سگ سلوکی
سلوکی
تازی، تانجی، تاژی و یا تانژی که در کشورهای غربی با نامهای دیگری از جمله سلوکی و پرشین گریهاوند ( به انگلیسی: Persian Greyhound , Saluki ) نوعی از سگسانان است که در گذشته و حال در مناطق آسیا و خاورمیانه برای شکار بکار میرفتهاست. امروز نیز در ایران به شکار با آن میپردازند اما در ایران و اغلب کشورهای جهان همچنین به عنوان سگ خانگی یا برای شرکت در مسابقه نگهداری میشود. تازی سرعت بسیار زیادی دارد و با آن میتوان حیوانات تیزپا مانند آهو و خرگوش را شکار کرد.اینگونه سگها تقریباً در تمامی مناطق آب و هوایی ایران و جهان قابلیت زندگی کردن دارند.
نام
این سگ را در برخی از زبانها به نامهای تازی ایرانی، پرشین گریهاوند و سالوکی میشناسند. در عربی به آن سلوقی میگویند. تازی، تاژی، تانژی، سگ تازی، نامهایی است که در فارسی برای این حیوان بکار رفته است و در زبان عربی و انگلیسی سلوقی، سالوقی و سالوکی (تلفظ و ضبط ناشی از آوانگاری نام عربی «سلوقی» در متنهای اروپایی) گفته میشود.
یک تصور این است که «تازی» در فارسی از مصدر «تاختن» و «تازیدن» میآید که با ویژگی دوندگی این نوع سگ متناسب است.
ز تازیدن گور و گرد سوار برآمد همی دود از آن مرغزار. (فردوسی)
تازند رخش بدعت و سازند تیر کید اما سفندیار مرا تهمتن نیند. (خاقانی)
تاریخ
در یافتههای باستانشناسانهی شوش، چغا میش و تپهسبز در غرب ایران (مزوپوتامیا) سفالینههای بسیاری با نقش تازی در حال دویدن و شکار یافت شده است که از جمله میتوان به این ظرف ۶ تا ۷ هزار ساله در موزهی لوور اشاره کرد. سفالینهی تازی و بزکوهی
در برخی از ظروف سفالین منقوش به نقوشی از سگهای تازی در تعقیب حیواناتی از جمله گوزن، آهو و بزکوهی برمی خوریم که با نهایت دقت و به سبکی انتزاعی ترسیم شده است. سفالینههای مکشوف از تل باکون در نزدیکی تخت جمشید نمونههای منحصربهفردی از نقوش تازی را از ۴۲۰۰ تا ۳۸۰۰ سال پیش از میلاد به نمایش گذاشتهاند. باریکی اندام، دستها و پاهای بلند و کشیده، پوزه باریک و دمی حلقه مانند همه از خصوصیات بارز سگهای تازی است که بر این سفالها تصویر شده است.
همچنین میتوان به سنگنگاریهای یافت شده در خمین و گلپایگان استان اصفهان اشاره کرد که علیرقم نبود تحقیقات دیرینهشناسانهی کافی روی آنها و از روی دیگر شواهد و سبک آثار به دوران پیش از کشاورزی ( در ایران از ۱۲ هزار سال پیش کشاورزی صورت میگرفته است) نسبت داده میشوند. نمونهای از این سنگنگاریها نقش شکارچی سواره بههمراه پرندهی شکاری بر روی دستش و تازیش بر روی اسب اشاره کرد.ببینیدوببینید
دیگر آثار قدیمی حضور سگهای تازی را در منطقهای یافتند که قدیمیترین محل سکونت بشر در دشت بود. در تپههای باستانی سیلک، واقع در نزدیکی شهر کاشان، علاوه بر استخوان حیوانات اهلی دوران پیشین، استخوانهای یک سگ تازی نیز به دست آمد که متعلق به هزاره چهارم پیش از میلاد بود.
علاوه بر ظروف سفالین، نقش تازیها را بر روی مهرها و اثر مهرهای به جا مانده از ایران باستان نیز میتوان مشاهده کرد.
همچنین در وندیداد اوستا و در فرگرد ۱۰ شاهد قوانینی برای حمایت از سگها هستیم که در آن نام سگ شکاری نیز عنوان شده است. بهعلاوه در بندهش دیگر کتاب زرتشتیان که در مورد آفرینش و انواع موجودات سخن میگوید نامی از سگان شکاری به میان آمده است.
از آثار یافت شده در گورهای فراعنه مصر که متعلق به ۲۱۰۰ سال پیش از میلاداند شواهدی به دست آمد که نشان میدهد در آن زمان اجساد سلوکیها را مانند خداوندگارشان مومیایی کرده و به خاک میسپردند.
تازیها در میان اعراب نیز دارای اهمیت و ارزش بالایی بودهاند. آنان این سگها را "سلوقی" مینامند و همواره در طول زمان قبایل بدوی عرب برای تامین مایحتاج خود وابسته به قدرت خارق العاده سلوکیها بودهاند. اگر چه سگ در دین اسلام نجس شمرده میشود اما استثناهایی در مورد این نژاد خاص میان اعراب وجود داشت. بنا بر اعتقاد آنان سلوکی هدیهای از جانب خداوند بود. آنان تنها سگانی بودند که اجازه داشتند داخل خیمه شیخهای عرب بنشینند. در میان اعراب علاقه و گرامی داشت نسبت به این سگ به حدی بود که آن را «ال حُر» مینامیدند که به معنای حیوان آزاده و اصیل است.
علیرغم مشکلات اسلام بعد از پیامبر با سگان، در قرآن و سورهی مائده، آیه ۴ آمده است :
یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ فَكُلُواْ مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُواْ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ.
که در اینجا مکلبین اشاره به حیواناتی دارد که مانند سگ شکاری برای شکار تعلیم داده شدهاند. و ترجمهی آن به این صورت است: نقل به مضمون «... از صیدی که حیوانات آموزشدیدهتان (مانند سگ) برایتان میآورند بخورید.»
شکار با سگهای تازی
در اسطورههای ایرانی شکار آموختن به سگان از ابداعات هوشنگ پیشدادی است.
در گذشته شاهان و بزرگان به شکار با سگهای تازی علاقه داشتند و همیشه در تازی-خانههای آنها تعداد زیادی تازی آموزشدیده وجود داشت که هر یک دارای خدمه و مسئول خاص خود بودند. سلطان محمود غزنوی تمام سلوکیهای خود را جل اطلس و زربفت میپوشاند و گردن بند جواهرنشان به گردنشان میانداخت. در رستم التواریخ نیز آمده است، در دوران صفویه مسئول سگهای شکاری را «تازیکش باشی» مینامیدند و سلوکی خانههای آنها پر بود از «سگان شیرگیر پلنگ فرسا و تازیهای نخجیر گیر آهو ربا.»
از سلوکیها برای شکار انواع حیوانات از قبیل آهو، جبیر، گور و خرگوش استفاده میشود.
انواع تازی در ایران
در ایران چند نوع تازی وجود دارد
تازی کردی در غرب و شمالغرب دیده میشود و معمولن ظریف است و سریع و برای شکار خرگوش و آهو از آن استفاده میشود.
تازی شرق ایران که در استانهای خراسان و سیستان دیده میشود شباهت بسیاری به تازی کردی دارد و درشتاندام است و با آن گراز و خرگوش و آهو و ... شکار میشود.
تازی کوسه در مناطق جنوبغربی و همچنین برخی مناطق جنوب شرقی دیده میشود و بدن و گوش آن کمموتر است.
تازی بلوچی در جنوب استان سیستان و در ملک بلوچستان دیده میشود. با بدنی مو دار و با موهایی بسیار بلند که در هم تنیده میشوند.
در شمال شرق ایران (برای مثال استان گلستان) نیز از دیرباز تازی وجود داشته و برای شکار بهکار برده میشده است. این تازی با تازیهای کرد و بعضی مناطق شرق ایران شباهت بسیار دارد.
تازیها امروزه در مناطق روستایی و یا نزد بادیهنشینهای مناطق مرزی ایران نیز وجود دارند که هر منطقه جثه و رنگ ویژهای دارد اما همهی این انواع به عنوان تازی ایرانی و در یک گروه قرار میگیرند. کما اینکه بهجز انواع بسیار پرموی بلوچی بقیهی انواع تقریبن در کلیهی مناطق یاد شده به صورت موردی قابل رویت هستند.
پوشش مو در بدن تازی
گوش و بدن مودار
گوش مودار و بدن کم مو
گوش و بدن با موهای خیلی کوتاه
گوش و بدن با موهای کاملاً بلند
سنت برنارد
توضیحات
سِنت بِرنارد سگی بزرگ جثه، قدرتمند، عضلانی به همراه سری بزرگ و قدرتمند میباشد. هر چقدر ارتفاع حیوان بیشتر باشد ارزشمندتر است. پوشش خارجی در دو نوع زبر و سخت، صاف و نرم وجود دارد که هر دو نوع آن به رنگ سفید به همراه لکههای قهوهای، قرمز و سیاه میباشد. معمولاً صورت و گوشها به رنگ سیاه میباشد. موهای زبر و زمخت از طول بیشتری برخوردار است. دارای پاهای بزرگ و پر مو میباشد که امکان راه رفتن را بر روی برف و یخ برای او فراهم میآورد. حس بویایی قوی دارد و به نظر میآید که از حس ششم نسبت به وقوع حوادثی مانند بهمن و طوفان برخوردار میباشد.
خلق وخو
بسیار آرام و دوستانه میباشد. رفتار کودکان را به خوبی تحمل میکند و با آنها کنار میآید. سِنت بِرنارد به آرامی راه میرود. بسیار باوفا است و علاقه دارد تا صاحبش را خشنود سازد بدلیل داشتن جثه غولپیکر باید او را از سنین پایین اجتماعی کرد. آموزشها را به خوبی فرا میگیرد و بهتر است تا زمانی که هنوز جثه آن قابل کنترل میباشد مطیع بودن را به او آموخت. معمولاً بعد از خوردن آب و غذا ریزش آب از دهان طبیعی میباشد. سِنت بِرنارد همچنین دیدبان خوبی است.
