خوانندگان پار متال
خوانندگان

در پاور متال توجه ویژه‌ای به نحوه اجرای خواننده شده‌است، در این سبک خواننده اصواتی بسیار ملایم‌تر و ظریف‌تر از اصوات درشتی که خواننده‌ها در سبک‌هایی چون دث متال و بلک متال اجرا می‌کنند را از خود بروز می‌دهد. در دنباله میراث بزرگانی چون رونی جیمز دیو، بروس دیکینسون و راب هالفورد و دیگر خوانندگان مشهور سبک هوی متال، خوانندگان پاور متال هم در «کوک اصوات بالا» می‌خوانند.





صدای اکثر خوانندگان این سبک در ردهٔ تنور است که توانایی اجرای نُت‌های بسیار بالا را دارند. از میان آن‌ها می‌توان خوانندگان بزرگی چون تیمو کوتیپلتو از گروه استراتو وریوس، مایکل کیسکه خواننده سابق گروه پرآوازه هلووین، اندی دریس خواننده فعلی گروه هلووین و رالف شفرز خواننده گروه پریمال فیر را نام برد. البته در طول سوابق تاریخی سبک پاور متال ما به خوانندگانی چون مت بارلو از گروه آمریکایی آیسد ارث یا ماتیاس بلد از گروه فالکونر و یا یوآخیم بردن خواننده گروه ساباتون بر می‌خوریم که بر خلاف گروه‌های قبلی صدایی درشت و بم دارند گرچه در بعضی آهنگ‌های بخصوص مانند قطعه «Creator Failure» از آلبوم Burnt Offerings مت بارلو اجرایی متفاوت دارد آنچنانکه ناخودآگاه صدای راب هالفورد تداعی می‌شود.

خوانندگان پاور متالی همچون اندی دریس از هلووین، تیمو کوتیپلتو از استراتو واریوس و کای هانسن از گاما ری و یا هانس کورش ار بلایند گاردین معمولاً در هنگام ضبط قطعات در استودیو در چندین لایه اقدام به ضبط صدای‌شان می‌کنند. به این کار استفاده از جلوهٔ کُرال(آوازخوانی گروهی) می‌گویند و این یادآور گروه راک انگلیسی کوئین است که از این جلوه در کارهای خود استفاده می‌کردند. البته ما در ژانرهای دیگر هوی متال نیز شاهد خوانندگانی هستیم که گاه صدایی شبیه به خوانندگان پاورمتال دارند و به اصطلاح صدای آنها «کوک اصوات بالا» را دارد مانند جویی بلادونا از گروه آمریکایی ترش متال آنترکس. با این اوصاف می‌توان نتیجه گرفت که خوانندگی با کوک صدای بالا منحصرا به خوانندگان گروه‌های پاورمتال نمی‌شود ولو اینکه از این نوع خوانندگی بیشتر در سبک پاورمتال استفاده می‌شود.






موضوع اشعار

مضمون اشعار در سبک پاور متال اگرچه که مانند خود متال از گوناگونی زیادی برخوردار است ولیکن در این سبک اغلب از مضامینی همچون مضامین خیالی و افسانه وار (مانند : گروههای راپسودی آو فایر، بلایند گاردین و فالکونر) استفاده می‌شود و همینطور مضمون برادری و پایبندی به تعهدات مضمونی است که مورد استفاده بعضی گروه‌های پاور متالی چون استراتو واریوس، هلووین، گاما ری، همرفال و دراگن فورس قرار گرفته‌است. همچنین موضوعات روانشناسانه‌ای چون تقلای درونی و احساسات نیز درون‌مایهٔ اشعار بعض دیگری از گروه‌های پاورمتال شده‌است. که از میان آن‌ها می‌توان از پریمال فیر و نایت ویش نام برد. اما موضوعات دیگری همچون مرگ و جنگ را می‌توان در آثار گروه‌هایی چون منووار، ساباتون و آیسد ارث یافت. موضوعات ضد مذهبی و سیاسی که در متال رایج هستند در اینجا و در این سبک کمتر به چشم می‌خورند.






تنظیم آهنگ و سازبندی

در پاورمتال گیتار الکتریک و گیتار باس ریف‌هایی با تمپوی بالا را می‌نوازند، ولی آکوردها در این سبک با سرعت پایین تری تغییر می‌کنند با تمپویی منظم در هر میزان و یا حتی آهسته‌تر. هرچند که وجود سولوهای فوق سریع و سخت در این سبک تقریبا اجتناب ناپذیر جلوه می‌کند. تغییر آهسته آکوردها در پاورمتال همان مفهومی را در تعریف پاورمتال دارد که تغییر سریع آکوردها در تعریف سبک ترش متال رایج دارد. معمولاً در این سبک استفاده به‌جا و مناسبی از آکوردهای ماژور می‌شود و این دقیقا همانند استفاده خوب از آکوردهای سری سیرکل است. از گیتاریست‌های توانمند و صاحب سبک در پاورمتال می‌توان کای هانسن از گاما ری، مایکل ویکاث از هلووین و تیمو تولکی از استراتو واریوس را نام برد.

تعدادی از نوازندگان درامز پاورمتال برای آن‌که بتوانند نت‌های سیکسوله را با قدرت و دقت بیشتری بر سر هر ضرب بنوازند معمولاً از پدال دوبل باس و یا از دو عدد طبل باس استفاده می‌کنند. اصولا این تکنیک در پاورمتال به نسبت سایر ژانرهای هوی متال معمول‌تر است ولی مختص پاور متال نیست و در دیگر شاخه‌های موسیقی هوی متال هم کاربرد دارد. این روش نوازندگی درامز توسط اینگو شویتنبرگ (نوازنده درام هلووین) کامل شد. روش و تکنیک او امروزه مورد استفاده بسیاری از نوازنده‌های درامز دیگر قرار گرفته‌است . با این وجود در سبک پاور متال شاهد تعدادی نوازنده درامز هستیم که از شیوهٔ دیگری به غیر از این شیوه استفاده می‌کنند. آنها از تکنیک مورد استفاده در سبک ترش متال یعنی استفاده سریع‌تر و انفجاری از دو طبل باس که ۳ ضرب را به ۶ ضرب با زدن یک ضربهٔ اضافی تبدیل می‌کند استفاده می‌کنند. از این دست نوازندگان می‌توان درامرهای آیسد ارث و بلایند گاردین را نام برد. روش غیر معمول دیگری هم در این سبک به چشم می‌خورد که ضرب انفجاری (به انگلیسی: blast beat) نام دارد. درامرهای دو گروه دراگون فورس و سلادور از این تکنیک استفاده می‌کنند.

ساز کیبورد هم معمولاً توسط گروه‌های پاورمتال در سازبندی آهنگ‌ها مورد استفاده قرار گرفته و می‌گیرد. این کار توسط جنز جانسون از گروه استراتو وَریوس همگانی شد، البته استفاده آن‌ها از لهجه‌های ظریف به صداهای پر در ملودی متغیر می‌نماید. بعضی از گروه‌های سمفونی پاورمتال مانند نایت ویش، راپسودی آو فایر و یا فیری لند در ضبط و استفاده بیشتر از عناصر موسیقی سمفونیک شهرت دارند. این گروه‌ها به‌جای نوازندهٔ کیبورد از ارکسترهای مجهز برای همراهی با موسیقی‌شان استفاده می‌کنند.






گونه‌های پاورمتال
گونهٔ آمریکایی

پدید آمدن پاورمتال آمریکایی را مربوط به دهه۸۰می دانند و آن را شاخه نوظهوری از کلاسیک متال، ترش متال و اسپیدمتال دانسته‌اند. این سبک معمولاً سریع، رک و بی پرده، سنگین و مهاجم‌گونه است که حال و هوای حماسی رزم گونه خاصی را القا می‌کند. در این گونه هیچ گاه کیبورد نقش بزرگی را ایفا نکرده و در عوض توجه بیشتر بر روی خوانندگی و ریف‌هاست. از این گونه می‌توان به منو وار، آیسد ارث و جگ پنزر اشاره کرد.
گونهٔ اروپایی
سرچشمه این گونه را از موج نو هوی متال انگلیسی دانسته‌اند، پدید آمدن "ملودیک پاورمتال" را به ظهور گروه آلمانی هلووین در دههٔ ۸۰ میلادی و گروه فنلاندی استراتو واریوس در دههٔ ۹۰ نسبت می‌دهند. در این گونه تمرکز ویژه‌ای بر روی ملودی شده و حال و هوای مثبت و روشنی دارد. گروه پر آوازه هلووین توانست با ترکیب ریف‌های سریع خفه شده اسپید متال و اجرای خواننده با کوک صدای بالا سبک جدیدی را پدید آورد که امروزه آن‌را «ملودیک پاور متال» می‌نامیم. ضبط آلبوم نگهبانان هفت کلید قسمت اول توسط هلوین را نقطه تولد پاورمتال دانسته‌اند. استراتو واریوس هم توانست که با استفاده از کیبورد و گیتار که قطعات سولوی نئو-کلاسیک را می‌نوازد در پیشرفت قسمت ملودیکِ پاورمتال موفق باشد.





پراگرسیو متال

پراگرسیو متال (به انگلیسی: Progressive metal) که به اختصار Prog Metal نیز خوانده می‌شود، نوعی زیر شاخه از موسیقی سبک هوی متال است که در آن هوی متال با پراگرسیو راک ترکیب می‌شود و معمولاً دارای ساختاری بسیار پیچیده است. این سبک نیم نگاهی به موسیقی کلاسیک هم دارد.

از گروه‌های مطرح این سبک بطور نمونه می‌توان از اپث (Opeth)، اریون (Ayreon) و ریور ساید (Riverside) نام برد.

گروه اپث با ترانه هایی پر ابهت در سبک پروگرسیو دث متال و پروگرسیو متال و اریون با ترانه های پروگرسیو متال حماسی و خلاقانه بخصوص در آلبوم آخر این گروه و همچنین گروه ریور ساید با آهنگهای ملودیک خود بیشترین طرفداران را به خود جذب کرده اند.





اسپید متال

اسپید متال (به انگلیسی: Speed metal) یکی از زیر شاخه‌های موسیقی سبک هوی متال است که در اوایل دههٔ ۸۰ میلادی پدید آمد، ریشه‌های این سبک به موج جدید هوی متال انگلیسی و هاردکور پانک بر می‌گردد. این سبک در سایت آل میوزیک اینگونه تعریف شده‌است : «موسیقی به شدت سریع، سوزان و بطور سخت و طاقت فرسا تکنیکال». و همچنین در همین سایت عنوان شده‌است که اگر سرعت و تکنیک‌های طاقت فرسا را از اسپید متال بگیریم آنگاه ترش متال را خواهیم داشت.

قطعهٔ «Stone Cold Crazy» از آلبوم Sheer Heart Attack گروه موسیقی کوئین که توسط گروه متالیکا اجرای مجدد شد یک نماد اسپید متال است. از گروه‌های تاثیرگذار در شکل‌گیری این سبک می‌توان به موتور هد و جوداس پریست اشاره کرد.





سمفونیک متال

سمفونیک متال (به انگلیسی: Symphonic metal) یا اپرا متال سبکی از هوی متال است که در آن از عناصر سمفونیک استفاده می‌شود. این عناصر شبیه همان عناصر سمفونیک کلاسیک اجرا می‌شوند. در واقع سمفونیک متال دو تعریف مجزا دارد؛ اولی همان تعریف اشاره شده یعنی یکی از زیر شاخه‌های هوی متال و دیگری نامی است که به دیگر زیر شاخه‌های متال داده شده‌است و گونه‌های‌های مختلف این زیر سبک‌ها را ترکیب می‌کند و این با استفاده از تاثیر گذاری خوانندگی یک خواننده زن و حال و هوایی اپرایی/کلاسیک انجام می‌پذیرد بطوری‌که قطعه موسیقی آفریده شده احساس سمفونیک بودن را به شنونده القا می‌کند.






ویژگی‌های موسیقایی

سمفونیک متال با تعریف یک سبک، پایه و اساس موسیقی برگرفته از نمونه‌های اولیه گوتیک متال، پاور متال و موسیقی کلاسیک دارد.

گیتار و گیتار باس در این سبک بطور معمول از الگوهای گوتیک متال بوسیله ترکیب کردن دیگر سبک‌های گیتار در متال استفاده می‌کنند. معمولاً در این روش سبک‌ها آمیخته‌ای از پاور متال، دث متال، بلک متال و پروگرسیو متال را در بردارند البته گاهی عناصر راک هم به آن افزوده می‌شود. بطور نمونه سمفونیک متال با ترکیب عناصر سبک‌های نام برده شده و عناصر موسیقی کلاسیک، قطعاتی را خلق می‌کند که به شدت حال و هوای سمفونیکی دارد. گروه‌هایی که از عناصر راک استفاده می‌کنند معمولاً برداشت خیلی ساده‌ای از سبک را ارائه می‌دهند. آنها با استفاده از ملودی‌هایی ساده و جذاب موسیقی دلخواه‌تر و همگانی‌تری را عرضه می‌کنند. اما عنصر دیگری که در این سبک وارد می‌شود استفاده هرچه بیشتر از ملودی‌ها و سولوهای نواخته شده توسط گیتار است. این عنصر حال و هوای آتشی‌تری به این سبک می‌دهد، البته باید گفته شود که این ویژگی از پاور متال الهام گرفته شده‌است.

کیبوردها نقش بسیار مهمی را در سمفونیک متال بازی می‌کنند و در واقع نقش کیبورد را می‌توان نقطه کانونی موسیقی این سبک دانست. هنگامی که دیگر سازها قطعاتی نسبتاً ساده را می‌نوازند این کیبورد است که قطعات پیچیده‌تر و تکنیکی‌تر را می‌نوازد. در هر سبک شناخته‌شده‌ای که مربوط به سمفونیک متال باشد، تنها کیبوردها هستند که برای نواختن قطعات کلاسیک یک آهنگ استفاده می‌شوند. این ساز توانایی پوشش دادن تمام فرم‌های موسیقی کلاسیک را دارد. بعضی مواقع در هنگام اجراهای زنده شاهد آن هستیم که گروه‌ها تمایل دارند به‌جای استفاده از سمپل‌های دیجیتالی کیبورد، از ارکستر و سازهای واقعی بهره ببرند.

حال و هوای موسیقی در این سبک بسته به خود قطعه موسیقی دارد، اگرچه حتی آهنگ‌هایی که حال و هوایی بیمارگون و دهشتناک دارند در نهایت حس خوبی را به شنونده القا می‌کنند. جو و حال و هوای موسیقی در این سبک کاملاً از نحوه اجرای کیبورد و دیگر سازهایی که از کیبورد تقلید می‌کنند مشخص می‌شود.

اشعار استفاده شده در این سبک از موضوعات بسیاری بهره می‌برند. معمولاً اشعار در این سبک موضوعاتی از اشعار سبک پاور متال را به عاریه می‌گیرند. اشعار در سمفونیک متال مانند آنچه در گوتیک متال اتفاق می‌افتد برای تهیهٔ آلبوم‌های مفهموی مرتب می‌شوند.

گروه‌های سمفونیک متال در قسمت خواننده معمولاً از یک خواننده زن بهره می‌برند تا بتوانند از توانایی آنها در اجرای قطعه‌های آوازی سوپرانو بهره ببرند. در بعضی گروه‌ها هم شاهد آن هستیم که به شیوهٔ هنرمندان گوتیک متال از خواننده هم‌خوان مرد برای اجرای بک وکال استفاده می‌کند. گروه‌هایی که از خواننده مرد استفاده می‌کنند ناخواسته وارد سبک سمفونیک پاور متال می‌شوند.





ترش متال

تِرَش متال (به انگلیسی: Thrash metal) به‌عنوان اصلی‌ترین سبک مشتق از هوی متال شناخته می‌شود. گیتاری پرخاش‌گر، سرعتی، تکنیکی، جوی سنگین که عموماً چیزی ناموزون و فراتر از ملودی می‌نوازد. چیزی که شاید در اوایل کار با اسپید متال یکسان به حساب می‌آمد. اما گروههایی مثل متالیکا و مگادث که جزو بهترین‌های این سبک بودند چیزی فراتر از این را به نمایش گذاشتند که شامل ریفهای قوی گیتار بود.






گروهای موفق این سبک

در آمریکا: اصلی‌ترین و سرشناس‌ترین گروه‌های این سبک که به ۴ گروه بزرگ ترش متال معروفند:

متالیکا
اسلیر
انترکس
مگادث

سایر گروه‌های خوب و موفق ترش متال در آمریکا:

پنترا
آورکیل
دارک انجل
اکزودوس
متال چرچ
تستمنت
دث انجل
آناکروسیس

در آلمان: سه گروه بزرگ ترش متال آلمانی:

کریتور
سادام
دیستراکشن

قدیمی‌ترین گروه ترش متال آلمانی:

هولی موزز

در کانادا:

وایوُد
آنیهیلیتور

در برزیل:

سپولتورا
سارکوفاگو

درسوییس:

سلتیک فراست
کُرونِر






متالیکا
متالیکا (به انگلیسی: Metallica) یک گروه موسیقی هوی متال آمریکایی است که در سال ۱۹۸۱ در شهر لس آنجلس فعّالیّت خود را آغاز کرد و سپس در سال ۱۹۸۳ اوّلین آلبومش با نام همه‌شان را بکش منتشر شد. متالیکا تا کنون ۹ آلبوم استودیویی، ۳ آلبوم زنده، ۵ کار اضافه (Extended Play)،‏ ۲۴ نماهنگ و ۴۵ تک‌آهنگ منتشر کرده‌است. این گروه ۹ بار برندهٔ جایزه گرمی شده‌است و ۵ تا از آلبوم‌هایش به‌طور پی‌درپی در «رنکینگ بیلبورد ۲۰۰» از شماره یک کار خود را شروع کرده‌است که این یک رکورد محسوب می‌شود. آلبوم سال ۱۹۹۱ آن‌ها، متالیکا، بیش از ۱۵ میلیون نسخه در ایالات متحده و ۲۲ میلیون در سرار جهان فروش داشته که آن را ۲۵امین آلبوم پرفروش آمریکا ساخته‌است. گروه با انتشار آلبوم آهنربای مرگ به فروش کلّی ۱۰۰ میلیون نسخه در جهان رسید.متالیکا یکی از بهترین گروه های ترش متال(thrash metal) است به گونه ای که می توان حتی او را به عنوان یکی از پایه های رشد این سبک قرار داد.البته یکی از دلایل بسیار مهم و موثری که در شهرت متالیکا نقش دارد،اجرای فوق العاده اعضای گروه در کنسرت هایش است و همیشه متالیکا با این کار،طرفداران خود را چند برابر میکند






پیشینه
سال‌های اولیه

در ۲۸ اکتبر سال ۱۹۸۱ لارس اولریش نوازنده درام به جیمز هتفیلد نوازنده گیتار و خواننده پیشنهادی می‌کند که جیمز نمی‌تواند آن را رد کند: «من برای گروهم، بر روی آلبوم جدید اسلیگل جایی برای یک آهنگ دارم».

حقیقت این است که لارس تا آن زمان گروهی نداشت ولی آن روز، هنگامی که جیمز به او پیوست این گروه دیگر شکل گرفته بود. آن دو اولین آهنگ را با یک دستگاه ارزان قیمت ضبط کردند درحالیکه جیمز وظیفه خواندن و نواختن گیتار ریتم و بیس را به عهده گرفت، لارس نواختن درام را به عهده گرفت و به تنظیمات موسیقی کمک کرد و نقش گرداننده را داشت. سرانجام ران مکگاونی برای نواختن گیتار بیس به گروه پیوست و دیو ماستین وظیفه نواختن گیتار را اتخاذ کرد. گروه اسم خودمانی متالیکا به معنی «یورش متال جوان» را انتخاب کرد و شروع به اجرای برنامه در شهر لس آنجلس کرد و در گشایش کنسرت گروه‌هایی چون ساکسون قطعاتی اجرا می‌کرد. آنها سرانجام دمویی تمام عیار به نام «تا شلاق هست زندگی نیست» را ضبط کردند. این دمو در داخل و خارج توسط لارس و دوستان خرید و فروش‌کننده نوارهای متالش پخش شد. «تا شلاق هست زندگی نیست» توجه جمعیت زیرزمینی متال را برانگیخت و گروه علاقه‌مندانی خصوصاً در سانفرانسیسکو و نیویورک پیدا کرد. سپس دو برنامه در سانفرانسیسکو اجرا کردند و گروه تماشاچیان آنجا را از تماشاچیان «آنجایند که دیده شوند» در لس آنجلس، دوستانه‌تر یافت. آنجا همچنین توجه گروه خوب و آینده‌دار تروما خصوصاً نوازنده گیتار بیس آن‌ها یعنی کلیف برتون را جلب کردند. سرانجام متالیکا به شمال ایالت نقل مکان کرد و کلیف به گروه پیوست.

در نیویورک یک نسخه از «تا شلاق هست زندگی نیست» به صفحه‌فروشی جان زازولا که به درستی بهشت متال نام داشت راه یافت. زازولا به سرعت متالیکا را استخدام کرد تا به شرق بیایند و چند برنامه اجرا و یک آلبوم ضبط کنند. گروه به نیویورک رفت، تنها برای اینکه به اطلاع گرداننده و تولیدکننده خود برسانند که: «نوازنده گیتار لید ما باید برود». رادی مارک ویتاکر گیتاریست گروهی را در سانفرانسیسکو پیشنهاد کرد و در اوّل آوریل ۱۹۸۳ کرک همت به متالیکا پیوست.






(۱۹۸۴-۱۹۸۳) سوار بر آذرخش و همه‌شان را بکش (ride the lightning , Kill Em all)

آلبوم اول متالیکا همه‌شان را بُکُش در اواخر ۱۹۸۳ انتشار یافت. به‌دنبال انتشار «همه‌شان را بکش» گروه به اجرای کنسرت در شهرهای مختلف پرداخت. در سال ۱۹۸۴ آلبوم دوم با نام سوار بر آذرخش ضبط و منتشر شد. این آلبوم درحالیکه لحن معترضانه همه‌شان را بکش را حفظ کرده بود، هم از لحاظ موسیقی و هم از لحاظ مفاهیم شعری از آلبوم اول پخته تر بود. قابل توجه‌ترین آهنگ از میان ۸ ترانه سوار بر آذرخش، ترانه چهارم یعنی محو شدن در تاریکی بود. این آهنگ که الهام گرفته از دزدی وسایل گروه در اوایل همان سال در بستون بود، به شکل نسبتاً ژرفی به موضوع شکست و ناکامی می‌پردازد. ترانه‌های دیگر از «سفینه عشق اچ‌پی» و فیلم «ده فرمان» الهام گرفته شده‌اند. گروه قرار داد دیگری با موسسه بزاگ مدیریت «کیو-پرایم» و درست بعد از آن با شرکت معروف ضبط الکترا بست.






(۱۹۸۴-۱۹۸۶) استاد خیمه‌شب‌بازی (Master of puppets)

در سال ۱۹۸۶ آلبوم سوم متالیکا «استاد خیمه‌شب‌بازی» انتشار یافت و گروه به‌همراه آزی آزبورن به اجرای تور پرداخت. متالیکا به بلندی‌های تازه می‌رسید. آلبوم جدید به رتبه ۲۹ دست‌یافت و از حضور ۷۲ هفته‌ای در جدول پرفروش‌های آمریکا لذت برد. هنگامی که بازوی جیمز در ورزش اسکیت بورد شکست،گروه با افت کوچکی مواجه شد. جان مارشال تا بهبودی جیمز به گروه پیوست. با تور آزی کل گروه به اروپا رفت و تدارک سفری مخاطره‌انگیز به خاور دور را دید. همه امیدوار بودند جیمز بتواند وظیفه خود را در نواختن گیتار به عهده گیرد ولی در اولین برنامه اروپایی مارشال به‌جای جیمز گیتار نواخت.






مرگ کلیف برتون و ورود جیسون نیوستد

جیمز در ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۶ برای انجام وظایف خود دوباره به گروه پیوست.امااین آخرین باری بود که گروه با کلیف برنامه اجرا کرد. صبح روز بعد اتوبوس حامل اعضای گروه که به سمت سویًد می رفت بر روی یخ لیز خورد و کلیف که نزدیک پنجره بر روی تخت خواب بود در اثر این اتفاق به بیرون پرتاب شد و اتوبوس بر روی او افتاد. جیمز در آن لحظه از شدت عصبانیت می خواست راننده را بکشد ولی بقیه اعضا مانع این اتفاق شدند. کلیف علاوه بر نوازندگی بیس، برای گروه مثل معلم و مربی نیز بود.او فرزانگی موسیقیایی و نگرش «خودت باش» را در اختیار گروه می‌گذاشت. مدتی پس از مرگ کلیف اعضا می خواستند گروه را منحل کنند اما آنها روزی به هم گفتند که اگر کلیف بود از آنها می خواست که ادامه دهند؛ جیسون نیوستد از میان ۴۵ درخواست‌کننده برای عضویت در متالیکا انتخاب شد. علت این انتخاب توانایی‌های او و داشتن عادت‌های مشابه با گروه بود. تصمیم بر این گرفته شد که مجدداً به حال و هوای تور باز گردند تا هم نوازندهٔ بیس جدید را با امور آشنا کنند هم سرپوشی بر غم از دست دادن کلیف بگذارند. گروه به بهانه معرفی جیسون صفحه‌ای از کلیه آهنگ‌های ضبط‌شده منتشر کرد. صفحه با نام «بازدیدی دوباره-دوباره از روزهای گاراژ» منتشر شد که به نظر دنبالهٔ «بازدیدی دوباره از روزهای گاراژ» است که در سال ۱۹۸۴ به‌صورت «طرف دوم» منتشر شده بود.






(۱۹۹۰-۱۹۸۸) … و عدالت برای همه (...And justice for all)

وقتی جیسون جای ثابتی در گروه به‌دست‌آورد، گروه برای ضبط آلبوم چهارم خود ... و عدالت برای همه آماده شد. «… و عدالت برای همه» که در اوت ۱۹۸۸ منتشر شد، در رده‌بندی پرفروشهای آمریکا به رتبه ۶ دست یافت و نامزد جایزه «گرمی» برای بهترین گروه «متال/هارد راک» شد. گروه دوباره به اجرای تورهای گسترده‌ای در کشورهای مختلف پرداخت. دو ترانهٔ آلبوم «عدالت» به‌طور مستقل در آمریکا منتشر شد و گروه برای ترانه تنها جراتِ ساختِ اولین ترانهٔ ویدیویی را به خود داد و سرانجام برای اجرای مستقل «تنها» به جایزه گرمی دست یافت.






(۱۹۹۳-۱۹۹۰) آلبوم سیاه (Black album)

در سال ۱۹۹۱ گروه آلبومی با نام خود، با عنوان متالیکا منتشر کرد که به آلبوم سیاه هم شناخته میشود. این آلبوم که با تولیدکنندگی باب راک منتشر شد نسبت به آلبوم‌های قبلی کاری تازه بود. آهنگ‌ها کوتاه‌تر و نواها پُرتر، عمیق‌تر و با یکنواختی کمتر بودند.

«آلبوم سیاه» خیلی زود توانست در نقاط مختلف جهان رتبه اول را کسب کند و هفته‌ها در صدر بماند. چندین ترانه از این آلبوم به‌طور مستقل یا ترانه ویدیویی منتشر شد. این آلبوم موفق‌ترین آلبوم متالیکا تا به امروز است. گروه جایزه‌های متعددی از جمله یک گِرَمی برای خود آلبوم و چندین جایزه «ام-تیوی» و «جایزه موسیقی آمریکا» را به خود اختصاص داد. گروه تورهای بسیاری گذاشت، به تنهایی در توری موسوم به «شامگاهی با متالیکا» با گروه گانز ان روزز و یا در فستیوال‌های متعدد به اجرای برنامه پرداخت. متالیکا آلبوم سیاه و همچنین ترانه‌های دیگر را به میان مردم برد.






(۱۹۹۹-۱۹۹۴) بارگذاری، بازبارگذاری، گاراژ، اِس اَند اِم

Load , Reload , Garage Inc, S&M
ینج سال طول کشید که آلبوم بعدی متالیکا منتشر شد. آلبومی با نام بارگذاری که طولانی‌ترین آلبوم متالیکا تا آن زمان بود. این آلبوم شامل ۱۴ آهنگ بود و تمامی ظرفیت موجود بر روی سی‌دی را پر کرد. این آلبوم و نیز آلبوم بعدی بازبارگذاری که در سال ۹۷ منتشر شد، تولیدکنندگان مشترک داشتند و هر دو آلبوم با هم نوشته و تقریباً هم‌زمان ضبط شد و ادامه‌دهنده راهی بود که با «آلبوم سیاه» آغاز شد. از لحاظ موسیقی پر محتوا و کوبنده، ترانه‌ها رها، قدرتمند و التقاطی بودند، منصفانه نیست اگر بگوییم متالیکا تغییر زیادی کرد؛ چراکه گروه همان گروهی است که «همه‌شان را بکش» و «…و عدالت برای همه» را ضبط کرده ولی دوقلوهای لود، متالیکایی را نشان می‌دهد که دوران «فقط نگرش، فقط سرعت» را پشت سر گذاشته و به نگرش «خودت باش» بازگشته‌است.

با به پایان رسیدن تورهای پی در پی «لود» و «ریلود» و احتمالاً پایان این مرحله از متالیکا کاملاً طبیعی است که گروه تا حدی درون‌نگر شود. درحالیکه آلبوم‌های لود از لحاظ شعر بخش قابل توجهی از آنچه را که در درون ماست، به شکلی عاطفی و ناخداگاه منتشر می‌کرد، اما زمان آن می‌رسید که به درون آنچه که این گروه را ساخته بود نگریسته شود.

هیچ بازتابی بهتر از تاثیراتش، متالیکا را، متالیکا نمی‌سازد. مانند ۱۹۸۱ که آغاز به کار کردند و ۱۹۸۴ با «بازدید دوباره از گاراژ» و «بازدیدی دوباره-دوباره از گاراژ » در ۱۹۸۷، گروه به گاراژ بازگشت؛ متالیکا همواره گروه گاراژی بوده و هست. خواه در زیرزمین کرک یا رستوران جیسون یا در دخمه لارس و خواه بر روی صحنه و مقابل ۵۰۰۰۰ تماشاچی، متالیکا همیشه همان ترانه یا ردیف را می‌نوازد که جایی در کنار جاده می‌نوازد، که جایی در کنار جاده، آن‌ها را یاری کرده بود.

گروه تا به حال دو پروژه «گاراژی» به صورت «طرف دوم» منتشر کرده و در حقیقت پروژه‌های «روزهای گاراژ» چنان قابل جمع‌آوری و کمیاب شده‌اند که نسخه نه چندان خوب آن‌ها با قیمت‌های سرسام‌آور به فروش می‌رسد. گروه ۱۱ ترانه جدید را انتخاب کرده و سومین پروژه «گاراژی» خود را باز هم با همراهی باب راک ضبط کرد. آلبوم به درستی «گاراژ الحاقی» نام گرفت چرا که تمام ترانه‌های گاراژی قبلی را همراه با ۱۱ ترانهٔ جدید در خود داشت.

متالیکا به‌همراهی ارکستر سانفرانسیسکو در سال ۱۹۹۹ آلبوم زنده اِس اَند اِم را به رهبری مایکل کیمن منتشر کرد. آلبوم به سرعت در مکان دوم جدول‌ها جای گرفت.






مناقشه با نپستر (۲۰۰۱-۲۰۰۰)

در سال ۲۰۰۰ گروه سایت «نپستر» (یک سرویس فایل اشتراکی اینترنتی را که به اعضا اجازه می‌داد از کامپیترهای یکدیگر موسیقی دانلود کنند)، به علت نقض قانون حق تاًلیف به دادگاه کشاند. اما چندی بعد شکایت خود را پس گرفت – شاید بیشتر به‌خاطر تاثیر بدی که بر جای گذاشته بود.ترانه «ناپدید می‌شوم» که برای موسیقی فیلم «ماموریت غیر ممکن ۲» نوشته شده بود یکی از ترانه‌های این دوره است. در ژانویه سال ۲۰۰۱ جیسون نیوستد اعلام کرد که از گروه کناره‌گیری کرده‌است و در آوریل همان سال، هتفیلد ESPN است. درست بعد از شرکت در جوایز آلریک و همت به استودیو رفتند تا کار بر آلبوم بعدی را آغاز کنند و هتفیلد مسئولیت گیتار بیس را به عهده گرفت. اما در اول آگوست تمامی برنامه‌های ضبط و دیگر برنامه‌های گروه قطع شد و جیمز هتفیلد برای ترک اعتیاد خود به الکل، به مرکز ترک اعتیاد مراجعه کرد.






خشم مقدس (۲۰۰۵-۲۰۰۳) (ST Anger)

پس از بهبودی جیمز هتفیلد، «باب راک» جای خالی «نیوستد» را در جلسه‌های ضبط آلبوم پر می‌کند و درنتیجه گروه پس از ۳ سال آلبوم جدید خود را به بازار عرضه کرد. اسم آلبومخشم مقدس می‌باشد که دارای نقدهای دوگانه بوده و آلبومی قابل بحث است. این آلبوم از ۱۱ ترانه تشکیل شده‌است و برای اولین بار در تاریخ هنری متالیکا دارای گیتار سولو نمی‌باشد.






ورود رابرت تروهیلو

در تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۰۳ رابرت تروهیو رسماً به عنوان نوازنده گیتار بیس جدید متالیکا معرفی می‌شود و به همراه گروه در تور دیوانه‌وار عصبانی از دنیا آغاز به کار می‌کند.
آهنربای مرگ (جاذبه مرگ)(۲۰۱۰-۲۰۰۶) (Death magnetic)

در سال ۲۰۰۸ و پس از ۵ سال متالیکا آلبوم آهنربای مرگ را با تهیه‌کنندهٔ جدیدشان ریک روبین منتشر کرد که اولین آلبوم آن‌ها است که به‌همراه رابرت تروهیو ضبط می‌شود و پنجمین آلبوم که در صدر جدول پرفروشترین‌ها قرار می‌گیرد، که این خود رکوردی به حساب می آید. متالیکا با این آلبوم بازگشت به ریشه خود یعنی ترش متال کرده‌است و با آهنگ‌های طولانی و سولوهای خشن و ریتم تند به موسیقی سال‌های دهه ۸۰ میلادی خود برگشته‌است. در سال ۲۰۰۹ متالیکا رسماً وارد تالار مشاهیر راک اند رول شد و پس از آن در تور کنسرت تبلیغاتی آلبوم جدیدشان به نام تور مغناطیسگر دنیا (World Magnetic Tour) شرکت کردند.

متالیکا برای اولین بار به همراه اسلیر، مگادث و انترکس در قالب سری فتیوال سونیسفیر در بلغارستان و رومانی و ترکیه شرکت کرد.

پس از گذشتن بیش از دو سال در تاریخ ۲۱ نوامبر ۲۰۱۰ در ملبورن استرالیا تور مغناطیسگر دنیا به پایان رسید.






لولو و آینده (تاکنون-۲۰۱۱) (LuLu)

در نوامبر ۲۰۱۰، لارس اولریش در مصاحبه‌ای اعلام کرد که در مارچ یا آوریل به استودیو برمی گردند تا بر روی آلبوم جدیدشان کار کنند. رابرت تروهیلو نیز در مصاحبه‌ای به همکاری مجدد متالیکا با روبین اشاره کرد.

در ۹ نوامبر ۲۰۱۰ متالیکا اعلام کرد که به عنوان گروه اصلی شب ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۱ در فستیوال راک این ریو در ریو د ژانریو شرکت خواهد کرد. همچنین این گروه به همراه «چهار بزرگ» موسیقی ترش متال در انگلستان، آمریکا و سوئد اجرا خواهند داشت.

در ۱۵ ژوئن ۲۰۱۱ متالیکا اعلام کرد که جلسه‌های ضبط آهنگ‌ها به همراه نوازنده و خواننده لو رید به پایان رسیده‌است. همکاری چند ماهه آن‌ها به ساختن ۱۰ ترانه جدید در قالب آلبومی به نام لولو انجامید که در ۳۱ اکتبر ۲۰۱۱ منتشر شد. متالیکا همچنین در سال ۲۰۱۱ یک آلبوم کوچک به نام beyond magnetic یا ماورا مغناطیس منتشر ساخت که شامل چهار ترانه می باشد.لارس الریش درامر گروه نیز در گفتگو با روزنامه ای بیان کرد آلبوم جدید گروه اوایل سال 2014 منتشر خواهد شد. === متالیکا در هشت دسامبر 2013 کنسرت منحصر به فردی را در قطب جنوب برگزار کرد .که البته بخاطر شرایط جوی اعلان کردند که هواداران و علاقمندان در آن حضور نخواهند داشت .






اعضا
اعضای کنونی

لارس اولریش: درام (۱۹۸۱ - تا کنون)
جیمز هتفیلد: آواز، گیتار ریتم (۱۹۸۱ - تا کنون)
کرک همت: گیتار لید (۱۹۸۳ - تا کنون)
رابرت تروجیلو: گیتار بیس (۲۰۰۳ - تا کنون)







اعضای پیشین

دیو ماستین: گیتار لید (۱۹۸۲ - ۱۹۸۳)
کلیف برتون: گیتار بیس (۱۹۸۲ - ۱۹۸۶)
جیسون نوستد: گیتار بیس (۱۹۸۶ - ۲۰۰۱)
ران مک‌گاونی:گیتار بیس (۱۹۸۲)






اسلیر

اسلیر (به انگلیسی: slayer) یک گروه ترش متال آمریکایی است که در سال ۱۹۸۲ در هانتینگتن بیچ کالیفرنیا شکل گرفت.
از آن‌ها به‌همراه گروه‌هایی چون مگادث، متالیکا و آنترکس با لقب «چهار بزرگ سبک ترَش» یاد می‌شود.
درباره

جف هنمن و کری کینگ اعضای بنیان‌گذار اسلیر هستند. اسلِیِر در سال ۱۹۸۶ و با انتشار آلبوم فرمانروایی میان خون نوید ظهور یک پدیدهٔ جدید در موسیقی ترش متال آمریکا را داد. این آلبوم از سوی نشریهٔ موسیقی انگلیسی کرانگ! به عنوان هوی‌ترین آلبوم همهٔ دوران شناخته شد.

مشخصه موسیقی اسلیر پیگینگ سریع، دابل باس درامینگ و فریادهای خواننده است. متن آهنگ‌ها و طرح جلد آلبوم‌های گروه متاثر از مضامینی همچون مذهب، شیطان‌پرستی، قتل‌های زنجیره‌ای و جنگاوری است، که اغلب اوقات باعث ممنوع شدن آلبوم‌ها، تاخیر در انتشار آنها، طرح شکایت علیه گروه و بروز اعتراض‌هایی از سوی انجمن های مذهبی و عامه مردم می شود.

از سال ۱۹۸۳ که اولین آلبوم گروه منتشر شد، آنها تا کنون دو آلبوم اجرای زنده، یک مجموعه، شش موزیک ویدئو و یازده آلبوم استودیویی را روانه بازار کرده‌اند، که باعث شد گروه چهار بار از گواهی‌نامه انجمن صنعت ضبط آمریکا نشان طلا را دریافت کند و همچنین پنج بار نامزد دریافت جایزه گرمی شود که دوبار موفق به دریافت آن برای آهنگ «چشمان دیوانه»(۲۰۰۷) و «پایان ششم»(۲۰۰۸) گشت.
اسلیر در جشواره های مختلفی در سرتاسر جهان از جمله آن هولی آلیانس، دانلود و آزفست به اجرا پرداخته است.





انترکس

انترکس (به انگلیسی: Anthrax) نام یک گروه هوی متال آمریکایی است که در ژوئن ۱۹۸۱ در شهر نیویورک شکل گرفت. آن‌ها از ترکیب سرعت و هیجان هاردکور پانک با گیتار نواختن و خواندن سبک متال، موفق شدند در آلبوم‌ها اولیه‌شان ژانر جدیدی از موسیقی هوی متال را پدید آورند.

انترکس در دههٔ ۸۰ میلادی به یکی از محبوب‌ترین گروه‌های سبک ترش متال تبدیل شدند و در سال‌های پایانی آن دهه-که دوران همه‌گیر شدن ترش متال بود- از آن‌ها به همراه مگادث، اسلیر و متالیکا با عنوان "big four" (چهار بزرگ) ترَش یاد می‌شد.

از انترکس به‌عنوان اولین گروهی که موسیقی متال را با شیوهٔ خوانندگی رپ درهم آمیختند یاد می‌شود.





مگادث
مگادث (به انگلیسی: Megadeth)، گروهِ چهار نفرهٔ ترش متالِ آمریکایی، در سال ۱۹۸۳ توسط دیو ماستین (گیتار الکتریک و آواز)، زمانیکه او از گروه متالیکا خارج شد شکل گرفت. اگرچه مگادث در آغاز اصول کاری متالیکا را دنبال می‌کرد، اما آنها توانستند با تکیه بر افزایش مهارت‌های نوازندگی، کاهش تأثیرات پراگرسیو راک، سرعت بخشیدن به ریتم آهنگ و استفاده بیشتر از شعرهای سیاسی، خود را از دیگر گروه‌های این سبک مجزا کنند. بدین صورت مگادث در اواسط و اواخر دهه ۸۰ میلادی به یکی از گروه‌های پیشرو سبک ترش متال تبدیل شد. تمام آلبوم‌هایی که توسط این گروه منتشر شده، دست‌کم صدهزار نسخه فروش کرده‌است.∗ گروه در سال ۲۰۰۲ به مدت دو سال فعالیتی نداشت، اما از سال ۲۰۰۴ دوباره کار خود را شروع کرد. تا به امروز مگادث ۱۴ آلبوم استودیویی منتشر کرده و آخرین آلبوم استودیویی آن‌ها با نام Super Collider در سال ۲۰۱۳ روانهٔ بازار شده‌است. مگادث توانسته بیش از ۳۰ میلیون از آلبومش را در دنیا به فروش برساند.
درباره

دیو ماستین خواننده و گیتار گروه در آلبوم صلح میفروشه ولی کیه که بخره؟ شخصیت سیاسی خود را به مردم و طرفداران خود نشان داده است که آن را تا آخرین آلبوم‌های خود نشان داده است از جمله آهنگ‌هایی که به جنگ و اسرائیل و... ربط دارند می‌توان به Peace sells و Holy Wars و Symphony Of Destruction است. شخصیت ویک راتتل هد که سنبل مگادث است که عکس آن در تمام کاورهای آلبوم‌های مگادث وجود دارد نشان دهنده شخصی سیاسی است که نه می‌شنود نه می‌بیند و نه می‌تواند حرفی گوید است که نوعی آزادی نداشتن بیان است. از آهنگ‌های سیاسی دیگر می‌توان به Truth Be Told اشاره کرد که قسمت اول آهنگ در باره هابیل و قابیل است و در اواخر آهنگ به هیتلر - بن لادن - صدام حسین اشاره می‌کند.






افتخارات

مگادث ۹ بار در جشنواره گرمی نامزد بهترین اجرا شده است که تنها ۲ بار در آن جا حاضر شده است. چهارمین آلبوم مگادث به نام (باشد که در صلح زنگ بزنید) یکی از بهترین آلبوم‌های سبک ترش متال یاد می‌شود که ریف‌های سرعتی و سولوهای مارتی فریدمن از ویژگی‌های آن است. پنجمین آلبوم مگادث به نام (شمارش هعکوس تا انقراض) یکی از پر فروش ترین آلبوم مگادث است.





پنترا

پنترا (به انگلیسی: Pantera) یک گروه هوی‌متال آمریکایی از آرلینگتون، تگزاس بود، که در سال ۱۹۸۱ توسط برادران ابوت-وینی پال(درامز) و دایمبگ دارل(گیتار الکتریک)- بنیان‌گذارده شد. و در اواخر سال ۱۹۸۱ رکس براون(گیتار بیس) و تری گلیز خواننده به آنها پیوستند. گروه با نگاهی جدید و به دنبال آواهای سنگین تر در سال ۱۹۸۷ فیل انسلمو را به عنوان خواننده جدید جایگزین گلیز کرد.

پنترا به عنوان یکی از بزرگترین گروه‌های سبک هوی متال در تمام دوران شناخته می‌شود و تا کنون حدود ۲۰ میلیون نسخه از آلبوم‌های آن به فروش رفته‌است. گروه ابتدا با گلم متال شروع به فعالیت کرد، پنترا برای گرو سنگین و صداهای ترش در آلبوم کابوهایی از جهنم که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد، به شهرت رسید. آلبوم دوم آنها نمایش عوامانهٔ قدرت که در سال ۱۹۹۲ منتشر شد، صدای سنگین تری از آلبوم کابوهایی از جهنم را در خود داشت. در سال ۱۹۹۴ آلبوم به فراتر رانده شده منتشر شد، که در رتبه اول بیلبورد ۲۰۰ قرار گرفت.

شروع تنش در میان اعضای گروه هنگامی آغاز شد که فیل انسلمو در سال ۱۹۹۵ به هروئین روی آورد. این امر باعث شد که جلسه‌های ضبط آلبوم کشتار بزرگ مد روز، از جنوب جداگانه بر‌گزار شود. تنش‌های جاری برای یک دوره هفت ساله به طول انجامید و طی این مدت تنها یک آلبوم استودیویی با نام اختراع دوبارهٔ پولاد منتشر شد.

پنترا با توجه به دوری انسلمو از گروه در سال ۲۰۰۳ منحل شد. پس از آن برادران ابوت گروه دمیج‌پلَن را تشکیل دادند. در ۸ دسامبر ۲۰۰۴ دیمبگ دارل در حال اجرا روی صحنه با دمیج‌پلن به وسیله گلولهٔ ناتان گیل کشته شد و به این شکل تمام امیدها برای شکل‌گیری دوبارهٔ پنترا از بین رفت.






تاریخچه
تشکیل و سال‌های ابتدائی با گلم (۱۹۸۱ - ۱۹۸۷)

گروه در ابتدا با نام «پنتراز متال مجیک» که شامل وینی پل ابوت (درامر)، دایمبگ دارل ابوت (گیتاریست)-که در آن زمان دایموند دارل نامیده می‌شد-، دانی هارت (خواننده)، تری گلیز (گیتاریست) و تامی برَدفورد (باسیست) شروع به فعالیت کرد. در سال ۱۹۸۲، نام گروه به منظور کوتاه‌تر بودن و با توافق تمامی اعضا به پنترا تغییر داده شد. واژهٔ پنترا در زبان اسپانیایی و پرتغالی به معنای پلنگ است. پس از آن هارت گروه را ترک کرد، چرا که خصوصیات رفتاری بقیهٔ نفرات گروه سازگار نبود، گلیز به جای او خوانندهٔ اصلی پنترا شد و دارل نیز لید گیتاریست گروه شد. اواخر همان سال برَدفورد نیز گروه را رها کرد و رکس براون (که پس از آن به رکس راکر تغییر نام داد) جایگزین شد. پنترا به یک گروه زیرزمینی محبوب تبدیل شد، هر چند که آنها در آن دوره فقط در تورهایی که در منطقهٔ تگزاس، اوکلاهما و لوئیزیانا بر‌گزار می‌شد حضور داشتند. پنترا از طرف دیگر گروه‌های هوی متال مانند استریپر، داکن و گیوت ریوت مورد حمایت قرار گرفت، که به نوبهٔ خود به ترویج اولین آلبوم پنترا جادوی متال کمک کرد. جادوی متال با لیبلی به همین نام، توسط برادران ابوت و پدر جری ابوت (که "الدن" نامیده می‌شد) در استودیو پنتگو ضبط و در سال ۱۹۸۳ منتشر شد.

سال بعد، پنترا آلبوم دومش را با نام پروژه‌هایی در جنگل منتشر کرد. اگر چه سبک این آلبوم هم هنوز گلم متال بود اما اعضای گروه کمتر به سمت ترانه‌هایی با ساختار ملودیک-مانند آنچه در جادوی متال اجرا کردند-گرایش داشتند. در این آلبوم نام تری گلیز به "ترنس لی" تغییر داده شد و یک موزیک ویدیو برای ترانهٔ اصلی آلبوم با نام «امشب بیش از همه» ساخته شد. پروژه‌های در جنگل نیز توسط جری ابوت تولید و با لیبل متال مجیک منتشر شد.

در سال ۱۹۸۵، پنترا سومین آلبوم استودیویی‌شان را با نام شب منم و با لیبل متال مجیک رکوردز منتشر کردند. مانند آلبوم پروژه‌هایی در جنگل، در این آلبوم هم صداها سنگین تر شده بودند-هر چند که هنوز هم آهنگ‌ها در گلم متال ریشه داشتند- و این مسئله باعث شد مجله‌های هوی متال، بیشتر پنترا را مورد توجه قرار دهند. از آنجا که توزیع آلبوم بسیار محدود بود، شب منم آلبوم فاخری برای بسیاری از طرفداران شد. ابن آلبوم در مجموع حدود ۲۵۰۰۰ نسخه فروش داشت. دومین موزیک ویدئوی پنترا برای ترانهٔ "داغ و سنگین" از این آلبوم ساخته شد.






ظهور خواننده جدید (۱۹۸۷-۱۹۸۹)

در سال‌های ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ چند آلبوم در سبک ترش متال منتشر شد که نقطه عطفی در این سبک بشمار می‌آمدند و بر سبک در حال شکل‌گیری پنترا هم تاثیر گذاشتند. از برجسته‌ترین این آثار می‌توان به عروسک‌گردان متالیکا، سلطنت در خون اسلیر، در میان زندگی آنتراکس و صلح خوب می‌فروشه... اما کیه که بخره؟ مگادث اشاره کرد. ترنس لی که متوجه شد سبک گلم متال در چشم انداز جدید گروه جایی ندارد، راه خود را از دیگر اعضا جدا کرد و به گروه راک لرد تریسی پیوست.

انسلمو قبلاً برای گروههای سمهاین (با گروه گلن دانزیگ که به همین نام بود اشتباه نشود) و ریزروایت خوانندگی می‌کرد. آشنایی پنترا با او زمانی اتفاق افتاد که برادران ابوت و رکس براون به کلوپی در لوئیزیانا-که انسلمو هم به آنجا رفت‌وآمد داشت- رفتند. پس از اولین جلسهٔ تمرین انسلمو با پنترا تصمیم برماندن او در گروه گرفتند. در سال ۱۹۸۸، پنترا اولین آلبوم خود با انسلمو را با نام پاور متال منتشر کرد. پاور متال که سنگین ترین آلبوم گروه تا آن زمان بود، ترکیبی از هارد راک و ترش متال دههٔ هشتاد بود و گاهی اوقات ترکیب هر دو سبک در یک آهنگ شنیده می‌شد. تکمیل‌کنندهٔ رویکرد سبکی جدید گروه، آواز فیل انسلمو بود که صدایش در مقایسه با تری گلیز خشن‌تر بود. این آلبوم سرآغاز قدم گذاشتن پنترا در مسیر درست بود اما هنوز با استاندارهای بالایی که در آثار بعدی‌شان به آن رسیدند فاصله داشت. پس از انتشار آلبوم پاور متال اعضای گروه به طور جدی تصمیم گرفتند در ظاهر و موسیقی‌شان-که همچنان متاثر از گلم متال بود-تغییر ایجاد کنند. وینی پال در جلسه‌ای با اعضای گروه با اشاره به شلوارهای استرچ و لباس‌های چسبانی که تا آن زمان می‌پوشیدند گفت: «این لباس جادویی برای کار موسیقی نیست.. ما چیزهای راحت تری مانند شلوار جین، تی شرت و هر چه مانند آنها را می‌پوشیم».

مانند سه آلبوم قبلی پنترا در دههٔ هشتاد، پاور متال هم با لیبل متال مجیک رکوردز منتشر شد. هر چند که این آلبوم سرآغاز و منعکس‌کنندهٔ سبک و ویژگی‌های بعدی پنترا بود، اما هنوز هم بسیاری از عناصر گلم متال دههٔ هشتاد در آن وجود داشت. اعضای گروه بعدها در انتشارات مستقل خود، از ارائه چهار آلبوم قبلی خود از جمله قدرت فلز چشم‌پوشی کردند. آنها با یک ظاهر جدید، تصویر سنگین‌تری از خود را در گذارشان به سبک گروو متال نشان دادند. نام چهار آلبوم اولیهٔ پنترا در وب سایت رسمی گروه ذکر نشده و جزو آثاری هستند که پیدا کردن‌شان برای علاقه‌مندان و کلکسیونرهای موسیقی هم راحت نیست.





آورکیل

آورکیل (به انگلیسی: Overkill) یک گروه ترش متال آمریکایی است که در سال ۱۹۸۴ در نیوجرسی بنیان گذاشته شد. اعضای بنیان‌گذار گروه بابی الزورث (خواننده)، بابی گوستاوسون (نوازندهٔ گیتار)، دی.دی. ورنی (باسیست) و رت اسکیتز (درامر) بودند. آورکیل با ارائهٔ قطعه‌های سرعتی و تکنیکی به شهرت رسیدند اما تنوع موسیقی‌شان در حدی نبود که بتوانند با گروه‌های موفق هم‌دوره‌شان مانند متالیکا رقابت کنند. انتشار ۱۵ آلبوم استودیویی، ۲ ای‌پی، ۲ آلبوم لایو و ۱ آلبوم کاور، حاصل فعالیت آورکیل در این سال‌ها بوده‌است.

شخصیت مجازی آورکیل که Chaly نام دارد یک خفاش اسکلتی است که صورت جمجمهای، بال‌های استخوانی و چشمانی سبز رنگ دارد و تصویرش معمولاً روی جلد آلبوم‌های گروه به‌چشم می‌خورد. ترکیب آورکیل طی سال‌های فعالیت‌اش بارها دستخوش تغییر شده به شکلی که در زمان حال، فقط بابی الزورث و دی.دی. ورنی از میان اعضای اولیه در گروه باقی‌مانده‌اند. آورکیل به‌همرا انترکس از موفق‌ترین گروه‌های ترَش سواحل شرقی ایالات متحده به‌شمار می‌آیند.





اکسدس

اِکسِدِس (به انگلیسی: Exodus) یک گروه ترش متال آمریکایی است که در ۱۹۸۰ در منطقهٔ خلیج سانفرانسیسکو کالیفرنیا توسط نوازندهٔ گیتار گری هولت و لید گیتاریست فعلی متالیکا، کرک همت به‌همراه تام هانتین درامر تشکیل شد. طی ۳ دهه فعالیت اکسدس، ترکیب نفرات گروه دستخوش تغییرات متعدد شده، ۲ وقفهٔ طولانی مدت در کارشان ایجاد شده و ۲ عضو پیشین گروه درگذشته‌اند. آن‌ها از سال ۱۹۸۵ به این سو که اولین آلبوم‌شان را منتشر کردند با احتساب ۹ آلبوم استودیویی، ۲ آلبوم زنده و ۲ آلبوم گردآوری‌شده، در مجموع ۱۳ آلبوم منتشر کرده‌اند.

گَری هولت تنها عضو بنیان‌گذار گروه‌است که از زمان تاسیس اکسدس بدون وقفه در آن حضور داشته‌است. تام هانتین دیگر عضو باقی‌مانده از اعضای بنیان‌گذار گروه‌است که ۲ بار از اکسدس جدا شده اما مجدداً به آن پیوسته‌است. آخرین آلبوم اکسدس به‌نام Exhibit B: The Human Condition در سال ۲۰۱۰ منتشر شد.





متال چرچ

متال چرچ (به انگلیسی: Metal Church) یک گروه هوی متال آمریکایی بود که در سال ۱۹۸۰ و با نام اولیهٔ شَرپنِل در سیاتل واشنگتن بنیان‌گذاشته شد.

اولین آلبوم استودیویی متال چرچ که هم‌نام خود گروه بود در سال ۱۹۸۴ منتشر شد و آخرین آلبوم‌شان با نام این زمین بی‌حاصل فعلی در سال ۲۰۰۸ روانهٔ بازار شد. آلبوم متال چرچ در دوره‌ای منتشر شد که ترش و اسپید متال هنوز در حال شکل‌گیری بودند و این آلبوم تاثیر مهمی در تکامل این ۲ ژانر هوی متال داشت، حرکتی که با آلبوم تاریک (۱۹۸۶) ادامه پیدا کرد.

متن ترانه‌های متال چرچ که اغلب سیاه و تاریک بود در ابتدای کارشان بیشتر شامل مضامینی هم‌چون ناسازگاری و ترس بود که بعدها به موضوع‌های فلسفی و تفسیرهای اجتماعی گسترش پیدا کرد.

متال چرچ پس از انتشار ۵ آلبوم و در سال ۱۹۹۴ از هم‌فروپاشید اما ۴ سال بعد اعضای گروه دوباره گردهم آمدند. آن‌ها تا سال ۲۰۰۸، ۴ آلبوم استودیویی دیگر و ۱ آلبوم لایو منتشر کردند تا این‌که در ۷ ژوئن ۲۰۰۹ خبر فروپاشی مجدد متال چرچ از طریق وب‌سایت گروه اعلام شد.





تستمنت

تستمنت (به انگلیسی: Testament) یک گروه ترش متال آمریکایی است که در سال ۱۹۸۳ در سن فرانسیسکو شکل گرفت.

تا به‌حال ۲ آلبوم تستمنت در جمع ۴۰ آلبوم برتر در انگلستان و یک آلبوم دیگرشان جزو ۵۰ آلبوم برتر این کشور قرار گرفته‌اند. آلبوم تشکیلات نفرین‌شدگی که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، در رتبهٔ پانزدهم از بیست آلبوم برتر کشور آلمان جای گرفت.





کریتور

کریتور (به انگلیسی: Kreator) یک گروه ترش متال آلمانی از اسن است، که در سال ۱۹۸۲ با نام تورمنتور تشکیل شد. آنها تحت تاثیر سبک اسپید متال گروه ونوم شروع به کار کردند. سبک موسیقی آنها شبیه به دو هم‌وطن دیگر خود دیستراکشن و سادام دو گروه بزرگ ترش متال آلمانی از کار در آمد. هر سه گروه به علت دارا بودن برخی از ویژگی‌های موسیقی که بعدها دث متال نامیده شد؛ همواره از گروه‌های مطرح در خلق این ژانر به شمار می‌روند. کارهای کریتور عمدتاً در زیر شاخه ترش متال قرار دارند. اما بین سال های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹ آنها آثاری با سبک اینداستوریال و گوتیک را ارائه کردند. ولی سرانجام به سبک ترش متال کلاسیک بازگشتند و تا به امروز آن را ادامه دادند.

تا به امروز، کریتور دوازده آلبوم استودیویی، دو آلبوم چندآهنگ، یک آلبوم اجرای زنده و سه آلبوم تلفیقی را به بازار عرضه کرده است. گروه اولین آلبوم خود درد بی پایان را در سال ۱۹۸۵ منتشر کرد. اگر چه بسیاری از آلبوم های قبلی گروه، از جمله لذتی برای کشتن (۱۹۸۶)، در ایالات متحده بسیار محبوب بودند، اما کریتور موفقیت تجاری بزرگی در آمریکا تا سال ۲۰۰۹ و انتشار دوازدهمین آلبوم استودیویی خود انبوهی از هرج و مرج، که در بیلبورد ۲۰۰ در شماره ۱۶۵ به اوج خود رسید، کسب نکرد و در رتبه ۱۶ میدا کنترل چارت قرار گرفت، که بالاترین مکان در نمودار برای گروه در آلمان است. گروه در حال حاضر بر روی قطعات جدید برای آلبوم سیزدهم خود که در سال ۲۰۱۲ منتشر می شود، کار می کند.





سادام

ساداُم (به انگلیسی: Sodom) یک گروه هوی متال آلمانی از گلزن‌کیرشن است، که در سال ۱۹۸۱ تشکیل شد.

آنها به همراه کریتور و دیستراکشن به عنوان "سه بزرگ" تیتونیک ترش متال شناخته می‌شوند. در حالی که دو گروه دیگر موزیکی را خلق کردند، که در آینده توانست روی دث متال اثر بگذارد، آثار سادام توانست روی بسیاری از گروه‌های بلک متال که در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود به وجود آمدند، تاثیر گذار باشد.






تاریخچه
شکل گیری و سال های اولیه با بلک متال (۱۹۸۱-۱۹۸۶)

اعضای اصلی گروه در ابتدا شامل تام انجل ریپر، بلادی مونستر، آریس"بلاسفمر" و اگرسور می شد. گروه توسط تام و به عنوان یک تلاش برای رهائی از کار در معدن ذغال سنگ شهر محل سکونت خود گلزنکیرشن به وجود آمد. آنها با الهام گرفتن از گروه‌هایی مانند موتورهد، تنک، ونوم، اکسپت، دیزشارژ، رامونز و ای‌سی/دی‌سی شروع به کار کردند. گروه دو دمو ساخت که منجبر به بستن قرارداد با شرکت استم هامر شد.(بلادی مونستر در ضبط هیچ کدام از این دو دمو شرکت نداشت و شخص دیگری به نام کریس واچ هانتر جایگزین وی شد). قبل از انتشار در نشانه ای از شیطان(که اثر مهمی در میان اثار اولیه بلک متال است) اگرسور هم گروه را ترک کرد و گراو وایولاتور جای او را پر کرد، هر چند خود او نیز پس از ضبط در نشانه ای از شیطان از گروه جدا شد. مایکل"دیستراکتور"ولف جایگزین شد و گروه نخستین آلبوم خود وسواس با بی رحمی را ضبط کرد. موسیقی این آلبوم متاثر از در نشانه ای از شیطان بود. ولف هم زیاد در گروه دوام نیاورد و به گروه کریتور ملحق شد (این رابطه نتوانست طولانی باشد و مایکل بعدها در سال ۱۹۹۳ در یک سانحه دلخراش تصادف موتورسیکلت جان خود را ازدست داد).






تغییر به ترش متال و افزایش محبوبیت (۱۹۸۷-۱۹۹۰)

در اکثر موارد، سادام جدی گرفته نمی شد و در مطبوعات از آن به عنوان «یک مقلد درجه دوم کارهای ونوم با اشعار نیمه خلاقانه» یاد می شد. اما یک عضو جدید این مشکل را حل کرد. فرانک"بلک فایر" گاسزیک که جای خالی گیتار دیستراکتور را برای گروه پر کرده بود. چرا که او توانست تام را متقاعد کند که ترش متال در حال پشت سر گذاشتن تم‌های ترسناک/غیبی/شیطانی گروه‌هایی چون ونوم است و تم‌های دیگری مانند سیاست، جامعه و جنگ در حال جایگزنی هستند. حاصل این تغییر آلبوم آزار و اذیت دیوانه بود. تم شعری و موسیقی جدیدی که فرانک برای این آلبوم به ارمغان آورد استقبال گسترده‌ای نصیب آن کرد. همانطور که طرح روی جلدی آلبوم دستخوش تغییر شگرفی نسبت به قبل شده بود، موسیقی این اثر هم تغییر کرده بود (در کاور این آلبوم برای نخستین بار شخصیتی به نام کنارنهینز به چشم می‌خورد. او سربازی با ماسک ضدگاز و اسلحه‌ام-۱۶ بود و بعداً هم روی کاور چند آلبوم دیگر دیده شد). آنها توانستند در تور اروپایی گروه ترش متال سوئیسی کورونر همراه شرکت کنند. بعد از پایان این تور که در سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸ جریان داشت، به استدیو بازگشتند تا آلبوم جدیدی را ضبط کنند. کار جدید عامل نارنجی نامیده شد و تنها در خود آلمان حدود صدهزار نسخه از آن به فروش رسید. این اثر سادام را مشهور ساخت و مورد توجه طرفداران زیادی در سراسر جهان قرار گرفت و جایگاه گروه را در کنار کریتور و دیستراکشن به عنوان یکی از سه گروه بزرگ ترش متال آلمان مطرح ساخت. تا کنون عامل نارنجی بیش از هر آلبوم ترش متال آلمانی دیگری در سراسر جهان فروش داشته‌است.

با این وجود، مشکلاتی در داخل خود گروه وجود داشت. تام و کریس هر رو به دام الکلیسم افتاده بودند، در مورد کریس مسئله سوء مصرف مواد مخدر هم وجود داشت و در این میان فرانک از این واقعیت آزرده خاطر بود، زیرا او خود را مسوب تمام این مشکلات می دانست. در این هنگام، میل پتروزا پس از آنکه دومین گیتاریست کریتور از گروه جدا شد به فرانک پیشنهاد داد و او به کریتور پیوست. و انجل ریپر مجبور شد تا به دنبال یک جایگذین بگردد و سر انجام مایکل هافمن را به این منظور انتخاب کرد.






تغییر در ساختار (۱۹۹۰-۱۹۹۷)

با پیوستن اعضای جدید، آلبوم بهتر مرده در سال ۱۹۹۰ عرضه شد؛ اما در میانهٔ تور آمریکای جنوبی هافمن تصمیم گرفت که در برزیل بماند و به همین دلیل مجبور به ترک گروه شد. جای خالی او به وسیلهٔ اندی برینگز پر شد که حضورش آلبوم رگ را پاره کردن -که بیش از کارهای پیشین گروه تحت تأثیر دث متال قرار داشت- را به ارمغان آورد. این آلبوم شاهد آخرین حضور درامر واچ هانتر در گروه بود چرا که از گروه اخراج شد. به جای او اتومیک استیف که عضو پیشین گروه‌های هولی موسس و لایوینگ دث بود پشت کیت درام قرار گرفت.

با این ترکیب جدید آلبوم دیگری به نام آنچه شما سزاوارید ضبط شد. که از تأثیرات دث متال خارج شده بود و در عوض تحت تأثیر سبک پانک قرار گرفته بود. دیگر تغییر مشهود در جهت گیری گروه کاور گروتسک بسیار بحث برانگیز آلبوم بود، که عکسی خشونت بار نشان می داد. در مجموع تغییرات یاد شده باعث ناامیدی بسیاری از طرفداران از گروه شد و این آغاز کاهش شهرت بین‌المللی برای سادام بود؛ درست همانگونه که موسیقی ترش ارزش تجاری خود را در مدت زمان باقی‌مانده از دههٔ ۹۰ از دست می‌داد. در این هنگام بود که انجل ریپر علاوه بر فعالیت در گروه کار بر روی یک پروژه فردی را نیز آغاز کرد. همچنین در حین تور، آلبوم اجرای زنده گیر افتادن - لایو در حمایت از آلبوم اخیر ضبط شد.

در مسیر همان آلبوم قبلی، در سال ۱۹۹۵ آلبوم بالماسکه در خون روانهٔ بازار شد. برای این آلبوم گیتاریست دیگری باید پیدا می‌شد که این بار قرعه به نام استرهلی افتاد، ولی او زیاد در گروه نماند و به خاطر مواد مخدر دستگیر و زندانی شد و بعد از آن یافتنش بسیار دشوار گردید (تا ژانویه ۲۰۱۱، زمانی که گروه متوجه شد او در دوسلدورف جان خود را از دست داده است). اتومیک استیف هم گروه را ترک کرد و باز هم انجل ریپر ناچار به جستجو برای اعضای جدید شد. اعضای جدید عبارت بودند از برنمن به عنوان گیتاریست و بابی شاتکویسکی به عنوان درامر. این ترکیب مدت زیادی دوام آورد تا اینکه در دسامبر ۲۰۱۰ شاتکویسکی گروه را ترک کرد.






بازگشت به ترش متال (۱۹۹۹)

آلبوم تا مرگ متحد باز هم دارای یک کاور بحث برانگیز بود، که شکم برهنهٔ یک زن حامله و یک مرد بسیار چاق را که در حال فشردن یک جمجمهٔ بخت برگشتهٔ انسان هستند را به تصویر می کشید. این آلبوم از لحاظ بازگشت دوباره گروه به سبک ترش اصیل مورد توجه قرار گرفت، اما از نظر صدا بیشتر در حوالی ترش/کراس اور قرار داشت و بسیار شبیه به آثار گروه‌هایی چون سواساید تندنسیس بود. همچنین این آلبوم دارای ترانه‌ای بود که مشهورترین موزیک ویدئو گروه تا به امروز برای آن ساخته شده‌است: ترانهٔ کاملاً جنجالی "پلیس لعنتی". در سال ۱۹۹۹ گروه به استدیو بازگشت و آلبوم کد قرمز را ضبط کرد. این آلبوم بازگشت کامل گروه به همان صدای تیتونیک ترش متال دهه هشتاد بود. نشر محدود سی دی بنس این آلبوم که شامل ادای احترام به آلبوم جدید احترام به خدایان بود، با استقبال طرفداران مواجه شد. همچنین سال ۲۰۰۱ مصادف با انتشار آلبوم ام-۱۶بود؛ آلبومی که اساساً در مورد جنگ ویتنام ساخته شده بود و نامش از تفنگ تهاجمی ام-۱۶ برگرفته شده بود. برای نخستین بار توری برگزار شد که در آن دو گروه بزرگ دیگر ترش متال آلمان کریتور و دیستراکشن حضور داشتند، اما سادام به علت جر و بحث بین مارسل شیرمر بیسیست و خوانندهٔ دیستراکشن و تام انجل ریپر، پیش از پایان تور آن را در نیمهٔ راه رها کرد. علت این اختلاف ادعای دیستراکشن مبنی بر کپی برداری سادام از آثار آنها بود.

در سال ۲۰۰۳ یک آلبوم زنده با نام یک شب در بانکوک در تایلند ضبط شد. همچنین یک آلبوم استدیویی جدید، که به سادگی سادام نام نهاده شده بود، در سال ۲۰۰۶ عرضه شد، که متاثر از آلبوم ام-۱۶بود. انجل ریپر در پاسخ به این سوال که چرا این آلبوم به نام خود گروه است، گفت: «هر گروهی نیاز به یک آلبوم با نام خود دارد!». به هر حال این آلبوم با تاخیر عرضه شد، چرا که تنظیم دی وی دی اربابان فساد بیش از آنچه که تخمین زده می‌شد، زمان برد.

در سال ۲۰۰۷ شرکت ضبط استیم هامر به تام پیشنهاد داد که قطعات منتشر نشده ئی پی در نشانه ای از شیطان توسط اعضای پیشین گروه کریس واچ هانتر و گراو وایولاتور(نام واقعی : فرانتس ژوزف پپی) مجدداً ضبط و توزیع گردد. آلبوم جدید پایان نشانه ای شیطان نامیده شد. کریس "واچ هانتر" دودک در تاریخ ۷ سپتامبر ۲۰۰۸ پس از یک نبرد طولانی با بیماری نارسایی کبدی درگذشت.






فعالیت های اخیر (۲۰۰۹ به بعد)

در سال ۲۰۰۹، سدوم به انگلستان بازگشت و پس از گذشت ۲۰ سال در بلادی استوک اپن ایر به اجرا پرداخت.

در جنگ و قطعه شدن، آخرین آلبوم سادام است که در ۲۲ نوامبر ۲۰۱۰ در اروپا و در ۱۱ ژانویه ۲۰۱۱ در آمریکای شمالی پخش شد. در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۰، بابی شاتکوسکی به علت "مشکلات شخصی و خصوصی" که با تام انجل ریپر داشت، گروه را ترک و در ۸ دسامبر ۲۰۱۰ مارکوس "ماکا" فریوالد به عنوان درامر جدید جایگذین او شد.
page1 - page2 - page3 - page4 - page5 - page7 - page8 - | 11:45 am
روش‌های جهت‌یابی در روز

جهت‌یابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان

۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع می‌کند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب می‌کند.

این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب می‌کند، ولی در زمان‌های دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.






در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالی‌تر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبی‌تر از شرق و غرب می‌باشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آن‌جا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.

۲- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال می‌افتد.

ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان می‌رسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز می‌رسد، و پس از آن دوباره افزایش می‌یابد؛ همان زمان اذان ظهر.

برای دانستن زمان ظهر شرعی می‌توان به روزنامه‌ها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.

۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم می‌تواند روشی برای یافتن جهت‌های جغرافیایی باشد.




جهت‌یابی با سایهٔ چوب(شاخص)

شاخص، چوب یا میله‌ای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شده‌است.

روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامت‌گذاری می‌کنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر می‌کنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابه‌جا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان داده‌است) را علامت‌گذاری می‌نماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص می‌کند. نقطهٔ علامت‌گذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان می‌دهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپ‌مان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبروی‌مان شمال را نشان می‌دهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.

از آن‌جا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیم‌کره شمالی سایه‌ها ساعتگرد می‌چرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته می‌شود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمی‌شود.
در شب‌های مهتابی هم از این روش می‌توان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.

روش دوم(دقیق‌تر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری می‌کنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامت‌گذاری شده می‌کشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق می‌رود کوتاه‌تر می‌شود، در ظهر به کوتاه‌ترین اندازه‌اش می‌رسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر می‌گردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هم‌اندازهٔ پیش از ظهرش شد) آن‌جا را به عنوان نقطهٔ دوم علامت‌گذاری می‌کنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان می‌دهد.

در واقع هر دو نقطه سایهٔ هم‌فاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص می‌کنند.
با این‌که روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیق‌تر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را می‌کشید دقیقاً به محل علامت‌گذاری شده برسد. نیم‌دایره‌ای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود می‌رسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان می‌دهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).



جهت‌یابی با ساعت عقربه‌دار
ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربه‌ای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه می‌داریم که عقربهٔ ساعت‌شمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویه‌ای که عقربهٔ ساعت‌شمار با عدد ۱۲ ساعت می‌سازد (زاویهٔ کوچک‌تر، نه بزرگ‌تر)، جهت جنوب را نشان می‌دهد. یعنی مثلاً اگر چوب‌کبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعت‌شمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفته‌است.
نکات

این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی این‌که اگر شاخصی [مثلاً چوب‌کبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایه‌اش موازی با عقربهٔ ساعت‌شمار و در جهت مقابل آن باشد. یا این‌که سایهٔ عقربهٔ ساعت‌شمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین به‌طور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعت‌شمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.
دلیل این‌که زاویه بین عقربهٔ ساعت‌شمار و ۱۲ را نصف می‌کنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین می‌چرخد، ساعت ما دو دور می‌چرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی می‌کند)، ساعت‌های ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی می‌نماید. اگر ساعت ۲۴ ساعته‌ای می‌داشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعت‌شمار را رو به خورشید می‌گرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان می‌داد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان می‌دهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعت‌ها را نسبت به ساعت استاندارد یک‌ساعت جلو می‌برند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعت‌مان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعت‌شمار را [به جای ۱۲] با ۱ حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصف‌النهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهت‌های جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجه‌اش قابل قبول است.(البته در نیم‌کردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیک‌تر شویم، از دقت این روش کاسته می‌شود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیک‌تر باشد، نتیجهٔ آن دقیق‌تر خواهد بود.
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر می‌خیزد، در غرب می‌نشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعت‌شمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهت‌یابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده می‌کنید، می‌توانید ساعت عقربه‌داری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایره‌ای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعت‌شمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمی‌شود هم گاه سایهٔ خوشید را می‌توان دید. اگر یک چوب‌کبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید می‌افتد.




روش‌های جهت‌یابی در شب
جهت‌یابی با ستارهٔ قطبی

از آن‌جا که ستاره‌ها به محور ستاره قطبی در آسمان می‌چرخند، در نیم‌کرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیار خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان می‌دهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.

برای یافتن ستارهٔ قطبی روش‌های مختلفی وجود دارد:

به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستاره‌است که به شکل ملاقه قرار گرفته‌اند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را می‌دهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفته‌اند. هر گاه دو ستاره‌ای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل می‌دهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آن‌جا می‌ریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی می‌رسیم.
به وسیلهٔ مجموعه ستاره‌های «ذات‌الکرسی»: صورت فلکی ذات‌الکرسی شامل پنج ستاره‌است که به شکل W یا M قرار گرفته‌اند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستاره‌های اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی می‌رسیم.


نکات
صورت‌های فلکی ذات‌الکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبه‌روی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربه‌های ساعت می‌چرخند. اگر یکی از آن‌ها پشت کوه پنهان بود، با دیگری می‌توان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستاره‌ها در آسمان از نقشه ستاره‌یاب (افلاک‌نما) استفاده می‌کنید، به‌خاطر داشته باشید که ستاره‌یاب‌ها موقعیت ستاره‌ها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان می‌دهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده می‌شود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده می‌شود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمت‌الرّأس، رأس‌القدم) دیده می‌شود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملاً نمی‌توان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.





جهت‌یابی با هلال ماه

اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمی‌توانید ستاره‌ها را ببینید، می‌توانید از ماه برای جهت‌یابی استفاده کنید.

ماه به شکل هلال باریکی تولد می‌یابد، و در نیمه‌های ماه قمری به قرص کامل تبدیل می‌شود، و سپس در جهت مقابل هلالی می‌شود. در نیمهٔ اول ماه‌های قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان می‌دهد. در نیمهٔ دوم ماه‌های قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.

اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماه‌های قمری پیش از غروب آفتاب طلوع می‌کند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمه‌شب طلوع می‌نماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیم‌کرهٔ شمالی زمین] نشان می‌دهد.
این روش جهت‌یابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راه‌نمایی تقریبی را فراهم می‌سازد. در زمان قرص کامل نمی‌توان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، می‌توان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهت‌یابی کرد.


روش‌های دیگر جهت‌یابی در شب

حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دسته‌ای (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین می‌گویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولی در همه حال دُمِ آن‌ها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال می‌باشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت می‌کنند، و در همه حال دنباله بادبادکی آنها به‌طرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافته‌است. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی می‌رود، پهن‌تر می‌شود. هر چه به آخر شب نزدیک‌تر می‌شویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف می‌شود.



روش‌های جهت‌یابی، قابل استفاده در روز و شب

جهت‌یابی با قبله

اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهت‌های اصلی) را بدانیم، می‌توانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستاده‌ایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عکس عقربه‌های ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستاده‌ایم، و اگر ۱۴۳ درجه (۳۷-۱۸۰) در جهت عقربه‌های ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستاده‌ایم.

قبله را از راه‌های مختلفی می‌توان یافت:

قبله‌نما: دقیق‌ترین روش تعیین قبله، به‌وسیلهٔ قبله‌نماست، که آن هم با یک قطب‌نما انجام می‌گیرد؛ و اگر ما قطب‌نما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص می‌کنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبله‌است. در نمازخانه‌ها هم معمولاً جهت قبله مشخص شده‌است.
قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله می‌خوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشته‌های سنگ قبر را به درستی می‌خوانید، سمت چپ‌تان قبله‌است.
دستشویی: از آن‌جا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالت‌ها را عمود بر قبله می‌سازند.






جهت‌یابی با قطب‌نمای دست‌ساز

اگر قطب‌نمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمک‌کار شما در ساخت یک قطب‌نما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرم‌کننده‌است.

با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهن‌ربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبه‌ای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی می‌شود؛ مانند سوزن قطب‌نما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا می‌کند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث می‌شود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی می‌توانید آن‌را در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.

حال اگر آن‌را روی یک چوب‌پنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوب‌پنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوب‌پنبه‌هایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطب‌نما عمل می‌کند، و سر سوزن رو به شمال می‌چرخد. برای این‌که سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطب‌نما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آن‌ها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین می‌توانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.

روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آن‌را حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطب‌نمای ما کار می‌کند؛ یعنی میله آن‌قدر می‌چرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی می‌شود.
به دلیل کشش سطحی آب، می‌توان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً می‌توان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی می‌ماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابل‌حل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسان‌تر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب می‌شود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.
 
ساعت : 11:45 am | نویسنده : admin | مطلب قبلی | مطلب بعدی
شمال غرب | next page | next page