استفاده از رادار، سونار، تصاویر ماهواره ای و تجیهیزات پیشرفته مکانیکی مانند تورهای هدایت شونده، جرثقیل های بزرگ و دستگاه های مکش انجام می گیرد.
بسیاری بر این غقیده اند که این روش ماهی گیری برای محیط زیست و تنوع موجودات آبزی بسیاز زیان بار است . اما در مقابل عده ای معتقدند که این روش یکی از راه های جلوگیری از کمبود غذا در بسیاری از کشورهای فقیر و در حال توسعه و همچنین مناسبترین روش برای جایگزینی محصولات دریایی بجای گوشت قرمز در رژیم غذایی انسان هاست .
ماهی گیری تفریحی
ماهی گیری تفریحی به منظور سرگرمی، ورزش، کسب لذت، زندگی در طبیعت و ... انجام می گیرد.
ماهی گیری ورزشی
در این روش که طی دهه های گذشته در اکثر نقاط دنیا توسط ماهیگیران شناخته شده است، بر خلاف ماهی گیری تفریحی سنتی دیگر ماهی گیری بر مبنای نصب نوع خاصی از طعمه و انتظار نیست. بلکه از روش های واکنشی ماهی به طعمه یا شکار در حالت طبیعی استفاده می شود . از نمونه های این روش می توان به صید با لانسه، پشه، لور، قاشقک ، ماهی گیری با نیزه و طعمه زنده اشاره کرد.
روش های ماهیگیری آسیب رسان به محیط زیست
ماهی گیری با برق
ماهی گیری با انفجار
ماهی گیری با سم یا مواد شیمیایی
ماهی گیری با تور های عرضی روخانه ای
قطبنما
قُطبنما وسیلهای برای تعیین جهت و جهتیابی. این وسیله با استفاده از میدان مغناطیسی زمین جهت قطب شمال را نشان میدهد که در حقیقت شمال مغناطیسی زمین است؛ که با شمال حقیقی مقداری فاصله دارد. زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، میل مغناطیسی نامیده می شود. امروزه برای تعیین شمال حقیقی از قطبنماهای پیشرفتهتری مانند قطبنمای ژیروسکوپی استفاده میشود.
تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی (فلز و الکتریسیته)
هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود، که به آن انحراف مغناطیسی میگویند. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن می تواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است.
در جدول زیر حداقل فاصلهی وسایل مختلف از قطبنما -برای اینکه قطبنما شمال مغناطیسی را به درستی نشان دهد- آمده است:
اشیا فاصله
خطوط برق فشار قوی 55 متر
کامیون و اتومبیل 10 متر
خطوط تلفن 10 متر
ابزار الکتریکی و مکانیکی 2 متر
کلاهکها و اشیاء کوچک فلزی 2/1 متر
قطبنمای پیشرفته
قطبنماهای پیشرفته که بیشتر در صنایع مخابرات و امور نظامی به کار برده میشوند، مجهز به سلولهای شبنما هستند که حتی در تاریکی شب عمل جهتنمایی را صورت دهند. این نوع قطبنماها در دوربینهای دو چشمی نظامی، تانکها، نفربرها و حتی در ساختمان برخی خودروهای پیشرفته نیز به کار می رود. از قطب نماهای پیشرفته در اندازه گیری طول جغرافیایی و عرض جغرافیاییِ محل نیز استفاده میکنند که در نقشهخوانی، پیادهسازی عملیات نظامی، دیدهبانی در مناطق جنگی و ... نقش تعیینکننده دارند.
قطب نمای M1
ساختمان قطب نماي M1
1 – دستگيره يا شصتي : حلقه اي است كه در انتهاي قطب نما قرار دارد و براي نگهداشتن قطب نما به حالت تراز در موقع استفاده بكار مي رود.
