کردستان
کردستان

کردستان، یا سرزمین کردها، منطقه‌ای استراتژیک در قلب جغرافیایی خاورمیانه است. امروزه این منطقه مناطق مهمی از ترکیه، ایران، عراق و سوریه را در بر می‌گیرد. کردستان را اغلب دانشوران منطقهٔ با اکثریت قومی کرد تعریف می‌کنند. این منطقه حدوداً ۱۹۰،۰۰۰ مایل مربع مساحت دارد و ترکیب آن بدین شکل است: ترکیه (۴۳ درصد)، ایران (۳۱ درصد)، عراق (۱۸ درصد)، سوریه (۶ درصد)، اتحاد شوروی سابق (۲ درصد).






تاریخ

کردستان یکی از قدیمیترین نقاطی بشمار می‌رود که اجتماعات بشری در آنجا بوجود آمده است هم‌زمان با روی کار آمدن ترکمن‌های سلجوقی (۵۱۱ ق.) و پادشاهی سلطان سنجر اولین بار ایالت کردستان در محدوده ایالت جبال (کوهستان) ایران تأسیس گردید.در ۱۵۱۴ م کردستان بین ایران و عثمانی تقسیم شد. چهار قرن بعدتر، فرانسه و بریتانیا مرزهای سیاسی را با تقسیم کردستان عثمانی به سه بخش دوباره تغییر دادند.






محدوده ارضی

ادمونس در کتاب خود بنام کردها -عربها و ترکها می‌نویسد: شمال کردستان بوسیله خطی بین ارزروم و ارزنجان مشخص است پس از این خط مرعش را دور زده و به حلب می‌رسد در جنوبغربی از تپه‌هایی که در جهت دجله قرار دارد گذشته و بطرف جبال حمرین متمایل می‌گردد و تا در شرق از کرمانشاه و سنندج و سقز مهاباد و ارومیه و خوی و ماکو گذشته و متوجه اریوان می‌گردد. مردم کرد از مردمان ایرانی‌تبار هستند که در بسیاری از نقاط ایران و نیز در بخش‌های دیگری از خاورمیانه و آسیای مرکزی زندگی می‌کنند.

در زمان سلطان سنجر، آخرین سلطان مقتدر سلجوقی، ایالتی ایجاد شد با مرکزی که بهار خوانده می‌شد و امروزه در شمال شرقی همدان قرار دارد. این ایالت، که بین آذربایجان و لرستان قرار داشت، شامل ناحیه‌ای از همدان، دینور، کرمانشاه و سنه در شرق زاگرس و در غرب ایلام پشتکوه، شهرزور و خفتیه در زاب می‌شد. در کل ۱۶ بخش داشت که حمدالله مستوفی در نزهه القلوب ذکر کرده. به هر روی محدوده نامی کردستان در قرنهای مختلف متغیر بود. شرف الدین در شرفنامه فصول سوم و چهارم کتاب اول لرها را جزو کردستان می‌آورد، همه مورخین عربی که همه چیز را در ایالتی که جبال می خوانندش می‌آورند نیز چنین می‌کنند. اولیای چلبی جهانگرد ترک، در سیاست نامه‌اش ۹ ولایت را که در زمان او کردستان را تشکیل می‌دادند برمی‌شمرد: ارزروم، وان، حکاری، دیاربکر، جزیره، احمدیه، موصل، شهرزور و اردلان که پیمودنش ۱۷ روز زمان می برده است. رقابت بین سلاطین عثمانی و شاهان ایران این یگانگی را شکست.






محدوده قومی و جغرافیایی

روشن است که محدوده تاریخی و سیاسی کردستان با محدوده قومی واقعی آن منطبق نیست. بنابراین محدودهٔ هریک از سرزمین‌های مورد نظر باید کم و بیش حدودی تعریف شوند.







کردستان ترکیه

در ترکیه، کردها در سرتاسر ناحیه شرقی کشور زندگی می‌کنند. بنا بر تروتر، حد محدوده‌شان به شمال خط دیویغی-ارضروم-کارس بود. در ناحیه ارضروم خصوصاً در شرق و جنوب شرق یافت می‌شوند. کردها همچنین شیبهای غربی آرارات، باشندگان اصلی بخش‌های کاغیزمان و توزلوجا اند. در غرب، آن‌ها در کمربند پهنی ماورای فرات حضور دارند و در ناحیه سیواس، بخش‌های کانغالی و دیوریغی. کل منطقه شامل نواحی شرق و جنوب شرقی این حدود می‌شود. برخی کلنی‌های مهم کرد در هیمنه و در شهرهای بزرگ استانبول، آنکارا و ازمیر هستند. به اختصار ترکیه در حال حاضر به ۸۱ ایل یا استان تقسیم شده است. کردستان ترکیه ۲۱ تایشان را شامل می‌شود: در شمال شرقی، استان‌های ارزینجان، ارض روم و کارس، در مرکز، از غرب به شرق و شمال به جنوب استان‌های ملطیه، تونجالی، الازیغ، موش، کاراکوزه (اغری)، سپس ادیامان، دیاربکر، سیرت، بیتلیس، و وان، نهایناً استان‌های جنوبی اروفا، مردین و چلامریک (حکاری). کردهای ترکیه از شرق با برادران شان از ایران پیوند دارند.

همچنین جمعیت شایان توجهی از کردها در سراسر فلات آناتولی تا کرانه‌های دریای مدیترانه پراکنده‌اند. این جمعیت که بیش‌تر کردهای آناتولی مرکزی خوانده می‌شوند بیش‌تر باشندگان برخی استان‌های مرکزی آناتولی چون استان قونیه را شکل می‌دهند.







کردستان ایران

در ایران کردها در شمال غربی و غرب کشور زندگی می‌کنند. در استان آذربایجان غربی: بوکان، ماکو، کتور، شاپور، مهاباد، ارومیه، سردشت، پیرانشهر؛ در استان اردلان که استان کردستان خوانده می‌شود و به مرکزیت سنندج است: شهرهای سقز، بانه، مریوان، قروه، بیجار و هورامان؛ در استان کرمانشاهان به مرکزیت کرمانشاه: اسلام‌آباد غرب, گیلان غرب، سرپل ذهاب، پاوه، صحنه، کنگاور، جوانرود، روانسر و قصر شیرین؛ در استان ایلام به مرکزیت ایلام:شهرستان‌های ایلام، بدره، ایوان، ملکشاهی، مهران، شیروان و چرداول کردنشین هستند. هم اکنون شهرستان شیروان و چرداول به دو شهرستان سیروان و شهرستان چرداول مبدل شده اند، انچه که حائز اهمیت است تغییر نام شیروان به سیروان است، علت این نامگذاری وجود منطقه تاریخی سرابکلان امروزی بر روی شهر تاریخی سیروان است که اولین شهر کره زمین با جمعیتی بیست هزارنفری بوده که زمین لرزه بزرگی آنرا زیر خاک دفن میکند آثار بجای مانده و کشفیات غیرقانونی گواه بر درستی وجود این شهر تاریخیست. هم چنین در گروه‌های جداگانه دیگری از کردها در خراسان نظیر بجنورد, قوچان, درگز, شیروان, اسفراین و در استان فارس و کرمان هستند. کردهای زیادی در شهرهای بزرگی چون حومه تهران و مشهد زندگی می‌کنند. در شرق و خارج از ایران، ایل مهم کردی در بلوچستان یافت می‌شود.







