اعطای نمایندگی
اعطای نمایندگی
انتخاب هر یک از این استراتژیها ویژگیهای خاص خود را داراست. میزان ریسک شرکت، میزان سرمایهگذاری، هزینههای ثابت و متغیر، هزینههای تمامشده و سهمبازار از جمله متغیرهایی هستند که با انتخاب هر استراتژی ورود تغییر میکنند.
بازاریابان بینالمللی با توجه به شرایط بازار هدف، پتانسیل و موقعیت شرکت در بازار و استراتژی کلی شرکت، یک یا چند استراتژی ورود را انتخاب میکنند. انتخاب زیرکانه و درست، میتواند حضور موفقیت آمیز و پایدار شرکت در بازار را تضمین کند و به مزیت رقابتی شرکت تبدیل گردد.
آمیخته بازاریابی
کالا و خدمات
بسیاری از متخصصان بازاریابی بینالمللی به استراتژی کالا و خدمات تعدیل شده معتقدند. این استراتژی بر ویژگیهای خاص و منحصربهفرد کالا و خدمات برای بازارهای مختلف تاکید دارد. این تغییرات را میتوان در خود کالا بوجود آورد. مانند تغییرات در بستهبندی، تغییرات در خصوصیات ظاهری کالا از قبیل رنگ، بو، اندازه و … که بر اساس مد، سلیقه و یا سبک زندگی افراد کشورهای متفاوت صورت میگیرد. همچنین این تغییرات میتوانند در خدمات همراه کالا، که شامل گارانتی، نحوه توزیع و یا مستندات همراه کالا بوجود بیآیند.
در بازاریابیِ خدمات، امر تعدیل بسیار برجستهتر و حائزاهمیتتر از کالاهای ملموس است. برای مثال در آمریکا و کشورهای اروپایی سرعت خدمات برای مشتریان از اهمیت بالایی برخوردار است در صورتی که در کشورهای سنتیتر تقابل افراد، فروشنده و مشتری، بسیار مهمتر به نظر میرسد.
استراتژی کالای جهانی طیف مقابل استراتژی تعدیل است. در این استراتژی کالا در تمام کشورهای جهان یکنواخت است. در صورت امکان اجرا، این استراتژی میتواند مزایای زیادی برای شرکت داسته باشد. از جمله سودآوری بیشتر با تولید انبوه، امکان برنامهریزی و کنترل مؤثرتر، هزینه تولید پایینتر و از این قبیل.
دوره عمر کالای بینالمللی
مصرفکنندگان در کشورهای مختلف، از نظر سرعت قبول کالاهای جدید با هم کاملأ متفاوت هستند. این امر میتواند ناشی از تفاوت در درآمد افراد و یا طرزفکر آنها نسبت به کالاهای جدید در کشورهای مختلف باشد. به همین دلیل کالای جدید پس از اشباع کردن یک بازار خاص میتواند در بازارهای دیگر به رشد خود ادامه دهد. مثال ساده از این قبیل کالاها میتوان به اتوموبیل پژو ۲۰۶ فرانسه در ایران اشاره کرد.
نامگذاری کالا
بدلیل اینکه نام کالا ریشه عمیق در زبان و فرهنگ دارد، نامگذاری کالا میتواند جهانی و یا محلی باشد. کوکاکولا اسمی است که در اکثر زبانها یک تلفظ و معنی را دارد. اما شرکت آمریکارد که قصد داشت کارت اعتباری خود را به بیش از ۲۰ کشور ارائه کند، در سال ۱۹۷۷ نام خود را به ویزا تغیییر داد که تقریباً در همهجا معنی یکسانی دارد.
معرفی کالای جدید
همگانی شدن یک نوآوری جدید نیز در یک جامعه به عوامل مختلفی وابستهاست. برای مثال مکروویو در دهه ۵۰ میلادی در آمریکا اختراع شد اما همگانی شدن و به اصطلاح جا افتادن این کالا در اواخر دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ اتفاق افتاد. عواملی مانند مزیت نسبی کالا نسبت به قبل، سازگاری کالا، پیچیدگی استفاده از کالا و یا قابل مشاهده بودن کاربرد آن توسط دیگران عواملی هستند که در جا افتادن و پخش یک نوآوری جدید بسیار مؤثرند.
توجه به این عوامل برای شرکتهای پیشرو و نوآور در بازاریابی بینالمللی شان بسیار حائز اهمیت به نظر میرسد.
ترفیع
عملیات ترفیع فروش به مجموعهٔ برنامههای ارتباطی شرکت با مصرفکنندگان اطلاق میشود که شامل پنج ابزار تبلیغات، فروش شخصی، پیشبرد فروش، روابط عمومی و بازاریابی مستقیم است.
به زبان ساده، ترفیع در واقع برقراری ارتباط با مشتریان است و هدف نهایی آن ترغیب و قانع ساختن آنها برای خرید مداوم. بازاریابی سعی میکند با استفاده از ابزار مختلف ترفیع، ذهن مشتریان را نسبت به محصول به ویژه نشان تجاری و موقعیت آن آگاه سازد. علاوه بر این مشخص کند به چه دلیل مشتریان باید محصولات شرکت را خریداری کنند.
موانع فرایند ارتباطات بینالمللی
موانع زبانی: تبلیغات شرکت باید به زبانهای مختلف ترجمه شوند. نه تنها به زبانهای اصلی، بلکه به گویشها و لهجههای محلی که در هر جای دنیا مورد استفاده قرار میگیرند.
موانع فرهنگی: تفاوتهای کوچک اما پیچیده در زبانهای مختلف میتوانند باعث شوند که یک شعار که برای مثال در یک زبان کاملاً جالب و جذبکنندهاست در زبان دیگر، اگر ترجمه واژه به واژه شود، کاملاً برعکس عمل کند.
رسانهها: سلیقهها و ارف تبلیغات کشورهای مختلف ممکن است کاملاً با هم متفاوت باشند. در برخی از کشورهای آمریکای جنوبی تبلیغات روزنامهای بسیار مؤثرترند از تبلیغات تلویزیونی، اما در کشور آمریکا اینچنین نیست.
قوانین و محدودیتهای تبلیغاتی: کشورهای مختلف قوانین کاملاً متفاوتی در این باره که چه تبلیغاتی مجاز هستند اعمال میکنند.
تبلیغات جهانی
در موفقیت استراتژی تبلیغات جهانی (یکسان برای همهٔ کشورها) چهار عامل مؤثر است:
محصولات یا خدمات در همه بازارها منافع یکسانی داشته باشند.
منحنی دوره عمر کالا در بازارهای مختلف در مراحل یکسانی باشد.
شرایط رقابتی در بازارها تقریباً یکی باشد.
قدمت و نام کالا در بازارها یکسان باشد.
در مجموع میتوان گفت، تبلیغات جهانی به دلیل مقرونبهصرفه بودن و هزینهٔ کمتر دارای مزایایی است اما به دلیل وجود تفاوتهای فرهنگی تبلیغات محلی مؤثرتر و قابل قبولترند.
قیمت گذاری
قیمت کالاها و خدمات در بازاریابی به میزان پول یا بهایی که خریدار در مقابل دریافت آنها حاضر به پرداخت است اطلاق میگردد. قیمتگذاری در کنار کالا و خدمات، ترفیع و توزیع تنها بخشی از آمیختهٔ بازاریابی است که برای شرکت سود آور است و سه بخش دیگر برای شرکت هزینهبر هستند. همین امر باعث اهمیتیافتن هرچه بیشتر این عضو آمیختهٔ بازاریابی میگردد.
عوامل تٱثیرگذار بر قیمتگذاری بینالمللی
عوامل سازمانی: این عوامل شامل هزینهٔ تمامشده، هزینهٔ بستهبندی، هزینهٔ حمل و نقل، هزینهٔ گمرکی، مالیات، هزینههای عملیاتی، هزینهٔ کانالهای توزیع و سایر هزینهها میشوند.
بازار: سطح درآمد افراد و وضعیت رقابت دو عامل اصلی این بخش هستند که در بازارهای مختلف متفاوتند.
محیط: عواملی از قبیل تورم، نرخ ارز و مقررات کنترلی دولتها در بازارهای مختلف بر قیمتگذاری تٱثیرگذارند.
استراتژی شرکت: شرکتها عموماً از سه سیاست قیمتگذاری که شامل قیمت نفوذی، دوششی و قیمت بازار است استفاده میکنند.
قیمت جهانی و قیمتهای مختلف برای بازارهای مختلف
برخی از شرکتها برای عرضهٔ محصولات خود در بازارهای مختلف به قیمتهای پایینتر، از یک نام تجاری جدید استفاده میکنند. این سیاست باعث میشود که به نام تجاری اصلی شرکت لطمهای وارد نگردد و نیز امکان بالا بردن قیمت نام تجاری اصلی نیز وجود دارد. شرکت سونی مارک جدید آیوا را برای بخشی از بازار که به دنبال قیمت پایینتر بود عرضه کرد. و یا شرکت هوبلین که دو محصول با نامهای متفاوت و قیمتهای پایینتر از نوشابهٔ اصلی خود اسمیرنوف وارد بازار کرد و همزمان قیمت اسمیرنوف را یک دلار افزایش داد.
قیمت یکسان جهانی نیز میتواند در راستای استراتژیهای خاص شرکتهای چندملیتی بکار گرفته شود.
توزیع
در هر بازار، محصولات صنعتی و مصرفی باید از طریق کانالهای توزیع در اختیار مصرفکنندگان خود قرار گیرند. انتخاب بهترین کانال برای یک محصول خاص یک شرکت در بازاری خاص، سیاست توزیع شرکت نامیده میشود.
در هر کشور شبکهای از کانالهای توزیع وجود دارد که در کل، ساختار منحصربهفرد و ثابتی را تشکیل میدهد. بازاریابان بینالمللی نیز مجبور به فعالیت در چهارچوب این ساختار میباشند.
ساختار توزیع بینالمللی
ساختار سیستم توزیع هر کشور متٱثر از عواملی همچون مراحل رشد اقتصادی، سطح درآمد مصرفکنندگان، کیفیت تجهیزات زیربنایی، عوامل محیطی و نیز نظام حقوقی و قانونی آن کشور است. کانالهای موجود در سیستم توزیع بینالمللی به دو بخش کانالهای کشور مبدٱ و کانالهای کشور مقصد تقسیم میشوند.
استراتژی توزیع بینالمللی
به زبان ساده، استراتژی توزیع بینالمللی باید به این پرسش پاسخ دهد که در هر بازار، بهترین کانال توزیع کدام است. عوامل مؤثری که در انتخاب کانال باید مورد توجه قرار گیرند عبارتند از:
پوشش اثربخش بازار هدف
کنترل کافی بر عوامل کلیدی موفقیت شرکت از طریق کانال
حداقل هزینه
انعطافپذیری کانال در صورت لزوم تغییرات
سازگاری با فرهنگ و راهبردهای سازمان
تٱثیر سرمایه لازم بر نقدینگی شرکت
تداوم فعالیت کانال در صورت ترک پرسنل کلیدی
کمک به رقابت
دارا بودن همهٔ این ویژگیها برای یک کانال امر بسیار پیچیده و شاید غیرممکن است. بنابراین صرفهجویی در هزینهها با بالاترین اثربخشی توازن خوبی برای این ۸ عامل میتواند باشد. برای مثال شرکت چند ملیتی و بینالمللی دل که تولیدکننده کامپیوترهای شخصی، تجهیزات کامپیوتر و لپتاپ است و در سال ۲۰۰۸ درآمدی بالغ بر بیش از ۶۱ میلیارد دلار داشته، به دلیل صرفه جویی در هزینهها و سادهسازی توزیع خود، در تمام جهان تنها از طریق اینترنت و تلفن کالاها و خدمات خود را بفروش میرساند.