2 – درب قطب نما : درپوشي است آلومينيومي كه در وسط آن تار موئي قرار دارد و كاربرد تارموئي مانند مگسك اسلحه است و دو سر تار موئي دو نقطه فسفري (شبنما) وجود دارد و در موقع كار شبانه از آن استفاده مي شود .در حاشيه درب قطب نما خط كشي تعبيه شده است و بر اساس مقياس 000/50 : 1 بر مبناي كيلومتر مدرج شده است.
3 – تيغه نشانه روي و عدسي چشمي : تيغه ايست كه بالاي آن شكاف كوچكي همانند شكاف درجه اسلحه است و با زاويه 45 درجه نسبت به صفحه مدرج قرار ميگيرد و در موقع گرا گرفتن با كمك تار موئي بكار مي رود. در اين حال توسط عدسي چشمي كه در وسط تيغه تعبيه شده اعداد مربوط به گراي هدف نشانه روي شده قرائت مي شود. خواباندن تيغه بر روي صفحه قطب نما سبب قفل شدن صفحه مدرج مي شود.
4 – بدنه : كليه اجزاي قطب نما در داخل بدنه كه از جنس آلومينيوم است قرار دارد. در كنار اين محفظه خط كشي تعبيه شده كه با باز شدن كامل درب قطب نما ، خط كشي قطب نما را كامل ميكند.
5 – طوقه كار در شب : طوقه متحركي است كه جداره خارجي آن دندانه دار است و تعداد 120 دندانه دارد اين دندانه ها با زائده اي در كنار قطب نما در تماس است كه به هنگام چرخش تق تق صدا ميدهد و هر تقه برابر 3 درجه است . بر روي صفحه طوقه يك خط و يك نقطه فسفري مشاهده مي شود كه در موقع كار در شب از آن استفاده ميشود.(زاويه بين خط و نقطه 45 درجه و 15 تقه است)
6 – صفحه ثابت : در زير طوقه كار درشب صفحه شيشه اي ثابتي قرار دارد كه روي آن يك خط سياه بنام شاخص تعبيه شده . اين خط درست در امتداد شكاف تيغه نشانه روي و تار موئي قرار دارد كه در موقع گرا گرفتن هر عددي زير شاخص باشد گراي آن امتداد است.
7 – صفحه مدرّج : صفحه ايست لغزنده كه عقربه مغناطيسي روي آن نقش بسته است .بر روي اين صفحه دو گونه تقسيم بندي وجود دارد.
الف : تقسيم بندي داخلي كه برحسب درجه صورت گرفته و به رنگ قرمز ميباشد كه به ازاي هر 5 درجه علامت گذاري وهر 20 درجه عددگذاري شده است.(محيط دايره به 360 قسمت مساوي تقسيم شده و زاويه بين دو شعاع دايره كه يك قسمت را فرا گرفته است ، يك درجه نام دارد).
ب : تقسيم بندي خارجي كه برحسب ميليم غربي و برنگ سياه است كه به ازاي هر 20 ميليم علامت گذاري و هر هر 200 ميليم عددگذاري شده است ولي دو صفر سمت راست آن اعداد بمنظور اختصار حذف شده است.(در اين تقسيم بندي محيط دايره به 6400 قسمت تقسيم شده كه هر قسمت آنرا يك ميليم گويند).
شمال
شُمال (شِمال هم تلفظ شده) یا آپا یا اَپاختَر، یکی از چهار جهت اصلی است.
در نقشهها جهت شمال را همیشه به سوی بالای نقشه نشان میدهند.
پیرامون واژه
شمال واژهای عربی و فارسی آن آپا یا اَپاختَر است.در زبان پارسی میانه، خشکیهای شمال غربی کره زمین را وُروبَرشت و خشکیهای شمال شرقی را وُروژَرشت مینامیدند.در بُندَهِش آمده که برای هر جهت اصلی یک سپاهبد گمارده شده و سپاهبد شمال، ستاره هفتاورنگ (محتملاً نگهبان شمال) است.