کردستان عراق

در عراق کردها در شمال و شمال شرقی کشور در استانهای اربیل، سلیمانیه، دهوک و قسمت‌هایی از استان‌های نینوا و دیاله، کرکوک و صلاح‌الدین حضور دارند. سمچر و شیخان مردمی یزیدی دارند. لواهای کرکوک اربیل و سلیمانی (تماماً کرد) و لوای دیاله، ناحیه‌های خانقین و مندلی که در آن کردهای ایران از غرب زاگرس همسایه‌اند. کردهای در بغداد و موصل پرشمارند.







کردستان سوریه

در سوریه آنها سه بخش شمال کشور و در جنوب اتوبانی که سرحدی را شکل می‌دهد و آنها با همتایانشان در ترکیه در تماس مستقیم هستند. کمبربندی ۴۰ کیلومتری در داغ کرد؛ گروهی (۶۰*۴۰ کیلومتر) در شرق فرات که رود به سوریه نزدیک جرابلوس و نهایتاً کمبربندی ۲۵۰ کیلومتری در ۳۰ کیلومتری در جزیره بین خابور حضور دارند. دمشق حما و حلب هزاران کرد دارند.

در ماورا قفقاز، هنوز کردهایی زندگی می‌کنند. در ارمنستان در رایونهای اپران، بسرگچر، هوکتمبریا تالین و اچمیادزین، در جمهوری آذربایجان ۲۵ روستا در رایونهای کلباجان، لاچین و کوباتلی هستند. کردهایی در باکو، ایروان و تفلیس زندگی می‌کنند.

حدود نادقیق سرحدات کردستان از تخمین دقیق مساحت آن جلوگیری می‌کند. دائرةالمعارف بریتنیکا، طول کردستان را ۶۰۰ مایل و پهنایش را ۱۵۰ مایل تخمین می‌زند. قاموس العالم، استانبول ۱۸۹۶، که درباره ولایات کرد عثمانیست طول آن را ۹۰۰ کیلومتر می‌نویسد. و پهنایش را بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتر. در حال حاضر، استانهای مختلف کردستان ۱۹۰۰۰۰ کیلومتر مربع را در تریکه، ۱۲۵۰۰۰ کیلومتر مربع را در ایران، ۶۵۰۰۰ کیلومتر مربع را در عراق، و ۱۲۰۰۰ کیلومتر مربع را در سوریه در بر می‌گیرند. کل مساحت کردستان حدوداً ۳۹۲۰۰۰ کیلومتر تخمین زده می‌شود.

در حالی که بسیاری از کردها در خارج از کردستان قومی زندگی می‌کنند، بسیاری غیر کردها هم در کردستان زندگی می‌کنند. در ترکیه، ترکها همه جا هستند. ولی در شمال برخی اوستها و چرکسها و در جنوب برخی مسیحیان سیریاک و یاکوبی هم زندگی می‌کنند. ارامنه کاملاً محو شده‌اند. در ایران، در غرب دریاجه ارومیه و در عراق در منطقه دهوک-زاخو و کرکوک به برخی کلدانی‌ها و آشوریان برمی خوریم و در شهرها اندکی ارامنه زندگی می‌کنند. یهودیان که زمانی حضور زیادی داشتند از ۱۹۴۸ همگی مهاجرت کرده‌اند. در کرکوک برخی ترکمنها زندگی می‌کنند.






انسان‌شناسی کردستان

این که آیا مردمان کرد، که در گذرگاه مردمی متفاوت ترک، ایرانی، قفقازی و عرب قرار گرفته‌اند و با هر کدامشان روابطی صمیمی دارند، دارای خصوصیاتی هستند که ممکن است به طور واضح از دیگران قابل تمییز باشد، سوالیست که طرحش مشروع است و بسیاری از دانشوران سعی کرده‌اند جنبه‌های انسان شناسانه‌ای را که منجر به این فرایند تمییز می‌شود را تشخیص بدهند. واضح است که این مساله ربطی به جستجو برای یک نژاد کردی ندارد، گرچه برخی تفاوتهای مهم ژنتیک بین جمعیتهای کم و بیش همگن دارای گروههای خونی خاص یکسان، اثبات پذیر است. پژوهشهای انسان شناسانه بر روی کردها بیش از یک قرن قبل توسط E.Duhhousset (1863(و N.V. Khanikoff)1866 شروع شد. این تحقیقات در همه نواحی کردستان انجام شده‌اند.

در ایران، اول توسط محققین فوق‌الذکر، سپس توسط M.Houssay در ۱۸۸۷، در ماوراقفقاز توسط E. Chantre در ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ و Pantukhoff در ۱۸۹۱؛ در ترکیه در دره‌های بین دجله و فرات، جنوب دریای سیاه در کاراکوس، در تمروت داغ در غرب دریاچه وان، و در زنجیرلی؛ در سوریه در دمشق. یزیدیان قفقاز را Eliseyev در ۱۸۸۷ و Ivanovsky در ۱۹۰۰؛ یزیدیان سنجر و شیخان و عراق در زاخو، رواندیز، اکرا و کرکوک و سلیمانی را Field در ۱۹۳۴ انجام دادند؛ آخری تا ۱۹۵۱ و ۱۹۵۲ منتشر نشده بود. همهٔ این پژوهشها با حساب شمار نسبتاً محدودی افراد مورد مطالعه (چند صد یا بیشتر نفر از هزاران ساکن) و روشهای واقعاً علمی مورد استفاده در واقع ارزیابی نمونه‌اند. برخی جهانگردان یادداشتهای خود را ارائه کرده و برخی عکسها را بدان افزوده‌اند. با وجود همه اینها، و به این دلیل که مشاهدات در خصوص کردها از مناطق متفاوتی هستند، نتایج حاصله همواره به خوبی مطابقت نمی‌کنند. تلاش شده آنها را از نظر انسان‌شناسی طبقه‌بندی کنند. کردهای عربی از کردهای شرقی و جنوبی متمایز شده‌اند. غربیها از نوع چشم آبی، درازسر (dolichocephany) هستند. دیگران، چشم سیاه، قهوه‌ای، پهن سر (Brachycephaly) هستند. یک گروه خود را هم نژاد ترکان (Sekban, Inan) یا ایرانیان (Modi) می‌دانند دیگران خود را نزدیک به اعراب یا ارامنه می‌دانند. عکسهای مشخصی از مارک سایکس یا سوبریر گونه‌هایی را در بین کردها نشان می‌دهند: عرب، یهودی، انجیلی، نسطوری و ترکمن. این همان چیزیست که Field تایید می‌کند و به نحوی علمی تر در عکسهای ۱۶۲ فرد از ۵۹۸ نفر مورد مطالعه بیان می‌کند. خود شخصاً انواع ارمنویید (۴۸)، بالکان (۱۲)، مدیترانه‌ای اصلاح شده(۳۶)، ارو-آناتولی (۳۸)، ایرانی ناب یا مخلوط (۴)، آلپینویید (۱۲)، منگلویید (۱) و نگرویید (۱) را کشف می‌کند. نسبتها دقیقاً معادل ۲۳۵ یزیدی مورد مطالعه نیستند و مقایسه با آشوریان، اعراب شممر و صلوبه یا ترکمنان توسط مولف هم جالب توجه است. مشابهت مشاهده شده را بی شک می‌توان با ازدواجهای بینابینی توضیح داد. ولی این موجب نمی‌شود دوهوست در ۱۸۶۳ مردم کرد را از نظر گونه یک همگنی نادر تشخیص دهد و Kappers (1931) اعتراف می‌کند که کردها با وجود تفاوتهای انسانشناسانه‌شان نژادی حقیقتاً خاص را شکل می‌دهند. بنابراین، می‌شود در جمعبندی مطالعات اچ. فیلد نمای کردهای عراق را این گونه ارائه کرد: «کرد قدی متوسط دارد (۱٫۶۶ متر) و بدنی بلند اندامی کوتاه. پیشانی پهن و سر پهن و گرد است. پهن سری گسترده است. ارتفاع صورت متوسط است. بینی کاملاً مقعر است. کرد از عرب پرموتر است. مویش بسی موجدار و نرم است، معمولاً قهوه‌ای تیره و چشمانش سیاه است. ولی موی بور و چشمان آبی هم یافت می‌شود، خصوصاً در مناطق غربی. رنگ پوست از عربها روشن تر است ولی از آشوریان کمتر روشن است. دندانها طبیعی اند و جایشان مناسب است. ساختمان عضلانی خوب است، و به طور کلی سالمند، از بین آنها که مشاهده شده‌اند.»

با وجود همه اینها، این پژوهشهای انسنانشناسانه بر روی کردها بسیار ناقص و نامشخص تا بخواهیم از رویشان منشا این مردم را نتیجه بگیریم. ضروریست مطالعه زبان را تاریخ ترکیب کنیم.





کرمانشاه

نهمین شهر پر جمعیت و یکی از کلان‌ شهرهای ایران و مرکز استان کرمانشاه در ایران می‌باشد که دارای جمعیتی بالغ بر۸۸۴،۷۰۶ نفر و مساحت ۹۳٬۳۸۹٬۹۵۶ متر مربع است. شهر کرمانشاه بزرگترین شهر کردنشین و مهمترین شهر در منطقهٔ مرکزی غرب ایران است.. کرمانشاه از شهرهای تاریخی و فرهنگی ایران به شمار می‌رود و پیدایش آن به سده چهارم میلادی باز می‌گردد و از آن دوران تا حمله اعراب به ایران به عنوان دومین پایتخت ساسانیان مورد توجه حکومت بود. در دوران سلجوقیان در قرن یازدهم میلادی کرمانشاه به عنوان شهر ارشد کردستان انتخاب شد.. در قرون وسطی شهر کرمانشاه یا قرمیسین در حکم یکی از نواحی چهارگانه عراق عجم شناخته می‌شد. در آن زمان اغلب اوقات ایالت جبال را عراق عجم می نامیده‌اند تا با عراق عرب اشتباه نشود که به طور تقریبی نیز با ناحیه ماد باستانی مطابقت داشت. با گذشت یازده سده از حملهٔ اعراب به ایران، این شهر در دوران قاجار دوباره شکل شهرنشینی خود را باز یافت و به‌دلیل قرارگرفتن در چهارراه دو محور شمال به جنوب و خاور به باختر و نیز همسایگی با کشور عراق و واقع‌شدن بر سر راه شهرهای زیارتی کربلا و بغداد از اهمیت بسیاری برخوردار است. این شهر در جنبش مشروطه سهمی به سزا داشت و در جنگ جهانی یکم و دوم به تصرف نیروهای بیگانه در آمد و پس از پایان جنگ تخلیه شد. همچنین این شهر در جنگ ایران و عراق، خسارت‌های زیادی دید.

شهر کرمانشاه از شمال به کوه فرخشاد، از شمال باختری به کوه طاق‌بستان و از جنوب به سفید کوه ختم می‌شود و یکی از شاهراه‌های ارتباطی خاور و باختر و کهن‌ترین راه گذر از ایران به میان‌رودان است.

شهر کرمانشاه دارای آب و هوای معتدل کوهستانی است. در سده چهارم میلادی شهر کرمانشاه که در آن دوران روستای خوش آب و هوایی بود به عنوان دومین اقامتگاه پادشاهی ساسانیان برگزیده شد. در دوران ساسانیان باغ‌های بزرگی در این منطقه ساخته شد و تا مدت‌ها مکان خوش‌گذرانی شاهان ساسانی بوده‌است.

کرمانشاه مرکز کشاورزی ایران است و بیشتر درآمد اقصادی این شهر نیز از این راه‌است. همچنین میزان صادرات مواد خوراکی، مصالح ساختمانی و صنایع دستی کرمانشاه در ۳ ماه نخست سال ۱۳۸۸ در مجموع ۹٪ از صادرات کل کشور را شامل می‌شود.






جغرافیا
موقعیت

شهر کرمانشاه از شمال به کوه فرخشاد، از شمال غربی به کوه طاق بستان و از جنوب به سفید کوه منتهی می‌شود که در قسمت مرکزی استان کرمانشاه با موقیعت ۴۷ درجه و ۴ دقیقهٔ شرقی و ۱۹ درجه و ۳۴ دقیقهٔ شمالی قرار دارد و دارای ۲۴۵۰۰ کیلومتر مربع گستردگی و ارتفاع ۱۲۰۰ متر از سطح دریا است. کرمانشاه یکی از شاهراه‌های ارتباطی شرق و غرب و قدیمی‌ترین راه عبور زائران عتبات عالیات است که به همین سبب تاثیرات فرهنگی و معنوی برجا گذارده‌است. کرمانشاه در دروازه زاگرس قرار دارد. رشته کوه زاگرس که فلات ایران را از سرزمین‌های همسایه جدا کرده‌است در مسیر کرمانشاه، به دشت‌های وسیع و کوه‌های عمدتاً مجزا و دره‌های وسیعی منتهی می‌شود که از قدیم برای رسیدن به میان‌رودان مورد استفاده قرار گرفته‌است.

فاصلهٔ زمینی شهر کرمانشاه در شرایط مطلوب تا بغداد، ۳۹۰ کیلومتر، تا تهران، ۵۹۰ کیلومتر از اتوبان ساوه و ۵۱۰ کیلومتر از اتوبان قم، تا مرز خسروی (مرز ایران و عراق) در حدود ۲۰۰ کیلومتر و فاصلهٔ هوایی آن تا تهران ۴۱۳ کیلومتر است.






آب و هوا

شهر کرمانشاه دارای اقلیم معتدل کوهستانی است. در قرن چهارم میلادی شهر کرمانشاه که در آن دوران روستای خوش آب و هوایی بود به عنوان دومین اقامت گاه سلطنتی ساسانیان انتخاب شد. در دوران ساسانیان باغ‌های بزرگی در این منطقه ساخته شد و تا مدت‌ها مکان تفریحی شاهان ساسانی بوده‌است. در دوران اسلامی نیز بارها شهر کرمانشاه را شهری خوش آب و هوا توصیف کرده‌اند که در آن آب‌ها جاری است و درختان و میوه جات فراوان دارد و کالاها در آن ارزان‌اند. ابن فقیه در کتاب البلدان که در سال ۲۹۰ هجری نگاشته‌است در مورد کرمانشاه می‌نویسد:

او-قباد- از مداین تا رود بلخ در همه راه هیچ سرزمینی که هوایش از کرمانشاهان تا گردنه همدان-اسدآباد- خوش‌تر و آبش گواراتر و نسیمش لذت بخش‌تر باشد نیافت این بود که قرمسین را ساخت.

بیشترین ساعات آفتابی کرمانشاه به ۲۹۹۹ ساعت می‌رسد، بیشترین ساعات آفتابی در ماه‌های تیر و مرداد و کمترین آن در ماه‌های دی و بهمن است. موقعیت اقلیمی و اکولوژیک استان کرمانشاه با توجه به میزان متوسط بارندگی و رطوبت نسبی سالیانه به نحوی است که دامنه کوه‌ها و دشت‌های آن عموماًٌ پوشیده از جنگل و مرتع بوده و در پاره‌ای از نقاط نیز زمین‌های زارعی آبی و دیمی است. میانگین دمای سالانهٔ شهر کرمانشاه درحدود ۱۴سانتی‌گراد و میزان بارش سالانهٔ این شهر ۴۵۶٫۸ میلی‌متر است.






ناهمواری‌ها
کوه‌های عمدهٔ شهرستان عبارتند از بیستون، کوه فرخشاد در شمال، پرآو در شمال شرقی، کوه میوله در شمال غربی و سفیدکوه که در جنوب شرقی شهر کرمانشاه واقع شده‌اند و غار پرآو که شهرت جهانی دارد یکی از بزرگ‌ترین غارهای دنیاست و در کوه پرآو واقع شده‌است.






آب‌ها

مهمترین آب‌های کرمانشاه رودخانه قره‌سو، رودخانهٔ آبشوران، رودخانهٔ چم‌بشیر، دریاچهٔ طاق بستان، سراب خضرالیاس و سراب نیلوفر می‌باشند.






آلودگی
آلودگی هوا

مهم‌ترین عامل آلودگی هوای کرمانشاه ناشی از گرد و غبار بیابان‌های کشورهای عراق و عربستان است که باعث تعطیلی ادارات، مدارس و لغو پروازها به دلیل کاهش شدید دید در برخی روزها می‌گردد؛ میزان دید در برخی از روزها به ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر کاهش می‌یابد. و این آلودگی در ۱۴ تیر ۱۳۸۸ به ۲۱ برابر حد مجاز رسید؛ عاملی که باعث بستری‌شدن ده‌ها نفر در بیمارستان‌ها به دلیل مشکلات تنفسی و قلبی بوده‌است. همچنین این پدیده باعث آسیب شدید به جنگل‌های بلوک، نابودی پوشش گیاهی و بیابیانی شدن منطقه شده‌است.






آلودگی آب‌ها

با گسترش شهر کرمانشاه رودخانهٔ قره‌سو که از میان شهر عبور می‌کند با مشکلات زیست محیطی مواجهه شده‌است، مهمترین عامل در آلودگی این رودخانه ریختن آبشوران به داخل رود و پس از آن ریختن فاضلاب‌های کشاورزی است به طوری که این رودخانه امروز تبدیل به فاضلاب شده‌است. در سال‌های پیشین این رودخانه بیش از ۱۵ نوع ماهی را در خود جای می‌داده به طوریکه شغل برخی از بومیان منطقه از راه صید و فروش ماهی تأمین می‌شده‌است. که امروزه این زیستگاه به کلی تخریب شده‌است.






مردم
زبان

زبان اهالی کرمانشاه، کردی و لهجهٔ فارسی کرمانشاهی است. عده‌ای از مردم کرمانشاه به زبان کردی، گویش کلهری سخن می‌گویند. علاوه بر کردی کلهری دیگر گویش‌های کردی از جمله کردی کرمانشاهی، سنجابی، زنگنه و سورانی هم گویشورانی در میان مردم دارد. در کنار زبان کردی، عده‌ای از مردم به لهجهٔ فارسی کرمانشاهی تکلم می‌کنند. لهجهٔ فارسی کرمانشاهی تنها خاص شهر کرمانشاه‌است. همچنین در بخشی از مناطق شهر، گویش لکی در میان برخی ساکنان رواج دارد.






فرهنگ

در کرمانشاه همواره بزرگان زیادی در ادبیات، هنر، تاریخ و سیاست برخاسته‌اند بزرگانی همچون، میرزا محمدرضا کلهر از نستعلیق‌نویسان مهم تاریخ ایران، سید مرتضی نجومی از بزرگان خوشنویسی جهان، شامی کرمانشاهی شاعر کرد زبان، ابوالقاسم لاهوتی شاعر و فعال سیاسی دوران مشروطیت، کیهان کلهر نوازنده‌ی بلندآوازه‌ی کمانچه، شهرام ناظری خواننده ورشید یاسمی نویسنده، مورخ، مترجم و شاعر معاصر ایرانی واستاد موسیقی کردی و فارسی، علی‌محمد افغانی نویسنده نخستین رمان واقعی به زبان فارسی، مجتبی شمسی‌پور شیمیدان، ابوحنیفه احمدابن داود دینوری گیاه شناس، ستاره شناس، ریاضیدان و مورخ قرن نهم میلادی، یارمحمدخان کرمانشاهی از فعالان جنبش مشروطه می‌توان نام برد.






چاپخانه‌ها و نشریه‌ها

پس از انقلاب مشروطه وسایل تحصیل در کرمانشاه منحصر به چند مکتبخانه بود و در این میان کسانی که با کتاب و نشریه آشنا بودند به فکر تأسیس مدرسه و روزنامه‌های دستنویس و خطی افتادند، در میان سال‌های ۱۲۸۴ تا ۱۲۸۷ با تلاش میرعبدالباقی نخستین چاپخانه سنگی کرمانشاه افتتاح شد و پس از آن میرزا احمد خان معتضدالدوله وزیری چاپخانهٔ شرافت احمدی را تأسیس کرد و در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۳۰۲ با ورود نخستین چاپخانهٔ مجهز از آلمان، شرکت سعادت تشکیل شد و پس از فوت برادران سعادت شرکت منحل شد و بعدها در سال ۱۳۲۸ علاوه بر چاپخانهٔ سعادت، روزنامهٔ آن نیز منتشر می‌شد و در این چاپخانه بود که روزنامه‌های فصاحت و کوکب غرب انتشار یافتند. نخستین روزنامه رسمی در شهر کرمانشاه، روزنامه بیستون بود که در سال ۱۳۲۵ هجری قمری(۱۹۰۷ میلادی و ۱۲۸۶ هجری خورشیدی) به صاحب امتیازی ابوالقاسم لاهوتی در این شهر منتشر شد.





همَدان

یکی از کلان شهرهای ایران در منطقه غربی و کوهستانی ایران و مرکز شهرستان و استان همدان است . این شهر در دامنهٔ کوه الوند و در بلندای ۱٬۷۴۱ متری از سطح دریا واقع شده‌است و از شهرهای سردسیر ایران به شمار می‌آید. همدان قدیمی‌ترین شهر ایران و از کهن‌ترین شهرهای جهان است. در سال ۱۳۸۵ مجلس شورای اسلامی در مصوبه‌ای همدان را «پایتخت تاریخ و تمدن ایران» اعلام کرد. همدان اولین پایتخت نخستین شاهنشاهی ایران، مادها بوده‌است. آثار یافت‌شده از محوطهٔ باستانی هگمتانه و نیز کتیبه‌های گنج‌نامه از آن دوران هستند. همچنین این شهر در روزگار هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، آل بویه و سلجوقیان نیز یکی از پایتخت‌های کشور بوده‌است. هم‌اکنون استان همدان به دلیل داشتن مراکز تاریخی و دیدنی به عنوان پنجمین شهر فرهنگی و توریستی کشور شناخته می‌شود و از نظر علمی نیز با وجود مراکز دانشگاه بوعلی سینا، دانشگاه صنعتی همدان، دانشگاه آزاد اسلامی همدان، دانشگاه پیام نور همدان و مراکز دیگر به عنوان یکی از قطب‌های دانشگاهی کشور شناخته شده‌است.آرامگاه بوعلی سینا نماد شهر همدان و همچنین یکی از نمادهای پیشینهٔ ایران در فرهنگ جهان و دانش و علم به شمار می‌رود.

این شهر از لحاظ جمعیت چهاردهمین شهر پرجمعیت ایران به شمار می‌آید و در مرداد سال ۱۳۸۸ به عنوان یکی از کلانشهرهای ایران معرفی شد. در سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۴ خورشیدی مهندس آلمانی کارل فریش طرحی مدرن را برای همدان طراحی کرد که از نوع نقشه‌های شعاعی محسوب می‌شود اما امروزه به دلیل تراکم جمعیت و طرح شعاعی، ترافیک مرکز شهر بسیار زیاد است. به این میدان ۶ خیابان اصلی شهر وصل شده‌اند. شهرداری همدان در میدان آرامگاه بوعلی قرار دارد.






جغرافیا
موقعیت
اقلیم

آب و هوای همدان مختلف و اوضاع جوی منطقه از لحاظ حداقل و حداکثر برودت و باران در فصول سال متغیر است در نقاط کوهستانی سرد است حد متوسط برف سالانه بین ۱۵۵ تا ۲۴۵ میلیمتر می‌باشد و سرما تا ۳۰ درجه زیر صفر می‌رسد.

میانگین دمای سالانهٔ همدان ۱۱٬۳° ثبت شده‌است. همچنین گرم‌ترین دمای همدان +۴۰° و سردترین دمای آن -۳۲٬۸° ثبت شده‌است. میانگین بارش سالانه همدان نیز ۳۱۷٬۷ میلیمتر اندازه گیری شده‌است.






کوه‌های اطراف

شهر همدان در دره‌ها و دامنه‌های شمالی کوهستان الوند واقع شده‌است. مرتفع‌ترین قلهٔ این کوهستان، قلهٔ کوه الوند با ارتفاع ۳۵۷۴ متر از سطح دریاست که این قله بین تویسرکان و همدان و در ۱۸ کیلومتری شهر همدان واقع شده‌است.

از گردنه‌های معروف این کوه از گردنهٔ زاغه بین همدان و ملایر، گردنهٔ اسدآباد بین همدان و کرمانشاه و گردنهٔ همه‌کسی بین همدان و سنندج می‌توان نام برد.

به غیر از کوه الوند، بین این شهر و شهرستان زنجان کوه‌های کم‌ارتفاعی وجود دارند که عبارتند از: کوه چنگ الماس، کوه ارمنی و کوه قره‌داغ.

در شرق همدان کوه وفس و در شمال شرقی همدان سلسله جبال خرقان که خط‌الراس آن حد طبیعی بین همدان و قزوین است، قرار گرفته‌است.






رودها

رودهای الوسجرد، دره‌مرادبیک، آبشینه و عباس‌آباد مهم‌ترین رودهای شهر همدان هستند.






سدها و آب‌بندها

سد اکباتان در ۱۰ کیلومتری جادهٔ همدان به ملایر و بر روی رود آبشینه در نزدیکی تفریجان که منطقه ای ییلاقی می باشد، قرار گرفته است.
سد آبشینه در جادهٔ همدان به ملایر بر روی رود آبشینه قرار دارد.






ایلام
ایلام(به کردی: ئیلام) به یکی از شهرهای غربی ایران و مرکز استان ایلام است. جمعیت این شهر برپایهٔ سرشماری سال ۱۳۹۰ خورشیدی برابر با ۱۷۲،۲۱۳ نفر بوده‌است. ایلام در عهد باستان نام‌های بسیاری مانند آلامتو، اریوجان، ماسبذان داشته و در قرن اخیر «دیوالا» و «حسین‌آباد» بوده‌است. شهر ایلام بعد از شهرهای کرمانشاه وسنندج سومین شهر بزرگ کردنشین ایران محسوب می‌شود. زبان اهالی شهر ایلام کردی ایلامی می‌باشد.






اصفهان
اِصفَهان یا اِسپَهان دربارهٔ این پروندهشهری باستانی-گردشگری در مرکز ایران است. این شهر مرکز استان اصفهان و نیز مرکز شهرستان اصفهان است. اصفهان سومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران و مشهد است.این شهر در میان سال‌های ۱۰۵۰ تا ۱۷۲۲ میلادی به ویژه در قرن شانزدهم میلادی در میان حکومت صفویان هنگامی که برای دومین بار (پس از دوران سلجوقیان) پایتخت ایران شد، رونق فراوانی گرفت. حتی امروزه نیز شهر مقدار زیادی از شکوه گذشته خود را حفظ کرده‌است. بناهای تاریخی متعددی در شهر وجود دارد که تعدادی از آن‌ها به عنوان میراث تاریخی در یونسکو به ثبت رسیده‌اند. اصفهان در سال ۲۰۰۶ به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام و در سال ۱۳۸۸ به عنوان پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی انتخاب شد. این شهر به داشتن معماری زیبای اسلامی و بسیاری از بلوارهای زیبا، پل‌های سرپوشیده، کاخ‌ها، مسجدها و مناره‌های منحصربفرد معروف است. این امر باعث شده‌است که در فرهنگ ایرانی اصفهان، نصف جهان لقب بگیرد. میدان نقش جهان یکی از بزرگترین میدان‌های دنیاست و نمونه برجسته‌ای از معماری اسلامی است که توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی ثبت شده‌است.






جغرافیا
موقعیت جغرافیایی

اصفهان در ۴۳۵ کیلومتری تهران و در جنوب این شهر قرار دارد. شهر اصفهان دارای طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۳۹دقیقه و ۴۰ ثانیه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۲ درجه و ۳۸ دقیقه و ۳۰ ثانیه شمالی می‌باشد. محدوده شهری آن به چهارده منطقه شهری تقسیم می‌شود و در خارج از محدوده شهری نیز از غرب به سمت خمینی شهر و نجف آباد، از جنوب کوه صفه و سپاهان شهر، از سمت شمال به شاهین شهر و از شرق نیز به د شت سگزی منتهی می‌شود.

سطح شهر از سطح عمومی دریاها حدود ۱۵۷۰ متر ارتفاع دارد و در قسمت شمالی و شرقی به کویر محدود می‌گردد و در قسمت غربی و جنوبی نیز به سلسله کوه‌های زاگرس منتهی می‌شود. کوهستان کرکس در پنجاه کیلومتری شمال اصفهان و زردکوه بختیاری در جنوب غربی آن قرار دارد. وجود آبهایی همانند زاینده رود که از زردکوه بختیاری سرچشمه گرفته دلیل پیدایش این شهر می‌باشد. شهر اصفهان بر روی دشتی به نسبت هموار با شیبی در حدود ۲ درصد و به طرف شمال شرقی بنا گردیده‌است. در طی سده‌های گذشته نیز به سبب وجود آب فراوانتر و آلودگی کمتر در سمت جنوب غربی توسعه بیشتری یافته‌است.






تقسیمات کشوری
آب و هوا

این شهر در منطقه‌ای نیمه کویری در مرکز ایران و در کنار زاینده‌رود قرار گرفته که از کوههای مرکزی ایران سرچشمه می‌گیردو به باتلاق گاوخونی می‌ریزد و از مراکز گردشگری، فرهنگی و اقتصادی ایران محسوب می‌شود. زاینده‌رود بزرگترین رود فلات مرکزی ایران از کوه‌های مرکزی ایران سرچشمه گرفته و از میان اصفهان می‌گذرد. همچنین جنگل ناژوان از مناطق خوش آب و هوای حاشیه زاینده‌رود می‌باشد، از دیگرمناطق طبیعی قابل گشت و گذار اصفهان می‌توان به کوه کلاه قاضی و کوه صفه اشاره نمود. منطقه کلاه قاضی یک پارک ملی است با نام پارک ملی کلاه قاضی که محل زیست جانوران زیادی مانند کل، پازن، بز، آهو، و عقاب است.

اقلیم شهر اصفهان در شمال و شرق از منطقه کویری تاثیر گرفته و در جنوب به جهت وجود کوه صفه از هوای خنک تری بهره‌مند است. آب و هوای اصفهان به طور کلی معتدل و خشک است و مقدار بارش باران و برف به نسبت کمی دارد. حداکثر درجه حرارت در تابستان ۴۰ درجه سانتی‌گراد است که تابستانهایی گرم و خشک را می‌سازد.





استان کهگیلویه و بویراحمد

کهگیلویه و بویراحمد یکی از استان‌های کشور ایران است. مرکز آن شهر یاسوج است و با مساحتی حدود ۱۶هزار و ۲۴۹ کیلومتر مربع، سرزمینی نسبتاً مرتفع و کوهستانی است.

جمعیت کهگیلویه و بویراحمد بر پایه سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰ برابر با ۶۴۰،۰۰۰ نفر بوده که ۵۰درصد آن‌ها در شهرها سکونت دارند.






موقعیت

استان کهگیلویه و بویراحمد از جمله استان‌های جنوبی ایران به شمار می رود که با پنج استان همسایه است :

از شرق با استان اصفهان و فارس، از جنوب با استان بوشهر، از غرب با خوزستان و از شمال با چهارمحال و بختیاری.






مکان‌های دیدنی

کهگیلویه و بویراحمد دارای ۲۱۷ گردشگاه زیارتی و تفرجگاهی است که گردشگران تابستانی می‌توانند از آنها دیدن کنند.

بقعه امامزاده «بی‌بی‌حکیمه» خواهر امام رضا , امام زاده جعفر برادر امام رضا در شهرستان گچساران
سرچشمه چنارستان سفلی
شهر توریستی و زیبای سی سخت همچون نگینی در دامنه کوه دنا دارای آب و هوای دلپذیر و سالم.
رودخانه‌های مارون، چرام، نازمکان، بشار، زهره و مهریان بهمراه هزاران چشمه سار دیگر و در کنار آن‌ها سد کوثر، شاه قاسم و شاه مختار یاسوج.
۴۰قله بالای چهار هزار متر دنا
آبشارهای کمردوغ از توابع شهرستان کهگلویه ، تنگه مهریان و گنجه‌ای یاسوج و تنگ سولک بهمئی.
باغ چشمه بلقیس چرام، امامزاده‌های کهگیلویه و دشت بلاد شاپور دهدشت، دژ سلیمان و چندین دژ دیگر.
آثار تل چگاه، آب گرمون، آب شوران، شهر لارندن، آب انبارها، کاروانسراها، قلعه‌ها، گورستان سه طبقه و تنگ سولک در رشته‌کوههای بهمئی.
تنگ تکاب، محل برخورد آریو برزن با اسکندر مقدونی و قلعه‌های قدیمی متعدد شامل قلعه دختر، قلعه مانگشت،و دژ سلیمان که مجموع آنها به «دلی مهرگان» معروف است.
تنگ شلال دون، رودخانه و بیشه زیبای شاه بهرام، روستای زیبای پلکانی و باغستانی مارین، تنگ هنگان ،و امامزاده سید محمود ( سید محمید ) واقع در شهرستان کهگیلویه
غارها و اشکفت‌های کوهستان‌ها.
چهار طاقی خیرآباد علیاو پل خیری مح خان در خیرآباد علیا
روستای گوشه و زیارت امام زاده شاه قاسم از نوادگان حضرت زین العابدین (ع)

