خبر
خبر
اخبار جمع واژه خبر است. همچنین مطالبی که برای آگاهی مردم میگویند و مینویسند که میتواند به شکل اینترنتی منتشر شود (مانند گوگل نیوز) یا به شکل کاغذی که به آن روزنامه(یا هفتهنامه و ماهنامه بستگی به بسامد انتشار دارد) گویند (مثلاً واشنگتن پست یا گاردین یا همشهری) و یا به شکل تلویزیونی که به آن شبکه خبری گویند (مانند بیبیسی یا شبکه خبر).
خبر
برای خبر تعاریف متفاوتی آورده شده است. اما معروفترین جمله که به قدمت حرفه ژورنالیسم در تعریف وجود دارد این است که سگی انسان را گاز گرفت خبر نیست، اما انسانی سگ را گاز گرفت خبر است. این گفته، همانند بسیاری از گفتهها و ضرب المثلها، به رغم کوتاه بودن اما در بین خبرنگاران جهان مشهوریت دارد. خبر رویدادی جدید است که جذابیت لازم را برای مخاطبان مورد نظر داشته باشد. بنابراین رویدادی که در یک شهر خبر محسوب میشود، در شهر دیگری ممکن است خبر نباشد.
اغلب متخصصان در این حوزه تعریفی برای آن ذکر کردهاند. برای نمونه اِولین وُوگ درباره تعریف خبر میگوید که خبر چیزی است که فردی بی تفاوت به دنیا بخواهد آن را بخواند و تنها زمانی خبر میشود که او آن را بخواند. بعد از آن ارزشی ندارد. یا آرتور مک ایون، سر دبیر سان فرانسیسکواگزمیز درباره خبر چنین تعریفی را میآورد: هر آنچه خواننده را به ُنچ ُنچ وا دارد خبر است.
برای خبر تعاریف بسیار دیگر آورده شده از جمله اینکه، خبر ماده اولیه روزنامه است. خبر باید فوری و پس از حادثه به جریان افتد، برای عموم جالب باشد، حاوی اطلاعات تازه باشد، خنثی نباشد و ادراکات فرهنگی جامعه خاص خود را منعکس کند.
تشریح خبر
خبر دربرگیرنده نکاتی است که بیشتر جنبه تازگی و نو بودن دارد و مردم را از حوادث و تحولاتی که به تازگی روی داده آگاه میسازد. اما لزوماً همیشه اینگونه نیست. برخی رویدادها در طول چند دهه بارها اتفاق میافتند و در اخبار منعکس میشوند و به ندرت توجهی برای تکرار و پخش آنها یافت میشود.
برخی معتقدند که هر چه در خبر رسانی ارزشها و دیدگاههای اقشار و طبقات بیشتری از شهروندان لحاظ شود، ما با سیستم خبری مسؤولانه تری در قبال شهروندان روبروییم. هربرت. ج. گنز در کتاب دموکراسی و خبر فاصله زیادی میبیند بین اوضاع کنونی خبر رسانی در جامعه آمریکا و مدل آرمانیاش که مبتنی است بر دموکراسی آرمانی شهروندان.
خبر خوب
برخی چنین میگویند که خبر خوب، خبری است که توسط مخاطب دیده شود، و بعد از خودنمایی، تاثیر گذار باشد. برای دیده شدن باید به فرم توجه کرد و برای تاثیرگذاری باید محتوا داشت. برای دیده شدن میتوان به مواردی همچون یک تیتر جذاب یک شروع طلایی، یک ترکیب بندی و ساختار حرفهای، یک تصویر مناسب و یک پایان موثر اشاره کرد.
ناگفتههای پیشین، خبر
برخی رویدادهای خبری هم با آنکه مدتها از زمان وقوعشان میگذرد، با افزودن مطالب ناگفته پیشین یا اطلاعات تازهای که از آنها به دست آمده است، جنبهای از تازگی مییابند. برای مثال به این بخش از یک رویداد خبری که ۵۶ سال پیش از وقوع آن گزارش شده است، تازه گی جدیدی در خبر دیده میشود. محتوای اسناد دولتی که در جریان تلاش مردی برای یافتن پدر گمشده اش فاش شد، نشان میدهد چگونه هزاران نظامی چینی که در جریان جنگ جهانی دوم در ارتش انگلیس خدمت میکردند، در جوی آکنده از نژادپرستی ضد شرقی مجبور شدند به کشورشان بازگردند.
همچنین یاسر عرفات که در اکتبر سال ۲۰۰۴ به شدت بیمار شد که بر اثر این بیماری فوت کرد. پس از چند سال نبش قبر عرفات در خصوص علت مرگش و ابهاماتی که ایجاد شده بود باعث ایجاد تازگی در خبر شد.
سبک ساعت شنی
سبک ساعت شنی را سبک خبرنویسی مدرن نیز نامگذاری میکنند. گفته میشود این سبک، سبکی است که به خوبی قادر است، سلیقههای گوناگون مخاطبان خبر را راضی نگه دارد.
ساعت شنی، مدل گسترش یافته سبک تلفیقی است، در این سبک، لید کمی مشروحتر، و کاملتر آورده میشود. در سبک تلفیقی قوانین کلمه شماری (۲۵ تا ۳۵ کلمه) را رعایت میکند، اما در سبک ساعت شنی ممکن است لید ۶۰ کلمه یا حتی بیشتر هم باشد، ممکن است یک لید از سه یا چهار پاراگراف تشکیل شود.
تفاوت دیگر، اینکه سبک ساعت شنی یک پازل سه تکه است. ابتدا درقسمت بالا، یک لید چند پاراگرافی که به سبک هرم وارونه تنظیم شده وجود دارد. در پایین یک هرم که داستان واقعه را به ترتیب تاریخی گزارش میکند، و در وسط یک جمله یا عبارت که هرم وارونه را به سبک هرم (ترتیبی) متصل میکند. به این جمله یا عبارت، جمله چرخشی میگویند.
میگویند که سبک ساعت شنی ابتدا به وسیله روی پیتر کلارک در ۱۹۸۳ بعد از اینکه او شروع به نوشتن چیزهای نو در روزنامه صبح خود کرد، نام گذاری شد.
ساختار ساعت شنی میتواند مانند هرم وارونه، مهمترین اطلاعات داستان را به شکل اخبار سخت در ابتدای مطلب جای دهد. سپس با یک عبارت چرخشی شما را وارد اصل داستان به شکل ترتیبی کند.
خبر محلی و سراسری
ارزش خبری
مناسب ترین زاویه دید از نظر مخاطب ارزش خبری است. در خبر باید بخشی برجسته شود که ارزش خبری بیشتری نسبت به باقی ارزشهای خبری داشته باشد. عوامل مختلفی وجود دارد که نشان دهید یک رویداد ارزش خبری دارد یا خیر.
وجود اختلاف نظر و تقابل، بروز رویدادی غیر عادی، شخص، موسسه یا مکان مهم و برجستهای که نامش برای مردم آشنا باشد، مجاورت، علاقه شخصی یا وقتی موضوعی ارتباط مستقیمی با مخاطب پیدا میکند، جذابیت انسانی، خطوط زمانی (موضوعی که تازه اتفاق افتاده و شروع به اتفاق افتادن کرده است)، تغییر، تاثیر مستقیم بر زندگی مخاطب، خشونت و درام از مواردی هستند که در مواقع خاص دارای ارزش خبری هستند. ارزشهای خبری به هفت دسته تقسیم میشوند.
تازگی
مجاورت
در برگیری
شهرت
شگفتی
فراوانی و تعداد
تضاد، برخورد و درگیری که یک خبر میتواند یک یا حتی همه آنها را داشته باشد.
تازگی بستگی دارد که خبر مناسبتی باشد یا نه اگر مناسبتی باشد در صورتی که از آن مناسبت زمان زیادی بگذرد دیگر ارزش خبری نخواد داشت.
مجاورت به معنای نزدیکی خبر به زندگی مردم باشد مثلاً ممکن است برای یک کشور که هیچگونه مناطق نفت خیزی وجود ندارد خبر افزایش قیمت نفت مهم نباشد.
در برگیری به دو صورت بیشتر قابل ملاحظه است قشری و جغرافیایی.
مثلاً خبر واکسیناسیون دانش آموزانی که تازه میخواهند وارد دبیرستان شوند برای دانش آموزان این سن و والدینشان بسیار مهم است اما برای یک فرد که مشکل او در جامعه بیکاری است اصلاً قابل توجه نیست.
شهرت وقتی خبر به دست آمده از یک شخص مشهور باشد مثل رئیس جمهور
باشد آن خبر را جالب میسازد یا مثل خداحافظی یک بازیکن خیلی معروف از تیم ملی آن کشور که جنجال آفرین است.
شگفتی وقتی ارزش خبری یک خبر را بالا میبردکه آن خبر یک تا کنون به وجود نیامده باشد دو خارج از تصور باشد سه بسیار کمیاب باشد چهار خلاقانه باشد.
فروانی و تعداد هنگامی به وجود میآید که در آن خبر آمار و ارقامی باشد چه زیاد چه کم چه عجیب چه معمول البته هر چه جالب تر باشد ارزش بیشتری دارد.
تضاد، برخورد و درگیری مثل سرکوب کردن مردم تظاهرات کننده علیه یک رژیم توسط نیروهای پلیس (برخورد)
یا در گیری دو مهمان در یک برنامه تلویزیونی زنده .(که شهرت هم به شمار میآید) تضاد مثل صدور اعلامیه علیه کشورهای دیگر.
رابطه خبر و منبع
هربرت گانز رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر را به رقص تانگو تشبیه میکند که یا منبع خبر این رابطه را هدایت میکند و یا روزنامه نگار؛ گانز معتقد است در اکثر مواقع هدایتگر این رابطه منبع خبر است. روزنامه نگار معمولاً تنها به سراغ تعداد محدودی از منابع خبری که در گذشته نیز در دسترس او بوده و آنها را مناسب تشخیص می داده است، میرود و نسبت به سایر منابع خبری به شکلی منفعلانه عمل میکند. پژوهشگرانی دیگری همچون کارلسون (۲۰۰۹٬۲۰۱۱) نیز طی یک دهه اخیر با الهام گرفتن از نظریات هربرت گانز به بررسی رابطه بین روزنامه نگار و منبع پرداختهاند و این رابطه را پویا و داینامیک توصیف کردهاند. اما به نظر میرسد رابطه روزنامه نگار و منبع خبر تا حد زیادی متاثر از نظام هنجاری و مدیریت رسانهای حاکم در هر کشور باشد. مطالعات و تحقیقات گانز، سیگال، کارلسون و سایرین در خصوص رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر در جوامع غربی بوده است و به نظر میرسد برای رسیدن به شناخت دقیقتری از رابطه بین منبع و روزنامه نگار در جوامع شرقی و در سایر نظامهای هنجاری رسانهای، پژوهشهای بیشتری نیاز است.