در زبان
در سند املاک از شمال قیدی ساخته میشود به صورت «شمالاً». (نمونه: این مکان شمالاً به زمین فروشنده محدود است.) به افراد و چیزهای منسوب به شمال، شمالی یا شمالیه (نمونه: بلاد شمالیه) گفته میشود. در ادبیات شمالیپیکران به معنی ستارگانی است که از شمال طلوع میکنند.به منطقه بالای مدار قطب شمال در فارسی شمالگان گفته میشود.
باختر
باختر یا غَرب یکی از چهار جهت اصلی در جغرافیا است که در نقشهها معمولاً در سمت چپ نقشه است. باختر محل فروشدن یا غروب خورشید و بنابراین جهت مخالف گردش زمین است. به هنگام ناوبری برای رفتن به سوی باختر باید سمت قطبنما را روی °۲۷۰ قرار داد.
کاربرد امروزی
لغتنامههایی که مشخصاً به فارسی امروز میپردازند دربارهٔ واژهٔ «باختر» چنین آوردهاند:
فرهنگ معاصر فارسی (صدری افشار و دیگران:۱۳۸۱) «باختر» را ادبی میداند و به مدخل غرب (که مفصلتر است) ارجاع میدهد.
فرهنگ روز سخن (انوری:۱۳۸۳) «باختر» را «مغرب» (که باز مدخل مفصلتری است) معنی میکند.
با توجه به این که هر دوی این فرهنگها مدخل مفصلتری تحت «مغرب» یا «غرب» دارند، به نظر میرسد که باید فرض کرد واژهٔ «باختر» به نظر این فرهنگنویسان از واژههای «غرب» و «مغرب» مهجورتر است.
کاربرد قدیمیتر
«باختر» در ادبیات فارسی به معنی شمال و شرق هم استفاده میشده است.
در لغتنامه دهخدا دو مدخل برای «باختر» وجود دارد: یکی به عنوان جهت جغرافیایی و دیگری به عنوان سرزمین باکتریا (بلخ). در مورد مدخل اول (که موضوع این صفحه است)، برای معنی شمال (برای این کلمه)، تنها به اوستا اشاره شده است (و برای آن نیز باختر را با واژهٔ اوستایی «اپاختر» - apãxtar - یعنی آنطرفتر یکی گرفته است).
در بعضی از مثالهایی که از متون قدیمی فارسی برای این کلمه آورده شده است، باختر متضاد خاور است. همچنین در جایی (به نقل از شرفنامهٔ منیری) اشاره شده است:
«تحقیق آنست که باختر مخفف با اختر است و اختر ماه و آفتاب هر دو را گویند پس باختر مشرق و مغرب را توان گفت ازین جهت متقدمین بر هر دو معنی این لفظ را استعمال کردهاند لیکن خوار به معنی خور بیشتر آمده از این جهت خاور به معنی مشرق بیشتر استفاده میشود ...»
در یکی از پاورقیهای مربوط به این کلمه نیز آمده است:
«شاید اختلافاتیکه در معنی باختر روی داده از باختریان (بلخ) باشد که مردم در همسایگی جنوب او، او را شمال و در شمال جنوب، و در مغرب مشرق و در مشرق مغرب مینامیدهاند.»
در نمونههایی از اشعار شاعران فارسیزبان (از فردوسی و ناصرخسرو گرفته تا خاقانی و نظامی و سعدی)، باختر به معنای مغرب بهکار رفته است
. البته مثالهایی نیز از کاربرد عکس آن وجود دارد (در اشعار فرخی و عنصری و سوزنی و دو بیت در بعضی از نسخ شاهنامه).
خاور
خاوَر واژهای پارسی برابر با شرق عربی است. در جغرافیا، خاور امروزه به معنی شرق، یکی از چهار جهت اصلی، است.