۱۸ رودخانه کوچک و بزرگ، ۴۰ چشمه جوشان آب آشامیدنی و معدنی، ۱۷حلقه قنات، پنج آبشار، سه دریاچه، ۶۰دره و تنگه، بوستانها و دشتهای سرسبز، امامزاده‌ها، گنبدها، قلعه‌ها، کاروانسراها، مساجد، آب انبارها آتشکده‌ها، پل‌ها و برج‌های تاریخی از دیگر نقاط گردشگری منطقه‌است.

نامهای ایلات جاکی (مترادف با زمیگان)، چرام، دشمن زیار و بویر احمد (مترادف با باوی= بئونی اوستا) به ترتیب به معانی دارندگان زمینهای ییلاقی و قشلاقی، رمه سفید، ستم کننده به دشمن و ده هزار نفری می باشند. یعنی ایل باوی (بویر احمد) با تعداد نفرات کثیر بزرگترین ایل منطقه بوده است. از جمله مکان دیگراستان را می توان در شهر دیشموک جست از جمله قلعه شاه منصور لیراب، تنگ بالیاو ، امامزاده میرسالار ،گوردخمه در دیشموک ،کوه دل افروز ، کوه غارون (کوهایی سرشار از گیاهان طبیعی و داروئی )، قلعه تاریخی دیشموک و این شهر دارای اب هوایی سردسیری است و ازمکان های خوش اب هوا در استان می باشد





استان چهارمحال و بختیاری

استان چهارمحال و بختیاری یکی از استان‌های کشور ایران است. مرکز این استان شهرکرد است.

این استان با ۱۶٬۳۳۲ کیلومتر مربّع وسعت معادل یک درصد از کل وسعت ایران، بیست و دومین استان کشور از نظر مساحت می‌باشد. استان چهارمحال و بختیاری از جمله مناطق کوهستانی فلات مرکزی ایران محسوب می‌شود و بین ۳۱ درجه و ۹ دقیقه تا ۳۲درجه و ۳۸ دقیقه عرض شمالی و ۴۹ درجه و ۳۰ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۲۶ دقیقه طول شرقی گرینویچ قرار دارد. این استان از شمال و مشرق به استان اصفهان، از مغرب به استان خوزستان، از جنوب به استان کهگیلویه و بویراحمد و از سمت شمال غربی به استان لرستان محدود می‌شود.

مرکز این استان شهرکرد است با ۲۰۷۰ متر ارتفاع از سطح دریا، مرتفع ترین مرکز استان کشور ایران است.






تقسیمات کشوری
بر اساس آخرین تقسیمات سیاسی کشور، استان چهار محال و بختیاری دارای دارای نه شهرستان، ۳۱ شهر، ۲۲ بخش و ۴۵ دهستان است.






جغرافیا

استان چهارمحال و بختیاری از جمله مناطق کوهستانی فلات مرکزی ایران محسوب می‌شود که در بخش مرکزی رشته کوههای زاگرس بین پیش کوههای داخلی و استان اصفهان واقع شده‌است. به علت جوان بودن دوره کوه‌زایی و شرایط تشکیل گسل‌های خاص، دراین منطقه وجود بلایا و مخاطرات طبیعی بسیاری چون سیل، زلزله و رانش زمین در اکثر نقاط آن مشاهده می‌شود.






ارتفاعات

استان چهارمحال و بختیاری دارای ۱۶ قلهٔ مرتفع با ارتفاع بیش از سه هزار و ۵۰۰ متر مربع است. این کوهها از شمال غرب استان به جنوب شرق آن کشیده شده‌اند و هر چه از غرب استان به طرف شرق آن و استان اصفهان پیش رویم از میزان ارتفاعات کاسته می‌شود و در نهایت به دشتهای نسبتاً وسیع همچون دشت لار، فرادنبه، کیار و گندمان می‌رسیم. این دشتها در مجموع نزدیک به ۲۴ درصد وسعت استان را شامل می‌شوند و انباشتهٔ رسوبات در آن‌ها زمینه مساعدی برای کشاورزی به وجود آورده‌است. «زردکوه بختیاری» دومین کوه بلند رشته کوه زاگرس (پس از کوه دنا) در این استان قرار گرفته‌است.
page1 - page2 - page3 - page4 - page5 - page7 - page8 - | 7:59 pm
روش‌های جهت‌یابی در روز

جهت‌یابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان

۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع می‌کند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب می‌کند.

این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب می‌کند، ولی در زمان‌های دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.






در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالی‌تر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبی‌تر از شرق و غرب می‌باشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آن‌جا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.

۲- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال می‌افتد.

ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان می‌رسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز می‌رسد، و پس از آن دوباره افزایش می‌یابد؛ همان زمان اذان ظهر.

برای دانستن زمان ظهر شرعی می‌توان به روزنامه‌ها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.

۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم می‌تواند روشی برای یافتن جهت‌های جغرافیایی باشد.




جهت‌یابی با سایهٔ چوب(شاخص)

شاخص، چوب یا میله‌ای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شده‌است.

روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامت‌گذاری می‌کنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر می‌کنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابه‌جا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان داده‌است) را علامت‌گذاری می‌نماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص می‌کند. نقطهٔ علامت‌گذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان می‌دهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپ‌مان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبروی‌مان شمال را نشان می‌دهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.

از آن‌جا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیم‌کره شمالی سایه‌ها ساعتگرد می‌چرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته می‌شود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمی‌شود.
در شب‌های مهتابی هم از این روش می‌توان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.

روش دوم(دقیق‌تر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری می‌کنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامت‌گذاری شده می‌کشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق می‌رود کوتاه‌تر می‌شود، در ظهر به کوتاه‌ترین اندازه‌اش می‌رسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر می‌گردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هم‌اندازهٔ پیش از ظهرش شد) آن‌جا را به عنوان نقطهٔ دوم علامت‌گذاری می‌کنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان می‌دهد.

در واقع هر دو نقطه سایهٔ هم‌فاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص می‌کنند.
با این‌که روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیق‌تر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را می‌کشید دقیقاً به محل علامت‌گذاری شده برسد. نیم‌دایره‌ای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود می‌رسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان می‌دهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).



جهت‌یابی با ساعت عقربه‌دار
ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربه‌ای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه می‌داریم که عقربهٔ ساعت‌شمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویه‌ای که عقربهٔ ساعت‌شمار با عدد ۱۲ ساعت می‌سازد (زاویهٔ کوچک‌تر، نه بزرگ‌تر)، جهت جنوب را نشان می‌دهد. یعنی مثلاً اگر چوب‌کبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعت‌شمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفته‌است.
نکات

این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی این‌که اگر شاخصی [مثلاً چوب‌کبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایه‌اش موازی با عقربهٔ ساعت‌شمار و در جهت مقابل آن باشد. یا این‌که سایهٔ عقربهٔ ساعت‌شمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین به‌طور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعت‌شمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.
دلیل این‌که زاویه بین عقربهٔ ساعت‌شمار و ۱۲ را نصف می‌کنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین می‌چرخد، ساعت ما دو دور می‌چرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی می‌کند)، ساعت‌های ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی می‌نماید. اگر ساعت ۲۴ ساعته‌ای می‌داشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعت‌شمار را رو به خورشید می‌گرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان می‌داد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان می‌دهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعت‌ها را نسبت به ساعت استاندارد یک‌ساعت جلو می‌برند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعت‌مان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعت‌شمار را [به جای ۱۲] با ۱ حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصف‌النهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهت‌های جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجه‌اش قابل قبول است.(البته در نیم‌کردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیک‌تر شویم، از دقت این روش کاسته می‌شود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیک‌تر باشد، نتیجهٔ آن دقیق‌تر خواهد بود.
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر می‌خیزد، در غرب می‌نشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعت‌شمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهت‌یابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده می‌کنید، می‌توانید ساعت عقربه‌داری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایره‌ای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعت‌شمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمی‌شود هم گاه سایهٔ خوشید را می‌توان دید. اگر یک چوب‌کبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید می‌افتد.




روش‌های جهت‌یابی در شب
جهت‌یابی با ستارهٔ قطبی

از آن‌جا که ستاره‌ها به محور ستاره قطبی در آسمان می‌چرخند، در نیم‌کرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیار خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان می‌دهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.

برای یافتن ستارهٔ قطبی روش‌های مختلفی وجود دارد:

به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستاره‌است که به شکل ملاقه قرار گرفته‌اند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را می‌دهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفته‌اند. هر گاه دو ستاره‌ای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل می‌دهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آن‌جا می‌ریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی می‌رسیم.
به وسیلهٔ مجموعه ستاره‌های «ذات‌الکرسی»: صورت فلکی ذات‌الکرسی شامل پنج ستاره‌است که به شکل W یا M قرار گرفته‌اند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستاره‌های اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی می‌رسیم.


نکات
صورت‌های فلکی ذات‌الکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبه‌روی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربه‌های ساعت می‌چرخند. اگر یکی از آن‌ها پشت کوه پنهان بود، با دیگری می‌توان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستاره‌ها در آسمان از نقشه ستاره‌یاب (افلاک‌نما) استفاده می‌کنید، به‌خاطر داشته باشید که ستاره‌یاب‌ها موقعیت ستاره‌ها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان می‌دهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده می‌شود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده می‌شود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمت‌الرّأس، رأس‌القدم) دیده می‌شود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملاً نمی‌توان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.





جهت‌یابی با هلال ماه

اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمی‌توانید ستاره‌ها را ببینید، می‌توانید از ماه برای جهت‌یابی استفاده کنید.

ماه به شکل هلال باریکی تولد می‌یابد، و در نیمه‌های ماه قمری به قرص کامل تبدیل می‌شود، و سپس در جهت مقابل هلالی می‌شود. در نیمهٔ اول ماه‌های قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان می‌دهد. در نیمهٔ دوم ماه‌های قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.

اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماه‌های قمری پیش از غروب آفتاب طلوع می‌کند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمه‌شب طلوع می‌نماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیم‌کرهٔ شمالی زمین] نشان می‌دهد.
این روش جهت‌یابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راه‌نمایی تقریبی را فراهم می‌سازد. در زمان قرص کامل نمی‌توان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، می‌توان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهت‌یابی کرد.


روش‌های دیگر جهت‌یابی در شب

حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دسته‌ای (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین می‌گویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولی در همه حال دُمِ آن‌ها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال می‌باشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت می‌کنند، و در همه حال دنباله بادبادکی آنها به‌طرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافته‌است. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی می‌رود، پهن‌تر می‌شود. هر چه به آخر شب نزدیک‌تر می‌شویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف می‌شود.



روش‌های جهت‌یابی، قابل استفاده در روز و شب

جهت‌یابی با قبله

اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهت‌های اصلی) را بدانیم، می‌توانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستاده‌ایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عکس عقربه‌های ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستاده‌ایم، و اگر ۱۴۳ درجه (۳۷-۱۸۰) در جهت عقربه‌های ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستاده‌ایم.

قبله را از راه‌های مختلفی می‌توان یافت:

قبله‌نما: دقیق‌ترین روش تعیین قبله، به‌وسیلهٔ قبله‌نماست، که آن هم با یک قطب‌نما انجام می‌گیرد؛ و اگر ما قطب‌نما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص می‌کنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبله‌است. در نمازخانه‌ها هم معمولاً جهت قبله مشخص شده‌است.
قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله می‌خوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشته‌های سنگ قبر را به درستی می‌خوانید، سمت چپ‌تان قبله‌است.
دستشویی: از آن‌جا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالت‌ها را عمود بر قبله می‌سازند.






جهت‌یابی با قطب‌نمای دست‌ساز

اگر قطب‌نمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمک‌کار شما در ساخت یک قطب‌نما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرم‌کننده‌است.

با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهن‌ربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبه‌ای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی می‌شود؛ مانند سوزن قطب‌نما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا می‌کند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث می‌شود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی می‌توانید آن‌را در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.

حال اگر آن‌را روی یک چوب‌پنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوب‌پنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوب‌پنبه‌هایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطب‌نما عمل می‌کند، و سر سوزن رو به شمال می‌چرخد. برای این‌که سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطب‌نما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آن‌ها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین می‌توانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.

روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آن‌را حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطب‌نمای ما کار می‌کند؛ یعنی میله آن‌قدر می‌چرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی می‌شود.
به دلیل کشش سطحی آب، می‌توان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً می‌توان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی می‌ماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابل‌حل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسان‌تر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب می‌شود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.
 
ساعت : 7:59 pm | نویسنده : admin | مطلب قبلی | مطلب بعدی
شمال غرب | next page | next page