نرمخبر
در فرهنگ روزنامهنگاری و ارتباطات، نرمخبر یکی از سبکهای خبرنویسی است. نرمخبر، ماهیتی گزارشگونه دارد، و عمدتاً برای پوشش موضوعات مورد علاقهٔ انسانی در حوزهٔ عمومی به کار میرود. تمرکز نرمخبر، بیشتر بر روی سرگرمی یا آموزش است، و میتواند زبانی غیررسمی داشته باشد.
برای خبر نرم تعاریف متنوع وجود دارد. با این حال یکی از مشخصه معمولی آن عبارت است از "هر خبری که خبر سخت نباشد" (Davis 1996, 108-109). همچنین خبر سخت، با پوشش وقایع حال رهبران عالیمرتبه، مسائل بزرگ یا اغتشاشات مهم در جریان زندگی روزمره مثل زلزله یا سانحه هوایی شناخته میشود(Smith 1985).
یکی از تفاوتها بین خبر سخت و خبر نرم در لحن ارائه آن میباشد. گزارش خبر سخت، واقعیتهایی درباره رخدادها به مخاطب میگوید سپس تصمیمگیری درباره اطلاعات را به خود مخاطب واگذار میکند. برخی از نرمخبرها با رویدادهای جاری ارتباط دارند، اما این رویدادها آنی و مقطعی نیستند، و استمرار دارند (مثال: تغییر دیدگاه سیاسی در یک حزب بزرگ، پیدایش یک سبک موسیقی جدید و امثالهم). نرمخبر به خواننده نگاهی تحلیلی، منتقدانه، و پرسشگر میدهد، و در حیقیت، او را به تعقیب رویداد ترغیب میکند.
خبر کلامی
خبرهای کلامی به خبرهایی گویند که از گفتههای چهرههای خبرساز منشا میگیرند، نه از رویدادها یا تحول در رویدادها. در این دسته از خبرها پیامی که مربوط به وقوع رویدادی باشد، نمیتوان یافت. هر چه هست نقل گفتهها است. به همین سبب بسیاری از صاحبنظران این خبرها را شبه خبر نامیدهاند. این صاحبنظران استدلال میکنند که چون در متن این خبرها حتی به ارزش جدا شدن برگی از درخت رویداد و یا تحولی اتفاق نمیافتد، نمیتوان این نقلها را خبر نام نهاد. بنابر این در همه تعاریف خبر به روشنی یا به کنایه شرط اصلی برای خبر، وقوع یک رویداد یا بروز تحول در یک جریان خبری است.
خبر کلامی بیشتر در فضای بیاعتمادی میان مسئولان و رسانهها (نمایندگان مردم) امکان گسترش میباید. به این معنا که در مجموعه بیشتر مسیر میان خبرسازان، به خبرنگار به رسانه و به مردم، ایستگاه خبرنگار حذف میشود. به همین دلیل نقش و کارکرد خبرنگاران و مهارتهای حرفهای آنان به تدریج زنگ میبازد و خبرهای رسمی و بدون خطر -و در نتیجه بدون جاذبه - رواج مییابد. چنان که خواهد آمد سایتهای خبری پر تعداد که هر یک از سوی یک جریان سیاسی یا سازمان دولتی تامین مالی و حمایت میشوند، در گسترش این شیوه نقش دارند. کارکنان این سایتها اغلب خبرهای خود را از طریق تماسهای تلفنی با اشخاص شکل میدهند و تردید نباید کرد که گزینش مصاحبه شونده و نوع پرسشها و پاسخها با جهان بینی آن سایتها ربط مستقیم دارد.
انبوهسازی و خبر
اخبار مبتنی بر ارسالیهای کاربران را انبوه سپاری در خبر میگویند. به دیگر سخن کاربران مینویسند کامنت میگذارند و رای میدهند در واقع به نوعی به معنای اجتماعی شدن خبر است، قابلیتی که ریشه در خصوصیت وب دارد و میتوان گفت منطق اتاق خبر عصر وب است.
ارزشهای خبری
ارزشهای خبری ۷ مورد است شامل:
تازگی و نوبودن
شگفت انگیز بودن
بزرگی و فراوانی
برخورد (جنگ و درگیری)
مجاورت (جغرافیایی و معنوی)
دربرگیری
شهرت
روزنامه
روزنامه نشریهای است که به طور مرتب و منظم تهیه، چاپ و پخش میشود و بی هیچ قید و شرطی در دسترس مردم قرار میگیرد. روزنامه نه بیانیه است و نه اطلاعیه و برای روشن ساختن افکار مردم بلکه به نشر اخبار و اطلاعات در زمینههای گوناگون و انتقاد و صلاحاندیشی در امور عمومی میپردازد.
پیدایش روزنامهها
در سده ۱۸ جزوهها و اوراق اطلاعاتی برای نخستین بار در اروپا؛ به طور روزانه، چاپ و پخش میشد. پس از پایان سده ۱۹ تعداد خوانندگان روزنامههای اروپایی افزایش یافت و به هزاران یا میلیونها نفر رسید. روزنامههای اولیه بسیاری از انواع اطلاعات را در قطعی محدود و قابل تکثیر جای میدادند. روزنامهها اطلاعاتی را درباره امور جاری، سرگرمی و آگهی در یکجا ارائه میکردند.
چاپ مطبوعات روزانه ارزان در ایالات متحده آمریکا، به سال ۱۸۹۲ میلادی باز میگردد. این روزنامهها نخست فقط در شهر نیویورک توزیع میشد، اما پس از مدتی در تمام شهرهای بزرگ شرق آمریکا توزیع گردید. در نخستین سالهای سده ۲۰، روزنامههای شهری یا منطقهای پدیدار شد که اکثر مناطق ایالات متحده آمریکا را پوشش میداد. در دوران مهاجرت انبوه، روزنامههای بسیاری به زبانهای خارجی در آمریکا منتشر گردید. در سال ۱۹۱۱، نود و هفت روزنامه به زبان آلمانی در شهرهای غربی و شمال شرق آمریکا منتشر میشد.
نخستین روزنامههای معتبر نیویورک تایمز و لندن تایمز بودند. در دیگر کشورهای اروپایی، این دو روزنامه به عنوان الگو مورد توجه قرار میگرفتند. روزنامههای بخش ممتاز بازار تبدیل به نیروی سیاسی عمدهای شدند.
در سال ۱۹۶۰ هر روز در انگلستان بیش از یک روزنامه به ازای هر خانواده به فروش میرسید؛ به طور متوسط ۱۱۲ روزنامه برای هر ۱۰۰ خانواده، اما این نسبت از آن پس پیوسته کاهش یافتهاست. امروزه کمتر از ۹۰ روزنامه برای هر ۱۰۰ خانواده به فروش میرسد.
کشورهای اروپایی، هر کدام تعدادی روزنامههای سراسری، خصوصی و دولتی دارند. روزنامههای اروپا اغلب دیدگاههای سیاسی متفاوتی دارند، موضوعات متفاوتی را دربر میگیرند و امکان انتخاب برای خواننده فراهم میکنند. در آمریکا، همچنان انتشار روزنامههای محلی به صورت یک پیشه انحصاری درآمدهاست. اگر چه روزنامهها در آمریکا محلی هستند، اما به هیچ وجه تماماً در مالکیت افراد محلی قرار نمیگیرند. بیش از ۷۰ درصد این روزنامهها به وسیله شرکتهای انتشاراتی زنجیرهای کنترل میشوند. در بعضی از این روزنامهها، همانند بسیاری از روزنامههای اروپا، مالکان خط مشیها و سیاستهای سرمقالهها را تعیین میکنند و سردبیران و روزنامهنگاران خود را به پیروی از این سیاستها متعهد میدانند. در زنجیره روزنامههای هرست، هر روز چندین سرمقاله برای سردبیران هشت روزنامه عمده فرستاده میشود، که بعضی از آنها باید مورد استفاده واقع شوند، در حالی که بعضی دیگر میتوانند مورد استفاده قرار گیرند.
بسیاری از دولتها اقدام به جلوگیری تملک روزنامهها به وسیله شرکتهای زنجیرهای بزرگ کردهاند تا تلاش کردهاند موازنه سیاسی را به مطبوعات تحمیل کنند.در سال ۱۹۷۰ در نروژ، برنامهای برای متعادل کردن سرمایهگذاری میان روزنامههایی که نماینده جناحهای مختلف سیاسی بودند آغاز گردید، و بیشتر اجتماعات محلی در آن کشور تنها دو یا چند روزنامه دارند که دیدگاههای گوناگون را در مورد اخبار ملی و بینالمللی ارائه میکنند.
با ظهور اینترنت و کتاب الکترونیکی به تدریج تعداد روزنامهها افزایش یافته و از شمارگان آنها کاسته میشود. فناوری جدید چاپ و تولید روزنامهها را بسیار آسانتر از گذشته ساختهاست.
نخستین روزنامههای به زبان فارسی
واژه «روزنامه» در متون کهن فارسی به کار رفتهاست و منظور از آن، بیان رویدادهای مهم درباره پادشاهان و شرح زندگانی وزیران و بزرگان بوده و در یک نسخه منتشر میشدهاست.
این واژه تا روزگار آغازین دوره قاجار نیز به همین مفهوم بودهاست، چنانکه مجموعههایی از این روزنامهها در زبان فارسی موجود است که آخرین مجموعه مستقل از این نوع، روزنامه میرزامحمد کلانتر شیراز در شرح رویدادهای زندیان، و روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه است.
در دوره قاجاری در معنی واژه روزنامه تغییری پدید آمد. به گزارشهای وقایعنگاران دولتی که از شهرستانها اخبار جاری را به دولت مرکزی مینوشتند نیز روزنامه گفته میشد.
نزدیک به شصت سال پیش از چاپ نخستین مطبوعات در ایران و همعصر با زندیان، در سده ۱۸ (میلادی)، چاپ مطالب به زبان فارسی در روزنامههای هند و سپس انتشار روزنامههای تمام فارسی در آن کشور آغاز شده بود. از جملهٔ این روزنامهها، میتوان سلطانالاخبار، جام جهاننما و سراجالاخبار را نام برد. اسدالله خان غالب، شاعر نامور پارسیسرای آن زمان در سراجالاخبار شعرهایش را به چاپ میرساند. نخستین نشریه استان گلستان که به صورت هفته نامه بودبنام"هفته نامه نیمروز" واکنون بنام"روزنامه گلستان نو"به صاحب امتیازی ومدیرمسولی"محمدآذری سیستانی"منتشر شدکه در چهار زمینه اجتماهی,سیاسی,ورزشی وفرهنگی با رویکرد خبری وتحلیلی منتشر شد
پیشینهٔ روزنامه در خاورمیانه
نخستین روزنامه خاورمیانه در سال ۱۸۲۸ هم زمان با سلطنت محمدعلی پاشا در مصر منتشر شد و نامش «الوقایع المصریه» بود. سه سال پس از آن روزنامهای ترکی به نام «تقویم وقایع» منتشر گردید و هشت سال بعد در ایران روزنامه «کاغذ اخبار» (ترجمه کلمه Newspaper) به اهتمام میرزا صالح شیرازی یکی از نخستین دانشجویان اعزامی به اروپا انتشار یافت.