کاربردهای قدیمی
البته در اصل خاور در زبان پارسی بازماندهٔ واژهٔ خوربران یا «خوروران» (جای بردن خورشید، جای غروب خورشید) یعنی غرب است.
در پارسی به شرق «خوراسان» (که همین نام را روی استان خراسان گذاشتند زیرا شرق ایران بزرگ بود) و به شمال «اپاختر» (واژهٔ امروزی باختر نیز که به غرب گویند بازماندهٔ اپاختر است) گویند.
فرهنگ فارسی عمید و لغتنامه دهخدا این را تایید میکند. مثلاً در بیتی از رودکی، «مهر دیدم بامدادان چون بتافت، از خراسان سوی خاور میشتافت» یا در بیتی از خاقانی «چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق، افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور» به معنی اصیلش آمدهاست.
خاور در بعضی از لغتنامههای قدیمیتر، از جمله برهان قاطع و آنندراج، به هر دو معنی ذکر شده است.
جنوب
«نیمروز» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر نیمروز (ابهامزدایی) را ببینید.جنوب یا نیمروز یکی از چهار جهت اصلی است. جنوب نقطه مقابل شمال است و ۹۰ درجه با خاور و باختر اختلاف جهت دارد. بطور قراردادی در نقشهها، نقطه یا جهت پایینی نقشه را جنوب مینامند.
جهتیابی
جهتیابی، یافتن جهتهای جغرافیایی است. جهتیابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شدهباشید، با دانستن جهتهای جغرافیایی، میتوانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفادههای مسلمانان از جهتیابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگلبانان و... هم به دانستن روشهای جهتیابی نیازمندند.
هرچند امروزه با وسایلی مانند قطبنما یا سامانه موقعیتیاب جهانی (جیپیاس) میتوان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روشهای دیگر جهتیابی مفید و کاراست.
جهتهای اصلی و فرعی
اگر رو به شمال بایستیم، سمت راست مشرق (شرق، خاور)، سمت چپ مغرب (غرب، باختر) و پشت سر جنوب است. این چهار جهت را جهتهای اصلی مینامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلاً نیمساز جهتهای شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص میکند.
با دانستن یکی از جهتها، بقیهٔ جهتها را میتوان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است.
روشهای جهتیابی
برخی روشهای جهتیابی مخصوص روز، و برخی ویژهٔ شب اند. برخی روشها هم در همهٔ مواقع کارا هستند. توجه شود که:
بسیاری از این روشها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهتهای اصلی را به صورت تقریبی مشخص میکنند. برای جهتهای دقیق باید از قطبنما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.
آنچه گفته میشود اکثراً مربوط به نیمکره شمالی است؛ به طور دقیقتر، بالای ۲۳٫۵ درجه (بالای مدار رأسالسرطان). در نیمکره جنوبی در برخی روشها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته میشود باشد.
قُطبنما وسیلهای برای تعیین جهت و جهتیابی. این وسیله با استفاده از میدان مغناطیسی زمین جهت قطب شمال را نشان میدهد که در حقیقت شمال مغناطیسی زمین است؛ که با شمال حقیقی مقداری فاصله دارد. زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، میل مغناطیسی نامیده می شود. امروزه برای تعیین شمال حقیقی از قطبنماهای پیشرفتهتری مانند قطبنمای ژیروسکوپی استفاده میشود.
تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی (فلز و الکتریسیته)
هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود، که به آن انحراف مغناطیسی میگویند. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن می تواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است.