وزن و ارتفاع
وزن در نرها: (50-91) ک.گ، در ماده ها: (50-91) ک.گ
ارتفاع در نرها: (61-70) س.م، در ماده ها: (61-70) س.م
مشکلات سلامتی
غالباً سگ سلامتی است اما بیماریهای قلبی، مشکلات پوستی، مشکل کپل، برگشتگی پلک پایین به درون چشم و معده درد قابل ذکر میباشد. از آنجا که سِنت بِرنارد مشکل ورم معده دارد بهتر است در ازای یک وعده غذای بزرگ از دو یا سه وعده غذای کوچک بهره گرفت.
شرایط نگهداری
برای نگهداری در آپارتمان مناسب میباشد به شرطی که در طول روز فعالیت بدنی کافی داشته باشد . اصولاً در داخل خانه آرام است و یک حیاط کوچک مکان مناسبی را برایش فراهم میکند. میتواند در خارج از خانه نگهداری شود اما توجه داشته باشید که سِنت بِرنارد نسبت به اب و هوای گرم، اتاق و ماشین گرم حساسیت دارد. این حیوان به علت جثه ی بزرگ باید در باغ های بزرگ باشد تا خوب رشد کند
فعالیت بدنی
پیاده رویهای طولانی پیشنهاد میشود. نباید تولهها را قبل از آنکه استخوان بندیشان بطور کامل شکل بگیرد به ورزش و فعالیت بدنی زیاد، وادار نمود. پیاده روزهای کوتاه و بازیهای منظم تا سن دو سالگی کافی میباشد.
طول عمر
حدود 8-10 سال.
آراستن
هر دو نوع پوشش سِنت بِرنارد برای آراستن آسان میباشد. برس کشیدن و شانه زدن منظم و استحمام در مواقع ضروری پیشنهاد میشود. بهتر است به جای شامپو از صابون ملایم استفاه شود. چشمها باید مرتباً تمیز شود تا از عفونت آن جلوگیری شود. این نژاد دوبار در سال ریزش موی فصلی دارد.
تاریخچه
سِنت بِرنارد یک نژاد باستانی میباشد. اجداد او را احتمالاً Mastiff و Tibetan Mastiff تشکیل میدهند که 1000 سال پیش توسط رومیها به آلپ برده شدند. نقش سِنت بِرنارد بعنوان ناجی کوهستان از اواسط قرن 17 آغاز گردید و تا به امروز بیش از 2000 نفر توسط این سگ از مرگ حتمی نجات یافته اند. عملیات نجات سِنت بِرنارد این گونه است که ابتدا برفها را کنار زده و مصدوم را پیدا میکند سپس صورت او را می لیسد و در کنارش می خوابد تا گرم شود و در این مدت سگ دیگر جهت آوردن تیم نجات میرود. حس بویایی فوق العاده دارد و میتواند فرد مصدوم را تا مترها زیر برف ردیابی کند.
سیبرین هاسکی
سیبرین هاسکی (Siberian Husky)
مشخصات
مشخصات ظاهری
هاسکی سگی قدرتمند و کاری میباشد. در همه رنگها از سیاه یکدست تا سفید یافت میشود. معمولاً بصورت دو رنگ سیاه وسفید، طوسی و سفید، قرمز و سفید و نارنجی و سفید یافت میشود. رنگ نارنجی و سفید هستند و البته گاهی مالاموت ها آلاسکایی ها با این نژاد ترکیب میشوند و یا که مالامونت ها به رنگ های نارنجی معروفیت بیشتری داردن نمونه چشم آبی آن از اصالت بیشتری و استاندارد بیشتری و قیمت بیشتری برخوردار است البته آبی روشن و تیره هم دارد که یک بحث حرفه ای است. و آلاسکایین هاسکی نیز همان سیبریایی هست که به آلاسکا انتقال داده شده و در آنجا پرورش داده شده و با اختلاف کمی از نمونه اصلی میباشد که اختلافات این دو در اندازه, خطوطت صورت و خصوصیات رفتاری میباشد. که آلاسکایی ها فاقد خطوط اند و بیشتر سگ گله و سورتمه کش هستند و بیشتر به رنگ خاکستری و سفید یافت میشوند و رنگ چشم بیشتر آنها رنگ های تیره می باشد. در اکثر سگها صورت و زیر بدن سفید میباشد. گوشها حالت برافراشته و نوک تیز دارند و همانند سایر نژادهای سگ در سیبری دارای چشمان آبی رنگ میباشند. چشمها گاهی اوقات نیز دو رنگ است (آبی - قهوهای). در بین پنجهها دارای مو میباشد که این امر راه رفتن حیوان را بر روی برف و یخ آسان میسازد. لایه زیرین موها زبر و ضخیم و لایه بیرونی صاف و نرم میباشد. هاسکی قادر است تا در دمای ۶۰- درجه به راحتی زندگی کند.
خلق و خو
سگی آرام و بازیگوش میباشد. مشتاق و گاهی اوقات لجباز. به اعضای خانوادهای که در آن بزرگ میشود بسیار علاقهمند است. باهوش، اجتماعی و با محبت میباشد. اگرچه انرژی زیادی خصوصاً در تولگی دارد اما سگ سر براه و مطیعی میباشد. رابطه خوبی با کودکان دارد. بسیار کم واق واق میکند بنابراین دیدبان خوبی نمیباشد. استعداد خوبی در آموختن دارد اما این کار را باید با صبر و حوصله انجام داد چراکه هاسکی میتواند گاهی اوقات لجباز شود. اگر بیکار بماند خیلی زود حوصله اش سر میرود. از تنهایی بیزار است بنابراین اگر ساعات زیادی را بیرون از خانه سپری میکنید حتماً یک جفت و هم بازی برای سگ خود پیدا کنید. به غذای کمتری نسبت به آنچه به نظرمی رسد نیاز دارد. اگر از سنین پایین اجتماعی شود با سایر حیوانات مشکلی ندارد سگی واقعاً بازیگوش که با زور میتوان ان را اموزش داد.
وزن، ارتفاع
وزن در نرها: (۲۰-۲۷) کیلوگرم، در مادهها: (۱۶-۲۲) کیلوگرم ارتفاع در نرها: (۵۳-۶۰) سانتیمتر، در مادهها: (۵۱-۵۶) سانتیمتر
طول عمر
حدود ۱۲- ۱۵ سال
مشکلات سلامتی
اصولاً سگ سلامتی است. مشکلات کپل، بیماریهای چشمی همانند آب مروارید و ورم پوستی ناشی از کمبود روی قابل ذکر میباشد.
شرایط نگهداری
شب ها باید با پوشک مای داگ بخوابد
فعالیت بدنی
به فعالیت بدنی زیادی نیاز دارد اما نباید او را در هوای گرم به انجام ورزشهای سخت وادار نمود. یک حیاط بزرگ با نرده یا دیوارهای بلند پیشنهاد میشود. توجه کنید تا نردهها از زیر نیز بلند و محکم باشند چراکه هاسکی علاقه زیادی به کندن زمین دارد.
آراستن
به جز در فصول ریزش مو به آراستن زیادی نیاز ندارد (دوبار در سال ریزش مو دارد). برس کشیدن با شانه آهنی پیشنهاد میشود.
شیتزو
تاریخچه
مدارک و نقاشیهای بدست آمده از قرن ۱۶ میلادی سگهای کوچکی را نشان میدهند که شبیه به شیر میباشند. در قرن ۱۷ این نژاد از موطن خود یعنی تبت به پِکینگ برده و در آنجا پرورش یافت. اجداد او را نژادهای لهاسا آپسو و پیکینیز تشکیل میدهند. بعدها شیتزو سگ محبوب امپراطور چین گردید و تا سالیان زیادی چینیها از فروش و یا هدیه آنها به غرب خودداری میکردند اولین جفت از آن در سال ۱۹۳۰ به انگلستان وارد شد و در سال ۱۹۴۶ به ثبت رسید.
مشخصات
شیتزو باوقار، پر جنب و جوش، هشدار، شاد، شیرین و اهل تفریح و بازی است. او بسیار مهربان و و علاقه دارد روی پاهای شما بنشیند و به او محبت کنید. او با غریبهها دوست و خوش مشرب است. او یکی از محبوب ترین سگ در ایالات متحده است.
آموزش
شیتزواز سخت ترین نژادهای سگ برای آموزش است. او دستورات جدید را از تمام نژادهای دیگر کندتر میآموزد. شما باید به دقت و صبر بیشتری در هنگام آموزش او خرج کنید.
ریزش مو
ریزش موی شیتزو بسیار کم است و شما هیچوقت در خانه موهای اورا پیدا نخواهید کرد.
طول عمر
شیتزو حدود ۱۵ سال یا بیشتر عمر میکند.
شیهواهوا
چی وا وا (به اسپانیایی: Chihuahueño) کوچکترین نژاد سگ است که به نام ایالت چی وا وا در مکزیک نامگذاری شدهاست. خاستگاه اصلی این نژاد از سگ، کشور مکزیک میباشد.
مشخصات ظاهری
ارتفاع متغیر، بیش از نژادهای دیگر میباشد.
به طور کلی محدوده ارتفاع بین شش و ده اینچ است. با این حال برخی از سگهای قد بلند تا ۱۲ تا ۱۵ اینچ رشد میکنند.
وزن آنها بین ۱٫۵ و ۳٫۰ کیلوگرم (۳٫۳ - ۶٫۶ پوند) است.
فاکس تریر
فاکس تریر (به انگلیسی: FOX TERRIER)از نژادهای سگهای تریر است. منشا این سگ کشور انگلستان و همجوار آن می باشد. دو گونه اصلی این نژاد عبارتند از : فاکس تریر موصاف و فاکس تریر موسیمی.