بازار روزنامهها در آستانه انقلاب مشروطه رونق گرفت. رنه گروسه یکی از خاورشناسان مینویسد: «رستاخیز ملت ایران در آغاز قرن بیستم رستاخیز ادبی بود که بیشتر از طریق روزنامهها متجلی گردید.»
یک سال پس از انقلاب (۱۲۸۶ خورشیدی-۱۹۰۷ (میلادی) ) هشتاد و چهار روزنامه در ایران منتشر میشد، نفوذ این روزنامهها بر افکارعمومی به قدری بود که میرزا آقاخان کرمانی و جهانگیرخان صوراسرافیل دوتن از روزنامهنگاران نامی آن روزگار توسط محمدعلی شاه قاجار به جوخه اعدام سپرده شدند. فشار بر روزنامهها در دوران رضاشاه نیز ادامه پیدا کرد، در این دوران هم میرزاده عشقی و فرخی یزدی بر سر این کار جان باختند.
درخشانترین دوران مطبوعات ایران دهه ۱۳۲۰ بود که فضای باز سیاسی رشدی بی سابقه را در روزنامهها پدید آورد. تنها در طول سالهای ۲۰ تا ۲۶ تعداد ۴۶۴ نشریه منتشر میشد که ۴۳۳ عنوان به فارسی و بقیه به زبانهای ارمنی، ترکی، کردی، انگلیسی، فرانسوی، روسی و لهستانی بود.
این روزنامهها امور داخلی را با نهایت آزادی مورد بحث قرار میدادند، (امورخارجی توسط متفقین سانسور میشد) اکثر این روزنامهها نیز از انقلاب اجتماعی دم میزدند و حمله به حکومت را وظیفه خود میدانستند. اما پس از کودتای ۱۳۳۲ روزنامهها در ایران در محاقی طولانی افتادند که تا امروز ادامه دارد. در دوران پهلوی تنها نشریهای که گاه خشم شاه را بر میانگیخت نشریه توفیق بود و جز در دو دوره کوتاه؛ یکی پس از انقلاب اسلامی در سالهای ۱۳۶۰-۱۳۵۷ و دیگری پس از ریاست جمهوری محمد خاتمی در سالهای ۷۷ و ۷۸ مطبوعات ایران همواره از انعکاس آزادانۀ اخبار و انتقاد از حکومت محروم بودهاند
مطبوعات در قانون ایران
قوانین مطبوعاتی در ایران از اولین قانون مصوب محرم ۱۳۲۶ قمری تاکنون در پی محدود کردن آزادیهای مصرَّح درقانون اساسی بودهاند. هرچند قانون اساسی مشروطه و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هر دو بر آزادی مطبوعات تأکید داشتهاند:
(...غیر از کتب ظلال و مواد مضر به دین مبین... – قانون اساسی مشروطه اصل بیستم)
(...مگرآنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد...- قانون اساسی جمهوری اسلامی اصل بیست وچهارم)
هر دو قانون نیز رسیدگی به جرایم مطبوعاتی را همچون جرایم سیاسی به هیئت منصفه واگذار کردهاند.
نشریه
نشریه ، به اثری گفته میشود که به طور دورهای نسخه ی جدیدی از آن منتشر میگردد. مثال ساده آن نشریات، روزنامهها و مجلهها هستند. روزنامهها معمولاً روزانه و مجلهها هفتگی یا ماهیانه منتشر میگردند.
نشریهها معمولاً با استفاده از شماره استاندارد بینالمللی پیایندها (شاپا) نمایه میشوند.
روزنامهنگاری
خبرنگاری یا ژورنالیزم، رشته گردآوری، تجزیه و تحلیل، تایید و ارائه اخبار مربوط به حوادث جاری، روندها، مسائل و مردم است. افرادی را که به این حرفه اشتغال دارند خبرنگار میگویند.
از خبرنگاری خبر-محور، گاهی اوقات، تحت عنوانِ «نخستین پیش نویس تاریخ» (به گفته فیل گراهام) یاد میشود. چرا که خبرنگارها اغلب حوادث مهم را ثبت میکنند، و از این طریق در مهلتی اندک، مقالات خبری تولید میکنند. رسانهها در حالی که تحت فشار هستند تا پیش از دیگران اخبار خود را منتشر کنند، با تکیه بر معیارهای دقت، کیفیت و سبک سازمان خود، معمولاً پیش از انتشار گزارشهای خود، آنها را ویرایش و نمونه خوانی میکنند. بسیاری از سازمانهای خبری، از اینکه مقامات و موسسات دولتی را پاسخگوی عموم میدانند، به خود افتخار میکنند. در حالیکه منتقدان مطبوعات، مسائلی در مورد مسئول بودن خود مطبوعات، مطرح کردهاند.
گزارشگری
مهمترین فعالیت خبرنگاری ارائه گزارش از حوادث است؛ که در آن مسائلی همچون چه کسی؟ ، چه چیزی؟ ، چه هنگامی؟ ، کجا؟ ، چرا؟ و چگونه؟ و شرحِ اهمیت و تأثیر حادثه ، ذکر میشود.
خبرنگاری در شماری از رسانهها دیده میشود :
روزنامهها
تلویزیون
رادیو
مجلهها
شبکه وب جهانی در اینترنت.
موضوع خبرنگاری هر چیزی میتواند باشد، و خبرنگارها به نگارش در مورد حوزه وسیعی از مسائل اشتغال دارند :
سیاست در چهار سطح : ۱. بینالمللی ۲. کشوری ۳. استانی ۴. محلی
اقتصاد و تجارت در همین چهار سطح
بهداشت و پزشکی
آموزش
ورزش
تفریح و سرگرمی
شیوه زندگی
خوراک
پوشاک
تفریحات
مسائل جنسی و روابط...
خبرنگارها میتوانند برای خروجیهای خبری عمومی همچون روزنامهها، مجلات خبری و رادیو تلویزیون؛ نشریات تخصصی کثیرالانتشار همچون مجلات تجاری و سرگرمی، یا برای نشریات و خروجیهای خبری که دارای گروه خاصی از مشترکین هستند گزارش کنند.
معمولاً از خبرنگارها خواسته میشود برای گردآوری اطلاعات جهت تهیه گزارش خود در صحنه وقوع ماجرا حضور یابند، و اغلب ممکن است آنان گزارش خود را در محل تهیه کنند. آنان همچنین برای گردآوری اطلاعات از تلفن، رایانه و اینترنت نیز استفاده میکنند. با این وجود، اغلب اوقات این گزارشها در اتاق اخبار، یعنی دفتری تهیه میشود که خبرنگارها و سردبیر برای تهیه محتوای خبر در آن مشغول به کار هستند.
خبرنگارها، خصوصاً آنهایی که موضوع یا حوزه خاصی را پوشش میدهند (یک حوزه) باید روابط گستردهای با منابع، یعنی افراد فعال در حوزه مورد نظر داشته باشند، تا بتوانند یا به منظور شرح جزئیات یک حادثه، یا ارائه سرنخهایی در مورد دیگر موضوعاتی که باید گزارش شود، از آنها استفاده کنند. آنان همچنین باید برای تحقیق و گزارش بهتر ماجرا مهارتهای تحقیقی خود را تقویت کنند.
روزنامه نگاری
روزنامه نگاری به گروههای متعددی تقسیم میشود: روزنامهها، مجلات خبری، مجلات عمومی، مجلات تجاری، مجلات سرگرمی، خبرنامهها، نشریات خصوصی، صفحات خبری آنلاین و سایر موارد. هر یک از این گونهها شرایط خاص خود برای تحقیق و نگارشِ گزارش را، داراست.
مثلاً، روزنامه نگاران ایالات متحده آمریکا سابقاً از سبک هرم وارونه برای نگارش گزارش خود، استفاده میکردند. گرچه این سبک بیشتر برای نگارش گزارشهای خبری صریح و جدی استفاده میشده و نه مقالات اصلی. گزارشهای مکتوب خبری جدی باید به صورت خلاصه نوشته شده، و مهمترین اطلاعات را در همان ابتدا بیاورد، تا چنانچه در صورت کمبود فضا، داستان خلاصه شد، کم اهمیتترین مسائل، از انتهای داستان حذف شود. سردبیران معمولاً اطمینان حاصل میکنند که گزارشها تا حد امکان موجز نوشته شود. مقالات اصلی اغلب با توجه به موضوع گزارش آزادانه تر نوشته میشوند، و عموماً فضای بیشتری به آنها اختصاص داده میشود (رجوع شود به نوشتن مقاله اصلی در ذیل).
مقالات مجلات خبری و مجلات عمومی معمولاً به سبکی متفاوت نوشته میشوند، و در آنها تاکید کمتری بر هرم وارونهاست. نشریات تجاری بیشتر حول محور اخبار تهیه میشوند، در حالی که نشریات سرگرمی بیشتر بر مبنای مقالات اصلی تدوین میشوند.
اخبار جمع واژه خبر است. همچنین مطالبی که برای آگاهی مردم میگویند و مینویسند که میتواند به شکل اینترنتی منتشر شود (مانند گوگل نیوز) یا به شکل کاغذی که به آن روزنامه(یا هفتهنامه و ماهنامه بستگی به بسامد انتشار دارد) گویند (مثلاً واشنگتن پست یا گاردین یا همشهری) و یا به شکل تلویزیونی که به آن شبکه خبری گویند (مانند بیبیسی یا شبکه خبر).
خبر
برای خبر تعاریف متفاوتی آورده شده است. اما معروفترین جمله که به قدمت حرفه ژورنالیسم در تعریف وجود دارد این است که سگی انسان را گاز گرفت خبر نیست، اما انسانی سگ را گاز گرفت خبر است. این گفته، همانند بسیاری از گفتهها و ضرب المثلها، به رغم کوتاه بودن اما در بین خبرنگاران جهان مشهوریت دارد. خبر رویدادی جدید است که جذابیت لازم را برای مخاطبان مورد نظر داشته باشد. بنابراین رویدادی که در یک شهر خبر محسوب میشود، در شهر دیگری ممکن است خبر نباشد.
اغلب متخصصان در این حوزه تعریفی برای آن ذکر کردهاند. برای نمونه اِولین وُوگ درباره تعریف خبر میگوید که خبر چیزی است که فردی بی تفاوت به دنیا بخواهد آن را بخواند و تنها زمانی خبر میشود که او آن را بخواند. بعد از آن ارزشی ندارد. یا آرتور مک ایون، سر دبیر سان فرانسیسکواگزمیز درباره خبر چنین تعریفی را میآورد: هر آنچه خواننده را به ُنچ ُنچ وا دارد خبر است.
برای خبر تعاریف بسیار دیگر آورده شده از جمله اینکه، خبر ماده اولیه روزنامه است. خبر باید فوری و پس از حادثه به جریان افتد، برای عموم جالب باشد، حاوی اطلاعات تازه باشد، خنثی نباشد و ادراکات فرهنگی جامعه خاص خود را منعکس کند.
تشریح خبر
خبر دربرگیرنده نکاتی است که بیشتر جنبه تازگی و نو بودن دارد و مردم را از حوادث و تحولاتی که به تازگی روی داده آگاه میسازد. اما لزوماً همیشه اینگونه نیست. برخی رویدادها در طول چند دهه بارها اتفاق میافتند و در اخبار منعکس میشوند و به ندرت توجهی برای تکرار و پخش آنها یافت میشود.