در جدول زیر حداقل فاصلهی وسایل مختلف از قطبنما -برای اینکه قطبنما شمال مغناطیسی را به درستی نشان دهد- آمده است:
اشیا فاصله
خطوط برق فشار قوی 55 متر
کامیون و اتومبیل 10 متر
خطوط تلفن 10 متر
ابزار الکتریکی و مکانیکی 2 متر
کلاهکها و اشیاء کوچک فلزی 2/1 متر
قطبنمای پیشرفته
قطبنماهای پیشرفته که بیشتر در صنایع مخابرات و امور نظامی به کار برده میشوند، مجهز به سلولهای شبنما هستند که حتی در تاریکی شب عمل جهتنمایی را صورت دهند. این نوع قطبنماها در دوربینهای دو چشمی نظامی، تانکها، نفربرها و حتی در ساختمان برخی خودروهای پیشرفته نیز به کار می رود. از قطب نماهای پیشرفته در اندازه گیری طول جغرافیایی و عرض جغرافیاییِ محل نیز استفاده میکنند که در نقشهخوانی، پیادهسازی عملیات نظامی، دیدهبانی در مناطق جنگی و ... نقش تعیینکننده دارند.
قطب نمای M1
ساختمان قطب نماي M1
1 – دستگيره يا شصتي : حلقه اي است كه در انتهاي قطب نما قرار دارد و براي نگهداشتن قطب نما به حالت تراز در موقع استفاده بكار مي رود.
2 – درب قطب نما : درپوشي است آلومينيومي كه در وسط آن تار موئي قرار دارد و كاربرد تارموئي مانند مگسك اسلحه است و دو سر تار موئي دو نقطه فسفري (شبنما) وجود دارد و در موقع كار شبانه از آن استفاده مي شود .در حاشيه درب قطب نما خط كشي تعبيه شده است و بر اساس مقياس 000/50 : 1 بر مبناي كيلومتر مدرج شده است.
3 – تيغه نشانه روي و عدسي چشمي : تيغه ايست كه بالاي آن شكاف كوچكي همانند شكاف درجه اسلحه است و با زاويه 45 درجه نسبت به صفحه مدرج قرار ميگيرد و در موقع گرا گرفتن با كمك تار موئي بكار مي رود. در اين حال توسط عدسي چشمي كه در وسط تيغه تعبيه شده اعداد مربوط به گراي هدف نشانه روي شده قرائت مي شود. خواباندن تيغه بر روي صفحه قطب نما سبب قفل شدن صفحه مدرج مي شود.
4 – بدنه : كليه اجزاي قطب نما در داخل بدنه كه از جنس آلومينيوم است قرار دارد. در كنار اين محفظه خط كشي تعبيه شده كه با باز شدن كامل درب قطب نما ، خط كشي قطب نما را كامل ميكند.
5 – طوقه كار در شب : طوقه متحركي است كه جداره خارجي آن دندانه دار است و تعداد 120 دندانه دارد اين دندانه ها با زائده اي در كنار قطب نما در تماس است كه به هنگام چرخش تق تق صدا ميدهد و هر تقه برابر 3 درجه است . بر روي صفحه طوقه يك خط و يك نقطه فسفري مشاهده مي شود كه در موقع كار در شب از آن استفاده ميشود.(زاويه بين خط و نقطه 45 درجه و 15 تقه است)
6 – صفحه ثابت : در زير طوقه كار درشب صفحه شيشه اي ثابتي قرار دارد كه روي آن يك خط سياه بنام شاخص تعبيه شده . اين خط درست در امتداد شكاف تيغه نشانه روي و تار موئي قرار دارد كه در موقع گرا گرفتن هر عددي زير شاخص باشد گراي آن امتداد است.
7 – صفحه مدرّج : صفحه ايست لغزنده كه عقربه مغناطيسي روي آن نقش بسته است .بر روي اين صفحه دو گونه تقسيم بندي وجود دارد.
الف : تقسيم بندي داخلي كه برحسب درجه صورت گرفته و به رنگ قرمز ميباشد كه به ازاي هر 5 درجه علامت گذاري وهر 20 درجه عددگذاري شده است.(محيط دايره به 360 قسمت مساوي تقسيم شده و زاويه بين دو شعاع دايره كه يك قسمت را فرا گرفته است ، يك درجه نام دارد).