بحران واحد پولی
بحران واحد پولی، (به انگلیسی: currency crisis) یا بحران تراز پرداختها، یک کاهش ناگهانی واحد پول است، که اغلب با یک تدبیر تهاجمی در بازار ارز خارجی پایان مییابد. بحران واحد پولی ممکن است، در نتیجهٔ کسری شدید تراز پرداختها، یا احتکار در بازار باشد. بحرانها مالی معمولا بر روی نظام نرخ ثابت ارز نسبت به نظام شناور، تاثیر گذار است.
بحران واحد پولی یک نوع بحران مالی است و اغلب با بحران اقتصادی واقعی همراه است. بحران واحد پولی میتواند برای اقتصادهای باز کوچک و بزرگ هم مضر باشد، اما هیچ یک تداوم ندارد. دولتمردان معمولا روشی را برای حمله به این موضوع، از طریق تقاضای بیشتر برای واحد پولی که کشور به عنوان واحد پولی جایگزین خود دارد، اعمال میکنند (معمولا دلار آمریکا، یورو یا پوند).
بحران واحد پولی هزینههای هنگفتی را بر اقتصاد اعمال میکند، اما قابلیت پیش بینی زمان و جهت گیری بحران، توسط مفاهیم تئوری تقابل پیچیدهٔ بین اقتصاد کلان، انتظار سرمایهگذاران و سیاستهای دولت محدود شده است.
چند بحران مالی معروف عبارتند از بحران اقتصادی در مکزیک ۱۹۹۴، بحران مالی آسیا ۱۹۹۷، بحران مالی روسیه (۱۹۹۸) و بحران مالی آرژانتین ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹.
تئوریها
بحران واحد پول و بحران مستقل که از زمان بحران اقتصادی آمریکای لاتین در سال ۱۹۸۰ روز به روز، رو به افزایش است، مقدار زیادی از تحقیقات را به خود جذب کرده است. چندین نسل از مدلهای معیار واحد پولی وجود دارد.
نسل اول
نسل اول مدلهای بحران مالی با مدلهای تطبیق پل کروگمن از ستیفن سالانت و مدل دیل هندرسون از دیدگاه حمله به بازار طلا صورت گرفت. در مقالهٔ آنها کروگمن اذعان داشت که یک حملهٔ ناگهانی به نرخ ثابت ارز، باعث ایجاد تغییرات غیر منطقی و خلاف انتظار میگردد، که میتواند در نتیجهٔ رفتار منطقی سرمایهگذاران باشد. این امر زمانی رخ میدهد که سرمایهگذاران پیش بینی کنند که دولت با کسری بیش از حد روبرو است که باعث میگردد داراییهای کمتری داشته باشد. سرمایه گذاران میخواهند، تا زمانی که نرخ ارز ثابت است، آن را نگه دارند، اما زمانی که این ثبات از بین میرود، آنها نیز به این رویه پایان میدهند.
نسل دوم
نسل دوم مدلهای بحران واحد پول، با مقالهٔ اوبسفلد در سال ۱۹۸۶ آغاز گردید. در این مدلها این شک بوجود میآید که دولت دوست دارد که ثبات نرخ ارز باقی بماند و برعکس این سرمایه گذاران هستتند که به واحد پولی حمله میکنند.
نسل سوم
مدلهای نسل سوم بحران مالی چگونگی رویارویی سیستم بانکداری و سرمایهگذاری را با بحران مالی و اینکه چگونه بحران میتواند، تاثیرات واقعی بر روی باقیماندهٔ اقتصاد داشته باشد را بررسی میکند.
مک کینون و پیل (۱۹۹۶)، کروگمن (۱۹۹۸)، کارستی، پسنتی و روبینی (۱۹۹۸) عنوان نمودند که وام دادن بیش از حد بانکها یک نوع مشکوک توسط دولت است.
ردلت و ساچز (۱۹۸۹) هراس از خود شکوفایی که به واسطهها لطمه میزند، باعث تسویهٔ بلند مدت سرمایه میگردد که این هراس را تایید میکند.
چنگ و ولاسگو (۲۰۰۰) عنوان کردند که اگر بانکهای محلی به خارج مقروض باشند، یک بحران مالی ممکن است باعث یک بحران بانکی شود.
برنساید، اکنباوم و ربلو (۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴) عنوان کردند که یک تضمین دولتی از سیستم بانکداری ممکن است به بانکها این انگیزه را بدهد که از خارج قرض نمایند و هر دو سیستم بانکی هر دو کشور را آسیب پذیر نمایند.
کراگمن (۱۹۹۹) دو فاکتور دیگر را پیشنهاد نمود تا بحران مالی آسیا را توضیح دهد: (۱) اوراق تعادل شرکتها بر روی قابلیت آنها تاثیر گذار است و (۲) جریان سرمایهگذاری بر روی نرخ واقعی ارز تاثیر گذار است (او مدل خود را به عنوان "کاندیدایی برای مدلهای بحران نسل سوم" ارائه نمود. اما در این مدل، سیستم بانکی هیچ نقشی ندارد. مدل او باعث سیاست گذاری شد: تحمیل مقرراتی بر روی فرار سرمایه که توسط مالزی طی بحران مالی آسیا روی داد.
بحران منطقهٔ یورو
بر اساس نظرات برخی از اقتصاددانان، بحران مالی منطقه یورو در واقع یک بحران تراز پرداخت است، یا حداقل میتواند به عنوان بحران مالی تلقی شود. بر اساس این دیدگاه، یک ثروت باد آورده جریان سرمایه از منابع مالی خصوصی در طول سالهای پیش از این بحران به کشورهای اروپای جنوبی و یا حاشیهٔ منطقه یورو، همانند اسپانیا، ایرلند و یونان صورت میپذیرد؛ این جریان سنگین سرمایهگذاری، در بخش خصوصی، در بخش عمومی و یا هر دو، همانند ایجاد حباب اقتصادی، باعث به وجود آمدن درآمد زیادی میگردد. در ادامهٔ بحران مالی ۲۰۰۸–۲۰۰۷ در برخی از موارد همچون فرار سرمایه، ریزش سرمایهٔ ناگهانی اتفاق افتاد.
کسانی دیگر همچون برخی از حمایت کنندگان نظریهٔ مدرن پولی، عنوان کردهاند که یک منطقه با واحد پولی خود نمیتواند بحران تراز پرداخت را داشته باشد، زیرا در آن منطقه مکانیزمی با نام سیستم هدف ۲ وجود دارد، که این اطمینان را میدهد که شرکتهای عضو منطقهٔ یورو همواره میتوانند کسری بودجهٔ خود را جبران کنند. این نویسندگان این ادعا را ندارند که عدم توازن در منطقهٔ یورو بی ربط است، اما یک واحد پولی نمیتواند به سادگی توازنی از بحران پرداختی درست را داشته باشد. برخی از نویسندگان با این بحران به عنوان دیدگاه امامتی بر این باورند که کسانی که بحران را به عنوان یک بحران تراز پرداختی میپندارند، معنای عبارت "بحران تراز پرداختی" را عوض کردهاند.
حساب سرمایه
در اقتصاد کلان و امور مالی بینالمللی حساب دارائی و یا حساب سرمایه و یا حساب مالی یکی از اجزای اصلی تراز پرداختها است.در حالی که حساب جاری بیانگر درآمد خالص یک ملت است، حساب دارایی بیانگر میزان مالکیت آن ملت به سرمایه موجود است.
هر مازاد در حساب دارایی به معنای جریان داشتن سرمایه به درون کشور است اما برخلاف مازاد در حساب جاری، این مازاد میتواند به معنای قرض گرفتن دولت از موسسات و کشورهای دیگر و یا فروختن داراییها بجای درآمد باشد.
هرگونه کسری در حساب دارایی میتواند به علت در جریان بودن سرمایه بسوی خارج از کشور باشد اما همچنین میتواند به معنای افزایش ادعای یک ملت روی داراییهای خارجی باشد.
حساب دارایی میتواند بصورت زیر محاسبه شود: حساب دارایی = تغییرات در مالکیت خارجیان بر داراییهای داخلی - تغییرات در مالکیت مردم کشور بر داراییهای خارجی
این فرمول میتواند بصورت زیر نیز نوشته شود: حساب دارایی = سرمایهگذاری مستقیم خارجی + سرمایهگذاری سبد سرمایهگذاری (Portfolio Investment) + دیگر سرمایهگذاریها + اندوخته سرمایهگذاری
تجارت خارجی
تجارت خارجی به دادوستد کالا یا خدمت دارای ارزش فراسوی مرزهای بینالمللی گفته میشود که در بسیاری از کشورها نمایانگر میزان تولید ناخالص داخلی میباشد. تاریخچه اینگونه دادوستد از جاده ابریشم و جاده کهربا آغاز گردیده، هرچند به نظر میرسد در زمان خود به اندازه امروز از اهمیت اقتصادی برخوردار نبوده.
سازمان تجارت جهانی
این سازمان با هدف تنظیم قوانین تجارت بینالمللی تاسیس شده که در حال حاضر ایران عضو آن نمیباشد.
پنج روش پرداخت در تجارت بین المللی وجود دارد:
1- اعتبارات اسنادیL/C
2- براتDraft
3- حساب بازopen account
4- نسیهconsignee
5- پیش پرداختAdvance payment
تراز تجاری
تراز تجاری (به انگلیسی: Balance of trade) یا صادرات خالص (بعضی مواقع با نماد NX مشخص میشود)، تفاوت میان ارزش پولی واردات و صادرات خروجی در طی یک دوره معین در اقتصاد. رابطه بین واردات و صادرات کشورها است. مقدار مثبت به نام مازاد تجاری مشخص میشود اگر صادرات بیشتر از واردات باشد. مقدار منفی به نام کسری تجاری یا شکاف تجاری مشخص میشود اگر واردات بیشتر از صادرات باشد.
عوامل تاثیر گذار بر روی تراز تجارت
عوامل تاثیر گذار شامل:
هزینههای تولید (زمین، نیروی کار، سرمایه وغیره).
هزینه در دسترس بودن مواد اولیه کالاهای واسطهها و ورودیهای دیگر.
حرکات نرخ ارز.
مالیات و محدودیت تجارت.
موانع غیر تعرفهای مانند محیط زیست، بهداشت و استانداردهای ایمنی.
در دسترس بودن ارز خارجی کافی برای پرداخت واردات.
میزان کالاهای تولید شده در کشور (تحت تاثیر عرضه).
مجمع ثبات مالی
مجمع ثبات مالی (به انگلیسی: Financial Stability Forum یا FSF) در آوریل ۱۹۹۹ میلادی به منظور پیشبرد ثبات مالی بینالمللی از طریق تبادل اطلاعات و همکاری بینالمللی در زمینه نظارت و شناسایی مالی تأسیس شد. این مجمع مقامات ملی مسئول در زمینه ثبات مالی مراکز و نهادهای مالی بینالمللی و گروههای تنظیم و نظارت بر مقررات بخشی و کارشناسان کمیتههای بانکهای مرکزی را به صورت منظم گرد هم میآورد. مجمع ثبات مالی به دنبال هماهنگسازی کوششهای این نهادهای مختلف به منظور پیشبرد مالی بینالمللی، بهبود عملکرد بازارها و کاهش یافتن ریسک سیستمی است.
موانع تجاری
موانع تجاری، از جمله عوامل تاثیرگذار بر روی تراز تجاری میباشد، مانند محیط زیست، بهداشت و استانداردهای ایمنی. برای نمونه وزارت نفت به شکلی قانع کننده مدعی است که عضویت در گات از طریق کاهش موانع ورود فرآوردههای پتروشیمی ایران به بازارهای جهانی قدرت رقابت صنعت پتروشیمی کشور را بهبود میبخشد.
از وظایف سازمان تجارت جهانی(WTO) عبارتست از حذف تعرفهها، از بین بردن موانع تجاری، تولیدی و مبادلات اقتصادی بین کشورها.
توزیع
توزیع محصول یا خدمات و یا محل یکی از چهار رکن بازاریابی است. توزیع به فرایند رساندن کالا یا خدمات به دست مشتریان برای استفاده یا مصرف گفته میشود. توزیع میتواند به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم و از طریق واسطهها انجام شود.
مدیریت بازرگانی
مدیریت بازرگانی که سرآغاز آن از فرانسه و دانشگاه ESCP Europe شروع گشته و به بحث پیرامون چگونگی کنترل سود، سرمایه، هزینه و استفادهٔ بهینه از امکانات موجود میپردازد. میتوان گفت هدف از این رشته عبارت است از آشنایی دقیق با وظایف اساسی سازمانهای بازرگانی، افزایش مهارت و توانایی دانشجویان در شناخت مسائل مبتنی بر مدیریت، جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات مرتبط به هر یک از این مسائل، ارزیابی راهحلهای مختلف در مورد هر مسأله، تصمیمگیری و اجرای تصمیمات اتخاذ شده. تیلور پایهگذار این علم در مکتب کلاسیک بوده است. از استادان مدیریت در ایران میتوان دکتر مهدی الوانی، دکتر علی رضاییان، دکتر علیاکبر فرهنگی و دکتر سید رضا سید جوادین را نام برد. از دیگر بحثهای مدیریت بازرگانی بازاریابی میباشد که در سالهای اخیر به جایگاه باارزشی دست یافته است و به عنوان علم مطرح گردیده است. شرکتهای بزرگ همواره درسالهای اخیر هزینههای سنگینی برای این مقوله در نظر گرفته و بازخورد مناسبی از آن دریافت نمودهاند. بازاریابی خود به شاخههای متعددی تقسیم گردیده و دانشگاهها سعی در پرورش متخصصین در شاخههای مختلف این علم نمودهاند. بازاریابی را میتوان به شاخههای متعددی تقسیم کرد که مهمترین آنها بازاریابی داخلی و بازاریابی بیناللمللی است.
دانشگاه ها:این گرایش از قديمي ترين گرايش هاي مديريت است که کار خود را در سال 1333 به موجب عقد قرارداد بين دانشگاه تهران و دانشگاه کاليفرنياي جنوبي به منظور تربيت مديران براي اداره سازمانهاي دولتي و خصوصي ،در دانشکده حقوق دانشگاه تهران با همکاري گروهي از اساتيد آمريکايي آغاز کرد، سپس اين رشته در مقاطع و گرایش های مختلف و در دانشگاههاي گوناگون کشور گسترش يافته و همينک در غالب دانشگاههاي دولتي، آزاد و پيام نور ارائه مي گردد.
صنعت و بازار کار:فارغ التحصیلان این رشته با آگاهی و شناختی که از ساخت سازمان، تئوریهای مدیریت و سازماندهی و تکنیکهای مختلف تصمیم گیری دارند قدرت حل مشکلات را پیدا می کنند و همچنین علاوه بر دانش نظری با کاربردهای این رشته نیز آشنا می شوند. فارغ التحصیلان مدیریت بازرگانی می توانند در مؤسسات بازرگانی، امور دفتری مانند: تدارکات، اداره امور کارگزینی، امور مالی، بازاریابی مشغول به کار شوند.
گرايشهاي مختلف: اين رشته داراي گرايشهاي مختلفي می باشد که عبارتند از : بازاريابي ، سياستگذاري (استراتژيک) ، بازاريابي بين الملل ، تحول سازمان ی ، مالي ،بیمه، بازرگانی بینالملل و ...
واحدهاي درسي در دانشگاه: جمع تعداد واحدهاي درسي اين رشته 32 واحد بوده و 4 واحد از آن مربوط به پايان نامه مي باشد. تمامي درسهاي اين گرايش دو واحدي بوده و دانشجو بايد 14 درس دانشگاهي را بگذراند. از مجموع درسهاي اين رشته 4 واحد درس مديريت پيشرفته، 4 واحد تحليل آماري و تحقيق در عمليات و مابقي آن دروس اختصاصي اين رشته در زمينه آشنايي با تجارت و کسب و کار، مباحث استراتژيک سازماني و مديريت بازار مي باشند.
آينده شغلي:فارغ التحصيلان اين رشته با تسلط به مباحث مربوط به بازار، مباحث تدوين استراتژيهاي سازماني، شناخت مشتريان و نحوه ارتباط با آنها، شناخت فرايندهاي فروش، بازاريابي و خدمات به مشتريان زمينه لازم جهت استخدام در واحدهاي بازرگاني سازمانها را داشته و نسبت به ساير گرايش هاي مديريت با توجه به نبود رشته اي جايگزين از بازار کار مناسبي برخوردارند. ضمن اينکه دانشجويان اين رشته با توجه به شناخت کافي از کسب و کار و نحوه ايجاد تجارت موفق شانس زيادي براي موفقيت در حيطه کار آفريني و تشکيل کسب و کارجديد دارند.
بازار کار:فارغ التحصیلان این رشته به خوبی می توانند در سطح مدیران اجرایی در سازمانهای بازرگانی ، صنعتی و دولتی به کار اشتغال ورزند و یا در سمت مشاور مدیریت انجام وظیفه نمایند . انتظار می رود این فارغ التحصیلان پس از کسب تجربیات کافی بتوانند مسئولیتهای بیشتری را در سطوح بالای سازمان عهده دار شوند . علاوه بر این ، فارغ التحصیلان این دوره می توانند در کارهای پژوهشی و تحقیقاتی که امروز در موسسات بزرگ اهمیت زیادی برخوردار است ، مشغول بکار شوند .
بازاریابی چیست؟ فاصله ایده تا مرتفع شدن نیاز با استفاده از فرایند تبدیل ایده به کالا و مبادله آن را بازاریابی نامگذاری کردهاند البته تعاریف گوناگونی از بازاریابی در مراجع مختلف آمده است که هریک از دیدگاه مکتبی و یا دانشمندی ارائه شده است، ولی نکته محوری در تمامی این تعاریف محور قرار دادن کالا سرمایهگذاری شده در بازار میباشد. علم بازاریابی بهلحاظ همبستگی بسیار زیاد با مدیریت استراتژیک در بسیاری از موارد به صورت ترکیبی به اجرا در آمده و شرکتها استراتژیهای خود را با استفاده از علوم و زیرشاخههای بازاریابی تکمیل مینمایند. از دانشمندان این زمینه میتوان به ایگور انسف اشاره نمود که خود یکی از پایهگذاران این علم نوین در دنیا میباشد.
برخی از زیرشاخههای بازاریابی عبارتاند از E-marketing ،E-commerce، بازایابی بینالمللی، رفتار مصرف کننده، بازاریابی داخلی، بازاریابی صنعتی و بازاریابی افقی و عمودی. هر یک از زیر شاخههای فوق ضمن تبعیت از اصول بازاریابی این امکان را فراهم آوردهاست تا متخصصین و علاقهمندان در زمینهای خاص بررسیهای لازم را به عمل آورند.
== از گرایشهای مدیریت بازرگانی میتوان به بازاریابی بینالملل، بازاریابی داخلی، بازاریابی، مدیریت مالی و بیمه و تحول اشاره کرد.
انتخاب هر یک از این استراتژیها ویژگیهای خاص خود را داراست. میزان ریسک شرکت، میزان سرمایهگذاری، هزینههای ثابت و متغیر، هزینههای تمامشده و سهمبازار از جمله متغیرهایی هستند که با انتخاب هر استراتژی ورود تغییر میکنند.
بازاریابان بینالمللی با توجه به شرایط بازار هدف، پتانسیل و موقعیت شرکت در بازار و استراتژی کلی شرکت، یک یا چند استراتژی ورود را انتخاب میکنند. انتخاب زیرکانه و درست، میتواند حضور موفقیت آمیز و پایدار شرکت در بازار را تضمین کند و به مزیت رقابتی شرکت تبدیل گردد.
آمیخته بازاریابی
کالا و خدمات
بسیاری از متخصصان بازاریابی بینالمللی به استراتژی کالا و خدمات تعدیل شده معتقدند. این استراتژی بر ویژگیهای خاص و منحصربهفرد کالا و خدمات برای بازارهای مختلف تاکید دارد. این تغییرات را میتوان در خود کالا بوجود آورد. مانند تغییرات در بستهبندی، تغییرات در خصوصیات ظاهری کالا از قبیل رنگ، بو، اندازه و … که بر اساس مد، سلیقه و یا سبک زندگی افراد کشورهای متفاوت صورت میگیرد. همچنین این تغییرات میتوانند در خدمات همراه کالا، که شامل گارانتی، نحوه توزیع و یا مستندات همراه کالا بوجود بیآیند.
در بازاریابیِ خدمات، امر تعدیل بسیار برجستهتر و حائزاهمیتتر از کالاهای ملموس است. برای مثال در آمریکا و کشورهای اروپایی سرعت خدمات برای مشتریان از اهمیت بالایی برخوردار است در صورتی که در کشورهای سنتیتر تقابل افراد، فروشنده و مشتری، بسیار مهمتر به نظر میرسد.
استراتژی کالای جهانی طیف مقابل استراتژی تعدیل است. در این استراتژی کالا در تمام کشورهای جهان یکنواخت است. در صورت امکان اجرا، این استراتژی میتواند مزایای زیادی برای شرکت داسته باشد. از جمله سودآوری بیشتر با تولید انبوه، امکان برنامهریزی و کنترل مؤثرتر، هزینه تولید پایینتر و از این قبیل.
دوره عمر کالای بینالمللی
مصرفکنندگان در کشورهای مختلف، از نظر سرعت قبول کالاهای جدید با هم کاملأ متفاوت هستند. این امر میتواند ناشی از تفاوت در درآمد افراد و یا طرزفکر آنها نسبت به کالاهای جدید در کشورهای مختلف باشد. به همین دلیل کالای جدید پس از اشباع کردن یک بازار خاص میتواند در بازارهای دیگر به رشد خود ادامه دهد. مثال ساده از این قبیل کالاها میتوان به اتوموبیل پژو ۲۰۶ فرانسه در ایران اشاره کرد.
نامگذاری کالا
بدلیل اینکه نام کالا ریشه عمیق در زبان و فرهنگ دارد، نامگذاری کالا میتواند جهانی و یا محلی باشد. کوکاکولا اسمی است که در اکثر زبانها یک تلفظ و معنی را دارد. اما شرکت آمریکارد که قصد داشت کارت اعتباری خود را به بیش از ۲۰ کشور ارائه کند، در سال ۱۹۷۷ نام خود را به ویزا تغیییر داد که تقریباً در همهجا معنی یکسانی دارد.
معرفی کالای جدید
همگانی شدن یک نوآوری جدید نیز در یک جامعه به عوامل مختلفی وابستهاست. برای مثال مکروویو در دهه ۵۰ میلادی در آمریکا اختراع شد اما همگانی شدن و به اصطلاح جا افتادن این کالا در اواخر دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ اتفاق افتاد. عواملی مانند مزیت نسبی کالا نسبت به قبل، سازگاری کالا، پیچیدگی استفاده از کالا و یا قابل مشاهده بودن کاربرد آن توسط دیگران عواملی هستند که در جا افتادن و پخش یک نوآوری جدید بسیار مؤثرند.
توجه به این عوامل برای شرکتهای پیشرو و نوآور در بازاریابی بینالمللی شان بسیار حائز اهمیت به نظر میرسد.
ترفیع
عملیات ترفیع فروش به مجموعهٔ برنامههای ارتباطی شرکت با مصرفکنندگان اطلاق میشود که شامل پنج ابزار تبلیغات، فروش شخصی، پیشبرد فروش، روابط عمومی و بازاریابی مستقیم است.
به زبان ساده، ترفیع در واقع برقراری ارتباط با مشتریان است و هدف نهایی آن ترغیب و قانع ساختن آنها برای خرید مداوم. بازاریابی سعی میکند با استفاده از ابزار مختلف ترفیع، ذهن مشتریان را نسبت به محصول به ویژه نشان تجاری و موقعیت آن آگاه سازد. علاوه بر این مشخص کند به چه دلیل مشتریان باید محصولات شرکت را خریداری کنند.
موانع فرایند ارتباطات بینالمللی
موانع زبانی: تبلیغات شرکت باید به زبانهای مختلف ترجمه شوند. نه تنها به زبانهای اصلی، بلکه به گویشها و لهجههای محلی که در هر جای دنیا مورد استفاده قرار میگیرند.
موانع فرهنگی: تفاوتهای کوچک اما پیچیده در زبانهای مختلف میتوانند باعث شوند که یک شعار که برای مثال در یک زبان کاملاً جالب و جذبکنندهاست در زبان دیگر، اگر ترجمه واژه به واژه شود، کاملاً برعکس عمل کند.
رسانهها: سلیقهها و ارف تبلیغات کشورهای مختلف ممکن است کاملاً با هم متفاوت باشند. در برخی از کشورهای آمریکای جنوبی تبلیغات روزنامهای بسیار مؤثرترند از تبلیغات تلویزیونی، اما در کشور آمریکا اینچنین نیست.
قوانین و محدودیتهای تبلیغاتی: کشورهای مختلف قوانین کاملاً متفاوتی در این باره که چه تبلیغاتی مجاز هستند اعمال میکنند.
تبلیغات جهانی
در موفقیت استراتژی تبلیغات جهانی (یکسان برای همهٔ کشورها) چهار عامل مؤثر است:
محصولات یا خدمات در همه بازارها منافع یکسانی داشته باشند.
منحنی دوره عمر کالا در بازارهای مختلف در مراحل یکسانی باشد.
شرایط رقابتی در بازارها تقریباً یکی باشد.
قدمت و نام کالا در بازارها یکسان باشد.
در مجموع میتوان گفت، تبلیغات جهانی به دلیل مقرونبهصرفه بودن و هزینهٔ کمتر دارای مزایایی است اما به دلیل وجود تفاوتهای فرهنگی تبلیغات محلی مؤثرتر و قابل قبولترند.
قیمت گذاری
قیمت کالاها و خدمات در بازاریابی به میزان پول یا بهایی که خریدار در مقابل دریافت آنها حاضر به پرداخت است اطلاق میگردد. قیمتگذاری در کنار کالا و خدمات، ترفیع و توزیع تنها بخشی از آمیختهٔ بازاریابی است که برای شرکت سود آور است و سه بخش دیگر برای شرکت هزینهبر هستند. همین امر باعث اهمیتیافتن هرچه بیشتر این عضو آمیختهٔ بازاریابی میگردد.
عوامل تٱثیرگذار بر قیمتگذاری بینالمللی
عوامل سازمانی: این عوامل شامل هزینهٔ تمامشده، هزینهٔ بستهبندی، هزینهٔ حمل و نقل، هزینهٔ گمرکی، مالیات، هزینههای عملیاتی، هزینهٔ کانالهای توزیع و سایر هزینهها میشوند.
بازار: سطح درآمد افراد و وضعیت رقابت دو عامل اصلی این بخش هستند که در بازارهای مختلف متفاوتند.
محیط: عواملی از قبیل تورم، نرخ ارز و مقررات کنترلی دولتها در بازارهای مختلف بر قیمتگذاری تٱثیرگذارند.
استراتژی شرکت: شرکتها عموماً از سه سیاست قیمتگذاری که شامل قیمت نفوذی، دوششی و قیمت بازار است استفاده میکنند.
قیمت جهانی و قیمتهای مختلف برای بازارهای مختلف
برخی از شرکتها برای عرضهٔ محصولات خود در بازارهای مختلف به قیمتهای پایینتر، از یک نام تجاری جدید استفاده میکنند. این سیاست باعث میشود که به نام تجاری اصلی شرکت لطمهای وارد نگردد و نیز امکان بالا بردن قیمت نام تجاری اصلی نیز وجود دارد. شرکت سونی مارک جدید آیوا را برای بخشی از بازار که به دنبال قیمت پایینتر بود عرضه کرد. و یا شرکت هوبلین که دو محصول با نامهای متفاوت و قیمتهای پایینتر از نوشابهٔ اصلی خود اسمیرنوف وارد بازار کرد و همزمان قیمت اسمیرنوف را یک دلار افزایش داد.
قیمت یکسان جهانی نیز میتواند در راستای استراتژیهای خاص شرکتهای چندملیتی بکار گرفته شود.
توزیع
در هر بازار، محصولات صنعتی و مصرفی باید از طریق کانالهای توزیع در اختیار مصرفکنندگان خود قرار گیرند. انتخاب بهترین کانال برای یک محصول خاص یک شرکت در بازاری خاص، سیاست توزیع شرکت نامیده میشود.
در هر کشور شبکهای از کانالهای توزیع وجود دارد که در کل، ساختار منحصربهفرد و ثابتی را تشکیل میدهد. بازاریابان بینالمللی نیز مجبور به فعالیت در چهارچوب این ساختار میباشند.
ساختار توزیع بینالمللی
ساختار سیستم توزیع هر کشور متٱثر از عواملی همچون مراحل رشد اقتصادی، سطح درآمد مصرفکنندگان، کیفیت تجهیزات زیربنایی، عوامل محیطی و نیز نظام حقوقی و قانونی آن کشور است. کانالهای موجود در سیستم توزیع بینالمللی به دو بخش کانالهای کشور مبدٱ و کانالهای کشور مقصد تقسیم میشوند.
استراتژی توزیع بینالمللی
به زبان ساده، استراتژی توزیع بینالمللی باید به این پرسش پاسخ دهد که در هر بازار، بهترین کانال توزیع کدام است. عوامل مؤثری که در انتخاب کانال باید مورد توجه قرار گیرند عبارتند از:
پوشش اثربخش بازار هدف
کنترل کافی بر عوامل کلیدی موفقیت شرکت از طریق کانال
حداقل هزینه
انعطافپذیری کانال در صورت لزوم تغییرات
سازگاری با فرهنگ و راهبردهای سازمان
تٱثیر سرمایه لازم بر نقدینگی شرکت
تداوم فعالیت کانال در صورت ترک پرسنل کلیدی
کمک به رقابت
دارا بودن همهٔ این ویژگیها برای یک کانال امر بسیار پیچیده و شاید غیرممکن است. بنابراین صرفهجویی در هزینهها با بالاترین اثربخشی توازن خوبی برای این ۸ عامل میتواند باشد. برای مثال شرکت چند ملیتی و بینالمللی دل که تولیدکننده کامپیوترهای شخصی، تجهیزات کامپیوتر و لپتاپ است و در سال ۲۰۰۸ درآمدی بالغ بر بیش از ۶۱ میلیارد دلار داشته، به دلیل صرفه جویی در هزینهها و سادهسازی توزیع خود، در تمام جهان تنها از طریق اینترنت و تلفن کالاها و خدمات خود را بفروش میرساند.
بحران واحد پولی
بحران واحد پولی، (به انگلیسی: currency crisis) یا بحران تراز پرداختها، یک کاهش ناگهانی واحد پول است، که اغلب با یک تدبیر تهاجمی در بازار ارز خارجی پایان مییابد. بحران واحد پولی ممکن است، در نتیجهٔ کسری شدید تراز پرداختها، یا احتکار در بازار باشد. بحرانها مالی معمولا بر روی نظام نرخ ثابت ارز نسبت به نظام شناور، تاثیر گذار است.
بحران واحد پولی یک نوع بحران مالی است و اغلب با بحران اقتصادی واقعی همراه است. بحران واحد پولی میتواند برای اقتصادهای باز کوچک و بزرگ هم مضر باشد، اما هیچ یک تداوم ندارد. دولتمردان معمولا روشی را برای حمله به این موضوع، از طریق تقاضای بیشتر برای واحد پولی که کشور به عنوان واحد پولی جایگزین خود دارد، اعمال میکنند (معمولا دلار آمریکا، یورو یا پوند).
بحران واحد پولی هزینههای هنگفتی را بر اقتصاد اعمال میکند، اما قابلیت پیش بینی زمان و جهت گیری بحران، توسط مفاهیم تئوری تقابل پیچیدهٔ بین اقتصاد کلان، انتظار سرمایهگذاران و سیاستهای دولت محدود شده است.
چند بحران مالی معروف عبارتند از بحران اقتصادی در مکزیک ۱۹۹۴، بحران مالی آسیا ۱۹۹۷، بحران مالی روسیه (۱۹۹۸) و بحران مالی آرژانتین ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹.
تئوریها
بحران واحد پول و بحران مستقل که از زمان بحران اقتصادی آمریکای لاتین در سال ۱۹۸۰ روز به روز، رو به افزایش است، مقدار زیادی از تحقیقات را به خود جذب کرده است. چندین نسل از مدلهای معیار واحد پولی وجود دارد.
نسل اول
نسل اول مدلهای بحران مالی با مدلهای تطبیق پل کروگمن از ستیفن سالانت و مدل دیل هندرسون از دیدگاه حمله به بازار طلا صورت گرفت. در مقالهٔ آنها کروگمن اذعان داشت که یک حملهٔ ناگهانی به نرخ ثابت ارز، باعث ایجاد تغییرات غیر منطقی و خلاف انتظار میگردد، که میتواند در نتیجهٔ رفتار منطقی سرمایهگذاران باشد. این امر زمانی رخ میدهد که سرمایهگذاران پیش بینی کنند که دولت با کسری بیش از حد روبرو است که باعث میگردد داراییهای کمتری داشته باشد. سرمایه گذاران میخواهند، تا زمانی که نرخ ارز ثابت است، آن را نگه دارند، اما زمانی که این ثبات از بین میرود، آنها نیز به این رویه پایان میدهند.
نسل دوم
نسل دوم مدلهای بحران واحد پول، با مقالهٔ اوبسفلد در سال ۱۹۸۶ آغاز گردید. در این مدلها این شک بوجود میآید که دولت دوست دارد که ثبات نرخ ارز باقی بماند و برعکس این سرمایه گذاران هستتند که به واحد پولی حمله میکنند.
نسل سوم
مدلهای نسل سوم بحران مالی چگونگی رویارویی سیستم بانکداری و سرمایهگذاری را با بحران مالی و اینکه چگونه بحران میتواند، تاثیرات واقعی بر روی باقیماندهٔ اقتصاد داشته باشد را بررسی میکند.
مک کینون و پیل (۱۹۹۶)، کروگمن (۱۹۹۸)، کارستی، پسنتی و روبینی (۱۹۹۸) عنوان نمودند که وام دادن بیش از حد بانکها یک نوع مشکوک توسط دولت است.
ردلت و ساچز (۱۹۸۹) هراس از خود شکوفایی که به واسطهها لطمه میزند، باعث تسویهٔ بلند مدت سرمایه میگردد که این هراس را تایید میکند.
چنگ و ولاسگو (۲۰۰۰) عنوان کردند که اگر بانکهای محلی به خارج مقروض باشند، یک بحران مالی ممکن است باعث یک بحران بانکی شود.
برنساید، اکنباوم و ربلو (۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴) عنوان کردند که یک تضمین دولتی از سیستم بانکداری ممکن است به بانکها این انگیزه را بدهد که از خارج قرض نمایند و هر دو سیستم بانکی هر دو کشور را آسیب پذیر نمایند.
کراگمن (۱۹۹۹) دو فاکتور دیگر را پیشنهاد نمود تا بحران مالی آسیا را توضیح دهد: (۱) اوراق تعادل شرکتها بر روی قابلیت آنها تاثیر گذار است و (۲) جریان سرمایهگذاری بر روی نرخ واقعی ارز تاثیر گذار است (او مدل خود را به عنوان "کاندیدایی برای مدلهای بحران نسل سوم" ارائه نمود. اما در این مدل، سیستم بانکی هیچ نقشی ندارد. مدل او باعث سیاست گذاری شد: تحمیل مقرراتی بر روی فرار سرمایه که توسط مالزی طی بحران مالی آسیا روی داد.
بحران منطقهٔ یورو
بر اساس نظرات برخی از اقتصاددانان، بحران مالی منطقه یورو در واقع یک بحران تراز پرداخت است، یا حداقل میتواند به عنوان بحران مالی تلقی شود. بر اساس این دیدگاه، یک ثروت باد آورده جریان سرمایه از منابع مالی خصوصی در طول سالهای پیش از این بحران به کشورهای اروپای جنوبی و یا حاشیهٔ منطقه یورو، همانند اسپانیا، ایرلند و یونان صورت میپذیرد؛ این جریان سنگین سرمایهگذاری، در بخش خصوصی، در بخش عمومی و یا هر دو، همانند ایجاد حباب اقتصادی، باعث به وجود آمدن درآمد زیادی میگردد. در ادامهٔ بحران مالی ۲۰۰۸–۲۰۰۷ در برخی از موارد همچون فرار سرمایه، ریزش سرمایهٔ ناگهانی اتفاق افتاد.
کسانی دیگر همچون برخی از حمایت کنندگان نظریهٔ مدرن پولی، عنوان کردهاند که یک منطقه با واحد پولی خود نمیتواند بحران تراز پرداخت را داشته باشد، زیرا در آن منطقه مکانیزمی با نام سیستم هدف ۲ وجود دارد، که این اطمینان را میدهد که شرکتهای عضو منطقهٔ یورو همواره میتوانند کسری بودجهٔ خود را جبران کنند. این نویسندگان این ادعا را ندارند که عدم توازن در منطقهٔ یورو بی ربط است، اما یک واحد پولی نمیتواند به سادگی توازنی از بحران پرداختی درست را داشته باشد. برخی از نویسندگان با این بحران به عنوان دیدگاه امامتی بر این باورند که کسانی که بحران را به عنوان یک بحران تراز پرداختی میپندارند، معنای عبارت "بحران تراز پرداختی" را عوض کردهاند.
حساب سرمایه
در اقتصاد کلان و امور مالی بینالمللی حساب دارائی و یا حساب سرمایه و یا حساب مالی یکی از اجزای اصلی تراز پرداختها است.در حالی که حساب جاری بیانگر درآمد خالص یک ملت است، حساب دارایی بیانگر میزان مالکیت آن ملت به سرمایه موجود است.
هر مازاد در حساب دارایی به معنای جریان داشتن سرمایه به درون کشور است اما برخلاف مازاد در حساب جاری، این مازاد میتواند به معنای قرض گرفتن دولت از موسسات و کشورهای دیگر و یا فروختن داراییها بجای درآمد باشد.
هرگونه کسری در حساب دارایی میتواند به علت در جریان بودن سرمایه بسوی خارج از کشور باشد اما همچنین میتواند به معنای افزایش ادعای یک ملت روی داراییهای خارجی باشد.
حساب دارایی میتواند بصورت زیر محاسبه شود: حساب دارایی = تغییرات در مالکیت خارجیان بر داراییهای داخلی - تغییرات در مالکیت مردم کشور بر داراییهای خارجی
این فرمول میتواند بصورت زیر نیز نوشته شود: حساب دارایی = سرمایهگذاری مستقیم خارجی + سرمایهگذاری سبد سرمایهگذاری (Portfolio Investment) + دیگر سرمایهگذاریها + اندوخته سرمایهگذاری
تجارت خارجی
تجارت خارجی به دادوستد کالا یا خدمت دارای ارزش فراسوی مرزهای بینالمللی گفته میشود که در بسیاری از کشورها نمایانگر میزان تولید ناخالص داخلی میباشد. تاریخچه اینگونه دادوستد از جاده ابریشم و جاده کهربا آغاز گردیده، هرچند به نظر میرسد در زمان خود به اندازه امروز از اهمیت اقتصادی برخوردار نبوده.
سازمان تجارت جهانی
این سازمان با هدف تنظیم قوانین تجارت بینالمللی تاسیس شده که در حال حاضر ایران عضو آن نمیباشد.
پنج روش پرداخت در تجارت بین المللی وجود دارد:
1- اعتبارات اسنادیL/C
2- براتDraft
3- حساب بازopen account
4- نسیهconsignee
5- پیش پرداختAdvance payment
تراز تجاری
تراز تجاری (به انگلیسی: Balance of trade) یا صادرات خالص (بعضی مواقع با نماد NX مشخص میشود)، تفاوت میان ارزش پولی واردات و صادرات خروجی در طی یک دوره معین در اقتصاد. رابطه بین واردات و صادرات کشورها است. مقدار مثبت به نام مازاد تجاری مشخص میشود اگر صادرات بیشتر از واردات باشد. مقدار منفی به نام کسری تجاری یا شکاف تجاری مشخص میشود اگر واردات بیشتر از صادرات باشد.
عوامل تاثیر گذار بر روی تراز تجارت
عوامل تاثیر گذار شامل:
هزینههای تولید (زمین، نیروی کار، سرمایه وغیره).
هزینه در دسترس بودن مواد اولیه کالاهای واسطهها و ورودیهای دیگر.
حرکات نرخ ارز.
مالیات و محدودیت تجارت.
موانع غیر تعرفهای مانند محیط زیست، بهداشت و استانداردهای ایمنی.
در دسترس بودن ارز خارجی کافی برای پرداخت واردات.
میزان کالاهای تولید شده در کشور (تحت تاثیر عرضه).
مجمع ثبات مالی
مجمع ثبات مالی (به انگلیسی: Financial Stability Forum یا FSF) در آوریل ۱۹۹۹ میلادی به منظور پیشبرد ثبات مالی بینالمللی از طریق تبادل اطلاعات و همکاری بینالمللی در زمینه نظارت و شناسایی مالی تأسیس شد. این مجمع مقامات ملی مسئول در زمینه ثبات مالی مراکز و نهادهای مالی بینالمللی و گروههای تنظیم و نظارت بر مقررات بخشی و کارشناسان کمیتههای بانکهای مرکزی را به صورت منظم گرد هم میآورد. مجمع ثبات مالی به دنبال هماهنگسازی کوششهای این نهادهای مختلف به منظور پیشبرد مالی بینالمللی، بهبود عملکرد بازارها و کاهش یافتن ریسک سیستمی است.
موانع تجاری
موانع تجاری، از جمله عوامل تاثیرگذار بر روی تراز تجاری میباشد، مانند محیط زیست، بهداشت و استانداردهای ایمنی. برای نمونه وزارت نفت به شکلی قانع کننده مدعی است که عضویت در گات از طریق کاهش موانع ورود فرآوردههای پتروشیمی ایران به بازارهای جهانی قدرت رقابت صنعت پتروشیمی کشور را بهبود میبخشد.
از وظایف سازمان تجارت جهانی(WTO) عبارتست از حذف تعرفهها، از بین بردن موانع تجاری، تولیدی و مبادلات اقتصادی بین کشورها.
توزیع
توزیع محصول یا خدمات و یا محل یکی از چهار رکن بازاریابی است. توزیع به فرایند رساندن کالا یا خدمات به دست مشتریان برای استفاده یا مصرف گفته میشود. توزیع میتواند به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم و از طریق واسطهها انجام شود.
مدیریت بازرگانی
مدیریت بازرگانی که سرآغاز آن از فرانسه و دانشگاه ESCP Europe شروع گشته و به بحث پیرامون چگونگی کنترل سود، سرمایه، هزینه و استفادهٔ بهینه از امکانات موجود میپردازد. میتوان گفت هدف از این رشته عبارت است از آشنایی دقیق با وظایف اساسی سازمانهای بازرگانی، افزایش مهارت و توانایی دانشجویان در شناخت مسائل مبتنی بر مدیریت، جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات مرتبط به هر یک از این مسائل، ارزیابی راهحلهای مختلف در مورد هر مسأله، تصمیمگیری و اجرای تصمیمات اتخاذ شده. تیلور پایهگذار این علم در مکتب کلاسیک بوده است. از استادان مدیریت در ایران میتوان دکتر مهدی الوانی، دکتر علی رضاییان، دکتر علیاکبر فرهنگی و دکتر سید رضا سید جوادین را نام برد. از دیگر بحثهای مدیریت بازرگانی بازاریابی میباشد که در سالهای اخیر به جایگاه باارزشی دست یافته است و به عنوان علم مطرح گردیده است. شرکتهای بزرگ همواره درسالهای اخیر هزینههای سنگینی برای این مقوله در نظر گرفته و بازخورد مناسبی از آن دریافت نمودهاند. بازاریابی خود به شاخههای متعددی تقسیم گردیده و دانشگاهها سعی در پرورش متخصصین در شاخههای مختلف این علم نمودهاند. بازاریابی را میتوان به شاخههای متعددی تقسیم کرد که مهمترین آنها بازاریابی داخلی و بازاریابی بیناللمللی است.
دانشگاه ها:این گرایش از قديمي ترين گرايش هاي مديريت است که کار خود را در سال 1333 به موجب عقد قرارداد بين دانشگاه تهران و دانشگاه کاليفرنياي جنوبي به منظور تربيت مديران براي اداره سازمانهاي دولتي و خصوصي ،در دانشکده حقوق دانشگاه تهران با همکاري گروهي از اساتيد آمريکايي آغاز کرد، سپس اين رشته در مقاطع و گرایش های مختلف و در دانشگاههاي گوناگون کشور گسترش يافته و همينک در غالب دانشگاههاي دولتي، آزاد و پيام نور ارائه مي گردد.
صنعت و بازار کار:فارغ التحصیلان این رشته با آگاهی و شناختی که از ساخت سازمان، تئوریهای مدیریت و سازماندهی و تکنیکهای مختلف تصمیم گیری دارند قدرت حل مشکلات را پیدا می کنند و همچنین علاوه بر دانش نظری با کاربردهای این رشته نیز آشنا می شوند. فارغ التحصیلان مدیریت بازرگانی می توانند در مؤسسات بازرگانی، امور دفتری مانند: تدارکات، اداره امور کارگزینی، امور مالی، بازاریابی مشغول به کار شوند.
گرايشهاي مختلف: اين رشته داراي گرايشهاي مختلفي می باشد که عبارتند از : بازاريابي ، سياستگذاري (استراتژيک) ، بازاريابي بين الملل ، تحول سازمان ی ، مالي ،بیمه، بازرگانی بینالملل و ...
واحدهاي درسي در دانشگاه: جمع تعداد واحدهاي درسي اين رشته 32 واحد بوده و 4 واحد از آن مربوط به پايان نامه مي باشد. تمامي درسهاي اين گرايش دو واحدي بوده و دانشجو بايد 14 درس دانشگاهي را بگذراند. از مجموع درسهاي اين رشته 4 واحد درس مديريت پيشرفته، 4 واحد تحليل آماري و تحقيق در عمليات و مابقي آن دروس اختصاصي اين رشته در زمينه آشنايي با تجارت و کسب و کار، مباحث استراتژيک سازماني و مديريت بازار مي باشند.
آينده شغلي:فارغ التحصيلان اين رشته با تسلط به مباحث مربوط به بازار، مباحث تدوين استراتژيهاي سازماني، شناخت مشتريان و نحوه ارتباط با آنها، شناخت فرايندهاي فروش، بازاريابي و خدمات به مشتريان زمينه لازم جهت استخدام در واحدهاي بازرگاني سازمانها را داشته و نسبت به ساير گرايش هاي مديريت با توجه به نبود رشته اي جايگزين از بازار کار مناسبي برخوردارند. ضمن اينکه دانشجويان اين رشته با توجه به شناخت کافي از کسب و کار و نحوه ايجاد تجارت موفق شانس زيادي براي موفقيت در حيطه کار آفريني و تشکيل کسب و کارجديد دارند.
بازار کار:فارغ التحصیلان این رشته به خوبی می توانند در سطح مدیران اجرایی در سازمانهای بازرگانی ، صنعتی و دولتی به کار اشتغال ورزند و یا در سمت مشاور مدیریت انجام وظیفه نمایند . انتظار می رود این فارغ التحصیلان پس از کسب تجربیات کافی بتوانند مسئولیتهای بیشتری را در سطوح بالای سازمان عهده دار شوند . علاوه بر این ، فارغ التحصیلان این دوره می توانند در کارهای پژوهشی و تحقیقاتی که امروز در موسسات بزرگ اهمیت زیادی برخوردار است ، مشغول بکار شوند .
بازاریابی چیست؟ فاصله ایده تا مرتفع شدن نیاز با استفاده از فرایند تبدیل ایده به کالا و مبادله آن را بازاریابی نامگذاری کردهاند البته تعاریف گوناگونی از بازاریابی در مراجع مختلف آمده است که هریک از دیدگاه مکتبی و یا دانشمندی ارائه شده است، ولی نکته محوری در تمامی این تعاریف محور قرار دادن کالا سرمایهگذاری شده در بازار میباشد. علم بازاریابی بهلحاظ همبستگی بسیار زیاد با مدیریت استراتژیک در بسیاری از موارد به صورت ترکیبی به اجرا در آمده و شرکتها استراتژیهای خود را با استفاده از علوم و زیرشاخههای بازاریابی تکمیل مینمایند. از دانشمندان این زمینه میتوان به ایگور انسف اشاره نمود که خود یکی از پایهگذاران این علم نوین در دنیا میباشد.
برخی از زیرشاخههای بازاریابی عبارتاند از E-marketing ،E-commerce، بازایابی بینالمللی، رفتار مصرف کننده، بازاریابی داخلی، بازاریابی صنعتی و بازاریابی افقی و عمودی. هر یک از زیر شاخههای فوق ضمن تبعیت از اصول بازاریابی این امکان را فراهم آوردهاست تا متخصصین و علاقهمندان در زمینهای خاص بررسیهای لازم را به عمل آورند.
== از گرایشهای مدیریت بازرگانی میتوان به بازاریابی بینالملل، بازاریابی داخلی، بازاریابی، مدیریت مالی و بیمه و تحول اشاره کرد.
جهتیابی با نشانههای طبیعی
هرگونهای از درختان برشها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر میگذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب.
این روشها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابلملاحظهای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگلهای انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آنها- برخی روشها کارا نخواهند بود. اگر از علامتهای طبیعی استفاده میکنید، برای تصمیمگیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که میتوانید پیدا کنید.
بسیاری از روشهای زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهٔ شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
۱- جهتیابی با خزهها و گلسنگها: سمت شمالی درختان و تختهسنگها، گلسنگها و خزههای بیشتری دارد؛ چرا که نمناکتر و مرطوبتر از سمت جنوبی آنهاست.
خزه در جایی رشد میکند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محلهای خنک و نمناک. تنهٔ درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزهها معمولاً بیشتر در این سمت میرویند.
این روش همیشه نتیجهٔ درست به ما نمیدهد. ۱) هرچند سمت شمالی در سایهٔ بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزهها رطوبت مهمتر از سایه است(جایی که رطوبت در آنجا بیشتر ماندگار است). ۲) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. ۳) در یک اقلیم بارانی(جنگلها و بیشههای مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همهطرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کردهاست). ۴) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. ۵) در مناطق خشک هم که اصلاً خزهای وجود ندارد!
ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکانهای سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ.
۲- جهتیابی با درختان: از آنجا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمتشان شاخوبرگ کمتری دارند.
به دلیل آنکه آفتاب بیشتر از سمت جنوب میتابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد میکنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت میکند. این درختها در جنوب بیشتر دیده میشوند.
پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازکتر است.
پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان میدهد؛ سمت پوسیده شمال است.
به خاطر نوع تابش خورشید، شاخههای جنوبی اکثر درختان افقیتر و شاخههای شمالی عمودیترند.
در کوههای سنگی، کاجهای انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی میرویند.
معمولاً درختان برگ ریز در شیبهای جنوبی تپهها میرویند و سراشیبهای شمالی همیشه سبز است.
زمینِ اطراف ریشهٔ درختان، به سمت جنوب سستتر و توخالیتر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفتتر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست.
رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپهها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود.
۳-جهتیابی با تنهٔ درختان بریدهشده: اگر مقطع درخت بریدهشدهای را نگاه کنید، تعدادی دایرهٔ هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت میباشد. درختی که بطور دائم آفتاب به تنهاش بتابد، دایرههای نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیکتر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقههای سنی درخت به هم نزدیکتر باشد سمت شمال را مشخص میکند، و سمتی که خطوط حلقههای سنی از هم فاصلهٔ بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان میدهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن.
۴- جهتیابی به کمک گلها و گیاهان: گیاهان، و گلهای درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق.
برخی گیاهان برای جهتیابی اشتهار یافتهاند. مثلاً در آمریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهتگیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطبنما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» میخوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهٔ این سرزمین از این گیاه برای جهتیابی استفاده میکردهاند.
اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهتیاب است. این گیاه که در سرزمینهای گرم و خشک میروید، برگهایش رو به شمال یا جنوب است.
همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخههایش شرقی-غربی اند.
همانطور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را میتوان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روشهای دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند.
۵- جهتیابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که میوزند، نامگذاری میکنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقهای باد غالب و برجستهای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانیتر بوده و در جهت خاصی میوزد. با دانستن جهت بادهای غالب میتوانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید.
معمولاً نام باد را از جهتی که وزیدهاست، نامگذاری میکنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب میوزد.
برای جهتیابی به کمک باد غالب، ۱) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. ۲) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقهٔ ما باد غالب از شرق میوزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهتهای اصلی هم به سادگی یافته میشوند.
نکتهٔ اول: اگر جهت باد غالب منطقهتان را نمیدانید، اطلاعات زیر ممکن است کمککار باشد:
در نواحی معتدل، باد غالب از غرب میوزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی)
در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد.
در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق میوزد.
نکتهٔ دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم:
در هر منطقهای باد غالب ویژگیهای خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر میکند.
باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برفهای باد آورنده و در جهت علفهای بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد.
الف)درختان:
جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقهاست. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شدهاند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیدهاست.
اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کردهاست.
در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخههای جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان میشود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخههای جوان میشود.
درختی که برای تعیین جهت استفاده میشود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند.
از آنجا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، باید یافتههای خود را با مشاهدهٔ درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید.
ب)ماسه و برف:
امواج ماسه در بیابانها، و امواج پستی-بلندیهای برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان میدهند. البته گاه به خاطر آنکه این موجها خیلی کوچکاند و از چند سانتیمتر تجاوز نمیکنند، برای یافتن باد غالب نمیتوانند کمککار باشند، زیرا میتوانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند.
در بیابانها انواع مختلف تلماسهها وجود دارند، که شکل آنها جهت باد غالب را نمایان میسازد؛ همچنین در مورد تلیخهای قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برفاند، باد غالب تودههای برف را میراند و آنها را تبدیل به تلهای برآمدهای میسازد. این تلها از چند سانتیمتر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل میشوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل میکند.
ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلاً مردم کنار ساحل با نسیم دریا مأنوساند. معمولاً بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا میوزد. در شب هم معمولاً جهت نسیم برعکس میشود و از خشکی به سمت دریا میوزد. نسیم مشابهی در درهها و کوهها میوزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن میگیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره میوزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهتمان است، میتوانیم جهتهای اصلی را بیابیم.
د) هوای گرم و سرد: در نیمکرهٔ شمالی زمین هوایی که از شمال میآید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب میآید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است).
هـ) سایر موارد:
اگر گمان میکنید که بادی که در لحظه میوزد باد غالب منطقهاست، میتوانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان میتوانید جهت باد را بفهمید.
میتوانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ بهویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده میشوند.
در روی دریا و اقیانوسها بادهای غالب دارای ویژگیها و ابرهای خاص خود هستند.
۶- جهتیابی به کمک رودخانهها: بسیاری از رودها و نهرها در نیمکرهٔ شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلاً رود نیل -که تماماً در نیمکرهٔ شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه میریزد.
۷- جهتیابی به کمک حیوانات و حشرات:
مورچهها خاکِ لانهٔ خود را به سمت جنوب یا شرق میریزند. مورچهها چنین میکنند تا در هنگام روز خاکریزشان به عنوان سایهبانی برایشان عمل کند، تا راحتتر کار خود را انجام دهند.
مورچهها خانههای خود(مورتپهها) را بر روی شیبهای جنوب شرقی میسازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمتها میتابد. آنها مورتپههای خود را نزدیک درختان و صخرههای جنوبی و جنوب شرقی بنا میکنند.
اگر شما در کنار برکه یا دریاچهای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آنها معمولاً ترجیح میدهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند.
دارکوب(شانهبهسر) معمولاً حفرههایش را در سمت شرقی درخت حفر میکند.
سنجابها هم معمولاً در سوراخهای سمت شرقیِ درختان خانه و لانه میگزینند.
۸- جهتیابی به کمک خانههای شهری: امروزه معمولاً خانهها را به موازات شمال -جنوب یا شرق-غرب میسازند؛ یعنی نسبت به جهتهای اصلی مورب نمیسازند. این میتواند در تنظیم صحیح جهتها و تصحیح روشهای تقریبی بالا کمککار باشد. باید توجه کرد که در بسیاری موارد این اصل رعایت نشدهاست.
قطب مغناطیسی شمال
قطبهای مغناطیسی یعنی جایی که خطوط میدان مغناطیسی به صورت واگرا از زمین خارج (جنوب مغناطیسی) و یا به صورت همگرا به آن وارد (شمال مغناطیسی) میشوند.
عقربه قطبنما -به عنوان یک وسیله مغناطیسی (یک آهنربا)- وقتی که آزادانه معلق شود، قطبهای مغناطیسی را یافته و در جهت آنها آرایش میگیرد؛ یعنی جایی که عموماً شمال حقیقی نیست (بهجز برخی مناطق کره زمین). زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، «میل مغناطیسی» نامیده میشود.
قطبهای مغناطیسی زمین در طول زمان تغییر میکنند. قطب شمال مغناطیسی در سال ۲۰۰۱ در موقعیت ۸۱٫۳ درجه شمالی و ۱۱۰٫۸ درجه غربی، در سال ۲۰۰۵ در موقعیت ۸۳٫۱ درجه شمالی و ۱۱۷٫۸ درجه غربی و در سال ۲۰۰۹ در موقعیت ۸۴٫۹ درجه شمالی و ۱۳۱٫۰ درجه غربی بودهاست. در سال ۲۰۱۲ قطب مغناطیسی شمال در موقعیت ۸۵٫۹ درجه شمالی و ۱۴۷٫۰ درجه غربی قرار گرفت.
هر ۲۵ هزار سال، قطبهای مغناطیسی یک دور کامل میزنند.
قطب شمال مغناطیسی، سالانه ۷٫۳۴ کیلومتر جابهجا میشود.
انحراف مغناطیسی
انحراف مغناطیسی خطای ناشی از تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی و منطقهای (مانند فلز و الکتریسیته) ااست، که باید در کنار میل مغناطیسی در نظر گرفته شود. هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن میتواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است؛ ولی در مکانهایی که مثلاً معدن آهن وجود دارد باید در نظر گرفته شود.
میل مغناطیسی
انحراف مغناطیسی یا تغییر مغناطیسی یا میل مغناطیسی زاویه بین نصف النهار مغناطیسی و نصف النهار جغرافیایی در هر نقطه از سطح زمین است.
میل مغناطیسی، در هر نقطه از زمین، زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی در آن نقطه است؛ یعنی زاویهٔ بین سمتی که عقربهٔ قطبنما نشان میدهد، و سمت شمال جغرافیایی. منابع مختلف میل مغناطیسی را «شیب مغناطیسی» یا «تنزل مغناطیسی» یا «تغییر مغناطیسی» هم مینامند. برخی به آن انحراف مغناطیسی هم گفتهاند، ولی دیگران این واژه را برای انحراف عقربهٔ قطبنما در اثر عوامل محیطی (مانند وسایل آهنی و منابع الکتریکی و غیره) مناسبتر میدانند.
میل مغناطیسی با موقعیت، زمان (سالانه و روزانه)، ناهنجاریهای مغناطیسی محلی، ارتفاع (جزئی و قابل صرف نظر) و فعالیتهای مغناطیسی خورشید تغییر میکند. میل مغناطیسی در طول خطوطی &mdash؛ که اصطلاحا خطوط هم ارز∗ نامیده میشوند &mdash؛ ثابت است. خط فرضی با میل مغناطیسی صفر درجه در حال حاضر از غرب خلیج هودسن، دریاچه سوپریور، دریاچه میشیگان و فلوریدا عبور میکند.
تعیین میل مغناطیسی
اگر عقربه قطبنما شرق یا غربِ شمال واقعی را به عنوان شمال مشخص نماید، این اختلاف به ترتیب میل مغناطیسی شرقی یا غربی نامیده میشود. شمال مغناطیسی هم در نیمکره شمالی و هم در نیمکره جنوبی به عنوان مرجع میل مغناطیسی است. مقدار زاویهٔ انحراف بستگی با محل آزمایش دارد. برای تعیین میل مغناطیسی در یک منطقه مورد نظر میتوان از موارد زیر استفاده کرد:
نقشههای توپوگرافی چاپ شده: این نقشه ها با اندازه گیری های متعدد میل مغناطیسی در نقاط مختلف کرهٔ زمین تهیه می شوند. در برخی نقشهها میل مغناطیسی منطقه به وسیله زاویه بین دو پیکان شمال مغناطیسی (MN) و شمال حقیقی (GN) نشان داده شده است.
نمودارهای خطوط همارز چاپ شده و یا موجود در وبگاهها، که میل مغناطیسی را نشان میدهند.
حسابگر آنلاین برای مشخص نمودن آخرین میل مغناطیسی، برای یک موقعیت مشخص (طول و عرض جغرافیایی) و زمان مشخص.
لازم به ذکر است که در یک محل مقدار زاویهٔ انحراف برحسب زمان اندکی تغییر میکند و اندازهٔ آن در نقاط مختلف زمین متفاوت است.
در ایران میل مغناطیسی به سمت شرق است و مقدار زاویه آن در مکانهای مختلف متفاوت است. برای نمونه در ۱۲ خردادماه سال ۱۳۸۶ میل مغناطیسی تهران &mdash؛ طبق محاسبات &mdash؛ برابر ۴ درجه و چهار دقیقه به سمت شرق بودهاست، که هر سال نزدیک چهار دقیقه (کمتر از یکدهم درجه) به سمت شرق افزایش پیدا میکند.
مثال
چنانچه به کمک عقربهٔ مغناطیسی به طرف قطب شمال یا جنوب برویم، به قطب شمال و جنوب واقعی کرهٔ زمین نمیرسیم. علت این است که قطب شمال و جنوب جغرافیایی و مغناطیسی کرهٔ زمین، با هم یکی نیست؛ یعنی اینکه قطب شمال مغناطیسی زمین، درست روی قطب شمال جغرافیایی زمین قرار ندارد و اگر دو قطب جغرافیایی و مغناطیسی زمین را توسط خطی فرضی به به نام محور به هم وصل کنیم، بین دو محور مغناطیسی و محور جغرافیایی زمین، زاویهای ساخته میشود که به آن، زاویهٔ میل مغناطیسی گویند.
هرگونهای از درختان برشها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر میگذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب.
این روشها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابلملاحظهای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگلهای انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آنها- برخی روشها کارا نخواهند بود. اگر از علامتهای طبیعی استفاده میکنید، برای تصمیمگیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که میتوانید پیدا کنید.
بسیاری از روشهای زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهٔ شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
۱- جهتیابی با خزهها و گلسنگها: سمت شمالی درختان و تختهسنگها، گلسنگها و خزههای بیشتری دارد؛ چرا که نمناکتر و مرطوبتر از سمت جنوبی آنهاست.
خزه در جایی رشد میکند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محلهای خنک و نمناک. تنهٔ درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزهها معمولاً بیشتر در این سمت میرویند.
این روش همیشه نتیجهٔ درست به ما نمیدهد. ۱) هرچند سمت شمالی در سایهٔ بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزهها رطوبت مهمتر از سایه است(جایی که رطوبت در آنجا بیشتر ماندگار است). ۲) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. ۳) در یک اقلیم بارانی(جنگلها و بیشههای مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همهطرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کردهاست). ۴) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. ۵) در مناطق خشک هم که اصلاً خزهای وجود ندارد!
ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکانهای سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ.
۲- جهتیابی با درختان: از آنجا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمتشان شاخوبرگ کمتری دارند.
به دلیل آنکه آفتاب بیشتر از سمت جنوب میتابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد میکنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت میکند. این درختها در جنوب بیشتر دیده میشوند.
پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازکتر است.
پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان میدهد؛ سمت پوسیده شمال است.
به خاطر نوع تابش خورشید، شاخههای جنوبی اکثر درختان افقیتر و شاخههای شمالی عمودیترند.
در کوههای سنگی، کاجهای انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی میرویند.
معمولاً درختان برگ ریز در شیبهای جنوبی تپهها میرویند و سراشیبهای شمالی همیشه سبز است.
زمینِ اطراف ریشهٔ درختان، به سمت جنوب سستتر و توخالیتر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفتتر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست.
رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپهها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود.
۳-جهتیابی با تنهٔ درختان بریدهشده: اگر مقطع درخت بریدهشدهای را نگاه کنید، تعدادی دایرهٔ هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت میباشد. درختی که بطور دائم آفتاب به تنهاش بتابد، دایرههای نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیکتر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقههای سنی درخت به هم نزدیکتر باشد سمت شمال را مشخص میکند، و سمتی که خطوط حلقههای سنی از هم فاصلهٔ بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان میدهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن.
۴- جهتیابی به کمک گلها و گیاهان: گیاهان، و گلهای درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق.
برخی گیاهان برای جهتیابی اشتهار یافتهاند. مثلاً در آمریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهتگیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطبنما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» میخوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهٔ این سرزمین از این گیاه برای جهتیابی استفاده میکردهاند.
اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهتیاب است. این گیاه که در سرزمینهای گرم و خشک میروید، برگهایش رو به شمال یا جنوب است.
همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخههایش شرقی-غربی اند.
همانطور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را میتوان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روشهای دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند.
۵- جهتیابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که میوزند، نامگذاری میکنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقهای باد غالب و برجستهای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانیتر بوده و در جهت خاصی میوزد. با دانستن جهت بادهای غالب میتوانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید.
معمولاً نام باد را از جهتی که وزیدهاست، نامگذاری میکنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب میوزد.
برای جهتیابی به کمک باد غالب، ۱) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. ۲) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقهٔ ما باد غالب از شرق میوزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهتهای اصلی هم به سادگی یافته میشوند.
نکتهٔ اول: اگر جهت باد غالب منطقهتان را نمیدانید، اطلاعات زیر ممکن است کمککار باشد:
در نواحی معتدل، باد غالب از غرب میوزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی)
در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد.
در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق میوزد.
نکتهٔ دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم:
در هر منطقهای باد غالب ویژگیهای خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر میکند.
باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برفهای باد آورنده و در جهت علفهای بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد.
الف)درختان:
جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقهاست. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شدهاند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیدهاست.
اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کردهاست.
در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخههای جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان میشود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخههای جوان میشود.
درختی که برای تعیین جهت استفاده میشود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند.
از آنجا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، باید یافتههای خود را با مشاهدهٔ درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید.
ب)ماسه و برف:
امواج ماسه در بیابانها، و امواج پستی-بلندیهای برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان میدهند. البته گاه به خاطر آنکه این موجها خیلی کوچکاند و از چند سانتیمتر تجاوز نمیکنند، برای یافتن باد غالب نمیتوانند کمککار باشند، زیرا میتوانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند.
در بیابانها انواع مختلف تلماسهها وجود دارند، که شکل آنها جهت باد غالب را نمایان میسازد؛ همچنین در مورد تلیخهای قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برفاند، باد غالب تودههای برف را میراند و آنها را تبدیل به تلهای برآمدهای میسازد. این تلها از چند سانتیمتر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل میشوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل میکند.
ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلاً مردم کنار ساحل با نسیم دریا مأنوساند. معمولاً بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا میوزد. در شب هم معمولاً جهت نسیم برعکس میشود و از خشکی به سمت دریا میوزد. نسیم مشابهی در درهها و کوهها میوزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن میگیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره میوزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهتمان است، میتوانیم جهتهای اصلی را بیابیم.
د) هوای گرم و سرد: در نیمکرهٔ شمالی زمین هوایی که از شمال میآید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب میآید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است).
هـ) سایر موارد:
اگر گمان میکنید که بادی که در لحظه میوزد باد غالب منطقهاست، میتوانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان میتوانید جهت باد را بفهمید.
میتوانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ بهویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده میشوند.
در روی دریا و اقیانوسها بادهای غالب دارای ویژگیها و ابرهای خاص خود هستند.
۶- جهتیابی به کمک رودخانهها: بسیاری از رودها و نهرها در نیمکرهٔ شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلاً رود نیل -که تماماً در نیمکرهٔ شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه میریزد.
۷- جهتیابی به کمک حیوانات و حشرات:
مورچهها خاکِ لانهٔ خود را به سمت جنوب یا شرق میریزند. مورچهها چنین میکنند تا در هنگام روز خاکریزشان به عنوان سایهبانی برایشان عمل کند، تا راحتتر کار خود را انجام دهند.
مورچهها خانههای خود(مورتپهها) را بر روی شیبهای جنوب شرقی میسازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمتها میتابد. آنها مورتپههای خود را نزدیک درختان و صخرههای جنوبی و جنوب شرقی بنا میکنند.
اگر شما در کنار برکه یا دریاچهای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آنها معمولاً ترجیح میدهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند.
دارکوب(شانهبهسر) معمولاً حفرههایش را در سمت شرقی درخت حفر میکند.
سنجابها هم معمولاً در سوراخهای سمت شرقیِ درختان خانه و لانه میگزینند.
۸- جهتیابی به کمک خانههای شهری: امروزه معمولاً خانهها را به موازات شمال -جنوب یا شرق-غرب میسازند؛ یعنی نسبت به جهتهای اصلی مورب نمیسازند. این میتواند در تنظیم صحیح جهتها و تصحیح روشهای تقریبی بالا کمککار باشد. باید توجه کرد که در بسیاری موارد این اصل رعایت نشدهاست.
قطب مغناطیسی شمال
قطبهای مغناطیسی یعنی جایی که خطوط میدان مغناطیسی به صورت واگرا از زمین خارج (جنوب مغناطیسی) و یا به صورت همگرا به آن وارد (شمال مغناطیسی) میشوند.
عقربه قطبنما -به عنوان یک وسیله مغناطیسی (یک آهنربا)- وقتی که آزادانه معلق شود، قطبهای مغناطیسی را یافته و در جهت آنها آرایش میگیرد؛ یعنی جایی که عموماً شمال حقیقی نیست (بهجز برخی مناطق کره زمین). زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، «میل مغناطیسی» نامیده میشود.
قطبهای مغناطیسی زمین در طول زمان تغییر میکنند. قطب شمال مغناطیسی در سال ۲۰۰۱ در موقعیت ۸۱٫۳ درجه شمالی و ۱۱۰٫۸ درجه غربی، در سال ۲۰۰۵ در موقعیت ۸۳٫۱ درجه شمالی و ۱۱۷٫۸ درجه غربی و در سال ۲۰۰۹ در موقعیت ۸۴٫۹ درجه شمالی و ۱۳۱٫۰ درجه غربی بودهاست. در سال ۲۰۱۲ قطب مغناطیسی شمال در موقعیت ۸۵٫۹ درجه شمالی و ۱۴۷٫۰ درجه غربی قرار گرفت.
هر ۲۵ هزار سال، قطبهای مغناطیسی یک دور کامل میزنند.
قطب شمال مغناطیسی، سالانه ۷٫۳۴ کیلومتر جابهجا میشود.
انحراف مغناطیسی
انحراف مغناطیسی خطای ناشی از تأثیرات جاذبههای مغناطیسی موضعی و منطقهای (مانند فلز و الکتریسیته) ااست، که باید در کنار میل مغناطیسی در نظر گرفته شود. هر گاه قطبنما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربهاش از جهت قطب مقداری منحرف میشود. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن میتواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطبنما باید مطمئن شویم که از اشیای انحرافدهنده آن، بهطور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبههای مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است؛ ولی در مکانهایی که مثلاً معدن آهن وجود دارد باید در نظر گرفته شود.
میل مغناطیسی
انحراف مغناطیسی یا تغییر مغناطیسی یا میل مغناطیسی زاویه بین نصف النهار مغناطیسی و نصف النهار جغرافیایی در هر نقطه از سطح زمین است.
میل مغناطیسی، در هر نقطه از زمین، زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی در آن نقطه است؛ یعنی زاویهٔ بین سمتی که عقربهٔ قطبنما نشان میدهد، و سمت شمال جغرافیایی. منابع مختلف میل مغناطیسی را «شیب مغناطیسی» یا «تنزل مغناطیسی» یا «تغییر مغناطیسی» هم مینامند. برخی به آن انحراف مغناطیسی هم گفتهاند، ولی دیگران این واژه را برای انحراف عقربهٔ قطبنما در اثر عوامل محیطی (مانند وسایل آهنی و منابع الکتریکی و غیره) مناسبتر میدانند.
میل مغناطیسی با موقعیت، زمان (سالانه و روزانه)، ناهنجاریهای مغناطیسی محلی، ارتفاع (جزئی و قابل صرف نظر) و فعالیتهای مغناطیسی خورشید تغییر میکند. میل مغناطیسی در طول خطوطی &mdash؛ که اصطلاحا خطوط هم ارز∗ نامیده میشوند &mdash؛ ثابت است. خط فرضی با میل مغناطیسی صفر درجه در حال حاضر از غرب خلیج هودسن، دریاچه سوپریور، دریاچه میشیگان و فلوریدا عبور میکند.
تعیین میل مغناطیسی
اگر عقربه قطبنما شرق یا غربِ شمال واقعی را به عنوان شمال مشخص نماید، این اختلاف به ترتیب میل مغناطیسی شرقی یا غربی نامیده میشود. شمال مغناطیسی هم در نیمکره شمالی و هم در نیمکره جنوبی به عنوان مرجع میل مغناطیسی است. مقدار زاویهٔ انحراف بستگی با محل آزمایش دارد. برای تعیین میل مغناطیسی در یک منطقه مورد نظر میتوان از موارد زیر استفاده کرد:
نقشههای توپوگرافی چاپ شده: این نقشه ها با اندازه گیری های متعدد میل مغناطیسی در نقاط مختلف کرهٔ زمین تهیه می شوند. در برخی نقشهها میل مغناطیسی منطقه به وسیله زاویه بین دو پیکان شمال مغناطیسی (MN) و شمال حقیقی (GN) نشان داده شده است.
نمودارهای خطوط همارز چاپ شده و یا موجود در وبگاهها، که میل مغناطیسی را نشان میدهند.
حسابگر آنلاین برای مشخص نمودن آخرین میل مغناطیسی، برای یک موقعیت مشخص (طول و عرض جغرافیایی) و زمان مشخص.
لازم به ذکر است که در یک محل مقدار زاویهٔ انحراف برحسب زمان اندکی تغییر میکند و اندازهٔ آن در نقاط مختلف زمین متفاوت است.
در ایران میل مغناطیسی به سمت شرق است و مقدار زاویه آن در مکانهای مختلف متفاوت است. برای نمونه در ۱۲ خردادماه سال ۱۳۸۶ میل مغناطیسی تهران &mdash؛ طبق محاسبات &mdash؛ برابر ۴ درجه و چهار دقیقه به سمت شرق بودهاست، که هر سال نزدیک چهار دقیقه (کمتر از یکدهم درجه) به سمت شرق افزایش پیدا میکند.
مثال
چنانچه به کمک عقربهٔ مغناطیسی به طرف قطب شمال یا جنوب برویم، به قطب شمال و جنوب واقعی کرهٔ زمین نمیرسیم. علت این است که قطب شمال و جنوب جغرافیایی و مغناطیسی کرهٔ زمین، با هم یکی نیست؛ یعنی اینکه قطب شمال مغناطیسی زمین، درست روی قطب شمال جغرافیایی زمین قرار ندارد و اگر دو قطب جغرافیایی و مغناطیسی زمین را توسط خطی فرضی به به نام محور به هم وصل کنیم، بین دو محور مغناطیسی و محور جغرافیایی زمین، زاویهای ساخته میشود که به آن، زاویهٔ میل مغناطیسی گویند.