فاکس تریر موصاف
این نژاد مخصوص شکار روباه است اما به ندرت به دنبال روباهی که در داخل زمین لانه ساخته می رود. این سگ همدم مناسبی میباشد و مهارت خاصی در گرفتن موش دارد. نژاد موصاف نسبت به نژاد موسیمی آرامتر بوده، کمتر تحریک پذیر میباشد. علاوه بر این شانه کردن نژاد مو صاف آسانتر بوده، سگ خانگی خوبی است. با بچهها هم رفتار خوبی دارد. از نظر ویژگیهای ظاهری، سگ کوچکی است که حالت چند ضلعی دارد. دم آن را باید تا نیمه کوتاه کرد. از لحاظ رنگ، سفیدی غالب است که در آن لکههای خرمایی یا سیاه هم دیده می شود. رنگ زیاد اهمیت ندارد زیرا ممکن است لکههای گندمگون، قرمز یا نقرهای هم دیده شود. ارتفاع آنها بین ۳۵ تا ۴۰ سانتی متر می باشد. این سگها عاشق شکار می باشند به طوری که اگر شکاری پیدا نشود، به طریقی دیگر دندان هایشان را به کار می اندازند لذا باید مراقب عابرین پیاده باشید.
فاکس تریر موسیمی یا مو مجعد
پر تحرک، سرزنده و بازیگوش می باشند و اشتیاق و علاقه خاصی به شکار دارند. از این سگها برای تعقیب و شکار حیواناتی که در زیر زمین لانه می سازند استفاده می شود.از خصوصیات این سگ فعالیت فوق العاده و خستگی ناپذیر آنهاست. نگهداری این سگها آسان است اما به تمرین و فعالیت زیادی نیاز دارند. گونه موسیمی، سگ خانگی مناسبی می باشد. از نظر ویژگیهای ظاهری، دارای جثه ای کوچک و نسبتاً چند ضلعی با گوشهای کوچک تیز است که به طرف جلو خم میشود دم آن را باید تا نیمه کوتاه کرد. از لحاظ رنگ، سفیدی در آن غالب است و لکههای سیاه یا خرمایی در آن دیده می شود. رنگ آن خیلی اهمیت ندارد ولی رنگهای گنمگون، قرمز، نقرهای آن چندان خوشایند نیست. سگهای نر ۳۸٫۵ سانتی متر ارتفاع و ۸٫۵ کیلوگرم مزن و سگهای ماده ۳۶ سانتی متر ارتفاع و ۷ کیلوگرم وزن دارند.
کانگال
کانگال(به انگلیسی: Kangal) یک سگ اصیل ترک است که بیشتر به عنوان سگ گله یا نگهبان مورد استفاده قرار میگیرد از جثه بزرگ و استخوان بندی قوی برخوردار است و بشدت نترس و شجاع میباشد. این سگ از نژاد اصیل است و یک کانگال اصیل به راحتی از کانگال دورگه قابل شناسایی است.
خصوصیات ظاهری
از خصوصیات ظاهری آن میتوان به بدن تراشیده و خشک، پوزه و سر بزرگ و به رنگ مشکی و گوشهای افتاده اشاره کرد همچنین این نژاد در رنگهای سفید، شیری و خاکستری بعضاً با رگههای سیاه موجود میباشد.
ظاهر این سگ به سگ سراب و سگ افغانی شباهتهایی دارد که این به دلیل موقعیت نزدیک جغرافیایی این سه نژاد میباشد. قد و اندازه کانگال از ۷۷ تا ۸۶ سانتیمتر و وزنش از ۵۰ تا ۶۶ کیلوگرم متغیر است. واز لحاظ یادگیری در حد ژرمن شپرد باهوش است. از خصوصیات بارز آن میتوان به اعتماد به نفس بالا در برخورد با سگسانان دیگر اشاره کرد. با اینکه کانگال یک ماستیف است اما در مقایسه با بعضی ماستیفها وزن سبک تری دارد و به رغم وزن کمتر از چالاکی بیشتری برخوردار است. در این سگ اضافه وزن دیده نمیشود. برای بهره وری کامل از خصوصیتها، این نژاد نیازمند تربیت صحیح واصولی میباشد. از کانگال به عنوان نگهبان و سگ گله استفاده میشود و نمیتوان آن را در محیط آپارتمانی نگهداری کرد. کانگال خصوصیت حمله به هر تهدیدی را دارد لزا نباید قلاده آنرا در محیطهای پر رفتوآمد باز گذاشت.
کوتون دو تولیر
کوتون دو تولیر سگی کوچک با رنگ معمولا سفید که بسیار شبیه مالتیزها می باشد. بسیار مهربان، احساساتی و علاقه مند به صاحب (یا صاحبان) و منزل بوده و با کودکان بسیار با احتیاط رفتار میکند. وزن آن معمولا در حدود 4 الی 6 کیلوگرم و قد آن در حدود 30 سانتی متر می باشد. جنس موها بسیار لطیف مشابه پنبه میباشد.
کیرن تریر
کِیرن تریر (به انگلیسی: CAIRN TERRIER)از نژادهای سگهای تریر است. این سگ سرزنده و با وفا است و می تواند در تمام شرایط آب و هوایی به عنوان سگ خانگی مورد بهره برداری قرار گیرد. این سگها کاوش و جستجو در محیط اطرافشان را دوست دارند. این سگها خیلی هوشیار و باهوش هستند و در گرفتن موش مهارت خاصی دارند. هرگز مو و دم این سگها را کوتاه نباید کرد. از نظر ویژگیهای ظاهری شبیه روباه بوده، کوچک هستند و دارای گوشهای تیزی می باشند. موی آنها زبر است و پاهای آنها کوتاه و دم آنها نیز متوسط می باشد. به رنگهای قرمز، شنی، خاکستری، گندمگون یا متمایل به سیاه دیده می شوند. نقاط تیره در گوش و پوزه متداول است.
در اسکاتلند تپههای کوچکی از سنگ به نام توده سنگ ساخته میشد. اما حیواناتی بودند که این توده سنگها را غارت میکردند و توله شکاری توده سنگی (به انگلیسی: Cairn Terrier) که شبیه توده سنگ ثابت در یکجا میماند برای به دام انداختن این حیوانات به کار گرفته میشد و همینطور از این سگها برای مشخص کردن مرزسرحد و حتی یافتن قبور کمک گرفته میشد.
تازی، تانجی، تاژی و یا تانژی که در کشورهای غربی با نامهای دیگری از جمله سلوکی و پرشین گریهاوند ( به انگلیسی: Persian Greyhound , Saluki ) نوعی از سگسانان است که در گذشته و حال در مناطق آسیا و خاورمیانه برای شکار بکار میرفتهاست. امروز نیز در ایران به شکار با آن میپردازند اما در ایران و اغلب کشورهای جهان همچنین به عنوان سگ خانگی یا برای شرکت در مسابقه نگهداری میشود. تازی سرعت بسیار زیادی دارد و با آن میتوان حیوانات تیزپا مانند آهو و خرگوش را شکار کرد.اینگونه سگها تقریباً در تمامی مناطق آب و هوایی ایران و جهان قابلیت زندگی کردن دارند.
نام
این سگ را در برخی از زبانها به نامهای تازی ایرانی، پرشین گریهاوند و سالوکی میشناسند. در عربی به آن سلوقی میگویند. تازی، تاژی، تانژی، سگ تازی، نامهایی است که در فارسی برای این حیوان بکار رفته است و در زبان عربی و انگلیسی سلوقی، سالوقی و سالوکی (تلفظ و ضبط ناشی از آوانگاری نام عربی «سلوقی» در متنهای اروپایی) گفته میشود.
یک تصور این است که «تازی» در فارسی از مصدر «تاختن» و «تازیدن» میآید که با ویژگی دوندگی این نوع سگ متناسب است.
ز تازیدن گور و گرد سوار برآمد همی دود از آن مرغزار. (فردوسی)
تازند رخش بدعت و سازند تیر کید اما سفندیار مرا تهمتن نیند. (خاقانی)
تاریخ
در یافتههای باستانشناسانهی شوش، چغا میش و تپهسبز در غرب ایران (مزوپوتامیا) سفالینههای بسیاری با نقش تازی در حال دویدن و شکار یافت شده است که از جمله میتوان به این ظرف ۶ تا ۷ هزار ساله در موزهی لوور اشاره کرد. سفالینهی تازی و بزکوهی
در برخی از ظروف سفالین منقوش به نقوشی از سگهای تازی در تعقیب حیواناتی از جمله گوزن، آهو و بزکوهی برمی خوریم که با نهایت دقت و به سبکی انتزاعی ترسیم شده است. سفالینههای مکشوف از تل باکون در نزدیکی تخت جمشید نمونههای منحصربهفردی از نقوش تازی را از ۴۲۰۰ تا ۳۸۰۰ سال پیش از میلاد به نمایش گذاشتهاند. باریکی اندام، دستها و پاهای بلند و کشیده، پوزه باریک و دمی حلقه مانند همه از خصوصیات بارز سگهای تازی است که بر این سفالها تصویر شده است.
همچنین میتوان به سنگنگاریهای یافت شده در خمین و گلپایگان استان اصفهان اشاره کرد که علیرقم نبود تحقیقات دیرینهشناسانهی کافی روی آنها و از روی دیگر شواهد و سبک آثار به دوران پیش از کشاورزی ( در ایران از ۱۲ هزار سال پیش کشاورزی صورت میگرفته است) نسبت داده میشوند. نمونهای از این سنگنگاریها نقش شکارچی سواره بههمراه پرندهی شکاری بر روی دستش و تازیش بر روی اسب اشاره کرد.ببینیدوببینید
دیگر آثار قدیمی حضور سگهای تازی را در منطقهای یافتند که قدیمیترین محل سکونت بشر در دشت بود. در تپههای باستانی سیلک، واقع در نزدیکی شهر کاشان، علاوه بر استخوان حیوانات اهلی دوران پیشین، استخوانهای یک سگ تازی نیز به دست آمد که متعلق به هزاره چهارم پیش از میلاد بود.
علاوه بر ظروف سفالین، نقش تازیها را بر روی مهرها و اثر مهرهای به جا مانده از ایران باستان نیز میتوان مشاهده کرد.
همچنین در وندیداد اوستا و در فرگرد ۱۰ شاهد قوانینی برای حمایت از سگها هستیم که در آن نام سگ شکاری نیز عنوان شده است. بهعلاوه در بندهش دیگر کتاب زرتشتیان که در مورد آفرینش و انواع موجودات سخن میگوید نامی از سگان شکاری به میان آمده است.
از آثار یافت شده در گورهای فراعنه مصر که متعلق به ۲۱۰۰ سال پیش از میلاداند شواهدی به دست آمد که نشان میدهد در آن زمان اجساد سلوکیها را مانند خداوندگارشان مومیایی کرده و به خاک میسپردند.
تازیها در میان اعراب نیز دارای اهمیت و ارزش بالایی بودهاند. آنان این سگها را "سلوقی" مینامند و همواره در طول زمان قبایل بدوی عرب برای تامین مایحتاج خود وابسته به قدرت خارق العاده سلوکیها بودهاند. اگر چه سگ در دین اسلام نجس شمرده میشود اما استثناهایی در مورد این نژاد خاص میان اعراب وجود داشت. بنا بر اعتقاد آنان سلوکی هدیهای از جانب خداوند بود. آنان تنها سگانی بودند که اجازه داشتند داخل خیمه شیخهای عرب بنشینند. در میان اعراب علاقه و گرامی داشت نسبت به این سگ به حدی بود که آن را «ال حُر» مینامیدند که به معنای حیوان آزاده و اصیل است.
علیرغم مشکلات اسلام بعد از پیامبر با سگان، در قرآن و سورهی مائده، آیه ۴ آمده است :
یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ فَكُلُواْ مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُواْ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ.
که در اینجا مکلبین اشاره به حیواناتی دارد که مانند سگ شکاری برای شکار تعلیم داده شدهاند. و ترجمهی آن به این صورت است: نقل به مضمون «... از صیدی که حیوانات آموزشدیدهتان (مانند سگ) برایتان میآورند بخورید.»
شکار با سگهای تازی
در اسطورههای ایرانی شکار آموختن به سگان از ابداعات هوشنگ پیشدادی است.
در گذشته شاهان و بزرگان به شکار با سگهای تازی علاقه داشتند و همیشه در تازی-خانههای آنها تعداد زیادی تازی آموزشدیده وجود داشت که هر یک دارای خدمه و مسئول خاص خود بودند. سلطان محمود غزنوی تمام سلوکیهای خود را جل اطلس و زربفت میپوشاند و گردن بند جواهرنشان به گردنشان میانداخت. در رستم التواریخ نیز آمده است، در دوران صفویه مسئول سگهای شکاری را «تازیکش باشی» مینامیدند و سلوکی خانههای آنها پر بود از «سگان شیرگیر پلنگ فرسا و تازیهای نخجیر گیر آهو ربا.»
از سلوکیها برای شکار انواع حیوانات از قبیل آهو، جبیر، گور و خرگوش استفاده میشود.
انواع تازی در ایران
در ایران چند نوع تازی وجود دارد
تازی کردی در غرب و شمالغرب دیده میشود و معمولن ظریف است و سریع و برای شکار خرگوش و آهو از آن استفاده میشود.
تازی شرق ایران که در استانهای خراسان و سیستان دیده میشود شباهت بسیاری به تازی کردی دارد و درشتاندام است و با آن گراز و خرگوش و آهو و ... شکار میشود.
تازی کوسه در مناطق جنوبغربی و همچنین برخی مناطق جنوب شرقی دیده میشود و بدن و گوش آن کمموتر است.
تازی بلوچی در جنوب استان سیستان و در ملک بلوچستان دیده میشود. با بدنی مو دار و با موهایی بسیار بلند که در هم تنیده میشوند.
در شمال شرق ایران (برای مثال استان گلستان) نیز از دیرباز تازی وجود داشته و برای شکار بهکار برده میشده است. این تازی با تازیهای کرد و بعضی مناطق شرق ایران شباهت بسیار دارد.
تازیها امروزه در مناطق روستایی و یا نزد بادیهنشینهای مناطق مرزی ایران نیز وجود دارند که هر منطقه جثه و رنگ ویژهای دارد اما همهی این انواع به عنوان تازی ایرانی و در یک گروه قرار میگیرند. کما اینکه بهجز انواع بسیار پرموی بلوچی بقیهی انواع تقریبن در کلیهی مناطق یاد شده به صورت موردی قابل رویت هستند.
پوشش مو در بدن تازی
گوش و بدن مودار
گوش مودار و بدن کم مو
گوش و بدن با موهای خیلی کوتاه
گوش و بدن با موهای کاملاً بلند
سنت برنارد
توضیحات
سِنت بِرنارد سگی بزرگ جثه، قدرتمند، عضلانی به همراه سری بزرگ و قدرتمند میباشد. هر چقدر ارتفاع حیوان بیشتر باشد ارزشمندتر است. پوشش خارجی در دو نوع زبر و سخت، صاف و نرم وجود دارد که هر دو نوع آن به رنگ سفید به همراه لکههای قهوهای، قرمز و سیاه میباشد. معمولاً صورت و گوشها به رنگ سیاه میباشد. موهای زبر و زمخت از طول بیشتری برخوردار است. دارای پاهای بزرگ و پر مو میباشد که امکان راه رفتن را بر روی برف و یخ برای او فراهم میآورد. حس بویایی قوی دارد و به نظر میآید که از حس ششم نسبت به وقوع حوادثی مانند بهمن و طوفان برخوردار میباشد.
خلق وخو
بسیار آرام و دوستانه میباشد. رفتار کودکان را به خوبی تحمل میکند و با آنها کنار میآید. سِنت بِرنارد به آرامی راه میرود. بسیار باوفا است و علاقه دارد تا صاحبش را خشنود سازد بدلیل داشتن جثه غولپیکر باید او را از سنین پایین اجتماعی کرد. آموزشها را به خوبی فرا میگیرد و بهتر است تا زمانی که هنوز جثه آن قابل کنترل میباشد مطیع بودن را به او آموخت. معمولاً بعد از خوردن آب و غذا ریزش آب از دهان طبیعی میباشد. سِنت بِرنارد همچنین دیدبان خوبی است.
وزن و ارتفاع
وزن در نرها: (50-91) ک.گ، در ماده ها: (50-91) ک.گ
ارتفاع در نرها: (61-70) س.م، در ماده ها: (61-70) س.م
مشکلات سلامتی
غالباً سگ سلامتی است اما بیماریهای قلبی، مشکلات پوستی، مشکل کپل، برگشتگی پلک پایین به درون چشم و معده درد قابل ذکر میباشد. از آنجا که سِنت بِرنارد مشکل ورم معده دارد بهتر است در ازای یک وعده غذای بزرگ از دو یا سه وعده غذای کوچک بهره گرفت.
شرایط نگهداری
برای نگهداری در آپارتمان مناسب میباشد به شرطی که در طول روز فعالیت بدنی کافی داشته باشد . اصولاً در داخل خانه آرام است و یک حیاط کوچک مکان مناسبی را برایش فراهم میکند. میتواند در خارج از خانه نگهداری شود اما توجه داشته باشید که سِنت بِرنارد نسبت به اب و هوای گرم، اتاق و ماشین گرم حساسیت دارد. این حیوان به علت جثه ی بزرگ باید در باغ های بزرگ باشد تا خوب رشد کند
فعالیت بدنی
پیاده رویهای طولانی پیشنهاد میشود. نباید تولهها را قبل از آنکه استخوان بندیشان بطور کامل شکل بگیرد به ورزش و فعالیت بدنی زیاد، وادار نمود. پیاده روزهای کوتاه و بازیهای منظم تا سن دو سالگی کافی میباشد.
طول عمر
حدود 8-10 سال.
آراستن
هر دو نوع پوشش سِنت بِرنارد برای آراستن آسان میباشد. برس کشیدن و شانه زدن منظم و استحمام در مواقع ضروری پیشنهاد میشود. بهتر است به جای شامپو از صابون ملایم استفاه شود. چشمها باید مرتباً تمیز شود تا از عفونت آن جلوگیری شود. این نژاد دوبار در سال ریزش موی فصلی دارد.
تاریخچه
سِنت بِرنارد یک نژاد باستانی میباشد. اجداد او را احتمالاً Mastiff و Tibetan Mastiff تشکیل میدهند که 1000 سال پیش توسط رومیها به آلپ برده شدند. نقش سِنت بِرنارد بعنوان ناجی کوهستان از اواسط قرن 17 آغاز گردید و تا به امروز بیش از 2000 نفر توسط این سگ از مرگ حتمی نجات یافته اند. عملیات نجات سِنت بِرنارد این گونه است که ابتدا برفها را کنار زده و مصدوم را پیدا میکند سپس صورت او را می لیسد و در کنارش می خوابد تا گرم شود و در این مدت سگ دیگر جهت آوردن تیم نجات میرود. حس بویایی فوق العاده دارد و میتواند فرد مصدوم را تا مترها زیر برف ردیابی کند.
سیبرین هاسکی
سیبرین هاسکی (Siberian Husky)
مشخصات
مشخصات ظاهری
هاسکی سگی قدرتمند و کاری میباشد. در همه رنگها از سیاه یکدست تا سفید یافت میشود. معمولاً بصورت دو رنگ سیاه وسفید، طوسی و سفید، قرمز و سفید و نارنجی و سفید یافت میشود. رنگ نارنجی و سفید هستند و البته گاهی مالاموت ها آلاسکایی ها با این نژاد ترکیب میشوند و یا که مالامونت ها به رنگ های نارنجی معروفیت بیشتری داردن نمونه چشم آبی آن از اصالت بیشتری و استاندارد بیشتری و قیمت بیشتری برخوردار است البته آبی روشن و تیره هم دارد که یک بحث حرفه ای است. و آلاسکایین هاسکی نیز همان سیبریایی هست که به آلاسکا انتقال داده شده و در آنجا پرورش داده شده و با اختلاف کمی از نمونه اصلی میباشد که اختلافات این دو در اندازه, خطوطت صورت و خصوصیات رفتاری میباشد. که آلاسکایی ها فاقد خطوط اند و بیشتر سگ گله و سورتمه کش هستند و بیشتر به رنگ خاکستری و سفید یافت میشوند و رنگ چشم بیشتر آنها رنگ های تیره می باشد. در اکثر سگها صورت و زیر بدن سفید میباشد. گوشها حالت برافراشته و نوک تیز دارند و همانند سایر نژادهای سگ در سیبری دارای چشمان آبی رنگ میباشند. چشمها گاهی اوقات نیز دو رنگ است (آبی - قهوهای). در بین پنجهها دارای مو میباشد که این امر راه رفتن حیوان را بر روی برف و یخ آسان میسازد. لایه زیرین موها زبر و ضخیم و لایه بیرونی صاف و نرم میباشد. هاسکی قادر است تا در دمای ۶۰- درجه به راحتی زندگی کند.
خلق و خو
سگی آرام و بازیگوش میباشد. مشتاق و گاهی اوقات لجباز. به اعضای خانوادهای که در آن بزرگ میشود بسیار علاقهمند است. باهوش، اجتماعی و با محبت میباشد. اگرچه انرژی زیادی خصوصاً در تولگی دارد اما سگ سر براه و مطیعی میباشد. رابطه خوبی با کودکان دارد. بسیار کم واق واق میکند بنابراین دیدبان خوبی نمیباشد. استعداد خوبی در آموختن دارد اما این کار را باید با صبر و حوصله انجام داد چراکه هاسکی میتواند گاهی اوقات لجباز شود. اگر بیکار بماند خیلی زود حوصله اش سر میرود. از تنهایی بیزار است بنابراین اگر ساعات زیادی را بیرون از خانه سپری میکنید حتماً یک جفت و هم بازی برای سگ خود پیدا کنید. به غذای کمتری نسبت به آنچه به نظرمی رسد نیاز دارد. اگر از سنین پایین اجتماعی شود با سایر حیوانات مشکلی ندارد سگی واقعاً بازیگوش که با زور میتوان ان را اموزش داد.
وزن، ارتفاع
وزن در نرها: (۲۰-۲۷) کیلوگرم، در مادهها: (۱۶-۲۲) کیلوگرم ارتفاع در نرها: (۵۳-۶۰) سانتیمتر، در مادهها: (۵۱-۵۶) سانتیمتر
طول عمر
حدود ۱۲- ۱۵ سال
مشکلات سلامتی
اصولاً سگ سلامتی است. مشکلات کپل، بیماریهای چشمی همانند آب مروارید و ورم پوستی ناشی از کمبود روی قابل ذکر میباشد.
شرایط نگهداری
شب ها باید با پوشک مای داگ بخوابد
فعالیت بدنی
به فعالیت بدنی زیادی نیاز دارد اما نباید او را در هوای گرم به انجام ورزشهای سخت وادار نمود. یک حیاط بزرگ با نرده یا دیوارهای بلند پیشنهاد میشود. توجه کنید تا نردهها از زیر نیز بلند و محکم باشند چراکه هاسکی علاقه زیادی به کندن زمین دارد.
آراستن
به جز در فصول ریزش مو به آراستن زیادی نیاز ندارد (دوبار در سال ریزش مو دارد). برس کشیدن با شانه آهنی پیشنهاد میشود.
شیتزو
تاریخچه
مدارک و نقاشیهای بدست آمده از قرن ۱۶ میلادی سگهای کوچکی را نشان میدهند که شبیه به شیر میباشند. در قرن ۱۷ این نژاد از موطن خود یعنی تبت به پِکینگ برده و در آنجا پرورش یافت. اجداد او را نژادهای لهاسا آپسو و پیکینیز تشکیل میدهند. بعدها شیتزو سگ محبوب امپراطور چین گردید و تا سالیان زیادی چینیها از فروش و یا هدیه آنها به غرب خودداری میکردند اولین جفت از آن در سال ۱۹۳۰ به انگلستان وارد شد و در سال ۱۹۴۶ به ثبت رسید.
مشخصات
شیتزو باوقار، پر جنب و جوش، هشدار، شاد، شیرین و اهل تفریح و بازی است. او بسیار مهربان و و علاقه دارد روی پاهای شما بنشیند و به او محبت کنید. او با غریبهها دوست و خوش مشرب است. او یکی از محبوب ترین سگ در ایالات متحده است.
آموزش
شیتزواز سخت ترین نژادهای سگ برای آموزش است. او دستورات جدید را از تمام نژادهای دیگر کندتر میآموزد. شما باید به دقت و صبر بیشتری در هنگام آموزش او خرج کنید.
ریزش مو
ریزش موی شیتزو بسیار کم است و شما هیچوقت در خانه موهای اورا پیدا نخواهید کرد.
طول عمر
شیتزو حدود ۱۵ سال یا بیشتر عمر میکند.
شیهواهوا
چی وا وا (به اسپانیایی: Chihuahueño) کوچکترین نژاد سگ است که به نام ایالت چی وا وا در مکزیک نامگذاری شدهاست. خاستگاه اصلی این نژاد از سگ، کشور مکزیک میباشد.
مشخصات ظاهری
ارتفاع متغیر، بیش از نژادهای دیگر میباشد.
به طور کلی محدوده ارتفاع بین شش و ده اینچ است. با این حال برخی از سگهای قد بلند تا ۱۲ تا ۱۵ اینچ رشد میکنند.
وزن آنها بین ۱٫۵ و ۳٫۰ کیلوگرم (۳٫۳ - ۶٫۶ پوند) است.
فاکس تریر
فاکس تریر (به انگلیسی: FOX TERRIER)از نژادهای سگهای تریر است. منشا این سگ کشور انگلستان و همجوار آن می باشد. دو گونه اصلی این نژاد عبارتند از : فاکس تریر موصاف و فاکس تریر موسیمی.
فاکس تریر موصاف
این نژاد مخصوص شکار روباه است اما به ندرت به دنبال روباهی که در داخل زمین لانه ساخته می رود. این سگ همدم مناسبی میباشد و مهارت خاصی در گرفتن موش دارد. نژاد موصاف نسبت به نژاد موسیمی آرامتر بوده، کمتر تحریک پذیر میباشد. علاوه بر این شانه کردن نژاد مو صاف آسانتر بوده، سگ خانگی خوبی است. با بچهها هم رفتار خوبی دارد. از نظر ویژگیهای ظاهری، سگ کوچکی است که حالت چند ضلعی دارد. دم آن را باید تا نیمه کوتاه کرد. از لحاظ رنگ، سفیدی غالب است که در آن لکههای خرمایی یا سیاه هم دیده می شود. رنگ زیاد اهمیت ندارد زیرا ممکن است لکههای گندمگون، قرمز یا نقرهای هم دیده شود. ارتفاع آنها بین ۳۵ تا ۴۰ سانتی متر می باشد. این سگها عاشق شکار می باشند به طوری که اگر شکاری پیدا نشود، به طریقی دیگر دندان هایشان را به کار می اندازند لذا باید مراقب عابرین پیاده باشید.
فاکس تریر موسیمی یا مو مجعد
پر تحرک، سرزنده و بازیگوش می باشند و اشتیاق و علاقه خاصی به شکار دارند. از این سگها برای تعقیب و شکار حیواناتی که در زیر زمین لانه می سازند استفاده می شود.از خصوصیات این سگ فعالیت فوق العاده و خستگی ناپذیر آنهاست. نگهداری این سگها آسان است اما به تمرین و فعالیت زیادی نیاز دارند. گونه موسیمی، سگ خانگی مناسبی می باشد. از نظر ویژگیهای ظاهری، دارای جثه ای کوچک و نسبتاً چند ضلعی با گوشهای کوچک تیز است که به طرف جلو خم میشود دم آن را باید تا نیمه کوتاه کرد. از لحاظ رنگ، سفیدی در آن غالب است و لکههای سیاه یا خرمایی در آن دیده می شود. رنگ آن خیلی اهمیت ندارد ولی رنگهای گنمگون، قرمز، نقرهای آن چندان خوشایند نیست. سگهای نر ۳۸٫۵ سانتی متر ارتفاع و ۸٫۵ کیلوگرم مزن و سگهای ماده ۳۶ سانتی متر ارتفاع و ۷ کیلوگرم وزن دارند.
کانگال
کانگال(به انگلیسی: Kangal) یک سگ اصیل ترک است که بیشتر به عنوان سگ گله یا نگهبان مورد استفاده قرار میگیرد از جثه بزرگ و استخوان بندی قوی برخوردار است و بشدت نترس و شجاع میباشد. این سگ از نژاد اصیل است و یک کانگال اصیل به راحتی از کانگال دورگه قابل شناسایی است.
خصوصیات ظاهری
از خصوصیات ظاهری آن میتوان به بدن تراشیده و خشک، پوزه و سر بزرگ و به رنگ مشکی و گوشهای افتاده اشاره کرد همچنین این نژاد در رنگهای سفید، شیری و خاکستری بعضاً با رگههای سیاه موجود میباشد.
ظاهر این سگ به سگ سراب و سگ افغانی شباهتهایی دارد که این به دلیل موقعیت نزدیک جغرافیایی این سه نژاد میباشد. قد و اندازه کانگال از ۷۷ تا ۸۶ سانتیمتر و وزنش از ۵۰ تا ۶۶ کیلوگرم متغیر است. واز لحاظ یادگیری در حد ژرمن شپرد باهوش است. از خصوصیات بارز آن میتوان به اعتماد به نفس بالا در برخورد با سگسانان دیگر اشاره کرد. با اینکه کانگال یک ماستیف است اما در مقایسه با بعضی ماستیفها وزن سبک تری دارد و به رغم وزن کمتر از چالاکی بیشتری برخوردار است. در این سگ اضافه وزن دیده نمیشود. برای بهره وری کامل از خصوصیتها، این نژاد نیازمند تربیت صحیح واصولی میباشد. از کانگال به عنوان نگهبان و سگ گله استفاده میشود و نمیتوان آن را در محیط آپارتمانی نگهداری کرد. کانگال خصوصیت حمله به هر تهدیدی را دارد لزا نباید قلاده آنرا در محیطهای پر رفتوآمد باز گذاشت.
کوتون دو تولیر
کوتون دو تولیر سگی کوچک با رنگ معمولا سفید که بسیار شبیه مالتیزها می باشد. بسیار مهربان، احساساتی و علاقه مند به صاحب (یا صاحبان) و منزل بوده و با کودکان بسیار با احتیاط رفتار میکند. وزن آن معمولا در حدود 4 الی 6 کیلوگرم و قد آن در حدود 30 سانتی متر می باشد. جنس موها بسیار لطیف مشابه پنبه میباشد.
کیرن تریر
کِیرن تریر (به انگلیسی: CAIRN TERRIER)از نژادهای سگهای تریر است. این سگ سرزنده و با وفا است و می تواند در تمام شرایط آب و هوایی به عنوان سگ خانگی مورد بهره برداری قرار گیرد. این سگها کاوش و جستجو در محیط اطرافشان را دوست دارند. این سگها خیلی هوشیار و باهوش هستند و در گرفتن موش مهارت خاصی دارند. هرگز مو و دم این سگها را کوتاه نباید کرد. از نظر ویژگیهای ظاهری شبیه روباه بوده، کوچک هستند و دارای گوشهای تیزی می باشند. موی آنها زبر است و پاهای آنها کوتاه و دم آنها نیز متوسط می باشد. به رنگهای قرمز، شنی، خاکستری، گندمگون یا متمایل به سیاه دیده می شوند. نقاط تیره در گوش و پوزه متداول است.
در اسکاتلند تپههای کوچکی از سنگ به نام توده سنگ ساخته میشد. اما حیواناتی بودند که این توده سنگها را غارت میکردند و توله شکاری توده سنگی (به انگلیسی: Cairn Terrier) که شبیه توده سنگ ثابت در یکجا میماند برای به دام انداختن این حیوانات به کار گرفته میشد و همینطور از این سگها برای مشخص کردن مرزسرحد و حتی یافتن قبور کمک گرفته میشد.
جهتیابی با نشانههای طبیعی
هرگونهای از درختان برشها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر میگذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب.
این روشها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابلملاحظهای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگلهای انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آنها- برخی روشها کارا نخواهند بود. اگر از علامتهای طبیعی استفاده میکنید، برای تصمیمگیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که میتوانید پیدا کنید.
بسیاری از روشهای زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهٔ شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
۱- جهتیابی با خزهها و گلسنگها: سمت شمالی درختان و تختهسنگها، گلسنگها و خزههای بیشتری دارد؛ چرا که نمناکتر و مرطوبتر از سمت جنوبی آنهاست.
خزه در جایی رشد میکند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محلهای خنک و نمناک. تنهٔ درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزهها معمولاً بیشتر در این سمت میرویند.
این روش همیشه نتیجهٔ درست به ما نمیدهد. ۱) هرچند سمت شمالی در سایهٔ بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزهها رطوبت مهمتر از سایه است(جایی که رطوبت در آنجا بیشتر ماندگار است). ۲) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. ۳) در یک اقلیم بارانی(جنگلها و بیشههای مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همهطرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کردهاست). ۴) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. ۵) در مناطق خشک هم که اصلاً خزهای وجود ندارد!
ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکانهای سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ.
۲- جهتیابی با درختان: از آنجا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمتشان شاخوبرگ کمتری دارند.
به دلیل آنکه آفتاب بیشتر از سمت جنوب میتابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد میکنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت میکند. این درختها در جنوب بیشتر دیده میشوند.
پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازکتر است.
پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان میدهد؛ سمت پوسیده شمال است.
به خاطر نوع تابش خورشید، شاخههای جنوبی اکثر درختان افقیتر و شاخههای شمالی عمودیترند.
در کوههای سنگی، کاجهای انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی میرویند.
معمولاً درختان برگ ریز در شیبهای جنوبی تپهها میرویند و سراشیبهای شمالی همیشه سبز است.
زمینِ اطراف ریشهٔ درختان، به سمت جنوب سستتر و توخالیتر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفتتر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست.
رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپهها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود.
۳-جهتیابی با تنهٔ درختان بریدهشده: اگر مقطع درخت بریدهشدهای را نگاه کنید، تعدادی دایرهٔ هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت میباشد. درختی که بطور دائم آفتاب به تنهاش بتابد، دایرههای نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیکتر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقههای سنی درخت به هم نزدیکتر باشد سمت شمال را مشخص میکند، و سمتی که خطوط حلقههای سنی از هم فاصلهٔ بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان میدهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن.
۴- جهتیابی به کمک گلها و گیاهان: گیاهان، و گلهای درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق.
برخی گیاهان برای جهتیابی اشتهار یافتهاند. مثلاً در آمریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهتگیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطبنما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» میخوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهٔ این سرزمین از این گیاه برای جهتیابی استفاده میکردهاند.
اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهتیاب است. این گیاه که در سرزمینهای گرم و خشک میروید، برگهایش رو به شمال یا جنوب است.
همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخههایش شرقی-غربی اند.
همانطور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را میتوان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روشهای دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند.
۵- جهتیابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که میوزند، نامگذاری میکنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقهای باد غالب و برجستهای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانیتر بوده و در جهت خاصی میوزد. با دانستن جهت بادهای غالب میتوانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید.
معمولاً نام باد را از جهتی که وزیدهاست، نامگذاری میکنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب میوزد.
برای جهتیابی به کمک باد غالب، ۱) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. ۲) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقهٔ ما باد غالب از شرق میوزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهتهای اصلی هم به سادگی یافته میشوند.
نکتهٔ اول: اگر جهت باد غالب منطقهتان را نمیدانید، اطلاعات زیر ممکن است کمککار باشد:
در نواحی معتدل، باد غالب از غرب میوزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی)
در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد.
در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق میوزد.
نکتهٔ دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم:
در هر منطقهای باد غالب ویژگیهای خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر میکند.
باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برفهای باد آورنده و در جهت علفهای بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد.
الف)درختان:
جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقهاست. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شدهاند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیدهاست.
اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کردهاست.
در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخههای جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان میشود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخههای جوان میشود.
درختی که برای تعیین جهت استفاده میشود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند.
از آنجا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، باید یافتههای خود را با مشاهدهٔ درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید.
ب)ماسه و برف:
امواج ماسه در بیابانها، و امواج پستی-بلندیهای برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان میدهند. البته گاه به خاطر آنکه این موجها خیلی کوچکاند و از چند سانتیمتر تجاوز نمیکنند، برای یافتن باد غالب نمیتوانند کمککار باشند، زیرا میتوانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند.
در بیابانها انواع مختلف تلماسهها وجود دارند، که شکل آنها جهت باد غالب را نمایان میسازد؛ همچنین در مورد تلیخهای قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برفاند، باد غالب تودههای برف را میراند و آنها را تبدیل به تلهای برآمدهای میسازد. این تلها از چند سانتیمتر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل میشوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل میکند.
ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلاً مردم کنار ساحل با نسیم دریا مأنوساند. معمولاً بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا میوزد. در شب هم معمولاً جهت نسیم برعکس میشود و از خشکی به سمت دریا میوزد. نسیم مشابهی در درهها و کوهها میوزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن میگیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره میوزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهتمان است، میتوانیم جهتهای اصلی را بیابیم.
د) هوای گرم و سرد: در نیمکرهٔ شمالی زمین هوایی که از شمال میآید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب میآید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است).
هـ) سایر موارد:
اگر گمان میکنید که بادی که در لحظه میوزد باد غالب منطقهاست، میتوانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان میتوانید جهت باد را بفهمید.
میتوانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ بهویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده میشوند.
در روی دریا و اقیانوسها بادهای غالب دارای ویژگیها و ابرهای خاص خود هستند.
۶- جهتیابی به کمک رودخانهها: بسیاری از رودها و نهرها در نیمکرهٔ شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلاً رود نیل -که تماماً در نیمکرهٔ شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه میریزد.
۷- جهتیابی به کمک حیوانات و حشرات:
مورچهها خاکِ لانهٔ خود را به سمت جنوب یا شرق میریزند. مورچهها چنین میکنند تا در هنگام روز خاکریزشان به عنوان سایهبانی برایشان عمل کند، تا راحتتر کار خود را انجام دهند.
مورچهها خانههای خود(مورتپهها) را بر روی شیبهای جنوب شرقی میسازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمتها میتابد. آنها مورتپههای خود را نزدیک درختان و صخرههای جنوبی و جنوب شرقی بنا میکنند.
اگر شما در کنار برکه یا دریاچهای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آنها معمولاً ترجیح میدهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند.
دارکوب(شانهبهسر) معمولاً حفرههایش را در سمت شرقی درخت حفر میکند.
سنجابها هم معمولاً در سوراخهای سمت شرقیِ درختان خانه و لانه میگزینند.
۸- جهتیابی به کمک خانههای شهری: امروزه معمولاً خانهها را به موازات شمال -جنوب یا شرق-غرب میسازند؛ یعنی نسبت به جهتهای اصلی مورب نمیسازند. این میتواند در تنظیم صحیح جهتها و تصحیح روشهای تقریبی بالا کمککار باشد. باید توجه کرد که در بسیاری موارد این اصل رعایت نشدهاست.
قطب مغناطیسی شمال
قطبهای مغناطیسی یعنی جایی که خطوط میدان مغناطیسی به صورت واگرا از زمین خارج (جنوب مغناطیسی) و یا به صورت همگرا به آن وارد (شمال مغناطیسی) میشوند.
عقربه قطبنما -به عنوان یک وسیله مغناطیسی (یک آهنربا)- وقتی که آزادانه معلق شود، قطبهای مغناطیسی را یافته و در جهت آنها آرایش میگیرد؛ یعنی جایی که عموماً شمال حقیقی نیست (بهجز برخی مناطق کره زمین). زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، «میل مغناطیسی» نامیده میشود.
قطبهای مغناطیسی زمین در طول زمان تغییر میکنند. قطب شمال مغناطیسی در سال ۲۰۰۱ در موقعیت ۸۱٫۳ درجه شمالی و ۱۱۰٫۸ درجه غربی، در سال ۲۰۰۵ در موقعیت ۸۳٫۱ درجه شمالی و ۱۱۷٫۸ درجه غربی و در سال ۲۰۰۹ در موقعیت ۸۴٫۹ درجه شمالی و ۱۳۱٫۰ درجه غربی بودهاست. در سال ۲۰۱۲ قطب مغناطیسی شمال در موقعیت ۸۵٫۹ درجه شمالی و ۱۴۷٫۰ درجه غربی قرار گرفت.
هر ۲۵ هزار سال، قطبهای مغناطیسی یک دور کامل میزنند.
قطب شمال مغناطیسی، سالانه ۷٫۳۴ کیلومتر جابهجا میشود.
انحراف مغناطیسی
انحراف مغناطیسی خطای ناشی از تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی و منطقهای (مانند فلز و الکتریسیته) ااست، که باید در کنار میل مغناطیسی در نظر گرفته شود. هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن میتواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است؛ ولی در مکانهایی که مثلاً معدن آهن وجود دارد باید در نظر گرفته شود.
میل مغناطیسی
انحراف مغناطیسی یا تغییر مغناطیسی یا میل مغناطیسی زاویه بین نصف النهار مغناطیسی و نصف النهار جغرافیایی در هر نقطه از سطح زمین است.
میل مغناطیسی، در هر نقطه از زمین، زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی در آن نقطه است؛ یعنی زاویهٔ بین سمتی که عقربهٔ قطبنما نشان میدهد، و سمت شمال جغرافیایی. منابع مختلف میل مغناطیسی را «شیب مغناطیسی» یا «تنزل مغناطیسی» یا «تغییر مغناطیسی» هم مینامند. برخی به آن انحراف مغناطیسی هم گفتهاند، ولی دیگران این واژه را برای انحراف عقربهٔ قطبنما در اثر عوامل محیطی (مانند وسایل آهنی و منابع الکتریکی و غیره) مناسبتر میدانند.
میل مغناطیسی با موقعیت، زمان (سالانه و روزانه)، ناهنجاریهای مغناطیسی محلی، ارتفاع (جزئی و قابل صرف نظر) و فعالیتهای مغناطیسی خورشید تغییر میکند. میل مغناطیسی در طول خطوطی &mdash؛ که اصطلاحا خطوط هم ارز∗ نامیده میشوند &mdash؛ ثابت است. خط فرضی با میل مغناطیسی صفر درجه در حال حاضر از غرب خلیج هودسن، دریاچه سوپریور، دریاچه میشیگان و فلوریدا عبور میکند.
تعیین میل مغناطیسی
اگر عقربه قطبنما شرق یا غربِ شمال واقعی را به عنوان شمال مشخص نماید، این اختلاف به ترتیب میل مغناطیسی شرقی یا غربی نامیده میشود. شمال مغناطیسی هم در نیمکره شمالی و هم در نیمکره جنوبی به عنوان مرجع میل مغناطیسی است. مقدار زاویهٔ انحراف بستگی با محل آزمایش دارد. برای تعیین میل مغناطیسی در یک منطقه مورد نظر میتوان از موارد زیر استفاده کرد:
نقشههای توپوگرافی چاپ شده: این نقشه ها با اندازه گیری های متعدد میل مغناطیسی در نقاط مختلف کرهٔ زمین تهیه می شوند. در برخی نقشهها میل مغناطیسی منطقه به وسیله زاویه بین دو پیکان شمال مغناطیسی (MN) و شمال حقیقی (GN) نشان داده شده است.
نمودارهای خطوط همارز چاپ شده و یا موجود در وبگاهها، که میل مغناطیسی را نشان میدهند.
حسابگر آنلاین برای مشخص نمودن آخرین میل مغناطیسی، برای یک موقعیت مشخص (طول و عرض جغرافیایی) و زمان مشخص.
لازم به ذکر است که در یک محل مقدار زاویهٔ انحراف برحسب زمان اندکی تغییر میکند و اندازهٔ آن در نقاط مختلف زمین متفاوت است.
در ایران میل مغناطیسی به سمت شرق است و مقدار زاویه آن در مکانهای مختلف متفاوت است. برای نمونه در ۱۲ خردادماه سال ۱۳۸۶ میل مغناطیسی تهران &mdash؛ طبق محاسبات &mdash؛ برابر ۴ درجه و چهار دقیقه به سمت شرق بودهاست، که هر سال نزدیک چهار دقیقه (کمتر از یکدهم درجه) به سمت شرق افزایش پیدا میکند.
مثال
چنانچه به کمک عقربهٔ مغناطیسی به طرف قطب شمال یا جنوب برویم، به قطب شمال و جنوب واقعی کرهٔ زمین نمیرسیم. علت این است که قطب شمال و جنوب جغرافیایی و مغناطیسی کرهٔ زمین، با هم یکی نیست؛ یعنی اینکه قطب شمال مغناطیسی زمین، درست روی قطب شمال جغرافیایی زمین قرار ندارد و اگر دو قطب جغرافیایی و مغناطیسی زمین را توسط خطی فرضی به به نام محور به هم وصل کنیم، بین دو محور مغناطیسی و محور جغرافیایی زمین، زاویهای ساخته میشود که به آن، زاویهٔ میل مغناطیسی گویند.
هرگونهای از درختان برشها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر میگذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب.
این روشها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابلملاحظهای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگلهای انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آنها- برخی روشها کارا نخواهند بود. اگر از علامتهای طبیعی استفاده میکنید، برای تصمیمگیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که میتوانید پیدا کنید.
بسیاری از روشهای زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهٔ شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
۱- جهتیابی با خزهها و گلسنگها: سمت شمالی درختان و تختهسنگها، گلسنگها و خزههای بیشتری دارد؛ چرا که نمناکتر و مرطوبتر از سمت جنوبی آنهاست.
خزه در جایی رشد میکند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محلهای خنک و نمناک. تنهٔ درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزهها معمولاً بیشتر در این سمت میرویند.
این روش همیشه نتیجهٔ درست به ما نمیدهد. ۱) هرچند سمت شمالی در سایهٔ بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزهها رطوبت مهمتر از سایه است(جایی که رطوبت در آنجا بیشتر ماندگار است). ۲) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. ۳) در یک اقلیم بارانی(جنگلها و بیشههای مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همهطرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کردهاست). ۴) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. ۵) در مناطق خشک هم که اصلاً خزهای وجود ندارد!
ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکانهای سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ.
۲- جهتیابی با درختان: از آنجا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمتشان شاخوبرگ کمتری دارند.
به دلیل آنکه آفتاب بیشتر از سمت جنوب میتابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد میکنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت میکند. این درختها در جنوب بیشتر دیده میشوند.
پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازکتر است.
پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان میدهد؛ سمت پوسیده شمال است.
به خاطر نوع تابش خورشید، شاخههای جنوبی اکثر درختان افقیتر و شاخههای شمالی عمودیترند.
در کوههای سنگی، کاجهای انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی میرویند.
معمولاً درختان برگ ریز در شیبهای جنوبی تپهها میرویند و سراشیبهای شمالی همیشه سبز است.
زمینِ اطراف ریشهٔ درختان، به سمت جنوب سستتر و توخالیتر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفتتر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست.
رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپهها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود.
۳-جهتیابی با تنهٔ درختان بریدهشده: اگر مقطع درخت بریدهشدهای را نگاه کنید، تعدادی دایرهٔ هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت میباشد. درختی که بطور دائم آفتاب به تنهاش بتابد، دایرههای نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیکتر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقههای سنی درخت به هم نزدیکتر باشد سمت شمال را مشخص میکند، و سمتی که خطوط حلقههای سنی از هم فاصلهٔ بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان میدهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن.
۴- جهتیابی به کمک گلها و گیاهان: گیاهان، و گلهای درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق.
برخی گیاهان برای جهتیابی اشتهار یافتهاند. مثلاً در آمریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهتگیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطبنما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» میخوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهٔ این سرزمین از این گیاه برای جهتیابی استفاده میکردهاند.
اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهتیاب است. این گیاه که در سرزمینهای گرم و خشک میروید، برگهایش رو به شمال یا جنوب است.
همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخههایش شرقی-غربی اند.
همانطور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را میتوان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روشهای دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند.
۵- جهتیابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که میوزند، نامگذاری میکنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقهای باد غالب و برجستهای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانیتر بوده و در جهت خاصی میوزد. با دانستن جهت بادهای غالب میتوانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید.
معمولاً نام باد را از جهتی که وزیدهاست، نامگذاری میکنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب میوزد.
برای جهتیابی به کمک باد غالب، ۱) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. ۲) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقهٔ ما باد غالب از شرق میوزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهتهای اصلی هم به سادگی یافته میشوند.
نکتهٔ اول: اگر جهت باد غالب منطقهتان را نمیدانید، اطلاعات زیر ممکن است کمککار باشد:
در نواحی معتدل، باد غالب از غرب میوزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی)
در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد.
در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق میوزد.
نکتهٔ دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم:
در هر منطقهای باد غالب ویژگیهای خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر میکند.
باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برفهای باد آورنده و در جهت علفهای بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد.
الف)درختان:
جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقهاست. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شدهاند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیدهاست.
اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کردهاست.
در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخههای جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان میشود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخههای جوان میشود.
درختی که برای تعیین جهت استفاده میشود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند.
از آنجا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، باید یافتههای خود را با مشاهدهٔ درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید.
ب)ماسه و برف:
امواج ماسه در بیابانها، و امواج پستی-بلندیهای برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان میدهند. البته گاه به خاطر آنکه این موجها خیلی کوچکاند و از چند سانتیمتر تجاوز نمیکنند، برای یافتن باد غالب نمیتوانند کمککار باشند، زیرا میتوانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند.
در بیابانها انواع مختلف تلماسهها وجود دارند، که شکل آنها جهت باد غالب را نمایان میسازد؛ همچنین در مورد تلیخهای قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برفاند، باد غالب تودههای برف را میراند و آنها را تبدیل به تلهای برآمدهای میسازد. این تلها از چند سانتیمتر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل میشوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل میکند.
ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلاً مردم کنار ساحل با نسیم دریا مأنوساند. معمولاً بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا میوزد. در شب هم معمولاً جهت نسیم برعکس میشود و از خشکی به سمت دریا میوزد. نسیم مشابهی در درهها و کوهها میوزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن میگیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره میوزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهتمان است، میتوانیم جهتهای اصلی را بیابیم.
د) هوای گرم و سرد: در نیمکرهٔ شمالی زمین هوایی که از شمال میآید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب میآید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است).
هـ) سایر موارد:
اگر گمان میکنید که بادی که در لحظه میوزد باد غالب منطقهاست، میتوانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان میتوانید جهت باد را بفهمید.
میتوانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ بهویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده میشوند.
در روی دریا و اقیانوسها بادهای غالب دارای ویژگیها و ابرهای خاص خود هستند.
۶- جهتیابی به کمک رودخانهها: بسیاری از رودها و نهرها در نیمکرهٔ شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلاً رود نیل -که تماماً در نیمکرهٔ شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه میریزد.
۷- جهتیابی به کمک حیوانات و حشرات:
مورچهها خاکِ لانهٔ خود را به سمت جنوب یا شرق میریزند. مورچهها چنین میکنند تا در هنگام روز خاکریزشان به عنوان سایهبانی برایشان عمل کند، تا راحتتر کار خود را انجام دهند.
مورچهها خانههای خود(مورتپهها) را بر روی شیبهای جنوب شرقی میسازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمتها میتابد. آنها مورتپههای خود را نزدیک درختان و صخرههای جنوبی و جنوب شرقی بنا میکنند.
اگر شما در کنار برکه یا دریاچهای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آنها معمولاً ترجیح میدهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند.
دارکوب(شانهبهسر) معمولاً حفرههایش را در سمت شرقی درخت حفر میکند.
سنجابها هم معمولاً در سوراخهای سمت شرقیِ درختان خانه و لانه میگزینند.
۸- جهتیابی به کمک خانههای شهری: امروزه معمولاً خانهها را به موازات شمال -جنوب یا شرق-غرب میسازند؛ یعنی نسبت به جهتهای اصلی مورب نمیسازند. این میتواند در تنظیم صحیح جهتها و تصحیح روشهای تقریبی بالا کمککار باشد. باید توجه کرد که در بسیاری موارد این اصل رعایت نشدهاست.
قطب مغناطیسی شمال
قطبهای مغناطیسی یعنی جایی که خطوط میدان مغناطیسی به صورت واگرا از زمین خارج (جنوب مغناطیسی) و یا به صورت همگرا به آن وارد (شمال مغناطیسی) میشوند.
عقربه قطبنما -به عنوان یک وسیله مغناطیسی (یک آهنربا)- وقتی که آزادانه معلق شود، قطبهای مغناطیسی را یافته و در جهت آنها آرایش میگیرد؛ یعنی جایی که عموماً شمال حقیقی نیست (بهجز برخی مناطق کره زمین). زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، «میل مغناطیسی» نامیده میشود.
قطبهای مغناطیسی زمین در طول زمان تغییر میکنند. قطب شمال مغناطیسی در سال ۲۰۰۱ در موقعیت ۸۱٫۳ درجه شمالی و ۱۱۰٫۸ درجه غربی، در سال ۲۰۰۵ در موقعیت ۸۳٫۱ درجه شمالی و ۱۱۷٫۸ درجه غربی و در سال ۲۰۰۹ در موقعیت ۸۴٫۹ درجه شمالی و ۱۳۱٫۰ درجه غربی بودهاست. در سال ۲۰۱۲ قطب مغناطیسی شمال در موقعیت ۸۵٫۹ درجه شمالی و ۱۴۷٫۰ درجه غربی قرار گرفت.
هر ۲۵ هزار سال، قطبهای مغناطیسی یک دور کامل میزنند.
قطب شمال مغناطیسی، سالانه ۷٫۳۴ کیلومتر جابهجا میشود.
انحراف مغناطیسی
انحراف مغناطیسی خطای ناشی از تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی و منطقهای (مانند فلز و الکتریسیته) ااست، که باید در کنار میل مغناطیسی در نظر گرفته شود. هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن میتواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است؛ ولی در مکانهایی که مثلاً معدن آهن وجود دارد باید در نظر گرفته شود.
میل مغناطیسی
انحراف مغناطیسی یا تغییر مغناطیسی یا میل مغناطیسی زاویه بین نصف النهار مغناطیسی و نصف النهار جغرافیایی در هر نقطه از سطح زمین است.
میل مغناطیسی، در هر نقطه از زمین، زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی در آن نقطه است؛ یعنی زاویهٔ بین سمتی که عقربهٔ قطبنما نشان میدهد، و سمت شمال جغرافیایی. منابع مختلف میل مغناطیسی را «شیب مغناطیسی» یا «تنزل مغناطیسی» یا «تغییر مغناطیسی» هم مینامند. برخی به آن انحراف مغناطیسی هم گفتهاند، ولی دیگران این واژه را برای انحراف عقربهٔ قطبنما در اثر عوامل محیطی (مانند وسایل آهنی و منابع الکتریکی و غیره) مناسبتر میدانند.
میل مغناطیسی با موقعیت، زمان (سالانه و روزانه)، ناهنجاریهای مغناطیسی محلی، ارتفاع (جزئی و قابل صرف نظر) و فعالیتهای مغناطیسی خورشید تغییر میکند. میل مغناطیسی در طول خطوطی &mdash؛ که اصطلاحا خطوط هم ارز∗ نامیده میشوند &mdash؛ ثابت است. خط فرضی با میل مغناطیسی صفر درجه در حال حاضر از غرب خلیج هودسن، دریاچه سوپریور، دریاچه میشیگان و فلوریدا عبور میکند.
تعیین میل مغناطیسی
اگر عقربه قطبنما شرق یا غربِ شمال واقعی را به عنوان شمال مشخص نماید، این اختلاف به ترتیب میل مغناطیسی شرقی یا غربی نامیده میشود. شمال مغناطیسی هم در نیمکره شمالی و هم در نیمکره جنوبی به عنوان مرجع میل مغناطیسی است. مقدار زاویهٔ انحراف بستگی با محل آزمایش دارد. برای تعیین میل مغناطیسی در یک منطقه مورد نظر میتوان از موارد زیر استفاده کرد:
نقشههای توپوگرافی چاپ شده: این نقشه ها با اندازه گیری های متعدد میل مغناطیسی در نقاط مختلف کرهٔ زمین تهیه می شوند. در برخی نقشهها میل مغناطیسی منطقه به وسیله زاویه بین دو پیکان شمال مغناطیسی (MN) و شمال حقیقی (GN) نشان داده شده است.
نمودارهای خطوط همارز چاپ شده و یا موجود در وبگاهها، که میل مغناطیسی را نشان میدهند.
حسابگر آنلاین برای مشخص نمودن آخرین میل مغناطیسی، برای یک موقعیت مشخص (طول و عرض جغرافیایی) و زمان مشخص.
لازم به ذکر است که در یک محل مقدار زاویهٔ انحراف برحسب زمان اندکی تغییر میکند و اندازهٔ آن در نقاط مختلف زمین متفاوت است.
در ایران میل مغناطیسی به سمت شرق است و مقدار زاویه آن در مکانهای مختلف متفاوت است. برای نمونه در ۱۲ خردادماه سال ۱۳۸۶ میل مغناطیسی تهران &mdash؛ طبق محاسبات &mdash؛ برابر ۴ درجه و چهار دقیقه به سمت شرق بودهاست، که هر سال نزدیک چهار دقیقه (کمتر از یکدهم درجه) به سمت شرق افزایش پیدا میکند.
مثال
چنانچه به کمک عقربهٔ مغناطیسی به طرف قطب شمال یا جنوب برویم، به قطب شمال و جنوب واقعی کرهٔ زمین نمیرسیم. علت این است که قطب شمال و جنوب جغرافیایی و مغناطیسی کرهٔ زمین، با هم یکی نیست؛ یعنی اینکه قطب شمال مغناطیسی زمین، درست روی قطب شمال جغرافیایی زمین قرار ندارد و اگر دو قطب جغرافیایی و مغناطیسی زمین را توسط خطی فرضی به به نام محور به هم وصل کنیم، بین دو محور مغناطیسی و محور جغرافیایی زمین، زاویهای ساخته میشود که به آن، زاویهٔ میل مغناطیسی گویند.