ب : تقسيم بندي خارجي كه برحسب ميليم غربي و برنگ سياه است كه به ازاي هر 20 ميليم علامت گذاري و هر هر 200 ميليم عددگذاري شده است ولي دو صفر سمت راست آن اعداد بمنظور اختصار حذف شده است.(در اين تقسيم بندي محيط دايره به 6400 قسمت تقسيم شده كه هر قسمت آنرا يك ميليم گويند).
شمال
شُمال (شِمال هم تلفظ شده) یا آپا یا اَپاختَر، یکی از چهار جهت اصلی است.
در نقشهها جهت شمال را همیشه به سوی بالای نقشه نشان میدهند.
پیرامون واژه
شمال واژهای عربی و فارسی آن آپا یا اَپاختَر است.در زبان پارسی میانه، خشکیهای شمال غربی کره زمین را وُروبَرشت و خشکیهای شمال شرقی را وُروژَرشت مینامیدند.در بُندَهِش آمده که برای هر جهت اصلی یک سپاهبد گمارده شده و سپاهبد شمال، ستاره هفتاورنگ (محتملاً نگهبان شمال) است.
در زبان
در سند املاک از شمال قیدی ساخته میشود به صورت «شمالاً». (نمونه: این مکان شمالاً به زمین فروشنده محدود است.) به افراد و چیزهای منسوب به شمال، شمالی یا شمالیه (نمونه: بلاد شمالیه) گفته میشود. در ادبیات شمالیپیکران به معنی ستارگانی است که از شمال طلوع میکنند.به منطقه بالای مدار قطب شمال در فارسی شمالگان گفته میشود.
باختر
باختر یا غَرب یکی از چهار جهت اصلی در جغرافیا است که در نقشهها معمولاً در سمت چپ نقشه است. باختر محل فروشدن یا غروب خورشید و بنابراین جهت مخالف گردش زمین است. به هنگام ناوبری برای رفتن به سوی باختر باید سمت قطبنما را روی °۲۷۰ قرار داد.
کاربرد امروزی
لغتنامههایی که مشخصاً به فارسی امروز میپردازند دربارهٔ واژهٔ «باختر» چنین آوردهاند:
فرهنگ معاصر فارسی (صدری افشار و دیگران:۱۳۸۱) «باختر» را ادبی میداند و به مدخل غرب (که مفصلتر است) ارجاع میدهد.
فرهنگ روز سخن (انوری:۱۳۸۳) «باختر» را «مغرب» (که باز مدخل مفصلتری است) معنی میکند.
با توجه به این که هر دوی این فرهنگها مدخل مفصلتری تحت «مغرب» یا «غرب» دارند، به نظر میرسد که باید فرض کرد واژهٔ «باختر» به نظر این فرهنگنویسان از واژههای «غرب» و «مغرب» مهجورتر است.
کاربرد قدیمیتر
«باختر» در ادبیات فارسی به معنی شمال و شرق هم استفاده میشده است.
در لغتنامه دهخدا دو مدخل برای «باختر» وجود دارد: یکی به عنوان جهت جغرافیایی و دیگری به عنوان سرزمین باکتریا (بلخ). در مورد مدخل اول (که موضوع این صفحه است)، برای معنی شمال (برای این کلمه)، تنها به اوستا اشاره شده است (و برای آن نیز باختر را با واژهٔ اوستایی «اپاختر» - apãxtar - یعنی آنطرفتر یکی گرفته است).
در بعضی از مثالهایی که از متون قدیمی فارسی برای این کلمه آورده شده است، باختر متضاد خاور است. همچنین در جایی (به نقل از شرفنامهٔ منیری) اشاره شده است:
«تحقیق آنست که باختر مخفف با اختر است و اختر ماه و آفتاب هر دو را گویند پس باختر مشرق و مغرب را توان گفت ازین جهت متقدمین بر هر دو معنی این لفظ را استعمال کردهاند لیکن خوار به معنی خور بیشتر آمده از این جهت خاور به معنی مشرق بیشتر استفاده میشود ...»