برخی معتقدند که هر چه در خبر رسانی ارزشها و دیدگاههای اقشار و طبقات بیشتری از شهروندان لحاظ شود، ما با سیستم خبری مسؤولانه تری در قبال شهروندان روبروییم. هربرت. ج. گنز در کتاب دموکراسی و خبر فاصله زیادی میبیند بین اوضاع کنونی خبر رسانی در جامعه آمریکا و مدل آرمانیاش که مبتنی است بر دموکراسی آرمانی شهروندان.
خبر خوب
برخی چنین میگویند که خبر خوب، خبری است که توسط مخاطب دیده شود، و بعد از خودنمایی، تاثیر گذار باشد. برای دیده شدن باید به فرم توجه کرد و برای تاثیرگذاری باید محتوا داشت. برای دیده شدن میتوان به مواردی همچون یک تیتر جذاب یک شروع طلایی، یک ترکیب بندی و ساختار حرفهای، یک تصویر مناسب و یک پایان موثر اشاره کرد.
ناگفتههای پیشین، خبر
برخی رویدادهای خبری هم با آنکه مدتها از زمان وقوعشان میگذرد، با افزودن مطالب ناگفته پیشین یا اطلاعات تازهای که از آنها به دست آمده است، جنبهای از تازگی مییابند. برای مثال به این بخش از یک رویداد خبری که ۵۶ سال پیش از وقوع آن گزارش شده است، تازه گی جدیدی در خبر دیده میشود. محتوای اسناد دولتی که در جریان تلاش مردی برای یافتن پدر گمشده اش فاش شد، نشان میدهد چگونه هزاران نظامی چینی که در جریان جنگ جهانی دوم در ارتش انگلیس خدمت میکردند، در جوی آکنده از نژادپرستی ضد شرقی مجبور شدند به کشورشان بازگردند.
همچنین یاسر عرفات که در اکتبر سال ۲۰۰۴ به شدت بیمار شد که بر اثر این بیماری فوت کرد. پس از چند سال نبش قبر عرفات در خصوص علت مرگش و ابهاماتی که ایجاد شده بود باعث ایجاد تازگی در خبر شد.
سبک ساعت شنی
سبک ساعت شنی را سبک خبرنویسی مدرن نیز نامگذاری میکنند. گفته میشود این سبک، سبکی است که به خوبی قادر است، سلیقههای گوناگون مخاطبان خبر را راضی نگه دارد.
ساعت شنی، مدل گسترش یافته سبک تلفیقی است، در این سبک، لید کمی مشروحتر، و کاملتر آورده میشود. در سبک تلفیقی قوانین کلمه شماری (۲۵ تا ۳۵ کلمه) را رعایت میکند، اما در سبک ساعت شنی ممکن است لید ۶۰ کلمه یا حتی بیشتر هم باشد، ممکن است یک لید از سه یا چهار پاراگراف تشکیل شود.
تفاوت دیگر، اینکه سبک ساعت شنی یک پازل سه تکه است. ابتدا درقسمت بالا، یک لید چند پاراگرافی که به سبک هرم وارونه تنظیم شده وجود دارد. در پایین یک هرم که داستان واقعه را به ترتیب تاریخی گزارش میکند، و در وسط یک جمله یا عبارت که هرم وارونه را به سبک هرم (ترتیبی) متصل میکند. به این جمله یا عبارت، جمله چرخشی میگویند.
میگویند که سبک ساعت شنی ابتدا به وسیله روی پیتر کلارک در ۱۹۸۳ بعد از اینکه او شروع به نوشتن چیزهای نو در روزنامه صبح خود کرد، نام گذاری شد.
ساختار ساعت شنی میتواند مانند هرم وارونه، مهمترین اطلاعات داستان را به شکل اخبار سخت در ابتدای مطلب جای دهد. سپس با یک عبارت چرخشی شما را وارد اصل داستان به شکل ترتیبی کند.
خبر محلی و سراسری
ارزش خبری
مناسب ترین زاویه دید از نظر مخاطب ارزش خبری است. در خبر باید بخشی برجسته شود که ارزش خبری بیشتری نسبت به باقی ارزشهای خبری داشته باشد. عوامل مختلفی وجود دارد که نشان دهید یک رویداد ارزش خبری دارد یا خیر.
وجود اختلاف نظر و تقابل، بروز رویدادی غیر عادی، شخص، موسسه یا مکان مهم و برجستهای که نامش برای مردم آشنا باشد، مجاورت، علاقه شخصی یا وقتی موضوعی ارتباط مستقیمی با مخاطب پیدا میکند، جذابیت انسانی، خطوط زمانی (موضوعی که تازه اتفاق افتاده و شروع به اتفاق افتادن کرده است)، تغییر، تاثیر مستقیم بر زندگی مخاطب، خشونت و درام از مواردی هستند که در مواقع خاص دارای ارزش خبری هستند. ارزشهای خبری به هفت دسته تقسیم میشوند.
تازگی
مجاورت
در برگیری
شهرت
شگفتی
فراوانی و تعداد
تضاد، برخورد و درگیری که یک خبر میتواند یک یا حتی همه آنها را داشته باشد.
تازگی بستگی دارد که خبر مناسبتی باشد یا نه اگر مناسبتی باشد در صورتی که از آن مناسبت زمان زیادی بگذرد دیگر ارزش خبری نخواد داشت.
مجاورت به معنای نزدیکی خبر به زندگی مردم باشد مثلاً ممکن است برای یک کشور که هیچگونه مناطق نفت خیزی وجود ندارد خبر افزایش قیمت نفت مهم نباشد.
در برگیری به دو صورت بیشتر قابل ملاحظه است قشری و جغرافیایی.
مثلاً خبر واکسیناسیون دانش آموزانی که تازه میخواهند وارد دبیرستان شوند برای دانش آموزان این سن و والدینشان بسیار مهم است اما برای یک فرد که مشکل او در جامعه بیکاری است اصلاً قابل توجه نیست.
شهرت وقتی خبر به دست آمده از یک شخص مشهور باشد مثل رئیس جمهور
باشد آن خبر را جالب میسازد یا مثل خداحافظی یک بازیکن خیلی معروف از تیم ملی آن کشور که جنجال آفرین است.
شگفتی وقتی ارزش خبری یک خبر را بالا میبردکه آن خبر یک تا کنون به وجود نیامده باشد دو خارج از تصور باشد سه بسیار کمیاب باشد چهار خلاقانه باشد.
فروانی و تعداد هنگامی به وجود میآید که در آن خبر آمار و ارقامی باشد چه زیاد چه کم چه عجیب چه معمول البته هر چه جالب تر باشد ارزش بیشتری دارد.
تضاد، برخورد و درگیری مثل سرکوب کردن مردم تظاهرات کننده علیه یک رژیم توسط نیروهای پلیس (برخورد)
یا در گیری دو مهمان در یک برنامه تلویزیونی زنده .(که شهرت هم به شمار میآید) تضاد مثل صدور اعلامیه علیه کشورهای دیگر.
رابطه خبر و منبع
هربرت گانز رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر را به رقص تانگو تشبیه میکند که یا منبع خبر این رابطه را هدایت میکند و یا روزنامه نگار؛ گانز معتقد است در اکثر مواقع هدایتگر این رابطه منبع خبر است. روزنامه نگار معمولاً تنها به سراغ تعداد محدودی از منابع خبری که در گذشته نیز در دسترس او بوده و آنها را مناسب تشخیص می داده است، میرود و نسبت به سایر منابع خبری به شکلی منفعلانه عمل میکند. پژوهشگرانی دیگری همچون کارلسون (۲۰۰۹٬۲۰۱۱) نیز طی یک دهه اخیر با الهام گرفتن از نظریات هربرت گانز به بررسی رابطه بین روزنامه نگار و منبع پرداختهاند و این رابطه را پویا و داینامیک توصیف کردهاند. اما به نظر میرسد رابطه روزنامه نگار و منبع خبر تا حد زیادی متاثر از نظام هنجاری و مدیریت رسانهای حاکم در هر کشور باشد. مطالعات و تحقیقات گانز، سیگال، کارلسون و سایرین در خصوص رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر در جوامع غربی بوده است و به نظر میرسد برای رسیدن به شناخت دقیقتری از رابطه بین منبع و روزنامه نگار در جوامع شرقی و در سایر نظامهای هنجاری رسانهای، پژوهشهای بیشتری نیاز است.
نرمخبر
در فرهنگ روزنامهنگاری و ارتباطات، نرمخبر یکی از سبکهای خبرنویسی است. نرمخبر، ماهیتی گزارشگونه دارد، و عمدتاً برای پوشش موضوعات مورد علاقهٔ انسانی در حوزهٔ عمومی به کار میرود. تمرکز نرمخبر، بیشتر بر روی سرگرمی یا آموزش است، و میتواند زبانی غیررسمی داشته باشد.
برای خبر نرم تعاریف متنوع وجود دارد. با این حال یکی از مشخصه معمولی آن عبارت است از "هر خبری که خبر سخت نباشد" (Davis 1996, 108-109). همچنین خبر سخت، با پوشش وقایع حال رهبران عالیمرتبه، مسائل بزرگ یا اغتشاشات مهم در جریان زندگی روزمره مثل زلزله یا سانحه هوایی شناخته میشود(Smith 1985).
یکی از تفاوتها بین خبر سخت و خبر نرم در لحن ارائه آن میباشد. گزارش خبر سخت، واقعیتهایی درباره رخدادها به مخاطب میگوید سپس تصمیمگیری درباره اطلاعات را به خود مخاطب واگذار میکند. برخی از نرمخبرها با رویدادهای جاری ارتباط دارند، اما این رویدادها آنی و مقطعی نیستند، و استمرار دارند (مثال: تغییر دیدگاه سیاسی در یک حزب بزرگ، پیدایش یک سبک موسیقی جدید و امثالهم). نرمخبر به خواننده نگاهی تحلیلی، منتقدانه، و پرسشگر میدهد، و در حیقیت، او را به تعقیب رویداد ترغیب میکند.
خبر کلامی
خبرهای کلامی به خبرهایی گویند که از گفتههای چهرههای خبرساز منشا میگیرند، نه از رویدادها یا تحول در رویدادها. در این دسته از خبرها پیامی که مربوط به وقوع رویدادی باشد، نمیتوان یافت. هر چه هست نقل گفتهها است. به همین سبب بسیاری از صاحبنظران این خبرها را شبه خبر نامیدهاند. این صاحبنظران استدلال میکنند که چون در متن این خبرها حتی به ارزش جدا شدن برگی از درخت رویداد و یا تحولی اتفاق نمیافتد، نمیتوان این نقلها را خبر نام نهاد. بنابر این در همه تعاریف خبر به روشنی یا به کنایه شرط اصلی برای خبر، وقوع یک رویداد یا بروز تحول در یک جریان خبری است.
خبر کلامی بیشتر در فضای بیاعتمادی میان مسئولان و رسانهها (نمایندگان مردم) امکان گسترش میباید. به این معنا که در مجموعه بیشتر مسیر میان خبرسازان، به خبرنگار به رسانه و به مردم، ایستگاه خبرنگار حذف میشود. به همین دلیل نقش و کارکرد خبرنگاران و مهارتهای حرفهای آنان به تدریج زنگ میبازد و خبرهای رسمی و بدون خطر -و در نتیجه بدون جاذبه - رواج مییابد. چنان که خواهد آمد سایتهای خبری پر تعداد که هر یک از سوی یک جریان سیاسی یا سازمان دولتی تامین مالی و حمایت میشوند، در گسترش این شیوه نقش دارند. کارکنان این سایتها اغلب خبرهای خود را از طریق تماسهای تلفنی با اشخاص شکل میدهند و تردید نباید کرد که گزینش مصاحبه شونده و نوع پرسشها و پاسخها با جهان بینی آن سایتها ربط مستقیم دارد.
انبوهسازی و خبر
اخبار مبتنی بر ارسالیهای کاربران را انبوه سپاری در خبر میگویند. به دیگر سخن کاربران مینویسند کامنت میگذارند و رای میدهند در واقع به نوعی به معنای اجتماعی شدن خبر است، قابلیتی که ریشه در خصوصیت وب دارد و میتوان گفت منطق اتاق خبر عصر وب است.
ارزشهای خبری
ارزشهای خبری ۷ مورد است شامل:
تازگی و نوبودن
شگفت انگیز بودن
بزرگی و فراوانی
برخورد (جنگ و درگیری)
مجاورت (جغرافیایی و معنوی)
دربرگیری
شهرت
روزنامه
روزنامه نشریهای است که به طور مرتب و منظم تهیه، چاپ و پخش میشود و بی هیچ قید و شرطی در دسترس مردم قرار میگیرد. روزنامه نه بیانیه است و نه اطلاعیه و برای روشن ساختن افکار مردم بلکه به نشر اخبار و اطلاعات در زمینههای گوناگون و انتقاد و صلاحاندیشی در امور عمومی میپردازد.
پیدایش روزنامهها
در سده ۱۸ جزوهها و اوراق اطلاعاتی برای نخستین بار در اروپا؛ به طور روزانه، چاپ و پخش میشد. پس از پایان سده ۱۹ تعداد خوانندگان روزنامههای اروپایی افزایش یافت و به هزاران یا میلیونها نفر رسید. روزنامههای اولیه بسیاری از انواع اطلاعات را در قطعی محدود و قابل تکثیر جای میدادند. روزنامهها اطلاعاتی را درباره امور جاری، سرگرمی و آگهی در یکجا ارائه میکردند.
چاپ مطبوعات روزانه ارزان در ایالات متحده آمریکا، به سال ۱۸۹۲ میلادی باز میگردد. این روزنامهها نخست فقط در شهر نیویورک توزیع میشد، اما پس از مدتی در تمام شهرهای بزرگ شرق آمریکا توزیع گردید. در نخستین سالهای سده ۲۰، روزنامههای شهری یا منطقهای پدیدار شد که اکثر مناطق ایالات متحده آمریکا را پوشش میداد. در دوران مهاجرت انبوه، روزنامههای بسیاری به زبانهای خارجی در آمریکا منتشر گردید. در سال ۱۹۱۱، نود و هفت روزنامه به زبان آلمانی در شهرهای غربی و شمال شرق آمریکا منتشر میشد.
نخستین روزنامههای معتبر نیویورک تایمز و لندن تایمز بودند. در دیگر کشورهای اروپایی، این دو روزنامه به عنوان الگو مورد توجه قرار میگرفتند. روزنامههای بخش ممتاز بازار تبدیل به نیروی سیاسی عمدهای شدند.
در سال ۱۹۶۰ هر روز در انگلستان بیش از یک روزنامه به ازای هر خانواده به فروش میرسید؛ به طور متوسط ۱۱۲ روزنامه برای هر ۱۰۰ خانواده، اما این نسبت از آن پس پیوسته کاهش یافتهاست. امروزه کمتر از ۹۰ روزنامه برای هر ۱۰۰ خانواده به فروش میرسد.
کشورهای اروپایی، هر کدام تعدادی روزنامههای سراسری، خصوصی و دولتی دارند. روزنامههای اروپا اغلب دیدگاههای سیاسی متفاوتی دارند، موضوعات متفاوتی را دربر میگیرند و امکان انتخاب برای خواننده فراهم میکنند. در آمریکا، همچنان انتشار روزنامههای محلی به صورت یک پیشه انحصاری درآمدهاست. اگر چه روزنامهها در آمریکا محلی هستند، اما به هیچ وجه تماماً در مالکیت افراد محلی قرار نمیگیرند. بیش از ۷۰ درصد این روزنامهها به وسیله شرکتهای انتشاراتی زنجیرهای کنترل میشوند. در بعضی از این روزنامهها، همانند بسیاری از روزنامههای اروپا، مالکان خط مشیها و سیاستهای سرمقالهها را تعیین میکنند و سردبیران و روزنامهنگاران خود را به پیروی از این سیاستها متعهد میدانند. در زنجیره روزنامههای هرست، هر روز چندین سرمقاله برای سردبیران هشت روزنامه عمده فرستاده میشود، که بعضی از آنها باید مورد استفاده واقع شوند، در حالی که بعضی دیگر میتوانند مورد استفاده قرار گیرند.
بسیاری از دولتها اقدام به جلوگیری تملک روزنامهها به وسیله شرکتهای زنجیرهای بزرگ کردهاند تا تلاش کردهاند موازنه سیاسی را به مطبوعات تحمیل کنند.در سال ۱۹۷۰ در نروژ، برنامهای برای متعادل کردن سرمایهگذاری میان روزنامههایی که نماینده جناحهای مختلف سیاسی بودند آغاز گردید، و بیشتر اجتماعات محلی در آن کشور تنها دو یا چند روزنامه دارند که دیدگاههای گوناگون را در مورد اخبار ملی و بینالمللی ارائه میکنند.
با ظهور اینترنت و کتاب الکترونیکی به تدریج تعداد روزنامهها افزایش یافته و از شمارگان آنها کاسته میشود. فناوری جدید چاپ و تولید روزنامهها را بسیار آسانتر از گذشته ساختهاست.
نخستین روزنامههای به زبان فارسی
واژه «روزنامه» در متون کهن فارسی به کار رفتهاست و منظور از آن، بیان رویدادهای مهم درباره پادشاهان و شرح زندگانی وزیران و بزرگان بوده و در یک نسخه منتشر میشدهاست.
این واژه تا روزگار آغازین دوره قاجار نیز به همین مفهوم بودهاست، چنانکه مجموعههایی از این روزنامهها در زبان فارسی موجود است که آخرین مجموعه مستقل از این نوع، روزنامه میرزامحمد کلانتر شیراز در شرح رویدادهای زندیان، و روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه است.
در دوره قاجاری در معنی واژه روزنامه تغییری پدید آمد. به گزارشهای وقایعنگاران دولتی که از شهرستانها اخبار جاری را به دولت مرکزی مینوشتند نیز روزنامه گفته میشد.
نزدیک به شصت سال پیش از چاپ نخستین مطبوعات در ایران و همعصر با زندیان، در سده ۱۸ (میلادی)، چاپ مطالب به زبان فارسی در روزنامههای هند و سپس انتشار روزنامههای تمام فارسی در آن کشور آغاز شده بود. از جملهٔ این روزنامهها، میتوان سلطانالاخبار، جام جهاننما و سراجالاخبار را نام برد. اسدالله خان غالب، شاعر نامور پارسیسرای آن زمان در سراجالاخبار شعرهایش را به چاپ میرساند. نخستین نشریه استان گلستان که به صورت هفته نامه بودبنام"هفته نامه نیمروز" واکنون بنام"روزنامه گلستان نو"به صاحب امتیازی ومدیرمسولی"محمدآذری سیستانی"منتشر شدکه در چهار زمینه اجتماهی,سیاسی,ورزشی وفرهنگی با رویکرد خبری وتحلیلی منتشر شد
پیشینهٔ روزنامه در خاورمیانه
نخستین روزنامه خاورمیانه در سال ۱۸۲۸ هم زمان با سلطنت محمدعلی پاشا در مصر منتشر شد و نامش «الوقایع المصریه» بود. سه سال پس از آن روزنامهای ترکی به نام «تقویم وقایع» منتشر گردید و هشت سال بعد در ایران روزنامه «کاغذ اخبار» (ترجمه کلمه Newspaper) به اهتمام میرزا صالح شیرازی یکی از نخستین دانشجویان اعزامی به اروپا انتشار یافت.
بازار روزنامهها در آستانه انقلاب مشروطه رونق گرفت. رنه گروسه یکی از خاورشناسان مینویسد: «رستاخیز ملت ایران در آغاز قرن بیستم رستاخیز ادبی بود که بیشتر از طریق روزنامهها متجلی گردید.»
یک سال پس از انقلاب (۱۲۸۶ خورشیدی-۱۹۰۷ (میلادی) ) هشتاد و چهار روزنامه در ایران منتشر میشد، نفوذ این روزنامهها بر افکارعمومی به قدری بود که میرزا آقاخان کرمانی و جهانگیرخان صوراسرافیل دوتن از روزنامهنگاران نامی آن روزگار توسط محمدعلی شاه قاجار به جوخه اعدام سپرده شدند. فشار بر روزنامهها در دوران رضاشاه نیز ادامه پیدا کرد، در این دوران هم میرزاده عشقی و فرخی یزدی بر سر این کار جان باختند.
درخشانترین دوران مطبوعات ایران دهه ۱۳۲۰ بود که فضای باز سیاسی رشدی بی سابقه را در روزنامهها پدید آورد. تنها در طول سالهای ۲۰ تا ۲۶ تعداد ۴۶۴ نشریه منتشر میشد که ۴۳۳ عنوان به فارسی و بقیه به زبانهای ارمنی، ترکی، کردی، انگلیسی، فرانسوی، روسی و لهستانی بود.
این روزنامهها امور داخلی را با نهایت آزادی مورد بحث قرار میدادند، (امورخارجی توسط متفقین سانسور میشد) اکثر این روزنامهها نیز از انقلاب اجتماعی دم میزدند و حمله به حکومت را وظیفه خود میدانستند. اما پس از کودتای ۱۳۳۲ روزنامهها در ایران در محاقی طولانی افتادند که تا امروز ادامه دارد. در دوران پهلوی تنها نشریهای که گاه خشم شاه را بر میانگیخت نشریه توفیق بود و جز در دو دوره کوتاه؛ یکی پس از انقلاب اسلامی در سالهای ۱۳۶۰-۱۳۵۷ و دیگری پس از ریاست جمهوری محمد خاتمی در سالهای ۷۷ و ۷۸ مطبوعات ایران همواره از انعکاس آزادانۀ اخبار و انتقاد از حکومت محروم بودهاند
مطبوعات در قانون ایران
قوانین مطبوعاتی در ایران از اولین قانون مصوب محرم ۱۳۲۶ قمری تاکنون در پی محدود کردن آزادیهای مصرَّح درقانون اساسی بودهاند. هرچند قانون اساسی مشروطه و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هر دو بر آزادی مطبوعات تأکید داشتهاند:
(...غیر از کتب ظلال و مواد مضر به دین مبین... – قانون اساسی مشروطه اصل بیستم)
(...مگرآنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد...- قانون اساسی جمهوری اسلامی اصل بیست وچهارم)
هر دو قانون نیز رسیدگی به جرایم مطبوعاتی را همچون جرایم سیاسی به هیئت منصفه واگذار کردهاند.
نشریه
نشریه ، به اثری گفته میشود که به طور دورهای نسخه ی جدیدی از آن منتشر میگردد. مثال ساده آن نشریات، روزنامهها و مجلهها هستند. روزنامهها معمولاً روزانه و مجلهها هفتگی یا ماهیانه منتشر میگردند.
نشریهها معمولاً با استفاده از شماره استاندارد بینالمللی پیایندها (شاپا) نمایه میشوند.
روزنامهنگاری
خبرنگاری یا ژورنالیزم، رشته گردآوری، تجزیه و تحلیل، تایید و ارائه اخبار مربوط به حوادث جاری، روندها، مسائل و مردم است. افرادی را که به این حرفه اشتغال دارند خبرنگار میگویند.
از خبرنگاری خبر-محور، گاهی اوقات، تحت عنوانِ «نخستین پیش نویس تاریخ» (به گفته فیل گراهام) یاد میشود. چرا که خبرنگارها اغلب حوادث مهم را ثبت میکنند، و از این طریق در مهلتی اندک، مقالات خبری تولید میکنند. رسانهها در حالی که تحت فشار هستند تا پیش از دیگران اخبار خود را منتشر کنند، با تکیه بر معیارهای دقت، کیفیت و سبک سازمان خود، معمولاً پیش از انتشار گزارشهای خود، آنها را ویرایش و نمونه خوانی میکنند. بسیاری از سازمانهای خبری، از اینکه مقامات و موسسات دولتی را پاسخگوی عموم میدانند، به خود افتخار میکنند. در حالیکه منتقدان مطبوعات، مسائلی در مورد مسئول بودن خود مطبوعات، مطرح کردهاند.
گزارشگری
مهمترین فعالیت خبرنگاری ارائه گزارش از حوادث است؛ که در آن مسائلی همچون چه کسی؟ ، چه چیزی؟ ، چه هنگامی؟ ، کجا؟ ، چرا؟ و چگونه؟ و شرحِ اهمیت و تأثیر حادثه ، ذکر میشود.
خبرنگاری در شماری از رسانهها دیده میشود :
روزنامهها
تلویزیون
رادیو
مجلهها
شبکه وب جهانی در اینترنت.
موضوع خبرنگاری هر چیزی میتواند باشد، و خبرنگارها به نگارش در مورد حوزه وسیعی از مسائل اشتغال دارند :
سیاست در چهار سطح : ۱. بینالمللی ۲. کشوری ۳. استانی ۴. محلی
اقتصاد و تجارت در همین چهار سطح
بهداشت و پزشکی
آموزش
ورزش
تفریح و سرگرمی
شیوه زندگی
خوراک
پوشاک
تفریحات
مسائل جنسی و روابط...
خبرنگارها میتوانند برای خروجیهای خبری عمومی همچون روزنامهها، مجلات خبری و رادیو تلویزیون؛ نشریات تخصصی کثیرالانتشار همچون مجلات تجاری و سرگرمی، یا برای نشریات و خروجیهای خبری که دارای گروه خاصی از مشترکین هستند گزارش کنند.
معمولاً از خبرنگارها خواسته میشود برای گردآوری اطلاعات جهت تهیه گزارش خود در صحنه وقوع ماجرا حضور یابند، و اغلب ممکن است آنان گزارش خود را در محل تهیه کنند. آنان همچنین برای گردآوری اطلاعات از تلفن، رایانه و اینترنت نیز استفاده میکنند. با این وجود، اغلب اوقات این گزارشها در اتاق اخبار، یعنی دفتری تهیه میشود که خبرنگارها و سردبیر برای تهیه محتوای خبر در آن مشغول به کار هستند.
خبرنگارها، خصوصاً آنهایی که موضوع یا حوزه خاصی را پوشش میدهند (یک حوزه) باید روابط گستردهای با منابع، یعنی افراد فعال در حوزه مورد نظر داشته باشند، تا بتوانند یا به منظور شرح جزئیات یک حادثه، یا ارائه سرنخهایی در مورد دیگر موضوعاتی که باید گزارش شود، از آنها استفاده کنند. آنان همچنین باید برای تحقیق و گزارش بهتر ماجرا مهارتهای تحقیقی خود را تقویت کنند.
روزنامه نگاری
روزنامه نگاری به گروههای متعددی تقسیم میشود: روزنامهها، مجلات خبری، مجلات عمومی، مجلات تجاری، مجلات سرگرمی، خبرنامهها، نشریات خصوصی، صفحات خبری آنلاین و سایر موارد. هر یک از این گونهها شرایط خاص خود برای تحقیق و نگارشِ گزارش را، داراست.
مثلاً، روزنامه نگاران ایالات متحده آمریکا سابقاً از سبک هرم وارونه برای نگارش گزارش خود، استفاده میکردند. گرچه این سبک بیشتر برای نگارش گزارشهای خبری صریح و جدی استفاده میشده و نه مقالات اصلی. گزارشهای مکتوب خبری جدی باید به صورت خلاصه نوشته شده، و مهمترین اطلاعات را در همان ابتدا بیاورد، تا چنانچه در صورت کمبود فضا، داستان خلاصه شد، کم اهمیتترین مسائل، از انتهای داستان حذف شود. سردبیران معمولاً اطمینان حاصل میکنند که گزارشها تا حد امکان موجز نوشته شود. مقالات اصلی اغلب با توجه به موضوع گزارش آزادانه تر نوشته میشوند، و عموماً فضای بیشتری به آنها اختصاص داده میشود (رجوع شود به نوشتن مقاله اصلی در ذیل).
مقالات مجلات خبری و مجلات عمومی معمولاً به سبکی متفاوت نوشته میشوند، و در آنها تاکید کمتری بر هرم وارونهاست. نشریات تجاری بیشتر حول محور اخبار تهیه میشوند، در حالی که نشریات سرگرمی بیشتر بر مبنای مقالات اصلی تدوین میشوند.
جهتیابی با نشانههای طبیعی
هرگونهای از درختان برشها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر میگذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب.
این روشها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابلملاحظهای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگلهای انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آنها- برخی روشها کارا نخواهند بود. اگر از علامتهای طبیعی استفاده میکنید، برای تصمیمگیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که میتوانید پیدا کنید.
بسیاری از روشهای زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهٔ شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
۱- جهتیابی با خزهها و گلسنگها: سمت شمالی درختان و تختهسنگها، گلسنگها و خزههای بیشتری دارد؛ چرا که نمناکتر و مرطوبتر از سمت جنوبی آنهاست.
خزه در جایی رشد میکند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محلهای خنک و نمناک. تنهٔ درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزهها معمولاً بیشتر در این سمت میرویند.
این روش همیشه نتیجهٔ درست به ما نمیدهد. ۱) هرچند سمت شمالی در سایهٔ بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزهها رطوبت مهمتر از سایه است(جایی که رطوبت در آنجا بیشتر ماندگار است). ۲) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. ۳) در یک اقلیم بارانی(جنگلها و بیشههای مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همهطرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کردهاست). ۴) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. ۵) در مناطق خشک هم که اصلاً خزهای وجود ندارد!
ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکانهای سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ.
۲- جهتیابی با درختان: از آنجا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمتشان شاخوبرگ کمتری دارند.
به دلیل آنکه آفتاب بیشتر از سمت جنوب میتابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد میکنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت میکند. این درختها در جنوب بیشتر دیده میشوند.
پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازکتر است.
پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان میدهد؛ سمت پوسیده شمال است.
به خاطر نوع تابش خورشید، شاخههای جنوبی اکثر درختان افقیتر و شاخههای شمالی عمودیترند.
در کوههای سنگی، کاجهای انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی میرویند.
معمولاً درختان برگ ریز در شیبهای جنوبی تپهها میرویند و سراشیبهای شمالی همیشه سبز است.
زمینِ اطراف ریشهٔ درختان، به سمت جنوب سستتر و توخالیتر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفتتر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست.
رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپهها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود.
۳-جهتیابی با تنهٔ درختان بریدهشده: اگر مقطع درخت بریدهشدهای را نگاه کنید، تعدادی دایرهٔ هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت میباشد. درختی که بطور دائم آفتاب به تنهاش بتابد، دایرههای نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیکتر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقههای سنی درخت به هم نزدیکتر باشد سمت شمال را مشخص میکند، و سمتی که خطوط حلقههای سنی از هم فاصلهٔ بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان میدهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن.
۴- جهتیابی به کمک گلها و گیاهان: گیاهان، و گلهای درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق.
برخی گیاهان برای جهتیابی اشتهار یافتهاند. مثلاً در آمریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهتگیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطبنما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» میخوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهٔ این سرزمین از این گیاه برای جهتیابی استفاده میکردهاند.
اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهتیاب است. این گیاه که در سرزمینهای گرم و خشک میروید، برگهایش رو به شمال یا جنوب است.
همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخههایش شرقی-غربی اند.
همانطور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را میتوان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روشهای دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند.
۵- جهتیابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که میوزند، نامگذاری میکنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقهای باد غالب و برجستهای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانیتر بوده و در جهت خاصی میوزد. با دانستن جهت بادهای غالب میتوانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید.
معمولاً نام باد را از جهتی که وزیدهاست، نامگذاری میکنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب میوزد.
برای جهتیابی به کمک باد غالب، ۱) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. ۲) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقهٔ ما باد غالب از شرق میوزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهتهای اصلی هم به سادگی یافته میشوند.
نکتهٔ اول: اگر جهت باد غالب منطقهتان را نمیدانید، اطلاعات زیر ممکن است کمککار باشد:
در نواحی معتدل، باد غالب از غرب میوزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی)
در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد.
در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق میوزد.
نکتهٔ دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم:
در هر منطقهای باد غالب ویژگیهای خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر میکند.
باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برفهای باد آورنده و در جهت علفهای بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد.
الف)درختان:
جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقهاست. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شدهاند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیدهاست.
اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کردهاست.
در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخههای جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان میشود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخههای جوان میشود.
درختی که برای تعیین جهت استفاده میشود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند.
از آنجا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، باید یافتههای خود را با مشاهدهٔ درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید.
ب)ماسه و برف:
امواج ماسه در بیابانها، و امواج پستی-بلندیهای برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان میدهند. البته گاه به خاطر آنکه این موجها خیلی کوچکاند و از چند سانتیمتر تجاوز نمیکنند، برای یافتن باد غالب نمیتوانند کمککار باشند، زیرا میتوانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند.
در بیابانها انواع مختلف تلماسهها وجود دارند، که شکل آنها جهت باد غالب را نمایان میسازد؛ همچنین در مورد تلیخهای قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برفاند، باد غالب تودههای برف را میراند و آنها را تبدیل به تلهای برآمدهای میسازد. این تلها از چند سانتیمتر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل میشوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل میکند.
ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلاً مردم کنار ساحل با نسیم دریا مأنوساند. معمولاً بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا میوزد. در شب هم معمولاً جهت نسیم برعکس میشود و از خشکی به سمت دریا میوزد. نسیم مشابهی در درهها و کوهها میوزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن میگیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره میوزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهتمان است، میتوانیم جهتهای اصلی را بیابیم.
د) هوای گرم و سرد: در نیمکرهٔ شمالی زمین هوایی که از شمال میآید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب میآید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است).
هـ) سایر موارد:
اگر گمان میکنید که بادی که در لحظه میوزد باد غالب منطقهاست، میتوانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان میتوانید جهت باد را بفهمید.
میتوانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ بهویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده میشوند.
در روی دریا و اقیانوسها بادهای غالب دارای ویژگیها و ابرهای خاص خود هستند.
۶- جهتیابی به کمک رودخانهها: بسیاری از رودها و نهرها در نیمکرهٔ شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلاً رود نیل -که تماماً در نیمکرهٔ شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه میریزد.
۷- جهتیابی به کمک حیوانات و حشرات:
مورچهها خاکِ لانهٔ خود را به سمت جنوب یا شرق میریزند. مورچهها چنین میکنند تا در هنگام روز خاکریزشان به عنوان سایهبانی برایشان عمل کند، تا راحتتر کار خود را انجام دهند.
مورچهها خانههای خود(مورتپهها) را بر روی شیبهای جنوب شرقی میسازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمتها میتابد. آنها مورتپههای خود را نزدیک درختان و صخرههای جنوبی و جنوب شرقی بنا میکنند.
اگر شما در کنار برکه یا دریاچهای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آنها معمولاً ترجیح میدهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند.
دارکوب(شانهبهسر) معمولاً حفرههایش را در سمت شرقی درخت حفر میکند.
سنجابها هم معمولاً در سوراخهای سمت شرقیِ درختان خانه و لانه میگزینند.
۸- جهتیابی به کمک خانههای شهری: امروزه معمولاً خانهها را به موازات شمال -جنوب یا شرق-غرب میسازند؛ یعنی نسبت به جهتهای اصلی مورب نمیسازند. این میتواند در تنظیم صحیح جهتها و تصحیح روشهای تقریبی بالا کمککار باشد. باید توجه کرد که در بسیاری موارد این اصل رعایت نشدهاست.
قطب مغناطیسی شمال
قطبهای مغناطیسی یعنی جایی که خطوط میدان مغناطیسی به صورت واگرا از زمین خارج (جنوب مغناطیسی) و یا به صورت همگرا به آن وارد (شمال مغناطیسی) میشوند.
عقربه قطبنما -به عنوان یک وسیله مغناطیسی (یک آهنربا)- وقتی که آزادانه معلق شود، قطبهای مغناطیسی را یافته و در جهت آنها آرایش میگیرد؛ یعنی جایی که عموماً شمال حقیقی نیست (بهجز برخی مناطق کره زمین). زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، «میل مغناطیسی» نامیده میشود.
قطبهای مغناطیسی زمین در طول زمان تغییر میکنند. قطب شمال مغناطیسی در سال ۲۰۰۱ در موقعیت ۸۱٫۳ درجه شمالی و ۱۱۰٫۸ درجه غربی، در سال ۲۰۰۵ در موقعیت ۸۳٫۱ درجه شمالی و ۱۱۷٫۸ درجه غربی و در سال ۲۰۰۹ در موقعیت ۸۴٫۹ درجه شمالی و ۱۳۱٫۰ درجه غربی بودهاست. در سال ۲۰۱۲ قطب مغناطیسی شمال در موقعیت ۸۵٫۹ درجه شمالی و ۱۴۷٫۰ درجه غربی قرار گرفت.
هر ۲۵ هزار سال، قطبهای مغناطیسی یک دور کامل میزنند.
قطب شمال مغناطیسی، سالانه ۷٫۳۴ کیلومتر جابهجا میشود.
انحراف مغناطیسی
انحراف مغناطیسی خطای ناشی از تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی و منطقهای (مانند فلز و الکتریسیته) ااست، که باید در کنار میل مغناطیسی در نظر گرفته شود. هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن میتواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است؛ ولی در مکانهایی که مثلاً معدن آهن وجود دارد باید در نظر گرفته شود.
میل مغناطیسی
انحراف مغناطیسی یا تغییر مغناطیسی یا میل مغناطیسی زاویه بین نصف النهار مغناطیسی و نصف النهار جغرافیایی در هر نقطه از سطح زمین است.
میل مغناطیسی، در هر نقطه از زمین، زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی در آن نقطه است؛ یعنی زاویهٔ بین سمتی که عقربهٔ قطبنما نشان میدهد، و سمت شمال جغرافیایی. منابع مختلف میل مغناطیسی را «شیب مغناطیسی» یا «تنزل مغناطیسی» یا «تغییر مغناطیسی» هم مینامند. برخی به آن انحراف مغناطیسی هم گفتهاند، ولی دیگران این واژه را برای انحراف عقربهٔ قطبنما در اثر عوامل محیطی (مانند وسایل آهنی و منابع الکتریکی و غیره) مناسبتر میدانند.
میل مغناطیسی با موقعیت، زمان (سالانه و روزانه)، ناهنجاریهای مغناطیسی محلی، ارتفاع (جزئی و قابل صرف نظر) و فعالیتهای مغناطیسی خورشید تغییر میکند. میل مغناطیسی در طول خطوطی &mdash؛ که اصطلاحا خطوط هم ارز∗ نامیده میشوند &mdash؛ ثابت است. خط فرضی با میل مغناطیسی صفر درجه در حال حاضر از غرب خلیج هودسن، دریاچه سوپریور، دریاچه میشیگان و فلوریدا عبور میکند.
تعیین میل مغناطیسی
اگر عقربه قطبنما شرق یا غربِ شمال واقعی را به عنوان شمال مشخص نماید، این اختلاف به ترتیب میل مغناطیسی شرقی یا غربی نامیده میشود. شمال مغناطیسی هم در نیمکره شمالی و هم در نیمکره جنوبی به عنوان مرجع میل مغناطیسی است. مقدار زاویهٔ انحراف بستگی با محل آزمایش دارد. برای تعیین میل مغناطیسی در یک منطقه مورد نظر میتوان از موارد زیر استفاده کرد:
نقشههای توپوگرافی چاپ شده: این نقشه ها با اندازه گیری های متعدد میل مغناطیسی در نقاط مختلف کرهٔ زمین تهیه می شوند. در برخی نقشهها میل مغناطیسی منطقه به وسیله زاویه بین دو پیکان شمال مغناطیسی (MN) و شمال حقیقی (GN) نشان داده شده است.
نمودارهای خطوط همارز چاپ شده و یا موجود در وبگاهها، که میل مغناطیسی را نشان میدهند.
حسابگر آنلاین برای مشخص نمودن آخرین میل مغناطیسی، برای یک موقعیت مشخص (طول و عرض جغرافیایی) و زمان مشخص.
لازم به ذکر است که در یک محل مقدار زاویهٔ انحراف برحسب زمان اندکی تغییر میکند و اندازهٔ آن در نقاط مختلف زمین متفاوت است.
در ایران میل مغناطیسی به سمت شرق است و مقدار زاویه آن در مکانهای مختلف متفاوت است. برای نمونه در ۱۲ خردادماه سال ۱۳۸۶ میل مغناطیسی تهران &mdash؛ طبق محاسبات &mdash؛ برابر ۴ درجه و چهار دقیقه به سمت شرق بودهاست، که هر سال نزدیک چهار دقیقه (کمتر از یکدهم درجه) به سمت شرق افزایش پیدا میکند.
مثال
چنانچه به کمک عقربهٔ مغناطیسی به طرف قطب شمال یا جنوب برویم، به قطب شمال و جنوب واقعی کرهٔ زمین نمیرسیم. علت این است که قطب شمال و جنوب جغرافیایی و مغناطیسی کرهٔ زمین، با هم یکی نیست؛ یعنی اینکه قطب شمال مغناطیسی زمین، درست روی قطب شمال جغرافیایی زمین قرار ندارد و اگر دو قطب جغرافیایی و مغناطیسی زمین را توسط خطی فرضی به به نام محور به هم وصل کنیم، بین دو محور مغناطیسی و محور جغرافیایی زمین، زاویهای ساخته میشود که به آن، زاویهٔ میل مغناطیسی گویند.
هرگونهای از درختان برشها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر میگذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب.
این روشها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابلملاحظهای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگلهای انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آنها- برخی روشها کارا نخواهند بود. اگر از علامتهای طبیعی استفاده میکنید، برای تصمیمگیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که میتوانید پیدا کنید.
بسیاری از روشهای زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهٔ شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
۱- جهتیابی با خزهها و گلسنگها: سمت شمالی درختان و تختهسنگها، گلسنگها و خزههای بیشتری دارد؛ چرا که نمناکتر و مرطوبتر از سمت جنوبی آنهاست.
خزه در جایی رشد میکند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محلهای خنک و نمناک. تنهٔ درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزهها معمولاً بیشتر در این سمت میرویند.
این روش همیشه نتیجهٔ درست به ما نمیدهد. ۱) هرچند سمت شمالی در سایهٔ بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزهها رطوبت مهمتر از سایه است(جایی که رطوبت در آنجا بیشتر ماندگار است). ۲) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. ۳) در یک اقلیم بارانی(جنگلها و بیشههای مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همهطرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کردهاست). ۴) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. ۵) در مناطق خشک هم که اصلاً خزهای وجود ندارد!
ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکانهای سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ.
۲- جهتیابی با درختان: از آنجا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمتشان شاخوبرگ کمتری دارند.
به دلیل آنکه آفتاب بیشتر از سمت جنوب میتابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد میکنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت میکند. این درختها در جنوب بیشتر دیده میشوند.
پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازکتر است.
پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان میدهد؛ سمت پوسیده شمال است.
به خاطر نوع تابش خورشید، شاخههای جنوبی اکثر درختان افقیتر و شاخههای شمالی عمودیترند.
در کوههای سنگی، کاجهای انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی میرویند.
معمولاً درختان برگ ریز در شیبهای جنوبی تپهها میرویند و سراشیبهای شمالی همیشه سبز است.
زمینِ اطراف ریشهٔ درختان، به سمت جنوب سستتر و توخالیتر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفتتر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست.
رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپهها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود.
۳-جهتیابی با تنهٔ درختان بریدهشده: اگر مقطع درخت بریدهشدهای را نگاه کنید، تعدادی دایرهٔ هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت میباشد. درختی که بطور دائم آفتاب به تنهاش بتابد، دایرههای نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیکتر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقههای سنی درخت به هم نزدیکتر باشد سمت شمال را مشخص میکند، و سمتی که خطوط حلقههای سنی از هم فاصلهٔ بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان میدهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن.
۴- جهتیابی به کمک گلها و گیاهان: گیاهان، و گلهای درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق.
برخی گیاهان برای جهتیابی اشتهار یافتهاند. مثلاً در آمریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهتگیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطبنما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» میخوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهٔ این سرزمین از این گیاه برای جهتیابی استفاده میکردهاند.
اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهتیاب است. این گیاه که در سرزمینهای گرم و خشک میروید، برگهایش رو به شمال یا جنوب است.
همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخههایش شرقی-غربی اند.
همانطور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را میتوان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روشهای دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند.
۵- جهتیابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که میوزند، نامگذاری میکنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقهای باد غالب و برجستهای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانیتر بوده و در جهت خاصی میوزد. با دانستن جهت بادهای غالب میتوانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید.
معمولاً نام باد را از جهتی که وزیدهاست، نامگذاری میکنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب میوزد.
برای جهتیابی به کمک باد غالب، ۱) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. ۲) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقهٔ ما باد غالب از شرق میوزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهتهای اصلی هم به سادگی یافته میشوند.
نکتهٔ اول: اگر جهت باد غالب منطقهتان را نمیدانید، اطلاعات زیر ممکن است کمککار باشد:
در نواحی معتدل، باد غالب از غرب میوزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی)
در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد.
در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق میوزد.
نکتهٔ دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم:
در هر منطقهای باد غالب ویژگیهای خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر میکند.
باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برفهای باد آورنده و در جهت علفهای بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد.
الف)درختان:
جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقهاست. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شدهاند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیدهاست.
اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کردهاست.
در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخههای جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان میشود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخههای جوان میشود.
درختی که برای تعیین جهت استفاده میشود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند.
از آنجا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، باید یافتههای خود را با مشاهدهٔ درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید.
ب)ماسه و برف:
امواج ماسه در بیابانها، و امواج پستی-بلندیهای برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان میدهند. البته گاه به خاطر آنکه این موجها خیلی کوچکاند و از چند سانتیمتر تجاوز نمیکنند، برای یافتن باد غالب نمیتوانند کمککار باشند، زیرا میتوانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند.
در بیابانها انواع مختلف تلماسهها وجود دارند، که شکل آنها جهت باد غالب را نمایان میسازد؛ همچنین در مورد تلیخهای قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برفاند، باد غالب تودههای برف را میراند و آنها را تبدیل به تلهای برآمدهای میسازد. این تلها از چند سانتیمتر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل میشوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل میکند.
ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلاً مردم کنار ساحل با نسیم دریا مأنوساند. معمولاً بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا میوزد. در شب هم معمولاً جهت نسیم برعکس میشود و از خشکی به سمت دریا میوزد. نسیم مشابهی در درهها و کوهها میوزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن میگیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره میوزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهتمان است، میتوانیم جهتهای اصلی را بیابیم.
د) هوای گرم و سرد: در نیمکرهٔ شمالی زمین هوایی که از شمال میآید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب میآید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است).
هـ) سایر موارد:
اگر گمان میکنید که بادی که در لحظه میوزد باد غالب منطقهاست، میتوانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان میتوانید جهت باد را بفهمید.
میتوانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ بهویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده میشوند.
در روی دریا و اقیانوسها بادهای غالب دارای ویژگیها و ابرهای خاص خود هستند.
۶- جهتیابی به کمک رودخانهها: بسیاری از رودها و نهرها در نیمکرهٔ شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلاً رود نیل -که تماماً در نیمکرهٔ شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه میریزد.
۷- جهتیابی به کمک حیوانات و حشرات:
مورچهها خاکِ لانهٔ خود را به سمت جنوب یا شرق میریزند. مورچهها چنین میکنند تا در هنگام روز خاکریزشان به عنوان سایهبانی برایشان عمل کند، تا راحتتر کار خود را انجام دهند.
مورچهها خانههای خود(مورتپهها) را بر روی شیبهای جنوب شرقی میسازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمتها میتابد. آنها مورتپههای خود را نزدیک درختان و صخرههای جنوبی و جنوب شرقی بنا میکنند.
اگر شما در کنار برکه یا دریاچهای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آنها معمولاً ترجیح میدهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند.
دارکوب(شانهبهسر) معمولاً حفرههایش را در سمت شرقی درخت حفر میکند.
سنجابها هم معمولاً در سوراخهای سمت شرقیِ درختان خانه و لانه میگزینند.
۸- جهتیابی به کمک خانههای شهری: امروزه معمولاً خانهها را به موازات شمال -جنوب یا شرق-غرب میسازند؛ یعنی نسبت به جهتهای اصلی مورب نمیسازند. این میتواند در تنظیم صحیح جهتها و تصحیح روشهای تقریبی بالا کمککار باشد. باید توجه کرد که در بسیاری موارد این اصل رعایت نشدهاست.
قطب مغناطیسی شمال
قطبهای مغناطیسی یعنی جایی که خطوط میدان مغناطیسی به صورت واگرا از زمین خارج (جنوب مغناطیسی) و یا به صورت همگرا به آن وارد (شمال مغناطیسی) میشوند.
عقربه قطبنما -به عنوان یک وسیله مغناطیسی (یک آهنربا)- وقتی که آزادانه معلق شود، قطبهای مغناطیسی را یافته و در جهت آنها آرایش میگیرد؛ یعنی جایی که عموماً شمال حقیقی نیست (بهجز برخی مناطق کره زمین). زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، «میل مغناطیسی» نامیده میشود.
قطبهای مغناطیسی زمین در طول زمان تغییر میکنند. قطب شمال مغناطیسی در سال ۲۰۰۱ در موقعیت ۸۱٫۳ درجه شمالی و ۱۱۰٫۸ درجه غربی، در سال ۲۰۰۵ در موقعیت ۸۳٫۱ درجه شمالی و ۱۱۷٫۸ درجه غربی و در سال ۲۰۰۹ در موقعیت ۸۴٫۹ درجه شمالی و ۱۳۱٫۰ درجه غربی بودهاست. در سال ۲۰۱۲ قطب مغناطیسی شمال در موقعیت ۸۵٫۹ درجه شمالی و ۱۴۷٫۰ درجه غربی قرار گرفت.
هر ۲۵ هزار سال، قطبهای مغناطیسی یک دور کامل میزنند.
قطب شمال مغناطیسی، سالانه ۷٫۳۴ کیلومتر جابهجا میشود.
انحراف مغناطیسی
انحراف مغناطیسی خطای ناشی از تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی و منطقهای (مانند فلز و الکتریسیته) ااست، که باید در کنار میل مغناطیسی در نظر گرفته شود. هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن میتواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است؛ ولی در مکانهایی که مثلاً معدن آهن وجود دارد باید در نظر گرفته شود.
میل مغناطیسی
انحراف مغناطیسی یا تغییر مغناطیسی یا میل مغناطیسی زاویه بین نصف النهار مغناطیسی و نصف النهار جغرافیایی در هر نقطه از سطح زمین است.
میل مغناطیسی، در هر نقطه از زمین، زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی در آن نقطه است؛ یعنی زاویهٔ بین سمتی که عقربهٔ قطبنما نشان میدهد، و سمت شمال جغرافیایی. منابع مختلف میل مغناطیسی را «شیب مغناطیسی» یا «تنزل مغناطیسی» یا «تغییر مغناطیسی» هم مینامند. برخی به آن انحراف مغناطیسی هم گفتهاند، ولی دیگران این واژه را برای انحراف عقربهٔ قطبنما در اثر عوامل محیطی (مانند وسایل آهنی و منابع الکتریکی و غیره) مناسبتر میدانند.
میل مغناطیسی با موقعیت، زمان (سالانه و روزانه)، ناهنجاریهای مغناطیسی محلی، ارتفاع (جزئی و قابل صرف نظر) و فعالیتهای مغناطیسی خورشید تغییر میکند. میل مغناطیسی در طول خطوطی &mdash؛ که اصطلاحا خطوط هم ارز∗ نامیده میشوند &mdash؛ ثابت است. خط فرضی با میل مغناطیسی صفر درجه در حال حاضر از غرب خلیج هودسن، دریاچه سوپریور، دریاچه میشیگان و فلوریدا عبور میکند.
تعیین میل مغناطیسی
اگر عقربه قطبنما شرق یا غربِ شمال واقعی را به عنوان شمال مشخص نماید، این اختلاف به ترتیب میل مغناطیسی شرقی یا غربی نامیده میشود. شمال مغناطیسی هم در نیمکره شمالی و هم در نیمکره جنوبی به عنوان مرجع میل مغناطیسی است. مقدار زاویهٔ انحراف بستگی با محل آزمایش دارد. برای تعیین میل مغناطیسی در یک منطقه مورد نظر میتوان از موارد زیر استفاده کرد:
نقشههای توپوگرافی چاپ شده: این نقشه ها با اندازه گیری های متعدد میل مغناطیسی در نقاط مختلف کرهٔ زمین تهیه می شوند. در برخی نقشهها میل مغناطیسی منطقه به وسیله زاویه بین دو پیکان شمال مغناطیسی (MN) و شمال حقیقی (GN) نشان داده شده است.
نمودارهای خطوط همارز چاپ شده و یا موجود در وبگاهها، که میل مغناطیسی را نشان میدهند.
حسابگر آنلاین برای مشخص نمودن آخرین میل مغناطیسی، برای یک موقعیت مشخص (طول و عرض جغرافیایی) و زمان مشخص.
لازم به ذکر است که در یک محل مقدار زاویهٔ انحراف برحسب زمان اندکی تغییر میکند و اندازهٔ آن در نقاط مختلف زمین متفاوت است.
در ایران میل مغناطیسی به سمت شرق است و مقدار زاویه آن در مکانهای مختلف متفاوت است. برای نمونه در ۱۲ خردادماه سال ۱۳۸۶ میل مغناطیسی تهران &mdash؛ طبق محاسبات &mdash؛ برابر ۴ درجه و چهار دقیقه به سمت شرق بودهاست، که هر سال نزدیک چهار دقیقه (کمتر از یکدهم درجه) به سمت شرق افزایش پیدا میکند.
مثال
چنانچه به کمک عقربهٔ مغناطیسی به طرف قطب شمال یا جنوب برویم، به قطب شمال و جنوب واقعی کرهٔ زمین نمیرسیم. علت این است که قطب شمال و جنوب جغرافیایی و مغناطیسی کرهٔ زمین، با هم یکی نیست؛ یعنی اینکه قطب شمال مغناطیسی زمین، درست روی قطب شمال جغرافیایی زمین قرار ندارد و اگر دو قطب جغرافیایی و مغناطیسی زمین را توسط خطی فرضی به به نام محور به هم وصل کنیم، بین دو محور مغناطیسی و محور جغرافیایی زمین، زاویهای ساخته میشود که به آن، زاویهٔ میل مغناطیسی گویند.