در یکی از پاورقیهای مربوط به این کلمه نیز آمده است:
«شاید اختلافاتیکه در معنی باختر روی داده از باختریان (بلخ) باشد که مردم در همسایگی جنوب او، او را شمال و در شمال جنوب، و در مغرب مشرق و در مشرق مغرب مینامیدهاند.»
در نمونههایی از اشعار شاعران فارسیزبان (از فردوسی و ناصرخسرو گرفته تا خاقانی و نظامی و سعدی)، باختر به معنای مغرب بهکار رفته است
. البته مثالهایی نیز از کاربرد عکس آن وجود دارد (در اشعار فرخی و عنصری و سوزنی و دو بیت در بعضی از نسخ شاهنامه).
خاور
خاوَر واژهای پارسی برابر با شرق عربی است. در جغرافیا، خاور امروزه به معنی شرق، یکی از چهار جهت اصلی، است.
کاربردهای قدیمی
البته در اصل خاور در زبان پارسی بازماندهٔ واژهٔ خوربران یا «خوروران» (جای بردن خورشید، جای غروب خورشید) یعنی غرب است.
در پارسی به شرق «خوراسان» (که همین نام را روی استان خراسان گذاشتند زیرا شرق ایران بزرگ بود) و به شمال «اپاختر» (واژهٔ امروزی باختر نیز که به غرب گویند بازماندهٔ اپاختر است) گویند.
فرهنگ فارسی عمید و لغتنامه دهخدا این را تایید میکند. مثلاً در بیتی از رودکی، «مهر دیدم بامدادان چون بتافت، از خراسان سوی خاور میشتافت» یا در بیتی از خاقانی «چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق، افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور» به معنی اصیلش آمدهاست.
خاور در بعضی از لغتنامههای قدیمیتر، از جمله برهان قاطع و آنندراج، به هر دو معنی ذکر شده است.
جنوب
«نیمروز» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر نیمروز (ابهامزدایی) را ببینید.جنوب یا نیمروز یکی از چهار جهت اصلی است. جنوب نقطه مقابل شمال است و ۹۰ درجه با خاور و باختر اختلاف جهت دارد. بطور قراردادی در نقشهها، نقطه یا جهت پایینی نقشه را جنوب مینامند.
جهتیابی
جهتیابی، یافتن جهتهای جغرافیایی است. جهتیابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شدهباشید، با دانستن جهتهای جغرافیایی، میتوانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفادههای مسلمانان از جهتیابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگلبانان و... هم به دانستن روشهای جهتیابی نیازمندند.
هرچند امروزه با وسایلی مانند قطبنما یا سامانه موقعیتیاب جهانی (جیپیاس) میتوان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روشهای دیگر جهتیابی مفید و کاراست.
جهتهای اصلی و فرعی
اگر رو به شمال بایستیم، سمت راست مشرق (شرق، خاور)، سمت چپ مغرب (غرب، باختر) و پشت سر جنوب است. این چهار جهت را جهتهای اصلی مینامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلاً نیمساز جهتهای شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص میکند.
با دانستن یکی از جهتها، بقیهٔ جهتها را میتوان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است.
روشهای جهتیابی
برخی روشهای جهتیابی مخصوص روز، و برخی ویژهٔ شب اند. برخی روشها هم در همهٔ مواقع کارا هستند. توجه شود که:
بسیاری از این روشها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهتهای اصلی را به صورت تقریبی مشخص میکنند. برای جهتهای دقیق باید از قطبنما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.
آنچه گفته میشود اکثراً مربوط به نیمکره شمالی است؛ به طور دقیقتر، بالای ۲۳٫۵ درجه (بالای مدار رأسالسرطان). در نیمکره جنوبی در برخی روشها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته میشود باشد.
ساعت : 8:26 pm | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی